الأعراف ٢٧
ترجمه
الأعراف ٢٦ | آیه ٢٧ | الأعراف ٢٨ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«لا یَفْتِنَنَّکُمْ»: شما را گول نزند و نفریبد. «یَنزِعُ»: به در میآورد. میکند. «قَبِیل»: اعوان. یاران و همدستان. «مِنْ حَیْثُ»: از راهی که. به گونهای که. «جَعَلْناَ الشَّیَاطِینَ»: مراد این است که شیطان و یارانش تنها بر افراد بیایمان و بر کسانی که ایمان سستی دارند مسلّط هستند (نگا: حجر / ، نحل / و .
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۲۶ - ۳۶، سوره اعراف
- جميع موجودات و آثار و اعمال طبيعى و اختيارى آنها منتهى به ذات پروردگارند.
- مراد از (( لباس تقوى (( و بهتر بودن لباس تقوى از لباس ظاهر.
- بيان ولايت شيطان بر غيرمؤ من و اشاره به اينكه بيرون آوردن لباس آدم و حوا در بهشتتمثيلى است از درآوردن لباس تقوى از اندام همه آدميان توسط شيطان .
- آنچه در مورد مراد از (( فاحشه (( در: (( اذا فعلوا فاحشة قالوا...(( گفته شده است .
- معناى (( قسط((
- وجوهى كه در معناى جمله : (( اقيموا وجوهكم عندكل مسجد(( گفته شده است .
- معناى جمله : (( كما بداكم تعودون ((
- وجوه ديگرى كه در معناى جمله فوق محتمل است .
- اگر انسان به جايى برسد كه باطل را حق بپندارد، اميدى به رستگارى و هدايت يافتن اونيست .
- اختلاف مفسرين در بيان ارتباط جمله : (( كما بداءكم تعودون ...(( با آياتقبل از آن
- معناى اخراج زينت در طيبات رزق (در ذيل آيه :قل من حرم زينة الله ...)
- چرا خداوند به ضروريات زندگى از قبيل لباس پوشيدن و خود را آراستن امر نموده است؟
- معناى عبارت : (( خالصة يوم القيمة (( در آيه شريفه و اشكالى كه بر بيان صاحبالمنار در اين مورد وارد است .
- معناى (( فواحش ))، (( اثم (( و (( بغى (( و اشاره به اينكه امم و جوامع بشرى هم مانندافراد عمر و اجل معينى دارند.
- بحث روايتى رواياتى در مورد شاءن نزول آيه : (( قد انزلنا عليكم لباسا...(( و((خذوا زينتكم عند كل مسجد((
- چند روايت درباره : (( لباس التّقوى (( در آيه شريفه
- روايتى كه مى گويد فاحشه اى كه مى گفتند خدا به آن امر كرده است ، ادعاى لزوم اطاعتاز زمامداران جائر است .
- چند روايت در مورد دروغ بستن به خدا تعالى
- رواياتى در ذيل جمله : (( و اقيموا وجوهكم عندكل مسجد((
- رواياتى در ذيل جمله : (( خذوا زينتكم ...(( و(( قل من حرم زينة الله ...(( پيرامون استفاده از نعمتهاى الهى
- روايتى در معناى : (( اسراف (( و (( اقتار(( چند روايت در بيان مراد از فواحش ظاهر وباطن .
- بحث و بررسى پيرامون چند روايت بررسى آيات و رواياتى كه ذاتى بودن سعادت وشقاوت را مى رسانند.
- آنچه از قرآن درباره ماهيت انسان و سعادت و شقاوت او استفاده مى شود.
- بررسى رواياتى كه به خلقت انسانها از طبيعتهاى مختلف دلالت دارند و بيان مراد آنروايات .
- سعادت و شقاوت آدمى ، به نحو اقتضا نه عليت ، ارتباط مستقيمى با آب وگل (مواد اصلى ) او دارد.
- وجه دقيق ترى در بيان روايات گذشته
- بررسى رواياتى كه مى گويند خلقت انسان منتهى به آب گوارا و آب تلخ و شور است.
- بررسى رواياتى كه برگشت اختلاف در خلقت را به نور و ظلمت مى داند
- بررسى روايات كه به انتقال حسنات اشقياء به نامهاعمال سعداء و انتقال سيئات سعداء به نامه عمل اشقياء دلالت دارند.
