التوبة ٨٣
کپی متن آیه |
---|
فَإِنْ رَجَعَکَ اللَّهُ إِلَى طَائِفَةٍ مِنْهُمْ فَاسْتَأْذَنُوکَ لِلْخُرُوجِ فَقُلْ لَنْ تَخْرُجُوا مَعِيَ أَبَداً وَ لَنْ تُقَاتِلُوا مَعِيَ عَدُوّاً إِنَّکُمْ رَضِيتُمْ بِالْقُعُودِ أَوَّلَ مَرَّةٍ فَاقْعُدُوا مَعَ الْخَالِفِينَ |
ترجمه
التوبة ٨٢ | آیه ٨٣ | التوبة ٨٤ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«رَجَعَ»: برگرداند. این فعل از افعال ذو وجهین است (نگا: اعراف / / و طه / ). در اینجا متعدّی است. «رَضِیتُم بِالْقُعُودِ ...». بار اوّل بدون عذر از جهاد واپس کشیدند، پس توبه شما پذیرفته نیست و ... «الْخَالِفِینَ»: ماندگان. متخلّفان.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۹۶ - ۸۱، سوره توبه
- ادامه آيات مربوط به كسانى كه از رفتن به جنگ سرباز زدند و نكوهش و تهديد آنان به عذاب آخرت
- نهى از نمازگزاردن بر جنازه منافقين و ايستادن در كنار گور آنان
- بر خلاف منافقين ، مؤ منين به ماندن در خانه و شهر راضى نشدند بلكه بااموال و انفس خود به جهاد برخاستند
- نكته موجود در جمله : (( اعدّ الله لهم جنات ... )) و اينكه ورود به جنت براى مؤ منين مجاهد مشروط به باقى ماندن آنان به صفاى ايمان و اصلاحاعمال است
- مقايسه بين فقراء و تهيدستان كه آمادگى خود را براى جهاد اعلام نمودند، و دروغگويان منافق
- كسانى كه حكم وجوب جهاد از آنها برداشته شده و معذور مى باشند
- عذرخواهى منافقين از شما بعد از جنگ مسموع و مقبول نيست و نبايد از آنها راضى شويد
- روايتى در ذيل آيه شريفه : (( فرح المخلفون ... ))
- رواياتى در ذيل آيه اى كه از نمازگزاردن بر جنازه ميت منافق و حضور در كنار قبر او نهى مى كند (و لا تصل احد منهم )
- بيان ضعف و جعلى بودن رواياتى كه حاكى از نمازگزاردن پيامبر (ص ) بر جنازه عبدالله بن ابى و حضور او در كنار قبر او و... مى باشد
- چند روايت در مورد خوالف (كسانى كه با پيامبر به قصد تبوك نرفتند)
- چند روايت در مورد بكائين (چند نفرى كه به سبب نداشتن مركب براى حضور يافتن در جنگ بسيار گريستند)
تفسیر نور (محسن قرائتی)
فَإِنْ رَجَعَكَ اللَّهُ إِلى طائِفَةٍ مِنْهُمْ فَاسْتَأْذَنُوكَ لِلْخُرُوجِ فَقُلْ لَنْ تَخْرُجُوا مَعِيَ أَبَداً وَ لَنْ تُقاتِلُوا مَعِيَ عَدُوًّا إِنَّكُمْ رَضِيتُمْ بِالْقُعُودِ أَوَّلَ مَرَّةٍ فَاقْعُدُوا مَعَ الْخالِفِينَ «83»
پس اگر خداوند تو را (پس از اين جنگ) به سوى طايفهاى از منافقان بازگرداند و آنان از تو براى حركت (به جنگ ديگرى) اجازهى خروج خواستند بگو: شما هرگز با من بيرون نخواهيد شد و هرگز همراه من، با هيچ دشمنى نبرد نخواهيد كرد، زيرا شما نخستين بار به نشستن در خانه راضى شديد، پس (اكنون نيز) با آنان كه از فرمان تخلّف كردهاند (در خانه) بنشينيد!
