الفتح ١٥
کپی متن آیه |
---|
سَيَقُولُ الْمُخَلَّفُونَ إِذَا انْطَلَقْتُمْ إِلَى مَغَانِمَ لِتَأْخُذُوهَا ذَرُونَا نَتَّبِعْکُمْ يُرِيدُونَ أَنْ يُبَدِّلُوا کَلاَمَ اللَّهِ قُلْ لَنْ تَتَّبِعُونَا کَذٰلِکُمْ قَالَ اللَّهُ مِنْ قَبْلُ فَسَيَقُولُونَ بَلْ تَحْسُدُونَنَا بَلْ کَانُوا لاَ يَفْقَهُونَ إِلاَّ قَلِيلاً |
ترجمه
الفتح ١٤ | آیه ١٥ | الفتح ١٦ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«إِذا»: ظرف ماقبل خود است؛ نه شرط مابعد (نگا: روح المعانی). «مَغَانِمَ»: مراد غنائم جنگ خیبر است که قبل از مراجعت به مدینه به مؤمنان وعده داده شده بود. «کَلامَ اللهِ»: مراد وعده مذکور در آیههای و است. «بَلْ کَانُوا لا یَفْقَهُونَ إِلاّ قَلِیلاً»: درباره امور دین چندان نمیفهمند. بلکه معلومات ایشان مربوط به ظواهری از امور دنیوی است (نگا: روم / .
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
نزول
«شیخ طوسى» این آیه درباره کسانى نازل گردیده که در غزوه تبوک که بعد از جنگ خیبر و فتح مکه اتفاق افتاد تأخّر ورزیدند و خداوند درباره آنها از قول پیامبر خود فرمود: «لَنْ تَخْرُجُوا مَعِی أَبَداً» یعنى هرگز با من براى جنگ بیرون نیامده و شرکت نخواهید کرد زیرا رسول خدا صلی الله علیه و آله بعد از این غزوه در قتال و غزوه اى شرکت نکرد تا این که از دار دنیا رحلت نمودند.[۱]
تفسیر
تفسیر نور (محسن قرائتی)
سَيَقُولُ الْمُخَلَّفُونَ إِذَا انْطَلَقْتُمْ إِلى مَغانِمَ لِتَأْخُذُوها ذَرُونا نَتَّبِعْكُمْ يُرِيدُونَ أَنْ يُبَدِّلُوا كَلامَ اللَّهِ قُلْ لَنْ تَتَّبِعُونا كَذلِكُمْ قالَ اللَّهُ مِنْ قَبْلُ فَسَيَقُولُونَ بَلْ تَحْسُدُونَنا بَلْ كانُوا لا يَفْقَهُونَ إِلَّا قَلِيلًا «15»
آنگاه كه شما به سوى غنايم (خيبر) حركت كرديد تا آنها را برگيريد، متخلّفان (از حديبيّه) مىگويند، بگذاريد به دنبال شما بياييم، آنان مىخواهند كلام خدا را (كه فرموده است: غيراز اصحاب حديبيّه در خيبر شركت نكنند)، تغيير دهند. (به آنان) بگو: شما هرگز نبايد دنبال ما بيائيد، اين گونه خداوند (درباره شما) از قبل گفته است. پس آنان بزودى مىگويند كه شما نسبت به ما حسد مىبريد (و نمىخواهيد ما نيز از غنايم بهرهاى ببريم. چنين نيست)، ولى آنان جز اندكى نمىفهمند.
نکته ها
در شأن نزول آيه آمده است كه خداوند به پيامبرش دستور داد: كسانى حق دارند در جبهه خيبر شركت كنند كه در حديبيّه حضور داشتهاند. ولى متخلّفان حديبيه مىخواستند اين دستور را تغيير دهند و با اينكه در حديبيّه حضور نداشتند، تصميم گرفتند براى جبران تخلّف گذشته خود و يا به خاطر اينكه در خيبر غنايم زيادى به دست مىآمد، حضور داشته باشند، نزول اين آيه ماهيت آنان را برملا مىكند. «1»
«1». تفسير مجمع البيان.
جلد 9 - صفحه 128
آياتِ 12 و 13 دليل عدم شركت در حديبيّه را سوء ظن به خدا و ضعف ايمان مطرح كرد.
