النساء ٤٦
کپی متن آیه |
---|
مِنَ الَّذِينَ هَادُوا يُحَرِّفُونَ الْکَلِمَ عَنْ مَوَاضِعِهِ وَ يَقُولُونَ سَمِعْنَا وَ عَصَيْنَا وَ اسْمَعْ غَيْرَ مُسْمَعٍ وَ رَاعِنَا لَيّاً بِأَلْسِنَتِهِمْ وَ طَعْناً فِي الدِّينِ وَ لَوْ أَنَّهُمْ قَالُوا سَمِعْنَا وَ أَطَعْنَا وَ اسْمَعْ وَ انْظُرْنَا لَکَانَ خَيْراً لَهُمْ وَ أَقْوَمَ وَ لٰکِنْ لَعَنَهُمُ اللَّهُ بِکُفْرِهِمْ فَلاَ يُؤْمِنُونَ إِلاَّ قَلِيلاً |
ترجمه
النساء ٤٥ | آیه ٤٦ | النساء ٤٧ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«الْکَلِمَ»: کلام. سخن. «غَیْرَ مُسْمَعٍ»: ناشنیدنی. حرف بد نشنوی. گوش شنوا نداشته باشی. جز بد نشنوی. جز نیک نشنوی. واژه (غَیْرَ) حال است. «لَیّاً»: پیچدادن. از ماده (لوی). مصدر است و به معنی (لاوینَ) به کار رفته است و حال میباشد. (نگا: آل عمران / ). «طَعْناً»: تمسخرکردن. مورد استهزاء قراردادن. (طَعْناً) عطف بر (لَیّاً) است و به معنی (طَاعِنِینَ) است (نگا: مائده / - ). «أَقْوَم»: دادگرانهتر و به صواب نزدیکتر. شایستهتر.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لاَ... (۷) وَ قَالُوا قُلُوبُنَا غُلْفٌ بَلْ... (۶)
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لاَ... (۱۱) ذٰلِکَ وَ مَنْ يُعَظِّمْ حُرُمَاتِ... (۳)
نزول
محل نزول:
این آیه همچون دیگر آیات سوره نساء در مدینه بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نازل گردیده است. [۱]
شأن نزول آیات ۴۵ و ۴۶:[۲]
اين آيات درباره يهوديان نازل شده است.[۳]
امام حسن عسکری عليهالسلام از قول امام کاظم|امام موسىكاظم عليهالسلام فرمايد: كلمه (راعنا) از الفاظى بود كه مسلمين رسول خدا صلى الله عليه و آله را به وسيله آن مخاطب قرار داده و منظورشان از آن، معنى (مراعات كن ما را) يا (به حرفهاى ما گوش فرادار) بوده است وقتى كه يهوديان اين خطاب را از مسلمين نسبت به رسول خدا صلى الله عليه و آله شنيدند، پيش خود گفتند: ما قبلا به وسيله اين لفظ پيامبر را مخفيانه دشنام ميداديم اكنون كه مسلمين آن را بكار مى برند ما نيز دشنام خود را با اين لفظ آشكارا عنوان خواهيم كرد تا اين كه سعد بن معاذ الانصارى متوجه حيله يهوديان شد و آنها را تهديد كرد و گفت: اگر بخواهند چنين لفظى به رسول خدا صلی الله علیه و آله بگويند، آنها را گردن خواهد زد سپس اين آيات نازل گرديد.[۴] نظير چنين شأن و نزولى در آيه ۱.۴ سوره بقره گفته شده است.
تفسیر
تفسیر نور (محسن قرائتی)
مِنَ الَّذِينَ هادُوا يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ عَنْ مَواضِعِهِ وَ يَقُولُونَ سَمِعْنا وَ عَصَيْنا وَ اسْمَعْ غَيْرَ مُسْمَعٍ وَ راعِنا لَيًّا بِأَلْسِنَتِهِمْ وَ طَعْناً فِي الدِّينِ وَ لَوْ أَنَّهُمْ قالُوا سَمِعْنا وَ أَطَعْنا وَ اسْمَعْ وَ انْظُرْنا لَكانَ خَيْراً لَهُمْ وَ أَقْوَمَ وَ لكِنْ لَعَنَهُمُ اللَّهُ بِكُفْرِهِمْ فَلا يُؤْمِنُونَ إِلَّا قَلِيلًا «46»
بعضى از يهوديان، سخنان را از جايگاهش تحريف مىكنند (و بجاى آنكه بگويند:
شنيديم و اطاعت كرديم) مىگويند: شنيديم و نافرمانى كرديم (و بىادبانه به پيامبر مىگويند:) بشنو كه هرگز نشنوى و ما را تحميق كن، (اينگونه مىگويند) تا با زبان خود حقايق را بگردانند و در دين شما طعنه زنند و اگر مىگفتند: (كلام خدا) را شنيديم و اطاعت كرديم و (كلام ما را) بشنو و به حال ما بنگر (تا حقايق را بهتر درك كنيم) برايشان بهتر بود و با منطق سازگارتر، ولى خداوند آنان را به خاطر كفر و سرسختىشان لعن كرد، پس جز اندكى توفيق ايمان نيافتند.