نکته ها
«خالف»، هم به معناى متخلّف از جنگ، هم به معناى مخالف و هم به كسى گفته مىشود كه به خاطر پيرى، بيمارى و عجز، توان جبهه رفتن را ندارد.
هر كس صادقانه توبه كند، پذيرفته مىشود، ولى منافقان از روى ريا، تظاهر و انقلابىنمايى، تقاضاى جبهه رفتن داشتند.
از اين آيه استفاده مىشود كه شخص پيامبر صلى الله عليه و آله براى جنگ تبوك از مدينه خارج شد و در پايان جنگ نيز به آنجا برگشت. همچنين اين آيه از برخورد آيندهى منافقان خبر مىدهد، تا پيامبر چهرهى منافقانهى آنان را رسوا كند.
جلد 3 - صفحه 477
پیام ها
1- به تقاضاى منافقان براى حضور در جهاد، اعتماد نكنيم. فَإِنْ رَجَعَكَ ... فَاسْتَأْذَنُوكَ لِلْخُرُوجِ فَقُلْ لَنْ تَخْرُجُوا ... آنان هنگام حركت، اجازهى ماندن مىگيرند وهنگام بازگشت، اجازهى خروج وحركت!
2- بترسيم از آنان كه ديروز فرارى بودند و امروز داوطلب حضور در جبههاند.
«لَنْ تَخْرُجُوا مَعِيَ أَبَداً»
3- سوء سابقهى افراد را فراموش نكنيم. «رَضِيتُمْ بِالْقُعُودِ أَوَّلَ مَرَّةٍ»
4- منافقان را تحقير و بايكوت كنيم. «فَاقْعُدُوا مَعَ الْخالِفِينَ» همرزمى با پيامبر، توفيق الهى است كه بايد منافقانى را كه از ترك جبهه خوشحالند، براى هميشه محروم كرد. «لَنْ تَخْرُجُوا مَعِيَ أَبَداً وَ لَنْ تُقاتِلُوا مَعِيَ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
فَإِنْ رَجَعَكَ اللَّهُ إِلى طائِفَةٍ مِنْهُمْ فَاسْتَأْذَنُوكَ لِلْخُرُوجِ فَقُلْ لَنْ تَخْرُجُوا مَعِيَ أَبَداً وَ لَنْ تُقاتِلُوا مَعِيَ عَدُوًّا إِنَّكُمْ رَضِيتُمْ بِالْقُعُودِ أَوَّلَ مَرَّةٍ فَاقْعُدُوا مَعَ الْخالِفِينَ (83)
فَإِنْ رَجَعَكَ اللَّهُ إِلى طائِفَةٍ مِنْهُمْ: پس اگر برگرداند تو را اى پيغمبر خداى تعالى به مدينه از اين سفر به سوى جماعت منافقان متخلف كه از جمله اهل مدينهاند، و آنها دوازده نفر بودند. فَاسْتَأْذَنُوكَ لِلْخُرُوجِ: پس طلب اجازه نمايند براى خروج به غزوه ديگر. فَقُلْ لَنْ تَخْرُجُوا مَعِيَ أَبَداً: (آيه شريفه خبر
ج5، ص 163
است به معنى امر جهت مبالغه) پس بگو اى پيغمبر، بيرون ميائيد با من هرگز به غزوه. وَ لَنْ تُقاتِلُوا مَعِيَ عَدُوًّا: و هرگز مقاتله نكنيد در مصاحبت و مرافقت من دشمنى را. إِنَّكُمْ رَضِيتُمْ بِالْقُعُودِ أَوَّلَ مَرَّةٍ: بدرستى كه شما راضى شديد به نشستن و تخلف نمودن از جهاد اول بار يعنى غزوه تبوك. فَاقْعُدُوا مَعَ الْخالِفِينَ: پس بنشينيد ديگر بار با باز پس ماندگان كه قابليت جنگ ندارند مانند زنان و اطفال و مريضان، چه جهاد كار مردان مرد و مبارزان ميدان نبرد است و از هر كسى اين كار نيايد و نامرد بيدرد مبارزت معركه مجاهده نكند. يا بنشينيد با متمردان از جهاد. اين جواب از استيذان منافقان كه متضمن اسقاط است از ديوان غزاة و عقوبت است مر ايشان را بر تخلف از جهاد، و اين يا بجهت آنست كه ايشان منافق بودند، و يا اعتقاد وجوب جهاد را نداشتند و معتقد نبودند.