الشورى ١٦

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۱ دی ۱۳۹۹، ساعت ۰۵:۳۷ توسط 127.0.0.1 (بحث) (افزودن جزییات آیه)
کپی متن آیه
وَ الَّذِينَ‌ يُحَاجُّونَ‌ فِي‌ اللَّهِ‌ مِنْ‌ بَعْدِ مَا اسْتُجِيبَ‌ لَهُ‌ حُجَّتُهُمْ‌ دَاحِضَةٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ‌ وَ عَلَيْهِمْ‌ غَضَبٌ‌ وَ لَهُمْ‌ عَذَابٌ‌ شَدِيدٌ

ترجمه

کسانی که (از روی لجاجت) درباره خدا بعد از پذیرفتن (و ایمان به) او، محاجّه می کنند، دلیلشان نزد پروردگارشان باطل و بی‌پایه است؛ و غضب بر آنهاست و عذابی شدید دارند.

|و كسانى كه در باره‌ى خدا [و دين او] پس از آن كه [دعوت او] پذيرفته شد مجادله مى‌كنند، حجت آنها نزد پروردگارشان باطل است، و خشمى [از خدا] برايشان است و براى آنها عذابى سخت خواهد بود
و كسانى كه در باره خدا پس از اجابت [دعوت‌] او به مجادله مى‌پردازند، حجّتشان پيش پروردگارشان باطل است، و خشمى [از خدا] برايشان است و براى آنان عذابى سخت خواهد بود.
و آنان که در دین خدا (از حسد و عناد با رسولش) جدل و احتجاج برانگیزند پس از آنکه خلق دعوت او را پذیرفتند حجت آنها نزد خدا لغو و باطل است و بر آنها قهر و غضب و عذاب سخت خواهد بود.
کسانی که درباره خدا پس از آنکه دعوتش [از سوی مردم منصف با تکیه بر عقل و فطرت] اجابت شده مجادله و ستیزه می کنند، دلیلشان [بر ضد حقایق] نزد پروردگارشان باطل است و از سوی خدا خشمی بر آنان است و برای آنان عذابی سخت خواهد بود.
و كسانى كه درباره خدا جدال مى‌كنند، پس از آنكه دعوت او را اجابت كرده‌اند نزد پروردگارشان حجتشان ناچيز است. بر آنهاست خشم خدا و بر آنهاست عذابى سخت.
و کسانی که پس از پذیرفته شدن دعوت او درباره خداوند محاجه می‌کنند، احتجاجشان در نزد پروردگارشان باطل است، و بر آنان خشمی [از جانب خداوند] است، و عذابی سهمگین [در پیش‌] دارند
و آنان كه در باره خدا- يا دين او- پس از آنكه دعوت او اجابت شده است- يعنى به فطرت خودشان- گفت‌وگو و ستيزه مى‌كنند حجتشان نزد پروردگارشان تباه و ناچيز است و بر آنهاست خشمى [از خداوند] و آنان راست عذابى سخت.
کسانی که درباره‌ی (دین) خدا به مخاصمه و مجادله می‌پردازند و (علیه آن) دلیل و برهان (بی‌اساس و پوسیده) ذکر می‌کنند، آن هم زمانی که (به سبب وضوح و روشنی، از سوی مردم) پذیرفته شده است، خصومت آنان بیهوده و دلائل و براهین ایشان در پیشگاه پروردگارشان باطل و ناپذیرفتنی است، و خشم شدید (خدا در قیامت) گریبانگیرشان می‌گردد و عذاب سختی خواهند داشت.
و کسانی که در(باره‌ی) خدا- پس از آنکه دعوتش پذیرفته شد -به مجادله و ستیز برخیزند، حجّتشان پیش پروردگارشان باطل و ناچیز است و خشمی (از خدا) بر ایشان بوده و برایشان عذابی سخت است.
و آنان که ستیزه کنند در باره خدا پس از آنچه پذیرفته شد برای ایشان دستاویزشان تباه است نزد پروردگارشان و بر ایشان است خشمی و ایشان را هست عذابی سخت‌

