السجدة ١
کپی متن آیه |
---|
الم |
ترجمه
سوره السجدة | آیه ١ | السجدة ٢ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«الم»: (نگا: بقره / .
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
ذٰلِکَ الْکِتَابُ لاَ رَيْبَ فِيهِ... (۰) إِذْ قَالَ اللَّهُ يَا عِيسَى ابْنَ... (۰) فَالِقُ الْإِصْبَاحِ وَ جَعَلَ... (۰) أَ فَمَنْ کَانَ عَلَى بَيِّنَةٍ مِنْ... (۰)
تفسیر
- آيات ۱ - ۱۴، سوره سجده
- اجمال مطالبى كه سوره مباركه سجده متضمن است
- مقصود از قومى كه پيش ز پيامبر اسلام (صلى الله عليه و اله و سلم )، پيامبر بهسويشان فرستاده نشده بود (ما اتيهم ن نذير من قبلك )
- استواء خداوند بر عرش كنيه از مقام تدبير موجودات بعد از خلقت آنها است
- تحليل معناى شعاعت و اينكه جز خداوند ولى و شفيعى نيست
- معناى ديگرى كه مفسرين براى جمله : ((ما لكم من دونه من ولى و لا شفيع ))قائل شده ند و براى آن توجيهاتى كرده اند
- توضيح مفاد آيه : ((يدبر الامر من السماء الى االارض ثم يعرج اليه فى يوم كانمقداره الف سنة مما تعدون ))
- اشاره به حقيقت حسن و بيان اينكه خلقت و حسن متلازمند (احسنكل شى ء خلقه ) و زشتى و بدى ذاتى مخلوقات نيست
- مراد از انسان در جمله : ((و بدء خلق الانسان من طين ))
- سخن كفار در مقام استعباد معاد، و جواب به آن
- بيان اينكه مرگ انسان نابودى انسان نابودى او نيست با توضيحى راجه به تجرد نفس
- جلوه اى از حال مشركين در روز قيامت
- اشاره به قضاى الهى در امر هدايت و ضلالت انسانها
- بحث روايتى (رواياتى درباره توفى ملك السموات و...)
- گفتارى پيرامون پيدايش انسان نخستين
- نظريان و فرضيات مختلف در اين باره ، از آن جمله فرضيه تطور انواع
- بيان عدم دلالت آياتى كه احيانا براى تاءييد فرضيه تطور بدانها استشهاد شده استبر صحت اين فرضيه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
الم «1» تَنْزِيلُ الْكِتابِ لا رَيْبَ فِيهِ مِنْ رَبِّ الْعالَمِينَ «2»
الف، لام، ميم. نازل كردن اين كتاب كه شكّى در آن نيست، از سوى پروردگارِ جهانيان است.
نکته ها
در مورد حروف مقطّعه، در آغاز سوره بقره به تفصيل سخن گفتيم؛ امّا طبق بعضى روايات، حروف مقطّعه از متشابهاتى است كه علم آن مخصوص خدا و اولياى اوست. «1»
سؤال: با توجّه به شك و ترديد و نسبت افترا و كذبى كه مخالفان قرآن اظهار مىداشتند و بعضى آيات نيز به آن اشاره مىكند، چگونه اين آيه مىفرمايد: «لا رَيْبَ فِيهِ»؟
پاسخ: آيه مىفرمايد: در حقّانيّت قرآن و فرامين و معارف آن هيچ شك و شبههاى راه ندارد، نه آنكه كسى در آن شك و ترديد نكرده است. لذا در همان آيه 23 سورهى بقره مىفرمايد:
«وَ إِنْ كُنْتُمْ فِي رَيْبٍ مِمَّا نَزَّلْنا عَلى عَبْدِنا فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِهِ» هر گاه در شك هستيد، سورهاى مانند يكى از سورههاى قرآن بياوريد. به قول نويسندهى تفسير فى ظلالالقرآن:
گل مصنوعى، گل طبيعى نمىشود، زيرا گل طبيعى به خودى خود گواه است كه شكّى در طبيعى بودن آن نيست.
«1». تفاسير مجمعالبيان و نورالثقلين.
جلد 7 - صفحه 299
قرآن در اينكه از طرف خداوند است، بارها تأكيد كرده، از جمله:
تَنْزِيلُ الْكِتابِ ... مِنْ رَبِّ الْعالَمِينَ
إِنَّهُ لَتَنْزِيلُ رَبِّ الْعالَمِينَ «1»
«تَنْزِيلَ الْعَزِيزِ الرَّحِيمِ» «2»
«تَنْزِيلُ الْكِتابِ مِنَ اللَّهِ الْعَزِيزِ الْحَكِيمِ» «3»*
«تَنْزِيلُ الْكِتابِ مِنَ اللَّهِ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ» «4»
«تَنْزِيلٌ مِنَ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ» «5»
«تَنْزِيلٌ مِنْ حَكِيمٍ حَمِيدٍ» «6»
«تَنْزِيلًا مِمَّنْ خَلَقَ الْأَرْضَ وَ السَّماواتِ الْعُلى» «7»
آرى، كسى قرآن را نازل كرد كه تمام هستى از اوست، بر همه چيز سلطه دارد، عزيز، رحيم، حكيم، عليم و حميد است.