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
فَإِنْ رَجَعَكَ اللَّهُ إِلى طائِفَةٍ مِنْهُمْ فَاسْتَأْذَنُوكَ لِلْخُرُوجِ فَقُلْ لَنْ تَخْرُجُوا مَعِيَ أَبَداً وَ لَنْ تُقاتِلُوا مَعِيَ عَدُوًّا إِنَّكُمْ رَضِيتُمْ بِالْقُعُودِ أَوَّلَ مَرَّةٍ فَاقْعُدُوا مَعَ الْخالِفِينَ (83) وَ لا تُصَلِّ عَلى أَحَدٍ مِنْهُمْ ماتَ أَبَداً وَ لا تَقُمْ عَلى قَبْرِهِ إِنَّهُمْ كَفَرُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ ماتُوا وَ هُمْ فاسِقُونَ (84) وَ لا تُعْجِبْكَ أَمْوالُهُمْ وَ أَوْلادُهُمْ إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ أَنْ يُعَذِّبَهُمْ بِها فِي الدُّنْيا وَ تَزْهَقَ أَنْفُسُهُمْ وَ هُمْ كافِرُونَ (85)
ترجمه
پس اگر برگرداند خدا تو را بسوى گروهى از آنها پس اذن طلبيدند از تو براى بيرون رفتن پس بگو هرگز بيرون نرويد با من هيچوقت و هرگز جنگ نكنيد بمصاحبت من با دشمنى همانا شما راضى شديد بتقاعد اول بار پس بنشينيد با بازماندگان
و نماز مگذار بر هيچ يك از آنها كه مرد هرگز و نهايست بر سر قبرش همانا آنها كافر شدند بخدا و
جلد 2 صفحه 608
پيغمبرش و مردند با آنكه بودند متمرّدان
و بشگفت نياورد تو را مالهاى آنها و فرزندان آنها جز اين نيست كه ميخواهد خدا آنكه عذاب كند آنها را بآن در دنيا و بيرون رود جان هاشان با آنكه آنها كافرانند.
تفسير
پيغمبر (ص) مأمور شد از طرف خداوند كه بعد از مراجعت بمدينه از جنگ تبوك بمنافقان متخلّف بپاداش اين تخلّفى كه از آنها بروز كرد در اين جنگ ديگر اجازه جهاد ندهد تا از منافع دنيوى و اخروى آن محروم باشند هميشه و در زمره متخلّفان و ضعفاء و زنان و كودكان محسوب گردند و صيغه لن تخرجوا و لن تقاتلوا اگر چه اخبار است ولى دلالت بر نهى مؤكّد دارد چون نتيجه نهى را محقق فرض نموده و نيز مأمور شد كه نماز بر ميّت آنها نخواند هرگز و براى دعا سر قبر آنها نه ايستد چنانچه در مجمع فرموده كه پيغمبر (ص) قبل از اين بر منافقان نماز ميخواند و اجراء احكام اسلام ميفرمود و معمولا بعد از نماز سر قبر توقف ميفرمود و دعا براى ميّت مينمود و بعد از اين ترك فرمود نسبت باهل نفاق و بنظر حقير بعد از ظهور نفاقشان بوده چنانچه در ذيل آيه تصريح شده است كه