نکته ها
تعبير «سَمِعْنا وَ عَصَيْنا» مثل آن است كه در فارسى از روى مسخره مىگويند: از تو گفتن و از ما گوش نكردن.
كلمهى «راعِنا را مسلمانان به رسول خدا مىگفتند و منظورشان اين بود كه مراقب و متوجّه ما باش، امّا يهود با تحريف اين كلمه، معناى زشتى را اراده مىكردند. چون كلمهى «راعِنا» را اگر از ريشهى «رعى» بگيرند، معنايش مراعات كردن است و اگر از «رعونت» گرفته شود و با تشديد نون «راعِنا» خوانده شود، به معناى آن است كه ما را احمق كن. يهود با پيچيدن زبانشان و جابجا كردن كلمات و حروف، مسلمانان را تحقير و پيامبر را مسخره مىكردند.
پیام ها
1- گناه عدّهاى را نبايد به گردن همه گروه انداخت. مِنَ الَّذِينَ ...
2- تحريف در مفاهيم لغات و فرهنگ، از گناهان كليدى و زمينهساز گناهان ديگر
جلد 2 - صفحه 78
و تضعيف مكتب است. «لَيًّا بِأَلْسِنَتِهِمْ وَ طَعْناً فِي الدِّينِ»
3- توهين به مقدّسات وشكستن حريمها، حربهى هميشگى كافران است. «وَ اسْمَعْ غَيْرَ مُسْمَعٍ»
4- اجابت دعوت انبيا، مايه نيكى و استوارى است. «خَيْراً لَهُمْ وَ أَقْوَمَ»
5- سرنوشت انسان، نتيجهى انتخاب و عملكرد خود اوست. «لَعَنَهُمُ اللَّهُ بِكُفْرِهِمْ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
مِنَ الَّذِينَ هادُوا يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ عَنْ مَواضِعِهِ وَ يَقُولُونَ سَمِعْنا وَ عَصَيْنا وَ اسْمَعْ غَيْرَ مُسْمَعٍ وَ راعِنا لَيًّا بِأَلْسِنَتِهِمْ وَ طَعْناً فِي الدِّينِ وَ لَوْ أَنَّهُمْ قالُوا سَمِعْنا وَ أَطَعْنا وَ اسْمَعْ وَ انْظُرْنا لَكانَ خَيْراً لَهُمْ وَ أَقْوَمَ وَ لكِنْ لَعَنَهُمُ اللَّهُ بِكُفْرِهِمْ فَلا يُؤْمِنُونَ إِلاَّ قَلِيلاً (46)
بعد از آن در تبيين حال يهود و ضلالت ايشان فرمايد:
مِنَ الَّذِينَ هادُوا: بعضى از كسانى كه متدين به دين يهود شدهاند، يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ عَنْ مَواضِعِهِ: وصف اول- تحريف مىكنند و تغيير مىدهند كلمات حقه منزله را از محل و مكان آن. مراد، تحريف نعت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و اثبات غير آن در مواضع آن، يا تأويل كلمات تورات بر وفق رأى و طبع خود، يا كتمان آيه رجم نمايند. يا تغيير دهند فرمايش پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم را، چه در روايت آمده كه گروهى از يهود به ملازمت آن حضرت مىآمدند و جواب سؤال خود را از آن حضرت به سمع قبول تلقّى مىكردند و از مجلس آن سرور كه منصرف مىشدند، همه آن كلمات متبرّكه او را منحرف مىساختند. لا جرم پرده از روى كار ايشان برداشته شد، فرمود:
اى حبيب من، دشمنان يهودى، سخنان تو را از مواضع آن تحريف مىكنند و تغيير مىدهند. «1» وَ يَقُولُونَ سَمِعْنا: و مىگويند از روى عناد و استكبار، شنيديم قول تو را، وَ عَصَيْنا: و نافرمانى كرديم امر تو را. لفظ «عصينا» را به جهت شدت عناد و
«1» منهج الصادقين، جلد 3، صفحه 36.
