يوسف ٩٢
کپی متن آیه |
---|
قَالَ لاَ تَثْرِيبَ عَلَيْکُمُ الْيَوْمَ يَغْفِرُ اللَّهُ لَکُمْ وَ هُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ |
ترجمه
يوسف ٩١ | آیه ٩٢ | يوسف ٩٣ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«تَثْرِیبَ»: برشمردن گناهان کسی. در اینجا مراد لومه و عتاب، و توبیخ و تنبیه است.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۹۲ - ۸۳، سوره يوسف
- جواب يعقوب (عليه السلام ) به پسران بعد از شنيدن خبر بازداشت بنيامين
- معناى ((روح )) و بيان اينكه ياءس از روح و رحمت الهى گناه كبيره است
- بازگشت پسران يعقوب (عليه السلام ) به مصر و اظهار عجز و خضوع در برابر عزيزمصر (يوسف
- اينك كه وعده الهى تحقق يافته ، يوسف (عليه السلام ) خود را معرفى مى نمايد
- برادران به خطاى خود اعتراف مى كنند و يوسف برادران خود را بخشيده و برايشان دعامى كند
- يوسف برادران خود را بخشيده برايشان دعا مى كند
- بحث روايتى
- روايتى در شرح داستان يوسف (عليه السلام ) و برادران در مصر
- چند روايت در ذيل آيه (ايتها العيرانكم انكم لسارقون )
- چند روايت در مورد انتساب سرقت به يوسف (عليه السلام ) در سخن برادران او: ((فقدسرق اخ له
- دو روايت درباره شكايت نزد خدا بردن يعقوب (عليه السلام ) انّما اءشكوا بثّى و حزنىالى الله
- دو روايت در ارتباط با علم پيدا كردن يعقوب به زنده بودن يوسف و آيه (اذهبوافتحسسوا من يوسف و اخيه )
تفسیر نور (محسن قرائتی)
قالَ لا تَثْرِيبَ عَلَيْكُمُ الْيَوْمَ يَغْفِرُ اللَّهُ لَكُمْ وَ هُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ «92»
(يوسف) گفت: امروز بر شما توبيخ و ملامتى نيست، خداوند شما را مىبخشد و او مهربانترين مهربانان است.
نکته ها
«تَثْرِيبَ» به معناى توبيخ، گناه شمردن و ملامت زياد است.
روز فتح مكّه مشركان به كعبه پناهنده شده بودند، عمر گفت: ما امروز انتقام خواهيم گرفت.
پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: امروز روز مرحمت است و از مشركان پرسيد: گمان شما امروز نسبت به من چيست؟ گفتند: خير است، تو برادر كريم ما هستى.
پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: امروز كلام من همان كلام يوسف است؛ «لا تَثْرِيبَ عَلَيْكُمُ الْيَوْمَ» عمر گفت: من از حرف خودم شرمندهام. «1»
على عليه السلام مىفرمايند: «اذا قدرت على عدوك فاجعل العفو عنه شكرا للقدرة عليه» هرگاه بر دشمن خود پيروز شدى شكر آنرا، عفو دشمن قرار بده. «2»
در حديث مىخوانيم: دل جوان رقيقتر است. سپس اين آيه را تلاوت فرمودند: يوسف چون نسبت به پدر و برادران جوانتر بود، فورى برادران را بخشيد. «3»
«1». تفسير قرطبى.
«2». نهجالبلاغه، حكمت 11.
«3». بحار، ج 12، ص 280.