آنها كافر شدند و بحال تمرّد از ايمان و اصرار بكفر مردند چون بمقتضاى روايات معتبره پيغمبر (ص) بر عبد اللّه بن ابىّ كه رئيس جمعى از منافقان بود و بعد از مراجعت پيغمبر (ص) از تبوك مرد بملاحظه حال پسرش كه مؤمن واقعى بود نماز خواند و عمر اعتراض نمود و حضرت فرمود واى بر تو من نماز نخواندم نفرين كردم و عبارت نفرين را بيان فرمود و در كافى از امام صادق (ع) نقل نموده كه پيغمبر (ص) بر جمعى نماز ميخواند به پنج تكبير و بر بعضى بچهار تكبير و وقتى بر ميّتى چهار تكبير ميفرمود متّهم بنفاق ميشد و نيز در كافى و عيّاشى از آنحضرت نقل نموده كه پيغمبر (ص) وقتى بر ميّتى نماز ميگذارد تكبير ميفرمود و شهادتين را ادا ميكرد پس تكبير مىفرمود و صلوات ميفرستاد بر انبياء پس تكبير ميفرمود و دعا مينمود براى اهل ايمان پس تكبير ميفرمود و دعا مينمود براى آن ميّت پس تكبير ميفرمود و منصرف ميشد و چون خداوند او را نهى فرمود از نماز بر منافقان تكبير اخير و دعاى بر آن ميت را ترك فرمود و بچهار تكبير و ادعيه بين آنها اكتفا فرمود و فقهاى اماميّه بر طبق اين روايات عمل فرمودهاند نهايت آنكه اهل خلاف و اعداء اهل بيت اطهار را ملحق بمنافق دانستهاند و بنابر اين مراد از نمازيكه نهى شده است از آن نماز متعارف براى مسلمانان است كه متضمّن پنج تكبير و
جلد 2 صفحه 609
دعاى بر آن ميت باشد نه نمازيكه بعنوان تقيّه يا بپاره از مصالح اجتماعيّه خوانده شود و تفسير آيه سوم در ضمن آيات سابقه گذشت و تكرار بنظر حقير براى تأكيد است و گفته شده است اينجا بملاحظه فرقه و آنجا بملاحظه فرقه ديگر بوده است.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
فَإِن رَجَعَكَ اللّهُ إِلي طائِفَةٍ مِنهُم فَاستَأذَنُوكَ لِلخُرُوجِ فَقُل لَن تَخرُجُوا مَعِيَ أَبَداً وَ لَن تُقاتِلُوا مَعِيَ عَدُوًّا إِنَّكُم رَضِيتُم بِالقُعُودِ أَوَّلَ مَرَّةٍ فَاقعُدُوا مَعَ الخالِفِينَ (83)
پس اگر رجوع فرمودي از اينکه غزوه تبوك بسوي اينکه طائفه از متخلفين براي ترضيه خاطر شما پس ميآيند و استيذان ميكنند که در غزوه ديگر اجازه بفرما ما خارج ميشويم و مقاتله ميكنيم پس بآنها بفرما که شما هرگز خارج نخواهيد شد با من ابدا و هرگز مقاتله نميكنيد با من بدفع دشمن شما خشنود شديد بقعود اول دفعه در غزوه تبوك حال پس هم قعود كنيد با كساني که تخلف كردند فَإِن رَجَعَكَ اللّهُ خداوند فتح و فيروزي را نصيب شما كرد و بسلامتي برگشتيد مدينه إِلي طائِفَةٍ مِنهُم بسوي يك طائفه از اينکه منافقين متخلفين اينها براي اينكه شما اعتراض بآنها نكنيد ميآيند که تدارك گذشته كنند.
