فاطر ١٣

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۱ دی ۱۳۹۹، ساعت ۰۵:۳۱ توسط 127.0.0.1 (بحث) (افزودن جزییات آیه)
کپی متن آیه
يُولِجُ‌ اللَّيْلَ‌ فِي‌ النَّهَارِ وَ يُولِجُ‌ النَّهَارَ فِي‌ اللَّيْلِ‌ وَ سَخَّرَ الشَّمْسَ‌ وَ الْقَمَرَ کُلٌ‌ يَجْرِي‌ لِأَجَلٍ‌ مُسَمًّى‌ ذٰلِکُمُ‌ اللَّهُ‌ رَبُّکُمْ‌ لَهُ‌ الْمُلْکُ‌ وَ الَّذِينَ‌ تَدْعُونَ‌ مِنْ‌ دُونِهِ‌ مَا يَمْلِکُونَ‌ مِنْ‌ قِطْمِيرٍ

ترجمه

او شب را در روز داخل می‌کند و روز را در شب؛ و خورشید و ماه را مسخّر (شما) کرده، هر یک تا سرآمد معیّنی به حرکت خود ادامه می‌دهد؛ این است خداوند، پروردگار شما؛ حاکمیّت (در سراسر عالم) از آن اوست: و کسانی را که جز او می‌خوانید (و می‌پرستید) حتی به اندازه پوست نازک هسته خرما مالک نیستند!

|شب را در روز داخل مى‌كند [و روز بلند مى‌شود] و روز را در شب وارد مى‌كند، و آفتاب و ماه را تسخير كرده است [كه‌] هر يك تا سر آمد معينى روانند. اين است خداوند كه پروردگار شماست. فرمانروايى از آن اوست، و كسانى را كه غير از او مى‌خوانيد، مالك پوست هسته خر
شب را به روز درمى‌آورد و روز را به شب درمى‌آورد، و آفتاب و ماه را تسخير كرده است [كه‌] هر يك تا هنگامى معين روانند؛ اين است خدا پروردگار شما؛ فرمانروايى از آنِ اوست. و كسانى را كه بجز او مى‌خوانيد، مالك پوست هسته خرمايى [هم ]نيستند.
خداست که شب را درون پرده روز پنهان سازد و روز را درون پرده شب، و خورشید و ماه را مسخّر کرده که هر یک به مقدار معیّن و مدار خاصی می‌گردند، اوست خدای آفریننده و پروردگار شما، که همه ملک هستی از اوست، و به غیر او معبودانی که به خدایی می‌خوانید در جهان دارای پوست هسته خرمایی نیستند.
شب را در روز فرو می برد و روز را در شب فرو می برد، و خورشید و ماه را مسخّر و رام کرده است که هر کدام تا سرآمدی معین روانند. این است خدا پروردگار شما، فرمانروایی، ویژه اوست و کسانی را که به جای او می پرستیدید، مالک پوست هسته خرمایی هم نیستند.
از شب مى‌كاهد و به روز مى‌افزايد و از روز مى‌كاهد و به شب مى‌افزايد و آفتاب و ماه را رام كرد. هر يك تا زمانى معين در حركتند. اين است خدا پروردگار شما. فرمانروايى از آن اوست. چيزهايى را كه سواى او به خدايى مى‌خوانيد مالك پوست ميان هسته خرمايى هم نيستند.
از شب می‌کاهد و بر روز می‌افزاید و از روز می‌کاهد و بر شب می‌افزاید، و خورشید و ماه را رام کرده است که هر یک تا سرآمدی معین جریان دارند، چنین است خداوند پروردگارتان، که فرمانروایی او راست، و کسانی که [ای ناباوران‌] به جای او می‌خوانید، مالک [چیزی حتی به اندازه‌] پوست هسته خرما نیستند
شب را در روز درمى‌آورد و روز را در شب- اشاره است به كاهش و افزايش شب و روز- و خورشيد و ماه را رام كرد و هر يك تا سرآمدى نامبرده روان است. اين است خداى، پروردگار شما، پادشاهى او راست و آنان كه به جاى او مى‌خوانيد- مى‌پرستيد- پوست هسته خرمايى- كمترين چيزى- را دارا نيستند.
خدا شب را داخل در روز، و روز را داخل در شب می‌کند. او خورشید و ماه را مسخّر کرده است (و برای سود انسانها به گردش و چرخش انداخته است). هر یک از آن دو تا مدّت معیّن و سرآمد روشنی به حرکت خود ادامه می‌دهند. آن کسی که (درازی و کوتاهی شبها و روزها و نظام نور و ظلمت و حرکات دقیق ماه و خورشید را سر و سامان داده است) الله است که خداوندگار شما است، و مالکیّت و حاکمیّت (جهان هستی) از آن او است. و بجز او کسانی که به فریاد می‌خوانید (و پرستش می‌نمائید) حتی مالکیّت و حاکمیّت پوسته‌ی نازک خرمائی را ندارند.
شب را در روز فرو می‌برد و روز را در شب فرو می‌برد و آفتاب و ماه را تسخیر کرده است (که) هر یک تا هنگامی معیّن روانند؛ این است خدا، پروردگار شما؛ پادشاهی تنها از آنِ اوست. و کسانی را که بجز او می‌خوانید (و می‌خواهید) مالک سوراخی از هسته‌ی خرمایی (هم) نیستند.
فروبرد شب را در روز و فروبرد روز را در شب و رام گرداند مهر و ماه را هر کدام روانند تا سرآمدی نامبرده این است پروردگار شما وی را است پادشاهی و آنان که خوانید جز او دارا نیستند پوست هسته خرمائی‌