افرادى كه در حديبيه حضور نداشتند، مىخواستند با شركت در خيبر نشان دهند كه ايمان دارند و سوءظنى در كار نيست و سخن خداوند در مورد آنان صادق نيست.
پیام ها
1- جبران شكستها و تقويت روحيهى مؤمنان لازم است. خداوند مشكلات حديبيّه را با غنائم خيبر جبران مىكند. «انْطَلَقْتُمْ إِلى مَغانِمَ» (به جاى «انطلقتم الى الجهاد»)
2- گروهى فرصتطلب، به هنگام تقسيم غنايم اعلام وجود مىكنند. «مَغانِمَ لِتَأْخُذُوها ذَرُونا نَتَّبِعْكُمْ»
3- تغيير و تبديل سخن و فرمان خداوند، يكى از خواستههاى متخلّفان است.
«يُرِيدُونَ أَنْ يُبَدِّلُوا كَلامَ اللَّهِ»
4- براى رزمندگان بايد حساب ويژهاى باز كرد و مخالفان را طرد نمود. «قُلْ لَنْ تَتَّبِعُونا»
5- كلام خود را مستند به كلام خدا كنيد. قُلْ ... كَذلِكُمْ قالَ اللَّهُ
6- از تهديد و تهمت نبايد ترسيد. «فَسَيَقُولُونَ بَلْ تَحْسُدُونَنا»
7- شيوه رفتار و شعار دشمن، تابع شرايط است و مدام در حال تغيير است. ابتدا قصد تغيير كلام اللّه را دارد، ولى همين كه موفّق نمىشود، تغيير موضع داده و به مؤمنان نسبت حسادت مىدهد. فَسَيَقُولُونَ ... ذَرُونا نَتَّبِعْكُمْ ... فَسَيَقُولُونَ بَلْ تَحْسُدُونَنا
8- كسانى كه سطحىنگرند، در تحليل و تفسير آثار رفتارهاى ناشايست خود، به انحراف كشيده شده و به جاى اينكه دليلِ از دست دادن الطاف الهى را سوء سابقه خود بدانند، آن را حسادت مؤمنان مىدانند. «بَلْ تَحْسُدُونَنا بَلْ كانُوا لا يَفْقَهُونَ إِلَّا قَلِيلًا»
تفسير نور(10جلدى)، ج9، ص: 129
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
سَيَقُولُ الْمُخَلَّفُونَ إِذَا انْطَلَقْتُمْ إِلى مَغانِمَ لِتَأْخُذُوها ذَرُونا نَتَّبِعْكُمْ يُرِيدُونَ أَنْ يُبَدِّلُوا كَلامَ اللَّهِ قُلْ لَنْ تَتَّبِعُونا كَذلِكُمْ قالَ اللَّهُ مِنْ قَبْلُ فَسَيَقُولُونَ بَلْ تَحْسُدُونَنا بَلْ كانُوا لا يَفْقَهُونَ إِلاَّ قَلِيلاً «15»
سَيَقُولُ الْمُخَلَّفُونَ: زود باشد كه بگويند تخلف كنندگان از حديبيه، إِذَا انْطَلَقْتُمْ إِلى مَغانِمَ: زمانى كه برويد بسوى غنيمتهاى خيبر، لِتَأْخُذُوها: براى اينكه بگيريد آن را، ذَرُونا نَتَّبِعْكُمْ: بگذاريد ما را تا پيروى كنيد شما در آمدن به خيبر و محاربه آن، يُرِيدُونَ أَنْ يُبَدِّلُوا: مىخواهند اين متخلفان به اين قول مبدل و متغير گردانند، كَلامَ اللَّهِ: كلام خدا و فرمان او را كه فرموده غير اهل حديبيه به اين حرب نرود و اخذ غنيمت ننمايد، قُلْ لَنْ تَتَّبِعُونا: بگو اى پيغمبر ايشان را هرگز با ما بيرون نيائيد، كَذلِكُمْ قالَ اللَّهُ مِنْ قَبْلُ: همچنين فرموده است خدا پيش از تهيه شما براى بيرون رفتن يا پيش از آمدن ما به خيبر، فَسَيَقُولُونَ: پس زود باشد كه آنها گويند خدا اين حكم نفرموده، بَلْ
جلد 12 - صفحه 155
تَحْسُدُونَنا: بلكه حسد مىبريد شما بر ما تا در غنايم با شما شريك نباشيم.