- توضيح بخش ديگرى از كلام امام (ع )
- وجه استشهاد در روايت به آيه : (( لائسئل عمّايفعل و هم يسئلون (( براى اينكه نقل حسنات سعداء به اشقياء و به عكس ، ظلم و خلافعدل نيست .
- وجه اختصاص حسنات به ذوات طيبه و اختصاص سيئات به ذوات خبثيه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
يا بَنِي آدَمَ لا يَفْتِنَنَّكُمُ الشَّيْطانُ كَما أَخْرَجَ أَبَوَيْكُمْ مِنَ الْجَنَّةِ يَنْزِعُ عَنْهُما لِباسَهُما لِيُرِيَهُما سَوْآتِهِما إِنَّهُ يَراكُمْ هُوَ وَ قَبِيلُهُ مِنْ حَيْثُ لا تَرَوْنَهُمْ إِنَّا جَعَلْنَا الشَّياطِينَ أَوْلِياءَ لِلَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ «27»
اى فرزندان آدم! مبادا شيطان فريبتان دهد، آنگونه كه پدر و مادرِ (نخستين) شما را از بهشت بيرون كرد، (با وسوسهى خوردن از آن درخت) لباس را از تن آن دو بركند تا عورتهايشان را بر آنان آشكار سازد. همانا شيطان و گروهش شما را از آنجا كه شما آنها را نمىبينيد مىبينند. ما شياطين را دوستان و سرپرستان كسانى كه ايمان نمىآورند قرار داديم.
نکته ها
آيهى قبل، از لباس به عنوان نعمت ياد كرد، اينجا هشدار مىدهد كه مواظب باشيد شيطان اين لباس و نعمت را از شما نگيرد.
شيطان گرچه اهل ايمان را نيز وسوسه مىكند و به لغزش مىاندازد، ولى نمىتواند ولايت و سلطهاى كامل بر آنها پيدا نمايد، «وَ ما كانَ لِي عَلَيْكُمْ مِنْ سُلْطانٍ» «1» زيرا مؤمن، با توبه و پناه بردن به خدا نجات مىيابد. آرى، شيطان تنها بر كافران سلطه دارد.
از اينكه ما شيطان را نمىبينيم گمان نكنيم كه او هم ما را نمىبيند، بلكه او در هر مكان كه زمينهى گناه فراهم باشد حاضر است و بدنبال فتنه و فريب مىباشد.
پیام ها
1- از تاريخ و سرنوشت ديگران عبرت بگيريم. «كَما أَخْرَجَ أَبَوَيْكُمْ»
2- خود را بيمه شده و به دور از انحراف ندانيم، حضرت آدم كه مسجود فرشتگان بود، با فريب شيطان از جايگاه خود دور شد. أَخْرَجَ أَبَوَيْكُمْ ...
3- برهنگى وكشف حجاب، عامل خروج از جايگاه قرب الهى است. «فَاخْرُجْ
«1». ابراهيم، 22.
جلد 3 - صفحه 46
أَبَوَيْكُمْ ... يَنْزِعُ عَنْهُما لِباسَهُما»
4- هرگونه برنامه و تبليغاتى كه به برهنگى بيانجامد، شيطانى است. لا يَفْتِنَنَّكُمُ الشَّيْطانُ ... يَنْزِعُ عَنْهُما لِباسَهُما
5- هدف شيطان، برهنگى زن و مرد در برابر يكديگر است. «لِيُرِيَهُما سَوْآتِهِما»
6- شيطان تنها نيست، بلكه گروه و ايادى دارد. «إِنَّهُ يَراكُمْ هُوَ وَ قَبِيلُهُ» چنانكه در جاى ديگر مىخوانيم: «وَ جُنُودُ إِبْلِيسَ» «1»
7- چون شيطان را نمىبينيم، از او غافل نباشيم و هميشه آماده باشيم. لا يَفْتِنَنَّكُمُ ... لا تَرَوْنَهُمْ زيرا فريبندگى شيطان به خاطر ناپيدايى اوست.
