الأعراف ٢٦
کپی متن آیه |
---|
يَا بَنِي آدَمَ قَدْ أَنْزَلْنَا عَلَيْکُمْ لِبَاساً يُوَارِي سَوْآتِکُمْ وَ رِيشاً وَ لِبَاسُ التَّقْوَى ذٰلِکَ خَيْرٌ ذٰلِکَ مِنْ آيَاتِ اللَّهِ لَعَلَّهُمْ يَذَّکَّرُونَ |
ترجمه
الأعراف ٢٥ | آیه ٢٦ | الأعراف ٢٧ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«أَنزَلْنَا»: آفریدیم. درست کردیم. (نگا: زمر / حدید / ). «یُوارِی»: میپوشاند. پنهان میدارد. «رِیشاً»: پر. در اینجا مراد لباس زینت و وسائل آرایش است. «ذلِکَ»: آن آفرینش لباس به طور مطلق، یا آن آفرینش لباس تقوا.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
الْحَجُ أَشْهُرٌ مَعْلُومَاتٌ فَمَنْ... (۴) وَ عَلَى اللَّهِ قَصْدُ السَّبِيلِ وَ... (۰) وَ إِنَّا إِلَى رَبِّنَا... (۰)
نزول
محل نزول:
این آیه در مکه بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نازل گردیده است. [۱]
شأن نزول:[۲]
سبب نزول آیة چنین بوده كه مشركین عرب از طوایف ثقیف و بنىعامر بن صعصعة و خزاعة و بنى مدلج و جماعت دیگر را عادت بر آن بود كه با حالت برهنگى خانه كعبه را طواف مینمودند مردان در همه اوقات و زنان در اوقات شب و طواف با حالت برهنگى و جامه كندن را نوعى از عبادت محسوب میداشتند و به گمان خود چنین مى گفتند: لباسى را كه با آن به گناه پرداخته ایم، روا نباشد كه با آن به طواف خانه كعبه پردازیم سپس خداوند این آیه را فرستاد و آنان را از طواف خانه كعبه با برهنه بودن بازداشته و به آنها فهمانید كه پوشانیدن عورت و پرهیزكاربودن و كار نیك انجام دادن بهتر از جامه كندن و با برهنگى طواف خانه كعبه كردن است.[۳]
تفسیر
- آيات ۲۶ - ۳۶، سوره اعراف
- جميع موجودات و آثار و اعمال طبيعى و اختيارى آنها منتهى به ذات پروردگارند.
- مراد از (( لباس تقوى (( و بهتر بودن لباس تقوى از لباس ظاهر.
- بيان ولايت شيطان بر غيرمؤ من و اشاره به اينكه بيرون آوردن لباس آدم و حوا در بهشتتمثيلى است از درآوردن لباس تقوى از اندام همه آدميان توسط شيطان .
- آنچه در مورد مراد از (( فاحشه (( در: (( اذا فعلوا فاحشة قالوا...(( گفته شده است .
- معناى (( قسط((
- وجوهى كه در معناى جمله : (( اقيموا وجوهكم عندكل مسجد(( گفته شده است .
- معناى جمله : (( كما بداكم تعودون ((
- وجوه ديگرى كه در معناى جمله فوق محتمل است .
- اگر انسان به جايى برسد كه باطل را حق بپندارد، اميدى به رستگارى و هدايت يافتن اونيست .
- اختلاف مفسرين در بيان ارتباط جمله : (( كما بداءكم تعودون ...(( با آياتقبل از آن
- معناى اخراج زينت در طيبات رزق (در ذيل آيه :قل من حرم زينة الله ...)
- چرا خداوند به ضروريات زندگى از قبيل لباس پوشيدن و خود را آراستن امر نموده است؟
- معناى عبارت : (( خالصة يوم القيمة (( در آيه شريفه و اشكالى كه بر بيان صاحبالمنار در اين مورد وارد است .
- معناى (( فواحش ))، (( اثم (( و (( بغى (( و اشاره به اينكه امم و جوامع بشرى هم مانندافراد عمر و اجل معينى دارند.
- بحث روايتى رواياتى در مورد شاءن نزول آيه : (( قد انزلنا عليكم لباسا...(( و((خذوا زينتكم عند كل مسجد((
- چند روايت درباره : (( لباس التّقوى (( در آيه شريفه
- روايتى كه مى گويد فاحشه اى كه مى گفتند خدا به آن امر كرده است ، ادعاى لزوم اطاعتاز زمامداران جائر است .
