المائدة ١١٠

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۲۳ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۱:۳۰ توسط 127.0.0.1 (بحث) (QRobot edit)


ترجمه

(به خاطر بیاور) هنگامی را که خداوند به عیسی بن مریم گفت: «یاد کن نعمتی را که به تو و مادرت بخشیدم! زمانی که تو را با» روح القدس «تقویت کردم؛ که در گاهواره و به هنگام بزرگی، با مردم سخن می‌گفتی؛ و هنگامی که کتاب و حکمت و تورات و انجیل را به تو آموختم؛ و هنگامی که به فرمان من، از گل چیزی بصورت پرنده می‌ساختی، و در آن می‌دمیدی، و به فرمان من، پرنده‌ای می‌شد؛ و کور مادرزاد، و مبتلا به بیماری پیسی را به فرمان من، شفا می‌دادی؛ و مردگان را (نیز) به فرمان من زنده می‌کردی؛ و هنگامی که بنی اسرائیل را از آسیب رساندن به تو، بازداشتم؛ در آن موقع که دلایل روشن برای آنها آوردی، ولی جمعی از کافران آنها گفتند: اینها جز سحر آشکار نیست!»

[ياد كن‌] آن‌گاه كه خداوند گفت: اى عيسى بن مريم! موهبت مرا بر خودت و بر مادرت به ياد آور، آن‌گاه كه تو را به روح القدس يارى دادم كه در گهواره [به اعجاز] و در ميانسالى [به وحى‌] با مردم سخن مى‌گفتى، و آن‌گاه كه به تو كتاب و حكمت و تورات و انجيل را آم
[ياد كن‌] هنگامى را كه خدا فرمود: «اى عيسى پسر مريم، نعمت مرا بر خود و بر مادرت به ياد آور، آنگاه كه تو را به روح‌القدس تأييد كردم كه در گهواره [به اعجاز] و در ميانسالى [به وحى‌] با مردم سخن گفتى؛ و آنگاه كه تو را كتاب و حكمت و تورات و انجيل آموختم؛ و آنگاه كه به اذن من، از گِل، [چيزى‌] به شكل پرنده مى‌ساختى، پس در آن مى‌دميدى، و به اذن من پرنده‌اى مى‌شد، و كور مادرزاد و پيس را به اذن من شفا مى‌دادى؛ و آنگاه كه مردگان را به اذن من [زنده از قبر] بيرون مى‌آوردى؛ و آنگاه كه [آسيب‌] بنى‌اسرائيل را -هنگامى كه براى آنان حجتهاى آشكار آورده بودى- از تو باز داشتم. پس كسانى از آنان كه كافر شده بودند گفتند: اين‌[ها چيزى‌] جز افسونى آشكار نيست.
(ای پیغمبر، مردم را متذکر گردان) آن گاه که خدا گفت: ای عیسیِ مریم: به خاطر آر نعمتی را که به تو و مادرت عطا کردم آن گاه که تو را به تأیید روح قدسی توانا ساختم که در گهواره و بزرگسالی با مردم سخن می‌گفتی، و آن گاه که تو را تعلیم کتاب و حکمت کردم و به تو علم تورات و انجیل آموختم، و هنگامی که از گِل، شکل مرغی به امر من ساخته و در آن می‌دمیدی تا به امر من مرغی می‌گردید، و کور مادرزاد و پیس را به امر من شفا می‌دادی، و آن گاه که مردگان را به امر من (از قبر) بیرون می‌آوردی، و آن گاه که (دست ستم) بنی اسرائیل را از سر تو کوتاه کردم وقتی که تو با معجزات روشن بر (هدایت) آنها آمدی و کافران بنی اسرائیل گفتند که اینها جز سحری آشکار نیست.
[یاد کنید] هنگامی که خدا فرمود: ای عیسی بن مریم! نعمتم را بر خود و بر مادرت یاد کن، آن گاه که تو را به وسیله روح القدس توانایی بخشیدم، که با مردم در گهواره [به اعجاز] و در میان سالی [به وحی] سخن گفتی، و آن گاه که تو را کتاب و حکمت و تورات و انجیل آموختم، و هنگامی که به اذن من از گِل، مجسمه ای به شکل پرنده می ساختی، پس در آن می دمیدی و به فرمان من پرنده ای زنده می شد، و کور مادر زاد و شخص پیس را به اذن من شفا می دادی، و زمانی که مردگان را به اجازه من [زنده از گور] بیرون می آوردی، و آن گاه که [شرّ و آسیب] بنی اسرائیل را هنگامی که برای آنان دلایل روشن آوردی از تو بازداشتم، پس کسانی که از آنان کافر شدند، گفتند: این [دلایل و معجزات] جز افسونی آشکار نیست.
خدا به عيسى بن مريم گفت: نعمتى را كه به تو و مادرت ارزانى داشته‌ام ياد كن، آن زمان كه به روح‌القدس ياريت كردم تا تو چه در گهواره و چه در بزرگسالى سخن گويى، و به تو كتاب و حكمت و تورات و انجيل آموختم. و آنگاه كه به امر من از گِل چيزى چون پرنده ساختى و در آن دميدى و به امر من پرنده‌اى شد و كور مادرزاد و پيسى‌گرفته را به فرمان من شفا دادى و مردگان را به فرمان من زنده بيرون آوردى و چون با اين دلايل روشن نزد بنى اسرائيل آمدى، من آنان را از آسيب رساندن به تو بازداشتم و از ميانشان كسانى كه كافر بودند گفتند كه اين جز جادويى آشكار نيست.
چنین بود که خداوند گفت ای عیسی بن مریم نعمتم را بر خود و بر مادرت به یادآور که تو را به روح‌القدس یاری دادم که در گهواره [به اعجاز] و در میانسالی [به وحی‌] با مردم سخن گفتی، و یاد کن که به تو کتاب و حکمت و تورات و انجیل آموختم، و یاد کن که به اذن من از گل چیزی به هیئت پرنده می‌ساختی و در آن می‌دمیدی و آن به اذن من پرنده [ای جاندار] می‌شد و به اذن من نابینای مادرزاد و پیس را بهبود می‌بخشیدی و یاد کن که مردگان را به اذن من زنده [از گور] بیرون می‌آوردی، و یاد کن که چون برای بنی‌اسرائیل معجزاتی آوردی [آسیب و آزار] آنان را از تو بازداشتم، آنگاه کفرپیشگان ایشان می‌گفتند این جز جادوی آشکار نیست‌
[ياد كن‌] آنگاه كه خداوند به عيسى پسر مريم گفت: به يادآر نعمت مرا بر خود و مادرت، آنگاه كه تو را به روح پاك- روح القدس، جبرئيل- نيرومند گردانيدم كه با مردم در گاهواره و در بزرگسالى- ميانسالى، هنگام دو مويى، ميان پيرى و جوانى- سخن گويى و آنگاه كه تو را كتاب و حكمت- انديشه و گفتار و كردار درست- و تورات و انجيل آموختيم و آنگاه كه به فرمان من از گل بسان پرنده مى‌ساختى و در آن مى‌دميدى پس به فرمان من پرنده‌اى ميشد، و نابيناى مادرزاد و پيس را به فرمان من بهبود مى‌دادى و آنگاه كه مردگان را به فرمان من بيرون مى‌آوردى- زنده مى‌ساختى- و آنگاه كه [آسيب‌] فرزندان اسرائيل را از تو بازداشتم هنگامى كه با نشانه‌هاى روشن- معجزه‌ها- نزدشان آمدى پس كسانى از آنان كه كافر شدند گفتند: اين نيست مگر جادويى آشكار.
در آن هنگام خداوند (از میان پیغمبران خطاب به عیسی می‌گوید:) ای عیسی پسر مریم! به یاد آور نعمت مرا که بر تو و مادرت ارزانی داشتم؛ بدان گاه که توسّط جبرئیل (پیام آسمانی را به تو رساندم و) تو را نیرو بخشیدم و یاری دادم (و بر اثر تأیید آسمانی به عنوان کودک) میان گهواره با مردم سخن می‌گفتی و در (سنّ پختگی و) میانه‌سالی (به عنوان پیغمبر با ایشان صحبت می‌نمودی. و به یاد بیاور) آن گاه را که نوشتن و دانش سودمند و تورات و انجیل را (بدون آموزگار) به تو آموختم. و (به یاد بیاور) آن گاه را که (از توان بشر فراتر می‌رفتی) و به دستور من چیزی از گِل به شکل پرنده می‌ساختی و بدان می‌دمیدی و به فرمان من پرنده‌ای (زنده) می‌شد، و کورمادرزاد و مبتلای به بیماری پیسی را به فرمان و قدرت من شفا می‌دادی، و (به یاد بیاور) آن گاه را که مردگان را به فرمان من (زنده می‌کردی و از گورها) بیرون می‌آوردی، و (به یاد بیاور) آن گاه را که شرّ بنی‌اسرائیل را از سر تو کوتاه کردم در آن موقع که دلائل و معجزات بدانان می‌نمودی و کافران ایشان می‌گفتند: اینها جز جادوی آشکار، چیز دیگری نمی‌تواند باشد.
چون خدا فرمود: «ای عیسی پسر مریم! نعمتم را بر خود و بر مادرت به یاد آور: چون تو را با روح‌القُدُس تأیید کردم که در گهواره و (اینک) در میان‌سالی با مردم سخن (وحیانی) می‌گویی؛ و چون تو را کتاب و حکمت و تورات و انجیل آموختم؛ و چون به اذن من از گِل، (چیزی) شکل پرنده می‌ساختی، پس در آن می‌دمیدی و به اذن من پرنده‌ای می‌شد؛ و کور مادرزاد و پیس را به اذن من شفا می‌دادی؛ و آن‌گاه که مردگان را به اذن من (زنده از قبر) برون می‌آوردی؛ و چون (آسیب) بنی‌اسرائیل را- هنگامی که برای آنان حجت‌های آشکار آورده بودی - از تو بازداشتم، پس کسانی از آنان که کافر شده بودند گفتند این(ها چیزی) جز افسونی آشکارگر نیست.»
هنگامی که گفت خدا ای عیسی ابن مریم به یاد آر نعمت مرا بر تو و بر مادر تو گاهی که تأییدت نمودم به روح‌القدس سخن گوئی با مردم در گهواره و هنگام سال خوردگی و گاهی که آموختمت کتاب و حکمت و تورات و انجیل را و هنگامی که می‌آفریدی از گل مانند پیکر پرنده به اذن من پس می‌دمیدی در آن پس می‌شد مرغی به اذن من و بهبودی می‌دادی کور و پیس را به اذن من و هنگامی که برون می‌آوردی مردگان را به اذن من و آن هنگامی که بازداشتم بنی اسرائیل را از تو گاهی که بیامدی ایشان را با نشانیها پس گفتند آنان که کفر ورزیدند از ایشان نیست این جز جادوئی آشکار


