البقرة ٢٠٤
کپی متن آیه |
---|
وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يُعْجِبُکَ قَوْلُهُ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَ يُشْهِدُ اللَّهَ عَلَى مَا فِي قَلْبِهِ وَ هُوَ أَلَدُّ الْخِصَامِ |
ترجمه
البقرة ٢٠٣ | آیه ٢٠٤ | البقرة ٢٠٥ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«یُعْجِبُکَ»: تو را به شگفت میآورد. توجّه تو را به خود جلب میکند. «فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا»: در زندگی دنیا. درباره امور زندگی دنیا. «یُشْهِدُ اللهَ»: خدا را گواه میگیرد. «أَلَدُّ»: صفت مشبّهه و به معنی سخت و شدید است، یا این که اسم تفضیل و به معنی سرسختترین و گردنکشترین است. «الْخِصَامِ»: مصدر باب مفاعله و به معنی خصومت و دشمنی است، و یا این که جمع مکسّر خَصْم، به معنی دشمنان است.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
نَشْهَدُ إِنَّکَ لَرَسُولُ اللَّهِ وَ... (۲) فَإِنَّمَا يَسَّرْنَاهُ بِلِسَانِکَ... (۱)
يَسْتَخْفُونَ مِنَ النَّاسِ وَ لاَ... (۲) فَإِنَّمَا يَسَّرْنَاهُ بِلِسَانِکَ... (۱)
نزول
محل نزول:
این آیه در مدینه بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نازل گردیده است. [۱]
شأن نزول:[۲]
«شیخ طوسی» گويند: درباره اخنس بن شريق نازل گرديده است. چنان كه سدى و ديگران نيز گفته اند.[۳][۴]
تفسیر
- آيات ۲۰۷ - ۲۰۴ ، سوره بقره
- تقسيم مردم از نظر صفات و ذكر احوال و خصائص منافق
- فساد تكوينى و فساد تشريعى و آنچه در آيه : و الله لا يحب الفساد، مورد نظر است
- معناى عزت در آيه : اءخذته العزة بالاثم ، و اينكه عزت حقيقى مراد نيست
- بحث در معناى باء، در (بالاثم ) و متعلق آن در آيه (اءخذته العزة بالاثم )
- دسته اى ديگر از مردم (در مقابل منافق )
- بحث روايتى شامل رواياتى در باره شان نزول آيات يادشده
- روايات زيادى نقل شده كه آيه : و من الناس من يشرى ، در شاءن اميرالمؤ منين (ع ) در شب فراش نازل شده است
تفسیر نور (محسن قرائتی)
«204» وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يُعْجِبُكَ قَوْلُهُ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ يُشْهِدُ اللَّهَ عَلى ما فِي قَلْبِهِ وَ هُوَ أَلَدُّ الْخِصامِ
و از مردم كسى است كه گفتارش درباره زندگى دنيا، مايهى اعجاب تو مىشود و خداوند را بر آنچه در دل (پنهان) دارد گواه مىگيرد (در حالى كه) او سرسختترين دشمنان است.
نکته ها
«لُدّ» به معناى خصومت زياد است و «الَدّ» به كسى گفته مىشود كه شديدترين خصومتها را دارد.
«خصام» يا جمعِ «خصم» است و يا مصدر، به معناى خصومت است.
منافقان با ترفندهاى مقايسهاى، آمارى، كارشناسى، تجربى و حدسهاى به ظاهر عالمانه، با تكيه بر مسائل اجتماعى و با شايعات، تهديد، تطميع و تبليغات، تنها قدرت مانور در همين زندگى مادّى را دارند، ولى در ميدان معنويّات و در توجّه به امدادهاى غيبى و ارادهى خداوندى، پاى آنان لنگ است و در آخرت نيز زبانشان بسته و حتّى اجازهى عذرخواهى نيز ندارند.