- چند روايت در مورد دروغ بستن به خدا تعالى
- رواياتى در ذيل جمله : (( و اقيموا وجوهكم عندكل مسجد((
- رواياتى در ذيل جمله : (( خذوا زينتكم ...(( و(( قل من حرم زينة الله ...(( پيرامون استفاده از نعمتهاى الهى
- روايتى در معناى : (( اسراف (( و (( اقتار(( چند روايت در بيان مراد از فواحش ظاهر وباطن .
- بحث و بررسى پيرامون چند روايت بررسى آيات و رواياتى كه ذاتى بودن سعادت وشقاوت را مى رسانند.
- آنچه از قرآن درباره ماهيت انسان و سعادت و شقاوت او استفاده مى شود.
- بررسى رواياتى كه به خلقت انسانها از طبيعتهاى مختلف دلالت دارند و بيان مراد آنروايات .
- سعادت و شقاوت آدمى ، به نحو اقتضا نه عليت ، ارتباط مستقيمى با آب وگل (مواد اصلى ) او دارد.
- وجه دقيق ترى در بيان روايات گذشته
- بررسى رواياتى كه مى گويند خلقت انسان منتهى به آب گوارا و آب تلخ و شور است.
- بررسى رواياتى كه برگشت اختلاف در خلقت را به نور و ظلمت مى داند
- بررسى روايات كه به انتقال حسنات اشقياء به نامهاعمال سعداء و انتقال سيئات سعداء به نامه عمل اشقياء دلالت دارند.
- توضيح بخش ديگرى از كلام امام (ع )
- وجه استشهاد در روايت به آيه : (( لائسئل عمّايفعل و هم يسئلون (( براى اينكه نقل حسنات سعداء به اشقياء و به عكس ، ظلم و خلافعدل نيست .
- وجه اختصاص حسنات به ذوات طيبه و اختصاص سيئات به ذوات خبثيه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
يا بَنِي آدَمَ قَدْ أَنْزَلْنا عَلَيْكُمْ لِباساً يُوارِي سَوْآتِكُمْ وَ رِيشاً وَ لِباسُ التَّقْوى ذلِكَ خَيْرٌ ذلِكَ مِنْ آياتِ اللَّهِ لَعَلَّهُمْ يَذَّكَّرُونَ «26»
اى فرزندان آدم! همانا بر شما لباسى فروفرستاديم تا هم زشتى (برهنگى) شما را بپوشاند و هم زيورى باشد، و (لى) لباس تقوا همانا بهتر است. آن، از نشانههاى خداست، باشد كه آنان پند گيرند (و متذكّر شوند).
نکته ها
پس از نقل داستان حضرت آدم، خداوند در اين سوره چهار بار (در اين آيه و آيات 27، 31 و 35)، فرزندان آدم و نسل بشر را خطاب قرار داده و به امورى همچون: حفظ لباس تقوا، فريب شيطان را نخوردن، در خوراكىها و آشاميدنىها و تجمّلات اسراف نكردن و پذيرفتن دعوت انبيا، سفارش كرده است.
«ريش»، به معناى پر پرندگان است كه براى آنها، هم پوشش است و هم وسيلهى زيبايى، همچنين به لباسى كه براى انسان نوعى زينت به حساب آيد، ريش گفته مىشود.
همهى نعمتها به دست خداوند است و از خزينهى غيب الهى سرازير مىشود، چنانكه خداوند مىفرمايد: «وَ إِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا عِنْدَنا خَزائِنُهُ وَ ما نُنَزِّلُهُ إِلَّا بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ» «1» هيچ چيز نيست، جز آنكه گنجينههاى آن نزد ماست و جز به اندازهى معلوم، فرو نمىفرستيم. و مىفرمايد: «وَ أَنْزَلْنَا الْحَدِيدَ» «2»، وَ أَنْزَلَ لَكُمْ مِنَ الْأَنْعامِ ... «3».
پس مراد از نزولِ لباس از سوى خداوند، آفرينش و قرار دادن آن در اختيار انسان است.
«أَنْزَلْنا عَلَيْكُمْ لِباساً»
مراد از «لِباسُ التَّقْوى»، لباسى است كه بر اساس تقوا، تواضع، پاكى و پاكدامنى باشد و به هر يك از خشيت، طاعت، عفّت، حيا و عمل صالح نيز تعبير شده است. «4»
«1». حجر، 21.
«2». حديد، 25.
«3». زمر، 6.
