مريم ٧

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۲۳ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۳:۲۰ توسط 127.0.0.1 (بحث) (QRobot edit)


ترجمه

ای زکریا! ما تو را به فرزندی بشارت می‌دهیم که نامش «یحیی» است؛ و پیش از این، همنامی برای او قرار نداده‌ایم!

اى زكريا! ما تو را به پسرى كه نامش يحيى است مژده مى‌دهيم كه قبلا همنامى براى او قرار نداده‌ايم
اى زكريا، ما تو را به پسرى -كه نامش يحيى است- مژده مى‌دهيم، كه قبلاً همنامى براى او قرار نداده‌ايم.
ای زکریا همانا تو را به فرزندی که نامش یحیی است و از این پیش همنام و همانندش (در تقوا) نیافریدیم بشارت می‌دهیم.
ای زکریا! ما تو را به پسری که نامش یحیی است، مژده می دهیم، [و] پیش از این همنامی برای او قرار نداده ایم.
اى زكريّا، ما تو را به پسرى به نام يحيى مژده مى‌دهيم. از اين پيش كسى را همنام او نساخته‌ايم.
[فرمود] ای زکریا ما تو را به پسری که نامش یحیی است و تاکنون همنامی برایش قرار نداده‌ایم، مژده می‌دهیم‌
اى زكريا، ما تو را به پسرى كه نام او يحيى است مژده مى‌دهيم، كه پيش از اين همنامى براى او پديد نكرديم.
ای زکریّا! ما تو را به پسری مژده می‌دهیم که نام او یحیی است و پیش از این کسی را همنام او نکرده‌ایم (و شبیه او در صفات فضل و کمال و تقوا و صلاح نیافریده‌ایم).
(خدا فرمود:) «زکریا! ما همانا به پسری - که نامش یحیی است - مژده‌ات می‌دهیم (که) از پیش همنامی برایش قرار ندادیم.»
ای زکریّا همانا مژده دهیمت به پسری که نامش یحیی است قرار ندادیم برایش پیش از این همنامی‌


مريم ٦ آیه ٧ مريم ٨
سوره : سوره مريم
نزول : ٦ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ١٣
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«سَمِیّاً»: همنام. مشترک در اسم. شبیه و نظیر (نگا: مریم / ).

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


يا زَكَرِيَّا إِنَّا نُبَشِّرُكَ بِغُلامٍ اسْمُهُ يَحْيى‌ لَمْ نَجْعَلْ لَهُ مِنْ قَبْلُ سَمِيًّا «7»

(خداوند فرمود:) اى زكريّا! ما تو را بشارت مى‌دهيم به پسرى كه نامش يحيى است (و) قبلًا همنامى براى او قرار نداده‌ايم.

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



يا زَكَرِيَّا إِنَّا نُبَشِّرُكَ بِغُلامٍ اسْمُهُ يَحْيى‌ لَمْ نَجْعَلْ لَهُ مِنْ قَبْلُ سَمِيًّا «7»

خلاصه حضرت زكريا عليه السلام بعد از دعا، سر به سجده نهاد و تضرع مى‌نمود، ناگاه نداى الهى رسيد:

يا زَكَرِيَّا إِنَّا نُبَشِّرُكَ بِغُلامٍ‌: اى زكريا بدرستى كه ما بشارت مى‌دهيم تو


«1» سوره ص آيه 26.

«2» به خطبه فدك حضرت صديقه طاهره سلام اللّه عليها و شروح آن مراجعه شود.

جلد 8 - صفحه 146

را به پسرى كه: اسْمُهُ يَحْيى‌: نام او يحيى باشد. و تسميه او به يحيى به جهت آنست كه زنده شد از رحم عاقرى كه در حكم ميت بود. يا دين خدا به دعوت او زنده گشت. و نزد جمعى اين لفظ عجمى است. حاصل آنكه حق سبحانه بتوسط جبرئيل يا ملك ديگر يا به طريق خلق صوت، ندا فرمود كه اى زكريا مژده دهيم تو را به فرزندى كه نامش يحيى باشد. لَمْ نَجْعَلْ لَهُ مِنْ قَبْلُ سَمِيًّا:

نيافريديم او را پيش از اين زمان همنامى، يعنى هيچكس قبل از او به اين اسم مسمى نبوده، و اين موجب مزيت شرف او است.