المائدة ١٠٩ آیه ١١٠ المائدة ١١١
سوره : سوره المائدة
نزول : ٩ هجرت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٧٥
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«أَیَّدتُّکَ»: تو را تقویت کردم و یاری دادم. «رُوحِ‌الْقُدُس»: جبرئیل. «الْمَهْدِ»: گهواره. «کَهْلاً»: کهولت و میانسالی. حال است. «إِذْن»: فرمان. اجازه. تکرار واژه اذن، بیانگر این واقعیّت است که این کارها به خواست و فرمان خدا؛ نه با قدرت شخصی عیسی انجام می‌پذیرفت، و هر وقت خدا می‌خواست این امور به عنوان معجزاتی بر دست عیسی انجام می‌گرفت. «الْکِتَابَ»: خطّ و کتابت. مصدری از مصادر ثلاثی مجرّد (کَتَبَ یَکْتُبُ) است. «الْحِکْمَةَ»: دانش راستین. «تُبْرِئُ»: بهبودی می‌بخشیدی. «الأکْمَهَ»: کور مادرزاد. «ا لأبْرَصَ»: مبتلا به بیماری پیسی. «کَفَفْتُ بَنِی إِسْرَآئیِلَ عَنکَ»: نگذاشتم بنی‌اسرائیل تو را بکشند یا به دار زنند. «جِئْتَهُم بِالْبَیِّنَاتِ»: برای آنان معجزات آوردی و نمودی.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر

تفسیر نور (محسن قرائتی)


إِذْ قالَ اللَّهُ يا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ اذْكُرْ نِعْمَتِي عَلَيْكَ وَ عَلى‌ والِدَتِكَ إِذْ أَيَّدْتُكَ بِرُوحِ الْقُدُسِ تُكَلِّمُ النَّاسَ فِي الْمَهْدِ وَ كَهْلًا وَ إِذْ عَلَّمْتُكَ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ التَّوْراةَ وَ الْإِنْجِيلَ وَ إِذْ تَخْلُقُ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ بِإِذْنِي فَتَنْفُخُ فِيها فَتَكُونُ طَيْراً بِإِذْنِي وَ تُبْرِئُ الْأَكْمَهَ وَ الْأَبْرَصَ بِإِذْنِي وَ إِذْ تُخْرِجُ الْمَوْتى‌ بِإِذْنِي وَ إِذْ كَفَفْتُ بَنِي إِسْرائِيلَ عَنْكَ إِذْ جِئْتَهُمْ بِالْبَيِّناتِ فَقالَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْهُمْ إِنْ هذا إِلَّا سِحْرٌ مُبِينٌ «110»

زمانى كه خداوند فرمود: اى عيسى پسر مريم! نعمتم را بر تو و بر مادرت ياد كن. آنگاه كه تورا با «روح‌القدس» (جبرئيل) تأييد كردم. در گهواره (به اعجاز) و در بزرگسالى (به وحى) با مردم سخن گفتى و آنگاه كه كتاب و حكمت و تورات و انجيل به تو آموختم، و (فراموش مكن زمانى را كه) به اذن من از گِل (چيزى) به صورت پرنده ساختى و در آن دميدى، پس با اذن من پرنده‌اى شد، و با اذن من كور مادرزاد و پيسى گرفته را شفا مى‌دادى، و آنگاه كه به اذن من، مردگان را (زنده) از گور بيرون مى‌آوردى، و (به ياد آور) زمانى كه (دست ظلم) بنى‌اسرائيل را از تو كوتاه كردم، آنگاه كه تو دلايل روشن برايشان آوردى، پس كافران از ايشان (درباره‌ى معجزات تو) گفتند: اين، چيزى جز سحر آشكار نيست.

نکته ها

از اين آيه تا آخر سوره، درباره حضرت عيسى عليه السلام است.

در اين آيه، انواع لطف الهى و در آغاز همه، تأييد به روح القدس درباره‌ى حضرت مسيح بيان شده است.

در آغاز آيه مى‌فرمايد: اى عيسى! ياد كن از نعمت‌هايى كه به تو و به مادرت دادم، ولى‌

جلد 2 - صفحه 393

آنچه از نعمت‌ها در آيه به چشم مى‌خورد همه‌ى نعمت‌ها مربوط به حضرت عيسى است (نه مادرش)، شايد به خاطر آن كه نعمت به فرزند در حقيقت نعمت به مادر است.

شايد هم مراد آيه، نعمت‌هايى باشد كه در سوره‌ى آل عمران درباره‌ى حضرت مريم آمده است. «1»

شايد مراد از كتاب، كتب غير تورات و انجيل باشد و نام تورات و انجيل با آنكه آن دو نيز كتابند به خاطر اهميّت برده شده است.

از حضرت على عليه السلام پرسيدند: آن حيوانى كه بدون قرار گرفتن در رحم (يا تخم) پيدا شد چيست؟ فرمود: پرنده‌اى كه حضرت عيسى با دميدن در مجسمه به وجود آورد. «2»

پیام ها

1- ياد الطاف خدا به اوليايش، مايه‌ى دلگرمى براى رهروان حقّ است. «إِذْ»

2- زن به مقامى مى‌رسد كه دوش به دوش پيامبر مطرح مى‌شود. «عَلَيْكَ وَ عَلى‌ والِدَتِكَ»، بلكه يك زن و فرزند پيامبرش، با هم يك آيه شمرده مى‌شوند. «وَ جَعَلْناها وَ ابْنَها آيَةً» «3»

3- حضرت عيسى، با تكلّم در گهواره، هم نبوّت خويش و هم عفت و عصمت مادرش را ثابت كرد. «تُكَلِّمُ النَّاسَ فِي الْمَهْدِ»

4- سخنان عيسى در گهواره نمايى از وحى بود. أَيَّدْتُكَ بِرُوحِ الْقُدُسِ تُكَلِّمُ‌ ...

