النساء ٤٧
کپی متن آیه |
---|
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ أُوتُوا الْکِتَابَ آمِنُوا بِمَا نَزَّلْنَا مُصَدِّقاً لِمَا مَعَکُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَطْمِسَ وُجُوهاً فَنَرُدَّهَا عَلَى أَدْبَارِهَا أَوْ نَلْعَنَهُمْ کَمَا لَعَنَّا أَصْحَابَ السَّبْتِ وَ کَانَ أَمْرُ اللَّهِ مَفْعُولاً |
ترجمه
النساء ٤٦ | آیه ٤٧ | النساء ٤٨ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«نَطْمِسَ»: محو کنیم. بزدائیم. وارونه و دگرگون کنیم. «وُجُوهاً»: چهرهها. اشخاص. «نَلْعَنَهُمْ»: نفرینشان کنیم. هلاکشان سازیم. «أَصْحَابَ السَّبْتِ»: پیروان شنبه. یهودیانی که نافرمانی خدا کردند و در روز شنبه ماهیگیری نمودند و مورد خشم او قرار گرفتند (نگا: اعراف / - .
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
إِنَّا جَعَلْنَا فِي أَعْنَاقِهِمْ... (۰) وَ جَعَلْنَا مِنْ بَيْنِ أَيْدِيهِمْ... (۰)
وَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِمَا... (۴) مَثَلُ الَّذِينَ حُمِّلُوا... (۰)
نزول
محل نزول:
این آیه همچون دیگر آیات سوره نساء در مدینه بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نازل گردیده است. [۱]
شأن نزول:[۲]
ابن عباس روايت كند كه رسول خدا صلى الله عليه و آله با دانشمندان و رؤساى يهود از قبيل عبدالله بن صوريا و كعب بن اسيد و مالك بن الصنيف چنين فرمود: اى معشر يهود از خداوند بترسيد و اسلام بياوريد در صورتى كه مى دانيد من راست مى گويم و از روى حق و حقيقت سخن ميرانم. آنها گفتند: يا محمد آنچه كه مى گوئى، نميدانيم چيست و با اظهار اين كلمات بر كفر خويش اصرار مى ورزيدند سپس اين آية نازل گرديد.[۳]
محمد بن ابراهيم النعمانى معروف به ابن زينب از محمد بن يعقوب كلينى و او بعد از دوازده واسطه از جابر بن يزيد الجعفى، او از امام باقر عليهالسلام و نيز شيخ مفيد بعد از چند واسطه از جابر جعفى او از امام باقر عليهالسلام طى احاديث مفصلى نزول آيه را درباره ظهور امام مهدی قائم عليهالسلام و خطاب آن بزرگوار به جميع جهانيان ذكر نموده اند.[۴]
تفسیر
تفسیر نور (محسن قرائتی)
يا أَيُّهَا الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ آمِنُوا بِما نَزَّلْنا مُصَدِّقاً لِما مَعَكُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَطْمِسَ وُجُوهاً فَنَرُدَّها عَلى أَدْبارِها أَوْ نَلْعَنَهُمْ كَما لَعَنَّا أَصْحابَ السَّبْتِ وَ كانَ أَمْرُ اللَّهِ مَفْعُولًا «47»
اى كسانى كه به شما كتاب (آسمانى) داده شده! به آنچه نازل كرديم كه تصديق كننده چيزى (تورات وانجيل) است كه با شماست، ايمان آوريد، پيش از آنكه چهرههايى را محو و نابينا كنيم، پس به پشت برگردانيم، يا مورد لعن خويش سازيم، آنگونه كه اصحابِ روزِ شنبه (يهوديان متخلّف) را لعنت كرديم. و فرمان خداوند، شدنى است.
نکته ها
منظور از محو و برگشت چهرهها، مىتواند، دگرگونى دل و فطرت سالم و عقل و هوش، از مسير سعادت باشد، كه در نتيجهى لجاجت و سرسختى در برابر آيات الهى، بجاى يك قدم به جلو، گامى به عقب مىروند و چهرهى انسانىشان مسخ و محو مىشود. شايد هم منظور، برگشتِ ظاهرى صورت به پشت سر و مسخ چهره باشد، يا تغيير شكل در قيامت.