سعيد بن جبير گفته: «سمى» به معنى مثل و شبيه است، يعنى هيچكس پيش از او به صورت و هيئت او خلق نكرده بوديم. و تسميه مثل به سمى به جهت آنست كه هر يك از متماثل و متشاكل به سبب تشاكل و تماثل به اسم صاحب خود مسمى مى‌شود و لذا هر يك سمى صاحب خود باشد «1».

تفسير برهان- عبد الخالق گويد: شنيدم حضرت صادق عليه السلام فرمود در اين آيه شريفه: يحيى بن زكريّا عليه السّلام لم يكن له من قبل سميّا و كذلك الحسين عليه السّلام لم يكن له من قبل سميّا و لم تبك السّماء الّا عليهما اربعين صباحا قلت: فما كانت بكاءها؟ قال: تطلع الشّمس حمراء قال: و كان قاتل الحسين عليه السّلام ولد الزّنا و قاتل يحيى بن زكريّا ولد الزّنا «2» يحيى بن زكريا نبود مر او را پيش از او همنامى، و همچنين حسين عليه السلام نبود مر او را پيش از او همنامى، و گريه نكرد آسمان مگر بر آن دو نفر چهل روز. عرض كردم: چه بوده گريه آسمان و زمين؟ فرمود: طلوع نمود آفتاب در حالتى كه سرخ بود. و كشنده حسين عليه السلام ولد الزنا بود و كشنده يحيى بن زكريا ولد الزنا بود.

و چندين روايت به همين مضمون به اسناد و الفاظ مختلفه وارد شده‌ «3».

اشارة: فيه بشاره- ثعلبى در تفسير خود آورده كه: ذكر «قبل» به جهت آن‌


«1» منهج الصادقين ج 5 ص 396.

«2» تفسير برهان ج 3 ص 4.

«3» مجمع البيان ج 3 ص 4 و 5.

جلد 8 - صفحه 147

فرمود كه بعد از او كسى ظهور خواهد كرد كه او را به چندين اسم خاص اختصاص دهد، و اسم سامى او را از نام همايون فرجام خود مشتق سازد، چنانچه حسان گويد:

و شق له من اسمه ليجله‌

فذو العرش محمود و هذا محمد

صلّى اللّه عليه و آله‌ «1» تفسير لوامع- در كتاب الفردوس- ابن شيرويه ديلمى عامى در جزء دوم باب القاف از ابن عباس نقل نموده كه: حضور اقدس نبوى صلّى اللّه عليه و آله عرض شد: «لَمْ نَجْعَلْ لَهُ مِنْ قَبْلُ سَمِيًّا» فرمود: آن شخص يحيى عليه السلام و قرة العين من حسين عليه السلام مى‌باشد.

سفيان بن عيينه از حضرت على بن الحسين عليه السلام روايت نموده كه فرمود: وقتى از مدينه به عراق مى‌آمديم، در هيچ منزلى و در هيچ مسيرى نبود الّا پدرم ذكر يحيى بن زكريا عليه السلام را مى‌نمود. روزى فرمود: از جمله خوارى دنيا نزد خدا آن بود كه سر يحيى بن زكريا عليه السلام را به هديه نزد زانيه نابكار از بغات بنى اسرائيل فرستادند «2».