As for those who dispute about Allah after having answered His call, their argument is invalid with their Lord; and upon them falls wrath; and a grievous torment awaits them.
ترتیل:
ترجمه:
الشورى ١٥ آیه ١٦ الشورى ١٧
سوره : سوره الشورى
نزول : ١ هجرت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٢١
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«یُحَآجُّونَ فِی اللهِ»: درباره دین خدا به ستیز می‌پردازند و استدلالهای بی‌اصل و اساسی بیان می‌دارند. «لَهُ»: مرجع ضمیر (هُ) می‌تواند (الله) یا پیغمبر و یا دین باشد (نگا: آلوسی). «حُجَّتهُمْ»: دلیل و برهانشان. ستیز و جدالشان. «دَاحِضَةٌ»: باطل و زائل (نگا: کهف / ، غافر / .

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

نزول

این آیه درباره یهودیان آمده که با رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم و مؤمنین به خصومت رفتار می‌کردند و مى گفتند: پیامبر ما پیش از پیامبر شما و کتاب ما قبل از کتاب شما آمده است. بنابراین ما سزاوارتریم و دین ما بهتر از دین شما است سپس این آیه نازل گردید.[۱]

عکرمه گوید: چنین مشاجره اى را مشرکین مکه با مسلمین داشته اند[۲]، قتاده گوید: آنان یهودى و نصارى بودند که یک چنین گفتارى را با مؤمنین داشته اند.[۳]

تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ الَّذِينَ يُحَاجُّونَ فِي اللَّهِ مِنْ بَعْدِ ما اسْتُجِيبَ لَهُ حُجَّتُهُمْ داحِضَةٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ عَلَيْهِمْ غَضَبٌ وَ لَهُمْ عَذابٌ شَدِيدٌ «16»

و كسانى كه درباره خداوند پس از آنكه دعوت او را پذيرفته‌اند به جدال (مى‌پردازند) دليلشان نزد پروردگارشان باطل و بى‌پايه است و بر آنهاست خشم الهى و برايشان عذاب سختى است.

نکته ها

«محاجه» از «حج» به معناى قصد است و به آن نوع گفتگويى گفته مى‌شود كه قصد گوينده اثبات يا ابطال چيزى باشد.

هنگامى كه راه روشنى براى شما ثابت شد به خاطر شك و وسوسه از آن دست بر نداريد و هنگامى كه به كسى ايمان پيدا كرديد با شايعه او را رها نكنيد. وقتى كه يك راه و رسم و يا

جلد 8 - صفحه 387

عادت و سنّتى نيكو و منطقى در جامعه تثبيت شده آن را به جدل نكشيد.

پیام ها

1- بعد از آنكه از راه عقل و فطرت خدا را شناختيد مجادله نكنيد. «يُحَاجُّونَ فِي اللَّهِ مِنْ بَعْدِ ما اسْتُجِيبَ لَهُ»

2- شرك فاقد اعتبار است و مشركان منطقى ندارند. «حُجَّتُهُمْ داحِضَةٌ»

3- تلاش براى به ترديد انداختن مؤمنان، موجب خشم و عذاب الهى است.

يُحَاجُّونَ‌ ... عَلَيْهِمْ غَضَبٌ وَ لَهُمْ عَذابٌ‌

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ الَّذِينَ يُحَاجُّونَ فِي اللَّهِ مِنْ بَعْدِ ما اسْتُجِيبَ لَهُ حُجَّتُهُمْ داحِضَةٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ عَلَيْهِمْ غَضَبٌ وَ لَهُمْ عَذابٌ شَدِيدٌ «16»

وَ الَّذِينَ يُحَاجُّونَ فِي اللَّهِ‌: آنانكه مخاصمه نمايند و مجادله كنند با پيغمبر