تفسير اثنا عشرى، ج2، ص: 455
استكبار آشكارا مىگفتند. در تيسير گويد: اظهار «أَطَعْنا» و اضمار «عَصَيْنا» مىكردند. ملخص كلام آن كه: زبان قال ايشان «أَطَعْنا»، و لسان حال آنها «عَصَيْنا» بود؛ و ايضا مىگفتند: وَ اسْمَعْ غَيْرَ مُسْمَعٍ: و بشنو در حالتى كه شنونده نشده باشى. اين كلمه ذو وجهين است در مدح و ذم. وجه ذم اينكه:
قصد ايشان به اين كلمه اين بود كه «يدعوا عليك بلا اسمعت بصم او موت»، يعنى بشنو در حالتى كه شنواينده نباشد گوش تو به جهت كرى يا موت. يا «اسمع غير مجاب الى ما تدعوا اليه»، يعنى بشنو در حالتى كه جواب داده نشوى به آنچه موافق دعوت تو باشد. يا «اسمع غير مسمع كلاما ترضى» بشنو در حالتى كه نشنوى سخنى كه از آن خشنود باشى. يا «اسمع كلاما غير مسمع اياك لان اذنك تنبو عنه» يعنى بشنو كلامى را كه شنيده نشود به تو به جهت آنكه گوش تو از آن دور باشد و آن را فرا نگيرد.
و وجه مدح آنكه: اظهار مىكردند كه مراد ايشان آن است كه «اسمع غير مسمع مكروها» بشنو در حالتى كه هيچ مكروهى شنيده نشوى. پس يهود اين وجه مدح را پرده نفاق مىساختند و مطمح نظر ايشان، وجه ذم بود و ايضا مىگفتند: وَ راعِنا: و در ما نظر كن و بنگر. اين كلمه نيز محتمل الوجهين است. وجه مدحش آنكه: مراعات حال ما كن و به ما نظر نما تا بفهميم و بشنويم كلام تو را و به آن كار بنديم و عمل كنيم. وجه ذمش آنكه: مشبه است به «راعونا» كه كلمه عبرانيه يا سريانيه باشد كه به آن يكديگر را دشنام مىدادند و يا آن را از «رعونه» و حمق اشتقاق مىكردند. مدعا آنكه حماقت و بىعقلى لازمه حال تو باد، و يا اشباع كسره عين مىكردند و مىگفتند «راعينا»، يعنى اى شبان ما. و اين تعريضى است به رعى غنم. حاصل به اين دو كلمه ذات وجهين به دين اسلام سخريه مىكردند و استهزاء به پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم مىنمودند به اين وجه كه به آن، اظهار توقير و اكرام مىكردند، و در باطن قصد شتم و اهانت داشتند، كما قال: لَيًّا بِأَلْسِنَتِهِمْ:
پيچانيدند و تابيدند تابيدنى، به زبانهاى خود كه آن را صرف مىكردند در آنچه
تفسير اثنا عشرى، ج2، ص: 456
مشابه ذم است، چه وضع مىكردند «غير مسمع» را در موضع «لا اسمعت مكروها» و «راعنا» كه مشابه سب آنها بود، در موضع «انظرنا». وَ طَعْناً فِي الدِّينِ: و طعن و سرزنش مىنمودند دين اسلام را طعن كردنى از روى استهزاء و سخريه، و مىگفتند دينى كه پيغمبر آن به شبانى منسوب است، معلوم است چه دينى خواهد بود. و حال آنكه بر شبانى موسى معترف و مقر بودند. وَ لَوْ أَنَّهُمْ قالُوا سَمِعْنا وَ أَطَعْنا: و اگر ايشان بجاى «اسمع غير مسمع و راعنا» گفتندى كه: شنيديم سخن تو را به سمع قبول، و اطاعت نموديم به حقيقت، فرمايشات و اوامر تو را، وَ اسْمَعْ وَ انْظُرْنا: و بشنو كلام ما را و ملاحظه و توقف فرما تا سخن تو را خوب بشنويم و بفهميم، لَكانَ خَيْراً لَهُمْ وَ أَقْوَمَ: هر آينه بودى اين گفتار، بهتر براى ايشان و راستتر و قويمتر و صوابتر از استهزاء سيد انام صلّى اللّه عليه و آله و سلّم، و سخريه دين قويم و صراط مستقيم اسلام. وَ لكِنْ لَعَنَهُمُ اللَّهُ بِكُفْرِهِمْ: و لكن طرد فرموده و مردود ساخته خداى تعالى ايشان را از رحمت واسعه و الطاف خفيه خود، به سبب كفر و فرط عناد و استكبار ايشان از قبول