پیام ها
1- قرآن در همان عصر نزول به صورت كتاب در آمده است. «تَنْزِيلُ الْكِتابِ»
2- در حقّانيّت قرآن شكى راه ندارد، زيرا از سوى پرودگار جهانيان است.
«لا رَيْبَ فِيهِ مِنْ رَبِّ الْعالَمِينَ»
3- ربوبيّت خداوند، مقتضى فرستادن كتابى متقن و خللناپذير است. تَنْزِيلُ ... مِنْ رَبِّ الْعالَمِينَ
4- كتاب تشريع، با نظام تكوين هماهنگ است. تَنْزِيلُ الْكِتابِ ... مِنْ رَبِّ الْعالَمِينَ
5- نزول كتاب براى رشد و كمال است، آن هم رشد و تربيت همهى هستى. «رَبِّ الْعالَمِينَ»
«1». شعائراء، 192.
«2». يس، 5.
«3». زمر، 1.
«4». غافر، 2.
«5». فصلت، 2.
«6». فصلت، 42.
«7». طه، 4.
تفسير نور(10جلدى)، ج7، ص: 300
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
الم «1»
الم: اقوال مفسرين در سوره لقمان مذكور شد.
در معانى الاخبار- ابن بابويه (رحمه اللّه) از حضرت صادق عليه السّلام روايت نموده كه فرمود: «الم» حرفى است از حروف اسم اعظم مقطع قرآن كه مركب نمايد آن را پيغمبر يا امام و دعا نمايد به آن مستجاب شود «1».
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحِيمِ
الم «1» تَنزِيلُ الكِتابِ لا رَيبَ فِيهِ مِن رَبِّ العالَمِينَ «2»
الم رمز است بين خداوند و رسول او چنانچه مكررا تذكر داده شده و ما در مجلد اول اينکه تفسير (ص 121 تا 125) اقوالي که در حروف تهجي و حروف ابجد و اخباري که نقل كردهاند و تحقيق كلام در آنها را بيان كردهايم رجوع فرمائيد.
تَنزِيلُ الكِتابِ ظاهرا خبر مبتداء محذوف است مثل «هذا القرآن و هذه السورة تنزيل الكتاب» است. و اطلاق كتاب بر قرآن يا براي اينکه است که به يد قدرت در لوح محفوظ نوشته شده چنان چه ميفرمايد بَل هُوَ قُرآنٌ مَجِيدٌ فِي لَوحٍ مَحفُوظٍ (بروج آيه 21 و 22) يا ملائكه كتبه نوشتهاند يا مسلمين در بين الدفتين ثبت كردهاند که آنها را كتاب وحي ميگويند و اطلاق كتاب بر مكتوب بسيار متعارف است.
جلد 14 - صفحه 444
لا رَيبَ فِيهِ ريب به معني شك است در موردي که جاي شك نباشد از شدت وضوح يعني قرآن مجيد جايي از براي شك باقي نگذاشته و گمان بد در او نبايد كرد که از جانب خدا نباشد يا جامع سعادت دنيا و آخرت بشر نباشد يا كلمهاي بر خلاف يا خطا و اشتباهي در او شده يا عيب و نقصي در او مشاهده شود حاشا و كلا و لذا شخص متهم را مريب گويند، و در خبر است
«لا يقبل شهادة المريب»
و تهمت را ريبة گويند.
مِن رَبِّ العالَمِينَ و دليل بر اينکه اعجاز قرآن است که از قدرت بشر خارج است و وجوه معجزه، بودن قرآن در مقدمه اينکه تفسير (صفحه 40 الي 58) بيان شده رجوع فرمائيد.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 1)- عظمت قرآن، و مبدأ و معاد: باز در این سوره با حروف مقطعه «الف، لام، میم» (الم). رو به رو میشویم و این پانزدهمین بار است که در آغاز سورههای قرآنی این گونه حروف را مییابیم.
بحثی که در باره اهمیت قرآن بلافاصله بعد از این حروف آمده است بار دیگر بیانگر این حقیقت است که «الم» اشاره به عظمت قرآن و قدرت نمایی عظیم پروردگار است که چنین کتاب بزرگ و پر محتوا که معجزه جاویدان محمد صلّی اللّه علیه و آله است از حروف ساده «الفبا» به وجود آورده است.
نکات آیه
روایات و احادیث
۱ - از ائمه - علیهم السلام - روایت شده: «إنّ الحروف المفتّحة بها السور من المتشابهات التى إستأثر اللّه تعالى بعلمها و لایعلم تأویلها إلاّ هو;[۱] حروف [مقطعه] - که سوره ها با آنها آغاز مى شود - از متشابهاتى است که خدا علم آنها را به خود اختصاص داده و تأویل آنها را غیر از او کسى نمى داند».
موضوعات مرتبط
- حروف مقطعه :۱
- قرآن: متشابهات قرآن ۱
منابع
- ↑ مجمع البیان، ج ۱، ص ۱۱۲; نورالثقلین، ج ۱، ص ۳۰، ح ۸.