جلد 11 - صفحه 409

و ساير مسلمانان در دين خداى تعالى، مِنْ بَعْدِ ما اسْتُجِيبَ لَهُ‌: بعد از آنكه اجابت كرده باشند مر قول خداى را در روز ميثاق و به ربوبيت او اذعان نموده، يا مراد يهود و نصارااند كه بعد از استماع اوصاف حضرت رسالت در تورات و انجيل، ايمان آوردند، و چون مبعوث شد به سبب حسد و كينه منكر شدند و در مقام مخاصمه و مجادله بر آمدند با آنكه اوصاف معهوده را در او مشاهده كردند و معجزات باهره داله بر صحت نبوت او به چشم ديدند. حُجَّتُهُمْ داحِضَةٌ: حجت ايشان بر رد نبوت آن حضرت باطل و زايل است، عِنْدَ رَبِّهِمْ‌: نزد پروردگارشان، زيرا بعد از وضوح حجت و ظهور ادله بر صحت آنها عناد و لجاج خواهد بود.

وَ عَلَيْهِمْ غَضَبٌ‌: و بر ايشان است خشم خدا به جهت مجادله در باطل كردن حق، وَ لَهُمْ عَذابٌ شَدِيدٌ: و براى ايشان است عذابى سخت كه آتش جهنم باشد. نزد بعضى محاجه آنها آن بود كه گفتند كتاب ما پيش از كتاب شما و پيغمبر ما پيش از پيغمبر شما، پس ما بهتر از شما و به حق اولى و احق هستيم، پس از آنكه كفار بدر همه به دست مؤمنين كشته شدند و كفار مكه به قحط و غلا مبتلا و ضعفاء از شر آنها نجات يافتند.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ الَّذِينَ يُحَاجُّونَ فِي اللَّهِ مِنْ بَعْدِ ما اسْتُجِيبَ لَهُ حُجَّتُهُمْ داحِضَةٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ عَلَيْهِمْ غَضَبٌ وَ لَهُمْ عَذابٌ شَدِيدٌ «16» اللَّهُ الَّذِي أَنْزَلَ الْكِتابَ بِالْحَقِّ وَ الْمِيزانَ وَ ما يُدْرِيكَ لَعَلَّ السَّاعَةَ قَرِيبٌ «17» يَسْتَعْجِلُ بِهَا الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِها وَ الَّذِينَ آمَنُوا مُشْفِقُونَ مِنْها وَ يَعْلَمُونَ أَنَّهَا الْحَقُّ أَلا إِنَّ الَّذِينَ يُمارُونَ فِي السَّاعَةِ لَفِي ضَلالٍ بَعِيدٍ «18» اللَّهُ لَطِيفٌ بِعِبادِهِ يَرْزُقُ مَنْ يَشاءُ وَ هُوَ الْقَوِيُّ الْعَزِيزُ «19» مَنْ كانَ يُرِيدُ حَرْثَ الْآخِرَةِ نَزِدْ لَهُ فِي حَرْثِهِ وَ مَنْ كانَ يُرِيدُ حَرْثَ الدُّنْيا نُؤْتِهِ مِنْها وَ ما لَهُ فِي الْآخِرَةِ مِنْ نَصِيبٍ «20»

ترجمه‌

و آنانكه محاجّه و مخاصمه مينمايند در دين خدا بعد از آنكه‌


جلد 4 صفحه 575

اجابت شده باشد براى آن دليلشان باطل است نزد پروردگارشان و بر آنها خشمى است و براى آنها عذابى است سخت‌

خدا است آنكه فرستاد كتابرا بحق و ميزان را و چه چيز آگاه كرد تو را شايد قيامت نزديك باشد

ميخواهند آنرا آنها كه نميگروند بآن و آنانكه گرويدند ترسندگانند از آن و ميدانند كه آن حق است آگاه باشيد همانا آنها كه شك ميكنند در قيامت هر آينه در گمراهى دور از صوابند

خداوند صاحب لطف است به بندگانش روزى ميدهد هر كه را ميخواهد و او است تواناى ارجمند

كسى كه ميخواهد محصول سراى آخرت را مى‌افزائيم براى او در محصولش و كسيكه ميخواهد محصول دنيا را ميدهيمش از آن و نيست براى او در آن سراى هيچ بهره‌اى.