«4». تفسير منهجالصادقين.
جلد 3 - صفحه 44
پیام ها
1- توجّه به نعمتهاى الهى، عامل عشق به خدا ودورى از غفلت است. قَدْ أَنْزَلْنا عَلَيْكُمْ ... لَعَلَّهُمْ يَذَّكَّرُونَ
2- لباس، زمانى نعمت الهى است كه بدن را بپوشاند. «يُوارِي سَوْآتِكُمْ»
3- گرچه در تهيّهى لباس، علاوه بر عوامل طبيعى انسانها نيز تلاش مىكنند، ولى همهى اينها به دست خداست. «أَنْزَلْنا عَلَيْكُمْ لِباساً»
4- پوشش وپوشاندن كار خداست، «أَنْزَلْنا عَلَيْكُمْ لِباساً يُوارِي»، ولى برهنگى و برهنه كردن كار شيطان است. فَوَسْوَسَ ... لِيُبْدِيَ لَهُما ما وُورِيَ عَنْهُما مِنْ سَوْآتِهِما
5- لباس، نعمت الهى است، «لِباساً يُوارِي» و برهنگى و خلع لباس، كيفر گناه.
«فَلَمَّا ذاقَا الشَّجَرَةَ بَدَتْ لَهُما سَوْآتُهُما»
6- پوشش و آراستگى با پوشاك و لباسهاى زيبا، مطلوب و محبوب خداوند است. قَدْ أَنْزَلْنا عَلَيْكُمْ لِباساً ... وَ رِيشاً آراستن و زينت و بهرهبردن از لباسهاى زيبا تا آنجا كه به اسراف كشيده نشود، مانعى ندارد.
7- معنويّت در كنار مادّيت، تقوا در كنار زينت لازم است. «رِيشاً وَ لِباسُ التَّقْوى»، و گرنه لباس مىتواند وسيلهى: اسراف، تكبّر، فساد، خودنمايى، مدپرستى، شهوترانى، فخرفروشى و امثال آن شود.
8- آن گونه كه در لباس مادى، پوشش عيوب، حفاظت از سرما و گرما و زيبايى مطرح است، تقوا هم عامل پوشش عيوب است، هم نگهدارنده از گناه و هم مايهى زيبايى معنوى انسان مىباشد. «لِباسُ التَّقْوى»
9- از خاك، پنبه مىرويد، از حيوان، پشم توليد مىشود و از آب دهان كرم، ابريشم، اينها همه از آيات الهى است كه مىتواند مايهى تذكّر و بيدارى انسان باشد. «ذلِكَ مِنْ آياتِ اللَّهِ لَعَلَّهُمْ يَذَّكَّرُونَ»
تفسير نور(10جلدى)، ج3، ص: 45
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
يا بَنِي آدَمَ قَدْ أَنْزَلْنا عَلَيْكُمْ لِباساً يُوارِي سَوْآتِكُمْ وَ رِيشاً وَ لِباسُ التَّقْوى ذلِكَ خَيْرٌ ذلِكَ مِنْ آياتِ اللَّهِ لَعَلَّهُمْ يَذَّكَّرُونَ «26»
چون خداى تعالى ذكر نعم خود نمود بر بنى آدم در اسكان ايشان در زمين و اعطاى اسباب تمتع و وصول به روضه جنان بوسيله اعمال صالحه، در عقب آن عرض امتنان بر ملابس ايشان فرمايد:
يا بَنِي آدَمَ: اى پسر آدم هر عصر به عصر تا قيامت. در مجمع فرمايد:
خطاب عام است جميع اهل ازمنه را از مكلفين يعنى اى ذريه آدم از مرد و زن و خنثى در هر عصرى تا قيامت، قَدْ أَنْزَلْنا عَلَيْكُمْ لِباساً: بتحقيق خلق فرموديم و قرار داديم بر شما پوشش و لباسها به تدبيرات سماويه و اسباب نازله از آسمان و به قولى در حين هبوط حق تعالى لباس را براى او نازل فرمود. (بنابراين انزال بر معنى خود است) انزال به اعتبار غايت علوّ شأن خالق سبحان و دنائت
جلد 4 صفحه 39
خلقان است، بعد بيان فايده آن را فرمايد: يُوارِي سَوْآتِكُمْ: مىپوشاند لباس، عورات شما را كه شيطان قصد اظهار آن كرده بود و مستغنى مىسازد شما را از پوشش به ورق.
