يونس ٥٧
ترجمه
يونس ٥٦ | آیه ٥٧ | يونس ٥٨ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«مَوْعِظَةٌ»: پند و اندرز. «شِفَآءٌ»: بهبودی. درمان. «الصُّدُورِ»: سینهها. مراد دلهائی است که در سینهها است (نگا: حجّ / ). در جسم انسان دو کانون وجود دارد به نام: «قلب» و «مغز» که هر کدام مظهر بخشی از اعمال روانی است. مسائلی که برای روح اتّفاق میافتد، تا اندازهای در این دو مرکز نمودار و برای انسانها آشکار میگردد. این است که آنچه به روح مربوط باشد بیشتر به قلب و مغز نسبت داده میشود. «شِفَآءٌ لِّمَا فِیالصُّدُورِ»: مراد پاکسازی روح از رذائل اخلاقی است.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
ذٰلِکَ الْکِتَابُ لاَ رَيْبَ فِيهِ... (۱) وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ... (۳) وَ لَوْ جَعَلْنَاهُ قُرْآناً... (۳)
تفسیر
- آيات ۷۰ - ۵۷، سوره يونس
- توضيح معناى مفردات آيه شريفه : ((موعظه ))، ((شفاء لما فى الصدور))، ((هدى)) و ((رحمت ))
- اشاره به معناى ((رحمان )) و ((رحيم )) و مراد از اينكه قرآن براى مؤ منين رحمت است
- توصيف قرآن به بيان جامعى است براى همه آثار طيب و نيكوى قرآن كريم
- مراد از فضل خدا و رحمت خدا در آيه شريفه :((قل بفضل اللّه و برحمته ...))
- وجه اينكه از دادن روزى به ((انزال )) روزى تعبير شده ، با اينكه رزق آدميان در زميناست
- بيان اينكه هر حكمى بايد به اذن خدا باشد. و حكم مختص به خدا است . و طرح دو شبههدر اين زمينه و پاسخ به آن دو شبهه
- حكم خدا منطبق بر فطرت ، هماهنگ با نظام خلقت و همسوى حركت انسان به سوى هدفكمالى او است
- سلطنت و احاطه تام الهى بر اعمال بشر، شهادت و عملى استكامل و فراگيرنده همه اعمال از همه خلايق حتى پيامبر خدا(ص )
- معناى ((ولايت )) و مراد از ولايت خدا
- اشاره به مراتب ايمان و بيان اينكه خداى تعالى ولى مؤ منين است كه از مرتبه بالاىايمان برخوردارند
- توجيه و توضيحى در مورد اينكه خداى ، ترس و اندوهى ندارند و بيان اينكه اطلاق جمله: ((لاخوف عليهم و لا هم يحزنون )) شامل نفى ترس و اندوه هم در دنيا و هم در آخرت مىشود
- بررسى سخن يكى از مفسرين درباره نفى ترس و اندوه اولياى خدا و رد آن گفته
- تسلى دادن به پيامبر (ص ) كه از سخنان جاهلانه مشركين نرنجد زيرا ((عزت از آنخداست )) و ((خدا سميع و عليم است ))
- استدلال براى محال بودن فرزند داشتن خداى تعالى ، در برابر مشركين كه گفتند:((اتخذ اللّه ولدا))
- بحث روايتى ۱۴۰
- چند روايت در مورد مراد از فضل و رحمت خدا در:((قل بفضل اللّه و برحمته ...))
- رواياتى درباره معناى ولايت خدا و وصف اولياءاللّه
- چند روايت در تفسير ((بشرى )) داشتن اولياء اللّه در دنيا و آخرت (لهم البشرى فىالحيوة الدنيا و فى الاخرة )
- چند روايت درباره رؤ يا و اقسام آن
تفسیر نور (محسن قرائتی)
يا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جاءَتْكُمْ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَ شِفاءٌ لِما فِي الصُّدُورِ وَ هُدىً وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ «57»
اى مردم! همانا از سوى پروردگارتان پند و اندرزى براى شما آمد كه مايهى شفا براى آنچه در سينههاى شماست و هدايت و رحمتى براى مؤمنان است.