بعد در مقام رد قول آنها فرمايد كه نه چنان است كه متخلفان گويند، بَلْ كانُوا لا يَفْقَهُونَ: بلكه هستند كه در نمىيابند و فهم نمىكنند، إِلَّا قَلِيلًا: فهميدنى اندك كه آن گمان آنهاست در امور فانيه دنيويه، چه جميع فطانت آنها مصروف به امور دنياست.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
سَيَقُولُ لَكَ الْمُخَلَّفُونَ مِنَ الْأَعْرابِ شَغَلَتْنا أَمْوالُنا وَ أَهْلُونا فَاسْتَغْفِرْ لَنا يَقُولُونَ بِأَلْسِنَتِهِمْ ما لَيْسَ فِي قُلُوبِهِمْ قُلْ فَمَنْ يَمْلِكُ لَكُمْ مِنَ اللَّهِ شَيْئاً إِنْ أَرادَ بِكُمْ ضَرًّا أَوْ أَرادَ بِكُمْ نَفْعاً بَلْ كانَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ خَبِيراً «11» بَلْ ظَنَنْتُمْ أَنْ لَنْ يَنْقَلِبَ الرَّسُولُ وَ الْمُؤْمِنُونَ إِلى أَهْلِيهِمْ أَبَداً وَ زُيِّنَ ذلِكَ فِي قُلُوبِكُمْ وَ ظَنَنْتُمْ ظَنَّ السَّوْءِ وَ كُنْتُمْ قَوْماً بُوراً «12» وَ مَنْ لَمْ يُؤْمِنْ بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ فَإِنَّا أَعْتَدْنا لِلْكافِرِينَ سَعِيراً «13» وَ لِلَّهِ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ يَغْفِرُ لِمَنْ يَشاءُ وَ يُعَذِّبُ مَنْ يَشاءُ وَ كانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِيماً «14» سَيَقُولُ الْمُخَلَّفُونَ إِذَا انْطَلَقْتُمْ إِلى مَغانِمَ لِتَأْخُذُوها ذَرُونا نَتَّبِعْكُمْ يُرِيدُونَ أَنْ يُبَدِّلُوا كَلامَ اللَّهِ قُلْ لَنْ تَتَّبِعُونا كَذلِكُمْ قالَ اللَّهُ مِنْ قَبْلُ فَسَيَقُولُونَ بَلْ تَحْسُدُونَنا بَلْ كانُوا لا يَفْقَهُونَ إِلاَّ قَلِيلاً «15»
جلد 5 صفحه 25
ترجمه
زود باشد كه بگويند بتو بجا گذاشتگان از باديه نشينان كه مشغول ساخت ما را مالهاى ما و كسانمان پس طلب آمرزش كن براى ما ميگويند بزبانهاشان آنچه نيست در دلهاشان بگو پس چه كس مالك ميشود براى شما از خدا چيزى را اگر خواست برسد بشما ضررى يا خواست برسد بشما نفعى بلكه باشد خدا بآنچه ميكنيد آگاه
بلكه گمان كرديد كه هرگز باز نميگردند پيغمبر و مؤمنان بسوى كسانشان هيچ وقت و آراسته شد اين در دلهاى شما و گمان برديد گمان بد و بوديد گروهى فاسد
و هر كه ايمان نياورد بخدا و پيغمبرش پس همانا ما مهيّا كرديم براى كافران آتش سوزان را
و براى خدا است پادشاهى آسمانها و زمين مى آمرزد هر كه را ميخواهد و عذاب ميكند هر كه را ميخواهد و بوده است خدا آمرزنده مهربان
زود باشد كه بگويند بجا گذاشتگان چون برويد بسوى غنيمتها كه برگيريد آنها را بگذاريد ما را متابعت كنيم از شما ميخواهند تغيير دهند سخن خدا را بگو هرگز متابعت نخواهيد كرد ما را همچنين در باره شما گفت خدا از پيش پس زود باشد كه بگويند بلكه حسد ميبريد بما بلكه بودند كه نمىفهميدند مگر اندكى.