اصحاب سَبت، يهوديان متخلّفى بودند كه فرمان خدا را مبنى بر تحريم صيد ماهى در روزهاى شنبه نافرمانى كرده و با يك نيرنگ، ماهيان را در روز شنبه حبس و روز يكشنبه صيد مىكردند. آنان به قهر الهى گرفتار شده و صورتهايشان به شكل بوزينه، مسخ شد. «1»
«1». اعراف، 163.
جلد 2 - صفحه 79
پیام ها
1- اسلام، پيروان اديان ديگر را به دين خدا دعوت مىكند. «يا أَيُّهَا الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ آمِنُوا»
2- چهرههاى علمى و آگاهان جامعه، مسئولتر و مورد خطاب بيشتر خداوند هستند. «يا أَيُّهَا الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ آمِنُوا»
3- در شيوهى دعوت و تبليغ، مناسب است به اعتقادات و مشتركاتِ حقّ ديگران احترام گذاشت. «مُصَدِّقاً لِما مَعَكُمْ»
4- اصول كلّى برنامههاى همهى انبيا، با هم هماهنگ است. «مُصَدِّقاً لِما مَعَكُمْ»
5- در برابر افراد لجوج، بايد از اهرم تهديد استفاده كرد. «مِنْ قَبْلِ أَنْ نَطْمِسَ»
6- براى تأثير تهديد، بهتر است نمونههاى عينى و عملى آن را گوشزد كرد. «كَما لَعَنَّا أَصْحابَ السَّبْتِ»
7- قهر الهى نسبت به لجوجان، يك سنّت است. «كَما لَعَنَّا أَصْحابَ السَّبْتِ»
8- فرمان خداوند، قطعى است. «كانَ أَمْرُ اللَّهِ مَفْعُولًا»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
يا أَيُّهَا الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ آمِنُوا بِما نَزَّلْنا مُصَدِّقاً لِما مَعَكُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَطْمِسَ وُجُوهاً فَنَرُدَّها عَلى أَدْبارِها أَوْ نَلْعَنَهُمْ كَما لَعَنَّا أَصْحابَ السَّبْتِ وَ كانَ أَمْرُ اللَّهِ مَفْعُولاً (47)
تفسير اثنا عشرى، ج2، ص: 457
شأن نزول: در اكثر تفاسير مذكور است كه حضرت رسالت صلّى اللّه عليه و آله و سلّم احبار يهود را مثل ابن صوريا و سعد بن كعب اسد را طلبيد، فرمود: اى معشر يهود، بترسيد از خدا، و قدم در دائره اسلام نهيد. من قسم مىخورم به خدا كه شما مىدانيد من اين كلام و احكام كه از خالق انام به شما آوردهام، حق است؛ و شما را در تورات از صفات من خبر دادهاند و در آن بر ايمان شما به من ميثاق گرفتهاند. ايشان از روى عناد گفتند: ما تو را نمىشناسيم و از نعت و صفت تو خبر نداريم؛ آيه شريفه نازل شد:
يا أَيُّهَا الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ: اى كسانى كه اتيان شده به شما كتاب تورات، آمِنُوا بِما نَزَّلْنا: ايمان آوريد و تصديق كنيد به آنچه نازل فرموديم بر بنده خود كه قرآن است، مُصَدِّقاً لِما مَعَكُمْ: در حالتى كه تصديق كننده است اين قرآن، آن چيزى را كه با شما مىباشد يعنى تورات، و مطابق و موافق است اصول احكام آن با هم. پس بدان ايمان آوريد، مِنْ قَبْلِ أَنْ نَطْمِسَ وُجُوهاً:
پيش از آنكه محو كنيم صورتها را، يعنى اثر تخطيط صور آن را نيست و نابود سازيم تا اصلا نشانه ابرو و لب و چشم و بينى و دهان بر آن نماند. فَنَرُدَّها عَلى أَدْبارِها: پس برگردانيم آن صورتهاى ممحوت الاثار را بر هيئت قفاهاى آن، يعنى شكل روى را به صورت پس سر مبدل سازيم. يا اشياء مصوره بر وجه را، مثل چشم و بينى و دهن، محو سازيم و بر قفا مثبت نمائيم تا صورت آنها به پشت سر باشد و به طريق قهقرا راه روند.
