الزمر ٩
کپی متن آیه |
---|
أَمَّنْ هُوَ قَانِتٌ آنَاءَ اللَّيْلِ سَاجِداً وَ قَائِماً يَحْذَرُ الْآخِرَةَ وَ يَرْجُو رَحْمَةَ رَبِّهِ قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَ الَّذِينَ لاَ يَعْلَمُونَ إِنَّمَا يَتَذَکَّرُ أُولُوا الْأَلْبَابِ |
ترجمه
الزمر ٨ | آیه ٩ | الزمر ١٠ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«قَانِتٌ»: پرستشگر فرمانبردار. شخص مطیعی که با خشوع و خضوع نماز و دعای خود را طول میدهد (نگا: بقره / و آلعمران / ، نساء / ، نحل / . «آناءَ»: (نگا: آلعمران / طه / .
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
نزول
این آیه درباره امیرالمؤمنین على علیهالسلام نازل شده است.[۱]
عروة بن الزبیر گوید: یکى از تابعین از انس بن مالک نقل نماید که گفت: این آیه درباره على علیهالسلام نازل شده است و من هنگام مغرب بود که نزد وى آمدم دیدم مشغول نماز است و به همان حالت میبود تا این که فجر صادق طلوع نمود سپس تجدید وضوء کرد و به طرف مسجد رفت و با مردم نماز صبح را اداء نمود و به تعقیب نماز صبح ادامه داد تا آفتاب طالع گردید سپس به قضاوت و رسیدن به امور و کارهاى مردم پرداخت تا این که ظهر شد.
براى اداء نماز ظهر تجدید وضوء فرمود و با مردم به خواندن نماز ظهر پرداخت سپس به تعقیب آن ادامه داد تا این که هنگام نماز عصر رسید و پس از اداء نماز عصر تا غروب آفتاب مشغول حکم و داورى میان مردم و جواب سؤالات آنان مى بوده است.[۲]
از طریق کلبى از ابوصالح و او از ابن عباس روایت شده است که این آیه درباره عمار یاسر نازل گردیده و نیز جویبر از ابن عباس نقل نماید که درباره ابن مسعود و عمار یاسر و مولى ابى حذیفه نازل شده و نیز با جویبر از عکرمة نقل کند که درباره عمار یاسر نازل شده است.[۳]
عبدالله بن عمر گوید: درباره عثمان بن عفان نازل گردیده است.[۴] ابن عباس گوید: درباره ابوبکر نازل شده و نیز کلبى گوید: درباره ابن مسعود و عمار یاسر و سلمان فارسى نازل گردیده است.[۵]
تفسیر
- آيات ۱ - ۱۰ سوره زمر
- محتواى كلى سوره مباركه زمر و زمينه نزول آن
- اشاره به معناى انزال و تنزيل قرآن كريم
- معناى اينكه دين خالص براى خداست
- بيان مبناى اعتقادى بت پرستان درباره عبادت ارباب و آلهه و مقصود از اينكه آنان غير خدارا اولياءاتخاذ كرده اند
- تقرير احتجاج بر ردّ و نفى فرزند گرفتن خدا براى خود چه فرزندى حقيقى و چهاعتبارى در آيه : لوارادالله يتخذولدا لا صطفى مما يخلق مايشاء...
- احتجاج بر وحدت خداوند در الوهيت و ربوبيت ، با بيان انحصار خلق و تدبير در اوعزوجل
- تفسير آيه : و ان تكفروا فان الله غنى عنكم ولايرضى لعباده الكفر و ان تشكروايرضه لكم ... كه راجع به كفران نعمت و شكر آن است
- گفتارى در معناى خشم و رضاى خدا
- انسان بالفطره خداشناس است و در حال اضطرار رو به اوست ولى درحال تنعم و خوشى ، غافل از او
- برابر نبودن انسان متنعم غافل از خدا با مؤ من متهجد، و عدم تساوى عالم به خدا باجاهل به او
- صابران اجر بى حساب در پيش رو دارند
- رواياتى درباره اخلاص ، الذين يعلمون ، و شاءننزول آيه : امن هو قانت ...، و اجر صابران
تفسیر نور (محسن قرائتی)
أَمَّنْ هُوَ قانِتٌ آناءَ اللَّيْلِ ساجِداً وَ قائِماً يَحْذَرُ الْآخِرَةَ وَ يَرْجُوا رَحْمَةَ رَبِّهِ قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَ الَّذِينَ لا يَعْلَمُونَ إِنَّما يَتَذَكَّرُ أُولُوا الْأَلْبابِ «9»
آيا (چنين كسى بهتر است يا) آن كس كه در طول شب در حال سجده و قيام به اطاعت مشغول است (و) از آخرت مىترسد و به رحمت پروردگارش اميد دارد؟ بگو: «آيا كسانى كه مىدانند و كسانى كه نمىدانند يكسانند؟» تنها خردمندان متذكّر مىشوند (و پند مىپذيرند).
جلد 8 - صفحه 150
نکته ها
در كنار آيه قبل كه سيماى اصحاب آتش را بيان كرد، در اين آيه سيمايى از صفات مؤمنان را بيان مىفرمايد. در آيه قبل فرمود: گروهى تنها به هنگام مصيبت به خداوند توجّه دارند و هنگام رفاه او را فراموش مىكنند ولى در اين آيه مىفرمايد: مؤمنان همواره ياد خدا هستند، چه در رفاه و چه در سختى.