8- برهنگى، نشانهى عدم ايمان و سلطهى شيطان است. يَنْزِعُ عَنْهُما لِباسَهُما ... أَوْلِياءَ لِلَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ
9- سلطهى شيطان، به خاطر اعمال خود انسان است. «أَوْلِياءَ لِلَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ»
- سنّت خداوند آن است كه شيطان بر كافران و منكران حاكم شود. «إِنَّا جَعَلْنَا الشَّياطِينَ أَوْلِياءَ لِلَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ»
11- ايمان به خداوند، مانع ولايت و حاكميّت شيطان بر انسان مىشود. «أَوْلِياءَ لِلَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
يا بَنِي آدَمَ لا يَفْتِنَنَّكُمُ الشَّيْطانُ كَما أَخْرَجَ أَبَوَيْكُمْ مِنَ الْجَنَّةِ يَنْزِعُ عَنْهُما لِباسَهُما لِيُرِيَهُما سَوْآتِهِما إِنَّهُ يَراكُمْ هُوَ وَ قَبِيلُهُ مِنْ حَيْثُ لا تَرَوْنَهُمْ إِنَّا جَعَلْنَا الشَّياطِينَ أَوْلِياءَ لِلَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ «27»
بعد به طريق وصيت مانند پدر رحيم، خداى حكيم عليم خطاب به عموم فرمايد:
جلد 4 صفحه 41
يا بَنِي آدَمَ لا يَفْتِنَنَّكُمُ الشَّيْطانُ: اى ذريه آدم از مرد و زن و خنثى تا قيامت، فريفته و مغرور و فريب ندهد شما را شيطان و از صراط مستقيم و طريق جنت به سبب اغواى خود باز ندارد. كَما أَخْرَجَ أَبَوَيْكُمْ مِنَ الْجَنَّةِ:
چنانچه بيرون آورد پدر و مادر شما را از بهشت و در فتنه و محنت انداخت. يَنْزِعُ عَنْهُما لِباسَهُما: در حالتى كه برمىكشيد و مىكند از ايشان جامههاشان را.
لِيُرِيَهُما سَوْآتِهِما: تا بنماياند به هر يك از آنها عوراتشان را.
نكته: اسناد اخراج و نزع به شيطان به اعتبار تسبب است، يعنى او سبب شد كه ابوين شما خارج از جنت و عارى از لباس شدند؛ پس شما اى اولاد آدم، بسيار حذر كنيد از عداوت ابليس لعين كه خارج نكند شما را از ايمان، چنانچه خارج نمود والدين شما را از عالم غير تكليف جنّت، به اين عالم دنى فانى با محنت در حالتى كه اخراجشان به نزع لباس عزت و ظهور عورت بود از عناد و حسد.
إِنَّهُ يَراكُمْ هُوَ وَ قَبِيلُهُ: بدرستى كه شيطان و لشگرش مىبينند شما را.
مِنْ حَيْثُ لا تَرَوْنَهُمْ: از جائى كه شما ايشان را نمىبينيد، يعنى اجسام ايشان از غايت رقت و لطافت به نظر شما نيايند، لكن آنها اجسام شما را بواسطه غلظت و كثافت مىبينند؛ پس حذر از چنين دشمنى الزم و اهم است.
مالك بن دينار گفته: دشمنى كه تو را مشاهده و غايت باشد، دشمنى عظيم و اغواى او به غايت وخيم است.
طبرسى رحمه اللّه روايت نموده از حضرت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم:
قال: انّ الشّيطان يجرى من بنى آدم مجرى الدّم و جعلت صدور بنى ادم مساكن لهم الّا من عصمه اللّه كما قال اللّه تعالى الّذى يوسوس فى صدور النّاس فهم يرون بنى ادم و بنو ادم لا يرونهم. «1» فرمود: بدرستى كه شيطان مانند خون جارى مىشود در بنى آدم، و قرار دهد سينههاى بنى آدم را مسكن خود مگر كسانى را كه خداى تعالى نگهدارد.
همچنانكه خداوند مىفرمايد: خناسى كه وسوسه نمايد در صدور مردم. پس
«1» مجمع البيان، جلد 2، صفحه 409 (جملهاى است منقول از ابن عبّاس)
جلد 4 صفحه 42
شياطين مىبينند بنى آدم را، و بنى آدم نمىبينند آنها را.
يحيى بن معاذ گويد: شيطان سبقت بر تو، و تو اكنون به ظهور آمدى. شيطان محتال، و تو سليم. شيطان تو را ببيند، و تو او را نبينى. شيطان تو را فراموش نكند، و تو او را فراموش كنى. شيطان را بر تو سلطه نيست، عروق تو رهگذر او است، پس با او مقاومت نتوانى نمود مگر به استعانت خداى تعالى.