He merges the night into the day, and He merges the day into the night; and He regulates the sun and the moon, each running for a stated term. Such is Allah, your Lord; His is the sovereignty. As for those you call upon besides Him, they do not possess a speck.
ترتیل:
ترجمه:
فاطر ١٢ آیه ١٣ فاطر ١٤
سوره : سوره فاطر
نزول : ١٠ هجرت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٣٢
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«یُولِجُ»: (نگا: آل‌عمران / ، حجّ / ، لقمان / ) / «أَجَلٍ مُّسَمّیً»: (نگا: رعد / روم / لقمان / ). «تَدْعُونَ»: (نگا: انعام / و و ، اعراف / و و اسراء / ، مریم / ، حجّ / ). «قِطْمِیرٍ»: پوسته نازک و سفیدرنگ پیرامون هسته خرما، که نشان و نماد ناچیزی و کمی است.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


يُولِجُ اللَّيْلَ فِي النَّهارِ وَ يُولِجُ النَّهارَ فِي اللَّيْلِ وَ سَخَّرَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ كُلٌّ يَجْرِي لِأَجَلٍ مُسَمًّى ذلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ لَهُ الْمُلْكُ وَ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ ما يَمْلِكُونَ مِنْ قِطْمِيرٍ «13»

شب را در روز فرو مى‌برد و روز را در شب داخل مى‌كند. (از يكى مى‌كاهد و به ديگرى مى‌افزايد.) و خورشيد و ماه را رام و مسخّر نمود، هر يك از آنها براى مدّتى معين در حركتند. اين است خداوند پروردگار شما، فرمانروايى مخصوص اوست. و كسانى كه به جاى او مى‌خوانيد مالكِ پوست هسته‌ى خرمائى نيستند.

نکته ها

شب و روز به تدريج جاى خود را به ديگرى مى‌دهند تا از آثار زيانبار انتقال تاريكى به روشنايى و بالعكس جلوگيرى شود.

پیام ها

1- كوتاه و بلند شدن شب و روز و يا انتقال تدريجى هر يك به ديگرى تصادفى نيست. «يُولِجُ»

2- طبيعت مسخّر خداست. سَخَّرَ الشَّمْسَ‌ ...