حق و مجازات آنها بر آن، به سوء اختيار و اقبال آنها بر آن: فَلا يُؤْمِنُونَ إِلَّا قَلِيلًا: پس ايمان نمىآورند ايشان، مگر ايمان كمى و ضعيفى كه معتد به و معتبر نباشد. و آن، ايمان به بعضى كتب و رسل است دون بعضى. يا ايمان نمىآورند مگر اندكى از ايشان. و بنابراين معنى، خبر موافق مخبر عنه شده، چه آنها ايمان نياوردند؛ مگر عده قليلى كه عبد اللّه بن سلام و اصحاب او مانند ثعلبة بن شعبه و اسد بن شعبه و اسعد بن عبيد و محرنق و غيرهم ايمان آوردند.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
مِنَ الَّذِينَ هادُوا يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ عَنْ مَواضِعِهِ وَ يَقُولُونَ سَمِعْنا وَ عَصَيْنا وَ اسْمَعْ غَيْرَ مُسْمَعٍ وَ راعِنا لَيًّا بِأَلْسِنَتِهِمْ وَ طَعْناً فِي الدِّينِ وَ لَوْ أَنَّهُمْ قالُوا سَمِعْنا وَ أَطَعْنا وَ اسْمَعْ وَ انْظُرْنا لَكانَ خَيْراً لَهُمْ وَ أَقْوَمَ وَ لكِنْ لَعَنَهُمُ اللَّهُ بِكُفْرِهِمْ فَلا يُؤْمِنُونَ إِلاَّ قَلِيلاً (46)
ترجمه
برخى از آنانكه يهود شدند تغيير ميدهند كلمات را از جايهاى خود و ميگويند شنيديم و نافرمانى كرديم و بشنو با آنكه بسمعت نرسيده است و مراعات كن ما را بحال پيچاندن بزبانهاى خودشان و طعنه زدن در دين و اگر آنكه آنها ميگفتند شنيديم و اطاعت نموديم و بشنو و مهلت ده ما را هر آينه بود بهتر از براى آنها و راستتر و لكن لعنت فرموده آنها را خدا براى كفرشان پس ايمان نمىآورند مگر اندكى..
تفسير
بعضى از فرقه يهود علاوه بر آنكه اوصاف پيغمبر (ص) را كه در تورية مكتوب بود تغيير ميدادند در محاورات خودشان با پيغمبر (ص) هم اين عمل شنيع را براى استهزاء بآنحضرت و دين اسلام مرتكب ميشدند و گمان ميكردند آنحضرت متوجه نميشود و برفقاى خودشان ميگفتند اگر او پيغمبر بود متوجّه باين امر ميگرديد و ما را ملامت ميكرد لذا خداوند متعال در اين آيه شريفه سرّ آنها را فاش و پيغمبر خود را از اعمال و نيات آنها آگاه فرمود و بنظر حقير بيان تحريف را باين نحو فرموده كه ميگويند سمعنا و عصينا يعنى شنيديم و عصيان نموديم با آنكه بايد بگويند سمعنا و اطعنا يعنى شنيديم و اطاعت نموديم و شايد كلمه عصينا را طورى ادا مينمودند كه مشتبه با طعنا ميشد و ميگفتند بشنو با آنكه بسمعت رسانده نشده است يعنى شنوانده نشدى نفرين ما را يا با آنكه اجابت نكرديم دعوت تو را يا بگوشت نرسيده است كلام پسنديده از ما هر يك از اين معانى را كه از كلمه غير مسمع اراده مينمودند براى اظهار كفر و عناد و استهزاء به پيغمبر (ص) و طعنه در دين بود و نيز مىگفتند راعنا و كسره عين را اشباع مينمودند تا توليد يا شود و راعينا گردد يعنى شبان ما كه توهين باشد يا كسره را بدل بضمه مينمودند تا ببعضى لغات شتم و سبّ باشد يا اراده مينمودند اشتقاق راع را از رعونت بمعنى حماقت و ناچار بودند براى اين مقصد ناشايسته زبان خودشان را به پيچند و برگردانند بطوريكه كلمه واضح ادا نشود و مسلمين بمقصود آنها پى نبرند لذا خداوند فرموده اگر ميگفتند سمعنا و اطعنا و در مورديكه ميخواستند مطلبى را به پيغمبر (ص) عرضه دارند يا از حضرت تلقّى نمايند مىگفتند اسمع و انظرنا يعنى بشنو و مهلت ده ما را و كلمه غير مسمع را نميگفتند و راعنا را اگر چه بمعنى مراعات كن ما
جلد 2 صفحه 62
