مريم ٩٧
کپی متن آیه |
---|
فَإِنَّمَا يَسَّرْنَاهُ بِلِسَانِکَ لِتُبَشِّرَ بِهِ الْمُتَّقِينَ وَ تُنْذِرَ بِهِ قَوْماً لُدّاً |
ترجمه
مريم ٩٦ | آیه ٩٧ | مريم ٩٨ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«یَسَّرْنَاهُ»: قرآن را سهل و ساده کردهایم. قرآن را آسان و روان فراهم آوردهایم (نگا: قمر / و و و ). «بِلِسَانِکَ»: به زبان تو که عربی فصیح و روشن و گویا است (نگا: نحل / یوسف / . «لُدّاً»: جمع أَلَدّ، دشمنان سرسختی که به باطل بر عداوت لجاجت دارند (نگا: بقره / .
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
تفسیر نور (محسن قرائتی)
فَإِنَّما يَسَّرْناهُ بِلِسانِكَ لِتُبَشِّرَ بِهِ الْمُتَّقِينَ وَ تُنْذِرَ بِهِ قَوْماً لُدًّا «97»
پس همانا قرآن را بر زبان تو آسان ساختيم تا پرهيزكاران را به وسيلهى آن بشارت دهى و مردم ستيزهجو را بدان هشدار دهى.
نکته ها
كلمهى «لُدّ» به معناى دشمنى شديد است.
پیام ها
1- آسانگويى، شيوهاى قرآنى براى ارشاد است. «يَسَّرْناهُ» البتّه آسانگويى غير از سستگويى است، سخن بايد محكم ولى روان باشد. «أُحْكِمَتْ آياتُهُ» «1»
2- بيان روان، از الطاف الهى است. «يَسَّرْناهُ بِلِسانِكَ»
3- با هر گروهى به نحوى خاص بايد سخن گفت. لِتُبَشِّرَ ... وَ تُنْذِرَ (با متّقين به زبان بشارت و با دشمنان به صورت انذار.)
«1». هود، 1.
تفسير نور(10جلدى)، ج5، ص: 316
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
فَإِنَّما يَسَّرْناهُ بِلِسانِكَ لِتُبَشِّرَ بِهِ الْمُتَّقِينَ وَ تُنْذِرَ بِهِ قَوْماً لُدًّا (97)
فَإِنَّما يَسَّرْناهُ بِلِسانِكَ: تبليغ نما آنچه به تو نازل شده، پس جز اين نيست كه آسان فرموديم آن را به زبان تو. لِتُبَشِّرَ بِهِ الْمُتَّقِينَ: تا مژده دهى به آن پرهيزكاران از شرك و گناهان را. وَ تُنْذِرَ بِهِ قَوْماً لُدًّا: و بترسانى به آن گروه ستيزه كنندگان سخت خصومت را كه از بسيارى عناد و لجاج ايمان نياورند.
على بن ابراهيم از ابى بصير از حضرت صادق عليه السلام در اين آيه فرموده:
بدرستى كه آسان فرمود خداوند قرآن را بر لسان پيغمبرش هنگامى كه اقامه نمود على را علم، پس بشارت داد به او مؤمنين را و ترسانيد به او كافران را كه خداوند ذكر فرموده قوم ستيزگان و خصومت كنندگان «2».
تنبيه: از آيات كريمه و احاديث شريفه معلوم مىشود مودّتى كه بعد از دعاى حضرت نازل شد غير از مودتى است كه ساير مؤمنان با هم دارند، بلكه محبتى باشد كه جزء ايمان، و به ترك آن، كفر و نفاق حاصل مىشود؛ و آن از لوازم امامت است.
«1» در اين زمينه مراجعه شود به: احقاق الحق ج 2 ص 87- 82، الغدير ج 2 ص 56- 55، تفسير برهان ج 3 ص 27- 26، احقاق الحق ج 14 ص 165- 150، فضائل الخمسة من الصحاح الستة ج 1 ص 277- 276، بحار الانوار ج 35 ص 360- 353.