جلد 1 - صفحه 319
پیام ها
1- سخنان شيوا و سحرآميزِ منافقان، شما را فريب ندهد. «يُعْجِبُكَ قَوْلُهُ»
2- به هر سوگندى اطمينان نكنيد. «يُشْهِدُ اللَّهَ عَلى ما فِي قَلْبِهِ»
3- سوگند دروغ يكى از راههاى نفوذ منافقان است. «يُشْهِدُ اللَّهَ عَلى ما فِي قَلْبِهِ» دشمنان از مقدّسات عليه مقدّسات و از مذهب عليه مذهب استفاده مىكنند و با سوگند به نام خدا، به رسول خدا خيانت مىكنند.
4- سوژههاى سخن منافقان، مربوط به مسائل دنيوى است تا ديگران را تحت تاثير قرار دهند. «يُعْجِبُكَ قَوْلُهُ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا»
5- خداوند پيامبرش را از غيب و درون ديگران آگاه مىسازد. «هُوَ أَلَدُّ الْخِصامِ»
6- كسانى كه مىدانند دروغگو هستند، با سوگند و زيباسازى كلمات، سعى دارند خود را دلسوز و مخلص نشان دهند. «يُشْهِدُ اللَّهَ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يُعْجِبُكَ قَوْلُهُ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ يُشْهِدُ اللَّهَ عَلى ما فِي قَلْبِهِ وَ هُوَ أَلَدُّ الْخِصامِ (204)
شأن نزول: اخنس ثقفى مردى نيكو روى و شيرين سخن بود، روزى خدمت حضرت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم آمد عرض كرد: آمدهام تا اسلام آورم و اطاعت شما كنم؛ و قسمهاى مؤكده و خدا را شاهد گرفت در گفتار خود. چون بازگشت و از آباديهاى مدينه گذشت، زراعت جمعى را به آتش سوزانيد و چهارپايان مسلمانان را به شمشير پى كرد؛ آيه شريفه نازل شد:
وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يُعْجِبُكَ: و از مردمان كسى است كه به شگفت مىاندازد و خوش حال سازد، قَوْلُهُ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا: گفتار او در مصالح زندگانى دنيا و اسباب معاش. مراد آنست كه حلاوت و فصاحت گفتار او در امور دنيا و تدبير آن تو را به تعجب درآورد. وَ يُشْهِدُ اللَّهَ عَلى ما فِي قَلْبِهِ: و
تفسير اثنا عشرى، ج1، ص: 367
شاهد و گواه مىآورد خدا را بر آن چيزى كه در قلب او است، يعنى مىگويد خدا شاهد است كه دل و زبان من يكى است. وَ هُوَ أَلَدُّ الْخِصامِ: و حال آنكه او ستيزهتر است در خصومت با اهل اسلام، يا سختترين دشمنان باشد در دشمنى.
بعد از آن بيان ستيزگى و دشمنى او را فرمايد:
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يُعْجِبُكَ قَوْلُهُ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ يُشْهِدُ اللَّهَ عَلى ما فِي قَلْبِهِ وَ هُوَ أَلَدُّ الْخِصامِ (204)
ترجمه
و بعضى از مردمان كس است كه خوش مىآيد تو را گفتارش در زندگانى دنيا و گواه مىآورد خدا را بر آنچه در دل او است با آنكه او سخت دشمنى است در دشمنى نمودن.