را است ولى چون قابل تحريف لفظى و معنوى است ذكر نميكردند براى آنها بهتر بود در دنيا و آخرت و بعدالت و راستى و درستى نزديكتر بود از اين قبيل كلمات محرّفه نامعقول كه فاقد خير دنيوى و اخرى و واجد ضرر دينى و اخلاقى و معرّف نفاق و عناد است ولى چون خداوند آنها را از رحمت خود دور و بخذلان خود نزديك فرموده بسبب كفر و نفاق و شقاقشان ايمان نمىآوردند مگر ايمان ظاهرى آنهم به بعض آيات و رسل آنهم ضعيف و خالى از خلوص و مشوب بنفاق و مقرون باين هرزهگوئى و ياوهسرائيها كه حقا شرمآور است.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
172
مِنَ الَّذِينَ هادُوا يُحَرِّفُونَ الكَلِمَ عَن مَواضِعِهِ وَ يَقُولُونَ سَمِعنا وَ عَصَينا وَ اسمَع غَيرَ مُسمَعٍ وَ راعِنا لَيًّا بِأَلسِنَتِهِم وَ طَعناً فِي الدِّينِ وَ لَو أَنَّهُم قالُوا سَمِعنا وَ أَطَعنا وَ اسمَع وَ انظُرنا لَكانَ خَيراً لَهُم وَ أَقوَمَ وَ لكِن لَعَنَهُمُ اللّهُ بِكُفرِهِم فَلا يُؤمِنُونَ إِلاّ قَلِيلاً (46)
بعض از يهود که پارهاي از كلمات را تحريف ميكنند و در معناي غير آنها استعمال ميكنند و پيش خود ميگويند شنيديديم فرمايشات و اوامر او را و مخالفت نموديم و بپيغمبر صلّي اللّه عليه و آله و سلّم ميگويند بشنو كلمات ما را و هرگز نشنوي و كلمه (راعنا) ميگويند بقصد سب بزبان زشت خود و طعنه زدن بدين و اگر اينها ميگفتند شنيديم و اطاعت نموديم و بشنو كلمات و عرائض ما را و مهلت ده تا
جلد 5 - صفحه 93
فرمايشات شما را كاملا استماع نمائيم براي آنها بهتر بود و قوام آن بيشتر بود لكن بواسطه كفر آنها مطرود و ملعون شدند از درگاه ربوبي و از اينها كسي ايمان نياورد مگر قليلي.
مِنَ الَّذِينَ هادُوا من، تبعيضيه است الَّذِينَ هادُوا يهود هستند بواسطه انتساب آنها بيهودا فرزند يعقوب، و ياء در يهود زائده است يعني حرف حروف اصليه نيست و اصل هود بوده و هود پيغمبر بوده که بر قوم عاد مبعوث شده يعني بعض يهود كساني هستند که يُحَرِّفُونَ الكَلِمَ عَن مَواضِعِهِ بعضي گفتند مراد تحريف تورية است لكن ظاهر اينست که مراد از تحريف كلماتيست که در لغت عرب معنايي دارد و در لغت عبراني معناي ديگري مثل كلمه (راعنا) که در ذيل تفسير آيه شريفه يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَقُولُوا راعِنا وَ قُولُوا انظُرنا گذشت که در لغت عرب بمعني مراعات است يعني ما را مراعات فرما تا درك فرمايشات شما را بكنيم، و در لغت عبراني بمعني (شريرنا) است يعني شريرترين ما که سب است و چون اصحاب براي درك فرمايشات عرض ميكردند (راعنا) يهود اينکه عبارات را از آنها گرفتند و بآن حضرت سب ميكردند و ميگفتند (راعنا) لذا خداوند نهي فرمود از گفتن اينکه كلمه و فرمود که بجاي آن بگوئيد (انظرنا) چنانچه در همين آيه هم اشاره دارد.
و مراد از (مواضعه) اينست که بجاي اراده معني مراعات معني شرير را اراده ميكنند وَ يَقُولُونَ سَمِعنا وَ عَصَينا اينکه قول را در نزد خود ميگويند يا قلبا يا نزد همديگر که ما شنيديم كلمات پيغمبر اسلام را لكن از روي عناد و عصبيت مخالفت كرديم.
وَ اسمَع غَيرَ مُسمَعٍ اينکه يك سب ديگري است و دعاء شري است يعني بشنو كلمات ما را و هرگز نشنوي که اينکه نفرين است يعني اميدوار هستيم که كر
جلد 5 - صفحه 94
شوي و هيچ نشنوي.