جلد 8 - صفحه 282
فَاستَأذَنُوكَ لِلخُرُوجِ ميگويند اگر غزوه ديگر پيش آمد شد بما اذن بده برويم براي جهاد در عوض آنها که قبلا رفته بودند فَقُل لَن تَخرُجُوا مَعِيَ أَبَداً اگر هفتاد مرتبه ديگر امر جهاد پيش آمد شما هرگز حاضر نميشويد و خارج نميگرديد با من براي جهاد زيرا كسي خارج ميشود که در دفعه اول که خارج نشده پشيمان و نادم و تائب باشد نه مثل شما که در آيه قبل خداوند خبر داد فَرِحَ المُخَلَّفُونَ بِمَقعَدِهِم خِلافَ رَسُولِ اللّهِ و در همين آيه هم بيان ميفرمايد و علت آن را ذكر ميكند وَ لَن تُقاتِلُوا مَعِيَ عَدُوًّا زيرا اعداء پيغمبر صلّي اللّه عليه و آله و سلّم احباء شما هستند و شما با آنها هم مسلكيد غاية الامر صورة اسم اسلام روي خود گذاردهايد براي يك جهاتي و ملاحظاتي بر فرض محال هم خارج شويد مسلما مقاتله نميكنيد يا فرار ميكنيد يا با آنها هم دست ميشويد يا كنارهگيري ميكنيد، و علت عدم خروج و ترك مقاتله إِنَّكُم رَضِيتُم بِالقُعُودِ أَوَّلَ مَرَّةٍ كسي که كمال رضايت را داشته باشد و فرحناك باشد بر قعود و عدم خروج و ترك مقاتله كي خارج ميشود و مقاتله ميكند.
فَاقعُدُوا مَعَ الخالِفِينَ بعضي مفسرين گفتند مراد از خالفين نساء و صبيان هستند، بعضي گفتند مرضي و عجزه هستند، لكن ظاهر آيه همان متخلفين هستند چون تمام آنها که نيامدند استيذان كنند و اعتذار بجويند بلكه طائفه و يك دسته آنها آمدند چنانچه صريح آيه است لذا ميفرمايد شما هم با همقطاران خود قعود كنيد بحمد اللّه اسلام و مسلمين احتياج بشماها ندارند نصرت و فتح و فيروزي بدست خدا است ملائكه براي كمك بمسلمين مأمورند و قدرت اليه از بين نرفته
283
برگزیده تفسیر نمونه
(آیه 83)- در این آیه اشاره به یکی دیگر از روشهای حساب شده و خطرناک منافقان میکند و آن این که آنها به هنگامی که کار خلافی را آشکارا انجام میدهند برای تبرئه خود ظاهرا در مقام جبران بر میآیند و با این نوسانها و اعمال ضد و نقیض، چهره اصلی خود را پنهان میدارند.
آیه میگوید: «هرگاه خداوند تو را به سوی گروهی از اینها باز گرداند و از تو اجازه بخواهند که در میدان جهاد دیگری شرکت کنند، به آنها بگو، هیچ گاه با من در هیچ جهادی شرکت نخواهید کرد، و هرگز همراه من با دشمنی نخواهید جنگید»! (فَإِنْ رَجَعَکَ اللَّهُ إِلی طائِفَةٍ مِنْهُمْ فَاسْتَأْذَنُوکَ لِلْخُرُوجِ فَقُلْ لَنْ تَخْرُجُوا مَعِیَ أَبَداً وَ لَنْ تُقاتِلُوا مَعِیَ عَدُوًّا).
یعنی پیامبر صلّی اللّه علیه و آله باید آنها را برای همیشه مأیوس کند و روشن سازد که دیگر کسی فریبشان را نخواهد خورد.
جمله «طائِفَةٍ مِنْهُمْ» (گروهی از ایشان) نشان میدهد که همه آنان حاضر نبودند از این طریق وارد شوند و پیشنهاد شرکت در جهاد دیگری را عرضه بدارند.