نکته ها
«مَوْعِظَةٌ»، بازداشتنِ آميخته با هشدار و انذار است. «1»
«شِفاءٌ لِما فِي الصُّدُورِ»، يعنى مايهى پاكى روح و قلب از آفات روحى است. زيرا امراض روحى سختتر از امراض جسمى است و هنر قرآن نيز در همين شفابخشى به امراض روحى است.
پيامبراكرم صلى الله عليه و آله فرمود: اذا التبسَتْ عليكم الفِتن كالّيل المُظلم فعليكم بالقرآن فانّه شافع مشفّع ... در هجوم فتنههاى تيره و وحشتناك، به قرآن پناه بريد كه هم موعظه است، هم شفا، هم نور و هم رحمت. «2»
امام صادق عليه السلام فرمود: «شفاء لما فى الصدور من الامراض الخواطر و مشبّهات الامور» قرآن، براى تمام امراض روحى و شبهات و افكار شفاست. «3»
گويا آيه اشاره به مراحل چهارگانهى تربيت و تكامل دارد، يعنى:
الف: مرحلهى موعظه، نسبت به كارهاى ظاهرى. «مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ»
«1». مفردات راغب.
«2». بحار، ج 92، ص 17.
«3». تفسير نورالثقلين.
جلد 3 - صفحه 587
ب: مرحلهى پاكسازى روح از رذايل. «شِفاءٌ لِما فِي الصُّدُورِ»
ج: مرحلهى راهيابى به سوى مقصود. «هُدىً»
د: مرحلهى دريافت رحمت الهى. «رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ»
پیام ها
1- نزول كتاب كه شامل موعظه و شفابخشى و هدايت و رحمت باشد، از شئون ربوبيّت الهى است. «مِنْ رَبِّكُمْ»
2- قرآن، شفاى هر دردى است. درمان دردها را بايد از مكتب قرآن گرفت، نه مكاتب شرق و غرب. «شِفاءٌ لِما فِي الصُّدُورِ»
3- قرآن براى همهى مردم موعظه است، ولى تنها گروه حقّپذير، مشمول هدايت و رحمت الهى مىشوند. يا أَيُّهَا النَّاسُ ... هُدىً وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
يا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جاءَتْكُمْ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَ شِفاءٌ لِما فِي الصُّدُورِ وَ هُدىً وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ (57)
چون مقدم شد ذكر قرآن و وعد و وعيد آن، سپس در بيان جلالت شأن و عظم قدر قرآن عموم مردم را خطاب مىفرمايد:
يا أَيُّهَا النَّاسُ: اى گروه مردمان از عالى و دانى، غنى و فقير، و ضيع و شريف. قَدْ جاءَتْكُمْ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ: بتحقيق آمد شما را پند و وعظى از جانب پروردگار شما، و آن قرآن است كه دعوت نمايد به صلاح، و زجر كند از فساد. يا متضمن باشد بيان آنچه را كه واجب است از رغبت و رهبت، يعنى امر و نهى. وَ شِفاءٌ لِما فِي الصُّدُورِ: و شفا و دوا براى امراضى كه در دلهاى
ج5، ص 341
شما است از جهل و كفر و نفاق. و چون درد نادانى و كفر، اضرّ است از درد بدن، و علاجش دشوارتر، و اطباء آن كمتر، و شفاء از آن اهمّ و اولىتر است، لذا خداى تعالى نسخه جامعه شافيه قرآن مجيد را به توسط اعظم اطباى روحانى و خاتم پيغمبران سبحانى انزال فرمود تا به دستور العمل آن رفتار نموده، عقايد فاسده و اخلاق ذميمه و ملكات رذيله، به نور قرآن از قلوب پاك گردد.
وَ هُدىً: و هدايت و دلالتى است كه مؤدّى به معرفت حق شود. وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ: و رحمت و نعمتى است براى ايمان آورندگان و عمل كنندگان.
تخصيص رحمت به مؤمنين- و حال آنكه قرآن رحمت براى تمام خلق است- به جهت آن است كه ايشان منتفع شدند به قرآن به ايمان و عمل به آن، و خداى تعالى وصف فرمود قرآن را در اين آيه مباركه به اوصاف اربعه: 1- موعظه از جانب سبحانى. 2- شفاء امراض قلبى. 3- هدايت الهى. 4- رحمت نسبت به برادران ايمانى، و لا بد براى هر يك از اوصاف فايده مخصوصى است.