در «تيسير» گويد: دست و پا و شكم و پشت آنها بر مواضع خود ثابت باشند و صورت آنها در پشت سر بود. و اين هيئتى است در غايت زشتى و رسوائى. و تغيير به اين صورت يا در آخر الزمان باشد، يا در آخرت. مراد آنست كه ما رويهاى ايشان را مانند قرده و خنازير گردانيم تا آنكه بشره صورت آنها به شعور مستور باشد. و «ابو جاروت» از باقر عليه السّلام روايت كرده كه ما
تفسير اثنا عشرى، ج2، ص: 458
رويهاى ايشان را از هدى به ضلالت گردانيم بر سبيل خذلان. و اين قول از حسن و مجاهد و ضحاك نيز منقول است. «1» در «انوار» گفته: معنى آنست كه محو كنيم آثار ايشان را از وجوه و نواهى ايشان، و اثر آنها را از ولايات مدينه زائل سازيم تا به آنجا روند كه آمدهاند. مراد به اين، اجلاء بنى النضير است.
چون عبد اللّه سلام اين آيه را استماع نمود، به حضرت رسالت صلّى اللّه عليه و آله و سلّم مسارعت نموده، ايمان آورد و گفت: يا رسول اللّه مىترسم پيش از آنكه به تو رسم، رويم را به قفا گردانند. «مبرده» گفته: لابدّ من طمس فى اليهود و مسخ قبل قيام السّاعة. و نزد بعضى، اين صورت در آخرت واقع خواهد شد.
«نخعى» روايت كند كه در عهد عمر، چون اين آيه بر كعب الاحبار خواندند، گفت: يا رب «آمنت»، يا رب «اسلمت».
بعد بر طريق التفات فرمايد: أَوْ نَلْعَنَهُمْ كَما لَعَنَّا أَصْحابَ السَّبْتِ: يا طرد و دور فرمائيم ايشان را كه اصحاب وجوهند، از رحمت و لطف خود، همچنانكه دور ساختيم و رانديم از رحمت خود اصحاب شنبه را كه از فرمان سر پيچيدند و روز شنبه، به صيد ماهى كه منهى عنه بود، مشغول شدند. يا جزا دهيم ايشان را به مسخ، چنانچه جزا داديم اصحاب سبت را. يا طعن كنيم ايشان را بر لسان تو اى پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم، چنانچه لعن كرديم اصحاب سبت را بر لسان داود عليه السّلام، وَ كانَ أَمْرُ اللَّهِ مَفْعُولًا: و هست فرمان خدا به ايقاع شىء، يا به وعيد، يا به حكم و قضاى خود، نافذ و بجا آورده شده. پس لا محاله آنچه موعود است، واقع مىشود، اگر ايمان نياريد. اين تهديد و تخويف اهل كتاب است.
تنبيه: آيه شريفه اشعار است مر امت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم را به اينكه مسارعت كنند در ثبات ايمان به اقدام در طاعات و عبادات و مجانبت و احتراز از شرك و محرمات و فروختن دين به دنيا از خوف عقوبت طمس و
«1» منهج الصادقين، جلد 3، صفحه 38.
تفسير اثنا عشرى، ج2، ص: 459
لعن.
«غزالى» در احياء العلوم نقل نموده به اينكه: در بنى اسرائيل مردى ملازم صحبت حضرت موسى عليه السّلام بود و فرمايشات موسى عليه السّلام را براى مردم بيان مىكرد. كم كم هواى نفس او را بر اين داشت كه تحريفات در كلام آن حضرت نمود براى جلب منافع شخصى؛ و عامه جهله را به دور خود جمع، ثروت و تجمل بسيارى پيدا كرد. عاقبت عقوبت الهى متوجه او شد.