تفسير
بعضى از مردم كسانى هستند كه دلخوش شوى تو از گفتارشان و بزرگپندارى آنان را چون اظهار دين دارى و حق شناسى و ورع و تقوى و نيكوكارى نمايند و سوگند ياد كنند بخداوند كه داراى اخلاص و ايمانند و زبان و دلشان يكى است با آنكه دشمنى شديد دارند و حاضرند براى جنگ با مسلمانان قمى فرموده نازلشده است در باره دومى و بعضى گفتهاند در باره معاويه و عياشى از حضرت صادق (ع) روايت نموده است در باره فلان و فلان فيض ره فرموده شامل ميشود تمام منافقين را اگرچه در باره بعضى از آنها نازل شده باشد حقير عرض مىكنم شامل ميشود اغلب ابناء اين زمان را زيرا از هر كس بيشتر اظهار ارادت مشاهده ميشود بيشتر آثار عداوت بروز مىكند دوستان واقعى حاجت باظهار دوستى ندارند آنانكه در اين مقامند دامى گستردهاند كه صيدى بدست بياورند با هوش باش و فريفته اظهارات صورى مشونه آنكه حمل بر فساد كنى ولى در ضمن حواست هم جمع باشد كه گول نخورى
جلد 1 صفحه 261
منافات با حمل بصحت ندارد.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ مِنَ النّاسِ مَن يُعجِبُكَ قَولُهُ فِي الحَياةِ الدُّنيا وَ يُشهِدُ اللّهَ عَلي ما فِي قَلبِهِ وَ هُوَ أَلَدُّ الخِصامِ (204)
(و بعضي از مردم كسي است که گفتار او در زندگي دنيا ترا بشگفت ميآورد و خدا را بر آنچه در دلش ميباشد گواه ميگيرد و حال آنكه سختترين دشمنان است) در شأن نزول اينکه آيه و دو آيه بعد از آن بعضي گفتند درباره اخنس بن شريق ثقفي که اظهار علاقه و محبت نسبت باسلام و پيغمبر صلّي اللّه عليه و آله و سلّم نمود و در باطن دشمن سر سخت پيغمبر صلّي اللّه عليه و آله و سلّم بود و بعضي گفتند درباره رياكار است و در بعضي اخبار از حضرت صادق عليه السّلام است که در باره فلان و فلان است و از تفسير قمي نقل شده «
انّها نزلت في الثاني و يقال في المعاوية
» ولي آيه عام است و شامل هر منافقي ميگردد اگر چه مورد آن خاص باشد.
وَ مِنَ النّاسِ مَن يُعجِبُكَ قَولُهُ فِي الحَياةِ الدُّنيا اعجاب بمعني استعظام و بزرگ شمردن است گفته ميشود (اعجب بنفسه) يعني خود را بزرگ دانست و پسنديد و اعجاب باين معني از عجب بمعني خود پسندي و يكي از صفات مهلكه است و اخبار در مذمّت آن بسيار است چنانچه از فقيه از رسول اكرم صلّي اللّه عليه و آله و سلّم نقل كرده که سه چيز را از مهلكات شمرده
(شح مطاع و هوي متبع و اعجاب المرء بنفسه)
و در كافي از حضرت صادق عليه السّلام روايت كرده که فرمود
(من دخله العجب هلك)
و در جامع السعادات از رسول خدا صلّي اللّه عليه و آله و سلّم روايت كرده که فرمود
(لو لم تذنبوا لخشيت عليكم ما هو اكبر من ذلک العجب العجب)
و در كافي از حضرت صادق عليه السّلام روايت نموده
(انّ اللّه علم ان الذنب خير للمؤمن من العجب و لولا ذلک ما ابتلي مؤمن بذنب ابدا)
و غير اينها از اخبار ديگر و اعجاب بمعني خوش آمدن و بشگفت در آوردن هم ميباشد گفته ميشود.
جلد 2 - صفحه 384
«اعجبه و اعجب به» يعني بشگفت درآورد او را و شاد نمود، و بشگفت آمد و شاد شد و «يعجبك» در آيه از اينکه معني است يعني گفتار آن شخص منافق و اظهار علاقه و محبت و تمكين و اطاعت او پيغمبر صلّي اللّه عليه و آله و سلّم را متعجب ساخت و نيكو جلوه نمود و چون گفتار آن منافق ظاهر آراسته بيش نداشت و غير زخرفي از قول نبود از اينجهت مقرون ميفرمايد بحيوة دنيا، يعني در اينکه زندگي دنيا که روي بواطن و سرائر امور سرپوشي است چنين اظهارات خلاف واقعي موجب اعجاب ميگردد.
وَ يُشهِدُ اللّهَ عَلي ما فِي قَلبِهِ يعني خدا را هم بر گفتار خود شاهد ميگيرد که اعتماد ترا بيشتر جلب نمايد.