بيان- اين مطلب محقق است چنانچه بدن را حالت مرضى و براى آن طبيبانى معين شده، همچنين روح را حالت مرضى و براى آن اطبائى مقرر شده كه انبياى عظام باشند؛ وجود مقدس نبوى صلّى اللّه عليه و آله، طبيب حاذق روحانى و خاتم پيغمبران سبحانى به جهت معالجه عموم نفوس تا انقراض عالم آمد با دستور العمل تمام طبقات بشر؛ و نسخه جامعه آن سرور، يعنى قرآن تحت چهار عنوان در اين آيه شريفه بيان فرموده:
1- از راه خيرخواهى، نهى نسبت به چيزهائى كه به سبب آن در مرض مهلك كفر و معاصى واقع شود كه تعبير از آن به موعظه فرموده، يعنى منع از اشتغالات قلبى و زجر از موجبات بعد رحمت سبحانى.
2- شفاء كه امر به استعمال دوا باشد تا تصفيه قلب شده، اخلاط فاسده زائل، سلامتى كامل حاصل آيد، و منحصر نيست شفاى قرين به امراض روحانى، بلكه شفاى امراض جسمانى هم باشد، چنانچه خواندن هفتاد مرتبه سوره مباركه حمد يا يك مرتبه سوره مباركه (يس) بالين مريض، سبب شفا گردد، و تفصيل آن در كتب ادعيه مذكور است.
ج5، ص 342
3- حصول هدايت كه بعد از تخليه رذائل و تحليه به فضايل، هدايت يافته، ترقيات و سعادت ابدى را دريابد.
4- عمل به احكام قرآن مستوجب شود رحمت الهى و درك نعمت سبحانى را كه نجات دهد از ظلمات كفر و شك و نفاق، به نور ايمان و حق و يقين به سبب ارشاد به استدلال آيات منصوبه آفاقيه و انفسيه، و خلاص نمايد از دركات نيران، و ارتقاء به درجات جنان و نعم حضرت منّان.
فاجعه عظمى و داهيه كبرى- در قرون اخيره كه مقترن شد با طلوع شمس هدايت، و ظهور مراتب كمال و سعادت، در ارض طيّبه قم به جدّيات و رياضات بزرگوار عالم ربانى، كه بلند همتى فرموده، و در بحر تهاجم فتن و محن غوطهور شده، براى ترويج ديانت اسلاميه و حفظ نواميس احكام الهيه، به تأسيس حوزه علميه قيام، و در تحمل زحمات آن اقدام، تا به مدت زمانى جامعه دينى و مركز دائره علمى فراهم، كه صيت آن آفاق را پر گردانيد. فضلاى بزرگ و دانشمندان سترگ گرداگرد اين شمس معالى به اقتباس انوار معانى، مجمع روحانى را زيب و زينت داده، هر يك در مرتبه خود حائز مراتب علمى و حاوى مقامات عملى شدند، و غواصان بحر حقايق دقايق كلماتش را اخذ مىنمودند. از طرفى عده بسيارى ريزه خور خوان احسانش؛ قسمت ديگر كارهاى شايان كه آثارش الى الابد نمايان است.
بسى برنيامد، ناگهان حيلوله اجل واقع، شمس را منكسف، و نجوم را منكدر نمود: «إِذَا الشَّمْسُ كُوِّرَتْ وَ إِذَا النُّجُومُ انْكَدَرَتْ» «1» كاش آن شب نيامدى، كه خاك ماتم به سر عالميان ريختى، يا آن صبح طالع نشدى كه فغان و زارى بلند گشتى، و عالم امكان را محزون ساختى. «إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ» «2».
آه آه از مصيبتى كه در زمين وارد گشته، و آثارش در كون و مكان سرايت نموده ساكنان ملأ اعلى را افسرده، فغان اهل زمين را به آسمان رسانيده، زارى
«1» سوره تكوير آيه 1 و 2.
«2» سوره بقره آيه 156.