تبصره: در خصال- صدوق رحمه اللّه از حضرت صادق عليه السّلام قال:
الاباء ثلثة: ادم ولد مؤمنا و الجانّ ولد مؤمنا و كافرا و ابليس ولد كافرا و ليس فيهم نتاج، انّما يبيض و يفرّخ و ولده ذكور و ليس فيهم اناث. «1» فرمود: پدران سه هستند: آدم عليه السّلام ايلاد نمايد مؤمن. و جان ايلاد كنند مؤمن و كافر. و ابليس ايلاد نمايد كافر، و نيست در آنها نتاج، بلكه تخم گذارد و جوجه شود و اولاد او همه مذكر، و نيست در آنها مؤنث.
تتمه: جمهور علماى اماميه مانند شيخ مفيد و شيخ الطايفه و شيخ أبو الفتوح رازى و علم الهدى و طبرسى اعلى اللّه مقامهم، و جماعتى از عامه قائلند بر اينكه:
جايز است حق تعالى تمكين دهد ملائكه و جن و شيطان را به تجسم و تشكل، پس ببينند ايشان را از بنى آدم، چنانچه جبرئيل، به صورت دحيه كلبى و عزرائيل به صورت اعرابى و ملائكه معين در جنگ بدر و احد و حنين و احزاب به صور و البسه و عمامه علما در لشگر پياده و سواره بر اسبهاى ابلق حرب مىنمودند، و لشگر اسلام هم به گمان صحابه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم آنها را مىديدند، و لذا قتل جن در بئر الألم و غير آن به دست حضرت على عليه السّلام بوقوع و ثابت آمد.
عبرت: در كتاب كافى- از حضرت عليه السّلام فرمايد: جماعتى به سفر رفتند. راه را گم كردند. مبتلا به عطش شدند. آب نيافتند. كفن پوشيدند و ملازم شدند اصول درخت را. در آن هنگام شيخى با لباس سفيد ظاهر شد.
گفت: برخيزيد، بأسى نيست بر شما، اين آب است. پس برخاستند و آشاميدند. پس گفتند: كيستى تو، خدا رحمت كند تو را. گفت: من از جن
«1» خصال صدوق، ابواب الثلاث، حديث 186.
جلد 4 صفحه 43
هستم كه بيعت نمودند رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم را. بدرستى كه من شنيدم رسول خدا فرمود: المؤمن اخو المؤمن عينه و دليله: مؤمن برادر مؤمن است، عين او و دليل او است. پس بنابراين حق شما ضايع نشود نزد من. «1» بعد از آن در بيان تخليه شيطان با اهل عناد و طغيان فرمايد: إِنَّا جَعَلْنَا الشَّياطِينَ أَوْلِياءَ لِلَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ: بدرستى كه ما قرار داديم شياطين را دوستان مر كسانى را كه ايمان نمىآورند، يعنى حكم فرموديم كه شياطين دوستان كافرانند به جهت جنسيت و تناسب كه تناصر بر اباطيل است، يا ما تخليه نموديم ميان كافران و شياطين و بر وجه اجبار منع آنها نكرديم تا مطيع و فرمانبردار شيطان و دوستان يكديگر شدند به خلاف مؤمنان مخلص، كه به جهت تدبر در حجج هاديه، مستعد الطاف الهى شده، از اضلال و اغواى شيطان محفوظ مانند. و اين قسمت به سوء اختيار كافر، و حسن اختيار مؤمن است، و لذا تعبير است نه خلق، كه تغيير در آن متصور نباشد.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
يا بَنِي آدَمَ لا يَفْتِنَنَّكُمُ الشَّيْطانُ كَما أَخْرَجَ أَبَوَيْكُمْ مِنَ الْجَنَّةِ يَنْزِعُ عَنْهُما لِباسَهُما لِيُرِيَهُما سَوْآتِهِما إِنَّهُ يَراكُمْ هُوَ وَ قَبِيلُهُ مِنْ حَيْثُ لا تَرَوْنَهُمْ إِنَّا جَعَلْنَا الشَّياطِينَ أَوْلِياءَ لِلَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ «27»
ترجمه
اى فرزندان آدم نبايد بياندازد شما را در فتنه شيطان چنانچه بيرون كرد پدر و مادر شما را از بهشت در حاليكه ميكند از آنها رختشان را تا بنمايد بايشان عورتهاشان را همانا مىبيند شما را او و لشگرش از جائيكه نمىبينيد شما آنها را همانا ما قرار داديم
جلد 2 صفحه 418
شياطين را دوستان براى كسانيكه ايمان نمىآورند.