امام باقر عليه السلام فرمود: مراد از قنوت در شب «قانِتٌ آناءَ اللَّيْلِ»، قيام براى نمازشب است. «1»
پیام ها
1- شب بهترين بستر عبادت است. «قانِتٌ آناءَ اللَّيْلِ»
2- نشانهى علم، عبوديّت است. ساجِداً وَ قائِماً ... الَّذِينَ يَعْلَمُونَ (علم و عبادت بايد با هم باشند. آرى شب زنده داران عابد و آخرت جويان اميدوار به رحمت الهى عالمان واقعى هستند. قانِتٌ آناءَ اللَّيْلِ ... يَحْذَرُ الْآخِرَةَ ... يَعْلَمُونَ
3- عبادتى ارزش دارد كه تداوم داشته باشد. ( «ساجِداً وَ قائِماً» به صورت اسم فاعل آمده كه نشانه استمرار است).
4- مردان خدا، هم از آخرت بيم دارند و هم به رحمت الهى اميدوارند. «يَحْذَرُ، يَرْجُوا»
5- ترس ما به خاطر عمل خود ماست «يَحْذَرُ الْآخِرَةَ» ولى اميد ما به فضل و رحمت اوست. «يَرْجُوا رَحْمَةَ رَبِّهِ»
6- يكى از روشهاى تربيت، مقايسه خوبىها و بدىها و خوبان و بدان است.
«أَمَّنْ هُوَ قانِتٌ»، «هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَ الَّذِينَ لا يَعْلَمُونَ»
7- پند پذيرى نشانه عقل سليم است. «إِنَّما يَتَذَكَّرُ أُولُوا الْأَلْبابِ»
«1». كافى، ج 3، ص 444.
تفسير نور(10جلدى)، ج8، ص: 151
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
أَمَّنْ هُوَ قانِتٌ آناءَ اللَّيْلِ ساجِداً وَ قائِماً يَحْذَرُ الْآخِرَةَ وَ يَرْجُوا رَحْمَةَ رَبِّهِ قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَ الَّذِينَ لا يَعْلَمُونَ إِنَّما يَتَذَكَّرُ أُولُوا الْأَلْبابِ «9»
پس مىفرمايد آيا اين كافر معاند بهتر است، أَمَّنْ هُوَ قانِتٌ: يا كسى كه ايستاده دعا كننده است در اثناى نماز، يا هميشه قائم است به وظائف عبادت، يا قارى قرآن است، آناءَ اللَّيْلِ: در ساعتهاى شب.
مؤيد قول اول است روايت حضرت باقر عليه السلام كه مراد از اين، متهجد است در نماز شب قنوت خواند، «1» يعنى كسى كه در نماز شب به قنوت مشغول است.
ساجِداً وَ قائِماً: در حالتى كه سجده كننده است مر خداى را و قيام نماينده، يعنى گاهى در سجده گاهى در قيام، يَحْذَرُ الْآخِرَةَ: ترسد عذاب آخرت را، وَ يَرْجُوا رَحْمَةَ رَبِّهِ: و اميد دارد بخشايش پروردگار خود را، يعنى با وجود كثرت عبادت مردد است ميان خوف و رجاء.
تبصره:
آيه اشعار است به آنكه مقام خوف و رجاى مؤمن مساوى است، و در حديث وارد شده: لو وزن خوف المؤمن و رجائه لاعتدلا: اگر موازنه كنند خوف و رجاء مؤمن را، هر آينه معتدل باشد. «2»
تتمه:
حضرت امير المؤمنين عليه السلام شبى با قنبر در كوچه كوفه مىگذشت،
«1» مجمع البيان (چ 1401 ق) ج 4 ص 491.
«2» به اين مضامين، اصول كافى، كتاب الايمان و الكفر، باب الخوف و الرجاء (ج 2 ص 55)
جلد 11 - صفحه 225
به خانهاى رسيد، يكى اين آيه مىخواند: «أَمَّنْ هُوَ قانِتٌ آناءَ اللَّيْلِ ساجِداً وَ قائِماً ...» قنبر گويد: من آنجا توقف كردم، حضرت گذشت، باز نگريست فرمود: قنبر چرا ايستادهاى؟ گفتم: يا امير المؤمنين آوازى حزين از اين خانه به گوش مىرسد.
فرمود: يا قنبر، نوم على يقين خير من عبادة فى شكّ: خواب نمودن با يقين اعتقاديه بهتر است از عبادت در شك. من تعجب نمودم، درب آن خانه را نشان كردم. روز آنجا رفتم، تفحص او نمودم، معلوم شد خانه منافقى بود، عرض كردم: يا امير المؤمنين از كجا دانستى آن منافق است؟ فرمود: راعى چگونه رعيت را نشناسد و عالم به خزائن پادشاهى نباشد. «1» بعد از نفى استواى فريقين در قوه عمليه، سلب استواى آنها فرمايد در قوه علميه و مىفرمايد:
قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ: بگو آيا مساوى و برابرند آنكه مىدانند دلايل توحيد و معارف الهيه را، وَ الَّذِينَ لا يَعْلَمُونَ: و آنانكه علم ندارند به معارف الهيه، جاهلند به حقايق ربانيه؛ «استفهام انكارى» يعنى مساوى نيست عالم به علم دين با جاهل به مناهج يقين، إِنَّما يَتَذَكَّرُ أُولُوا الْأَلْبابِ: اينست و جز اين نيست كه متذكر شوند به امثال اين آيات صاحبان عقل خالص از شوائب و اوهام.