ج5، ص 343
يتيمان و بىنوايان بلند شده، قلوب قاسيه را سوزانيده. زبان، الكن از گفتن، و قلم عاجز از نوشتن، با چشم اشكريز و قلب آتش بيز گويا شده كه صياد اجل، فريد عصر و وحيد دهر را از ميانه ربود. ليله هفدهم شهر ذى القعدة الحرام سنه 1355 هجرى، حجة الاسلام و المسلمين، آية اللّه فى العالمين، المولى المكرم، و استادنا المعظم، شيخ الفقهاء و المجتهدين، و رئيس الملة و الدين، المؤيد بالتأييد الازلى: الحاج شيخ عبد الكريم الحائرى اليزدى طيّب اللّه ثراه و جعل فى اعلى عليّين مثواه. احقر در تشييع حاضر، مجملا تعطيل عمومى و عاشورائى برپا گرديد.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
يا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جاءَتْكُمْ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَ شِفاءٌ لِما فِي الصُّدُورِ وَ هُدىً وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ (57) قُلْ بِفَضْلِ اللَّهِ وَ بِرَحْمَتِهِ فَبِذلِكَ فَلْيَفْرَحُوا هُوَ خَيْرٌ مِمَّا يَجْمَعُونَ (58)
ترجمه
اى مردمان بتحقيق آمد شما را موعظهاى از پروردگارتان و شفائى براى آنچه در سينهها است و هدايت و رحمتى براى گروندگان
بگو بفضل خدا و برحمت او پس باين بايد شاد شوند آن بهتر است از آنچه جمع ميكنند.
تفسير
خداوند عموم بندگان را مخاطب فرموده و منّت بر آنها نهاده براى نازل فرمودن كتابيكه مشتمل است بر موعظه و پند يعنى مبيّن است امورى را كه بايد از آنها احتراز و بآنها اقبال نمود و صلاح و فساد حال و مئال ايشان منوط بآنست و شفاء است براى امراض قلبيّه آنها از قبيل جهل و شك و شبهه و بخل و حسد و كينه و شقاق و نفاق و غيرها و هدايت و دلالت و راهنمائى است بحقّ و حقيقت و رحمت و نعمت و مغفرت است براى خصوص اهل ايمان چون غير ايشان مهتدى بهدايت قرآن نميشوند و مشمول رحمت رحيميّه نميگردند و قابليّت بهره بردارى از آنرا ندارند از امام صادق عليه السّلام روايت شده است كه قرآن شفاء است از امراض خاطرها و امور مشتبه و در حديث قدسى از كافى نقل شده كه شفاء است از القاء شيطان و قمّى ره بعد از ذكر آيه فرموده كه فرمود رسول اللّه و قرآن و ظاهرا مرادش امام صادق عليه السّلام است كه تفسير هدايت و رحمت را فرموده و چون همّت مردم دنيا بجمع مال و منال دنيوى مصروف است و دلخوشى آنها باين زخارف ناچيز بىثبات و بقاء است خداوند دستور فرمود به نبى اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم كه بآنها بفرمايد اگر ميخواهند بچيزى دلخوش و مسرور و فرحمند باشند بفضل خدا و برحمت او باشند و ثانيا براى تأكيد بفرمايد پس باين
جلد 3 صفحه 28
موهبت عظمى بايد خوشحال باشند آن بهتر است از اموال دنيا كه جمع ميكنند و به و بال آن گرفتار ميشوند در مجمع و جوامع از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه فضل خدا رسول اللّه است و رحمت او على بن أبي طالب عليه السّلام است و قمّى ره بر آن اضافه فرموده كه پس باين بايد خوشحال باشند شيعيان ما آن بهتر است از آنچه عطا شده است بدشمنان ما از طلا و نقره و عيّاشى ره اين مضمون را از امير المؤمنين عليه السّلام نقل نموده و در مجالس از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم روايت نموده كه فضل نبوّت نبى شما است و رحمت ولايت على بن أبي طالب عليه السّلام است پس باين نبوّت و ولايت بايد شيعيان خوشحال باشند آن بهتر است از آنچه جمع مينمايند اهل خلاف از اهل و مال و اولاد در دار دنيا و عيّاشى نيز قريب باين مضمون را از امام باقر عليه السّلام نقل نموده و معلوم است كه خيريّت مال دنيا در صورتى است كه صرف در محلّ خير شود و الاجز زحمت و خسارت و ندامت ثمرى ندارد و چون فضل و رحمت و محمّد و على عليهما الصلوة و السلام يك حقيقت و نور واحدند از آن دو وجود مبارك بكلمه ذالك و هو كه اسم اشاره و ضمير مفرد است تعبير شده است و اينكه از اوصاف مذكوره در آيه اوّل براى قرآن صفت اخيره كه مخصوص به اهل ايمان است تكرار شده براى اهتمام بآن و اشاره بآنستكه استفاده از قرآن بدون توسّل بذيل عنايت على عليه السّلام و آل اطهار او ممكن نيست و قابل فرح و سرور، نعيم دائم است كه اختصاص بشيعيان دارد.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
يا أَيُّهَا النّاسُ قَد جاءَتكُم مَوعِظَةٌ مِن رَبِّكُم وَ شِفاءٌ لِما فِي الصُّدُورِ وَ هُديً وَ رَحمَةٌ لِلمُؤمِنِينَ (57)
اي گروه بشر سرتاسر دنيا بتحقيق آمد براي شما از جانب پروردگار شما موعظه و پند و نصيحت و شفاء امراض باطني قلبي و هدايت كننده براه حق و رحمت که خاص بمؤمنين است.