سپس دلیل عدم قبول پیشنهاد آنان را چنین بیان میکند: «شما برای نخستین بار راضی شدید که از میدان جهاد کنارهگیری کنید و در خانهها بنشینید، هم اکنون نیز به متخلفان بپیوندید، و با آنها در خانهها بنشینید» (إِنَّکُمْ رَضِیتُمْ بِالْقُعُودِ أَوَّلَ مَرَّةٍ فَاقْعُدُوا مَعَ الْخالِفِینَ).
نکات آیه
۱ - خبر دادن خداوند از امکان اجازه خواستن منافقان متخلف از جنگ، براى شرکت جستن در جنگهاى آینده (فإن رجعک اللّه إلى طائفة منهم فاستئذنوک للخروج)
۲ - شرکت پیامبر (ص) در جنگ تبوک و خروج آن حضرت از مدینه همراه مجاهدان (فإن رجعک اللّه)
۳ - تظاهر به آمادگى براى جهاد و فداکارى، پس از پایان یافتن دشواریهاى نبرد، خصلتى است منافقانه. (فإن رجعک اللّه إلى طائفة منهم فاستئذنوک للخروج)
۴ - پیامبر (ص) مأمور افشاى چهره منافقان و اعلام عدم حضور قطعى آنان با او در هیچ جنگى پس از جنگ تبوک (فقل لن تخرجوا معى أبداً و لن تقتلوا معى)
۵ - طرد همیشگى منافقان متخلف از جنگ، از سوى خدا و پیامبر (ص) (فقل لن تخرجوا معى أبداً)
۶ - گروهى از منافقان متخلف از جنگ تبوک، ریاکارانه در صدد جبران پیامد خسارتبار ترک جهاد و رسوایى گذشته خویش (فإن رجعک اللّه إلى طائفة منهم فاستئذنوک)
۷ - اعلان عدم صلاحیت منافقان براى همراه شدن با پیامبر (ص) جهت مقابله با دشمنان دین (فقل لن تخرجوا معى أبداً و لن تقتلوا معى عدواً)
۸ - نفاق، بازدارنده انسان از جهاد در راه خدا و همگامى با رهبر الهى (فقل لن تخرجوا معى أبداً و لن تقتلوا معى عدواً)
۹ - همرزمى با پیامبر (ص) و رهبر الهى، داراى ارزشى والا (لن تخرجوا معى أبداً و لن تقتلوا معى عدواً) با توجّه به اینکه آیه در مقام نکوهش و طرد منافقان است و این نکوهش و طرد را با محروم شمردن آنان از جهاد در رکاب پیامبر (ص) بیان داشته است، برداشت فوق به دست مى آید.
۱۰ - احساس رضایت و خوشحالى منافقان از شرکت نکردن در جنگ براى بار نخست، مایه طرد همیشگى آنان از سوى خدا و پیامبر (ص) و محروم شدن دایمى از شرکت در جهاد (لن تخرجوا ... و لن تقتلوا معى عدواً إنکم رضیتم بالقعود أول مرّة) برداشت فوق بر این اساس است که «لن تخرجوا» و «لن تقاتلوا» در مقام انشا و براى طرد منافقان باشد و جمله «إنکم رضیتم ...» نیز براى تعلیل آن باشد.
۱۱ - نقش اساسى برخى مواضع و عملکردهاى نخستین انسان، در عملکرد و مواضع آینده وى (لن تخرجوا معى ... إنکم رضیتم بالقعود أول مرّة) تصریح به «أول مرّة» نقش داشتن عملکرد نخستین را در حرکتهاى آینده انسان مى رساند.
۱۲ - شرکت و عدم شرکت مسلمانان در جنگ، منوط به اذن پیامبر (ص) بود. (فاستئذنوک) استیذان منافقان، نشان دهنده این است که: آنان به عنوان فردى از جامعه اسلامى، شرکت خود را در جنگهاى آینده، منوط به اجازه پیامبر (ص) مى دانسته اند.