تفسير
در حديث قمّى ره از امام صادق عليه السّلام كه در تفسير آيات اوّل سوره اجمالى از آن نقل شد ذكر شده كه پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم در راه مكّه از اعراب باديه نشين دعوت فرمود كه كوچ نمايند با او و آنها امتناع نمودند و گفتند محمد و اصحابش طمع دارند كه داخل حرم شوند با آنكه قريش در وسط ديارشان با آنها جنگ كردند و كشتند آنها را همانا محمد و اصحابش هرگز بمدينه مراجعت نخواهند نمود و ظاهرا عذر آنها از تخلّف گرفتارى آنها به اصلاح اموال و نگهدارى از عيال و اولاد بود و گفته بودند ما كسيرا نداشتيم كه از آنها نگهدارى و سرپرستى نمايد و خواهش نموده بودند كه پيغمبر براى آنها از خدا طلب مغفرت نمايد و خدا ميدانست كه طلب مغفرت آنها هم مثل التماس دعاى بعضى از اهل ايمان ظاهرى اين زمان است
جلد 5 صفحه 26
كه نه بخدا اعتقاد دارند نه بپيغمبر نه بامام نه بنوّاب او و نه باستغفار و نه بدعاى ايشان لذا ميفرمايد ميگويند بزبانشان آنچه نيست در دلشان بگو اى پيغمبر بآنها كه نيامدند از ترس ضرر مالى يا جانى چه كس اختيار جلوگيرى چيزى از ضرر و نفع را دارد اگر خدا بخواهد از شما انتقام بكشد يا نفع برساند پس اگر راست ميگفتيد و طالب جلب نفع يا دفع ضرر بوديد خوب بود با خدا ميساختيد و از كمك پيغمبر مضايقه نمينموديد ولى خدا بأغراض و اعمال شما آگاه است و بر طبق آن پاداش ميدهد شما گمان ميكرديد پيغمبر و اصحاب او در اين سفر كشته ميشوند و شيطان اين گمان بد را در دل شما انداخته و جلوه داده بود و شما قومى فاسد و بد عقيده و بهلاكت رسيده نزد خدا بوديد و كسيكه قلبا اعتقاد بخدا و پيغمبر نداشته باشد كافر است و جزاى كافر آتش سوزان مهيّا شده ميباشد و سلطنت حقّه حقيقيّه از آن حق است در عالم هر كس را بخواهد ميبخشد و هر كس را بخواهد عذاب ميفرمايد ولى رحمت و مغفرت او بر سخط و غضبش سبقت دارد لذا براى مغفرت بهانهجوئى ميكند و در عذاب تعجيل نميفرمايد و آن ذاتى و دأب خدا است و اين بالعرض و جارى در تحت قضاء او است و چون پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم بعد از مراجعت از حديبيّه عازم فتح خيبر شد و در آن جنگ وعده غنائم بسيارى بمسلمانان داده بود و اعراب مايل شده بودند كه متابعت نمايند بطمع غنيمت و خداوند آنرا مخصوص برجوع كنندگان از حديبيّه فرموده بود ميفرمايد بعد از اين آنها تقاضاى ملحق شدن بعساكر اسلام را در اين جنگ مينمايند بگو شما پذيرفته نميشويد چون شما ميخواهيد با مسلمانان در غنائم خيبر شريك شويد و خدا قبلا فرموده بود كه مخصوص باصحاب حاضر ركاب در حديبيّه باشد و كلام خدا و وعده حق تبديل و تخلّف پيدا نميكند يا خدا قبلا دستور فرموده بود كه شما پذيرفته نشويد و فرمان خدا تبديل نخواهد شد در هر حال جمله لن تتّبعوا خبريّه در مقام نهى است و در اصول بيان شده كه مستفاد از آن نهى مؤكّد است خصوصا در اينجا كه مصدّر بلن شده و نيز خداوند ميفرمايد كه بعد از اين آنها ميگويند شما مسلمانان از باب بخل و حسد نميخواهيد ما در غنائم شركت نمائيم لذا پيغمبر ما
جلد 5 صفحه 27