5- اراده‌ى الهى، نياز به تجربه، قدرت و گذشت زمان را حل مى‌كند و حضرت عيسى، بدون تجربه و تمرين و صرف زمان، در كودكى همان حرف‌هاى صحيح را مى‌گويد كه در پيرى مى‌زند، نه حرف كودكانه. «فِي الْمَهْدِ وَ كَهْلًا»

6- پيامبران، هم بايد علم داشته باشند «الْكِتابَ»، هم بينش‌ «الْحِكْمَةَ»، هم گفته‌هاى پيشينيان را بدانند «التَّوْراةَ» و هم پيام جديد داشته باشند. «الْإِنْجِيلَ»


«1». آل‌عمران، 42- 45.

«2». تفسير نورالثقلين.

«3». انبياء، 91.

جلد 2 - صفحه 394

7- تعبير آفرينش وخلق، به غير خدا هم نسبت داده مى‌شود. «إِذْ تَخْلُقُ»

8- اذن خداوند، مجوّز ساختن مجسّمه پرندگان بوده است. «تَخْلُقُ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ بِإِذْنِي»

9- اولياى خاص خدا، ولايت تكوينى دارند. (جملات‌ «تَخْلُقُ، فَتَنْفُخُ، تُبْرِئُ‌ تُخْرِجُ» به حضرت عيسى خطاب شده است).

10- در اعجاز عيسى عليه السلام، هم نفس مسيحايى او و هم هنر مجسمه ساختن نقش داشته است. كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ ... فَتَنْفُخُ‌

11- نفس مسيحايى، جماد را پرواز داد، ولى دلهاى بنى‌اسرائيل را نه. «فَتَنْفُخُ فِيها فَتَكُونُ طَيْراً»

12- آنجا كه خطر شرك زياد است، تكرار توحيد لازم است. (تكرار تَخْلُقُ‌ ... بِإِذْنِي‌ ... تُبْرِئُ‌ ... بِإِذْنِي‌ ... تُخْرِجُ الْمَوْتى‌ بِإِذْنِي‌

13- وقتى خداوند، قدرت احياگرى و شفا دادن را به انبيا مى‌دهد، توسّل و استمداد مردم نيز بايد جايز باشد. تَخْلُقُ مِنَ الطِّينِ‌ ... فَتَكُونُ طَيْراً بِإِذْنِي وَ تُبْرِئُ الْأَكْمَهَ وَ الْأَبْرَصَ بِإِذْنِي وَ إِذْ تُخْرِجُ الْمَوْتى‌ بِإِذْنِي‌ (مگر مى‌شود خداوند به كسى قدرت بدهد، امّا مردم را از توجّه به آن منع كند؟!)

14- زنده شدن مردگان و «رجعت»، در همين دنيا صورت گرفته است. «تُخْرِجُ الْمَوْتى‌»

15- سوء قصد بنى‌اسرائيل به حضرت عيسى عليه السلام، از سوى خدا دفع شد. «كَفَفْتُ بَنِي إِسْرائِيلَ عَنْكَ»

تفسير نور(10جلدى)، ج‌2، ص: 395

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



إِذْ قالَ اللَّهُ يا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ اذْكُرْ نِعْمَتِي عَلَيْكَ وَ عَلى‌ والِدَتِكَ إِذْ أَيَّدْتُكَ بِرُوحِ الْقُدُسِ تُكَلِّمُ النَّاسَ فِي الْمَهْدِ وَ كَهْلاً وَ إِذْ عَلَّمْتُكَ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ التَّوْراةَ وَ الْإِنْجِيلَ وَ إِذْ تَخْلُقُ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ بِإِذْنِي فَتَنْفُخُ فِيها فَتَكُونُ طَيْراً بِإِذْنِي وَ تُبْرِئُ الْأَكْمَهَ وَ الْأَبْرَصَ بِإِذْنِي وَ إِذْ تُخْرِجُ الْمَوْتى‌ بِإِذْنِي وَ إِذْ كَفَفْتُ بَنِي إِسْرائِيلَ عَنْكَ إِذْ جِئْتَهُمْ بِالْبَيِّناتِ فَقالَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْهُمْ إِنْ هذا إِلاَّ سِحْرٌ مُبِينٌ (110)

تفسير اثنا عشرى، ج‌3، ص: 200

چون حق تعالى تعريف نمود روز قيامت را به توصيف جمع رسل در آن روز و سؤال از ايشان، عطف فرمود به ذكر حضرت عيسى بن مريم:

إِذْ قالَ اللَّهُ يا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ‌: و ياد بياور اى پيغمبر صلى اللّه عليه و آله زمانى را كه خداى متعال فرمايد اى عيسى پسر مريم‌ اذْكُرْ نِعْمَتِي عَلَيْكَ وَ عَلى‌ والِدَتِكَ‌: ياد كن نعمت مرا كه افاضه كردم بر تو و مادر تو إِذْ أَيَّدْتُكَ بِرُوحِ الْقُدُسِ‌: در حالتى كه مؤيد ساختم تو را به جبرئيل. يا به كلامى كه بدان احياى دين يا احياى نفس نمودى به حيات ابديه. و بنا به قولى مراد، كتاب انجيل است‌ تُكَلِّمُ النَّاسَ فِي الْمَهْدِ وَ كَهْلًا: سخن مى‌گفتى با مردم در حالتى كه در گهواره بودى. و اين معجزه تو بود و ايضا در حال كهولت، يعنى كلام تو در كهوليت و طفوليت بر وجه فصاحت و بلاغت بود. غرض الحاق حال او است در طفوليت به حال كهولت در كمال عقل و تكلم.

تبصره- به وسيله آيه شريفه استدلال كرده‌اند بر نزول عيسى عليه السّلام در زمان ظهور حضرت حجت عجل اللّه تعالى فرجه الشريف زيرا به اتفاق علما، قبل از سن كهولت به آسمان رفته و به همان سن نازل و در زمين به كهولت خواهد رسيد، و اخبار متواتره دال است از جمله: 1- مجلسى رحمه اللّه در كتاب غيبت روايت نموده از پيغمبر صلى اللّه عليه و آله كه فرمود: حال شما چگونه مى‌شود وقتى كه عيسى بن مريم فرود آيد در حالتى كه امام شما از شما باشد. «1» 2- در حيات القلوب به سند معتبر از امام محمّد باقر عليه السّلام كه فرمود:

بر مردم زمانى خواهد آمد كه ندانند خدا چيست و توحيد الهى چه معنى دارد تا آنكه دجال خروج كند و عيسى عليه السّلام از آسمان فرود آيد و دجال را بكشد و پشت سر حضرت قائم عليه السّلام نماز كند. اگر ما بهتر از پيغمبران نبوديم عيسى عقب ما نماز نمى‌كرد.


«1» بحار الانوار، جلد 51، صفحه 102، حديث 39- احقاق الحق، جلد 13، صفحه 195 تا 197 به ذكر منابع اين حديث در كتب اهل سنّت اختصاص يافته است.

تفسير اثنا عشرى، ج‌3، ص: 201

3- در حديث معتبر از پيغمبر صلى اللّه عليه و آله مروى است كه فرمود:

«مهدى» از فرزندان من خواهد بود و چون او ظاهر شود عيسى از آسمان فرود آيد براى نصرت و يارى او، و او را مقدم دارد و پشت سر او نماز كند. «1» وَ إِذْ عَلَّمْتُكَ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ: و نيز اى عيسى چون بياموختم تو را كتاب يا كتابت خط و علم شريعت‌ وَ التَّوْراةَ وَ الْإِنْجِيلَ‌: و معانى و حقايق تورات و انجيل را. و شايد ذكر آن بعد از كتاب، به جهت مزيت فضل و شرف آنها باشد، يا تفصيل بعد از اجمال. وَ إِذْ تَخْلُقُ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ بِإِذْنِي‌: و ياد كن زمانى را كه مى‌ساختى از گل مانند شكل مرغى به اذن من‌ فَتَنْفُخُ فِيها فَتَكُونُ طَيْراً بِإِذْنِي‌: پس مى‌دميدى در آن صورت از گل ساخته شده، پس مى‌شود مرغى زنده به فرمان و امر من. مشهور آنست كه مرغى كه آن حضرت زنده كرد شب‌پره بود. چنانچه امير المؤمنين عليه السّلام فرمايد: شش جانورند از رحم مادر بيرون نيامده‌اند، يكى از آنها شب‌پره‌اى است كه عيسى عليه السّلام از گل ساخت و به اذن خدا زنده شد و پرواز كرد. «2» وَ تُبْرِئُ الْأَكْمَهَ وَ الْأَبْرَصَ بِإِذْنِي‌: و روشن نمائى چشم كور مادرزاد را و بى‌عيب مى‌سازى ابرص را به اذن و امر من. وهب بن منبّه روايت نموده كه گاه بود پنجاه هزار بيمار در يك روز نزد آن حضرت جمع مى‌شدند. هر كدام مى‌توانستند به نزد عيسى مى‌رفتند، و هر كه عاجز بود حضرت نزد او مى‌رفت و همه را به دعا دوا مى‌نمود به شرط آنكه ايمان بياورند. «3» وَ إِذْ تُخْرِجُ الْمَوْتى‌ بِإِذْنِي‌: و ياد آور زمانى را كه بيرون مى‌آورى مردگان را از قبور ايشان زنده به امر من. منقول است كه آن حضرت چهار مرده را زنده كرد: 1- دوست خود «عاذر» را، بعد از سه روز از مردنش نزديك قبر او آمد و گفت: اى آنكه پروردگار آسمانهاى هفتگانه و زمينهاى هفتگانه‌اى، بدرستى كه مرا فرستاده‌اى بسوى بنى اسرائيل كه ايشان را


«1» به احقاق الحق، جلد 13- منتخب الاثر- بحار الانوار، جلد 51 و 52 رجوع شود.

«2» خصال صدوق، باب السّتة، صفحه 322، حديث 8.

«3» بحار الانوار، جلد 14، صفحه 259- مجمع البيان، جلد 1، صفحه 445.

تفسير اثنا عشرى، ج‌3، ص: 202

بدين تو بخوانم، و خبر دهم من مرده را زنده مى‌كنم، پس زنده فرما عاذر را، فورا زنده و از قبر بيرون آمده فرزندان بهم رسانيد. 2- پسر پيره‌زنى كه تابوت او را پيش حضرت گذرانيدند دعا نمود زنده شد. 3- دختر عاشر گفتند ديروز مرده است دعا كن زنده شود به دعاى آن حضرت زنده شد. 4- سام پسر نوح را به اسم اعظم الهى زنده و از قبر بيرون آمد. نصف موى سرش سفيد شده. گفت:

مگر قيامت بر پا شده؟ حضرت عيسى فرمود: نه؛ من دعا نمودم تو را زنده نمود.

سام پانصد سال زندگى كرده بود مويش سفيد نشده بود، در اين وقت از هول قيامت مويش سفيد گرديد. حضرت فرمود: بمير، سام گفت: به شرط آنكه خدا پناه دهد مرا از سكرات مرگ، دعا نمود و او به رحمت الهى واصل شد. «1» وَ إِذْ كَفَفْتُ بَنِي إِسْرائِيلَ عَنْكَ‌: و ياد كن وقتى را كه باز داشتيم شرّ بنى اسرائيل يهود را از تو كه قصد قتل تو داشتند و شرّ آنها را از تو كفايت كردم. إِذْ جِئْتَهُمْ بِالْبَيِّناتِ‌:

وقتى كه آمده بودى نزد ايشان با معجزه‌هاى روشن مذكوره‌ فَقالَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْهُمْ‌: پس گفتند آنان كه كافر شدند از بنى اسرائيل‌ إِنْ هذا إِلَّا سِحْرٌ مُبِينٌ‌:

نيست اين شفاى كور و ابرص و زنده نمودن مردگان و غير آن از خارق عادت مگر جادوئى و سحرى روشن، يعنى بر هيچكس مخفى نيست كه اين سحر است. و حال آنكه بين سحر و معجزه تفاوت بسيار باشد: 1- سحر نمود است، لكن معجزه بود و حقيقت ثابته دارد. 2- سحر با اسباب و آلات ظاهر گردد، و معجزه بدون اسباب و ادوات محقق شود. 3- معجزه از مدعى نبوت است در نزد خواستن معجزه، و لكن سحر را هر وقت كه ساحر بخواهد مى‌كند. 4- معجزه به محض اراده نبى يا ولى هويدا گردد، اما سحر به خلاف اينست.

موعظه- اين مطلب مسلم گرديده كه حضرت عيسى عليه السّلام با وجود اين مرتبه عظيمه و درجه عاليه‌اى كه داشت جامه پشمينه پوشيدى و گياه زمين خوردى و هرگز چيزى را ذخيره ننمودى و خانه نداشتى كه در فكر ويرانى آن باشد، و نه فرزندى كه ترسيدى بميرد و هر كجا شب رسيدى بخفتى. علامه‌


«1» مدرك پيشين.

تفسير اثنا عشرى، ج‌3، ص: 203

مجلسى رحمه اللّه از حضرت امير المؤمنين عليه السّلام روايت كرده كه: عيسى بن مريم سنگ در زير سر مى‌گذاشت وقت خوابيدن، و جامه‌هاى كهنه مى‌پوشيد، و نان خورش او گرسنگى، و چراغش در شب مهتاب بود، و منزلش در زمستان هر جاى زمين كه آفتاب تابيدى، و ميوه و ريحانش گياههاى زمين، و زنى نداشت كه مفتون او گردد، و نه فرزندى كه اندوه او را خورد، و نه مالى كه او را از ياد خدا باز دارد، و طمعى به مردم نداشت كه او را ذليل كند، و مركبش دو پاى او بود، و خدمتكارش دستهاى او. «1»


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


إِذْ قالَ اللَّهُ يا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ اذْكُرْ نِعْمَتِي عَلَيْكَ وَ عَلى‌ والِدَتِكَ إِذْ أَيَّدْتُكَ بِرُوحِ الْقُدُسِ تُكَلِّمُ النَّاسَ فِي الْمَهْدِ وَ كَهْلاً وَ إِذْ عَلَّمْتُكَ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ التَّوْراةَ وَ الْإِنْجِيلَ وَ إِذْ تَخْلُقُ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ بِإِذْنِي فَتَنْفُخُ فِيها فَتَكُونُ طَيْراً بِإِذْنِي وَ تُبْرِئُ الْأَكْمَهَ وَ الْأَبْرَصَ بِإِذْنِي وَ إِذْ تُخْرِجُ الْمَوْتى‌ بِإِذْنِي وَ إِذْ كَفَفْتُ بَنِي إِسْرائِيلَ عَنْكَ إِذْ جِئْتَهُمْ بِالْبَيِّناتِ فَقالَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْهُمْ إِنْ هذا إِلاَّ سِحْرٌ مُبِينٌ (110)

ترجمه‌

وقتى كه گفت خدا اى عيسى پسر مريم ياد كن نعمت مرا بر خود و بر مادرت وقتى كه تاييد نمودم تو را بروح القدس سخن مى‌گفتى با مردم در گهواره و در زمان كاملى و وقتى كه آموختم تو را كتاب و حكمت و تورية و انجيل و در وقتى كه ميساختى از گل مانند صورت مرغى برخصت من پس ميدميدى در آن پس ميشد مرغى باجازه من و خوب ميكردى كور مادر زاد و شخص پيس را بفرمان من و وقتى كه بيرون مى‌آوردى مردگان را بدستور من و آنگاه كه بازداشتم بنى اسرائيل را از تو وقتى كه آوردى براى آنها معجزات را پس گفتند آنانكه كافر شدند از آنها نيست اين مگر جادوئى آشكار.