در منهج مروى است كه: عرب، برهنه طواف خانه كعبه مىكردند و مىگفتند: طواف نمىكنيم در جامههائى كه در آن معصيت خدا كرديم. آيه نازل شد كه: لباس موجب پوشش و ساتر عورات شما است، زيرا كشف آن قبيح و شنيع باشد. وَ رِيشاً: و زينت شما و به آن متجمل و متزين مىشويد.
اقوال ديگر: 1- لباس، ساتر عورت و بدن؛ و ريش، لباس مجالس و مشاهد و اعياد. 2- اوّلى واجب كه ساتر عورت از ناظر محترم باشد، و ثانى لباس مستحب كه لباس جلال و جمال و عزت است. 3- مراد ريش، لباس خاص جمال است. 4- مراد آنچه زندگانى به آن وسعت يابد و اولى حمل بر عموم است. طبرسى رحمه اللّه فرمايد: آيه متضمن همه وجوه، و تخصيص بعض، بىوجه، بلكه آيه حمل بر عموم است. (ثمّ اللّه اعلم بمراده).
وَ لِباسُ التَّقْوى: و لباس پرهيزكارى و نگاهدارى از وصول مضرات دينى و دنيائى براى تلبس. ذلِكَ خَيْرٌ: آن لباس تقوى بهتر و خوشتر است. در اين لباس مفسرين را وجوهى است: 1- لباس تقوى عمل صالح مىباشد. 2- لباس ايمان كه آثار تقوى است. 3- لباس حيا. 4- لباس عبادت و تواضع.
5- لباس حرب مانند زره و خود. 6- لباس خشيت و خوف الهى. 7- طريقه حسن و خصلت مستحسن. 8- لباس عفاف.
امير المؤمنين عليه السّلام در نهج البلاغه مىفرمايد: «اوصيكم عباد اللّه بتقوى اللّه الّتى هى الزّاد و بها المعاد (المعاذ) زاد مبلّغ و معاد منجح دعا اليها اسمع داع و وعاها خير واع فاسمع داعيها و فاز واعيها» «1» (الخ). وصيت مىكنم و امر مىنمايم شما را به تقوى و پرهيزكارى از خداى تعالى كه به آن حاصل مىشود توشه آخرت، و به آنست بازگشت به قرب حضرت عزت (يا به آن است پند گرفتن از عقوبت). تقوى توشهاى است كه رساننده است به مقصود، و پناهى
«1» نهج البلاغه، خطبه 112.
جلد 4 صفحه 40
است رهاننده از عذاب روز موعود. دعوت كند به تقوى شنواننده ترين خوانندگان كه سيد المرسلين صلّى اللّه عليه و آله و سلّم باشد، و نگاهداشت تقوى را نگاهدارنده، كه نفس نفيس نبوى صلّى اللّه عليه و آله و سلّم باشد. پس شنوانيد خواننده آن و فيروزى يافت نگاهدارنده آن.
ذلِكَ مِنْ آياتِ اللَّهِ: آن انزال انواع البسه و اقمشه و امتعه معاش، و تخليق آن براى عباد از علامات وجود الهى و حجج توحيد سبحانى مىباشد. لَعَلَّهُمْ يَذَّكَّرُونَ: براى اينكه تعقل و تأمل در آن بنمائيد و بدان متذكر شويد و تصديق ذات احديت و رسالت رسول ختمى مرتبت صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بنمائيد و از شرك پرستى و منهيات قرآنى منتهى گرديد.