۱۳ - شرکت و عدم شرکت در جنگ، منوط به اذن رهبر جامعه اسلامى است. (فاستئذنوک)
۱۴ - وقوع اولین تخلف منافقان از جهاد در جنگ تبوک* (رضیتم بالقعود أول مرّة) برداشت فوق مبتنى بر این احتمال است که تخلف منافقان در جنگ تبوک، اولین تخلف آنان بوده و «أول مرّة» ناظر به این معنا باشد.
۱۵ - تحقیر منافقان متخلف از جنگ، توسط خدا و پیامبر (ص) (فاقعدوامع الخلفین) منظور از «خالفین» مى تواند کسانى باشند که به دلیل عجز و ناتوانى قادر به شرکت در جنگ نبودند.
۱۶ - معاف بودن برخى از مردم (زنان، کهنسالان، معلولان و ...) از شرکت در جنگ (فاقعدوامع الخلفین) مراد از «خالفین» مى تواند کسانى باشند که به صورت مجاز و به دلیل عجز از شرکت در جنگ معاف شده اند.
موضوعات مرتبط
- آمادگى نظامى: ادعاى آمادگى نظامى ۳
- ارزشها: ۹
- اسلام: تاریخ صدر اسلام ۲، ۶، ۱۴
- انسان: سرنوشت انسان ۱۱
- ایثار: ادعاى ایثار ۳
- پیران: پیران و جهاد ۱۶
- جنگ: احکام جنگ ۱۳; اذن جنگ ۱۳; ترک جنگ ۱۳
- جهاد: احکام جهاد ۱۲، ۱۶; اذن ترک جهاد ۱۲; اذن جهاد ۱۲; تحقیر متخلفان از جهاد ۱۵; طرد متخلفان از جهاد ۵; عوامل تخلف از جهاد ۸; محرومان از جهاد ۱۰; معذوران از جهاد ۱۶
- خدا: سرزنشهاى خدا ۱۵
- رهبران دینى: اختیارات رهبران دینى ۱۳; ارزش همرزمى با رهبران دینى ۹; موانع همراهى با رهبران دینى ۸; نقش رهبران دینى ۱۲، ۱۳
- زن: زن و جهاد ۱۶
- سرنوشت: عوامل مؤثر در سرنوشت ۱۱
- عمل: آثار عمل ۱۱
- غزوه تبوک: اوّلین تخلف متخلفان غزوه تبوک ۱۴; تلاش متخلفان از غزوه تبوک ۶; قصه غزوه تبوک ۲، ۱۴; محمّد (ص) در غزوه تبوک ۲; منافقان پس از غزوه تبوک ۴
- قرآن: پیشگوییهاى قرآن ۱
- محمّد (ص): اختیارات محمّد (ص) ۱۲; ارزش همرزمى با محمّد (ص) ۹; سرزنشهاى محمّد (ص) ۱۵; محمّد (ص) و افشاى منافقان ۴; محمّد (ص) و منافقان ۵; مسؤولیت محمّد (ص) ۴
- معلولان: معلولان و جهاد ۱۶
- منافقان: آثار خشنودى منافقان متخلف ۱۰; ادعاهاى منافقان ۳; استیذان منافقان از محمّد (ص) ۱; اعلان بىلیاقتى منافقان ۷; تحقیر منافقان متخلف ۱۵; تخلف منافقان ۱۴; تلاش منافقان ۶; ریاکارى منافقان صدر اسلام ۶; صفات منافقان ۳; طرد منافقان ۵; عوامل طرد منافقان ۱۰; عوامل محرومیت منافقان ۱۰; منافقان صدر اسلام و جهاد ۴; منافقان متخلف و جنگ ۱; منافقان و مبارزه با دشمنان دین ۷; منافقان و همرزمى با محمّد (ص) ۷
- موضعگیرى: آثار موضعگیرى ها ۱۱
- نفاق: آثار نفاق ۸
منابع