وَ راعِنا لَيًّا بِأَلسِنَتِهِم همان كلمه (راعنا) را ميگفتند بزيان نحس نجس خود که (ليا بالسنتهم) اشاره باينست مثل فحش و بدگويي و نحو آن.
وَ طَعناً فِي الدِّينِ طعنه ميزدند بدين اسلام و سخريه و استهزاء ميكردند چنانچه دأب آنها تا كنون همين است.
لَو أَنَّهُم قالُوا سَمِعنا وَ أَطَعنا و اگر ايمان ميآوردند و ميگفتند شنيديم فرمايشات شما را و اطاعت و امتثال نموديم اوامر شما را وَ اسمَع وَ انظُرنا و بعرائض ما توجه فرما و ما را مهلت ده، که بجاي (راعنا) (انظرنا) ميگفتند لَكانَ خَيراً لَهُم هر آينه براي آنها بهتر بود، معني اينکه نيست که آن هم خوب است و اينکه خوبتر بلكه آن كفر و عناد است و ايمان و اطاعت از همه چيز بهتر است مثل أَحَقُّ أَن يُتَّبَعَ يونس آيه 35، و مثل اينكه بگويي علي عليه السّلام افضل از عمر عليه اللعنة است.
(و اقوم) اينهم مراد اينکه نيست که آنهم قوام دارد زيرا كفر و باطل هيچ قوام ندارد وَ لكِن لَعَنَهُمُ اللّهُ بِكُفرِهِم ولي چون ايمان نداشتند مطرود و ملعون حق واقع شوند.
فَلا يُؤمِنُونَ إِلّا قَلِيلًا يعني بسيار كمي از يهود بشرف اسلام مشرف شدند نه اينكه معني اينکه باشد که ايمان آنها ضعيف و قليل است بلكه مؤمن آنها كم و قليل است.
95
برگزیده تفسیر نمونه
نکات آیه
۱- عالمان یهود، تحریف کننده حقایق و سخنها (من الذین هادوا یحرّفون الکلم عن مواضعه) مراد از «من الذین هادوا» (برخى از یهودیان) عالمان آنها هستند. چون تحریف از آنان برمى آید. «کلم» (جمع کلمه) به معناى سخن است که به مناسبت مورد، حقایقى است که تحریف آن در گمراه ساختن مسلمانان مؤثر بوده است.
۲- تحریف و تفسیر نابجاى تورات از سوى عالمان یهود* (من الذین هادوا یحرّفون الکلم عن مواضعه) برخى برآنند که مراد از «الکلم» تورات است و تحریف در این آیه به معناى تفسیر غلط است و نه تغییر الفاظ و جملات ; به دلیل «عن مواضعه». چون با تفسیر غلط، جمله از موضع و موقعیّت خود خارج مى شود.
۳- تحریف و تفسیر ناصواب گفته ها، از روشهاى عالمان یهود براى گمراه ساختن مسلمانان (و یریدون ان تضلوا السبیل ... من الذین هادوا یحرّفون الکلم) هدف از تحریف و تفسیر ناصواب سخنان از سوى عالمان یهود، به دلیل «ان تضلوا»، گمراه ساختن مسلمانان است.
۴- تحریف و تحلیل ناصواب گفته ها، نمونه اى از دشمنى یهود با مسلمانان (و اللّه اعلم باعدائکم ... یحرّفون الکلم عن مواضعه) جمله «یحرفون ... » پس از بیان دشمنى یهود، به منزله دلیل و نشانه اى براى اثبات عداوت عالمان یهود نسبت به مسلمانان است.
۵- نافرمانى آگاهانه پس از دریافت و شنیدن سخنان پیامبر (ص)، عکس العمل یهود در برابر آن حضرت (من الذیین هادوا ... و یقولون سمعنا و عصینا)
۶- بى اعتنایى و پشت گوش انداختن گفته هاى یهود، اتهام آن به پیامبر (ص) (من الذین هادوا ... یقولون ... واسمع غیر مسمع) بر این مبنا که «غیر مسمع» اخبار باشد، نه نفرین. و جمله «اسمع غیر مسمع» بدین معناست: اى پیامبر سخنان ما را بشنو، اگر چه تاکنون نسبت به گفته ها و سخنان ما ناشنوا بودى و اعتنایى بدانها نداشتى.
۷- درک ننمودن گفته هاى یهود، تهمت آنان به پیامبر (ص) (واسمع غیر مسمع) برداشت فوق بر این مبناست که شنیدن به معناى درک کردن باشد. یعنى درک کن و بفهم آنچه را ما مى گوییم ; اگر چه تاکنون سخنان ما را درک نکردى و نفهمیدى.