«2» تفسير برهان ج 3 ص 28.
جلد 8 - صفحه 235
ايضا آيه «وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ» جمع معرف به لام افاده عموم، نيز دلالت بر عصمت آن حضرت، و عصمت ملزوم امامت باشد، و دليل بر محبت خاصه آن سرور در مشكوة از صحيح ترمذى و مسند احمد بن حنبل روايت شده كه پيغمبر فرمود:
دوست نمىدارد على را منافقى و دشمن ندارد او را مؤمنى.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
إِنْ كُلُّ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ إِلاَّ آتِي الرَّحْمنِ عَبْداً (93) لَقَدْ أَحْصاهُمْ وَ عَدَّهُمْ عَدًّا (94) وَ كُلُّهُمْ آتِيهِ يَوْمَ الْقِيامَةِ فَرْداً (95) إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُدًّا (96) فَإِنَّما يَسَّرْناهُ بِلِسانِكَ لِتُبَشِّرَ بِهِ الْمُتَّقِينَ وَ تُنْذِرَ بِهِ قَوْماً لُدًّا (97)
وَ كَمْ أَهْلَكْنا قَبْلَهُمْ مِنْ قَرْنٍ هَلْ تُحِسُّ مِنْهُمْ مِنْ أَحَدٍ أَوْ تَسْمَعُ لَهُمْ رِكْزاً (98)
ترجمه
نيست هر كس در آسمانها و زمين است مگر آنكه آينده باشد نزد خداوند بخشنده بنده وار
همانا بتحقيق احاطه نمود بر آنها و شمردشان شمردنى
و تمام آنها آيندهاند نزد او روز قيامت منفرد
همانا آنانكه ايمان آوردند و بجا آوردند كارهاى شايسته را زود باشد كه قرار دهد براى ايشان خداوند بخشنده دوستى را
پس جز اين نيست كه آسان كرديم آنرا بزبان تو تا مژده دهى بآن پرهيز كاران را و بيم دهى بآن گروهى را كه دشمنان شديد عداوتند
و چه بسيار هلاك كرديم پيش از آنها از اهالى اعصار آيا مىبينى از آنها احديرا يا ميشنوى از ايشان صوت آهستهاى.
تفسير
نيست هيچ كس از كسانيكه در آسمان و زمين هستند از ملائكه و جن و انس و ذكور و اناث و شاه و گدا مگر آنكه راجع و آينده و حاضر باشد در مقام اقدس ربوبى مانند عبد ذليل منقاد مملوك خواه پيغمبر باشد خواه فرشته خواه بىپدر بدنيا آمده باشد خواه با پدر و همه از رحمت رحمانيّه خداوند موجود و مرزوق شده و هستند و نميشود مجانس و مماثل با او باشند تا بشود فرزند حقيقى او
جلد 3 صفحه 495
شوند و نيز مناسب نيست فرزند او خوانده شوند چون بنده و مملوك شباهتى بمولى و مالك ندارد و جسارت بمولى است اگر چنين نسبتى فرض شود لذا هيچ يك از كسانيكه مردم آنها را فرزند خدا خواندند از ملائكه و بشر هيچگاه مدّعى چنين نسبتى نشدند و همه معترف بعبوديت بوده و خواهند بود و خداوند تمام اهل آسمانها و زمين را احصاء و حصر و تعداد فرموده چون همه در حيطه تصرّف و قبضه قدرت اويند و بتمام ذوات و صفات و افعال و اقوال و حركات و سكنات آنها احاطه علميّه دارد مانند آنكه همه را تعداد فرموده و مردم روز قيامت در پيشگاه الهى حاضر ميشوند در حاليكه هر يك منفرد از همه كس و همه چيز است نه مالى دارد و نه اولادى و نه دوستى و نه ياورى و نه همّى جز همّ بخود و تحيّر در عاقبت امر خويش و انتظار فرمان الهى در باره او با آنكه جز خداوند فرما نفرمائى نيست حتى شفعاء هم بايد باذن او شفاعت كنند و از آثار ايمان بمبدء و معاد و بجا آوردن اعمال خيريّه آنستكه خداوند مودّت و محبّت آنها را در قلوب يكديگر جاى ميدهد بطوريكه همه همديگر