را نپذيرفته ولى آنها نمىفهمند جز اغراض دنيويّه ناقابل كم دوام را جهت نپذيرفتن آنها با آنكه غرضشان از تبعيّت صرف اخذ غنيمت بود نه تقرّب بخدا آنستكه ادب شوند و بعد از اين تخلّف از فرمان پيغمبر نكنند و وعده خدا و پيغمبر خلف نشود نه حسد و بخل مسلمانان كه مدخليّت در حكم خدا و پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم نداشته و ندارد و محتمل است مراد از قليلا كم فهمى مطلق آنها باشد كه نوعا در مقام تعبير از نفهمى استعمال ميشود چون بنظر حقير مقصود اثبات فهم دنيوى براى آنها نيست بلكه غرض حكم بكم فهمى و نفهمى آنها است و اللّه اعلم.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
سَيَقُولُ المُخَلَّفُونَ إِذَا انطَلَقتُم إِلي مَغانِمَ لِتَأخُذُوها ذَرُونا نَتَّبِعكُم يُرِيدُونَ أَن يُبَدِّلُوا كَلامَ اللّهِ قُل لَن تَتَّبِعُونا كَذلِكُم قالَ اللّهُ مِن قَبلُ فَسَيَقُولُونَ بَل تَحسُدُونَنا بَل كانُوا لا يَفقَهُونَ إِلاّ قَلِيلاً «15»
زود باشد که ميگويند كساني که تخلف كردند و تقاعد نمودند و نيامدند براي جنگ احزاب و موقعي که حضرت عازم مكه شد اينها هم تقاعد كردند که شرحش ميآيد و حضرت در حديبيه که نزديك مكه بود بيعت گرفت چنانچه شرحش گذشت خداوند خبر ميدهد که شما موقعي که فتح خيبر گرديد بني قريظه را هلاك كرديد و غنائم آنها را بدست آورديد اينکه منافقين که تخلف كردند ميگويند: بگذاريد ما هم با شما شركت كنيم در غنائم آنها ميخواهند كلام خدا را تغيير دهند. بفرما شما هرگز متابعت نميكنيد خداوند قبلا خبر داده پس ميگويند: شما از راه حسد ما را منع ميكنيد بلكه اينها نميفهمند مگر قليلي.
جلد 16 - صفحه 207
سَيَقُولُ المُخَلَّفُونَ منافقين و كساني که في قلوبهم مرض است: إِذَا انطَلَقتُم إِلي مَغانِمَ لِتَأخُذُوها غنائم خبير و يهود ذَرُونا نَتَّبِعكُم ما هم جزو شما مؤمنين مجاهدين هستيم بايد سهم از غنائم داشته باشيم.
يُرِيدُونَ أَن يُبَدِّلُوا كَلامَ اللّهِ وعده الهي در حديبيه که كساني که بيعت كردند غنائمي بدست ميآورند و اينها بيعت نكردند و تخلف كردند.
قُل لَن تَتَّبِعُونا هرگز شما متابعت ما را نميكنيد كَذلِكُم قالَ اللّهُ مِن قَبلُ خداوند قبلا خبر داده از حال شما.
فَسَيَقُولُونَ بَل تَحسُدُونَنا ميگويند که اينکه منع شما ما را از غنائم از روي حسد است.
بَل كانُوا لا يَفقَهُونَ إِلّا قَلِيلًا دو نحو تفسير شده يكي آنكه: فقه و فهم شما بسيار كم است جزئي از احكام دين را ميفهميد، ديگر آنكه: قليلي از شما ميفهمند که معاندين باشند.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 15)- متخلفان آماده طلب! هنگامی که پیامبر صلّی اللّه علیه و اله از «حدیبیه» باز میگشت به فرمان خدا مسلمانان شرکت کننده در حدیبیه را بشارت به «فتح خیبر» داد و تصریح فرمود که در این پیکار فقط آنها شرکت کنند، و غنائم جنگی مخصوص آنهاست.
اما این دنیا پرستان ترسو همین که از قرائن فهمیدند پیامبر صلّی اللّه علیه و اله در این جنگی که در پیش دارد قطعا پیروز میشود و غنائم فراوانی به دست سپاه اسلام خواهد افتاد، از فرصت استفاده کرده، خدمت پیامبر صلّی اللّه علیه و اله آمدند، و اجازه شرکت در میدان «خیبر» خواستند! غافل از این که آیات قرآن از قبل نازل شده بود، و سرّ آنها را فاش ساخته بود.