تفسير
خطاب است باولاد آدم كه بايد از شيطان در حذر باشند و فريب او را نخورند و خود را در معرض امتحان او قرار ندهند كه اوّل محيل و مكّار و غدّار است و دليل بر اين امر آنستكه پدر و مادر آنها را با آنكه مطّلع از عداوت او بودند با آن مقام رفيع فريب داد و از بهشت خارج نمود بصورت ناخوشيكه سببش را آن ملعون فراهم نموده بود كه لباس آنها از بدنشان ريخت و عورتشان مكشوف شد بر خودشان چون قمى و عياشى رحمة اللّه عليهما از حضرت صادق (ع) نقل نمودهاند كه تا آنزمان عورت آنها بر آنها ظاهر نميشد و نكته ديگر براى وجوب احتراز از او آنستكه او و جنودش بنى آدم را مىبينند و آدميزاد آنها را نمىبيند و اين يكى از خواهشهاى او بود از خداوند كه اجابت شد بپاداش عبادات سابقهاش علاوه بر همه شياطين دوستان كفارند چون خداوند عنايت خود را از آنها سلب فرموده براى عدم لياقتشان و در نتيجه اختيار آنها با شياطين شده است و سنخيّت تاكيد دوستى آنها را با يكديگر نموده و معلوم است كه كفار دشمنان اهل ايمانند و دوستان دشمنان دشمنانند كه بايد عقلا از آنها بر حذر بود پس اهل ايمان بايد بيشتر از وسوسه شيطان حذر كنند و كفار بايد بدانند كه كار آنها تمام شده است ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
يا بَنِي آدَمَ لا يَفتِنَنَّكُمُ الشَّيطانُ كَما أَخرَجَ أَبَوَيكُم مِنَ الجَنَّةِ يَنزِعُ عَنهُما لِباسَهُما لِيُرِيَهُما سَوآتِهِما إِنَّهُ يَراكُم هُوَ وَ قَبِيلُهُ مِن حَيثُ لا تَرَونَهُم إِنّا جَعَلنَا الشَّياطِينَ أَولِياءَ لِلَّذِينَ لا يُؤمِنُونَ «27»
اي اولاد آدم گمراه و فاسد نكند شيطان شما را چنانچه پدر و مادر شما را از بهشت بيرون كرد و كند از آنها لباس آنها را تا آنكه عورتهاي آنها ديده شود محققا شيطان ميبيند شما را هم خودش و هم قبيلههاي او بحيثي که شما آنها را نميبينيد محققا ما قرار داديم شياطين را اولياء از براي كساني که ايمان نميآورند يا بَنِي آدَمَ خطاب بتمام اولاد آدم است از هابيل گرفته تا آخرين مدت بقاء شياطين لا يَفتِنَنَّكُمُ الشَّيطانُ تفتين از ماده فتنه بمعني ضلالت و فساد است
جلد 7 - صفحه 299
يعني در ضلالت نيندازد شما را شيطان چنانچه ميفرمايد وَ الفِتنَةُ أَشَدُّ مِنَ القَتلِ بقره آيه 187، نه بمعني امتحان و آزمايش باشد چنانچه ميفرمايد بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحِيمِ، الم، أَ حَسِبَ النّاسُ أَن يُترَكُوا أَن يَقُولُوا آمَنّا وَ هُم لا يُفتَنُونَ وَ لَقَد فَتَنَّا الَّذِينَ مِن قَبلِهِم الاية عنكبوت آيه 1 و 2.
سؤال- فتنه عمل شيطان است بايد متوجه شيطان باشد توجه ببني آدم بچه مناسبت مثل اينست که بزيد بگويند عمر و شراب نخورد.
جواب- اسباب فتنه شيطان خود بني آدم است که شهوت و تمايلات نفساني و هوي و هوس منشأ تسلط شيطان ميشود كانّه در اينکه آيه ميفرمايد متوجه خود باشيد فريب شيطان را نخوريد و هواي نفس را كنار گذاريد که اينکه ملعون بسيار مكار و حيلهباز و فريبدهنده است.
كَما أَخرَجَ أَبَوَيكُم مِنَ الجَنَّةِ جايي که مثل آدم که مسجود ملائكه و معلّم آنها شد فريب شيطان را خورد و از بهشت خارج شد بسيار متوجه خود باشيد اشكال- خداوند امر فرمود بخروج از جنت و اينجا نسبت اخراج بشيطان ميدهد جواب- شيطان سبب شد از براي خروج چنانچه ميگويي فلان ملتفت باش فريب فلان را نخوري تو را در زحمت نيندازد و شيطان فهميده بود که اكل شجره منهيه باعث خروج از بهشت ميشود از آن خطابي که بآدم و زوج او شده بود فَلا يُخرِجَنَّكُما مِنَ الجَنَّةِ طه آيه 116.