تحقيق:
از جمله قضايائى كه عرف و عقل و شرع به حكومت آن متحدند، عدم تساوى عالم با جاهل باشد. بيان جهت عقليه: معقولات منقسم شوند به موجود و معدوم، و شك نيست كه موجود اشرف باشد؛ موجود هم منقسم شود به جماد و نامى، و شك نيست كه نامى اشرف باشد؛ نامى هم منقسم شود به حساس و غير آن، و شك نيست كه حساس اشرف باشد؛ حساس هم دو قسم شود عاقل و غير عاقل، و شك نيست كه عاقل اشرف باشد؛ عاقل هم منقسم شود به عالم و جاهل، شك نيست كه عالم اشرف باشد؛ پس عالم اشرف معقولات خواهد بود، بنابراين هيچ چيز به مقام علم و عالم نخواهد رسيد.
«1» منهج الصادقين، ج 8، ص 79. و حديث در غرر الحكم و درر الكلم (با ترجمه و چاپ دانشگاه تهران) ج 6، ص 170 رقم 9958 بجاى عبادة، صلاة ذكر كرده است.
جلد 11 - صفحه 226
فرمود حضرت پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله: فضل العالم على العابد كفضلى على ادناكم: فضيلت عالم بر عابد مانند فضيلت من است بر پستترين شما «1».
2- فرمود آن حضرت: اغد عالما او متعلّما او مستمعا او محبّا لهم و لا تكن الخامس فتهلك: «2» هر صبحگاه باش عالم يا متعلم يا مستمع علم يا دوستدار علم، و نبوده باش پنجمى كه هلاك شوى.
3- حضرت صادق عليه السلام فرمايد: انّ النّاس رجلان: عالم و متعلّم و سائر النّاس غثاء، فنحن العلماء و شيعتنا المتعلّمون و سائر النّاس غثاء: «3» مردم دو مردند:
عالم و متعلم، و ساير مردم خاشاك هستند كه سيل آورد. پس مائيم علماء، و شيعيان ما متعلميناند، و ساير مردم غثاء هستند.
4- حضرت صادق عليه السلام فرمايد: نحن الّذين يعلمون و عدوّنا الّذين لا يعلمون و شيعتنا اولوا الالباب: «4» مائيم آنان كه عالمند و دشمنان ما نادان و شيعيان ما اولوا الالباب هستند.
مراد از اين علم علم به معارف الهيه و احكام شرعيه كه امر به آن شده.
در ديوان منسوب به مولا امير المؤمنين عليه السلام است:
الناس من جهة التمثال اكفاء
ابوهم ادم و الام حواء
فان يكن لهم من اصلهم شرف
يفاخرون به فالطين و الماء
لا فضل الا لاهل العلم انهم
الى الهدى لمن استهدى ادلاء «5»
«1» احاديث در فضيلت عالم: اصول كافى ج 1، كتاب فضل العلم، احتجاج طبرسى ج 1، باب 1 فضل العلماء و نيز بحار الانوار ج 1 ص 162 تا آخر و ج 2 تماما در مورد علم و فضيلت عالم و متعلم است.
«2» بحار الانوار، ج 1، ص 195، ح 13.
«3» بحار الانوار، ج 1، ص 194، ح 8.
«4» نورالثقلين، ج 4، ص 479، ح 21. و نيز مجمع البيان ج 4 ص 491.
«5» ابتداى ديوان منسوب به امير المؤمنين جمع و ترتيب: عبد العزيز الكرم، ناشر المكتبة الشعية.
جلد 11 - صفحه 227
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ ثُمَّ جَعَلَ مِنْها زَوْجَها وَ أَنْزَلَ لَكُمْ مِنَ الْأَنْعامِ ثَمانِيَةَ أَزْواجٍ يَخْلُقُكُمْ فِي بُطُونِ أُمَّهاتِكُمْ خَلْقاً مِنْ بَعْدِ خَلْقٍ فِي ظُلُماتٍ ثَلاثٍ ذلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ لَهُ الْمُلْكُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ فَأَنَّى تُصْرَفُونَ «6» إِنْ تَكْفُرُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ عَنْكُمْ وَ لا يَرْضى لِعِبادِهِ الْكُفْرَ وَ إِنْ تَشْكُرُوا يَرْضَهُ لَكُمْ وَ لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرى ثُمَّ إِلى رَبِّكُمْ مَرْجِعُكُمْ فَيُنَبِّئُكُمْ بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ إِنَّهُ عَلِيمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ «7» وَ إِذا مَسَّ الْإِنْسانَ ضُرٌّ دَعا رَبَّهُ مُنِيباً إِلَيْهِ ثُمَّ إِذا خَوَّلَهُ نِعْمَةً مِنْهُ نَسِيَ ما كانَ يَدْعُوا إِلَيْهِ مِنْ قَبْلُ وَ جَعَلَ لِلَّهِ أَنْداداً لِيُضِلَّ عَنْ سَبِيلِهِ قُلْ تَمَتَّعْ بِكُفْرِكَ قَلِيلاً إِنَّكَ مِنْ أَصْحابِ النَّارِ «8» أَمَّنْ هُوَ قانِتٌ آناءَ اللَّيْلِ ساجِداً وَ قائِماً يَحْذَرُ الْآخِرَةَ وَ يَرْجُوا رَحْمَةَ رَبِّهِ قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَ الَّذِينَ لا يَعْلَمُونَ إِنَّما يَتَذَكَّرُ أُولُوا الْأَلْبابِ «9» قُلْ يا عِبادِ الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا رَبَّكُمْ لِلَّذِينَ أَحْسَنُوا فِي هذِهِ الدُّنْيا حَسَنَةٌ وَ أَرْضُ اللَّهِ واسِعَةٌ إِنَّما يُوَفَّى الصَّابِرُونَ أَجْرَهُمْ بِغَيْرِ حِسابٍ «10»
ترجمه
آفريد شما را از يك تن پس آفريد از او زنش را و ايجاد كرد براى شما از چهارپايان هشت جفت مىآفريند شما را در شكمهاى مادرانتان آفريدنى بعد از آفريدنى در تاريكيهاى سه گانه اينست خداوند پروردگار شما مر او را است پادشاهى نيست خدائى جز او پس كجا برگردانده ميشويد