چنانکه در آیه میخوانیم: «هنگامی که شما برای به دست آوردن غنائمی حرکت کنید متخلفان (حدیبیه) میگویند: بگذارید ما هم در پی شما بیائیم» و در این جهاد شرکت کنیم (سَیَقُولُ الْمُخَلَّفُونَ إِذَا انْطَلَقْتُمْ إِلی مَغانِمَ لِتَأْخُذُوها ذَرُونا نَتَّبِعْکُمْ).
ج4، ص476
قرآن در پاسخ این گروه سودجو و فرصت طلب میگوید: «آنها میخواهند کلام خدا را تغییر دهند» (یُرِیدُونَ أَنْ یُبَدِّلُوا کَلامَ اللَّهِ).
سپس میافزاید: «به آنها بگو: شما هرگز نباید به دنبال ما بیائید» و حق ندارید در این میدان شرکت کنید (قُلْ لَنْ تَتَّبِعُونا).
این سخنی نیست که من از پیش خود بگویم «این گونه خداوند از قبل گفته (و ما را از آینده شما با خبر ساخته) است» (کَذلِکُمْ قالَ اللَّهُ مِنْ قَبْلُ).
خداوند دستور داده «غنائم خیبر» مخصوص «اهل حدیبیه» باشد و احدی با آنها در این امر شرکت نکند! ولی این متخلفان بیشرم و پر ادعا، باز از میدان در نمیروند و شما را متهم به حسادت میکنند «و به زودی میگویند: (مطلب چنین نیست) بلکه شما نسبت به ما حسد میورزید»! (فَسَیَقُولُونَ بَلْ تَحْسُدُونَنا).
و به این ترتیب آنها حتی بطور ضمنی پیامبر صلّی اللّه علیه و اله را تکذیب میکنند، و ریشه منع آنها را از شرکت در «غزوه خیبر» حسادت میشمرند! قرآن در آخرین جمله میگوید: «ولی آنها جز اندکی نمیفهمند»! (بَلْ کانُوا لا یَفْقَهُونَ إِلَّا قَلِیلًا).
آری! ریشه تمام بدبختیهای آنها جهل و نادانی و بیخبری است که همیشه دامنگیر آنها بوده است، جهل در مورد خداوند، و عدم معرفت مقام پیامبر صلّی اللّه علیه و اله و بیخبری از سرنوشت انسانها، و عدم توجه به ناپایداری ثروت دنیا.
نکات آیه
۱ - اخبار خداوند، از مواضع بعدى متخلّفان از سفر حدیبیه، در قبال مسؤولیت هاى جهادى (سیقول المخلّفون)
۲ - تمایل متخلّفان از سفر حدیبیه، به شرکت در جنگ خیبر براى دستیابى به غنایم و یا پوشاندن گذشته خود (سیقول المخلّفون إذا انطلقتم إلى مغانم ... ذرونا نتّبعکم) هدف متخلّفان از شرکت در جنگ خیبر، یا رسیدن به غنایم و یا توجیه گذشته تاریک خود بود. تعبیر «إلى مغانم»، بیانگر نکته اول و «یریدون أن یبدلّوا...» حاکى از نکته دوم است.
۳ - وعده الهى به مسلمانان، در دستیابى به فتح خیبر و غنایم آن، پس از صلح حدیبیه (سیقول المخلّفون إذا انطلقتم إلى مغانم لتأخذوها ذرونا نتّبعکم) آیه شریفه، در زمینه جنگ خیبر است و خداوند از حرکت مسلمانان به این جنگ به عنوان حرکت به سوى غنایم یاد کرده است. از این نکته استفاده مى شود که خداوند به طور ضمنى، نوید فتح خیبر و غنایم آن را به جبران مشکلات سفر حدیبیه، به مسلمانان داده است.
۴ - غنایم خیبر، ارمغان الهى به مسلمانان، در پى اقدام به سفر پر خطر حدیبیه * (سیقول المخلّفون إذا انطلقتم إلى مغانم لتأخذوها ) سفر حدیبیه، در آغاز چنین مى نمود که فرجامى بس مبهم و آمیخته با خطر دارد و مؤمنان واقعى با این همه بدان اقدام کردند و در پى آن خداوند نوید غنایم خیبر را به ایشان داد. با توجه به این مطالب، احتمال مى رود که میان تن دادن به آن مشکلات و دست یابى به این غنایم ارتباطى باشد.
