الأنفال ٣٩
ترجمه
الأنفال ٣٨ | آیه ٣٩ | الأنفال ٤٠ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«فِتْنَةٌ»: از دین برگرداندن. بلا و آشوب. «یَکُونَ الدِّینُ کُلُّهُ لِلّهِ»: مراد این است که ادیان باطله از میان رود، و جز دین اسلام بر جای نماند. دین و پرستش همه خاصّ خدا باشد.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۴۰ - ۳۰، سوره انفال
- معناى (( مكر )) و تقسيم آن به مكر ممدوح و مكر مذموم
- بيان اينكه جمله : (( ان كان هذا هو الحق ... )) حكايت كلام مشركين نيست
- مقتضاى اينكه پيغمبر (ص ) رحمة للعالمين است اين نيست كه مصلحت دين ناديده گرفته شود و مطلقا عذاب دنيوى براى ظالمين در كار نباشد
- وجوهى كه در مجمع البيان در مورد اينكه در يك آيه عذاب از مشركين نفى ، و در آيه دوماثبات شده است ، نقل شده و اشكال وارد بر آن وجوه
- اشاره به اينكه متروك ماندن خانه كعبه ، مؤ اخذه و عذاب الهى در پى دارد
- توضيح معناى آيه شريفه : (( ليميز الله الخبيث من الطيب ... ))
- معناى آيه شريفه : (( و قاتلوهم حتى لاتكون فتنة و يكون الدين كله لله ... ))
- رواياتى در ذيل آيه شريفه : (( و اذ يمكر بك الذين كفروا... )) در مورد توطئه قتل پيامبر (ص ) در مكه ، و هجرت آن حضرت به مدينه
- رواياتى در شاءن نزول و معناى آيه : (( اللهم ان كان هذا هو الحق ... )) و (( ما كان الله معذبهم ))
- رواياتى در معناى : (( و ما كان صلاتهم عندالبيت الا مكاء و تصديه )) و شاءن نزول آن
- چند روايت در ذيل آيه شريفه : (( ان الذين ينفقون اموالهم ليصدوا عن سبيل الله ... ))
نکات آیه
۱- نبرد با کافران تا برکنده شدن فتنه هاى آنان، وظیفه اى ضرورى بر عهده اهل ایمان (و قتلوهم حتى لاتکون فتنة)
۲- لزوم مبارزه با فتنه و فتنه انگیزان (و قتلوهم حتى لاتکون فتنة)
۳- هزینه کردن داراییها براى جلوگیرى از گسترش اسلام، از مصادیق فتنه انگیزى است. (إن الذین کفروا ینفقون امولهم لیصدوا عن سبیل اللّه ... و قتلوهم حتى لاتکون فتنة)
۴- نبرد با کافران تا حاکمیت یافتن دین خدا در جهان، فرمان خداوند به اهل ایمان (و قتلوهم حتى ... یکون الدین کله للّه)
۵- گسترش و جهانگیر شدن دین الهى، از اهداف جهاد و مبارزه در اسلام (و قتلوهم حتى ... و یکون الدین کله للّه)
۶- لزوم ترک مبارزه با کافران در صورت دست برداشتن از فتنه انگیزى علیه اسلام و ایجاد مزاحمت براى گسترش دین خدا (فإن انتهوا فإن اللّه بما یعملون بصیر) متعلق «انتهوا» به قرینه فرازهاى پیشین، فتنه انگیزى و جلوگیرى از حاکمیت یافتن دین الهى است.
۷- خداوند با بیان نظارت خویش بر اعمال کافرانِ دست کشیده از مبارزه علیه اسلام، مسلمانان صدر اسلام را از غافلگیر شدن در توطئه هاى آنان ایمنى بخشید. (فإن انتهوا فإن اللّه بما یعملون بصیر)
۸- مسلمانان صدر اسلام نگران توطئه هاى پنهانى کافرانى که مخاصمات را ترک گفته و حاضر به صلح مى شدند. (فإن انتهوا فإن اللّه بما یعملون بصیر) جواب شرط «انتهوا» به قرینه «قتلوهم» جمله اى همانند «فلاتقاتلوهم» است ; یعنى اگر کافران دست از فتنه انگیزى برداشتند و راه مسالمت پیش گرفتند با آنان نبرد نکنید. با توجه به این معنا معلوم مى شود هدف از بیان آگاهى خداوندبه اعمال این گروه از کافران، این است که مسلمانان را از این نگرانى برهاند که شاید صلح جویى آنان دستاویزى براى توطئه و فتنه اى دیگر باشد.
۹- تمامى اعمال انسانها تحت نظارت دقیق خداوند (فإن اللّه بما یعملون بصیر)
روایات و احادیث
۱۰- عن محمد بن مسلم قال: قلت لأبى جعفر(ع): فى قول اللّه عز ذکره «و قاتلوهم حتى لاتکون فتنة ... » فقال: لم یجىء تأویل هذه الآیة بعد ... فلو قد جاء تأویلها لم یقبل منهم و لکنهم یقتلون حتى یوحّد اللّه عز و جل و حتى لایکون شرک.[۱] محمد بن مسلم گوید به امام باقر(ع) گفتم: مراد از سخن خداى عز و جل که مى فرماید «با آنان بجنگید تا آنجا که فتنه اى باقى نماند»، چیست؟ فرمود: تأویل این آیه هنوز نیامده است ... پس زمانى که تأویل آن بیاید ... کافران کشته مى شوند تا اینکه خداى عز و جل به وحدانیت یاد شود و شرکى نماند.
موضوعات مرتبط
- احکام: فلسفه احکام ۵
- اسلام: تاریخ صدر اسلام ۸ ; مبارزه با اسلام ۶، ۷ ; ممانعت از گسترش اسلام ۳
- افساد: ترک افساد ۶
- انسان: عمل انسان ۹
- انفاق: ناپسند ۳
- جهاد: آثار جهاد ۵ ; جهاد با کافران ۴ ; فلسفه جهاد ۵
- خدا: اوامر خدا ۴ ; نظارت خدا ۷، ۹
- دین: اهمیت حاکمیت دین ۴ ; گسترش دین ۵، ۶
- فساد: مبارزه با فساد ۱، ۲ ; موارد فساد ۳ ; نابودى فساد ۱
- کافران: ترک دشمنى کافران ۸ ; ترک مبارزه با کافران ۶ ; توطئه کافران ۸ ; توطئه کافران صدر اسلام ۷ ; صلح کافران ۸ ; عمل کافران ۷ ; کافران و اسلام ۶، ۷ ; مبارزه با کافران ۱، ۴
- مؤمنان: مسؤولیت مؤمنان ۱، ۴
- مسلمانان: صدر اسلام ۷ ; نگرانى مسلمانان صدر اسلام ۸ ; هشدار به مسلمانان ۷
- مفسدان: مبارزه با مفسدان ۲
منابع
- ↑ کافى، ج ۸، ص ۲۰۱، ح ۲۴۳ ; نورالثقلین، ج ۲، ص ۱۵۴، ح ۹۵.