اگر نا سپاسى
جلد 4 صفحه 485
كنيد پس همانا خدا بىنياز است از شما و نمىپسندد براى بندگان خود ناسپاسى را و اگر شكر كنيد مىپسندد آنرا براى شما و برنميدارد بردارنده بار گرانى بار گران ديگرى را پس بسوى پروردگار شما است بازگشت شما پس خبر ميدهد شما را بآنچه كه ميكرديد همانا او دانا است بآنچه در سينهها است
و چون برسد بانسان بدحالى و گزندى ميخواند پروردگارش را بازگشت كنان بسوى او پس چون ببخشد باو نعمتى از خود فراموش ميكند آنچه را كه بود ميخواند براى دفع آن از پيش و قرار ميدهد براى خدا همتايانى تا گمراه كند از راه او بگو برخوردار باش بكفر خود اندكى همانا تو از اهل آتشى
آيا كسيكه او عبادت كننده است در اوقات شب سجدهكنان و ايستاده بيم دارد از سراى آخرت و اميد دارد رحمت پروردگار خود را بگو آيا يكسانند آنانكه ميدانند و آنها كه نميدانند جز اين نيست كه پند ميگيرند خردمندان
بگو اى بندگان من كه گرويديد بترسيد از پروردگارتان براى آنانكه نيكى كردند در اين جهان نيكى است و زمين خدا وسيع است جز اين نيست كه تمام داده ميشود به صبر كنندگان پاداششان بيشمار.
تفسير
خداوند منّان در مقام بيان قدرت و نعمت خود ميفرمايد كه خلق فرمود شما را از يكنفر كه حضرت آدم ابو البشر باشد پس آفريد از فاضل طينت او جفتش حوّاء را كه شرح آن مفصّلا در اوّل سوره نساء گذشت و نيز خلق فرمود براى شما از شتر و گاو و گوسفند و بز هشت جفت چنانچه در احتجاج از امير المؤمنين عليه السّلام نقل نموده كه مراد از انزال خدا در اين آيه خلق او است آنها را و اين براى آنستكه فيض از عالم غيب نازل و بعالم شهود ميرسد و باران از آسمان ميآيد و گياه ميرويد و حيوان از آن متولد ميشود و لفظ ثمّ بمناسبت تراخى خلق حوا است از خلق آدم عليه السّلام كه مستفاد از كلام است نه خلق بنى آدم و مراد از جفت نر و ماده هر يك از اين چهار نوع حيوان است باعتبار دو صنف اهلى و وحشى از گاو و گوسفند و بز و دو صنف عراب و بختى از شتر يا مراد هر يك از نر و ماده آن چهار نوع است باعتبار آنكه هر يك جفت ديگر است يا مراد صنف است چون نر و ماده هر حيوانى دو صنف از آن حيوانند و در هر حال مراد همان هشت جفت
جلد 4 صفحه 486
مذكور در سوره انعام است كه بعضى از اخبار دالّه بر معناى اوّل آنجا گذشت و خداوند خلق مىفرمايد شما را در شكمهاى مادرانتان خلقى بعد از خلقى از نطفه و علقه و مضغه و استخوانهاى برهنه از گوشت و پوشيده شده بآن و خلق آخر كه آن انسان كامل است و اشرف مخلوقات كه اگر خود را بمقام لايق خويش برساند از ملك برتر شود و اين مراتب را در سه تاريكى سير مينمايد كه تاريكى شكم و تاريكى رحم و تاريكى مشيمه باشد چنانچه در مجمع از امام باقر عليه السّلام و در توحيد از امام صادق عليه السّلام و قمّى ره نقل نموده و مشيمه پوستى است كه در رحم روى بچه كشيده شده اين چنين قادر مقتدرى خداوند و پروردگار شما است و مالكيّت ملك وجود اختصاص باو دارد و سلطنت حقّه حقيقيّه از آن او است و معبود بحقّى جز او نيست و با اينهمه جهات استحقاق براى پرستش و ستايش چگونه از او منصرف ميشويد و بپرستش جماداتيكه بهيچ وجه لياقت ندارند مىپردازيد و اگر جمله كائنات كافر گردند بر دامن كبرياش ننشيند گرد چون او بىنياز از مردم و عبادت آنها و مأمون از معصيتشان است ولى راضى بكفر آنها نيست چون ميداند براى آنها ضرر دارد خداوند بندگان خود را دوست دارد و از پدر و مادر مهربان بآنها مهربانتر است و ارحم الرّاحمين است چگونه راضى ميشود بندگانش در دنيا بمضارّ كفر گرفتار و در آخرت به تبعات آن دچار شوند و اگر شكرگزارى نمايند از نعم بىپايان او باطاعت و ترك معصيت مىپسندد آن شكرگزارى را از آنها و خشنود ميشود بآن چون سعادت دنيا و آخرت آنها در آن است بيشتر از پدر مهربانى كه راضى و خشنود ميشود از پسرى كه تحصيل ميكند موجبات ترقّى و تعالى و خوشبختى خود را و قمّى ره فرموده مراد از كفر در اينجا كفران نعمت است و در محاسن نقل نموده كه كفر اينجا خلاف مذهب حقّ و شكر ولايت و معرفت است و هيچ كس بار گران ديگرى را بدوش نميگيرد يعنى هر كس كه گناهى بر گردن دارد ضررش بخودش ميرسد نه بغير و بازگشت همه در قيامت بحكم خدا است پس آگاه ميكند آنها را از اعمال خوب و بدشان بمحاسبه و مجازات حتى نيّتهاى قلبى و ارادات باطنى بندگان را كه بارز نشده و در كمون سينه آنها مانده است خدا ميداند و با آنها حساب ميكند اگرچه بر آنها عقاب نفرمايد و تحقيق اينمعنى در ذيل آيه