۸- توهین و نفرین برخى از یهودیان به پیامبر (ص) در ضمن سخن با آن حضرت (من الذین هادوا ... واسمع غیر مسمع) «غیر مسمع» در برداشت فوق به معناى انشایى آن گرفته شده است. و مفهوم آن چنین است: خدا تو را کر و ناشنوا قرار دهد. و یا: خدا تو را نفهم گرداند.
۹- اهانت برخى یهودیان به پیامبر (ص)، با تغییر لحن خویش در تلفظ کلمه «راعنا» به «راعینا» (راعنا لیّاً بالسنتهم) «راعنا» به معنى توجه به ما کن و «راعینا» به معنى چوپان ماست. و یهودیان کلمه «راعنا» را به گونه اى تلفظ مى کردند که معناى «راعنیا» براى شنونده تداعى مى شد.
۱۰- استهزاى یهود نسبت به پیامبر (ص) و اسلام (من الذین هادوا ... یقولون سمعنا و عصینا واسمع غیر مسمع و راعنا لیّاً بالسنتهم)
۱۱- گفته هاى یهود با پیامبر (ص)، آمیخته با عیبجویى به آیین اسلام (راعنا لیّاً بالسنتهم و طعناً فى الدین) «طعناً فى الدین» به معناى ضربه وارد کردن در دین با ناسزاگویى و عیبجویى است. گفتنى است که «طعنا» حال براى فاعل «یقولون» است ; یعنى «یقولون کذا طاعنین فى الدین».
۱۲- یهود، در صدد وارد ساختن ضربه به اسلام (و طعناً فى الدین)
۱۳- تشبیه وحى و سخنان پیامبر (ص) به هیاهوى چوپانها، طعن یهود بر دین اسلام (راعنا لیّاً بالسنتهم و طعناً فى الدین) هدف شوم یهودیان از چوپان خواندن پیامبر (ص) مى تواند تشبیه دعوت و سخنان او به هیاهوى چوپانها باشد.
۱۴- به کارگیرى کلمات دو پهلو و چند معنى، شیوه برخى از یهودیان براى استهزاى پیامبر (ص) و طعن بر اسلام (واسمع غیر مسمع ... راعنا لیّاً بالسنتهم و طعناً فى الدین) کلمه «مسمع»، از مصدر اسماع، داراى دو معناى متضاد است: یکى شنیدن و فهمیدن و دیگرى دشنام دادن و ناسزا گفتن. و جمله راعنا با اندکى انحراف زبان مى تواند معناى «چوبان ما» را به ذهن شنونده القا کند.
۱۵- نفاق و دورویى قوم یهود (یقولون سمعنا و عصینا واسمع غیر مسمع و راعنا)
۱۶- خیر و صلاح یهود در گوش سپردن به گفته هاى پیامبر (ص) و فرمانبردارى از آن حضرت (و لو انهم قالوا سمعنا و اطعنا ... لکان خیراً لهم)
۱۷- گوش سپردن به سخنان پیامبر (ص) و اطاعت از او، مایه سعادت و قوام انسانها (و لو انهم قالوا سمعنا و اطعنا ... لکان خیراً لهم و اقوم)
۱۸- خیر و قوام یهود، در پرهیز از سخنان مبهم، دو پهلو و تمسخرآمیز در برابر پیامبر (ص) (و لو انهم قالوا ... واسمع و انظرنا لکان خیراً لهم و اقوم)
۱۹- یهودیان تحریفگر به پندار خیر و صلاح خویش در صدد آزار رساندن به پیامبر (ص) و ضربه زدن به اسلام بودند. (من الذین هادوا ... لکان خیراً لهم و اقوم)
۲۰- گرفتارى برخى از یهود به لعنت خداوند (و لکن لعنهم اللّه بکفرهم)
۲۱- کفر یهود، عامل گرفتارى آنان به لعنت و نفرین الهى (من الذین هادوا ... لعنهم اللّه بکفرهم)
۲۲- تحریفگرى، استهزا و طعن یهود نسبت به اسلام و پیامبر (ص)، نمودى از کفر آنان (من الذین هادوا یحرّفون ... سمعنا و عصینا ... لعنهم اللّه بکفرهم)
۲۳- تحریفگرى، استهزا و طعن به اسلام و پیامبر (ص)، نمودى از کفر (یحرّفون الکلم ... لعنهم اللّه بکفرهم)
۲۴- یهودیان، جز اندکى از آنان، هرگز به راه خیر و قوام روى نخواهند آورد. (لکان خیراً لهم و اقوم و لکن لعنهم اللّه بکفرهم فلا یؤمنون الّا قلیلاً)
۲۵- تنها اندکى از یهود به اسلام و پیامبر (ص) ایمان خواهند آورد. (و لکن لعنهم اللّه بکفرهم فلا یؤمنون الّا قلیلا)
۲۶- امکان ایمان و هدایت، حتى براى گرفتاران به لعنت الهى (و لکن لعنهم اللّه بکفرهم فلا یؤمنون الّا قلیلا) بنابر اینکه «قلیلا» استثناء از فاعل «یؤمنون» باشد، مفهوم جمله «لعنهم اللّه» چنین مى شود که عده قلیلى از لعنت شدگان موفق به ایمان خواهند شد.