جلد 4 - صفحه 276
پیام ها
1- سعه صدر، ابزار و وسيلهى رياست است. «لا تَثْرِيبَ عَلَيْكُمُ الْيَوْمَ»
2- همين كه خلافكار اعتراف كرد، بپذيريد واو را خجل نكنيد. «إِنَّا كُنَّا خاطِئِينَ. قالَ لا تَثْرِيبَ عَلَيْكُمُ»
3- گذشت خود را به همه اعلام كنيد تا ديگران هم سرزنش نكنند. «لا تَثْرِيبَ عَلَيْكُمُ»
4- يوسف عليه السلام به بازسازى روحى روانى برادران گنهكار پرداخت، ما نيز چنين كنيم. لا تَثْرِيبَ ...*
5- گذشت و عفو از مردم بايد فورى باشد. «الْيَوْمَ»
6- عفو در اوج عزّت و قدرت، سيره اولياى خداست. «لا تَثْرِيبَ عَلَيْكُمُ الْيَوْمَ»
7- فتوت را از يوسف بياموزيم كه هم حقّ خود را بخشيد و هم از خداوند طلب آمرزش و عفو مىكند. لا تَثْرِيبَ ... يَغْفِرُ اللَّهُ
8- آنجا كه بنده مىبخشد از خداوند كه ارحم الراحمين است چه انتظارى جز عفو داريم. «يَغْفِرُ اللَّهُ لَكُمْ»
9- بخشيدن شرمندگان، سيرهى الهى است. (يغفر در قالب مضارع آمده است.)
10- عفو خداوند، شامل كسانى هم كه سالها موجب آزار دو پيامبر او (يوسف و يعقوب) شدهاند، مىشود. «وَ هُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ»
11- گذشت ستمديدگان از ظالمين، زمينه ساز شمول مغفرت الهى است، ولى در آمرزش او به مغفرت و رحمت الهى نيز منوط است. لا تَثْرِيبَ عَلَيْكُمُ ... يَغْفِرُ اللَّهُ لَكُمْ وَ هُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ
12- توصيف خداوند به مغفرت و رحمت، (مانند «أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ») از آداب دعا و استغفار است.
تفسير نور(10جلدى)، ج4، ص: 277
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
قالَ لا تَثْرِيبَ عَلَيْكُمُ الْيَوْمَ يَغْفِرُ اللَّهُ لَكُمْ وَ هُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ (92)
قالَ لا تَثْرِيبَ عَلَيْكُمُ الْيَوْمَ: گفت ملامت سرزنش و عار و نكوهش نيست بر شما الآن در آنچه بوديد. يَغْفِرُ اللَّهُ لَكُمْ: مىآمرزد خداى تعالى گناهان شما را و من طلب آمرزش مىنمايم براى شما از درگاه او.
نكته: لفظ خبر و معنى دعا باشد، حاصل آنكه خدا بيامرزد شما را.
وَ هُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ: و ذات احديت سبحانى رحيمتر از همه رحيمان است در عفو و رحمانى، از شما گناهان گذشتنى را. يا مهربانتر از تمام مهربانان در آنچه نسبت به من منظور داشته تا چنين سلطنتى ارزانى فرموده.
ابن عباس روايت نموده كه «1» روز فتح مكه مردم مكه به آن خانه پناه برده بودند، رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم حلقه در به دست گرفته فرمود:
«الحمد للّه الذّى صدق وعده و نصر عبده و هزم الاحزاب وحده» اى اهل مكه مرا رنجانيده تكذيب كرديد و از زاد و بوم خود بيرون نموديد، چه گمان مىبريد كه با شما چه خواهم نمود؟
گفتند: گمان خير داريم. اخ كريم و ابن اخ كريم تو برادر كريم و پسر برادر كريم هستى، و امروز مالك و قادرى.
حضرت فرمود: من امروز همان معامله نمايم كه برادرم يوسف نمود و گفت:
«لا تَثْرِيبَ عَلَيْكُمُ الْيَوْمَ يَغْفِرُ اللَّهُ لَكُمْ وَ هُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ».
تنبيه- يكى از صفات رذيله مذمومه، سرزنش نمودن فاعل بد است به فعلش؛ و اين صفت، خلاف انصاف و مروت باشد، و لذا نهى از آن وارد شده.
«1» تفسير منهج الصادقين ج 5 ص 75.
جلد 6 - صفحه 289
در تفسير ابو الفتوح رازى از رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم مروى است. «1» (اذا زنت امة احدكم فليحدّها و لا تثريب لها) فرمود: چون پرستار يكى از شما زنا كند بايد تازيانهاش بزنند و حد الهى جارى كند، و لكن سرزنش ننمايند.
