الزمر ٨

از الکتاب
کپی متن آیه
وَ إِذَا مَسَ‌ الْإِنْسَانَ‌ ضُرٌّ دَعَا رَبَّهُ‌ مُنِيباً إِلَيْهِ‌ ثُمَ‌ إِذَا خَوَّلَهُ‌ نِعْمَةً مِنْهُ‌ نَسِيَ‌ مَا کَانَ‌ يَدْعُو إِلَيْهِ‌ مِنْ‌ قَبْلُ‌ وَ جَعَلَ‌ لِلَّهِ‌ أَنْدَاداً لِيُضِلَ‌ عَنْ‌ سَبِيلِهِ‌ قُلْ‌ تَمَتَّعْ‌ بِکُفْرِکَ‌ قَلِيلاً إِنَّکَ‌ مِنْ‌ أَصْحَابِ‌ النَّارِ

ترجمه

هنگامی که انسان را زیانی رسد، پروردگار خود را می‌خواند و بسوی او باز می گردد؛ امّا هنگامی که نعمتی از خود به او عطا کند، آنچه را به خاطر آن قبلاً خدا را می خواند از یاد می‌برد و برای خداوند همتایانی قرارمی‌دهد تا مردم را از راه او منحرف سازد؛ بگو: «چند روزی از کفرت بهره‌گیر که از دوزخیانی!»

ترتیل:
ترجمه:
الزمر ٧ آیه ٨ الزمر ٩
سوره : سوره الزمر
نزول : ١ هجرت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٣٦
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«الإِنسَانَ»: مراد از ذکر جنس، بعضی از افراد است. مانند: إِنَّ الإِنسَانَ لَظَلُومٌ کَفَّارٌ (ابراهیم / ). «ضُرٌّ»: گزند. زیان و ضرر مالی و بدنی. (نگا: یونس / ، نحل / و ، مؤمنون / ، روم / ). «مُنِیباً»: توبه‌کنان. برگردنده با تضرّع و زاری. حال است. «خَوَّلَهُ»: (نگا: انعام / ). «نَسِیَ مَا»: خدا را فراموش می‌کند. در این صورت (مَا) به معنی (مَنْ) و برای تفخیم و تعظیم است. گزند و بلا را فراموش می‌کند. دعا کردن و به فریاد خواستن را از یاد می‌برد. در این صورت (مَا) مصدریّه است (نگا: تفسیر آلوسی). «یَدْعُو»: الف زائدی در رسم‌الخطّ قرآنی دارد. «أَندَاداً»: امثال و نظائر. خداگونه‌ها.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

نزول

محمد بن یعقوب کلینى بعد از چهار واسطه از عمار الساباطى نقل کند که گوید از امام صادق علیه‌السلام شنیدم که می‌فرمود این آیه درباره ابوالفصیل نازل شده که پیامبر را ساحر می‌خواند و وقتى که بدى و ناگوارى به وى رخ می‌داد به حال توبه به سوى خداوند روى مى آورد و هنگامى که در خوشى و کامروائى قرار می‌گرفت توبه و انابه را فراموش می‌نمود و سحر و جادو را به رسول خدا صلى الله علیه و آله نسبت می‌داد.[۱]

تفسیر


نکات آیه

۱ - نیایش خالصانه انسان با خداوند، به هنگام گرفتارى ها و مصیبت ها (و إذا مسّ الإنسن ضرّ دعا ربّه) «ضرّ» (ضد «نفع») به معناى مطلق آسیب است.

۲ - توحید ربوبى، باورى فطرى و غریزى انسان (و إذا مسّ الإنسن ضرّ دعا ربّه) از این که انسان ها در مواقع اضطرار و هنگامه هاى سخت، به خدا پناه مى برند و نجات خود را تنها در گرو مشیت او مى دانند; معلوم مى شود که این، باورى غریزى و ایمانى فطرى است.

۳ - گرفتارى ها و مصیبت ها، مایه بیدارى و تجلى فطرت توحیدى انسان (و إذا مسّ الإنسن ضرّ دعا ربّه)

۴ - انسان ها، به هنگام گرفتارى و رنج، روى به خدا آورده و او را به فریادرسى مى خوانند. (و إذا مسّ الإنسن ضرّ دعا ربّه منیبًا إلیه) «إنابة» (مصدر «منیباً») به معناى رجوع است و «منیباً إلیه»; یعنى، بازگشت به خدا با توبه و اخلاص (مفردات راغب).

