التّوْرَاة
«تورات» در اصل یک لغت عبرى است و به معناى «شریعت و قانون» مى باشد، و سپس به کتابى که از طرف خداوند بر موسى بن عمران نازل گردید گفته شده، گاهى به مجموعه کتب «عهد عتیق» و گاهى به «اسفار پنجگانه» آن نیز گفته مى شود.
ریشه کلمه
- توراة (۱۸ بار)
قاموس قرآن
كتابى بود كه به صورت الواح بر حضرت موسى بن عمران نازل گرديد. و آن غير از تورات موجود است. خلاصه نظر قرآن را درباره تورات فعلى كه در دست يهود است مىتوان درچهار جمله خلاصه كرد. 1- مقدارى از تورات فعلى فعلى همان تورات اصلى است. 2- قسمت ديگرى از بين رفته است. 3- مقدارى بر آن اضافه شده است. 4- در آن تغيير و تبديل رخ داده است. اين چهار مسئله فوق را بررسى مىكنيم. 1- [آل عمران:93] آيه شريفه در صدد بيان آنست كه طيّبات بر بنى اسرائيل در اثر ظلمشان حرام شده و گرنه قبلا همه حلال بود جز آنچه يعقوب برخود تحريم كرده بود (و آن گوشت شتر بود كه سبب درد خاصره يعقوب مىشد و آن را برخود تحريم كرد چنان كه از امام صادق «عليه السلام» منقول است) و اينكه مىگويد: تورات را بياوريد و بخوانيد دليل آنست كه اين حكم در تورات وجود دارد. [مائده:43]، اين آيه نيز صريح است كه تورات فعلى حكم خدا است. [اعراف:157]، اين آيه نيز دال بر شامل بودن تورات فعلى بر تورات اصلى است. [مائده:12-13]، جمله «نَسُوا حَظَّاً مِمّا ذُكِرُو ابِهِ». با ملاحظه [آل عمران:23] و در نساء آيه 44 و 51 آمده است دلالت بر آن دارد كه مقدار معتنابهى از تورات مانده و قسمت معتنابهى هم از بين رفته است زيرا حظِّ و نصيب هر دو به يك معنى است. 2- اينكه قسمتى مهمّ از بين رفته است از «اوتوانَصيباً مِنَ الْكِتابِ» روشن گرديد. 3- در سوره بقره ضمن نقل حال يهود آمده [بقره:78-79]. اين آيه روشن مىكند كه علماء يهود چيزهائى مىنوشتند و آن را به خدا نسبت مى دادند و عواملشان نيز آنها را باور مىكردند. [آل عمران:78] از اين آيه هم روشن مىشود كه چيزهائى از خود ساخته و به كتاب خدا نسبت مىدادهاند. و در آينده خواهيم ديد: چيزهائى بر تورات افزوده شده است. 4- درباره ورود تغيير و تبديل به تورات لازم است به آياتى كه در آنها «يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ» و غيره آمده استناد نمود [مائده:13]، تحريف به معنى ميل دادن است و آن مطابق با تغيير و تبديل است، آيه روشن مىكند كه كلمات خدا را تغيير مىدادند و به غير معناى مراد تفسير مىنمود. [مائده:41]. در الميزان ذيل آيه 46 نساء كه نظير همين دو آيه است فرمود: تحريف يا با تغير مواضع الفاظ و تقديم و تأخير و اسقاط و اضافه است چنان كه به تورات كنونى نسبت داده مىشود و يا تفسير كلمات موسى و ساير پيامبران است به غير مراد، چنان كه بشارت تورات را درباره حضرت رسول «صلى اللّه عليه و آله و سلم» تأويل كردند و قبلاً نظير آن را درباره حضرت عيسى كرده بودند و گفتند: آن موعود هنوز نيامده است. [انعام:91]، جملههاى «يَكْتُمُونَ الْحَقِّ» كه در چند آيه واقع شده قابل دقّت است مثل [بقره:146]، كتمان حق و اخفاء مقدار كثيرى از كتاب مبين، تغيير و تبديل است. نظرى به تورات كنونى در تعقيب آنچه از قرآن مجيد استفاده كرديدم لازم است نظرى به تورات فعلى بكنيم. تورات فعلى كه در دست يهود است مشتمل بر اسفار پنجگانه و صحيفه يوشع و سى و سه كتاب ديگر است اَسفار پنجگانه كه مربوط به حضرت موسى است عبارتند از: 1- سِفر پيدايش كه از اوّل خلقت تا وفات حضرت يوسف در پنجاه باب صحبت شده است. 2- سِفْر خروج، مشتمل بر چهل باب از شمارش اسامى فرزندان يعقوب كه به مصر آمدند شروع شده و تأسيس احكام يهود در كوه سينا و مواعده خدا با موسى و غيره در آن است. 3- سِفْر لاويان شامل بيست و هفت باب از حكم قربانى شروع و درباره مقدارى قواعد و حدود صحبت كرده و با كلمه: (اين است اوامرى كه خداوند به موسى براى بنى اسرائيل در كوه سينا امر فرمود) تمام مىشود. 4- سِفْر اعداد داراى سى و شش باب درباره سَفَرهاى بنى اسرائيل و راجع به ورود اردن و كنعان و غيره مىباشد. 5- سِفْر تَثبيه، مشتمل بر 34 باب و راجع به شرايع احكام و تذّكرات است و با مرگ موسى تمام مىشود. فقط اين پنج سِفر، راجع به تورات موسى است و از بقيه كتب تنها از زبور در قرآن مجيد نام برده شده است. محتويات اين پنج سِفر مطالبى است كه از اغلب آنها در قرآن مجيد ذكر و يا به آنها اشاره شده است ولى يك قسمت مطالبى دارد غير معقول كه ساحت خدا و پيامبران از آن به دور است و مطالب ديگرى كه صريح است بعد از موسى نوشته شده است. و قضاياى ديگرش مخلوط و آميخته با غلاطى است كه قرآن مجيد تصديق نمىكند. مثلاً در باب سوم از سِفر پيدايش آيه هشتم: راه رفتن خدا در بهشت ذكر شده كه آدم و زنش خود را از وى پنهان كردند. حال آنكه خداوند جسم نيست «لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَىءُ» و در سِفر خروج باب 32 ساختن گوساله را به هارون نسبت داده كه او بود پس از تأخير موسى گوساله را ساخت و مردم را به عبادت آن دعوت كردند و در كنار آن قربانگاهى ساختند. با آنكه سازنده گوساله سامرى است و سبب اين فتنه او بود و هارون پيامبر خدا و جانشين موسى در آن روز بود. با آنكه در باب 28 و 40 همان سِفر، خدا هارون را تمجيد كرده و درباره او به موسى سفارش مىكند. در باب سى و دوّم از سِفر پيدايش آيه 24 به بعد مىگويد كه خدا با يعقوب كشتى گرفت و نتواست بر يعقوب غلبه كند و گفت: أى يعقوب مرا رها كن. (العياذباللّه). در باب نوزدهم سِفر پيدايش آيه 30 تا 38 مىگويد كه: دختران لوط با او شراب نوشيدند و با او همبستر و هر دو حامله شدند و هر يك پسرى زائيد (نعوذ باللّه) در باب 18 سِفر پيدايش بند 1 به بعد خدا با دو نفر نزد ابراهيم مىآيند و ابراهيم مىخواهد پاى خدا را بشويد بالاخره خوراك مىآورد و خدا با آن دو رفيق خود خوراك مىخورند (معاذاللّه) در كتاب دوّم سموئيل باب يازدهم مىنويسد: كه داود زن اُورِيا را از پشت بام ديد كه غسل مىكند داود كسانى فرستاد زن را گرفته و آوردند داود بلافاصله با او همبستر شد و زن حامله گرديد و حمل خود