تفسير

گفته‌اند يهود و نصارى محاجّه و مخاصمه مينمودند با مسلمانان و ميگفتند كه پيغمبر و كتاب ما پيش از پيغمبر و كتاب شما بوده و حق بودن دين ما مسلّم است و دين شما حق بودنش معلوم نيست و خداوند در مقام ردّ آنها فرموده بعد از آنكه اجابت شد طلب معجزه آنان براى ثبوت دين اسلام و ظاهر گشت بدست پيغمبر خاتم معجزاتيكه مردم ديدند و قبول نمودند آنرا ديگر اين احتجاج آنها وجهى ندارد چون نبوت هر پيغمبرى بمعجزاتش ثابت شده است و بنظر حقير و شهادت آيات سابقه و لاحقه روى سخن با همان كفار مكه است كه حجّت بر آنها تمام شده بود و مخاصمه و محاجّه آنها در دين خدا اشكالاتى بوده كه در حكمت احكام الهى مينمودند مانند معاندين اين زمان كه ميگويند چرا بايد نماز چنين و روزه چنان باشد و اين قبيل اشكالات بعد از ثبوت نبوت و دين كه از جانب خدا است بطلانش واضح است لذا خداوند بردّ آن اجمالا اكتفا فرموده و آنها را بخشم و عذاب شديد خود تهديد كرده است و فرموده خداوند آن ذات مقدسى است كه قرآن و احكام خود را براستى و درستى و بر طبق حكمت و مصلحت فرستاده و آن ميزان عدلى است كه هيچ اشكال و اعتراضى در آن راه ندارد و كم و زياده از آن و بر آن ناروا است و قمى ره نقل فرموده كه مراد از ميزان امير المؤمنين عليه السّلام است و باين معنى در روايات ديگرى هم تصريح شده كه ميزان اعمال در دنيا و آخرت آن وجود مبارك است و ظاهرا يكى از اشكالات بى وجه‌


جلد 4 صفحه 576

آنها كه براى استهزاء بوعده عذاب مينمودند اين بوده كه چرا قيامت زودتر نمى‌آيد كه ما بعذاب موعود برسيم چنانچه مكرر ذكر شده است لذا خدا براى گوشزد آنها به پيغمبر صلى اللّه عليه و اله فرموده تو چه ميدانى شايد قيامت نزديك باشد بعجله طلب ميكنند آنرا كسانيكه اعتقاد بمعاد ندارند و از سختى آن غافلند ولى اهل ايمان و اعتقاد بآن از آنروز ميترسند و براى آن توشه تهيه ميكنند چون ميدانند مسلّما خواهد آمد و كسانيكه در آن شك دارند و در مقام محاجه با تو بآن استهزاء مينمايند در گمراهى و ضلالتى بكلى دور از حق و حقيقتند و قريب باين معنى را قمى ره نيز نقل فرموده است و حكمت مخفى بودن ساعت موعود بر اهل خرد معلوم و منوط بودن نظم دنيا بآن مشهود است خداوند داراى لطف و مرحمت و صاحب برّ و احسان بر بندگان است روزى ميدهد كسى را كه ميخواهد زياد و كم و باقتضاء حال و صلاح كار او و مرتب ميكند با نظر دقيق باطن بين امور مخفى از انظار بندگانرا و اين مقتضاى لطف الهى است و بعضى لطيف را باين معنى تفسير نموده‌اند و او است داراى قوت و قدرتيكه كسى غلبه بر او پيدا نخواهد كرد كسيكه در مزرعه دنيا براى زرع آخرت كار كند و طالب نفع اخروى باشد خداوند محصول او را زياد ميكند بطوريكه تخمى ده تخم تا هفتصد تخم و زيادتر برداشت مينمايد و كسيكه براى نفع دنيوى كار كند و طالب محصول آن باشد خداوند آنچه را رزق مقسوم او قرار داده باو ميرساند ولى در آخرت نصيب و بهره‌اى براى او نيست چون اعمال به نيّات است و براى هر كس چيزى است كه نيّت نموده و از بعضى روايات استفاده ميشود كه كسيكه به نيت دنيا كار كند بمقصود نميرسد مگر بميزانى كه براى او مقدر شده و كسيكه بنيت آخرت كار كند خدا او را از مال دنيا بى‌نياز فرمايد و قمى ره از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه مال و بنون حرث دنيا است و عمل صالح حرث آخرت است و گاهى خدا جمع ميكند آن دو را براى كسانى و در كافى از آن حضرت اللّه لطيف بعباده يرزق من يشاء بولايت امير المؤمنين عليه السّلام تفسير شده و من كان يريد حرث الآخره بمعرفت او و ائمه اطهار و زيادتى در آن حرث باستيفاء نصيب از دولت ايشان و طالب حرث دنيا و محروم از نصيب آخرت بكسى كه از دولت حق با امام عليه السّلام بى‌نصيب ميباشد تأويل شده است‌