يَنزِعُ عَنهُما لِباسَهُما که سبب نزع لباس هم شيطان شد که اينکه ضرر ديگري است يكي خروج از بهشت و ديگر نزع لباس از آنها لِيُرِيَهُما سَوآتِهِما که اينکه ضرر سوم است چنانچه شرحش گذشت.
إِنَّهُ يَراكُم هُوَ وَ قَبِيلُهُ در حديث از پيغمبر اكرم صلّي اللّه عليه و آله و سلّم است فرمود
الشيطان يجري من إبن آدم مجري الدم
و عدّه شياطين بيش از عده بني آدم است
جلد 7 - صفحه 300
بسا هزار شيطان بر يك نفر اولاد آدم مسلّط ميشود چنانچه امير المؤمنين عليه السّلام بانس بن مالك يا يزيد اصبحي فرمود زير هر موي لحيه تو شيطانيست که تو را اغواء ميكند و در خانه سگتوله يا گوساله داري که فرزندم حسين (ع) را ميكشد موقعي که سؤال كرد از عدد موهاي لحيه خود.
مِن حَيثُ لا تَرَونَهُم چون شيطان از آتش است و جسم لطيف است و از هوا الطف است ديده نميشود و چيزي مانع از ديدن او يا دخول و خروج او نيست بلي متمكن است متشكل باشكال حيوانات و انسان بشود چنانچه قبلا اشاره شد.
إِنّا جَعَلنَا الشَّياطِينَ أَولِياءَ لِلَّذِينَ لا يُؤمِنُونَ مكرر گفتهايم يكي از عقوبات كفر و ضلالت و معاصي تسلط شيطان است و اما اهل ايمان را ابدا تسلّطي ندارد إِنَّ عِبادِي لَيسَ لَكَ عَلَيهِم سُلطانٌ إِلّا مَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الغاوِينَ حجر آيه 42.
اشكال- خداوند نسبت جعل را بخود داده با اينكه فعل فعل شيطانست و باختيار خود اغواء ميكند.
جواب- معناي جعل اينست که خداوند كساني که باختيار متابعت شيطان ميكنند و فرامين الهي را كنار ميگذارند بخود واگذار ميكند و حفظ نميفرمايد شيطان بر آنها تسلط پيدا ميكند، اما عباد صالح خدا خداوند آنها را حفظ و شيطان را از آنها دور ميكند بايد دائما پناه بخدا برد از شرّ شيطان که مفاد كلمه استعاذه است (مثال) شيطان سگ گيرنده است بايد در قلعه محكم الهي وارد شد تا از شرّ او ايمن گشت جايي که خطاب بپيغمبر صلّي اللّه عليه و آله و سلّم ميفرمايد وَ إِمّا يَنزَغَنَّكَ مِنَ الشَّيطانِ نَزغٌ فَاستَعِذ بِاللّهِ اعراف آيه 99 و فصّلت آيه 36 فَإِذا قَرَأتَ القُرآنَ فَاستَعِذ بِاللّهِ مِنَ الشَّيطانِ الرَّجِيمِ نحل آيه 100 و غير اينها از آيات.
301
برگزیده تفسیر نمونه
(آیه 27)- در این آیه خداوند به همه افراد بشر و فرزندان آدم، هشدار میدهد که مراقب فریبکاری شیطان باشند زیرا شیطان سابقه دشمنی خود را با پدر و مادر آنها نشان داده و همانطور که لباس بهشتی را بر اثر وسوسهها از اندام آنان بیرون کرد، ممکن است لباس تقوا را از اندام ایشان بیرون نماید، لذا میگوید: «ای فرزندان آدم! شیطان شما را نفریبد، آن چنانکه پدر و مادر شما را از بهشت بیرون ساخت و لباس آنان را از اندامشان بیرون کرد، تا عورتشان را به آنها نشان دهد» (یا بَنِی آدَمَ لا یَفْتِنَنَّکُمُ الشَّیْطانُ کَما أَخْرَجَ أَبَوَیْکُمْ مِنَ الْجَنَّةِ یَنْزِعُ عَنْهُما لِباسَهُما لِیُرِیَهُما سَوْآتِهِما).