(تثريب لغت حجاز به معنى سرزنش است)
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
فَلَمَّا دَخَلُوا عَلَيْهِ قالُوا يا أَيُّهَا الْعَزِيزُ مَسَّنا وَ أَهْلَنَا الضُّرُّ وَ جِئْنا بِبِضاعَةٍ مُزْجاةٍ فَأَوْفِ لَنَا الْكَيْلَ وَ تَصَدَّقْ عَلَيْنا إِنَّ اللَّهَ يَجْزِي الْمُتَصَدِّقِينَ (88) قالَ هَلْ عَلِمْتُمْ ما فَعَلْتُمْ بِيُوسُفَ وَ أَخِيهِ إِذْ أَنْتُمْ جاهِلُونَ (89) قالُوا أَ إِنَّكَ لَأَنْتَ يُوسُفُ قالَ أَنَا يُوسُفُ وَ هذا أَخِي قَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَيْنا إِنَّهُ مَنْ يَتَّقِ وَ يَصْبِرْ فَإِنَّ اللَّهَ لا يُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ (90) قالُوا تَاللَّهِ لَقَدْ آثَرَكَ اللَّهُ عَلَيْنا وَ إِنْ كُنَّا لَخاطِئِينَ (91) قالَ لا تَثْرِيبَ عَلَيْكُمُ الْيَوْمَ يَغْفِرُ اللَّهُ لَكُمْ وَ هُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ (92)
اذْهَبُوا بِقَمِيصِي هذا فَأَلْقُوهُ عَلى وَجْهِ أَبِي يَأْتِ بَصِيراً وَ أْتُونِي بِأَهْلِكُمْ أَجْمَعِينَ (93)
ترجمه
پس چون وارد شدند بر او گفتند اى عزيز رسيد بما و كسانمان سختى و آورديم سرمايه ناقابلى پس تمام كن براى ما پيمانه را و تصدق كن بر ما همانا خدا جزا ميدهد صدقه دهندگان را
گفت آيا دانستيد چه كرديد بيوسف و برادرش هنگاميكه
جلد 3 صفحه 173
بوديد نادانان
گفتند آيا همانا تو هر آينه تو يوسفى گفت من يوسفم و اين است برادرم بتحقيق منّت نهاد خدا بر ما همانا كسيكه پرهيزكارى كند و صبر نمايد پس همانا خدا ضايع نميكند مزد نيكوكاران را
گفتند بخدا كه بتحقيق بر گزيد تو را خدا بر ما و آنكه بوديم هر آينه خطاكاران
گفت نيست سرزنشى بر شما امروز ميآمرزد خدا شما را و او است رحم كنندهترين رحم كنندگان
ببريد پيراهن من اين را پس بيندازيدش بر روى پدرم ميگردد بينا و بياوريد نزد من خانواده خودتان را تمامى.