تنبيه: آيه شريفه دلالت دارد بر كمال فضل و كرم حق تعالى به آدم عليه السّلام و ذريه او الى يوم القيمه، و تهيه لوازم معاشيه آنها به نحو اتم و اكمل، و نظر به عصيان آنها نفرمايد، و دائما در مقابل نافرمانى بندگان احسان فرمايد؛ و هر گاه به ظهور عورتين راضى نشود، و به ما تفضل نمايد به ايجاد البسه براى ستر مقبحات، البته اميد به فضل و كرم او خواهد بود كه در قيامت هم به فضاحت ما رضا نگرديده، گناهان را عفو و ستر فرمايد.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
يا بَنِي آدَمَ قَدْ أَنْزَلْنا عَلَيْكُمْ لِباساً يُوارِي سَوْآتِكُمْ وَ رِيشاً وَ لِباسُ التَّقْوى ذلِكَ خَيْرٌ ذلِكَ مِنْ آياتِ اللَّهِ لَعَلَّهُمْ يَذَّكَّرُونَ «26»
ترجمه
اى فرزندان آدم بتحقيق فرستاديم براى شما لباسى را كه بپوشاند عورتهاى شما را و اسباب تجمّلى و لباس پرهيزكارى اين بهتر است اين از آيتهاى خدا است باشد كه ايشان پند گيرند
تفسير
خطاب عام است چنانچه عياشى ره از صادقين عليهما السّلام نقل نموده و ذكر لباس و پيرايش تجمّلى بمناسبت ريختن لباس حضرت آدم و حوا است در بهشت كه باز خداوند بفضل و رحمت خود آنها و ذرّيّاتشان را بىلباس نگذارد و از براى آنها بمدد باد و باران و آفتاب در زمين لباس و تجملات ديگر فراهم فرمود و اصل ريش بمعنى پر است و چون پر پرنده بمنزله لباس و زينت او است در اسباب آرايش و پيرايش استعمال ميشود و لباس تقوى خوف از خدا است و قمى ره فرموده لباس تقوى رخت سفيد است و از امام باقر (ع) نقل شده است كه مراد از لباس رخت است كه ميپوشند و مراد از ريش متاع و مال است و مراد از لباس تقوى عفّت است چون كسيكه عفّت دارد عورت او مستور است اگر چه برهنه باشد ولى فاجر عورت او مكشوف است اگر چه با لباس باشد و اينكه فرموده اين بهتر است يعنى عفّت بهتر است و اينكه خداوند از عالم غيب بتوسّط عوامل ارضى و سماوى براى بنى آدم لباس و زينت ميفرستد و نازل مينمايد و در دسترس آنها قرار ميدهد از آيات دالّه بر وجود و فضل و رحمت او است و بايد آنها متذكّر و متّعظ و حق شناس و شكرگزار شوند ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
يا بَنِي آدَمَ قَد أَنزَلنا عَلَيكُم لِباساً يُوارِي سَوآتِكُم وَ رِيشاً وَ لِباسُ التَّقوي ذلِكَ خَيرٌ ذلِكَ مِن آياتِ اللّهِ لَعَلَّهُم يَذَّكَّرُونَ «26»
اي فرزندان آدم بتحقيق ما نازل فرموديم از براي شما لباسي که بپوشاند عورات شما را و چيزهايي که باعث حفظ و آبروي شما باشد و لباس تقوي که نفوس شما را از معايب باطنيه نگاه دارد و اينکه بهتر است و اينکه از آيات خداوند است باشد که شما متذكر شويد.
يا بَنِي آدَمَ خطاب بتمام افراد اولاد آدم از زمان آدم تا زمان قيامت است و توهم اينكه خطاب بمعدوم صحيح نيست و در هر زماني كثيري از دنيا رفته و كثيري بدنيا نيامده توهم فاسديست زيرا تمام در ظرف دهر موجود و خطابات قرآني اغلب اينکه نحوه است.
قَد أَنزَلنا بعضي گفتند آدم آورد، بعضي گفتند از آسمان آمد، بعضي تصرف در معناي نزول كردند لكن تمام نعم الهيه از جانب حق بر عباد نازل شده چه بواسطه اسباب ظاهريه چه بدون اسباب عَلَيكُم در اينجا بمعني ضرر نيست مثل صلوات که ميگويي اللّهمّ صلّ علي محمّد و آل محمّد چون احتمال ضرر در اينجا نميرود، و مثل لَهُم عَذابٌ أَلِيمٌ زيرا احتمال نفع در او نيست، و فرق بين لام و علي در جائيست که قابل طرفين باشد مثل دعاء که هم دعاء بر نفع است دعا له هم ضرر عليه لِباساً يُوارِي سَوآتِكُم چه از پنبه باشد و چه از پشم و چه از علف و چه از نفت و چه از ابريشم وَ رِيشاً مفسرين در معناي ريش اختلاف كردند و هر يك يك معنايي اختيار كردند و گمان حقير اينست که اينکه معاني هر كدام مصداق است و معني عام است و شامل جميع اينها ميشود و معناي عام اينست که چيزي که باعث حفظ از مضار و ناملايمات و باعث حفظ آبرو و شئونات باشد مثل فروش براي جلوس بر آنها و لحاف و امثال آن براي روانداز و درع و مغفر براي حفظ از قتل
جلد 7 - صفحه 298
در ميدان جنگ و البسه براي حفظ بدن و عمامه و كلاه و كساء براي حفظ آبرو و امثال اينها وَ لِباسُ التَّقوي اينکه براي لباس قيامت است و لباس حفظ از عقائد باطله و اخلاق رذيله و معاصي و اعمال سيّئه است و فرداي قيامت احترامات دائر مدار تقوي است هر چه درجاتش بالاتر رود احتراماتش بيشتر گردد إِنَّ أَكرَمَكُم عِندَ اللّهِ أَتقاكُم حجر آيه 13، و البته كسي که نزد خدا محترم باشد نزد انبياء و ائمه عليهم السّلام و صلحاء هم محترم است لذا ميفرمايد ذلِكَ خَيرٌ زيرا عيوب باطنيه و معايب اخرويه را از بين ميبرد و لباس و ريش دنيوي فقط ستر ظاهر در نزد اهل دنيا ميكند.