جلد 7 - صفحه 484

3- حركات ماه و خورشيد، زمان بندى و پايانى دارد. «يَجْرِي لِأَجَلٍ مُسَمًّى»

4- از توجّه به آفرينش منظّم و هدفدار و زمان بندى شده، توحيد خود را تقويت كنيد. «ذلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ»

5- در شيوه‌ى تبليغ، ابتدا چهره‌ى حقّ را تبيين كنيد، بعد با چهره باطل مقايسه نماييد. «ذلِكُمُ اللَّهُ‌- وَ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ»

6- دعا و طلب بايد از مقام برتر باشد؛ بت‌ها نه برتر از شما هستند و نه مالك سود و زيانى. «ما يَمْلِكُونَ»

7- انسان، به كجا مى‌رود؟ قدرت مطلقه الهى‌ «لَهُ الْمُلْكُ» را رها كرده، به سراغ موجوداتى مى‌رود كه هيچ قدرتى ندارند. «ما يَمْلِكُونَ مِنْ قِطْمِيرٍ»

8- در شيوه‌ى تبليغ، از مثال‌هايى استفاده كنيد كه همه‌ى مردم در همه‌ى زمان‌ها و مكان‌ها آن را بفهمند. «قِطْمِيرٍ»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



يُولِجُ اللَّيْلَ فِي النَّهارِ وَ يُولِجُ النَّهارَ فِي اللَّيْلِ وَ سَخَّرَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ كُلٌّ يَجْرِي لِأَجَلٍ مُسَمًّى ذلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ لَهُ الْمُلْكُ وَ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ ما يَمْلِكُونَ مِنْ قِطْمِيرٍ «13»

يُولِجُ اللَّيْلَ فِي النَّهارِ: در مى‌آورد شب را در روز، يعنى مقدارى از شب در روز مى‌افزايد تا زمان روز دراز مى‌گردد از زمان شب، و آن دو ربع بهار و

جلد 11 - صفحه 23

تابستان است. وَ يُولِجُ النَّهارَ فِي اللَّيْلِ‌: و داخل مى‌سازد روز را در شب، يعنى از ساعات روز بر ساعات شب مى‌افزايد تا ساعت شب زايد شود از ساعات روز، و آن در دو ربع پائيز و زمستان است. وَ سَخَّرَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ: و مسخر فرمان خود ساخت آفتاب و ماه را، كُلٌّ يَجْرِي لِأَجَلٍ مُسَمًّى‌: هر يك از اين نيّرين كه مى‌رود در مجراى خود براى وقتى نامبرده شده، يعنى تا زمان معلومى كه دور خود را تمام كند، يا روز قيامت از سير خود بازماند.

ذلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ‌: آن خدائى كه خالق و فاعل اين اشياء و مسخر آنست، خداى به حق است پروردگار و آفريدگار شما، لَهُ الْمُلْكُ‌: مر ذات يگانه او راست پادشاهى. در اين اشعار است به آنكه فاعليت او سبحانه اشياء مزبوره را، موجب ثبوت اين اخبار مترادفه است. وَ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ‌: و آنانكه مى‌خوانند و مى‌پرستند غير از خداى تعالى، ما يَمْلِكُونَ مِنْ قِطْمِيرٍ: مالك نمى‌شوند مقدار پوست استخوان خرما را، زيرا مالك على الاطلاق و معبود به استحقاق، اوست و بس، پس ذات او متفرد است به الوهيت.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ اللَّهُ خَلَقَكُمْ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ ثُمَّ جَعَلَكُمْ أَزْواجاً وَ ما تَحْمِلُ مِنْ أُنْثى‌ وَ لا تَضَعُ إِلاَّ بِعِلْمِهِ وَ ما يُعَمَّرُ مِنْ مُعَمَّرٍ وَ لا يُنْقَصُ مِنْ عُمُرِهِ إِلاَّ فِي كِتابٍ إِنَّ ذلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرٌ «11» وَ ما يَسْتَوِي الْبَحْرانِ هذا عَذْبٌ فُراتٌ سائِغٌ شَرابُهُ وَ هذا مِلْحٌ أُجاجٌ وَ مِنْ كُلٍّ تَأْكُلُونَ لَحْماً طَرِيًّا وَ تَسْتَخْرِجُونَ حِلْيَةً تَلْبَسُونَها وَ تَرَى الْفُلْكَ فِيهِ مَواخِرَ لِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ وَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ «12» يُولِجُ اللَّيْلَ فِي النَّهارِ وَ يُولِجُ النَّهارَ فِي اللَّيْلِ وَ سَخَّرَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ كُلٌّ يَجْرِي لِأَجَلٍ مُسَمًّى ذلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ لَهُ الْمُلْكُ وَ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ ما يَمْلِكُونَ مِنْ قِطْمِيرٍ «13» إِنْ تَدْعُوهُمْ لا يَسْمَعُوا دُعاءَكُمْ وَ لَوْ سَمِعُوا مَا اسْتَجابُوا لَكُمْ وَ يَوْمَ الْقِيامَةِ يَكْفُرُونَ بِشِرْكِكُمْ وَ لا يُنَبِّئُكَ مِثْلُ خَبِيرٍ «14»