را به دواود داد. در باب دوازدهم همان كتاب نوشته: ناتان فرستاده خداپيش داود آمد و از اين كار انتقاد كرد و گفت: خدا مىگويد به عوض كارى درباره زن اوريا كردهاى زنان تو را گرفته پيش چشم تو به همسايهات خواهم داد و او در نظر اين آفتاب با زنان تو خواهد خوابيد تو در پنهانى زنا كردى اَمّا من اين كار را پيش تمام بنى اسرائيل خواهم نمود (معاذاللّه) افسانههاى ديگرى نيز دارد كه شمردن آنها وقتِ زياد مىخواهد. خلاصه: از اين گونه مطالب غير معقول در اَسفار پنج گانه و غيره زياد است و مىشود در اين باره به كتاب «الرِحلة» تأليف مرحوم بلاغى رجوع نمود. ايضاً در سِفر تثبيه باب سى و چهارم وفات موسى نقل شده است و گويد: موسى در آنجا مرد و در آنجا دفن گرديد و اَحَدى تا حال قبر او را نشناخته و وقت مرگ صد و بيست سال داشت و بنى اسرائيل سى روز ماتم گرفتند. پيداست كه اين مطلب بعد از موسى نوشته شده و نمىتواند از تورات اصلى باشد و در آيه 10 همان باب هست: پيامبرى مثل موسى تا به حال در بنى اسرائيل بر نخاسته كه خدا او را روبرو شناخته باشد. مُسَلّم است كه اين سخن بعد از فوت موسى است و از تورات وحى شده نيست. از اين قبيل مطالب در تورات بسيار است و همه حكايت دارند كه اسفار پنج گانه بعد از موسى نوشته شده است. در الميزان ج 3 ص 339 گويد: در فتنه بَِخْت نَصَّر و لشگر كشى او به فلسطين تورات موسى از بين رفت، بعدها كوروش پادشاه ايران بنى اسرائيل را از اسارت نجات داد و مُجاز كرد كه از بابل به فلسطين برگردند و معبد خود را بنا كنند، مردى بنام عُزيز كه هُويّتش مجهول است همَّت گذاشت و اسفار پنج گانه را نوشت و گرنه تورات اصلى در آن روز از بين رفته بود. ولى به هر تقدير مقدارى از تورات اصلى در ميان آنها گنجانده شد، لابدّ بعضى از اَلواح آن را يافته و يا از اين و آن آموخته بود. مستر هاكس آمريكائى در قاموس كتاب مقدّس زير لغت عزّ را مىنويسد: او كاهن و هادى معروف عبرانيان و كاتب ماهر شريعت و شخصى عالم و قادر و امينى بود... او از اردشير دراز دست امداد و اعانتهاى لازم را گرفت و 457 قبل از مسيح به سركردگى جماعت بزرگى از اسيران به اُورشليم برگشت و عموماً معتقداند... تمامى كتب عهد عتيق را كه حال قانون ما مىباشد جمع آوررى و تصحيح فرمود. اين است اقرار مستر هاكس كه در تأليف كتابش مدّتها زحمت كشيده است و قول وى در اين باره براى ما سَنَد است. و در مقدمه همان كتاب گويد: كتاب مقدس (تورات فعلى) توسط 39 نفر در مدت هزار و پانصد سال تأليف گشته است. در فرهنگ قصص قرآن تأليف آقاى صدر الدين بلاغى بحث جامعى در اين باره آمده و ضمناً مىنويسد: سرانجام اين نتيجه قطعى بدست آمد كه تورات كنونى تأليف شخص معيّنى نيست و اسفار قانونى آن در تاريخها و زمانهاى مختلف نوشته شده و تاريخ تأليف سِفر خروج قرن نهم و تاريخ تأليف سِفر تثنيه قرن هشتم و هفتم قبل از ميلاد است و سِفر اَحبار پس از سال 516 قبل از ميلاد نوشته شده... از اين سخن بر مىآيد كه حتى اِسفار خمسه را هم عَز را ننوشته است.