تفسير

گفته‌اند اذ قال بدل است از يوم يجمع در آيه سابقه يا متعلق است با ذكر كه محذوف است و بقرينه مقام و سياق ساير آيات ذكر نشده است و آنچه از اين آيه محتاج بتفسير است در سوره بقره ذيل آيه‌ وَ لَقَدْ آتَيْنا مُوسَى الْكِتابَ* و در سوره آل عمران در ذيل آيه‌ وَ يُكَلِّمُ النَّاسَ فِي الْمَهْدِ و آيه‌ وَ يُعَلِّمُهُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ و آيه‌ وَ مَكَرُوا وَ مَكَرَ اللَّهُ‌ كه متقارب با يكديگرند بتفصيل ذكر شده است و از مراجعه بآن آيات مراد از روح القدس و سن كهولت و تعليم كتاب و كيفيت معجزات و نگهدارى خداوند او را از مكر يهود مشهود خواهد گرديد.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


إِذ قال‌َ اللّه‌ُ يا عِيسَي‌ ابن‌َ مَريَم‌َ اذكُر نِعمَتِي‌ عَلَيك‌َ وَ عَلي‌ والِدَتِك‌َ إِذ أَيَّدتُك‌َ بِرُوح‌ِ القُدُس‌ِ تُكَلِّم‌ُ النّاس‌َ فِي‌ المَهدِ وَ كَهلاً وَ إِذ عَلَّمتُك‌َ الكِتاب‌َ وَ الحِكمَةَ وَ التَّوراةَ وَ الإِنجِيل‌َ وَ إِذ تَخلُق‌ُ مِن‌َ الطِّين‌ِ كَهَيئَةِ الطَّيرِ بِإِذنِي‌ فَتَنفُخ‌ُ فِيها فَتَكُون‌ُ طَيراً بِإِذنِي‌ وَ تُبرِئ‌ُ الأَكمَه‌َ وَ الأَبرَص‌َ بِإِذنِي‌ وَ إِذ تُخرِج‌ُ المَوتي‌ بِإِذنِي‌ وَ إِذ كَفَفت‌ُ بَنِي‌ إِسرائِيل‌َ عَنك‌َ إِذ جِئتَهُم‌ بِالبَيِّنات‌ِ فَقال‌َ الَّذِين‌َ كَفَرُوا مِنهُم‌ إِن‌ هذا إِلاّ سِحرٌ مُبِين‌ٌ (110)

زماني‌ ‌که‌ فرمود خداوند اي‌ عيسي‌ پسر مريم‌ ياد كن‌ نعمت‌ مرا ‌که‌ بتو و مادرت‌ عنايت‌ كردم‌ زماني‌ ‌که‌ تو ‌را‌ تأييد كردم‌ بروح‌ القدس‌ (جبرئيل‌) تكلم‌ ميكردي‌ ‌در‌ گهواره‌ همان‌ نحوي‌ ‌که‌ ‌در‌ كهولت‌ و بزرگي‌ تكلم‌ ميكردي‌ و زماني‌ ‌که‌ تعليم‌ كردم‌ بتو كتاب‌ و حكمت‌ و تورات‌ و انجيل‌ ‌را‌ و زماني‌ ‌که‌ ‌از‌ گل‌ صورت‌ حيوان‌ ميساختي‌ باذن‌ ‌من‌ و ‌در‌ ‌او‌ ميدميدي‌ ‌پس‌ پرنده‌ ميشد باذن‌ ‌من‌ و كور ‌را‌ بينا ميكردي‌ و صاحب‌ برص‌ ‌را‌ شفا ميدادي‌ باذن‌ ‌من‌ و مرده‌ ‌را‌ بيرون‌ ميآوردي‌ (زنده‌ ميكردي‌) باذن‌ ‌من‌ و زماني‌ ‌که‌ جلوگيري‌ كردم‌ بني‌ اسرائيل‌ ‌را‌ ‌از‌ اذيت‌ بتو زماني‌ ‌که‌ آمدي‌ ‌آنها‌ ‌را‌ ‌با‌ معجزات‌ و براهين‌ واضحه‌ ‌پس‌ گفتند كفار ‌آنها‌ ‌اينکه‌ نيست‌ مگر سحر آشكارا.

إِذ قال‌َ اللّه‌ُ بعض‌ مفسرين‌ ‌براي‌ ارتباط آيات‌ بيكديگر گفتند ‌اينکه‌ كلام‌ ‌در‌ روز قيامت‌ صادر ميشود ‌بعد‌ ‌از‌ جمع‌ رسل‌ و سؤال‌ ‌از‌ ‌آنها‌ ‌در‌ موضوع‌ اجابت‌ امم‌ و لكن‌ ‌اينکه‌ كلام‌ ‌از‌ جهات‌ بسياري‌ باطل‌ ‌است‌ اولا احتياج‌ بتمحلات‌ زيادي‌ دارد ‌در‌ متعلق‌ اذ و ثانيا محتاج‌ بحرف‌ عاطفه‌ ‌است‌ و ثالثا بايد بفعل‌ مضارع‌ ‌باشد‌ مثل‌ يجمع‌ نه‌ فعل‌ ماضي‌ و رابعا تذكر نعم‌ الهي‌ ‌در‌ قيامت‌ چه‌ اثري‌ دارد و خامسا ارتباط آيات‌ و سور ممنوع‌ ‌است‌ مگر موارد ظاهره‌ ‌پس‌ ‌اينکه‌ فرمايش‌ ‌در‌ موقعي‌ بوده‌ ‌که‌

جلد 6 - صفحه 496

ميخواستند عيسي‌ ‌را‌ بدار زنند و خداوند امر ‌را‌ ‌بر‌ ‌آنها‌ مشتبه‌ نمود ‌که‌ ميفرمايد وَ ما قَتَلُوه‌ُ وَ ما صَلَبُوه‌ُ وَ لكِن‌ شُبِّه‌َ لَهُم‌ نساء ‌آيه‌ 157، بنا ‌بر‌ ‌اينکه‌ متعلق‌ اذ فعل‌ محذوف‌ ‌است‌ مثل‌ اذكر ‌که‌ ‌در‌ بسياري‌ ‌از‌ آيات‌ ذكر ‌شده‌.

يا عِيسَي‌ ابن‌َ مَريَم‌َ مكرر حضرت‌ مسيح‌ ‌را‌ باين‌ عنوان‌ ‌در‌ قرآن‌ ياد فرموده‌ ‌براي‌ اينكه‌ بفهماند ‌که‌ عيسي‌ پدر ندارد ‌براي‌ رد نصاري‌ ‌که‌ ‌او‌ ‌را‌ مسيح‌ ‌إبن‌ اللّه‌ گفتند و رد يهود ‌که‌ نسبت‌ زنا العياذ باللّه‌ بمريم‌ دادند.

اذكُر نِعمَتِي‌ بنده‌ بايد هميشه‌ متذكر نعم‌ الهي‌ ‌باشد‌ لكن‌ ‌اينکه‌ نعمتهايي‌ ‌که‌ بحضرت‌ عيسي‌ ‌عليه‌ ‌السلام‌ عنايت‌ ‌شده‌ ‌بر‌ خلاف‌ عادت‌ و طبيعت‌ بسيار مورد اهميت‌ ‌است‌ عَلَيك‌َ وَ عَلي‌ والِدَتِك‌َ و اما نعمتهايي‌ ‌که‌ بمريم‌ (ع‌) عنايت‌ ‌شده‌ خداوند ‌در‌ سوره‌ آل‌ عمران‌ ‌در‌ آيات‌ بسياري‌ بيان‌ فرموده‌ و ‌در‌ سوره‌ مريم‌ و موارد ديگر ‌از‌ ولادتش‌ و نزول‌ مائده‌ ‌بر‌ ‌او‌ و كفالت‌ زكريا و حملش‌ بعيسي‌ و نفخ‌ جبرئيل‌ و تساقط رطب‌ جني‌ و اصطفاء ‌او‌ ‌بر‌ نساء عالمين‌ و تطهير ‌او‌ ‌از‌ معاصي‌ ‌که‌ مقام‌ عصمت‌ ‌باشد‌ و ‌غير‌ اينها ‌از‌ معجزات‌ باهرات‌ و افاضه‌ علوم‌ ‌که‌ بيان‌ ميفرمايد.

إِذ أَيَّدتُك‌َ بِرُوح‌ِ القُدُس‌ِ ‌که‌ جبرئيل‌ مأمور شد ‌در‌ كفالت‌ حضرت‌ عيسي‌ ‌از‌ شر يهود تُكَلِّم‌ُ النّاس‌َ فِي‌ المَهدِ اشاره‌ بآنجائيست‌ ‌که‌ يهود بحضرت‌ مريم‌ گفتند يا مَريَم‌ُ لَقَد جِئت‌ِ شَيئاً فَرِيًّا يا أُخت‌َ هارُون‌َ ما كان‌َ أَبُوك‌ِ امرَأَ سَوءٍ وَ ما كانَت‌ أُمُّك‌ِ بَغِيًّا فَأَشارَت‌ إِلَيه‌ِ قالُوا كَيف‌َ نُكَلِّم‌ُ مَن‌ كان‌َ فِي‌ المَهدِ صَبِيًّا قال‌َ إِنِّي‌ عَبدُ اللّه‌ِ آتانِي‌َ الكِتاب‌َ وَ جَعَلَنِي‌ نَبِيًّا وَ جَعَلَنِي‌ مُبارَكاً أَين‌َ ما كُنت‌ُ، ‌الي‌ ‌قوله‌: وَ يَوم‌َ أُبعَث‌ُ حَيًّا) سوره‌ مريم‌ ‌آيه‌ 27‌-‌ 32 و كهلا ‌يعني‌ همان‌ نحوي‌ ‌که‌ ‌در‌ كهولت‌ و كبر سن‌ تكلم‌ ميكردي‌ ‌در‌ مهد ‌هم‌ تكلم‌ كردي‌.