ترجمه‌

و خداوند آفريد شما را از خاك پس از نطفه پس قرار دادتان جفتها و بارور نميشود هيچ زنى و نمى‌نهد بار خود را مگر با علم او و عمر داده نميشود هيچ صاحب عمرى و كم كرده نميشود از عمرش مگر آنكه در كتابى است همانا اين بر خدا آسانست‌

و يكسان نيستند دو دريا اين شيرين خوش طعم گوارا است آشاميدنيش‌


جلد 4 صفحه 380

و اين شور و تلخ و از هر يك ميخوريد گوشتى تازه و بيرون مى‌آوريد پيرايه‌ئى كه ميپوشيد آنرا و ميبينى كشتيها را در آن كه شكافنده‌هاى آبند تا بجوئيد از فضل او و باشد كه شما شكر كنيد

درمى‌آورد شب را در روز و در ميآورد روز را در شب و مسخّر گردانيد آفتاب و ماه را هر يك سير ميكند تا وقتى نامبرده شده اينست خدا پروردگارتان مر او را است پادشاهى و كسانى را كه ميخوانيد غير از او مالك نميباشند پوست هسته خرمائى را

اگر بخوانيدشان نميشنوند خواندنتان را و اگر بشنوند اجابت نميكنند شما را و در روز قيامت منكر شوند شرك شما را و خبر نمى‌دهد تو را مانند آگاهى كه خبر داد.

تفسير

خداوند متعال براى اثبات قدرت كامله و رحمت شامله و بيان احاطه علميّه خود عطف بما سبق فرموده ميفرمايد و خدا آفريد شما را در بدو امر از خاكى كه ارزاق از آن بوجود ميآيد و پس از آن از نطفه كه منى است و از ارزاق بوجود ميآيد پس قرار داد شما را جفتهاى يكديگر از مرد و زن و هيچ زنى بارور نميشود بفرزندى از جنس ذكور و اناث و وضع حمل نميكند مگر آنكه خدا ميداند چه وقت بارور شد و بچه بارور شد و چه وقت فارغ ميشود و عمر نميكند هيچ معمّر و سالخورده‌ئى و كم نميشود از عمرش مگر آنكه در لوح محو و اثبات الهى مكتوب است و اين محو و اثبات و اضافه و نقصان براى خدا آسان است مانند ساير كارها و بعضى گفته‌اند مراد آنستكه هيچ كس عمر دراز يا كوتاه نكند مگر آنكه مقدار آن در لوح محفوظ ثبت است و اين ثبت براى خدا آسان است و مؤيّد معناى اوّل است آنكه قمّى ره نقل فرموده كه آن ردّ بر كسى است كه منكر بداء است يعنى نمايش تغيير در تقدير خدا براى معلّق بودن آن مثلا نوشته شده كه اگر فلانى صله رحم نمود يكصد سال عمر كند و اگر قطع كرد پنجاه سال چون از پيغمبر صلى اللّه عليه و اله روايت شده كه صدقه و صله رحم آباد ميكند ديار را و زياد مينمايد اعمار را و از امام صادق عليه السّلام روايت شده است كه مردى سه سال از عمرش باقى مانده صله رحم مينمايد سى سال بر عمرش افزوده ميشود و ميگردد سى و سه سال و مردى سى و سه سال از عمرش باقى است قطع رحم ميكند سى سال از عمرش كم ميشود و ميگردد سه سال و اخبار در اين معنى بسيار است و يكى از آثار قدرت خدا آنستكه دو درياى متّصل‌