تفسير
- برادران بعد از امر پدر بتجسّس از حال دو فرزندش باز مسافرت بمصر نموده و وارد بر عزيز شدند و عرضه داشتند ما دچار قحطى و سختى و پريشانى شديم و ماليه ناچيز پست كمى كه قابل قبول نيست آورديم عياشى از حضرت رضا عليه السّلام روايت نموده كه آن بضاعت مقل بود كه در بلاد آنها زياد بوده و در مقابل تقاضا نمودند كه حسب المعمول هر چند پيمانه گندم بآنها در سفرهاى قبل داده ميشد داده شود بعلاوه ابن يامين بايشان مسترد گردد و بعضى گفتهاند مرادشان از تصدّق آن بود كه علاوه بر حقّشان در برابر متاعشان عزيز بآنها اضافهاى دهد و در معامله با ايشان مسامحه كند و احسان نمايد و از خدا عوض بخواهد در هر حال حضرت يوسف چون حال انكسار و تذلّل و پريشانى آنها را كه در اثر قحطى و اعراض پدر بر آنها روى داده بود مشاهده فرمود يكباره عنان تمالك را از دست داد و خود را بآنها معرّفى فرمود باين بيان كه آيا دانستيد و ديديد كه چه معاملهاى با يوسف و برادرش نموديد در زمان جوانى و نادانى و مراد گرفتن و بردن و شكنجه نمودن و در چاه انداختن و بغلامى فروختن او و تنها گذاردن بن يامين و سوء سلوك آنها با او بود بطوريكه جرئت سخن گفتن با آنها را بطور عادى نداشت و با آنها نمىنشست و غذا نميخورد و مقصود سرزنش ايشان بر اين اعمال نبود چون ظاهرا در آن زمان توبه كرده بودند ولى منظور توجّه آنها بحال خودشان و او و نتيجه اعمال قبيحه و صبر و سكون و اثباتشان در ندامت و عزمشان بر ترك معصيت و فعل طاعت بوده لذا در خاتمه تلقين عذر بآنها فرموده كه بگويند اين اعمال از جهالت و نادانى از ما بروز كرد در مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه هر گناهى از بنده صادر شود اگر چه دانا باشد در آن حال كه بخاطر خود معصيت خدا را راه داده نادان است چنانچه خداوند حكايت فرموده سخن يوسف عليه السّلام را
جلد 3 صفحه 174
ببرادران خود كه فرمود آيا دانستيد چه كرديد با يوسف و برادرش وقتى نادان بوديد و نسبت جهل بآنها داده براى آنكه خودشان را در خطر معصيت خدا انداختند و حقّا هيچ نادانى و جهلى بالاتر از اين نيست كه بنده بخيال درك لذت ناچيز موقتى خود را در معرض عتاب و عذاب دائم مالك الرقاب قرار دهد و چون ايشان شناختند از اين بيان برادر خود را كه عزيز مصر شده است از روى تعجّب و براى اقرار او سؤال نمودند كه آيا تو همانا تو يوسفى و بعضى گفتهاند حضرت در وقت پرسش تاج را از سر برداشت و تبسمى فرمود كه از شعاع دندانش كه مخصوص باو بود شناخته شد آفرين بر دهان خندانش آتشين لعل و آب دندانش- و در جواب آنها فرمود بلى من يوسفم و براى مزيد تعريف و توصيف خود اشاره بابن يامين كرد و فرمود و اين برادر ابوينى من است كه خداوند منّت نهاد بر ما بسلامت و كرامت و ما را با يكديگر جمع فرمود همانا هر كه بپرهيزد از معاصى و صبر نمايد بر مصائب البتّه خداوند اجر و مزد او را ضايع و باطل نميكند و پاداش نيكوكارانرا نيكو خواهد داد در اين موقع برادران كاملا منفعل و معتذر و معترف بتقصير شدند و عرضه داشتند قسم بخدا هر آينه اختيار فرمود خدا تو را بر ما بحسن صورت و سريرت و مقام سلطنت و شأن نبوت و ما بوديم خطاكار و جفا كردار و هستيم اميدوار به گذشت تو و عفو پروردگار و حضرت در جواب فرمود تعيير و توبيخ و سرزنش و ملامتى بر شما نيست امروز كه خداوند بمن عزت و قدرت و سلطنت داده از شما گذشتم براى شكر اين نعمت و از خدا مىخواهم كه از تقصير شما بگذرد و بيامرزد و اميدوارم كه اجابت فرمايد چون ارحم الراحمين است و پيراهن بهشتى