الكهف ٥١

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۲۹ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۰۵:۲۷ توسط 127.0.0.1 (بحث) (Edited by QRobot)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)


ترجمه

من هرگز آنها [= ابلیس و فرزندانش‌] را به هنگام آفرینش آسمانها و زمین، و نه به هنگام آفرینش خودشان، حاضر نساختم! و من هیچ گاه گمراه‌کنندگان را دستیار خود قرار نمی‌دهم!

|آنها را نه در آفرينش آسمان‌ها و زمين شاهد ساختم و نه در آفرينش خودشان، و من آن نيستم كه گمراه كنندگان را دستيار خود گيرم
[من‌] آنان را نه در آفرينش آسمانها و زمين به شهادت طلبيدم و نه در آفرينش خودشان. و من آن نيستم كه گمراهگران را همكار خود بگيرم.
من در وقت آفرینش آسمانها و زمین و یا خلقت خود این مردم آنها را حاضر و گواه نساختم (و کمک از کسی نخواستم) و هرگز گمراه کنندگان را به مددکاری نگرفتم.
من ابلیس و نسلش را در آفرینش آسمان ها و [در پدید آوردن]، زمین و در آفرینش خودشان شاهد و گواه نگرفتم [تا یاریم دهند]؛ و من گمراه کنندگان را یار و مددکار خود نگرفته ام.
آنگاه كه آسمانها و زمين و خودشان را مى‌آفريدم، از آنها يارى نخواستم. زيرا من گمراه‌كنندگان را به يارى نمى‌گيرم.
آنان را در هنگام آفرینش آسمانها و زمین و آفرینش خودشان گواه نگرفتم و من آن نیستم که گمراه‌کنندگان را به یاری بگیرم‌
من آنان- شيطان و فرزندان او- را هنگام آفرينش آسمانها و زمين حاضر و گواه نساختم و نه به هنگام آفرينش خودشان، و من هرگز گمراه‌كنندگان را يار و مددكار نگرفتم.
من ابلیس و فرزندانش را به هنگام آفرینش آسمانها و زمین، و (حتّی برخی از) خودشان را هم به هنگام آفرینش (برخی از) خودشان (در صحنه‌ی خلقت) حاضر نکرده‌ام، و گمراهسازان را دستیار و مددکار خود نساخته‌ام (و اصلاً به دستیار و مددکار نیازی ندارم).
من نه آفرینش آسمان‌ها و زمین را بدیشان نشان دادم و نه آفرینش خودهاشان را. و من (آن) نبوده‌ام که کمک گیرنده از گمراه‌کنندگان باشم.
گواه نگرفتم ایشان را بر آفرینش آسمانها و زمین و نه آفرینش خودشان و نبودم هرگز گیرنده گمراهان بازوئی‌


الكهف ٥٠ آیه ٥١ الكهف ٥٢
سوره : سوره الكهف
نزول :
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ١٦
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«الْمُضِلِّینَ»: گمراهسازان. سرگشته‌کنندگان. «عَضُداً»: معیّن. مددکار. دستیار.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر

نکات آیه

۱- شیاطین، فاقد کمترین دخالت و نظارت در کار آفرینش آسمان ها و زمین و نیز خلقت خودشان اند. (ما أشهدتّهم خلق السموت والأرض و لاخلق أنفسهم) «إشهاد» یعنى، دیگرى را به شهادت و حضور خواندن. نفى شاهد گرفته شدن شیاطین در آفرینش آسمان ها و زمین و خلقت خود آن ها، کنایه از آن است که آنان، هیچ نقشى در الوهیت و تدبیر جهان نداشته اند تا در موقع آفرینش، به حضور فراخوانده شده و شاهد خلقت باشند.

۲- داشتن اطلاع و آگاهى همه جانبه به ابعاد امور، شرط ضرورى ولایت و سرپرستى است. (أفتتّخذونه و ذرّیّته أولیاء من دونى ... ما أشهدتّهم خلق السموت والأرض)

۳- حضور نداشتن شیاطین در کار آفرینش جهان، نشان عدم صلاحیت آنان براى ولایت و تدبیر امور عالم است. (أفتتّخذونه و ذرّیّته أولیاء من دونى ... ما أشهدتّهم خلق السموت والأرض)

۴- آفریننده هر چیز، تواناترین و شایسته ترین فرد براى اداره و تدبیر آن است. (أفتتخدونه و ذرّیّته أولیاء من دونى ... ما أشهدتّهم خلق السموت والأرض و لاخلق أنفسهم) خداوند، براى رد صلاحیت شیاطین در ولىّ بودن، به نقش نداشتن آنان در آفرینش استناد و در نقطه مقابل، بر ولىّ مطلق بودن خود با توجه به این که خود، آفریننده تمامى هستى است، تصریح کرده است. توجه به این نکات، رساننده برداشت یاد شده است.