۵ - تشویق مسلمانان از سوى خدا، براى شرکت در جنگ خیبر (إذا انطلقتم إلى مغانم لتأخذوها ) خداوند، حرکت به سوى جنگ خیبر را حرکت به سوى غنایم دریافتى دانسته است و بدین وسیله دو نکته را به مسلمانان یادآور شده است: ۱- پیروزى حتمى، ۲- دستیابى به غنایم. این دو پیام بى تردید در روحیه دادن به سپاه اسلام و تهییج آنان، نقش داشته است.
۶ - متخلفان از سفر حدیبیه، در صدد تغییر کلام خدا با شرکت در جنگ خیبر (ذرونا نتّبعکم یریدون أن یبدّلوا کلم اللّه) در برداشت هاى آتى، چگونگى و شیوه تصمیم متخلفان و احتمال هایى که در آیه وجود دارد، بیان شده است.
۷ - اعراب متخلّف از سفر حدیبیه، درصدد توجیه تخلف گذشته خود با شرکت در جنگ خیبر* (ذرونا نتّبعکم یریدون أن یبدّلوا کلم اللّه) از آیات پیشین استفاده مى شود که انگیزه اصلى متخلفان از حدیبیه، بى ایمانى بوده است; ولى آنان با اعلام آمادگى براى شرکت در جنگ خیبر، مى خواستند خود رامؤمن جلوه داده و گذشته خود را توجیه کنند و سخن الهى را در مورد خود نفى نمایند.
۸ - تلاش متخلّفان حدیبیه براى حضور در جنگ خیبر، به منظور شکستن نهى الهى از شریک شدن آنان در غنایم خیبر * (یریدون أن یبدّلوا کلم اللّه قل لن تتّبعونا کذلکم قال اللّه من قبل) برداشت بالا بدان احتمال است که به قرینه«قل لن تتّبعونا کذلکم قال اللّه من قبل»، خداوند از قبل، پربار بودن جنگ خیبر را یادآور شده و از حضور متخلفان، در آن جنگ نهى کرده است; تا آنان به غنایم دست نیابند. ولى متخلفان، به خاطر شکستن این نهى الهى، درصدد شرکت در جنگ و سهیم شدن در غنایم بودند.
۹ - فرمان خدا به پیامبر(ص)، در رد پیشنهاد غایبان از حدیبیه، براى شرکت در جنگ خبیر (ذرونا نتّبعکم ... قل لن تتّبعونا کذلکم قال اللّه من قبل) «لن تتّبعونا» مى تواند اخبار در مقام انشا باشد.
۱۰ - فاصله زمانى نزدیک میان صلح حدیبیه و فتح خبیر (سیقول المخلّفون) با توجه به «سین» در «سیقول» و پیوستگى آیات صلح حدیبیه با جنگ خیبر، برداشت بالا قابل استفاده است.
۱۱ - اخبار خداوند، از محرومیت حتمى غایبان در حدیبیه از شرکت در جنگ خیبر (ذرونا نتّبعکم ... قل لن تتّبعونا کذلکم قال اللّه من قبل) «لن تتّبعونا» ممکن است در مقام انشا نباشد; بلکه اخبار باشد.
۱۲ - اختصاص غنایم خیبر به شرکت کنندگان سفر حدیبیه، براساس وعده قبلى خداوند * (إذا انطلقتم إلى مغانم لتأخذوها ... قال اللّه من قبل) برداشت بالا بدان احتمال است که آنچه از قبل گفته شده، اختصاص غنایم، به حاضران صلح حدیبیه باشد; چه این که این نکته از نظر تاریخى نیز تأیید شده است.
۱۳ - منع شدگان از شرکت در فتح خیبر، متهم کننده مؤمنان به حسدورزى (فسیقولون بل تحسدوننا)
۱۴ - ناباورى عمیق متخلّفان از حدیبیه، نسبت به سخنان پیامبر(ص) و مؤمنان (کذلکم قال اللّه من قبل فسیقولون بل تحسدوننا) پس از ابلاغ کلام خداوند بهوسیله پیامبر(ص) به متخلفان، مبنى بر عدم شرکت ایشان در فتح خیبر، آنان پیامبر(ص) و مؤمنان را به حسادت متهم کردند و این بیانگر مطلب بالا است.
