النساء ٦٠

از الکتاب
کپی متن آیه
أَ لَمْ‌ تَرَ إِلَى‌ الَّذِينَ‌ يَزْعُمُونَ‌ أَنَّهُمْ‌ آمَنُوا بِمَا أُنْزِلَ‌ إِلَيْکَ‌ وَ مَا أُنْزِلَ‌ مِنْ‌ قَبْلِکَ‌ يُرِيدُونَ‌ أَنْ‌ يَتَحَاکَمُوا إِلَى‌ الطَّاغُوتِ‌ وَ قَدْ أُمِرُوا أَنْ‌ يَکْفُرُوا بِهِ‌ وَ يُرِيدُ الشَّيْطَانُ‌ أَنْ‌ يُضِلَّهُمْ‌ ضَلاَلاً بَعِيداً

ترجمه

آیا ندیدی کسانی را که گمان می‌کنند به آنچه (از کتابهای آسمانی که) بر تو و بر پیشینیان نازل شده، ایمان آورده‌اند، ولی می‌خواهند برای داوری نزد طاغوت و حکّام باطل بروند؟! با اینکه به آنها دستور داده شده که به طاغوت کافر شوند. امّا شیطان می‌خواهد آنان را گمراه کند، و به بیراهه‌های دور دستی بیفکند.

ترتیل:
ترجمه:
النساء ٥٩ آیه ٦٠ النساء ٦١
سوره : سوره النساء
نزول : ٦ هجرت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٣٤
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«یَزْعُمُونَ»: گمان می‌برند. بر این اندیشه‌اند. می‌گویند. «أَن یَتَحاکَمُوا»: این که داوری طلب کنند. «الطَّاغُوت»: آنچه اطاعت از او مایه افزایش طغیان و دوری از حق و حقیقت گردد (نگا: بقره / . «بَعِیداً»: فراوان.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

نزول

محل نزول:

این آیه همچون دیگر آیات سوره نساء در مدینه بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نازل گردیده است. [۱]

شأن نزول:[۲]

«شیخ طوسى» گوید: حسن بصرى و جبائى گويند: درباره قومى از منافقين نازل شده كه بت ها را براى حكومت و داورى انتخاب كرده بودند. آن هم با انداختن قداح كه نوعى از قرعه بود.[۳][۴]

تفسیر

نکات آیه

۱- تصمیم بر ارجاع داورى به طاغوت، ناسازگار با ایمان به قرآن و دیگر کتب آسمانى است. (الم تر الى الذین یزعمون ... یریدون ان یتحاکموا الى الطّاغوت)

۱- جمله «یریدون ... » دلالت مى کند که حتّى تصمیم بر چنین کارى نیز خطاست ; چه رسد به انجام آن. ۲ کلمه «طاغوت»، مصدر و به معناى اسم فاعل است ; یعنى: هر انسان متجاوز، ظالم و جبّار.

۲- ناسازگارى ایمان به قرآن و کتب آسمانى، با ارجاع داورى به طاغوتها (الم تر الى الذین یزعمون ... یریدون ان یتحاکموا الى الطّاغوت)

۳- مراجعه به طاغوتها براى داورى، على رغم ادعاى ایمان مایه شگفتى و تعجّب (الم تر الى الذین یزعمون ... ان یتحاکموا الى الطّاغوت) استفهام در جمله «الم تر»، براى تعجّب ایراد شده است.

۴- لزوم ایمان به تمامى دستورات و معارفى که بر پیامبر (ص) و یا دیگر پیامبران نازل شده است. (الم تر الى الذین یزعمون انّهم امنوا بما انزل الیک و ما انزل من قبلک)

۵- عمل، نشانه ایمان و صحنه آزمون آن (الم تر الى الذین یزعمون ... یریدون ان یتحاکموا الى الطّاغوت و قد امروا ان یکفروا به) خداوند بدان جهت ایمان گروهى از مسلمانان را ایمانى ادعایى و پندارى معرفى کرده است که در مرحله عمل به اقتضاى ایمانشان عمل نکردند.

۶- لزوم کفر به طاغوت و موضعگیرى در مقابل آن (و قد امروا ان یکفروا به)

۷- لزوم کفر به طاغوت و موضعگیرى در مقابل آن، فرمان مشترک همه ادیان الهى (یزعمون انّهم امنوا بما انزل الیک و ما انزل من قبلک یریدون ان یتحاکموا الى الطّاغوت و قد امروا ان یکفروا به) چون خداوند مراجعه به طاغوت را با ایمان به کتب آسمانى گذشته ناسازگار دانسته، معلوم مى شود که در آن کتابها نیز چنین کردارى محکوم و ناپسند شمرده شده است.