وَ إِذ عَلَّمتُك‌َ الكِتاب‌َ بعضي‌ مفسرين‌ گفتند مراد تعليم‌ كتابت‌ ‌است‌ و لكن‌ ظاهر كتب‌ آسماني‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌بر‌ انبياء نازل‌ ‌شده‌ و الحكمة معرفت‌ بمعارف‌ الهيه‌

جلد 6 - صفحه 497

و احكام‌ شرعيه‌ و مصالح‌ و مفاسد امور و التورية ‌که‌ ‌بر‌ موسي‌ نازل‌ ‌شده‌ و الانجيل‌ ‌که‌ ‌بر‌ ‌خود‌ عيسي‌ ‌عليه‌ ‌السلام‌ نازل‌ فرمود اشاره‌ بهمان‌ جمله‌ ‌است‌ ‌که‌ فرمود آتانِي‌َ الكِتاب‌َ.

وَ إِذ تَخلُق‌ُ ‌يعني‌ تصوير صورت‌ (‌من‌ الطين‌ كهيئة الطير) شبيه‌ طيور ‌از‌ گل‌ (باذني‌) بدستور ‌من‌ (فتنفخ‌ ‌فيها‌) ‌پس‌ ‌در‌ ‌آن‌ صورت‌ دميدي‌ بقدرت‌ كامله‌ الهيه‌ فَتَكُون‌ُ طَيراً بِإِذنِي‌ ‌که‌ گفتيم‌ معجزه‌ فعل‌ الهي‌ ‌است‌ بدست‌ انبياء صادر ميشود ‌که‌ نشاني‌ و دليل‌ ‌بر‌ نبوت‌ ‌آنها‌ ‌باشد‌ چنانچه‌ ميفرمايد ‌در‌ حق‌ پيغمبر صلّي‌ اللّه‌ ‌عليه‌ و آله‌ و سلّم‌ فَلَم‌ تَقتُلُوهُم‌ وَ لكِن‌َّ اللّه‌َ قَتَلَهُم‌ وَ ما رَمَيت‌َ إِذ رَمَيت‌َ وَ لكِن‌َّ اللّه‌َ رَمي‌ انفال‌ ‌آيه‌ 17 وَ تُبرِئ‌ُ الأَكمَه‌َ كور مادر زاد (و الأبرص‌) پيسي‌ (باذني‌) حضرت‌ عيسي‌ دست‌ ميكشيد بچشم‌ كور خداوند ‌او‌ ‌را‌ بينا ميكرد، ببدن‌ ابرص‌ خداوند شفا ميداد وَ إِذ تُخرِج‌ُ المَوتي‌ بِإِذنِي‌ بالاي‌ سر قبر ميآمد ميفرمود قم‌ باذن‌ اللّه‌ زنده‌ ميشد قبر شكاف‌ ‌بر‌ ميداشت‌ ‌از‌ قبر خارج‌ شد و ‌اينکه‌ يكي‌ ‌از‌ ادله‌ ‌است‌ ‌بر‌ امكان‌ رجعت‌ و وقوع‌ ‌آن‌ چنانچه‌ قوم‌ موسي‌ هفتاد نفر هلاك‌ شدند سپس‌ زنده‌ شدند وَ إِذ قُلتُم‌ يا مُوسي‌ لَن‌ نُؤمِن‌َ لَك‌َ حَتّي‌ نَرَي‌ اللّه‌َ جَهرَةً فَأَخَذَتكُم‌ُ الصّاعِقَةُ وَ أَنتُم‌ تَنظُرُون‌َ ثُم‌َّ بَعَثناكُم‌ مِن‌ بَعدِ مَوتِكُم‌ لَعَلَّكُم‌ تَشكُرُون‌َ بقره‌ ‌آيه‌ 55 و 56، و همچنين‌ قضيه‌ عزيز أَو كَالَّذِي‌ مَرَّ عَلي‌ قَريَةٍ وَ هِي‌َ خاوِيَةٌ عَلي‌ عُرُوشِها قال‌َ أَنّي‌ يُحيِي‌ هذِه‌ِ اللّه‌ُ بَعدَ مَوتِها فَأَماتَه‌ُ اللّه‌ُ مِائَةَ عام‌ٍ ثُم‌َّ بَعَثَه‌ُ، ‌الي‌ ‌قوله‌ ‌تعالي‌: قال‌َ أَعلَم‌ُ أَن‌َّ اللّه‌َ عَلي‌ كُل‌ِّ شَي‌ءٍ قَدِيرٌ بقره‌ ‌آيه‌ 259، و ‌غير‌ اينها.

وَ إِذ كَفَفت‌ُ بَنِي‌ إِسرائِيل‌َ عَنك‌َ كف‌ جلوگيري‌ ‌است‌ و ‌از‌ ‌اينکه‌ باب‌ ‌است‌ كف‌ نفس‌ ‌از‌ معاصي‌، بني‌ اسرائيل‌ حضرت‌ عيسي‌ ‌را‌ گرفتند حبس‌ كردند تصميم‌ داشتند ‌که‌ ‌او‌ ‌را‌ بدار زنند ‌که‌ الان‌ ‌هم‌ عقيده‌ يهود و نصاري‌ اينست‌ ‌که‌ ‌او‌ ‌را‌ بدار زدند لكن‌ خداوند ‌او‌ ‌را‌ حفظ فرمود وَ قَولِهِم‌ إِنّا قَتَلنَا المَسِيح‌َ عِيسَي‌ ابن‌َ مَريَم‌َ رَسُول‌َ اللّه‌ِ

جلد 6 - صفحه 498

وَ ما قَتَلُوه‌ُ وَ ما صَلَبُوه‌ُ وَ لكِن‌ شُبِّه‌َ لَهُم‌ نساء ‌آيه‌ 157.

إِذ جِئتَهُم‌ بِالبَيِّنات‌ِ همين‌ معجزات‌ باهرات‌ ‌که‌ دليل‌ روشن‌ و برهان‌ محكم‌ ‌بر‌ رسالت‌ ‌او‌ ‌بود‌ فَقال‌َ الَّذِين‌َ كَفَرُوا مِنهُم‌ كفار بني‌ اسرائيل‌ بسيار بودند ‌از‌ يهود و قساوت‌ قلب‌ ‌آنها‌ ‌از‌ تمام‌ كفار بيشتر و عناد و عصبيت‌ ‌آنها‌ زيادتر ‌بود‌ گفتند إِن‌ هذا إِلّا سِحرٌ مُبِين‌ٌ ‌اگر‌ مرجع‌ ‌هذا‌ اشاره‌ بعيسي‌ ‌باشد‌ چنانچه‌ بعض‌ مفسرين‌ گفتند سحر بايد بمعني‌ ساحر ‌باشد‌ و ‌اينکه‌ ‌بر‌ خلاف‌ ظاهر ‌است‌ و ‌اگر‌ بينات‌ ‌باشد‌ چنانچه‌ بعض‌ ديگر گفتند بايد ‌هذه‌ ‌باشد‌ ‌اينکه‌ ‌هم‌ درست‌ نيست‌ بلكه‌ مرجع‌ عمل‌ عيسي‌ (ع‌) ‌است‌ و همين‌ ظاهر ‌است‌.