۵- مشرکان، در تدبیر هستى، کسانى را جایگزین خداوند قرار داده اند که خود، مخلوق خدا و فاقد کمترین نقش در خلقت خویش اند. (أفتتّخذونه و ذرّیّته أولیاء ... ما أشهدتّهم ... خلق أنفسهم)

۶- خداوند، در خلق و نیز تدبیر و مدیریت جهان، یگانه است و شریکى ندارد. (أفتتّخذونه و ذرّیّته أولیاء من دونى ... ما أشهدتّهم خلق السموت والأرض) با استفاده از ارتباط دو آیه، تعبیر «أولیاء من دونى» اشاره به توحید در تدبیر و ولایت دارد و ضمیر مفرد متکلم در «ما أشهدتّهم» توحید در آفرینش را تبیین مى کند.

۷- استفاده و کمک گرفتن از عوامل گمراهى در کار تدبیر عالم، دور از ساحت خداوند است. (و ما کنت متّخذ المضلّین عضدًا) جمله «ما کنت» (من این چنین نبوده و نیستم) بیان سنت و قاعده اى در کار خداوند است. «مضلّ»، یعنى «گمراه کننده» و مصداق آن، در آیه، شیاطین هستند. «عضد» به معناى «بازو» است و مراد از آن، در این جا، کمک کار و یاور است.

۸- به کارگیرى نیروهاى ناصالح، ناسازگار با ولایت دل سوزانه و بر حق است. (و ما کنت متّخذ المضلّین عضدًا)

۹- گمراگرى، بزرگ ترین ویژگى شیاطین است. (أفتتّخذونه و ذرّیّته أولیاء ... و ما کنت متّخذ المضلّین عضدًا)

۱۰- هدایت، رشد و تکامل، هدف اصلى خداوند در آفرینش جهان است. (و ما کنت متّخذ المضلّین عضدًا) عدم استفاده خداوند از نیروهاى گمراه کننده، نشانه آن است که گمراهى با هدف آفرینش سازگار نسیت. بنابراین، هدف اصلى آفرینش، هدایت و راه یابى است.

۱۱- استفاده از نیروهاى گمراه و گمراه کننده در مدیریت ها و مراکز تصمیم گیرى جامعه، امرى ناروا و شیوه اى غیرالهى است. (و ما کنت متّخذ المضلّین عضدًا)

موضوعات مرتبط

  • آسمان: خلقت آسمان ها ۱
  • آفرینش: فلسفه آفرینش ۱۰
  • استمداد: استمداد از اضلالگران ۷، ۱۱; استمداد از گمراهان ۸، ۱۱
  • تکامل: اهمیت تکامل ۱۰
  • توحید: توحید ربوبى ۶
  • جهان بینى: جهان بینى توحیدى ۶
  • حق: موانع ولایت حق ۸
  • خالق: نقش خالق ۴
  • خالقیت: توحید در خالقیت ۶
  • خدا: تنزیه خدا ۷; روش تدبیر خدا ۷
  • زمین: خلقت زمین ۱
  • شرک: رد شرک ربوبى ۷
  • شیاطین: اضلال شیاطین ۹; خلقت شیاطین ۱; دلایل رد تدبیر شیاطین ۳; دلایل رد ولایت شیاطین ۳; نشانه هاى بى کفایتى شیاطین ۳; نقش شیاطین ۱ ; ویژگیهاى شیاطین ۹
  • علم: آثار علم ۲
  • عمل: عمل ناپسند ۱۱
  • مدیر: بهترین مدیر ۴
  • مدیریت: روش مدیریت ۱۱; شرایط مدیریت ۴
  • مشرکان: شرک ربوبى مشرکان ۵; عقیده مشرکان ۵
  • ولایت: شرایط ولایت ۲; علم در ولایت ۲
  • هدایت: اهمیت هدایت ۱۰

منابع