جلد 4 صفحه 487
شريفه إِنْ تُبْدُوا ما فِي أَنْفُسِكُمْ أَوْ تُخْفُوهُ يُحاسِبْكُمْ بِهِ اللَّهُ گذشت و چون در كمون ذات هر كس اعتراف بتوحيد حقّ وجود دارد نهايت آنكه هوى و هوس نفسانى و تمايلات شهوانى منصرف مينمايد شخص را از عمل بمقتضاى آن وقتى كه بانسان گزند و ضرر و بلا و محنتى برسد قهرا متوجه بخدا ميشود و تضرّع و زارى ميكند و رفع آن بلا را از او ميخواهد و چون تفضّل و احسان الهى شامل حال او گشت و متنعّم بنعمت حق شد فراموش ميكند آن گرفتارى خود را كه براى رفع آن متوسل بعنايت الهى شده بود يا آن دعا و تضرّع و زارى خود را كه بدرگاه خدا ميكرد پيش از رفع بلا و قرار ميدهد براى خداوند امثال و اقرانى در عبادت و اطاعت از بتها و بندگان خدا تا در نتيجه گمراه شود و گمراه كند خلقى را از راه خدا پرستى و اين بسيار صفت بدى است چون انسان بايد در هيچ حال احوال سابقه خود را فراموش نكند و اگر از كسى در وقت گرفتارى باو خيرى رسيد در زمان وسعت در نظر داشته باشد و اگر بتواند تلافى كند و بايد بچنين شخصى گفت چند روزى از اين ناشكرى خود و كفران نعمت الهى در دنيا بهرهبردارى كن كه بالاخره تو از اهل آتش جهنمى و بايد بسوزى در آن و آيا چنين شخصى خوبست يا كسيكه در ساعاتى از شب مشغول بنماز و قنوت و سجود و قيام در پيشگاه الهى است از ترس عذاب قيامت و اميد برحمت خدا كه بهترين حالات اهل ايمان است چنانچه در علل از امام باقر عليه السّلام در اين آيه نقل شده كه مراد نماز شب است و آيا كسانيكه داراى ايمان و اعتقاد بصدق وعده حق ميباشند مساوى هستند در فضيلت و شرافت و سعادت دنيا و آخرت با كسانيكه متزلزل و شاك و جاهل و غافلند و در روايات ائمه اطهار قانت در آناء ليل بامير المؤمنين عليه السّلام و متمتّع بكفر خود قليلا بمخالف او و كسيكه نسبت سحر به پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله ميداد و متضرّر ميشد و توبه ميكرد و فراموش مينمود و شكّاك بود تأويل شده است و الّذين يعلمون را بخودشان و الّذين لا يعلمون را بدشمنانشان و اولو الالباب را بشيعيانشان تفسير فرمودهاند و معلوم است كه تذكّر و اتّعاظ باين مواعظ و نصايح مخصوص باهل ايمان و عقول صافيه از كدورات است و در اينجا از امام حسن مجتبى عليه السّلام نقل شده و نيز قمى ره فرموده كه مراد از اولو الالباب
جلد 4 صفحه 488
اولو العقول است و در خاتمه خداوند به پيغمبر خود دستور فرموده كه اهل ايمان را امر بتقوى و اطاعت خدا فرمايد و نويد دهد ايشان را بآنكه كسيكه در دنيا خوبى كند خواه در باره خود بعبادت و اطاعت خدا و خواه در باره غير بدستگيرى و اعانت خداوند باو در دنيا و آخرت جزاى خير عنايت خواهد فرمود و جزاى خير در دنيا از قبيل صحّت و عافيت و امنيّت و اطمينان قلب بمواعيد الهيه است و براى جزاى دنيوى كه عطا فرموده از اجر اخروى او كاسته نخواهد شد و اگر در بلدى نتواند بوظائف دينى خود قيام نمايد و مهاجرت كند از آن بلد خداوند كفالت امور او را خواهد نمود و چون او كار خوبى كرده خدا هم جزاى خوب در دنيا و آخرت باو خواهد داد و چون او صبر نموده بر اطاعت خدا و مشقت هجرت از وطن و توقف در غربت خداوند باو بقدرى اجر ميدهد كه كسى از عهده حساب آن نمىتواند بيرون آيد و عياشى ره از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم فرمود كه وقتى منتشر شود و منصوب گردد ديوانها و ميزانهاى اعمال منتشر نشود و منصوب نگردد براى اهل بلا ديوان و ميزانى و اين آيه را تلاوت نمود و در كافى از آن حضرت بدخول اهل صبر در بهشت بدون حساب تفسير شده است و كلمه يرضه در اصل يرضاه بوده است و الف در جواب شرط بجزمى ساقط شده است و باشباع ضمّه و سكونها نيز قرائت نمودهاند و ليضلّ عن سبيله بفتح يا نيز قرائت شده و در هر حال لام براى بيان عاقبت است نه تعليل و تخويل اعطاء تفضلى است كه از باب استحقاق نباشد و ظاهرا مراد از نسيان منظور نداشتن باشد نه فراموشى واقعى و اللّه اعلم
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
أَمَّن هُوَ قانِتٌ آناءَ اللَّيلِ ساجِداً وَ قائِماً يَحذَرُ الآخِرَةَ وَ يَرجُوا رَحمَةَ رَبِّهِ قُل هَل يَستَوِي الَّذِينَ يَعلَمُونَ وَ الَّذِينَ لا يَعلَمُونَ إِنَّما يَتَذَكَّرُ أُولُوا الأَلبابِ «9»
آيا كسي که او در عبادت است در ساعات شب سجده ميكند و قيام بعبادت دارد و از عذاب آخرت حذر ميكند و برحمت خدا اميدوار است بگو آيا مساوي هستند كساني که ميدانند و كساني که نميدانند جز اينکه نيست باين عدم تساوي متذكر ميشوند صاحبان لبّ و عقل.