جلد 4 صفحه 381

بيكديگر مساوى نيستند آب آن دو در صفات يكى شيرين و خوش‌طعم و گوارا است و ديگرى شور و تلخ و ناگوار و در عين حال هر دو مفيدند براى بشر چون از هر دو ماهى حلال صيد ميكنند و مرواريد و مرجان بيرون ميآورند و زينت لباس خودشان قرار ميدهند يا گلوبند و دست‌بند ميكنند و ميپوشند آنرا و ديده ميشود كشتيها در هر يك كه آب دريا را ميشكافند و جارى ميگردند در آن باراده ناخدا بامر خدا بيك باد از هر طرف كه بخواهد براى آنكه مردم بفضل الهى مسافرت و تجارت كنند و بهره‌مند گردند و شكرگزار باشند و گفته‌اند اين مثلى است كه خداوند براى مؤمن و كافر زده و آن را شبيه بدرياى شيرين و گوارا و اين را شبيه بدرياى شور و تلخ فرموده و بنظر حقير اگر مثل باشد براى مرد و زن است كه در آيه سابقه ذكر شده و مقصود آنست كه آندو اگر چه در صفات و اخلاق با هم متفاوتند ولى هر يك مورد استفاده ديگرى و هر دو مورد استفاده همه هستند چون هر يك زينت و لباس ديگرى و هر دو موجب ازدياد نسل بشرند مگر مراد از ازواج اصناف باشد چنانچه بعضى گفته‌اند كه مراد از جعلكم ازواجا اصناف خلقند از سفيد و سياه و سرخ و غيرها كه در اين صورت آن مثل بى‌مناسبت نيست و ديگر از آثار قدرت خدا آنستكه در هر سال يكمرتبه بتدريج از شب ميكاهد و داخل در روز ميكند و يكمرتبه از روز ميكاهد و داخل در شب ميكند و آفتاب و ماه را مسخّر خود فرموده كه باراده او سير ميكنند با نظم معيّنى تا دوره خود را بپايان رسانند در وقت معيّن يا سير خود را بپايان رسانند در زمان معيّنى كه روز قيامت باشد اين خداى با چنين قدرتى پروردگار شما است كه پادشاه حقيقى است و مستحقّ پرستش و ستايش نه بتها كه مالك چيزى نيستند حتى قطمير كه قمّى ره فرموده پوست نازك روى هسته است و اگر بخوانيد آنها را نميشنوند و بر فرض بشنوند اجابت نميكنند چون قدرت ندارند و چون روز قيامت شود منكر پرستش شما شوند و گويند نبوديد شما در دنيا اينطور كه عبادت ما را كنيد اطاعت شيطان را ميكرديد يا چرا عبادت ما را نموديد اى پيغمبر مكرّم هيچ كس مانند خدا ترا خبر نميدهد از اين امور چون او فقط از اوضاع و احوال آنعالم با خبر است چنانچه بتمام واقعيّات و واقعات آگاه است و هر كس بر خلاف اين بگويد


جلد 4 صفحه 382

بر خلاف واقع گفته است و لا ينقص بصيغه معلوم و يدعون بصيغه مغايب نيز قرائت شده است.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


يُولِج‌ُ اللَّيل‌َ فِي‌ النَّهارِ وَ يُولِج‌ُ النَّهارَ فِي‌ اللَّيل‌ِ وَ سَخَّرَ الشَّمس‌َ وَ القَمَرَ كُل‌ٌّ يَجرِي‌ لِأَجَل‌ٍ مُسَمًّي‌ ذلِكُم‌ُ اللّه‌ُ رَبُّكُم‌ لَه‌ُ المُلك‌ُ وَ الَّذِين‌َ تَدعُون‌َ مِن‌ دُونِه‌ِ ما يَملِكُون‌َ مِن‌ قِطمِيرٍ «13»