را دوست دارند و همه امير المؤمنين عليه السّلام را از همه بيشتر دوست دارند چنانچه قمّى ره از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه امير المؤمنين عليه السّلام در حضور پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نشسته بود پس آنحضرت فرمود اى على بگو خدايا مودّت مرا در دلهاى اهل ايمان قرار ده پس اين آيه نازل شد و عيّاشى ره از آنحضرت نقل نموده كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم دعا فرمود كه خدايا مودت على را در سينههاى اهل ايمان قرار ده و هيبت و عظمت او را در سينههاى اهل نفاق پس اين آيه نازل شد و در كافى از آنحضرت نيز اين معنى را كه تفسير ودّ بولايت امير المؤمنين عليه السّلام باشد نقل نموده و در مجمع از امام باقر عليه السّلام و جابر بن عبد اللّه نقل نموده كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بامير المؤمنين عليه السّلام فرمود بگو خدايا قرار ده براى من در نزد خود عهدى و قرار ده براى من در دلهاى اهل ايمان مودتى و او هر دو دعا را نمود پس اين آيه نازل شد و ظاهرا قسمت اوّلش راجع به آيه لا يَمْلِكُونَ الشَّفاعَةَ إِلَّا مَنِ اتَّخَذَ عِنْدَ الرَّحْمنِ عَهْداً باشد كه در ضمن آيات سابقه اشاره بآن شد و خداوند قرآن را بلغت عرب نازل و قرائت آنرا بر حضرت ختمى مرتبت آسان فرمود تا بسهولت بتواند بشارت بدهد ببهشت و نعيم بىپايان آن اهل تقوى و پرهيزكارى را و بيم دهد از عذاب جهنم دشمنان شديد العداوة از اهل كفر
جلد 3 صفحه 496
و نفاق را چون لدّ جمع الدّاست كه بر دشمن سر سخت اطلاق ميشود و از ابن عباس نقل شده كه مراد قريشند و قمى ره از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه مراد اصحاب جدل و خصومتند و در كافى و قمى ره از آنحضرت نقل نموده كه خداوند آسان فرمود بر زبان پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم اعلام نمودن ولايت امير المؤمنين عليه السّلام را به اهل ايمان پس بشارت داد ايشان را باو و انذار فرمود كفّار را كه مراد از قوما لدّا در اين آيه ميباشند و چه بسيار خداوند قبل از قريش و دشمنان امير المؤمنين عليه السّلام اقوامى را كه اهل اعصار سابقه بودند هلاك فرمود بانواع عذابها از خسف و غرق و حرق و غيرها پس نبايد آنها مطمئن بمهلت چند روزه باشند و نبايد پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و امير المؤمنين عليه السّلام متأثر از حال آنها باشند خداوند هر وقت بخواهد آنها را بجزاى اعمالشان خواهد رسانيد چنانچه پيشينيان آنها را بسزاى كردارشان رسانيد بطوريكه اثرى از آثار آنها باقى نماند آيا احساس ميكنى تو اى پيغمبر من و مىبينى يكنفر از آنها را يا ميشنوى آواز خفى و صحبتى از آنان كه در ميان باشد نه چنين است بلكه محو و نابود شدند در ثواب الاعمال و مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه هر كس مداومت بخواندن سوره مريم نمايد نميرد تا آنكه از جان و مال و اولاد بهرهمند گردد و در آخرت از ياران حضرت عيسى باشد و بقدر ملك حضرت سليمان باو اجر داده شود اللهم وفقنا بمداومتها و الحمد للّه رب العالمين و صلى اللّه على محمد و آله الطاهرين.