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


يا زَكَرِيَّا إِنَّا نُبَشِّرُكَ بِغُلامٍ اسْمُهُ يَحْيى‌ لَمْ نَجْعَلْ لَهُ مِنْ قَبْلُ سَمِيًّا «7» قالَ رَبِّ أَنَّى يَكُونُ لِي غُلامٌ وَ كانَتِ امْرَأَتِي عاقِراً وَ قَدْ بَلَغْتُ مِنَ الْكِبَرِ عِتِيًّا «8» قالَ كَذلِكَ قالَ رَبُّكَ هُوَ عَلَيَّ هَيِّنٌ وَ قَدْ خَلَقْتُكَ مِنْ قَبْلُ وَ لَمْ تَكُ شَيْئاً «9» قالَ رَبِّ اجْعَلْ لِي آيَةً قالَ آيَتُكَ أَلاَّ تُكَلِّمَ النَّاسَ ثَلاثَ لَيالٍ سَوِيًّا «10» فَخَرَجَ عَلى‌ قَوْمِهِ مِنَ الْمِحْرابِ فَأَوْحى‌ إِلَيْهِمْ أَنْ سَبِّحُوا بُكْرَةً وَ عَشِيًّا «11»

ترجمه‌

اى زكريا ما مژده ميدهيم تو را به پسرى كه نام او يحيى است قرار نداديم از براى او پيش از اين همنامى‌

گفت پروردگار من از كجا ميباشد براى من پسرى با آنكه بوده است زنم نازا و بتحقيق رسيده‌ام من از پيرى به نهايت ناتوانى‌

گفت اينچنين گفت پروردگار تو آن بر من آسان است و بتحقيق آفريدم تو را پيش از اين با آنكه نبودى چيزى‌

گفت پروردگار من قرار ده براى من علامتى گفت علامت تو آنستكه سخن نميگوئى با مردم سه شب با آنكه سالم باشى‌

پس بيرون آمد بر قومش از محراب پس اشاره كرد بآنها كه تسبيح گوئيد بامداد و شبانگاه.

تفسير

- دعاى حضرت زكريّا باجابت رسيد و خطاب از جانب رب الارباب بتوسط ملائكه باو شد كه ما بشارت ميدهيم تو را بوجود پسرى كه خودمان قبلا اسم او را يحيى گذارديم براى آنكه دلش بمحبّت و اطاعت خدا زنده است و كسى را موسوم باين اسم تاكنون ننموديم و اين موجب مزيد افتخار او است كه خداوند خودش براى او اسم گذارده آنهم اسمى كه دلالت بر فضل او ميكند و سابقه ندارد حضرت زكريّا از شدّت فرح و خوشحالى از اين بشارت استبعاد عادى نمود و عرضه داشت از كجا و كى چنين پسرى براى من بوجود ميآيد با آنكه زن من نازا است و خودم بمنتهاى پيرى و ضعف و ناتوانى رسيده‌ام خداوند فرمود امر از قرارى است كه گفت پروردگارت چنين فرزندى دادن بچنين پدر و مادرى براى من آسان است مگر نه اين بود كه تو را از كتم عدم بعرصه وجود آوردم حال نميتوانم قوّت تو را زياد كنم و نقص رحم زوجه‌ات را بر طرف نمايم در مجمع از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه خداوند پنج سال بعد از بشارت يحيى را بزكريّا عطا فرمود و اين دلالت دارد بر آنكه اسباب و وسائل و وسائط ظاهريّه در قدرت خداوند مدخليّتى ندارد خدا هر وقت هر كار بخواهد ميكند ولى بايد مصلحت باشد و حضرت زكريا