داخل‌ ميفرمايد شب‌ ‌را‌ ‌در‌ روز و داخل‌ ميكند روز ‌را‌ ‌در‌ شب‌ و مسخر فرموده‌ خورشيد و ماه‌ ‌را‌ ‌کل‌ ‌آنها‌ جريان‌ دارند ‌تا‌ اجلي‌ ‌که‌ ‌بر‌ ‌آنها‌ معين‌ ‌شده‌ اينست‌ پروردگار ‌شما‌ خداوند متعال‌، اختصاص‌ باو دارد تمام‌ ممكنات‌ مالك‌ تمام‌ ‌آنها‌ ‌او‌ ‌است‌ و كساني‌ ‌که‌ ‌غير‌ ‌او‌ ‌را‌ پرستش‌ ميكنند باندازه يك‌ قطمير مالك‌ نيستند ‌آنها‌ ‌يعني‌ الهه ‌آنها‌.

و قطمير ‌را‌ بعضي‌ گفتند پوست‌ خرما ‌است‌ و بعضي‌ گفتند ‌آن‌ نقطه‌ سفيد ‌است‌ ‌که‌ ‌در‌ هسته خرما ‌است‌ ‌که‌ بمنزله نطفه‌ ‌است‌.

يُولِج‌ُ اللَّيل‌َ فِي‌ النَّهارِ وَ يُولِج‌ُ النَّهارَ فِي‌ اللَّيل‌ِ ‌اينکه‌ جمله‌ دو نحوه‌ تفسير ‌شده‌ يكي‌ آنكه‌ شب‌ ‌را‌ روز ميكند و روز ‌را‌ شب‌ و ديگر آنكه‌ شب‌ ‌را‌ بروز ميافزايد و روز ‌را‌ بشب‌ باختلاف‌ فصول‌.

وَ سَخَّرَ الشَّمس‌َ وَ القَمَرَ كُل‌ٌّ يَجرِي‌ لِأَجَل‌ٍ مُسَمًّي‌ اما تسخير شمس‌ گفتند يك‌ حركت‌ مستقيمه‌ دارد باتمام‌ منظومه‌هاي‌ شمسي‌ و تمام‌ كرات‌ جويه‌ بطرف‌ كره وگا ‌که‌ ‌در‌ لغت‌ عربي‌ نسر الطائرش‌ گويند و چون‌ تمام‌ ‌اينکه‌ كرات‌ مجتمع‌ شدند آنجا تمام‌ ‌از‌ حركت‌ ميافتند و تمام‌ ‌به‌ ‌هم‌ نزديك‌ ميشوند و قيامت‌ ‌بر‌ پا ميشود و ‌در‌ سوره‌

جلد 15 - صفحه 16

يس‌ ‌هم‌ ميفرمايد: وَ الشَّمس‌ُ تَجرِي‌ لِمُستَقَرٍّ لَها (آيه 38) و اما تسخير قمر سير قمر ‌است‌ دور كره‌ شمس‌ ‌در‌ يك‌ ماه‌ ‌در‌ دوازده‌ برج‌ ‌که‌ ‌هر‌ دو روز و نصف‌ تقريبا ‌در‌ يك‌ برج‌ ‌است‌ و اما كره‌ زمين‌ و آب‌ دو حركت‌ دارد يكي‌ وضعي‌ ‌که‌ دور ‌خود‌ ميچرخد ‌بر‌ توالي‌ و تشكيل‌ شب‌ و روز ميدهد و يكي‌ انتقالي‌ دور كره‌ شمس‌ ‌در‌ مدت‌ يك‌ سال‌ تشكيل‌ سال‌ ميدهد.