جلد 3 صفحه 497
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
فَإِنَّما يَسَّرناهُ بِلِسانِكَ لِتُبَشِّرَ بِهِ المُتَّقِينَ وَ تُنذِرَ بِهِ قَوماً لُدًّا (97)
پس جز اينکه نيست که ما سهل و آسان كرديم قرآن را بزبان تو براي اينكه بشارت دهي به اينکه قرآن اهل تقوي را و انذار فرمايي باين قرآن قوم شديد- الخصومه را.
فَإِنَّما يَسَّرناهُ بِلِسانِكَ به زبان عرب آن هم با كمال فصاحت و بلاغت، زيرا شخص نبي صلّي اللّه عليه و اله افصح عرب بود و فصاحت و بلاغت قرآن هم از قدرت بشر بيرون است و از معجزات قرآني است.
لتبشّر به به اينکه قرآن مجيد المتقين اهل تقوي را به جميع مراتب تقوي از شرك و كفر و ضلالت و معاصي كبار و صفات خبيثه و اخلاق فاسده و اعمال سيّئه با بشارتها از تفضلات الهي بآنها در دنيا و حين الموت و در قبر و عالم برزخ و از اهوال قيامت و به دخول در بهشت و نجات از مهالك و خلود در بهشت و نعم بهشتي که سر تا سر قرآن مشتمل بر جميع اينکه بشارتها است بر مؤمنين و صلحاء و اتقياء.
وَ تُنذِرَ بِهِ قَوماً لُدًّا به آنها انذار از بلاهاي مهلكه دنيويه و عقوبات حين النزع و در قبر و برزخ و اهوال قيامت و دخول نار، و انحاء عذاب و خلود در آنها، و قوم لد كساني که خصومت آنها شديد است، ولّد جمع الدّ است، مثل كفار قريش که چه اندازه با پيغمبر صلّي اللّه عليه و اله و با مسلمين خصومت كردند و اذيت نمودند، چه در مكه، و چه در طائف و چه در مدينه، و قوم يهود که اعلا درجه خصومت را تا كنون با مسلمين اعمال ميكنند که در قرآن ميفرمايد:
لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النّاسِ عَداوَةً لِلَّذِينَ آمَنُوا اليَهُودَ وَ الَّذِينَ أَشرَكُوا الاية مائده آيه 82- و امروز در اينکه متجددين بسيار مشاهده ميشود نسبت بمؤمنين و اهل تقوي و ظلمه نسبت بضعفاء.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 97)- سپس به «قرآن» که سر چشمه پرورش ایمان و عمل صالح است اشاره کرده میگوید: «ما قرآن را بر زبان تو آسان ساختیم، تا پرهیز کاران را به وسیله آن بشارت دهی، و دشمنان سر سخت و لجوج را انذار کنی» (فَإِنَّما یَسَّرْناهُ بِلِسانِکَ لِتُبَشِّرَ بِهِ الْمُتَّقِینَ وَ تُنْذِرَ بِهِ قَوْماً لُدًّا).
نکات آیه
۱- معارف و حقایق مطرح شده در قرآن، مطالبى سنگین و بسیار عالى; که در سطح فهم بشر تنزل یافته و آسان شده است. (فإنّما یسّرنه بلسانک) «تیسیر» (مصدر «یسّرنا») به معناى آسان ساختن است. آسان سازى در موردى متصور است که قبل، از آن به نحوى دشوارى و سنگینى وجود داشته باشد. دشوارى محتواى قرآن قبل از تسهیل (یسّرناه)، ظاهراً به اعتبار مفاهیم بلند و متعالى آن و به دور از دسترس بودن آنها براى افراد بشر است.