وَ هُوَ أَلَدُّ الخِصامِ جمله حاليه است و الدّ صفت مشبّهه بمعني شديد الخصومة و خصام بمعني مخاصمة و خيانية از قبيل اعمي العين است يعني او در مخاصمت و دشمني بسيار سخت است و بعضي گفتند الدّ افعل تفضيل و خصام جمع خصم يا خصيم است يعني او سختترين دشمنان است ولي در برهان از حضرت باقر عليه السّلام بمعني شديد الخصومة روايت كرده است بالجمله آن چنين كسي سخن آرايي ميكند و اظهارات خلاف واقع با شاهد گرفتن خدا ميخواهد تثبيت كند در حقيقت گرگي است که بلباس ميش در آمده و ميخواهد چوپان را غافل نموده و گوسفندان را بربايد غافل از اينكه خداوند پيغمبر خود را از اظهارات بي اساس او آگاه ميسازد و نفاق او را ظاهر مينمايد
برگزیده تفسیر نمونه
اشاره
آیه 204
شأن نزول:
در مورد نزول این آیه و دو آیه بعد گفتهاند: این آیات در باره «اخنس بن شریق» نازل شده که مردی زیبا و خوش زبان بود و تظاهر به دوستی پیامبر صلّی اللّه علیه و آله میکرد و خود را مسلمان جلوه میداد، و سوگند میخورد که آن حضرت را دوست دارد و به خدا ایمان آورده، پیامبر هم که مأمور به ظاهر بود با او گرم میگرفت، ولی او در باطن مرد منافقی بود، در یک ماجرا زراعت بعضی از مسلمانان را آتش زد و چهارپایان آنان را کشت.
این سه آیه نازل شد و به این ترتیب پرده از روی کار او برداشته شد.
تفسیر:
در این آیه، اشاره سر بستهای به بعضی از منافقان کرده، میفرماید:
ج1، ص186
«و بعضی از مردم چنین هستند که گفتار او در زندگی دنیا مایه اعجاب تو میشود (ولی در باطن چنین نیست) و خداوند بر آنچه در قلب او است گواه میباشد، و او سرسختترین دشمنان است» (وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یُعْجِبُکَ قَوْلُهُ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ یُشْهِدُ اللَّهَ عَلی ما فِی قَلْبِهِ وَ هُوَ أَلَدُّ الْخِصامِ).
نکات آیه
۱ - برخى با وجود دشمنى با مسلمانان، براى اصلاح امور دنیوى آنان طرحهاى فریبنده ارائه مى دهند. (و من الناس من مع یعجبک قوله فى الحیوة الدنیا ... و هو الد الخصام) بنابراینکه «فى الحیوة» متعلق به «قوله» باشد.
۲ - شگفتى پیامبر (ص) از سخنان فریبنده برخى مردم (و من الناس من یعجبک قوله فى الحیوة الدنیا) با توجّه به توضیح فیش قبل
۳ - امکان تأثیرپذیرى پیامبر (ص) از ریاکارى و فریبکارى منافقان (و من الناس من یعجبک)
۴ - منافقان براى فریب مردم، هم سخن خوب مى گویند و هم خوبْ سخن مى گویند. (و من الناس من یعجبک قوله فى الحیوة الدنیا) خوب سخن گفتن از جمله «یعجبک قوله»، و سخن خوب از «فى الحیوة الدنیا» برداشت شده است. البتّه اگر «فى الحیوة الدنیا»، متعلّق به «قوله» باشد ; یعنى آنان درباره دنیا، طرحهاى زیبا و شگفت آورى داشتند.
۵ - منافقان ریاکار و متظاهرند. (و من الناس من یعجبک قوله فى الحیوة الدنیا ... و هو الدّ الخصام)
۶ - ظاهرسازى و فریفتن دیگران، فقط در تنگناى حیات دنیا ممکن است. (و من الناس من یعجبک قوله فى الحیوة الدنیا) بنابراینکه «فى الحیوة الدنیا»، متعلّق به «یعجبک» باشد ; یعنى شگفتى گفتارشان در دنیاست ; در آخرت که روز حقیقت است.