اينکه آيه شريفه راجع بصفات و شئونات و آثار قرآن مجيد است اول خطاب بسرتاسر دنيا است از زمان نزول قرآن تا آخر دنيا زيرا پيغمبر اكرم صلّي اللّه عليه و آله و سلّم مبعوث بر كافه جن و انس بود و شريعت و كتابش و دينش تا سر حوض كوثر باقي است که فرمود
(اني تارك فيكم الثقلين كتاب اللّه و عترتي لن يفترقا حتي يردا عليّ الحوض الحديث)
لذا بطور عموم خطاب ميفرمايد يا أَيُّهَا النّاسُ که شامل جميع افراد ناس باشد و گفتند اثبات شيئي نفي ما عدا را نميكند که بر طائفه جن هم آمده باشد چنانچه در سوره جن آيات بسياري در اينکه موضوع داريم و همچنين در مواضع ديگر قرآن.
قَد جاءَتكُم آورنده وجود مقدس پيغمبر صلّي اللّه عليه و آله و سلّم که آخرين مراتب نزول قرآن است پس از طيّ مراتب بالا که در مقدمه جلد اول مراتب نزول آن را يادآور كرديم موعظة وعظ پند و اندرز است که خود را بشقاوت و بدبختي و هلاكت نيندازيد و براه سعادت و رستگاري و خوشبختي سير كنيد من ربكم که اولين مرتبه نزول قرآن است و كلام حق است که بقدرت كامله ايجاد فرمود
جلد 9 - صفحه 410
مثل تكلم با موسي، و تعبير بربّ يك نوع عنايت است که خداوند مربّي شما است و براي تربيت شما نازل فرموده.
وَ شِفاءٌ لِما فِي الصُّدُورِ امراض باطنيه از شرك و كفر و نفاق و اخلاق رذيله و صفات خبيثه و ملكات قبيحه که تمام امراض روح است و هويپرستي و شهوتراني و خودخواهي، حسد، كبر، بخل و غير اينها تماما ببركت قرآن شفاء پيدا ميكند بلكه امراض ظاهريه هم اگر استشفاء از قرآن كنند مخصوصا سوره حمد و پارهاي از آيات که دارد اگر بر مرده بخوانيد و زنده شود تعجب نكنيد.
و هدي و راه هدايت را كاملا نشان ميدهد چه در قسمت عقائد و چه در قسمت اخلاق و چه در قسمت اعمال و افعال تا اينجا نزول قرآن بر سرتاسر عالم بود، و لكن آنچه خصيصه مؤمنين است اينکه قرآن وَ رَحمَةٌ لِلمُؤمِنِينَ است و اما غير مؤمن لا يزيده الّا خسارا وَ نُنَزِّلُ مِنَ القُرآنِ ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحمَةٌ لِلمُؤمِنِينَ وَ لا يَزِيدُ الظّالِمِينَ إِلّا خَساراً اسري آيه 84 و آيات ديگر.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 57)- قرآن رحمت بزرگ الهی! در قسمتی از آیات گذشته بحثهایی در زمینه قرآن آمده، و گوشهای از مخالفتهای مشرکان در آن منعکس گردیده بود، در این آیه به همین مناسبت سخن از قرآن به میان آمده نخست به عنوان یک پیام همگانی و جهانی، تمام انسانها را مخاطب ساخته، میگوید: «ای مردم! از سوی پروردگارتان، موعظه و اندرزی برای شما آمده» (یا أَیُّهَا النَّاسُ قَدْ جاءَتْکُمْ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّکُمْ).