جلد 4 صفحه 577

و اللّه اعلم بمراده.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ الَّذِين‌َ يُحَاجُّون‌َ فِي‌ اللّه‌ِ مِن‌ بَعدِ ما استُجِيب‌َ لَه‌ُ حُجَّتُهُم‌ داحِضَةٌ عِندَ رَبِّهِم‌ وَ عَلَيهِم‌ غَضَب‌ٌ وَ لَهُم‌ عَذاب‌ٌ شَدِيدٌ «16»

و كساني‌ ‌که‌ محاجّه‌ ميكنند ‌در‌ امر الهي‌ ‌از‌ ‌بعد‌ آنكه‌ قبول‌ اجابت‌ كردند حجّة ‌آنها‌ مردود ‌است‌ نزد پروردگار ‌آنها‌ و ‌بر‌ آنهاست‌ غضب‌ الهي‌ و ‌از‌ ‌براي‌ آنهاست‌ عذاب‌ شديد.

وَ الَّذِين‌َ يُحَاجُّون‌َ فِي‌ اللّه‌ِ شامل‌ ميشود تمام‌ كفّار و مشركين‌ و ضالّين‌ و معاندين‌ ‌را‌ ‌که‌ ‌هر‌ كدام‌ ‌براي‌ ‌خود‌ عذر ميتراشند فرداي‌ قيامت‌ بعضي‌ گردن‌ آباء و اجداد ‌خود‌ مي‌اندازند إِنّا وَجَدنا آباءَنا عَلي‌ أُمَّةٍ

جلد 15 - صفحه 471

وَ إِنّا عَلي‌ آثارِهِم‌ مُقتَدُون‌َ بعضي‌ گردن‌ رؤسا مي‌اندازند رَبَّنا هؤُلاءِ أَضَلُّونا بعضي‌ انكار ميكنند ما كانُوا إِيّانا يَعبُدُون‌َ بعضي‌ گردن‌ شيطان‌ مي‌اندازند بعضي‌ مثل‌ يهود ‌که‌ چون‌ ‌از‌ بني‌ اسرائيل‌ نيست‌ و ‌غير‌ اينها.

مِن‌ بَعدِ ما استُجِيب‌َ لَه‌ُ ‌از‌ ‌بعد‌ ‌از‌ آنكه‌ جماعتي‌ اجابت‌ كردند و قبول‌ نمودند و ايمان‌ آوردند اشاره‌ ‌به‌ اينكه‌ ‌اينکه‌ اعذار ‌شما‌ و ‌آنها‌ ‌هم‌ مثل‌ ‌شما‌ بودند ‌پس‌ معلوم‌ ميشود ‌که‌ ‌شما‌ ‌عن‌ علم‌ عنادا اختيار كفر و ضلالت‌ كرديد ‌از‌ ‌اينکه‌ جهت‌ ميفرمايد:

حُجَّتُهُم‌ داحِضَةٌ عِندَ رَبِّهِم‌ و چون‌ پذيرفته‌ نيست‌.