ذلِكُم‌ُ اللّه‌ُ رَبُّكُم‌ اينست‌ خداوند متعال‌ پروردگار ‌شما‌ رب‌ ديگري‌ نداريد لَه‌ُ المُلك‌ُ سلطنت‌ و مالكيت‌ اختصاص‌ باو دارد.

وَ الَّذِين‌َ تَدعُون‌َ مِن‌ دُونِه‌ِ ‌از‌ الهه ‌خود‌ ‌از‌ اصنام‌ و ‌غير‌ ‌آنها‌.

ما يَملِكُون‌َ مِن‌ قِطمِيرٍ هيچ‌ نفع‌ و ضرري‌ ندارند و هيچ‌ گونه‌ قدرتي‌ ‌در‌ ‌آنها‌ نيست‌.

برگزیده تفسیر نمونه


(آیه 13)- باز در اینجا به قسمت دیگری از آیات توحید و نعمتهای بی‌پایان پروردگار اشاره می‌کند تا ضمن آگاهی دادن به انسان حسّ شکرگزاری آنان را در مسیر شناخت معبود حقیقی برانگیزد، می‌فرماید: «او شب را در روز داخل می‌کند

ج4، ص64

و روز را در شب» (یُولِجُ اللَّیْلَ فِی النَّهارِ وَ یُولِجُ النَّهارَ فِی اللَّیْلِ).

بعد به مسأله تسخیر خورشید و ماه اشاره کرده، می‌گوید: «و خورشید و ماه را مسخّر (شما) کرده» (وَ سَخَّرَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ).

چه تسخیری از این برتر و بالاتر که همه آنها در مسیر منافع انسان حرکت می‌کنند، و سر چشمه انواع برکات در زندگی بشرند.

اما این خورشید و ماه در عین این که بطور کاملا منظم در مسیر خود می‌گردند و خدمتگزار لایق و خوبی برای انسانند نظامی که حاکم بر آنهاست جاودانی نیست.

لذا به دنبال بحث تسخیر می‌افزاید: «هر یک تا سر آمد معینی به حرکت خود ادامه می‌دهد» (کُلٌّ یَجْرِی لِأَجَلٍ مُسَمًّی).

سپس به عنوان نتیجه‌گیری از این بحث توحیدی می‌فرماید: «این است خداوند، پروردگار شما» (ذلِکُمُ اللَّهُ رَبُّکُمْ). خداوندی که نظام نور و ظلمت و حرکات حساب شده خورشید و ماه را با تمام برکاتشان مقرّر فرموده است.

«حاکمیت در عالم مخصوص اوست» (لَهُ الْمُلْکُ).

«و معبودهایی را که شما جز او می‌خوانید حتی حاکمیت و مالکیت (به اندازه) پوست نازکی که روی هسته خرما کشیده شده (در سرتاسر عالم هستی) ندارند» (وَ الَّذِینَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ ما یَمْلِکُونَ مِنْ قِطْمِیرٍ).

نکات آیه

۱ - در پى هم آمدن شب و روز و جایگزینى مستمر یکى جاى دیگرى، جلوه اى از توانایى مطلق خدا و یکتایى او (یولج الّیل فى النهار و یولج النهار فى الّیل) «إیلاج» (مصدر «یولج») به معناى وارد کردن است. وارد کردن شب در روز و روز در شب، مى تواند کنایه از جابه جا کردن شب و روز باشد; یعنى، خدا شب را تدریجاً به جاى روز و روز را به تدریج در جاى شب قرار مى دهد.

۲ - نوسانات مستمر ساعات شب و روز (کوتاهى و بلندى آنها) در طول سال، نشانه قدرت بى نهایت خداوند و یکتایى او است. (یولج الّیل فى النهار و یولج النهار فى الّیل) برداشت یاد شده بر این اساس استوار است که مراد از وارد کردن شب در روز، کاستن از مقدار شب و افزودن بر مقدار روز و مقصود از ایلاج روز در شب، کاستن از ساعات روز و افزودن بر ساعات شب باشد.