موروث از حضرت ابراهيم عليه السّلام را كه حضرت يعقوب روز كه برادران او را بردند پيچيده و حرز او كرده بود بآنها داد و فرمود برويد و اين پيراهن را با خود ببريد و بيندازيد روى صورت پدرم بينا مىشود و شما با او و تمامى خانواده مراجعت بمصر نمائيد و گفتهاند از خواص اين پيراهن آن بود كه بهر مريضى مىپوشاندند شفا مىيافت و در مجمع از امام صادق عليه السّلام روايت نموده كه حضرت يعقوب عليه السّلام در اين سفرنامهاى بحضرت يوسف عليه السّلام نوشت و مضمون آن نامه را بتفصيل نقل نموده و اجمالش آنستكه بعد از بسمله و معرّفى از خود و بيت ابراهيم خليل الرحمن عليه السّلام مصائب وارده بر خود و شرح ابتلاء بفراق يوسف و تسلّى خاطر خود را
جلد 3 صفحه 175
بابن يامين و برائت ساحت او را از سرقت ذكر فرموده و اخيرا تقاضاى استرداد او را بخود نموده با بيانى كه موجب ترحّم و عطوفت است و آنكه برادران لدى الورود نامه را تقديم و تقاضاى تصدق بر آنها برهائى برادر را نمودند و حضرت يوسف نامه را گرفت و بوسيد و بديده گذارد و گريه كرد و سؤال مذكور در آيه را نمود و اين نامه را عياشى ره نيز از امام باقر عليه السّلام با بيان مفصّل ترى نقل نموده علاوه بر آنكه حضرت يعقوب مورد عتاب الهى شد كه چرا حاجت خود را از غير خدا طلب نموده و توبه كرد و قبول شد و مشمول مغفرت و رحمت گرديد ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
94
قالَ لا تَثرِيبَ عَلَيكُمُ اليَومَ يَغفِرُ اللّهُ لَكُم وَ هُوَ أَرحَمُ الرّاحِمِينَ (92)
يوسف فرمود ببرادران سرزنش و توبيخ و مؤاخذه نيست بر شما امروز خداوند شما را بيامرزد و از گناه شما صرفنظر كند و او است ارحم الراحمين قالَ لا تَثرِيبَ عَلَيكُمُ اليَومَ ثرب بمعني توبيخ و تعيير و ذكر عيوب است يعني من از شما گذشت كردم و هيچ اثري بر فعل شما بار نميكنم و دست از محبت برادري برنميدارم چنانچه ديديد و مشاهده كرديد در اينکه چند مرتبه که آمديد مصر من همه نوع محبتي بشما كردم بضاعت شما را رد كردم، ضيافت كردم، كيل وافي دادم اينکه از جهت حق النّاس و اما از جهت حق اللّه در حق شما دعا ميكنم و طلب مغفرت يَغفِرُ اللّهُ لَكُم آنهم اطمينان داشته باشيد که خداوند هم از شما مؤاخذه نميفرمايد زيرا وَ هُوَ أَرحَمُ الرّاحِمِينَ است جايي که مثل من بنده گذشت ميكنم البته آنكه ارحم الراحمين است علاوه از مغفرت و گذشت و عفو عنايت و لطف و رحمت خود را هم شامل حال شما ميكند و در اول اينکه تفسير در تفسير
جلد 11 - صفحه 267
بسمله بيان مفصلي در معناي رحمت و رحيم و رحمان گذشت.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 92)- اما یوسف که حاضر نبود این حال شرمندگی برادران مخصوصا به هنگام پیروزیش ادامه یابد، بلافاصله با این جمله به آنها امنیت و آرامش خاطر داد و «گفت: امروز هیچ گونه سرزنش و توبیخی بر شما نخواهد بود» (قالَ لا تَثْرِیبَ عَلَیْکُمُ الْیَوْمَ).
فکرتان آسوده، و وجدانتان راحت باشد، و غم و اندوهی از گذشته به خود راه ندهید، سپس برای این که به آنها خاطر نشان کند که نه تنها حق او بخشوده شده است، بلکه حق الهی نیز در این زمینه با این ندامت و پشیمانی قابل بخشش است،
ج2، ص448
افزود: «خداوند شما را میبخشد، چرا که او ارحم الراحمین است» (یَغْفِرُ اللَّهُ لَکُمْ وَ هُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ).
و این دلیل بر نهایت بزرگواری یوسف است که نه تنها از حق خود گذشت، بلکه از نظر حق اللّه نیز به آنها اطمینان داد که خداوند غفور و بخشنده است.