۱۵ - متخلّفان از سفر حدیبیه، مردمى سطحى نگر و ظاهربین بودند. (بل کانوا لایفقهون إلاّ قلیلاً)
۱۶ - تخلّف از دستور پیامبر(ص) و ناباورى نسبت به وحى، ناشى از سطحى نگرى است. (کذلکم قال اللّه من قبل فسیقولون بل تحسدوننا بل کانوا لایفقهون إلاّ قلیلاً) با توجّه به ارتباط صدر و ذیل آیه، مطلب بالا استفاده مى شود.
۱۷ - سطحى نگرى و عدم درک عمیق واقعیت ها، زمینه ساز ناهنجارى کردار و نادرستى مواضع انسان (فسیقولون بل تحسدوننا بل کانوا لایفقهون إلاّ قلیلاً) خداوند، پس از این که انحراف ها و کاستى هاى عمیق اعراب متخلف از حدیبیه را یادآور شده، در یک نتیجه گیرى و تحلیل کلى، آنان را فاقد درک عمیق معرفى کرده است و راز رفتار نادرست آنان را برملا مى سازد.
موضوعات مرتبط
- حدیبیه: انگیزه متخلفان از مسافرت به حدیبیه ۸; بى ایمانى متخلفان از مسافرت به حدیبیه ۱۴; تحریفگرى متخلفان از مسافرت به حدیبیه ۶; تلاش متخلفان از مسافرت به حدیبیه ۸; توجیه گرى متخلفان از مسافرت به حدیبیه ۷; تهمتهاى متخلفان از مسافرت به حدیبیه ۱۳; پاداش مسافرت به حدیبیه ۴; خواسته هاى متخلفان از مسافرت به حدیبیه ۲; دنیاطلبى متخلفان از مسافرت به حدیبیه ۲، ۸; رد پیشنهاد متخلفان از مسافرت به حدیبیه ۹; سطحى نگرى متخلفان از مسافرت به حدیبیه ۱۵; متخلفان از مسافرت به حدیبیه و جهاد ۱; متخلفان از مسافرت به حدیبیه و غزوه خیبر ۶، ۷، ۸، ۱۱; محرومیت متخلفان از مسافرت به حدیبیه ۱۱; وعده به مسافران به حدیبیه ۱۲
- خدا: اوامر خدا ۹; پاداشهاى خدا ۴; تشویقهاى خدا ۵; نواهى خدا ۸; وعده هاى خدا ۳، ۱۲
- سطحى نگرى: آثار سطحى نگرى ۱۶، ۱۷
- صلح حدیبیه: آثار صلح حدیبیه ۳; زمان صلح حدیبیه ۱۰
- عصیان: عوامل عصیان از محمد(ص) ۱۶
- عمل: زمینه عمل ناپسند ۱۷
- غزوه خیبر: تشویق به غزوه خیبر ۵; تهمتهاى محرومان از غزوه خیبر ۱۳; زمان غزوه خیبر ۱۰; غنایم غزوه خیبر ۳، ۴; قصه غزوه خیبر ۲، ۴، ۶، ۷، ۹، ۱۱; محرومان از غزوه خیبر ۱۱; نهى از شرکت در غزوه خیبر ۸; وعده پیروزى در غزوه خیبر ۳; وعده غنایم غزوه خیبر ۱۲
- غنیمت: وعده غنیمت ۳
- قرآن: پیشگوییهاى قرآن ۱، ۱۱; تحریف قرآن ۶
- مؤمنان: تهمت حسد به مؤمنان ۱۳
- محمد(ص): مکذبان محمد(ص) ۱۴
- مسلمانان: تشویق مسلمانان ۵; وعده به مسلمانان ۳
- وحى: عوامل تکذیب وحى ۱۶
منابع
- ↑ صاحب تفسیر برهان گوید: هنگامى که رسول خدا صلی الله علیه و آله از حدیبیه بسوى مدینه مراجعت فرمود. غزوه خیبر پیش آمد در این جنگ متخلفین اجازه خواستند که در این جنگ همراه پیامبر جهت شرکت در آن بیرون آیند سپس این آیه نازل گردید.