«و کلامی که مایه شفاء بیماری دلهاست» (وَ شِفاءٌ لِما فِی الصُّدُورِ).
«و چیزی که مایه هدایت و راهنمایی است» (وَ هُدیً).
«و رحمت برای مؤمنان است» (وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِینَ).
در واقع آیه فوق چهار مرحله از مراحل تربیت و تکامل انسان را در سایه قرآن شرح میدهد.
مرحله اول: مرحله «موعظه و اندرز» است.
مرحله دوم: پاکسازی روح انسان از انواع رذائل اخلاقی است.
مرحله سوم: مرحله هدایت است که پس از پاکسازی انجام میگیرد.
و مرحله پنجم: مرحلهای است که انسان لیاقت آن را پیدا کرده است که
ج2، ص299
مشمول رحمت و نعمت پروردگار شود.
نکات آیه
۱ - قرآن، براى همه مردم موعظه و براى بیماریهاى نهفته در دل بیماردلان، دارویى شفابخش است. (یأیها الناس قد جاءتکم موعظة من ربکم و شفاء لما فى الصدور)
۲ - دعوت قرآن، دعوتى عام، فراگیر و جهان شمول است. (یأیها الناس قد جاءتکم موعظة من ربکم)
۳ - قرآن، کتابى است نازل شده از جانب خداوند. (قد جاءتکم موعظة من ربکم)
۴ - ربوبیت خداوند، مقتضى نزول کتابى پندآموز، شفابخش، هدایتگر و رحمت بخش است. (یأیها الناس قد جاءتکم موعظة من ربکم و شفاء لما فى الصدور و هدًى و رحمة)
۵ - خداوند، رب و پرورش دهنده همه انسانهاست. (یأیها الناس قد جاءتکم موعظة من ربکم)
۶ - قرآن براى مؤمنان، هدایت و رحمت است. (و هدًى و رحمة للمؤمنین)
۷ - موضوعات مطرح شده در قرآن، در راستاى پندآموزى، شفابخشى، هدایتگرى و رحمت بخشى است. (یأیها الناس قد جاءتکم موعظة من ربکم ... و رحمة للمؤمنین)
روایات و احادیث
۸ - امام صادق (ع) از پدرانش روایت کرده است: «شکا رجل إلى النبى (ص) وجعاً فى صدره فقال (ص): استشف بالقرآن فان اللّه عزوجل یقول: «و شفاء لما فى الصدور» ;[۱] مردى خدمت رسول خدا (ص) از درد سینه شکایت کرد، حضرت فرمود: از قرآن شفا بگیر; زیرا خداى عزوجل مى فرماید: [قرآن] شفاست براى آنچه در سینه هاست».
۹ - از امام صادق (ع) روایت شده است: «و انزل علیکم کتاباً فیه شفاء لما فى الصدور من امراض الخواطر و مشتبهات الأمور ;[۲] [خداوند] کتابى را براى شما نازل فرموده که در آن شفاى بیماریهاى فکرى و امور شبهه ناکى است که در دلها مى باشد».
موضوعات مرتبط
- انسان: مربى انسان ها ۵
- خدا: آثار ربوبیت خدا ۴; ربوبیت خدا ۵
- قرآن: تعالیم قرآن ۷; جهان شمولى قرآن ۲; رحمت قرآن ۴، ۶، ۷; شفابخشى قرآن ۱، ۴، ۷، ۸، ۹; عوامل نزول قرآن ۴; موعظه گرى قرآن ۱، ۷; نقش قرآن ۸، ۹; وحیانیت قرآن ۳; ویژگیهاى قرآن ۱، ۲، ۴، ۷، ۸، ۹; هدایتگرى قرآن ۴، ۶، ۷
- مؤمنان: مؤمنان و قرآن ۶