۸- دادگاههاى طاغوتى، دادگاههایى هستند که بر خلاف حکم خدا و رسول قضاوت مى کنند.* (یریدون ان یتحاکموا الى الطّاغوت و قد امروا ان یکفروا به) در صورتى ارجاع داورى به دادگاهها ناسازگار با ایمان مى شود که قضاوت در آن محاکم بر خلاف دستورات الهى باشد ; بنابراین مراد از طاغوت حاکمانى هستند که بر خلاف قرآن و سنت پیامبر حکم مى کنند.

۹- ارائه راه صحیح در مسیر مبارزه با انحرافات، از روشهاى قرآن (فان تنازعتم فى شىء فردّوه الى اللّه و الرّسول ... الم تر الى الذین یزعمون انّهم امنوا ... یریدون ان یتحاکموا الى الطّاغوت)

۱۰- ضرورت ارائه روشهاى صحیح، قبل از نقد و بازدارى از روشهاى انحرافى (فان تنازعتم فى شىء فردّوه الى اللّه و الرّسول ... یریدون ان یتحاکموا الى الطّاغوت و قد امروا ان یکفروا به)

۱۱- خوددارى از مراجعه به طاغوت براى قضاوت، مصداقى از کفر به طاغوت (یریدون ان یتحاکموا الى الطّاغوت و قد امروا ان یکفروا به)

۱۲- ارجاع داوریها به طاغوت (کسانى که بر خلاف احکام خداوند، حکم مى کنند)، خواسته شیطان است. (و یرید الشّیطان ان یضلّهم)

۱۳- طاغوتها، دامها و ابزار کار شیاطین هستند. (یریدون ان یتحاکموا الى الطّاغوت ... و یرید الشّیطان ان یضلّهم)

۱۴- رجوع کنندگان به طاغوت، تحت سیطره و نفوذ شیطان هستند. (یریدون ان یتحاکموا الى الطّاغوت ... و یرید الشّیطان ان یضلّهم)

۱۵- شیاطین و طاغوتها، عناصرى در برابر حکومت پیامبران الهى (الم تر الى الّذین یزعمون ... و یرید الشّیطان)

۱۶- شیطان، همواره در صدد گمراه کردن مردم است. (و یرید الشّیطان ان یضلّهم ضلالا بعیداً)

۱۷- مراجعه به طاغوتها براى داورى، ایمان به آنان و تأیید ظلم و تجاوزگرى آنان است. (یریدون ان یتحاکموا الى الطّاغوت و قد امروا ان یکفروا به)

۱۸- سقوط به ژرفناى گمراهى، پیامد پذیرش دادگاههاى طاغوتى (یریدون ان یتحاکموا ... و یرید الشّیطان ان یضلّهم ضلالا بعیداً)

۱۹- گمراهى و ضلالت، داراى مراتب است. (ان یضلّهم ضلالا بعیداً)

روایات و احادیث

۲۰- ارجاع داورى به حاکمان خودکامه و سلطه گر، پذیرش حاکمیت طاغوت است. (الم تر الى الّذین یزعمون انّهم امنوا ... یریدون ان یتحاکموا الى الطّاغوت) امام صادق (ع) فرمود: ... انّه لو کان لک على رجل حقّ فدعوته الى حکّام اهل العدل فأبى علیک اِلا انْ یرافعک الى حکام اهل الجور لیقضوا له لکان ممّن حاکم الى الطاغوت و هو قول اللّه عزّ و جل: الم تر الى الّذین یزعمون ... .[۵]

۲۱- ارجاع داورى به طاغوت، نشانه دروغگویى در ادّعاى ایمان (الم تر الى الّذین یزعمون انّهم امنوا) امام صادق (ع) فرمود: ... اما علمت ان کل زعم فى القرآن کذبٌ.[۶]

۲۲- کعب بن اشرف و ابن شیبه یهودى، از مصادیق حاکمان طاغوتى (یریدون ان یتحاکموا الى الطّاغوت) بسیارى از مفسران برآنند که آیه در مورد منافقى نازل شد که به هنگام نزاع با فردى، خواهان مراجعه به کعب بن اشرف یهودى شد و از مراجعه به پیامبر براى داورى سر باز زد. برخى دیگر از مفسران، مصداق طاغوت را ابن شیبه یهودى گفته اند.