مدتى از مجلس موسى غائب، و حضرت، تفحص او را از اصحاب نمود. كسى را بر حال او واقف نگرديد، تا روزى كسى وارد شد در حالتى كه ريسمان خوكى را بدست داشت. به حضرت عرض كرد: آن مصاحب خود را مىدانى؟
فرمود: مدتى است نديدم. آن شخص گفت: بدان او همين خوك است كه مسخ شده. حضرت در مناجات، تقاضاى رجوع او را نمود. خطاب آمد: اى موسى، اگر مرا بخوانى به دعاى آدم عليه السّلام كه تمام انبياء آن را خواندند، محال است او را برگردانم، لكن بدان اين كسى است كه دين را به دنيا داده و شريعت حقّه را سبب جلب دنياى دنيّه قرار داد و دين را بر باد داد.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
يا أَيُّهَا الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ آمِنُوا بِما نَزَّلْنا مُصَدِّقاً لِما مَعَكُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَطْمِسَ وُجُوهاً فَنَرُدَّها عَلى أَدْبارِها أَوْ نَلْعَنَهُمْ كَما لَعَنَّا أَصْحابَ السَّبْتِ وَ كانَ أَمْرُ اللَّهِ مَفْعُولاً (47)
ترجمه
اى كسانيكه داده شديد كتاب را ايمان بياوريد بچيزيكه نازل نموديم با آنكه تصديق كننده است آنچيز را كه با شما است پيش از آنكه محو نمائيم رويهائى را پس برگردانيم آنها را بر پشتهاشان يا لعنت كنيم ايشانرا همچنانكه لعنت كرديم اصحاب شنبه را و باشد امر خدا بجا آورده شده.
تفسير
آنچه نازل شده است قرآن است كه مصدق كتب سماوى است بوجود خود از اخبار ساير كتب بظهور پيغمبر آخر الزمان و قرآن و باتحاد با آنها در توحيد و رسالت و معاد كه اصول اديان حقه است و در مهمات فروع كه مصلحت آن در تمام اعصار محفوظ است بلكه در تمام فروع بحسب وجود مصلحت و اقتضاء آن در هر عصرى و طمس محو صورت است و صورت انسان حقيقت او است كه موجب تشخص انسان است كه آن هدايت است و در صورت كفر مبدل بضلالت ميشود چنانچه در مجمع از حضرت باقر (ع) روايت نموده است و ممكن است مراد ظاهرى محو نقش ظاهرى صورت و ايجاد آن در قفا باشد چنانچه از ابن عباس نقل شده و اصحاب سبت كسانى هستند كه مخالفت نهى الهى را نمودند در صيد ماهى روز شنبه كه بخزيان و لعنت حق در دنيا و آخرت گرفتار و مسخ شدند بصورت ميمون و امر خداوند از وعد و وعيد حتمى است و تخلف نميشود نهايت آنكه چون بعضى از اهل كتاب ايمان آوردند خداوند اين عقوبت را از آنها مرتفع فرمود يا تاخير انداخت و بهمان محو صورت حقيقى كه هدايت است و تبديل فطرت اكتفا فرمود اين اجمال بيان مفسرين است در جمله اخيره آيه ولى بنظر حقير
جلد 2 صفحه 63
مراد آنستكه حكم الهى تخلفپذير نيست نه وعد و وعيد او كه براى تخويف است چون ممكن است عفو شود و امر بعذاب صادر نشود زيرا اين قبيل مواعيد حتمى نيست و اختيار با خدا است لذا تعبير بامر اللّه فرموده است.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
يا أَيُّهَا الَّذِينَ أُوتُوا الكِتابَ آمِنُوا بِما نَزَّلنا مُصَدِّقاً لِما مَعَكُم مِن قَبلِ أَن نَطمِسَ وُجُوهاً فَنَرُدَّها عَلي أَدبارِها أَو نَلعَنَهُم كَما لَعَنّا أَصحابَ السَّبتِ وَ كانَ أَمرُ اللّهِ مَفعُولاً (47)
اي كساني که كتاب بر شما فرستاديم ايمان بياوريد بآنچه ما نازل فرموديم از قرآن و احكام که اينکه قرآن تصديق ميفرمايد آنچه را که با شما است پيش از آني که وجوه شما را محق كنيم و بپشت برگردانيم يا آنكه شما را مطرود كنيم چنانچه اصحاب سبت را لعن كرديم و كار خدا البته شدني است.