جلد 3 صفحه 463

هم ميدانست كه اين امور براى خدا اهميّتى ندارد ولى اين سؤال تعجّب آميز را نمود براى آنكه بمذاق عامّه مشى نموده باشد و جوابى كه آنها را قانع نمايد بشنود و بگويد در هر حال چون وقت اين عطا معلوم نبود و حضرت زكريا كمال اشتياق را بوجود چنين پسرى داشت عرض كرد پروردگارا علامتى براى من قرار بده كه بدانم وقت آن شده كه چنين موهبتى بمن بفرمائى خداوند فرمود علامتش آنستكه سه شبانه روز نميتوانى با مردم سخن بگوئى با آنكه سالم باشى و مرضى بخودت و زبانت عارض نشده باشد گفته‌اند شبى با عيالش هم بستر شد صبح كه خواست صحبت كند ديد زبانش بند آمده ولى ميتواند ذكر بگويد و دعا كند و زبور بخواند فهميد وعده خداوند انجاز شده از معبد خود بيرون آمد و به بنى اسرائيل كه منتظر اقامه جماعت بودند با سر و دست اشاره نمود كه نماز را فرادى بخوانيد در صبح و شام كه معمولا بجماعت ميخوانديد يا آنكه مانند من تسبيح بگوئيد و بنابر معناى اوّل مراد از تسبيح نماز است براى اشتمال نماز بر تسبيح و ذكر و بنابر احتمال دوم مراد متابعت قوم است با او در ذكر براى آنكه مأمور باين امر بوده و اينكه اينجا از سه شبانه روز بليالى تعبير شده و در سوره آل عمران بايام براى آنستكه معلوم شود مراد شبانه روز است نه روز تنها يا شب تنها چنانچه متعارف است كه ميگويند فلانى سه روز آنجا ماند يا سه شب آنجا ماند با آنكه سه شبانه روز مانده است و كلمه عتيّا مصدر است بمعناى عتوّ كه از حد در گذشتن است و محراب بر جايگاه عبادت اطلاق ميشود اعمّ از مسجد و محراب آن و مصلّى براى آنكه جايگاه حرب با شيطان است ..

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


يا زَكَرِيّا إِنّا نُبَشِّرُك‌َ بِغُلام‌ٍ اسمُه‌ُ يَحيي‌ لَم‌ نَجعَل‌ لَه‌ُ مِن‌ قَبل‌ُ سَمِيًّا «7»

خطاب‌ فرمود اي‌ زكريّا محققا ‌ما بشارت‌ ميدهيم‌ ترا بفرزندي‌ ‌که‌ نام‌ ‌او‌ يحيي‌ ‌باشد‌ خداوند قادر متعال‌ همين‌ نحوي‌ ‌که‌ آدم‌ ‌عليه‌ السّلام‌ ‌را‌ بدون‌ پدر و مادر خلق‌ فرمود و ‌از‌ فاضل‌ طينت‌ ‌او‌ حوّي‌ ‌را‌ خلق‌ نمود و عيسي‌ ‌را‌ بدون‌ پدر خلق‌ كرد و همچنين‌ ملائكه‌ ‌را‌ بدون‌ تناكح‌ و تناسل‌ خلق‌ نمود، بلكه‌ بسياري‌ ‌از‌ حيوانات‌ ‌که‌ خلقت‌ ‌آنها‌ تكوينيست‌ نه‌ توليدي‌، بلكه‌ جميع‌ حيوانات‌ ‌در‌ ابتداء خلقت‌. قادر ‌است‌ ‌از‌ پدر سالخورده‌ و ‌از‌ مادر عقيم‌ فرزندي‌ عنايت‌ فرمايد لذا ميفرمايد يا زَكَرِيّا ‌اينکه‌ خطاب‌ بتوسط ملائكه‌ بوده‌ چنانچه‌ تعبير بمتكلّم‌ ‌مع‌ الغير فرموده‌ لذا ميفرمايد: فَنادَته‌ُ المَلائِكَةُ وَ هُوَ قائِم‌ٌ يُصَلِّي‌ فِي‌ المِحراب‌ِ أَن‌َّ اللّه‌َ يُبَشِّرُك‌َ بِيَحيي‌ مُصَدِّقاً بِكَلِمَةٍ مِن‌َ اللّه‌ِ وَ سَيِّداً وَ حَصُوراً وَ نَبِيًّا مِن‌َ الصّالِحِين‌َ آل‌ عمران‌ ‌آيه‌ 39 إِنّا نُبَشِّرُك‌َ بِغُلام‌ٍ مراد ‌از‌ غلام‌ فرزند ‌است‌ و اطلاق‌ غلام‌ ‌بر‌ اولاد ‌در‌ قرآن‌ بسيار ‌است‌ مثل‌ وَ أَمَّا الجِدارُ فَكان‌َ لِغُلامَين‌ِ يَتِيمَين‌ِ فِي‌ المَدِينَةِ كهف‌ آيه 82 و همچنين‌ وَ أَمَّا الغُلام‌ُ فَكان‌َ أَبَواه‌ُ مُؤمِنَين‌ِ كهف‌ ‌آيه‌ 80 و ‌غير‌ اينها ‌از‌ آيات‌ اسمُه‌ُ يَحيي‌ ‌که‌ خداوند ‌او‌ ‌را‌ مسمّي‌ باين‌ اسم‌ خاص‌ فرموده‌ بلكه‌ دارد