۷ - توجّه پیامبر (ص) به ظاهر گفتار مردم (و من الناس من یعجبک قوله فى الحیوة الدنیا)
۸ - محدودیّت علم پیامبر (ص) (و من الناس من یعجبک قوله فى الحیوة الدنیا)
۹ - قَسَم و شاهد گرفتن خداوند، دستاویز منافقان براى اثبات اظهاراتِ خود (و یُشهد اللّهَ على ما فى قلبه)
۱۰ - بهره گیرى منافقان از باورها و مقدّسات مؤمنان، براى رسیدن به اغراض خویش و یُشهد اللّهَ على ما فى قلبه قسم به خداوند که از مقدّسات مسلمین است، دستاویز برخى از مردم براى قبولاندن عقاید بى پایه خویش.
۱۱ - منافقان، سرسخت ترین دشمن مسلمانان و اصلاح جامعه (و من الناس ... و هو اَلَدُّ الخصام) «الخصام»، جمع خَصْم، به معناى دشمن است.
۱۲ - منافقان، سرسخت ترین انسانها در جدال با مسلمانان (و من الناس ... و هو اَلَدُّ الخصام) بنابراینکه «الخصام»، مصدر باشد و به معنى خصومت و جدال.
۱۳ - افشاى چهره برخى منافقان براى پیامبر (ص)، از سوى خداوند (و من الناس ... و هو اَلَدُّ الخصام)
۱۴ - ظاهر افراد، ملاک مطمئنى براى پى بردن به اعتقاد واقعى آنان نیست. (و من الناس من یعجبک قوله فى الحیوة الدنیا و هو اَلَدُّ الخصام)
موضوعات مرتبط
- اسلام: تاریخ صدر اسلام ۱۳
- تظاهر: محدوده تظاهر ۶
- دشمنان: توطئه دشمنان ۱ ; دشمنان و اصلاح ۱۱ ; مکر دشمنان ۱
- دنیا: حیات دنیوى ۶
- رفتار: پایه هاى رفتار ۱۴
- سوگند: سوگند به خدا ۹
- عقیده: ملاک درستى عقیده ۱۴
- گروههاى اجتماعى: ۵
- محمّد (ص): تعجّب محمّد (ص) ۲ ; سیره محمّد (ص) ۷ ; علم محمّد (ص) ۸ ; محمّد (ص) و دشمنان ۳ ; محمّد (ص) و مردم ۷
- مسلمانان: دشمنان مسلمانان ۱۱، ۱۲ ; دشمنى با مسلمانان ۱ ; مسلمانان و منافقان ۱۲
- مقدّسات: سوء استفاده از مقدّسات ۹، ۱۰
- مکر: محدوده مکر ۶
- منافقان: افساد منافقان ۱۱ ; افشاى منافقان ۱۳ ; دشمنى منافقان ۱۱، ۱۲ ; روش برخورد منافقان ۴، ۵، ۹، ۱۰ ; ریاکارى منافقان ۳، ۵ ; مجادله منافقان ۱۲ ; مکر منافقان ۳، ۴، ۹، ۱۰
منابع
- ↑ طبرسی، مجمع البيان في تفسير القرآن، ج ۱، ص ۱۱۱.
- ↑ محمدباقر محقق، نمونه بينات در شأن نزول آيات از نظر شیخ طوسی و ساير مفسرين خاصه و عامه، ص ۶۹.
- ↑ صاحب كشف الاسرار گويد: درباره ثعلبه نيز گفته شده است و صاحب جامع البيان از سدى روايت كرده و موضوع اخنس را شرح داده و گويد كه او نزد پيامبر آمد و مسلمان شد و پيامبر از اسلام آوردن او متعجب گرديد سپس همين شخص بزراعت قومى از مسلمين عبور نمود زراعت هاى آنها را خراب كرد و الاغهاى آنها را كشت.
- ↑ صاحب مجمع البيان از ابن عباس نقل نمايد: كه اين سه آيه ۲.۴ و ۲.۵ و ۲.۶ درباره رياكاران نازل گرديده كه آنچه به ظاهر عنوان ميكردند. برخلاف باطن آنها بوده چنان كه از امام صادق عليهالسلام نيز روايت شده و حسن بصرى گويد: درباره منافقين است.