نکات آیه
۱- یوسف(ع) ستمهاى برادرانش را در حق خویش نادیده گرفت و آنان را بخشود. (قال لاتثریب علیکم) روا نداشتن سرزنش برادران که جمله «لاتثریب ...» گویاى آن است ، مى رساند که یوسف(ع) آنان را مورد عفو خویش قرار داد.
۲- یوسف(ع) انسانى با گذشت و بدور از خصلت انتقام جویى (قال لاتثریب علیکم)
۳- یوسف(ع) نه تنها برادرانش را عقوبت نکرد ، بلکه از سرزنش آنان نیز پرهیز نمود. (لاتثریب علیکم) «تثریب» به معناى ملامت کردن و سرزنش نمودن به گناه است (برگرفته شده از لسان العرب).
۴- یوسف(ع) پس از اعتراف برادرانش به خطا ، هر گونه سرزنش آنان را از ناحیه خویش و دیگران ، ناروا شمرد. (لاتثریب علیکم الیوم) کلمه «تثریب» نکره است و پس از حرف نفى (لا) قرار گرفته است. از این رو شامل هر گونه ملامت مى شود. یاد نکردن از فاعل (سرزنش کننده) دلالت بر عموم دارد ; یعنى، هیچ کس نه من و نه دیگرى. جمله «لاتثریب علیکم الیوم» جمله اى خبرى و در مقام انشا و دستور است ; یعنى، نباید شما ملامت شوید و یا نباید هیچ کس شما را ملامت کند.
۵- گذشت در عین قدرت بر انتقام از ویژگیهاى محسنان است. (فإن الله لایضیع أجر المحسنین ... قال لاتثریب علیکم الیوم)
۶- یوسف(ع) از خداوند خواستار آمرزش خطاها و گناهان برادرانش شد. (یغفر الله لکم) جمله «یغفر...» مى تواند دعایى باشد و مى تواند خبرى باشد. برداشت فوق ناظر به احتمال نخست است.
۷- رفتار برادران یوسف علیه وى ، گناه بود و بدون آمرزش خداوند عقوبت او را در پى داشت. (یغفر الله لکم)
۸- عقوبت و سرزنش کسانى که در حق آدمى ستم کرده اند پس از اعترافشان به گناه و توبه از آن ، به دور از شأن نیکوکاران است. (لاتثریب علیکم الیوم) «الیوم» ظرف و متعلق به «تثریب» است و مراد از آن زمانى است که برادران یوسف به خطاى خویش اعتراف نموده و از گناه خود توبه کردند (و إن کنّا لخاطئین).
۹- گذشت از خطاکاران و دعا براى آمرزش آنان ، خصلتى نیکو و از صفات محسنان است. (فإن الله لایضیع أجر المحسنین ... لاتثریب علیکم الیوم یغفر الله لکم)
۱۰- خداوند، أرحم الراحمین (مهربان ترین مهربانان) است. (و هو أرحم الرحمین)
۱۱- آمرزش گناهان ، از شؤون خداوند است. (یغفر الله لکم)
۱۲- مغفرت و آمرزش بندگان خطاکار ، پرتوى از رحمت و مهربانى خداوند است. (یغفر الله لکم و هو أرحم الرحمین)
۱۳- یوسف(ع) برادرانش را به آمرزش خدا و شمول رحمتش بر آنان نوید داد. (یغفر الله لکم و هو أرحم الرحمین) برداشت فوق بر این اساس است که «یغفر الله ...» جمله اى خبرى باشد.
۱۴- یوسف(ع) با توجه دادن برادرانش به رحمت گسترده الهى ، آنان را به آمرزش گناهانشان امیدوار ساخت. (یغفر الله لکم و هو أرحم الرحمین) جمله «و هو ...» حالیه است و به منزله تعلیل براى «یغفر الله» مى باشد ; یعنى، چون «ارحم الراحمین» است، گناه شما را مى بخشاید. قابل ذکر است که یوسف با یادآورى این صفت خداوند، پس از گذشت از گناه برادرانش، به این نکته اشاره مى کند که: من از شما درگذشتم پس او که از همه - از من و غیر من - مهربان تر است، بى هیچ تردید از شما خواهد گذشت.