وَ عَلَيهِم‌ غَضَب‌ٌ ‌يعني‌ معامله‌ مغضب‌ ميكند نه‌ اينكه‌ غضب‌ عارض‌ ذات‌ مقدس‌ ‌او‌ شود.

وَ لَهُم‌ عَذاب‌ٌ شَدِيدٌ.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 16)- از آنجا که در آیات گذشته این سخن به میان آمد که پیامبر صلّی اللّه علیه و اله مأمور بود ضمن احترام به محتوای کتب آسمانی عدالت را در میان همه مردم اجرا کند و هرگونه خصومت و محاجه با آنها را ترک کند، در اینجا برای تکمیل این سخن و این که حقانیت پیامبر اسلام نیاز به دلیل ندارد، می‌فرماید: «آنها که در باره خداوند یکتا به محاجّه بر می‌خیزند بعد از آن که دعوت او از سوی مردم پذیرفته شد دلیل آنها نزد پروردگارشان باطل و بی‌اساس است» (وَ الَّذِینَ یُحَاجُّونَ فِی اللَّهِ مِنْ بَعْدِ ما اسْتُجِیبَ لَهُ حُجَّتُهُمْ داحِضَةٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ).

«و خشم و غضب پروردگار بر آنهاست» (وَ عَلَیْهِمْ غَضَبٌ). چون از روی علم و عمد به مخالفت خود ادامه می‌دهند.

«و عذاب شدید الهی نیز (در قیامت) از آن آنهاست» (وَ لَهُمْ عَذابٌ شَدِیدٌ).

چرا که لجاجت و عناد ثمره‌ای جز این ندارد.

منظور از جمله «من بعد ما استجیب له» (بعد از آن که دعوت او اجابت شد) پذیرش توده‌های مردم پاک‌دل و بی‌غرض می‌باشد که با الهام از فطرت الهی و مشاهده محتوای وحی و معجزات گوناگون پیامبر اسلام صلّی اللّه علیه و اله سر تسلیم در برابر او فرود آوردند.

نکات آیه

۱ - اصرار مشرکان عصر بعثت، بر شرک و مباحثات انکارآمیز آنان درباره توحید (و الذین یحاجّون فى اللّه)

۲ - توحید ربوبى، باور فطرى تمامى انسان ها (من بعد ما استجیب له) بنابراین احتمال که اجابت کننده (استجیب له) فطرت انسان باشد، برداشت بالا استفاده مى شود.

۳ - شرک، اندیشه اى بى بنیاد و فاقد هرگونه اعتبار در پیشگاه خداوند (و الذین یحاجّون ... حجّتهم داحضة عند ربّهم)

۴ - باورهاى ناسازگار با فطرت آدمى، متزلزل و ناپایدار است. (من بعد ما استجیب له حجّتهم داحضة عند ربّهم) «دحض» (مصدر «داحضة») به معناى لغزیدن و متزلزل بودن است و «داحضة» کنایه از بطلان و ناپایدارى مى باشد.

۵ - ضرورت پایدارى بر باورها و نداشتن تزلزل بى دلیل (من بعد ما استجیب له)

۶ - انکار دین خدا و معارف آن، فاقد دلیل منطقى و بنیاد علمى است. (و الذین یحاجّون فى اللّه ... حجّتهم داحضة) بنابراین که مراد از «فى اللّه» دین خدا باشد، مطلب بالا استفاده مى شود.