أَمَّن هُوَ قانِتٌ آناءَ اللَّيلِ عطف بجمله قبل است که ميفرمايد قُل تَمَتَّع بِكُفرِكَ قَلِيلًا إِنَّكَ مِن أَصحابِ النّارِ اينکه بهتر است يا آن كسي که در آنات شب از اول شب تا بصبح اشتغال بعبادت دارد.
ساجِداً وَ قائِماً بخاك ميافتد بحال سجده و بپا ميايستد براي نماز.
يَحذَرُ الآخِرَةَ وَ يَرجُوا رَحمَةَ رَبِّهِ بين خوف و رجاء نه امن من مكر اللّه دارد و نه ياس من روح اللّه که در اخبار زيادي داريم که مؤمن بايد بين خوف و رجاء باشد در بعض آنها ميفرمايد خوف و رجاء مساوي باشد که
لو وزن احدهما لم- يترجح علي الاخر
در بعضي آنها دارد که رجاء او بيشتر از خوف باشد (اقول) دو نظر است انسان اگر بخود نگاه كند که هيچ گونه استحقاق رحمت ندارد هر چه هست تفضل است و اگر براي يك معصيت جهنم رود استحقاق دارد باعث
جلد 15 - صفحه 291
خوف ميشود و اگر نظر برحمت واسعه الهي داشته باشد باعث رجاء ميشود از امير المؤمنين مرويست عرض كرد پروردگارا اگر فرداي قيامت بفرمايي من تمام اهل محضر را بهشت ميبرم جز يك نفر علي ميترسد آن يك نفر علي باشد و اگر بفرمايي تمام را جهنم ميبرم جز يك نفر علي اميدوار است که آن يك نفر علي باشد.
قُل هَل يَستَوِي الَّذِينَ يَعلَمُونَ وَ الَّذِينَ لا يَعلَمُونَ إِنَّما يَتَذَكَّرُ أُولُوا الأَلبابِ اخبار بسياري داريم که الّذين يعلمون ائمه طاهرين هستند و الّذين لا يعلمون اعداء آنها و اولوا الالباب شيعيان آنها هستند و مكرر گفتهايم که اخبار مصداق اتم را بيان ميفرمايد منافي با عموم آيه نيست
العلم نور يقذفه اللّه في قلب من يشاء
علم چراغ عقل است و جهل تاريكي قلب اگر چشم قلب باز باشد كور نباشد و چراغ علم هم روشن باشد و درب چشم هم بسته نباشد و پرده و حجاب هم روي آينه قلب نيفتاده باشد بنور علم حقايق را عقل درك ميكند و الا اگر چراغ نباشد يا چشم عقل كور باشد يا هوي و هوس روي چشم را بسته باشد يا معاصي صفحه قلب را سياه كرده باشد در ظلمت و ضلالت گرفتار ميشود و ميرود تا درك اسفل نار.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 9)- آیا عالمان و جاهلان یکسانند؟ در این آیه از روش مقایسه- که روش شناخته شده قرآن برای تفهیم مسائل مختلف است- استفاده کرده، میگوید:
آیا چنین کسی با ارزش است «یا کسی که در ساعات شب به عبادت مشغول است، و در حال سجده و قیام، از عذاب آخرت میترسد و به رحمت پروردگارش امیدوار است» (أَمَّنْ هُوَ قانِتٌ آناءَ اللَّیْلِ ساجِداً وَ قائِماً یَحْذَرُ الْآخِرَةَ وَ یَرْجُوا رَحْمَةَ رَبِّهِ).
آن انسان مشرک و فراموشکار و متلون و گمراه و گمراه کننده کجا و این انسان بیدار دل و نورانی که با خوف و رجاء خدا را میخواند، کجا؟! تکیه روی ساعات شب به خاطر آن است که در آن ساعات حضور قلب بیشتر و آلودگی به ریا از هر زمان کمتر است.
ج4، ص214
در دنباله آیه پیامبر را مخاطب ساخته، میفرماید: «بگو: آیا کسانی که میدانند با کسانی که نمیدانند یکسانند»؟! (قُلْ هَلْ یَسْتَوِی الَّذِینَ یَعْلَمُونَ وَ الَّذِینَ لا یَعْلَمُونَ).
نه، یکسان نیستند «تنها خردمندان متذکر میشوند» (إِنَّما یَتَذَکَّرُ أُولُوا الْأَلْبابِ).
گر چه سؤال فوق سؤالی است وسیع و گسترده ولی اشارهای است به سؤال قبل یعنی آیا کسانی که میدانند آن مشرکان لجوج و کوردل با این مؤمنان پاک و روشن ضمیر و مخلص نابرابرند با کسانی که از این واقعیت روشن آگاه نیستند مساویند؟
این جمله جزء شعارهای اساسی اسلام است که عظمت مقام علم و عالمان را در برابر جاهلان روشن میسازد، و معلوم میشود این دو گروه نه در پیشگاه خدا یکسانند، و نه در نظر خلق آگاه، نه در دنیا در یک صف قرار دارند، و نه در آخرت، نه در ظاهر یکسانند و نه در باطن.