۳ - خورشید و ماه، مسخر خدا و رام اراده او (و سخّر الشمس و القمر)

۴ - حرکت منظم و بىوقفه خورشید و ماه (و سخّر الشمس و القمر کلّ یجرى) فعل مضارع «یجرى»، دلالت بر استمرار جریان حرکت خورشید و ماه دارد.

۵ - حرکت خورشید و ماه، تا وقت معینى بوده و زمانى به پایان مى رسد. (و سخّر الشمس و القمر کلّ یجرى لأجل مسمًّى)

۶ - آفرینش جهان هستى چون انسان، دریا، خورشید و ماه، از نشانه هاى خداى حقیقى (اللّه) (و اللّه خلقکم من تراب ... ثمّ جعلکم أزوجًا ... و ما یستوى البحران ... و سخّر الشمس و القمر ... ذلکم اللّه) «ذلکم» اشاره به کسى است که اشیاى ذکر شده را آفریده و صاحب خلق و جعل مى باشد.

۷ - خدا (اللّه)، پروردگار انسان ها (اللّه ربّکم)

۸ - آفرینش جهان (انسان، دریا، خورشید و ماه)، جلوه اى از ربوبیت خدا است. (اللّه خلقکم من تراب ... و ما یستوى البحران ... و سخّر الشمس و القمر ... ذلکم اللّه ربّکم)

۹ - فرمانروایى مطلق جهان، مخصوص خدا است. (اللّه ربّکم له الملک) تقدیم خبر (له) بر مبتدا (الملک)، دلالت بر حصر مى کند.

۱۰ - آفرینش انسان، دریا، خورشید و ماه، جلوه اى از فرمانروایى مطلق خدا بر جهان هستى است. (و اللّه خلقکم من تراب ... و ما یستوى البحران ... و سخّر الشمس و القمر ... له الملک)

۱۱ - معبودهاى ادعایى مشرکان، فاقد هرگونه مالکیت; حتى به مقدار پوست هسته خرما (و الذین تدعون من دونه ما یملکون من قطمیر) «قطمیر» به معناى لفّافه و پوست میان خرما و هسته آن است (لسان العرب) البته این تعبیر در آیه شریفه، کنایه از بسیار ناچیز بودن است.

۱۲ - مالکیت جهان و فرمانروایى بر آن، از اوصاف و ویژگیهاى معبود حقیقى و شایسته عبادت (و اللّه خلقکم ... الشمس و القمر ... ذلکم اللّه ربّکم له الملک و الذین تدعون من دونه ما یملکون من قطمیر)

موضوعات مرتبط

  • آفرینش: حاکم آفرینش ۹، ۱۲; خلقت آفرینش ۶، ۸; مالک آفرینش ۱۲; نظم آفرینش ۴
  • آیات خدا: آیات آفاقى ۱
  • انسان: خلقت انسان ۶، ۸، ۱۰
  • توحید: دلایل توحید ۱، ۲، ۶
  • خدا: اراده خدا ۳; حاکمیت خدا ۹; ربوبیت خدا ۷; نشانه هاى حاکمیت خدا ۱۰; نشانه هاى ربوبیت خدا ۸; نشانه هاى قدرت خدا ۱، ۲
  • خورشید: انقیاد خورشید ۳; تداوم گردش خورشید ۴; خلقت خورشید ۶، ۸، ۱۰; فرجام گردش خورشید ۵; نظم خورشید ۴
  • دریا: خلقت دریا ها ۶، ۸، ۱۰
  • روز: جایگزینى روز ۱
  • شب: تفاوت شب و روز ۲; جایگزینى شب ۱
  • ماه(گردون): انقیاد ماه(گردون) ۳; تداوم گردش ماه(گردون) ۴; خلقت ماه(گردون) ۶، ۸، ۱۰; فرجام گردش ماه(گردون) ۵; نظم ماه(گردون) ۴
  • معبودان باطل: بى ارزشى مالکیت معبودان باطل ۱۱
  • معبودراستین: حاکمیت معبودراستین ۱۲; شرایط معبودراستین ۱۲; مالکیت معبودراستین ۱۲; نشانه هاى معبودراستین ۶

منابع