۵ - انسان ها، به هنگام گرفتارى و رنج، به ناتوانى خود و قدرت یارى رسانى خداوند پى برده و اعتراف مى کنند. (و إذا مسّ الإنسن ضرّ دعا ربّه منیبًا إلیه)

۶ - نیایش خالصانه شرک پیشگان به درگاه خداوند، هنگام گرفتارى و مصیبت ها، دلیلى روشن بر پوچى اندیشه شرک و حقانیت توحید ربوبى (و إذا مسّ الإنسن ضرّ دعا ربّه منیبًا إلیه) روى سخن در این سوره، با مشرکان مکه است و آیه شریفه در مقام بیان یکى از دلایل روشن بر اثبات توحید الهى و پوچى اندیشه شرک است.

۷ - نیایش خالصانه به درگاه خدا، عامل جلب رحمت او و بر طرف کننده گرفتارى ها است. (و إذا مسّ الإنسن ضرّ دعا ربّه منیبًا إلیه ثمّ إذا خوّله نعمة منه) «تخویل» (مصدر «خول») به معناى اعطا و بخشش است و مقصود از جمله «إذا خوّله نعمة منه»، رفع گرفتارى و اعطاى نعمت آسودگى است که پس از دعا و نیایش بندگان به درگاه الهى تحقق مى پذیرد.

۸ - رهایى انسان از گرفتارى ها و مصیبت ها، در گرو مشیت خداوند و بسته به لطف و رحمت او است. (و إذا مسّ الإنسن ضرّ دعا ربّه منیبًا إلیه ثمّ إذا خوّله نعمة منه)

۹ - انسان در برابر نعمت ها و لطف هاى خداوند، موجودى ناسپاس است. (و إذا مسّ الإنسن ضرّ دعا ربّه ... ثمّ إذا خوّله نعمة منه نسى ما کان یدعوا إلیه من قبل)

۱۰ - انسان باید در حال آسایش و سختى، متوجه خدا بوده و تنها به درگاه او نیایش داشته باشد. (و إذا مسّ الإنسن ضرّ دعا ربّه ... ثمّ إذا خوّله نعمة منه نسى ما کان یدعوا إلیه من قبل)

۱۱ - انسان، در معرض انواع گرفتارى ها و مصیبت ها (و إذا مسّ الإنسن ضرّ ... ثمّ إذا خوّله نعمة منه نسى ما کان یدعوا إلیه من قبل)

۱۲ - رفاه و آسایش بسیار و برکنار بودن از گرفتارى ها و مصیبت هاى روزگار، زمینه غفلت از یاد خداوند است. (ثمّ إذا خوّله نعمة منه نسى ما کان یدعوا إلیه من قبل)

۱۳ - انسان ها هنگام رهایى از مشکلات و دستیابى به آسودگى، موقعیت گذشته خود را فراموش کرده و ناسپاس مى شوند. (و إذا مسّ الإنسن ضرّ ... ثمّ إذا خوّله نعمة منه نسى ما کان یدعوا إلیه من قبل)

۱۴ - آسایش و آسودگى از گرفتارى ها و رنج ها، نعمتى است الهى. (و إذا مسّ الإنسن ضرّ ... ثمّ إذا خوّله نعمة منه) برداشت یاد شده از تعبیر نعمت درباره آسودگى و رفع گرفتارى، به دست مى آید.

۱۵ - شرک به خداوند، کفران نعمت هاى الهى است. (ثمّ إذا خوّله نعمة منه ... و جعل للّه أندادًا) «ندّ» (مفرد «انداد») به معناى مثل و نظیر است و مقصود از آن شریک در کار خداوند است.