الاسماء تنزل‌ ‌من‌ السماء.

لَم‌ نَجعَل‌ لَه‌ُ مِن‌ قَبل‌ُ سَمِيًّا قرار نداديم‌ ‌از‌ ‌براي‌ يحيي‌ ‌از‌ قبل‌ ‌او‌ ‌از‌ زمان‌ آدم‌ ‌تا‌ زمان‌ يحيي‌ همچو اسمي‌ ‌براي‌ احدي‌ ‌در‌ اخبار دارد ‌که‌ حضرت‌ ابي‌ ‌عبد‌ اللّه‌ الحسين‌ ‌از‌ جهات‌ بسياري‌ شباهت‌ بيحيي‌ داشت‌.

«1» همين‌ جهت‌ ‌که‌ حسين‌ نام‌ ‌از‌ زمان‌ آدم‌ ‌تا‌ زمان‌ حضرتش‌ نبوده‌.

«2» اينكه‌ آسمان‌ ‌براي‌ يحيي‌ و حسين‌ چهل‌ صباح‌ گريه‌ كرد ‌در‌ وقت‌ طلوع‌ و غروب‌ قرمز ‌بود‌.

جلد 12 - صفحه 421

«3» سر يحيي‌ ‌را‌ بردند نزد زنا زاده‌ سر حسين‌ ‌را‌ ‌هم‌ بردند نزد زنا زاده‌ و دارد حضرت‌ حسين‌ مكرّر ياد ‌از‌ يحيي‌ ميكرد اشاره‌ ‌به‌ اينكه‌ منهم‌ مثل‌ يحيي‌ هستم‌ چنانچه‌ يحيي‌ ‌را‌ بدون‌ سبب‌ و علة كشتند مرا ‌هم‌ ميكشند.

برگزیده تفسیر نمونه


(آیه 7)- زکریّا به آرزوی خود رسید: این آیه استجابت دعای زکریا را در پیشگاه پروردگار، استجابتی آمیخته با لطف و عنایت ویژه او بیان می‌کند، و با این جمله شروع می‌شود «ای زکریا! ما تو را بشارت به پسری می‌دهیم که نامش یحیی است پسری (بی‌سابقه) که همنامی برای او پیش از این قرار نداده‌ایم» (یا زَکَرِیَّا إِنَّا نُبَشِّرُکَ بِغُلامٍ اسْمُهُ یَحْیی لَمْ نَجْعَلْ لَهُ مِنْ قَبْلُ سَمِیًّا).

نکات آیه

۱- دعاى زکریا در طلب وارثى صالح، مستجاب گردید. (إنّا نبشّرک بغلم)

۲- خداوند زکریا را بشارت داد که به او پسرى عطا خواهد کرد. (یزکریا إنّا نبشّرک بغلم)

۳- زکریا(ع) از مقام نبوّت و تلقى وحى، برخوردار بود. (یزکریا إنّا نبشّرک بغلم) ظاهر آیه این است که زکریا، خود پیام الهى را دریافت کرده است، نه این که پیام خداوند را پیامبرى دیگرى دریافت کرده و به زکریا رسانده باشد.

۴ - «یحیى»، نامى تعیین شده از سوى خدا براى فرزند زکریا (اسمه یحیى لم نجعل له من قبل سمیًّا)

۵- اهمیت نام و نام گذارنده و نقش آن در شخصیت کودک (اسمه یحیى لم نجعل له من قبل سمیًّا) تعبیر «اسمه یحیى» از آن جهت مورد تصریح قرار گرفته است که تعیین آن از سوى خدا، خود شرافتى برجسته و قابل تأمل است.