۲- تسهیل آسان سازى فهم مطالب متعالى قرآن براى بشر، موهبتى از جانب خداوند است. (فإنّما یسّرنه بلسانک)
۳- قرآن و معارف آن قابل درک براى بشر (فإنّما یسّرنه بلسانک لتبشّر به)
۴- نقش اساسى زبان عربى، در تسهیل بیان معارف و محتواى بلند قرآن (فإنّما یسّرنه بلسانک )
۵- پیامبر(ص) و زبان گویاى آن حضرت، واسطه آسان شدن محتواى بسیار عالى قرآن براى درک همگان (فإنّما یسّرنه بلسانک) مراد از «لسانک» علاوه بر عربى بودن قرآن، جارى شدن آن بر زبان مبارک پیامبر(ص) نیز مى باشد; که در تأثیر گذاردى بر شنوندگان، نقش بسزایى داشته است.
۶- بشارت به پرهیزگاران و انذار دشمنان متعصب و سرسخت دین، از اهداف قرآن و رسالت پیامبر(ص) (لتبشّر به المتّقین و تنذر به قومًا لدًّا) «لدّ» جمع «ألدّ» است و «قوماً لدّاً»; یعنى، مردمى در اوج سرسختى و لجاجت.
۷- محتواى قرآن، وسیله بشارت و انذار است. (فإنّما یسّرنه بلسانک لتبشّر ... و تنذر)
۸- تقوا، زمینه ساز برخوردارى انسان از بشارت هاى قرآن و دستیابى به پاداش هاى الهى (لتبشّر به المتّقین)
۹- مشرکان و کافران عصر بعثت، در برابر حق و دعوت هاى پیامبر(ص)، مردمى لجوج و سرسخت بودند. (و تنذر به قومًا لدًّا)
۱۰- سرسختى و لجاجت در برابر دعوت قرآن، موجب گرفتارى به عقوبت و عذاب الهى (و تنذر به قومًا لدًّا)
۱۱- بهره گیرى قرآن از شیوایى سخن و رسایى آن در بشارت و بیم دهى (فإنّما یسّرنه ... لتبشّر ... و تنذر)
۱۲- لزوم به کارگیرى بیان و شیوه قابل فهم براى مردم در تبلیغ و هدایت (فإنّما یسّرنه بلسانک لتبشّر به المتّقین و تنذر)
۱۳- نقش کارساز بشارت و انذار در تبلیغ (لتبشّر ... و تنذر به)
موضوعات مرتبط
- اسلام: تاریخ صدر اسلام ۹
- انذار: آثار انذار ۱۳; روش انذار ۱۱
- بشارت: آثار بشارت ۱۳; روش بشارت ۱۱
- پاداش: زمینه پاداش ۸
- تبلیغ: انذار در تبلیغ ۱۳; بشارت در تبلیغ ۱۳; روش تبلیغ ۱۲، ۱۳; صراحت در تبلیغ ۱۲
- تقوا: آثار تقوا ۸
- خدا: عطایاى خدا ۲
- دین: انذار دشمنان دین ۶; لجاجت دشمنان دین ۶
- عذاب: موجبات عذاب ۱۰
- عربى: نقش زبان عربى ۴، ۵
- قرآن: آثار لجاجت با قرآن ۱۰; ابزار تبیین قرآن ۴; انذارهاى قرآن ۶، ۷; اهداف قرآن ۶; بشارتهاى قرآن ۶، ۷، ۸; تعالیم قرآن ۷; روش بیانى قرآن ۱۱; سهولت فهم قرآن ۱، ۲، ۳، ۵; نزول قرآن ۱; وضوح قرآن ۳
- کافران: حق ناپذیرى کافران صدراسلام ۹; لجاجت کافران صدراسلام ۹
- کیفر: موجبات کیفر ۱۰
- متقین: بشارت به متقین ۶
- محمد(ص): انذارهاى محمد(ص) ۶; اهداف محمد(ص) ۶; بشارتهاى محمد(ص) ۶; معرضان از محمد(ص) ۹; نقش محمد(ص) ۵
- مشرکان: حق ناپذیرى مشرکان صدراسلام ۹; لجاجت مشرکان صدراسلام ۹
- هدایت: روش هدایت ۱۲
منابع