سپس تأکید میکند که حساب شیطان و همکارانش از سایر دشمنان جداست، «او و همکارانش شما را میبینند در حالی که شما آنها را مشاهده نمیکنید» و از چنین دشمنی باید سخت برحذر بود! (إِنَّهُ یَراکُمْ هُوَ وَ قَبِیلُهُ مِنْ حَیْثُ لا تَرَوْنَهُمْ).
و در پایان آیه جملهای بیان میکند که در حقیقت پاسخی است به یک ایراد
ج2، ص38
مهم و آن این که اگر کسی بگوید: چگونه خداوند دادگر و مهربان دشمنی را با این قدرت بر انسان مسلط ساخته، دشمنی که هیچ گونه موازنه قوا با او ندارد، به هر کجا بخواهد میرود، بدون این که کسی حضورش را احساس کند، حتی طبق بعضی از روایات در درون وجود انسان همچون جریان خون در رگها حرکت میکند! آیا این با عدالت پروردگار سازگار است؟
آیه در پاسخ این سؤال احتمالی، میگوید: «ما شیاطین را اولیاء و سرپرستان افراد بیایمان قرار دادیم» (إِنَّا جَعَلْنَا الشَّیاطِینَ أَوْلِیاءَ لِلَّذِینَ لا یُؤْمِنُونَ).
یعنی، تنها پس از موافقت خود انسان است که شیطان میتواند از مرزهای روح او بگذرد.
نکات آیه
۱- شیطان همواره در صدد اغواى فرزندان آدم (انسانها) است. (یبنى ءادم لا یفتننکم الشیطن)
۲- پرهیز از گمراه گشتن بر اثر وسوسه هاى شیطان، توصیه و هشدار خداوند به انسانها (یبنى ءادم لا یفتننکم الشیطن)
۳- فریبکاریهاى شیطان، عامل خروج آدم و حوا از بهشت شد. (کما أخرج أبوبکم من الجنة)
۴- سرگذشت آدم و حوا و فریب خوردنشان از شیطان، درس عبرتى براى همه انسانها (لا یفتننکم الشیطن کما أخرج أبویکم من الجنة)
۵- شیطان، عنصرى فریبکار و انسان، موجودى اغواپذیر (یبنى ءادم لا یفتننکم الشیطن کما أخرج أبویکم من الجنة)
۶- آدم و حوا پدر و مادر همه انسانها (کما أخرج أبویکم من الجنة)
۷- شیطان عامل برهنگى آدم و حوا و برملا سازنده زشتیهاى آنان در بهشت (ینزع عنهما لباسهما لیریهما سوءتهما)
۸- آدم و حوا داراى پوشش عورت، قبل از فریفته شدن به وسوسه هاى شیطان (ینزع عنهما لباسهما)
۹- نشان دادن شرمگاه آدم و حوا به آنان از اهداف شیطان در فریفتن و برهنه کردن ایشان (ینزع عنهما لباسهما لیریهما سوءتهما)
۱۰- شیطان، حتى به هنگام خروج آدم و حوا از بهشت، در صدد برهنه ساختن آنان بود.* (أخرج أبویکم من الجنة ینزع عنهما لباسهما) جمله «ینزع ... » حال براى فاعل «أخرج» است. یعنى شیطان به هنگام خروج آدم و حوا نیز براى بیرون آوردن لباس آنان در تلاش بود.
۱۱- شیطان در صدد برملا ساختن زشتیهاى آدمیان و کندن لباس تقواى ایشان است. (ینزع عنهما لباسهما لیریهما سوءتهما) هشدار به فریبکارى شیطان و مطرح کردن برهنه سازى آدم و حوا پس از بیان ارزش برتر لباس تقوا، بیدارباشى است به آدمیان که شیطان در تلاش است تا جامه تقوا را از اندام و قلب و روح آنان به درآورد.
۱۲- برهنگى و بى حیایى جوامع بشرى نشانه نفوذ شیطان و سلطه وى بر آنان است. (لا یفتننکم الشیطن ... ینزع عنهما لباسهما لیریهما سوءتهما)
۱۳- انسان در معرض دید شیاطین است و آنان از چشم آدمیان نهانند. (إنه یریکم هو و قبیله من حیث لا ترونهم)
۱۴- ضرورت هشیارى کامل در برابر اغواگریهاى شیطان به دلیل توان وى بر نفوذ مخفیانه بر آدمیان و سیطره و حاکمیت او بر اغواشدگان (لا یفتننکم الشیطن ... إنا جعلنا الشیطین أولیاء للذین لایؤمنون) دو جمله «إنه یراکم ... » و «إنا جعلنا ... » به منزله تعلیلى است براى تأکید خداوند به پرهیز از اغواگریهاى شیطان. یعنى توصیه و تأکید ما بدان جهت است که وى راه نفوذ مخفیانه را دارد و پس از گمراه کردنتان بر شما ولایت پیدا خواهد کرد.