۷ - توحید ربوبى، میثاق تمامى انسان ها با خدا * (و الذین یحاجّون فى اللّه من بعد ما استجیب له) «ما» در «ما استجیب له» موصول حرفى است که با مابعد خود به تأویل مصدر مى رود. ضمیر «له» به «اللّه» باز مى گردد; یعنى، «من بعد استجابتهم اللّه». این قید مى تواند به میثاق بنى آدم با خدا در عالم ذر اشاره داشته باشد; یعنى، مشرکان پس از آن که خود در پیشگاه خدا به ربوبیت بى همتاى او اعتراف کرده اند، هر دلیلى بر رد ربوبیت او بیاورند، در پیشگاه او پوچ و بى اعتبار است.

۸ - معارف دین، داراى ریشه در فطرت و سرشت انسان (فى اللّه من بعد ما استجیب له) برداشت یاد شده بدین احتمال است که مراد از «فى اللّه» دین خدا و اجابت کننده فطرت انسان باشد.

۹ - تلاش برخى از اهل کتاب، در ایجاد تزلزل اعتقادى در بین مسلمانان (و الذین یحاجّون فى اللّه) بنابراین که مراد از «الذین...» اهل کتاب و مقصود از «فى اللّه» دین خدا (اسلام) باشد، به دست مى آید که برخى از اهل کتاب با ایجاد شبهه در باور مسلمانان، سعى در متزلزل ساختن اعتقاد آنان داشتند.

۱۰ - اختلاف اهل کتاب با مسلمانان، درباره خدا و صفات او * (و الذین یحاجّون فى اللّه) بنابراین که مراد از «الذین» اهل کتاب و «فى اللّه» خداوند و صفات او باشد، مى توان مطلب بالا را استفاده کرد.

۱۱ - کوشش تردیدافکنان در باورهاى توحیدى مردمان، کوششى نافرجام (و الذین یحاجّون فى اللّه ... حجّتهم داحضة عند ربّهم)

۱۲ - مشرکان و مجادله گران حق ستیز گرفتار غضب و عذاب سخت الهى (و الذین یحاجّون فى اللّه ... علیهم غضب و لهم عذاب شدید)

۱۳ - تلاش در جهت ایجاد تردید در باورهاى دینى مسلمانان، موجب خشم و عذاب الهى است. (و الذین یحاجّون فى اللّه ... علیهم غضب و لهم عذاب شدید)

موضوعات مرتبط

  • انسان: فطریات انسان ۲، ۸
  • اهل کتاب: اختلاف اهل کتاب با مسلمانان ۱۰; اخلالگرى اهل کتاب ۹
  • توحید: اهمیت توحید ربوبى ۷; تکذیب توحید ۱; فطریت توحید ربوبى ۲; نافرجامى شبهه افکنى در توحید ۱۱
  • حق: عذاب حق ستیزان ۱۲; مغضوبیت حق ستیزان ۱۲
  • خدا: اختلاف درباره خدا ۱۰; اختلاف در صفات خدا ۱۰; عهد خدا با انسانها ۷; عوامل غضب خدا ۱۳
  • دین: آثار شبهه افکنى در دین ۱۳; بى منطقى تکذیب دین ۶; فطریت دین ۸
  • شرک: بى ارزشى شرک ۳; بى منطقى شرک ۳
  • عذاب: اهل عذاب ۱۲; عذاب شدید ۱۲; مراتب عذاب ۱۲; موجبات عذاب ۱۳
  • عقیده: اهمیت استقامت در عقیده ۵; زمینه سستى عقیده ۹; عوامل سستى عقیده ۴
  • فطرت: نقش فطرت ۴
  • مجادله گران: عذاب مجادله گران ۱۲; مغضوبیت مجادله گران ۱۲
  • مسلمانان: آثار شبهه افکنى در مسلمانان ۱۳
  • مشرکان: عذاب مشرکان ۱۲; لجاجت مشرکان صدراسلام ۱; مجادله گرى مشرکان صدراسلام ۱; مغضوبیت مشرکان ۱۲
  • مغضوبان خدا: ۱۲

منابع

  1. تفسیر کشف الاسرار.
  2. تفسیر ابن المنذر.
  3. تفسیر عبدالرزاق.