خطاب بيهود و نصاري است يا أَيُّهَا الَّذِينَ أُوتُوا الكِتابَ و مراد از كتاب كتب عهدين يا خصوص تورات اگر مراد جنس كتاب باشد يا عهد.
آمِنُوا بِما نَزَّلنا ممكن است مراد قرآن باشد يا تمام آنچه بر پيغمبر صلّي اللّه عليه و آله و سلّم نازل شده ولي اظهر همان قرآن است بقرينه مُصَدِّقاً لِما مَعَكُم و مراد تصديق آنچه با آنها است نيست زيرا بسياري از آنها بنص آيات شريفه محرف است ولي بعض آنها مسلما از مقام مقدس انبياء (ع) صادر شده بالاخص بشاراتي که بوجود پيغمبر صلّي اللّه عليه و آله و سلّم داده شده.
مِن قَبلِ أَن نَطمِسَ وُجُوهاً مراد روز قيامت است، و مراد از طمس تغيير صورت و مشوش شدن و سياه شدن و تغيير اجزاء صورت از چشم و دهان و غير آنها که اهل عذاب و جهنم مبتلا ميشوند، و مراد از (وجوها) خصوص وجوه اهل كتاب نيست بلكه مطلق كفار و معاندين و مخالفين و بالجمله غير مؤمن که مستحق عذاب باشند لذا تعبير بوجوها فرموده.
فَنَرُدَّها عَلي أَدبارِها صورتها را بر ميگردانند بپشت و دستها را فرو ميبرند در سينه و از گردن بيرون ميآورند و نامه عمل را بدست چپ ميدهند چنانچه اينکه مضامين از آيات شريفه استفاده ميشود وَ أَمّا مَن أُوتِيَ كِتابَهُ بِشِمالِهِ سوره
جلد 5 - صفحه 96
الحاقه آيه 25 وَ أَمّا مَن أُوتِيَ كِتابَهُ وَراءَ ظَهرِهِ انشقاق آيه 10، وَ تَسوَدُّ وُجُوهٌ آل عمران آيه 106، و غير اينها.
و كساني که گفتند مراد مسخ باين صورت است در دنيا و از جمله أَو نَلعَنَهُم كَما لَعَنّا أَصحابَ السَّبتِ بقرينه اصحاب السبت زيرا آنها بقرده (بوزينه) مسخ شدند يعني بآن نحوي که آنها را طرد نموديم اينها را هم طرد و لعن ميكنيم.
وَ كانَ أَمرُ اللّهِ مَفعُولًا البته كار الهي شدني است كسي در مقابل او قدرت جلوگيري ندارد.
برگزیده تفسیر نمونه
نکات آیه
۱- دعوت خداوند از اهل کتاب براى ایمان به قرآن (یا ایها الذین اوتوا الکتب امنوا بما نزّلنا)
۲- فرمان خداوند به وحدت و یکپارچه شدن پیروان ادیان الهى بر محور قرآن (یا ایها الذین اوتوا الکتب امنوا بما نزّلنا)
۳- آشنایى اهل کتاب با وحى و کتب آسمانى، مقتضى ایمان آنان به قرآن (یا ایها الذین اوتوا الکتب امنوا بما نزّلنا) مخاطب قراردادن یهود و نصارا با عنوان اهل کتاب و تصریح به اینکه قرآن از جانب خداوند است، استدلالى بر لزوم ایمان آوردن اهل کتاب به قرآن است.
۴- ایمان به قرآن، از وظایف اهل کتاب (امنوا بما نزّلنا)
۵- گواهى قرآن بر حقانیّت تورات و انجیل (امنوا بما نزّلنا مصدقاً لما معکم)
۶- مصونیّت تورات و انجیل از تحریف تا عصر نزول قرآن (بما نزّلنا مصدقاً لما معکم) مراد از «ما معکم»، همان تورات و انجیلى است که در دسترس مردمان است و قرآن آن را تصدیق کرده و گواهى بر حقانیّت آن داده است.