برگزیده تفسیر نمونه


نکات آیه

۱- عیسى (ع) و مادرش مریم بهره مند از نعمتهاى خاص الهى (اذ قال اللّه یعیسى ابن مریم اذکر نعمتى علیک و على ولدتک)

۲- حضرت مسیح (ع)، وظیفه دار یاد کرد نعمتهاى ارزانى شده بر وى و مادرش مریم (اذ قال اللّه یعیسى ابن مریم اذکر نعمتى علیک و على ولدتک)

۳- آدمى، وظیفه دار یادکرد و فرادید داشتن نعمتهایى که خداوند به وى و نزدیکانش ارزانى داشته است. (اذ قال اللّه یعیسى ابن مریم اذکر نعمتى علیک و على ولدتک)

۴- خداوند، در روز قیامت و در مجمع پیامبران، نعمتهاى ارزانى شده به عیسى و مادرش مریم رابه وى یادآورى خواهد کرد. (یوم یجمع اللّه الرسل فیقول ... اذ قال اللّه یعیسى ابن مریم اذکر نعمتى علیک و على ولدتک) کلمه «اذ» در «اذ قال اللّه» بدل اشتمال براى کلمه «یوم ...» مى باشد.

۵- نعمتهاى ویژه ارزانى شده به عیسى (ع)، به منزله نعمتهایى الهى براى مادرش مریم (اذکر نعمتى علیک و على ولدتک) نعمتهاى شمرده شده در این بخش از آیات نعمتهایى است که خداوند به عیسى (ع) عطا کرده است و از نعمتهاى ویژه خداوند به مریم سخنى به میان نیامده است، بنابراین مى توان گفت عطاى آن نعمتها به عیسى (ع) به منزله عطاى آنها به مادرش مریم است.

۶- عیسى (ع)، فرزند مریم و نه فرزند خدا (اذ قال اللّه یعیسى ابن مریم) به نظر مى رسد تصریح به فرزندى عیسى براى مریم در برابر این ادعاى مسیحیان مى باشد که وى فرزند خداست.

۷- حضرت مسیح بهره مند از پشتیبانى و تأیید خداوند در دوران حیات خویش (اذکر نعمتى علیک ... اذ ایدتک بروح القدس) اتصال دو جمله «تکلم الناس ..» و «ایدتک ...» بدون حرف عطف شاهد بر این است که جمله «تکلم الناس ...» تفسیر جمله ایدتک است. و مى رساند که عیسى (ع) در کودکى و بزرگسالى مورد تأیید خداوند بوده است.

۸- جبرئیل (ع)، پشتیبان عیسى (ع)، از جانب خداوند (اذ ایدتک بروح القدس تکلم الناس فى المهد و کهلا) جمله «تکلم ...» مى رساند که سخنان و تعالیم عیسى (ع) در دوران حیات خویش برخاسته از کمکها و وساطت روح القدس بوده است و چون ابلاغ وحى به تمامى پیامبران توسط جبرئیل انجام گرفته مى توان گفت: روح القدس همان جبرئیل است.

۹- برخوردارى عیسى (ع) از تأیید و پشتیبانى خداوند از جمله نعمتهاى خاص و ارزانى شده بر وى (اذکر نعمتى علیک ... اذ ایدتک بروح القدس)

۱۰- عیسى (ع) برخوردار از توان سخن گویى در دوران نوزادى و خردسالى خویش (تکلم الناس فى المهد)

۱۱- سخنان عیسى (ع) در کودکى گفتارى حکیمانه و همسنگ با سخنان او در دوران کهولت و کمال رشد (اذ ایدتک بروح القدس تکلم الناس فى المهد و کهلا) بدیهى است که سخن گفتن عیسى (ع) در سن کهولت نعمتى خاص براى وى نیست بنابراین عطف «کهلا» بر «فى المهد» مى تواند اشاره به این باشد که سخن گفتن او به هنگام نوزادى همانند دوران رشد یافتگى وى بوده است.

۱۲- روح القدس، توانایى بخش عیسى (ع) براى گفتگوى با مردم در گهواره به هنگام بزرگسالى و آغاز دوران پیرى (اذ ایدتک بروح القدس تکلم الناس فى المهد و کهلا) «کهل» به مردى گفته مى شود که دوران جوانى را سپرى کرده و در آغاز دوران پیرى است جمله «تکلم الناس ...» بیان مصداقى است از جمله «ایدتک بروح القدس».

۱۳- توان مسیح (ع) بر سخن گفتن با مردم در تمامى مراحل حیات خویش دوران شیرخوارگى و بزرگسالى از جمله نعمتهاى خاص خداوند بر آن حضرت (اذکر نعمتى علیک ... تکلم الناس فى المهد و کهلا)

۱۴- گفتگوى عیسى (ع) با مردم در گهواره، از نعمتهاى خاص الهى به مادرش مریم. (اذکر نعمتى علیک و على ولدتک ... تکلم الناس فى المهد و کهلا)

۱۵- عیسى (ع) و مشخصات بارز و برجسته او، نعمتى الهى براى مریم (اذکر نعمتى علیک و على ولدتک اذ ایدتک بروح القدس ... اذ جثتهم بالبینت) به نظر مى رسد یاد نکردن از نعمتهاى داده شده به مریم، با آنکه عنوان «نعمتى علیک و ولدتک» مقتضى یاد کردن از آنها نیز بود، اشاره به این حقیقت دارد که خود عیسى (ع) و مشخصات یاد شده وى همان نعمتى است که خداوند به مریم (ع) عطا کرده است.

۱۶- حضرت مسیح عالمِ به کتاب، حکمت، تورات و انجیل (و اذ علمتک الکتب و الحکمة و التوریة و الانجیل)

۱۷- خداوند آموزگار مسیح در فراگیرى علوم، معارف دین و کتب آسمانى (و اذ علمتک الکتب و الحکمة و التوریة و الانجیل)

۱۸- آگاهى مسیح به کتاب و حکمت و تورات و انجیل، از نعمتهاى خاص خدا به آن حضرت (و اذ علمتک الکتب و الحکمة و التوریة و الانجیل)

۱۹- تورات و انجیل، ارجمندترین کتابهاى آموخته شده به عیسى (ع) (و اذ علمتک الکتب و الحکمة و التوریة و الانجیل) مراد از «الکتب»، به قرینه ذکر تورات و انجیل پس از آن، مى تواند کتاب یا کتابهاى آسمانى دیگرى غیر از تورات و انجیل باشد. در این صورت تصریح به نام تورات و انجیل با آنکه لفظ «الکتب» مى توانست آن دو را نیز شامل شود نشانه اهمیت فزونتر این دو کتاب مى باشد.

۲۰- مسیح (ع) توانمند بر آفرینش مجسمه اى از گل به شکل پرندگان که با دمیدنش در آن به پرواز در مى آمد (و اذ تخلق من الطین کهیئة الطیر باذنى فتنفخ فیها فتکون طیراً باذنى)

۲۱- حیات بخشى به موجودات جامد از معجزات حضرت عیسى (ع) (و اذ تخلق من الطین کهیئة الطیر باذنى فتنفخ فیها فتکون طیراً باذنى)

۲۲- جواز و امکان آفرینش موجود زنده از عناصر مادى بى جان (و اذ تخلق من الطین کهیئة الطیر باذنى)

۲۳- ساختن مجسمه حیوانات، امرى جایز و مباح (و اذ تخلق من الطین کهیئة الطیر)

۲۴- حضرت مسیح توانا بر بیناسازى کورهاى مادرزاد و شفابخشى مبتلایان به پیسى (و تبرى الاکمه و الابرص باذنى)

۲۵- توانایى حضرت مسیح بر زنده کردن مردگان مدفون شده در خاک (و اذ تخرج الموتى باذنى) مراد از اخراج مردگان (تخرج الموتى) زنده کردن آنهاست و به کارگیرى کلمه اخراج براى رساندن این معناست که عیسى (ع) قادر بود حتى مردگان مدفون در خاک را نیز زنده کند و از خاکها بیرون کشد.

۲۶- عیسى (ع)، برخوردار از ولایت تکوینى (و اذ تخلق من الطین ... و تبرى الاکمه و الابرص باذنى و اذ تخرج الموتى باذنى)

۲۷- عیسى (ع)، ارائه کننده معجزات خویش (حیات بخشى به اجسام بى جان، درمان کورى و پیسى و زنده کردن مردگان)، در بسیارى از مواقع (اذ تخلق ... و تبرى الاکمه و الابرص باذنى و اذ تخرج) برداشت فوق از فعل مضارع «تخلق» و «تبرى» و «تخرج» که حاکى از استمرار انجام کار مى باشد، استفاده شده است.