موضوعات مرتبط

  • ابن شیبه:۲۲
  • اختلاف: مرجع حل اختلاف ۱، ۲، ۳
  • ادیان: هماهنگى ادیان ۷
  • اصلاح: روش اصلاح ۹، ۱۰
  • امتحان: با عمل ۵
  • انبیا: حکومت انبیا ۱۵ ; دشمنان انبیا ۱۵
  • انحراف: روش مبارزه با انحراف ۱۰ ; مبارزه با انحراف ۹
  • انحطاط: عوامل انحطاط ۱۸
  • ایمان: آثار ایمان ۵ ; ایمان به ادیان ۴ ; ایمان به دین ۴ ; ایمان به طاغوت ۱۷ ; ایمان به فرستاده خدا ۴ ; ایمان به قرآن ۱، ۲ ; ایمان به کتب آسمانى ۱، ۲ ; علایم ایمان دروغین ۲۱ ; محدوده ایمان ۴
  • رهبرى: رهبران ظالم ۲۰، ۲۲
  • شیطان: اغواگرى شیطان ۱۶ ; خواسته شیطان ۱۲ ; دامهاى شیطان ۱۳ ; عوامل نفوذ شیطان ۱۴ ; نقش شیطان ۱۵
  • طاغوت: حاکمیت طاغوت ۲۰ ; ظلم طاغوت ۱۷ ; قبول قضاوت طاغوت ۱۷، ۲۱ ; قضاوت طاغوت ۱، ۲، ۳، ۸، ۱۱، ۱۲، ۱۴، ۱۸ ; موارد طاغوت ۲۲ ; نقش طاغوت ۱۳، ۱۵
  • عمل: زمینه عمل ۵
  • کعب ابن اشرف:۲۲
  • کفر: به طاغوت ۶، ۷، ۱۱
  • گمراهى: عوامل گمراهى ۱۶، ۱۸ ; مراتب گمراهى ۱۹
  • موضعگیریها:۶، ۷
  • نظام سیاسى:۲۰

منابع

  1. طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج ‌۳، ص ۳.
  2. محمدباقر محقق،‌ نمونه بینات در شأن نزول آیات از نظر شیخ طوسی و سایر مفسرین خاصه و عامه، ص ۲۱۵.
  3. صاحب مجمع البيان گويد: اكثر مفسرين برآنند كه بين دو نفر يهودى و منافق نزاعى رخ داد. يهودى گفت: من داورى محمد را قبول دارم زيرا مي‌دانم رشوه نمي‌گيرد و در قضاوت ظلم و ستم روا نمي‌دارد. منافق گفت: من داورى كعب بن اشرف را قبول دارم و در عين حال مي‌دانست كه كعب اهل رشوه است سپس اين آية نازل شد و صاحب البرهان از قول على بن ابراهيم گويد: كه آيه درباره زبير بن عوام نازل شده كه با مردى يهودى راجع به باغى نزاع كرده بود. زبير به يهودى مى گفت: تو به قضاوت ابن شيبه يهودى خشنود مي‌شوى، يهودى مى گفت: تو به قضاوت محمد راضى مى گردى سپس اين آيه نازل گرديد.
  4. طبرى صاحب جامع البيان از شعبى روايت كند كه ميان دو نفر يهودى و منافق نزاع شده بود. يهودى مى گفت: حكم تو را نزد يك نفر از اهل دين خودت مى برم يا نزد محمد مى برم كه هيچ رشوه نمي‌گيرد سپس اتفاق كردند كه حكم خود را نزد كاهنى در جهينه ببرند و در تفسير ابن ابى‌حاتم و نيز طبرانى از ابن عباس روايت كند كه كاهن مزبور ابوبرزة الاسلمى بوده است.
  5. کافى، ج ۷، ص ۴۱۱، ح ۳ ; نورالثقلین، ج ۱، ص ۵۰۸- ، ح ۳۶۱ ; تفسیر برهان، ج ۱، ص ۳۸۷، ح ۲، ۳ و ۵ ; تفسیر عیاشى، ج ۱، ص ۲۵۴، ح ۱۸۰.
  6. کافى، ج ۲، ص ۳۴۲، ح ۲۰ ; نورالثقلین، ج ۱، ص ۵۰۸، ح ۳۶۲.