۷- نزول قرآن، دلیل و گواه حقانیّت تورات و انجیل (نزّلنا مصدقاً لما معکم) مصدق بودن قرآن مى تواند به این معنا باشد که آمدن قرآن از جمله دلایل حقانیّت تورات و انجیل است. زیرا در آن دو کتاب، وعده آمدن قرآن داده شده است.
۸- تورات و انجیل، حاوى بشارت به آمدن پیامبر (ص) و قرآن (نزّلنا مصدقاً لما معکم)
۹- تأیید قرآن بر درستى و راستى تورات و انجیل، نشانه حقانیّت آن و راهبر اهل کتاب بر ایمان بدان (امنوا بما نزّلنا مصدقاً لما معکم) «مصدقاً لما معکم» پس از دعوت اهل کتاب به ایمان به منزله دلیلى است فراروى آنان براى باور به حقانیّت قرآن و لزوم ایمان بدان.
۱۰- هشدار خداوند به اهل کتاب، در مورد مسخ انسانیّت آنان در صورت ایمان نیاوردن به قرآن (امنوا ... من قبل ان نطمس وجوهاً فنردّها على ادبارها او نلعنهم) «طمس» به معناى نابود کردن اثر چیزى است، و «وجه» به معناى صورت مى باشد. مراد از «وجوه» نیز به دلیل برگشت ضمیر «هم» به آن، افراد انسان است ; البته به لحاظ شخصیّت انسانى آنان و نه به لحاظ جسم ایشان.
۱۱- خوارى و ذلت و از دست دادن منزلت اجتماعى، پیامد انکار قرآن از سوى اهل کتاب (امنوا ... من قبل ان نطمس وجوهاً فنردّها على ادبارها) بدان احتمال که مراد از «وجوه»، وجاهت باشد. بر این مبنا «فنردها» به این معناست که آن وجاهتها مبدّل به ذلت و خوارى مى گردد.
۱۲- انحراف فکر و اندیشه و مسخ شخصیّت، پیامد کفر به قرآن (امنوا ... من قبل ان نطمس وجوهاً فنردّها على ادبارها) «وجوه» به اعتبار اینکه مجمع تمامى حواس آدمى است، مى تواند کنایه از درک و فهم باشد.
۱۳- اسلاف انسان، داراى شکل و صورتى غیر از انسان کنونى* (فنردّها على ادبارها) کلمه «ادبار»، جمع «دبر»، به معناى پشت و عقب است. و احتمال دارد مراد از آن، اسلاف انسانها باشد و تهدید الهى به بازگرداندن انسان به آن اسلاف، نشانه همانند نبودن صورت انسانهاى فعلى با گذشتگان است.
۱۴- مسخ چهره انسانى گروهى از اهل کتاب (سران و عالمان) در قیامت* (من قبل ان نطمس وجوهاً فنردّها على ادبارها) نکره بودن «وجوه» حاکى از آن است که این عقوبت (مسخ چهره انسانى) براى تمامى مخاطبان نیست. لازم به ذکر است که برخى از مفسران تحقق این معنى را در قیامت مى دانند.