۲۸- ارائه معجزات از سوى پیامبران تنها با اذن خداوند امکان پذیر است. (فتکون طیراً باذنى ... و اذ تخرج الموتى باذنى)

۲۹- اذن خداوند، حاکم بر نظام هستى (و اذ تخلق من الطین کهیئة الطیر باذنى ... و اذ کففت بنى اسرءیل عنک) تکرار کمله «باذنى» و نیز اسناد نافرجامى توطئه هاى بنى اسرائیل به خداوند، بیانگر برداشت فوق است.

۳۰- توجه به وابستگى معجزات عیسى (ع) به اذن خداوند، از میان برنده پندار الوهیت وى (اذ تخلق ... فتکون طیراً باذنى و تبرى الاکمه و الابرص باذنى) معجزاتى همچون حیات بخشى به اجسام بى جان و زنده کردن مردگان زمینه ساز پندار الوهیت براى ارائه کننده چنین معجزاتى است، تکرار کلمه «باذنى» در فرازهاى مختلف آیه مورد بحث براى برطرف کردن چنین پندارى مى باشد.

۳۱- توانایى عیسى (ع) بر ارائه معجزاتى همانند روح بخشى به مجسمه ها، درمان کورى و پیسى و احیاى مردگان، از نعمتهاى ویژه خداوند به آن حضرت (اذکر نعمتى ... و تبرى الاکمه و الابرص باذنى و اذ تخرج الموتى باذنى)

۳۲- بنى اسرائیل در صدد آسیب رسانى به حضرت مسیح (ع)، پس از مشاهده معجزات و دلایل روشن آن حضرت بر رسالت خویش (و اذ کففت بنى اسرءیل عنک اذ جثتهم بالبینت) مراد از «بینات» به قرینه ذیل آیه (ان هذا الا سحر مبین» معجزات عیسى (ع) است.

۳۳- پیامبرى و رسالت عیسى (ع) برانگیزنده دشمنى بنى اسرائیل با وى (و اذ کففت بنى اسرءیل عنک اذ جثتهم بالبینت) «اذ جثتهم بالبینت» رساى به این معناست که علت دشمنى بنى اسرائیل با عیسى (ع) بعثت او به پیامبرى و دعوت آنان به ایمان بوده است.

۳۴- خداوند، نگه دارنده عیسى (ع) از آسیب بنى اسرائیل (و اذ کففت بنى اسرءیل عنک)

۳۵- بنى اسرائیل در قلمرو و مخاطب رسالت حضرت مسیح (ع) (و اذ کففت بنى اسرءیل عنک اذ جثتهم بالبینت)

۳۶- ناکامى بنى اسرائیل در آسیب رسانى به مسیح (ع)، از نعمتهاى خاص خداوند بر آن حضرت (اذکر نعمتى علیک ... اذ کففت بنى اسرءیل عنک)

۳۷- گروهى از بنى اسرائیل عصر عیسى (ع)، رسالت وى را منکر و در زمره کافران بودند. (فقال الذین کفروا منهم ان هذا الا سحر مبین)

۳۸- انکار رسالت عیسى (ع) کفر است. (فقال الذین کفروا منهم ان هذا الا سحر مبین)

۳۹- کافران بنى اسرائیل معجزات حضرت مسیح (ع) را سحر و جادویى روشن قلمداد کردند. (فقال الذین کفروا منهم ان هذا الا سحر مبین)

۴۰- کافران بنى اسرائیل پس از مشاهده معجزات عیسى (ع)، وى را ساحرى زبردست معرفى کردند. (فقال الذین کفروا منهم ان هذا الا سحر مبین) در برداشت فوق «هذا» اشاره به مسیح (ع) گرفته شده است، بر این مبنا اطلاق سحر به آن حضرت از باب مبالغه و حاکى از این است که کافران وى را ساحرى زبردست مى پنداشتند به گونه اى که گویا خود آن حضرت، سحر است.

روایات و احادیث

۴۱- معجزه حضرت عیسى (ع) در شفاى بیماران و زنده کردن مردگان متناسب با شیوع بیمارى در آن زمان و نیاز شدید مردم به طب بود. (و تبرى الاکمه و الابرص باذنى و اذ تخرج الموتى باذنى) امام رضا (ع): ... «ان اللّه تبارک و تعالى بعث عیسى فى وقت ظهرت فیه الزمانات و احتاج الناس الى الطب فاتاهم من عند اللّه تعالى بما لم یکن عندهم مثله، و بما احیى الهم الموتى و ابرء الاکمه و الابرص باذن اللّه ... .[۱]

۴۲- پرنده آفریده شده از گل به اذن خدا توسط عیسى (ع) از جنس خفاش بود. (و اذ تخلق من الطین کهیئة الطیر باذنى) امیرالمؤمنین (ع): در پاسخ سؤال از جاندارانى که بدون قرار گرفتن در رحم آفریده شدند فرمود: «... و الخفاش الذى عمله عیسى بن مریم فطار باذن اللّه

۱- . عیون اخبار الرضا، ج ۲، ص ۸۰، ح ۱۲، ب ۳۲; نورالثقلین، ج ۱، ص ۳۴۲، ح ۱۴۵. عزوجل.»[۲]

موضوعات مرتبط

  • احکام:۲۲، ۲۳
  • انبیا: در قیامت ۴ ; معجزه انبیا ۲۸
  • انجیل: فضیلت انجیل ۱۹
  • انسان: مسؤولیت انسان ۳
  • انگیزش: عوامل انگیزش ۳۳
  • بنى اسرائیل: و رسالت عیسى (ع) ۳۵ ; بنى اسرائیل و عیسى (ع) ۳۲، ۳۳، ۳۴، ۳۶ ; بنى اسرائیل و معجزه عیسى (ع) ۳۹، ۴۰ ; دشمنى بنى اسرائیل ۳۲، ۳۳ ; شکست بنى اسرائیل ۳۶ ; کافران بنى اسرائیل ۳۹، ۴۰ ; کفر بنى اسرائیل ۳۷
  • بیمار: شفاى بیمار ۴۱
  • پیسى: شفاى پیسى ۲۴، ۲۷، ۳۱
  • تورات: فضیلت تورات ۱۹
  • جبرئیل (ع): و عیسى (ع) ۸
  • جمادات: احیاى جمادات ۲۱، ۲۷، ۳۱ ; امکان احیاى جمادات ۲۲ ; جواز احیاى جمادات ۲۲
  • خدا: اذن خدا ۲۸، ۲۹، ۳۰، ۴۲ ; افعال خدا ۳۴ ; امداد خدا ۷، ۸، ۹، ۳۴ ; تأییدهاى خدا ۷، ۹ ; تعالیم خدا ۱۷ ; حاکمیت خدا ۲۹ ; خدا در قیامت ۴ ; خدا و فرزند ۶ ; نعمتهاى خاص خدا ۱، ۱۳، ۱۴، ۱۸ ; نعمتهاى خدا ۵، ۹، ۱۵، ۳۱، ۳۶
  • دین: تعلیم تعالیم دین ۱۷
  • ذکر: نعمتهاى خدا ۲، ۳، ۴
  • روح القدس:۱۲
  • عیسى (ع):
  • کافران:۳۷
  • کتب آسمانى: تعلیم کتب آسمانى ۱۷
  • کفر: موارد کفر ۳۸
  • کورى: شفاى کورى ۲۴، ۲۷، ۳۱
  • مجسّمه سازى: احکام مجسّمه سازى ۲۳ ; جواز مجسّمه سازى ۲۳
  • مردگان: احیاى مردگان ۲۵، ۲۷، ۳۱، ۴۱
  • مریم (ع): فرزند مریم (ع) ۶ ; فضایل مریم (ع) ۱، ۵ ; مریم (ع) در قیامت ۴ ; نعمتهاى مریم (ع) ۲، ۴، ۵، ۱۴، ۱۵
  • مشمولان نعمت:۱، ۲، ۴، ۵، ۱۴، ۱۵، ۱۸
  • معجزه: شرایط تحقق معجزه ۲۸

منابع

  1. خصال صدوق، ص ۳۲۲، ح ۸، باب الستة; نورالثقلین، ج ۱، ص ۳۴۳، ح ۱۴۷.
  2. خصال صدوق، ص ۳۲۲، ح ۸، باب الستة; نورالثقلین، ج ۱، ص ۳۴۳، ح ۱۴۷.