۱۶ - رهایى از گرفتارى و برخوردارى از نعمت آسودگى، زمینه شرک ورزى و مؤثر دانستن غیر خدا در وضعیت خویش (إذا خوّله نعمة منه ... و جعل للّه أندادًا)

۱۷ - آیین شرک، آیینى راه زن و گمراه کننده (و جعل للّه أندادًا لیضلّ عن سبیله)

۱۸ - ناسازگارى راه شرک با راه خدا (و جعل للّه أندادًا لیضلّ عن سبیله)

۱۹ - حالت «رفاه و خوشى» و «سختى و محرومیت»، عرصه بروز و ظهور شخصیت و باطن انسان ها (و إذا مسّ الإنسن ضرّ دعا ربّه ... ثمّ إذا خوّله نعمة منه ... و جعل للّه أندادًا لیضلّ عن سبیله)

۲۰ - اندک و ناپایدار بودن بهره ورى کافران و ناسپاسان، در سایه کفر و ناشکرى خویش (قل تمتّع بکفرک قلیلاً)

۲۱ - شرک و ناسپاسى خدا، موجب گرفتارى به آتش جهنم (قل تمتّع بکفرک قلیلاً إنّک من أصحب النار)

۲۲ - آتش، از وسایل عذاب دوزخیان (إنّک من أصحب النار)

۲۳ - بهره هاى دنیایى تحت لواى کفر و ناسپاسى خدا، در مقایسه با عذاب دایمى دوزخ بسى اندک و ناپایدار است. (قل تمتّع بکفرک قلیلاً إنّک من أصحب النار) جمله «إنّک من أصحاب النار» براى تعلیل و بیان چرایى ناچیز بودن و ناپایدارى بهره دنیایى شرک و ناسپاسى است.

موضوعات مرتبط

  • آسایش: آثار آسایش ۱۲، ۱۶، ۱۹; دعا در آسایش ۱۰
  • اقرار: اقرار به عجز ۵; اقرار به قدرت خدا ۵
  • امکانات دنیوى: بى ارزشى امکانات دنیوى ۲۳; ناپایدارى امکانات دنیوى ۲۳
  • انسان: انسان ها هنگام آسایش ۱۳; صفات انسان ۴، ۵; غفلت انسان ها ۱۳; فطریات انسان ۲; کفران انسان ۹، ۱۳
  • توحید: دلایل توحید ربوبى ۶; فطریت توحید ربوبى ۲
  • جهنم: آتش جهنم ۲۲; جاودانگى جهنم ۲۳; سختى عذاب جهنم ۲۳; عذابهاى جهنم ۲۲; موجبات جهنم ۲۱
  • خدا: آثار رحمت خدا ۸; آثار لطف خدا ۸; آثار مشیت خدا ۸; زمینه رحمت خدا ۷; نعمتهاى خدا ۱۴
  • دعا: آثار اخلاص در دعا ۷; اخلاص در دعا ۱; زمینه دعا ۴
  • رفاه: آثار رفاه ۱۲، ۱۹; دعا در رفاه ۱۰
  • سختى: آثار سختى ۳، ۵، ۱۹; آثار نجات از سختى ۱۶; خطر سختى ۱۱; دعا در سختى ۱، ۴، ۱۰; عوامل نجات از سختى ۸
  • شخصیت: عوامل بروز شخصیت ۱۹
  • شرک: آثار شرک ۲۱; حقیقت شرک ۱۵، ۱۷; دلایل بى منطقى شرک ۶; زمینه شرک ۱۶; شرک و سبیل الله ۱۸
  • عذاب: ابزار عذاب ۲۲
  • غفلت: زمینه غفلت از خدا ۱۲
  • فطرت: زمینه تنبه فطرت ۳; فطرت توحیدى ۳
  • کافران: بى ارزشى امکانات مادى کافران ۲۰; ناپایدارى امکانات کافران ۲۰
  • کفر: آثار کفر ۲۰، ۲۳
  • کفران: آثار کفران نعمت ۲۰، ۲۱، ۲۳; زمینه کفران نعمت ۱۳; کفران نعمت ۹، ۱۵
  • کفران کنندگان: بى ارزشى امکانات مادى کفران کنندگان ۲۰; ناپایدارى امکانات کفران کنندگان ۲۰
  • گمراهى: عوامل گمراهى ۱۷
  • مشرکان: دعاى مشرکان ۶; مشرکان هنگام سختى ۶; مشرکان هنگام مصیبت ۶
  • مصیبت: آثار مصیبت ۳، ۴، ۵; خطر مصیبت ۱۱; دعا در مصیبت ۱، ۴; زمینه رفع مصیبت ۷; عوامل نجات از مصیبت ۸
  • نعمت: نعمت آسایش ۱۴

منابع

  1. البرهان فی تفسیر القرآن.