۲۷- گروهى اندک از یهود کافر نشدند و مورد لعنت الهى قرار نگرفتند. (و لکن لعنهم اللّه بکفرهم ... الّا قلیلا) بنابر اینکه «قلیل» استثناء از مفعول در «لعنهم اللّه» باشد. نصب «قلیلا» این احتمال را تأیید مى کند.
۲۸- گرفتارى یهود به لعنت الهى، موجب دورى آنان از ایمان به پیامبر (ص) و اسلام (لعنهم اللّه بکفرهم فلا یؤمنون الّا قلیلا)
۲۹- لعنت الهى، زمینه محرومیت از هدایت و ایمان (لعنهم اللّه بکفرهم فلا یؤمنون الّا قلیلا)
موضوعات مرتبط
- استهزا: اجتناب از استهزا ۱۸
- اسلام: استهزاى اسلام ۱۰ ; طعن بر اسلام ۱۳، ۱۴، ۲۲، ۲۳
- اطاعت: آثار اطاعت ۱۷
- ایمان: به اسلام ۲۸ ; ایمان به محمّد (ص) ۲۸ ; موانع ایمان ۲۸، ۲۹
- تحریف: آثار تحریف ۲۳
- تورات: تحریف تورات ۲
- خدا: آثار لعن خدا ۲۸، ۲۹ ; لعن خدا ۲۰، ۲۱، ۲۷
- سخن: تحریف سخن ۱، ۳، ۴
- سعادت: عوامل سعادت ۱۷
- کفر: آثار کفر ۲۱ ; علایم کفر ۲۲، ۲۳
- گمراهى: عوامل گمراهى ۳
- لعن: آثار لعن ۲۸ ; مشمولان لعن ۲۰ ; موجبات لعن ۲۱، ۲۷، ۲۸
- لعنخشدگان:۲۸ ایمان لعنخشدگان ۲۸ ۲۶ ; هدایت ۲۶
- محمّد (ص): اذیت به محمّد (ص) ۱۹ ; استهزاى محمّد (ص) ۱۰، ۱۴، ۲۲، ۲۳ ; اطاعت از محمّد (ص) ۱۶، ۱۷ ; اهانت به محمّد (ص) ۸، ۹ ; تهمت به محمّد (ص) ۶، ۷ ; عصیان از محمّد (ص) ۵ ; نفرین بر محمّد (ص) ۸
- مسلمانان: دشمنان مسلمانان ۴
- هدایت: موانع هدایت ۲۹
- یهود: استهزاى یهود ۱۰، ۱۴، ۲۲ ; اضلال علماى یهود ۳ ; اقلیّت یهود ۲۴، ۲۵، ۲۷، ۲۸ ; ایمان یهود ۲۵ ; پندار یهود ۱۹ ; تحریفگرى علماى یهود ۱، ۲، ۳ ; تحریفگرى یهود ۴، ۱۹، ۲۲ ; توطئه یهود ۱۲ ; دشمنى یهود ۴ ; روش برخورد یهود ۶، ۷، ۸، ۱۴ ; عصیان یهود ۵ ; عیبجویى یهود ۱۱ ; کفر یهود ۲۱، ۲۲ ; گمراهى یهود ۲۴ ; لعن بر یهود ۲۰، ۲۱، ۲۷، ۲۸ ; محرومیت یهود ۲۸ ; مصلحت یهود ۱۶، ۱۸ ; مؤمنان یهود ۲۷ ; نفاق یهود ۱۵ ; یهود و اسلام ۱۰، ۱۱، ۱۲، ۱۳، ۱۹، ۲۲، ۲۵ ; یهود و محمّد (ص) ۵، ۶، ۷، ۸، ۹، ۱۰، ۱۱، ۱۳، ۱۴، ۱۸، ۲۲، ۲۵ ; یهود و مسلمانان ۳ ; یهود و وحى ۱۳
منابع