علم در این آیه و آیات دیگر قرآن به معنی دانستن یک مشت اصطلاحات یا روابط مادی در میان اشیاء، و به اصطلاح «علوم رسمی» نیست، بلکه منظور از آن معرفت و آگاهی خاصی است که انسان را به «قنوت» یعنی اطاعت پروردگار، و ترس از دادگاه او و امید به رحمت خدا دعوت میکند، این است حقیقت علم، و علوم رسمی نیز اگر در خدمت چنین معرفتی باشد علم است، و اگر مایه غرور و غفلت و ظلم و فساد در ارض شود «قیل و قالی» بیش نیست.
نکات آیه
۱ - وجود اختلاف اساسى میان دو انسان کافر و مؤمن، از نظر شخصیت و سرنوشت (أمّن هو قنت ءاناء الّیل ساجدًا و قائمًا) «من» در آیه شریفه اسم موصول بوده و مبتدا و خبر آن جمله اى محذوف است. تقدیر کلام چنین مى شود: «أمّن هو قانت ءاناء الّیل... کمن هو عاص أو کافر; آیاکسى که شب زنده دار (مؤمن) است، مانند کسى است که عاصى و یا کافر است». بر این اساس مى توان گفت: آیه شریفه، درصدد مقایسه میان شخصیت دو انسان مؤمن و کافر و سرنوشت آنان در آینده است.
۲ - عبادت شبانه با سجده و قیام، دغدغه خاطر داشتن از روز قیامت و امید به رحمت الهى، از اوصاف و نشانه هاى مؤمنان راستین (أمّن هو قنت ءاناء الّیل ساجدًا و قائمًا یحذر الأخرة و یرجوا رحمة ربّه) آیه شریفه به قرینه مقابله با آیه قبل - که درباره انسان هاى کافر بود - درصدد بیان اوصاف و نشانه هاى مؤمنان راستین است.
۳ - شب هنگام، فرصتى مناسب و شایسته براى عبادت پروردگار (أمّن هو قنت ءاناء الّیل) یاد شدن وقت شب براى عبادت، مى تواند گویاى حقیقت یاد شده باشد.
۴ - سجده و قیام، دو رکن عبادت (أمّن هو قنت ءاناء الّیل ساجدًا و قائمًا) اختصاص به ذکر یافتن سجده و قیام از میان دیگر اجزا و ارکان عبادت، برداشت بالا به دست مى آید.
۵ - اهمیت و ارزش ویژه سجده و اظهار خضوع و تذلل در برابر خداوند، در مقایسه با دیگر اجزا و ارکان عبادت (أمّن هو قنت ءاناء الّیل ساجدًا و قائمًا) «سجده» در اصل به معناى خضوع و تذلل است. تقدم آن در آیه شریفه، مى تواند گویاى برداشت یاد شده باشد.
۶ - لزوم خوف و رجا و بیم و امید نسبت به خداوند (یحذر الأخرة و یرجوا رحمة ربّه)
۷ - مقایسه کردن میان نیکان و بدان، از روش هاى تربیتى قرآن (أمّن هو قنت ءاناء الّیل ... و یرجوا رحمة ربّه)
۸ - مؤمنان، برخلاف کافران، تنها در گرفتارى به یاد خدا نیستند; بلکه در همه حال (خوشى و ناخوشى) رو به خدا مى آورند. (و إذا مسّ الإنسن ضرّ دعا ربّه ... أمّن هو قنت ءاناء الّیل ساجدًا ... و یرجوا رحمة ربّه) برداشت بالا از ارتباط میان آیه شریفه با آیه پیش به دست مى آید.
۹ - ربوبیت خداوند، مقتضى امیدوارى انسان به رحمت او است. (و یرجوا رحمة ربّه)
۱۰ - مسأله قیامت، مهم ترین دغدغه اهل ایمان و عارفان است. (و یحذر الأخرة) «حذر» (مصدر «یحذر») به معناى احتراز و خویشتن را از چیز خطرناکى نگه داشتن و مراقبت کردن است. بر این اساس مقصود از «یحذر الأخرة» دغدغه خاطرى است که مؤمن از آخرت و وضعیت خود در آن جهان دارد.
۱۱ - پیامبر(ص)، مأمور بیدار کردن مردمان و توجه دادن آنان به ارزش علم و معرفت و برترى عالمان بر جاهلان (قل هل یستوى الذین یعلمون و الذین لایعلمون) مأموریت پیامبر(ص) به اعلام این حقیقت روشن که عالمان با جاهلان برابر نیستند، صرفاً براى بیدار کردن مردم و توجه دادن آنان به ارزش والاى علم و معرفت است.
۱۲ - اهل دانش و معرفت با جاهلان و نادانان، از نظر شخصیت و سرنوشت یکسان نیستند. (قل هل یستوى الذین یعلمون و الذین لایعلمون)
۱۳ - برترى اهل علم و معرفت بر جاهلان و نادانان، امرى بدیهى و روشن در عقل و فطرت آدمى (قل هل یستوى الذین یعلمون و الذین لایعلمون)
۱۴ - برانگیختن فکر و اندیشه و تشویق به تفکر و اندیشیدن، از روش هاى تربیتى قرآن (قل هل یستوى الذین یعلمون و الذین لایعلمون)
۱۵ - شب زنده داران عابد و آخرت جویان امیدوار به رحمت الهى، عالمان راستین و آگاهان به حقایق هستى اند. (أمّن هو قنت ءاناء الّیل... و یرجوا رحمة ربّه قل هل یستوى الذین یعلمون و الذین لایعلمون) برداشت بالا مبتنى بر این احتمال است که «الذین یعلمون»، اشاره به کسانى داشته باشد که در صدر آیه شریفه از آنان سخن به میان آمده است.