۱۵- گذشت مظلوم از ظالم کافى در آمرزش او نیست و به مغفرت و رحمت الهى نیز منوط است. (لاتثریب علیکم الیوم یغفر الله لکم و هو أرحم الرحمین) از اینکه یوسف(ع) پس از گذشتن از حق خویش و بخشودن برادرانش از خداوند مى خواهد گناه آنان را بیامرزد ، مى توان برداشت فوق را به دست آورد.
۱۶- گذشت ستم دیدگان از ستم پیشگان ، زمینه ساز شمول مغفرت الهى بر ستمکاران است. (لاتثریب علیکم الیوم یغفر الله لکم)
۱۷- توصیف خداوند به صفت رحمت بخشى (مانند ارحم الراحمین) از آداب استغفار و دعا براى آمرزش است. (یغفر الله لکم و هو أرحم الرحمین)
موضوعات مرتبط
- استغفار: آداب استغفار ۱۷ اسماء و صفات: ارحم الراحمین ۱۰، ۱۷
- اقرار: آثار اقرار به گناه ۸; اقرار به خطا ۴
- امیدوارى: امیدوارى به آمرزش ۱۴
- برادران یوسف: آمرزش برادران یوسف ۷; استغفار براى برادران یوسف ۶; اقرار برادران یوسف ۴; برادران یوسف و یوسف(ع) ۷; بشارت به برادران یوسف ۱۳; خطاى برادران یوسف ۴; عفو از برادران یوسف ۱; کیفر برادران یوسف ۷; گناه برادران یوسف ۷
- بشارت: بشارت آمرزشهاى خدا ۱۳; بشارت رحمت خدا ۱۳
- توبه: آثار توبه ۸
- خدا: آثار آمرزشهاى خدا ۱۵; آثار رحمت خدا ۱۵; اهمیت آمرزشهاى خدا ۷، ۱۴; زمینه آمرزشهاى خدا ۱۶; شؤون خدا ۱۱; نشانه هاى رحمت خدا ۱۲; نشانه هاى مهربانى خدا ۱۲
- خطاکاران: آمرزش خطاکاران ۱۲; استغفار براى خطاکاران ۹; دعا براى خطاکاران ۹; عفو خطاکاران ۹
- دعا: آداب دعا ۱۷
- ذکر: ذکر رحمت خدا ۱۴ صفات: صفات پسندیده ۹
- ظالمان: اقرار ظالمان ۸; توبه ظالمان ۸; زمینه آمرزش ظالمان ۱۶; سرزنش ظالمان ۸; شرایط آمرزش ظالمان ۱۵; عفو از ظالمان ۱۶; کیفر ظالمان ۸
- عفو: عفو هنگام قدرت ۵
- عمل: عمل ناپسند ۴
- گناه: آمرزش گناه ۱۱، ۱۴; موارد گناه ۷
- گناهکاران: آمرزش گناهکاران ۱۲
- محسنان: صفات محسنان ۹; فضایل محسنان ۸; ویژگیهاى محسنان ۵
- مظلوم: عفو مظلوم ۱۵، ۱۶
- یوسف(ع): بشارتهاى یوسف(ع) ۱۳; تعالیم یوسف(ع) ۱۴; جوانمردى یوسف(ع) ۲، ۳; خیرخواهى یوسف(ع) ۶; دعاى یوسف(ع) ۶; عفو یوسف(ع) ۱، ۲، ۳; فضایل یوسف(ع) ۲; قصه یوسف(ع) ۱، ۳، ۴، ۶، ۱۳، ۱۴; یوسف(ع) و برادران ۶، ۱۳، ۱۴; یوسف(ع) و سرزنش برادران ۳، ۴; یوسف(ع) و ظلم برادران ۱
منابع