۶ - نام «یحیى»، بیش از عصر زکریا، در بین مردم بى سابقه بود. (اسمه یحیى لم نجعل له من قبل سمیًّا) «سَمىّ»; یعنى، هم نام (تاج العروس) و مراد از جمله «لم نجعل...» این است که قبل از فرزندِ زکریا، کسى به نام «یحیى» نام گذارى نشده بود.

۷- شخصیت معنوى یحیى، شخصیتى بى مانند بود و پیش از او، کسى به آن مقام نرسیده بود. (لم نجعل له من قبل سمیًّا) از جمله معانى ذکر شده براى «سمىّ» نظیر و شبیه است (مفردات راغب). دراین صورت مراد این است که کسى درگذشته ویژگى هاى یحیى را نداشته است.

۸- یحیى(ع)، وارث حضرت زکریا(ع) و خاندان یعقوب بود. (یرثنى و یرث من ءال یعقوب ... یزکریا إنّا نبشّرک بغلم اسمه یحیى)

۹- حضرت یحیى(ع)، شخصیتى الهى و مورد عنایت خاص خدا بود. (لم نجعل له من قبل سمیًّا)

۱۰- تبلور قدرت خداوند، در اعطاى فرزند به پدرى فرتوت و مادرى عقیم (و کانت امرأتى عاقرًا ... یزکریا إنّا نبشّرک بغلم)

۱۱- اسامى همه انسان ها را خداوند تعیین مى کند. * (لم نجعل له من قبل سمیًّا) مراد از جمله «لم نجعل...»، این نیست که در بین آن اسامى که خداوند مستقیماً تعیین کرده است، نام «یحیى» وجود نداشته، بلکه این است که نام «یحیى»، نامى بى سابقه در بشر آن روزگار بوده است; بنابراین اسناد آن به خداوند در فعل «لم نجعل» گویاى این است که باقى اسامى نیز به جعل خداوند است، گرچه این ارتباط بر همه کس آشکار نیست.

روایات و احادیث

۱۲- «عن أبى جعفر(ع) قال: إنّما ولد یحیى بعد البشارة له من اللّه بخمس سنین ; از امام باقر(ع) روایت شده که فرمود: همانا یحیى، پنج سال بعد از آن که خداوند به ولادت او بشارت داد، متولد شد».[۱]

موضوعات مرتبط

  • آل یعقوب: وارث آل یعقوب ۸
  • پیرى: فرزنددارى در پیرى ۱۰
  • خدا: بشارتهاى خدا ۲; نشانه هاى قدرت خدا ۱۰
  • زکریا(ع): اجابت دعاى زکریا(ع) ۱; بشارت به زکریا(ع) ۲; پسر زکریا(ع) ۲; فرزنددارى زکریا(ع) ۲; مقامات زکریا(ع) ۳; نامگذارى پسر زکریا(ع) ۴; نبوت زکریا(ع) ۳; وارث زکریا(ع) ۸
  • شخصیت: عوامل شکل گیرى شخصیت ۵
  • کودک: روانشناسى کودک ۵
  • نام: ابداع نام یحیى ۶; اهمیت نام ۵; نام یحیى در دوران زکریا(ع) ۶
  • نامگذارى: منشأ نامگذارى ۱۱
  • وارثان: درخواست وارثان صالح ۱
  • یحیى(ع): تاریخ ولادت یحیى(ع) ۱۲; شخصیت معنوى یحیى(ع) ۷; شخصیت یحیى(ع) ۹; مقامات یحیى(ع) ۹; منشأ نامگذارى یحیى(ع) ۴; وراثت یحیى(ع) ۸

منابع

  1. مجمع البیان، ج ۶، ص ۷۸۰; بحارالأنوار، ج ۱۴، ص ۱۷۶.