۱۶ - ایمان و دانش، دو معیار برترى و امتیاز انسان ها بر یکدیگر (أمّن هو قنت ... هل یستوى الذین یعلمون و الذین لایعلمون)
۱۷ - تنها صاحبان عقل سلیم و خردناب، پندپذیر و حق جو هستند. (إنّما یتذکّر أُولوا الألبب) «لُبّ» (مفرد «ألباب») به معناى عقل خالص و خردناب است.
۱۸ - داشتن روح پندپذیرى و حق جویى، شرط بهره جستن و تأثیر پذیرفتن از سخنان به حق قرآن (إنّما یتذکّر أُولوا الألبب)
۱۹ - پندپذیرى، نشانه عقل سلیم و خردناب است. (إنّما یتذکّر أُولوا الألبب)
۲۰ - پندپذیر و حقیقت جو بودن عالمان، دلیل برترى آنان بر جاهلان است. (هل یستوى الذین یعلمون و الذین لایعلمون إنّما یتذکّر أُولوا الألبب) جمله «إنّما یتذکّر أُولوا الألباب»، در مقام تعلیل براى جمله پیشین (هل یستوى الذین یعلمون...) است; یعنى، عالمان با نادانان برابر نیستند; زیرا صاحبان خردناب - که همان عالمان اند - پندپذیر و حقیقت جو هستند.
۲۱ - مؤمنان، برخوردار از عقل سلیم و خردناب و کافران فاقد آن هستند. (إنّما یتذکّر أُولوا الألبب) این که خداوند فرمود: تنها صاحبان خردناب پندپذیراند، اشاره به گروه مؤمنان و کافران دارد; زیرا آیات یاد شده درصدد توصیف این دو گروه است.
روایات و احادیث
۲۲ - «عن زرارة عن أبى جعفر(ع) قال: قلت له: «آناء اللیل ساجداً و قائماً...» قال: یعنى صلاة اللیل...;[۶] زراره مى گوید: از امام باقر(ع) پرسیدم: مراد از «آناء اللیل ساجداً و قائماً» چیست؟ فرمود: مراد نماز شب است».
موضوعات مرتبط
- آخرت طلبان: علم آخرت طلبان ۱۵
- ارزشها: ملاک ارزشها ۱۶
- امیدواران: علم امیدواران به رحمت خدا ۱۵
- امیدوارى: امیدوارى به خدا ۶; امیدوارى به رحمت خدا ۲، ۹; عوامل امیدوارى ۹
- انسان: تنبه انسان ها ۱۱
- اولواالالباب: حق پذیرى اولواالالباب ۱۷; عبرت پذیرى اولواالالباب ۱۷
- ایمان: ارزش ایمان ۱۶
- تربیت: روش تربیت ۷، ۱۴
- ترس: ترس از خدا ۶; ترس از قیامت ۲
- تعقل: تشویق به تعقل ۱۴
- تفکر: تشویق به تفکر ۱۴
- جاهلان: سرنوشت جاهلان ۱۲; شخصیت جاهلان ۱۲
- حق طلبى: آثار حق طلبى ۱۸
- خدا: آثار ربوبیت خدا ۹; ارزش خضوع بر خدا ۵; اهمیت خضوع بر خدا ۵
- سجده: ارزش سجده ۵; اهمیت سجده ۵; سجده در عبادت ۴
- شب: ویژگیهاى شب ۳
- عبادت: ارکان عبادت ۴; بهترین وقت عبادت ۳; عبادت در شب ۳
- عبرت پذیرى: آثار عبرت پذیرى ۱۸، ۱۹
- عقل: فاقدان عقل سلیم ۲۱; نشانه هاى عقل سلیم ۱۹
- علم: ارزش علم ۱۱، ۱۶
- علما: حق پذیرى علما ۲۰; دلایل برترى علما ۲۰; سرنوشت علما ۱۲; شخصیت علما ۱۲; عبرت پذیرى علما ۲۰; عقلانیت برترى علما ۱۳; علما و جاهلان ۲۰; علماى راستین ۱۵; فضایل علما ۱۱; فطریت برترى علما ۱۳; وضوح برترى علما ۱۳
- قرآن: شرایط استفاده از قرآن ۱۸
- قیام: قیام در عبادت ۴
- قیامت: اهتمام مؤمنان به قیامت ۱۰
- کافران: بى عقلى کافران ۲۱; سرنوشت کافران ۱; شخصیت کافران ۱; غفلت کافران ۸; کافران هنگام سختى ۸
- مؤمنان: امیدوارى مؤمنان ۲; ترس مؤمنان ۲; تهجد مؤمنان ۲; سجده مؤمنان ۲; سرنوشت مؤمنان ۱; سلامت عقل مؤمنان ۲۱; شخصیت مؤمنان ۱; صفات مؤمنان ۲; عبادت مؤمنان ۲; فضایل مؤمنان ۸، ۲۱; مؤمنان هنگام آسایش ۸; مؤمنان هنگام سختى ۸
- متهجدان: علم متهجدان ۱۵
- محمد(ص): رسالت محمد(ص) ۱۱
- نماز: اهمیت نماز شب ۲۲
- نیکان: قیاس نیکان با بدان ۷
منابع