۱۵- شیطان داراى قبیله و گروه (إنه یریکم هو و قبیله)
۱۶- کافران و منکران آیات الهى تحت نفوذ و ولایت شیاطین هستند. (ذلک من ءایت الله ... إنا جعلنا الشیطین أولیاء للذین لا یؤمنون) جمله «ذلک من آیات الله» در آیه قبل مى تواند بیانگر متعلق «لا یؤمنون» باشد.
۱۷- سلطه و حاکمیت شیاطین بر منکران آیات الهى، سنت خداوند و تحت اراده اوست. (إنا جعلنا الشیطین أولیاء للذین لا یؤمنون)
۱۸- ایمان به خداوند و آیات او مانع ولایت و حاکمیت شیاطین بر انسان (إنا جعلنا ... للذین لا یؤمنون)
موضوعات مرتبط
- آدم (ع): برهنگى آدم (ع) ۱۰ ; ستر عورت آدم (ع) ۸ ; عبرت از قصّه آدم (ع) ۴ ; عوامل برهنگى آدم (ع) ۷ ; عوامل هبوط آدم (ع) ۳ ; فریب آدم (ع) ۱، ۴، ۸، ۹ ; قصه آدم (ع) ۸، ۱۰ ; کشف زشتیهاى آدم (ع) ۷ ; کشف عورت آدم (ع) ۹ ; نسل آدم (ع) ۶
- آیات خدا: مکذّبان آیات خدا و شیاطین ۱۶
- ابلیس: و آدم (ع) ۹، ۱۰ ; ابلیس و حوا ۹، ۱۰ ; اغواى ابلیس ۸ ; وسوسه ابلیس ۸
- انسان: آسیبخپذیرى انسان ۵، ۱۴ ; اغواپذیرى انسان ۵ ; اغواى انسان ۱ ; محدودیت بینایى انسان ۱۳ ; والدین انسان ها ۶
- ایمان: آثار ایمان ۱۸ ; ایمان به آیات خدا ۱۸ ; ایمان به خدا ۱۸
- برهنگى: عوامل برهنگى ۱۲
- بیخحیایى: عوامل بیخحیایى ۱۲
- تاریخ: عبرت از تاریخ ۴
- تقوا: لباس تقوا ۱۱ ; موانع تقوا ۱۱
- جامعه: برهنگى در جامعه ۱۲
- حوا: اغواى حوا ۴، ۸، ۹ ; برهنگى حوا ۱۰ ; ستر عورت حوا ۸ ; عبرت از قصّه حوا ۴ ; عوامل برهنگى حوا ۷ ; عوامل هبوط حوا ۳ ; قصّه حوا ۸، ۱۰ ; کشف زشتیهاى حوا ۷ ; کشف عورت حوا ۹ ; نسل حوا ۶
- خدا: توصیههاى خدا ۲ ; سنّتهاى خدا ۱۷ ; هشدار خدا ۲
- شیاطین:۱۵ حاکمیت شیاطین ۱۵ ۱۷ ; شیاطین ۱۵ و مکذّبان آیات خدا ۱۷ ; موانع حاکمیت شیاطین ۱۵ ۱۸ ; موانع ولایت شیاطین ۱۵ ۱۸ ; ولایت شیاطین ۱۵ ۱۶
- شیطان: آثار وسوسه شیطان ۲ ; اختفاى شیطان ۱۳ ; اغواگرى شیطان ۱، ۴، ۵، ۹، ۱۰، ۱۴ ; شیطان و انسان ۱، ۱۱ ; قدرت بینایى شیطان ۱۳ ; قدرت شیطان ۱۴ ; گروه شیطان ۱۵ ; محدودیت بینایى شیطان ۱۳ ; مکر شیطان ۳ ; نشانه هاى نفوذ شیطان ۱۲ ; نقش شیطان ۱، ۵، ۷، ۱۱، ۱۲
- عبرت: عوامل عبرت ۴
- کافران: و شیاطین ۱۶
- گمراهى: اجتناب از گمراهى ۲ ; عوامل گمراهى ۲
- هوشیارى: در مقابل شیطان ۱۴