۱۵- هشدار خداوند به اهل کتاب در مورد گرفتارى آنان به لعن الهى در صورت کفر به قرآن (یا ایها الذین اوتوا الکتب ... او نلعنهم کما لعنّا اصحاب السَّبت)
۱۶- گرفتارى اصحاب سبت به لعنت الهى (کما لعنّا اصحاب السَّبت)
۱۷- کافران به قرآن در خطر گرفتارى به لعنتى، همسان لعنى که اصحاب سبت بدان گرفتار شدند. (امنوا ... او نلعنهم کما لعنّا اصحاب السَّبت)
۱۸- لعنت الهى، گوناگون و داراى نمودهاى متفاوت (لعنهم اللّه ... فلا یؤمنون ... او نلعنهم کما لعنّا اصحاب السَّبت)
۱۹- سرگذشت اصحاب سَبت (مسخ شدن به میمون) عبرت و اندرزى براى کافران به قرآن از اهل کتاب (او نلعنهم کما لعنّا اصحاب السَّبت)
۲۰- تخلف ناپذیرى امر و قضاى الهى (و کان امر اللّه مفعولا)
۲۱- مسخ کافرانِ به قرآن و یا گرفتارى آنان به لعنت، سنت الهى (من قبل ان نطمس وجوهاً ... او نلعنهم ... و کان امر اللّه مفعولا)
۲۲- مسخ و یا لعنت کافرانِ به قرآن از اهل کتاب، امرى حتمى و قضایى تخلف ناپذیر (یا ایها الذین اوتوا الکتب امنوا ... من قبل ان نطمس وجوهاً ... و کان امر اللّه مفعولا)
روایات و احادیث
۲۳- ایمان نیاوردن اهل کتاب به قرآن، زمینه گمراهى و عدم رستگارى ابدى آنان (من قبل ان نطمس وجوهاً فنردّها على ادبارها) امام باقر (ع) در معنى آیه فوق فرمود: نطمسها عن الهدى فنردّها على ادبارها فى ضلالتها ذمّاً لها بانّها لا تفلح ابداً.[۵]
موضوعات مرتبط
- اتحاد: اهمیّت اتحاد ۲
- ادیان: مسؤولیت پیروان ادیان ۲
- اصحاب سبت: قصه اصحاب سبت ۱۹ ; لعن بر اصحاب سبت ۱۶، ۱۷ ; مسخ اصحاب سبت ۱۹
- انجیل: بشارت انجیل ۸ ; تحریف انجیل ۶ ; تعالیم انجیل ۸ ; حقانیت انجیل ۵، ۷، ۹
- انحراف: فکرى ۱۲ ; زمینه انحراف ۱۲
- انسان: شکل نیاکان انسان ۱۳
- اهل کتاب: در قیامت ۱۴ ; اهل کتاب و قرآن ۹، ۱۱، ۱۹، ۲۳ ; دعوت از اهل کتاب ۱ ; رهبران اهل کتاب ۱۴ ; علماى اهل کتاب ۱۴ ; کافران اهل کتاب ۲۲ ; کفر اهل کتاب ۲۳ ; لعن بر اهل کتاب ۱۵ ; مسخ اهل کتاب ۱۰، ۱۴ ; مسؤولیت اهل کتاب ۳، ۴ ; هشدار به اهل کتاب ۱۰، ۱۵
- ایمان: به قرآن ۱، ۳، ۴، ۹ ; دعوت به ایمان ۱ ; زمینه ایمان ۳
- تحول انواع:۱۳
- تورات: بشارت تورات ۸ ; تحریف تورات ۶ ; تعالیم تورات ۸ ; حقانیت تورات ۵، ۷، ۹
- خدا: اوامر خدا ۲، ۲۰ ; دعوت خدا ۱ ; سنتهاى خدا ۲۱ ; حتمیّت قضاى خدا ۲۰، ۲۲ ; لعن خدا ۱۵، ۱۶، ۱۸ ; هشدار خدا ۱۰، ۱۵
- ذلت: عوامل ذلت ۱۱
- رستگارى: موانع رستگارى ۲۳
- شخصیّت: مسخ شخصیّت ۱۲
- عبرت: عوامل عبرت ۱۹
- علم: آثار علم ۳
- قرآن: آثار تکذیب قرآن ۱۱ ; حقانیت قرآن ۹ ; قرآن در انجیل ۸ ; قرآن در تورات ۸ ; قرآن و انجیل ۵ ; قرآن و تورات ۵ ; گواهى قرآن ۵ ; نقش قرآن ۲، ۷
- قیامت: مسخ در قیامت ۱۴
- کافران: لعن بر کافران ۲۱، ۲۲ ; مسخ کافران ۲۱، ۲۲
- کفر: آثار کفر ۱۰، ۱۲، ۱۷، ۱۹، ۲۳ ; کفر به قرآن ۱۰، ۱۲، ۱۵، ۱۷، ۱۹، ۲۱، ۲۲، ۲۳
- گمراهى: زمینه گمراهى ۲۳
- لعن: مراتب لعن ۱۸ ; مشمولان لعن ۱۶، ۱۷ ; موجبات لعن ۱۵، ۱۷، ۲۱
- محمّد (ص): در انجیل ۸ ; محمّد (ص) در تورات ۸
- مسخ: به میمون ۱۹
- موقعیّت اجتماعى:۱۱
منابع