ذلِكَ مِن آياتِ اللّهِ مشار اليه در ذلک دوم تمام ما انزل است، لباس ساتر عورت، ريش حافظ آبرو، و از مضار لباس تقوي تماما از آيات الهي است لكن براي كساني که متوجه باشند لَعَلَّهُم يَذَّكَّرُونَ بايد متذكر شوند و شكرگزار باشند و معرفت بمنعم خود پيدا كنند.
برگزیده تفسیر نمونه
اشاره
(آیه 26)- اخطار به همه فرزندان آدم! خداوند از این جا به بعد یک سلسله دستورات و برنامههای سازنده، برای همه فرزندان آدم، بیان میکند، که در حقیقت دنبالهای است از برنامههای آدم در بهشت.
نخست به همان مسأله لباس و پوشانیدن بدن که در سرگذشت آدم نقش مهمی داشت اشاره کرده، میفرماید: «ای فرزندان آدم! ما لباسی بر شما فرو فرستادیم، که (اندام شما را میپوشاند و) زشتیهای بدنتان را پنهان میسازد» (یا بَنِی آدَمَ قَدْ أَنْزَلْنا عَلَیْکُمْ لِباساً یُوارِی سَوْآتِکُمْ).
ولی فایده این لباس که برای شما فرستادهایم، تنها پوشانیدن تن و مستور ساختن زشتیها نیست بلکه «مایه زینت شماست» (وَ رِیشاً). لباس تجمل و زینت که اندام شما را زیباتر از آنچه هست نشان میدهد.
به دنبال این جمله که در باره لباس ظاهری سخن گفته است، قرآن بحث را به لباس معنوی کشانده و آن چنان که سیره قرآن در بسیاری از موارد است، هر دو جنبه را به هم میآمیزد و میگوید: «لباس پرهیزکاری و تقوا از آن هم بهتر است» (وَ لِباسُ التَّقْوی ذلِکَ خَیْرٌ).
تشبیه تقوی و پرهیزکاری به لباس، تشبیه بسیار رسا و گویایی است، زیرا همانطور که لباس هم بدن انسان را از سرما و گرما حفظ میکند، و هم سپری است در برابر بسیاری از خطرها، و هم عیوب جسمانی را میپوشاند و هم زینتی است برای انسان، روح تقوی و پرهیزکاری نیز علاوه بر پوشانیدن بشر از زشتی گناهان و حفظ از بسیاری از خطرات فردی و اجتماعی، زینت بسیار بزرگی برای او محسوب میشود زینتی است چشمگیر که بر شخصیت او میافزاید.
منظور از لباس تقوا همان «روح تقوا و پرهیزکاری» است، که جان انسان را حفظ میکند و معنی «حیاء» و «عمل صالح» و امثال آن در آن جمع است.
در پایان آیه میفرماید: «این (لباسهایی که خدا برای شما قرار داده اعم از لباس مادی و معنوی، لباس جسمانی و لباس تقوا) همگی از آیات و نشانههای خداست
ج2، ص37
تا بندگان متذکر نعمتهای پروردگار شوند» (ذلِکَ مِنْ آیاتِ اللَّهِ لَعَلَّهُمْ یَذَّکَّرُونَ).
لباس در گذشته و حال
تا آنجا که تاریخ نشان میدهد همیشه انسان لباس میپوشیده است، ولی وسایل تولید لباس در عصر ما به قدری متنوع شده و توسعه یافته است که با گذشته اصلا قابل مقایسه نیست.
و متأسفانه، جنبههای فرعی و حتی نامطلوب و زننده لباس چنان گسترش یافته که فلسفه اصلی لباس را دارد تحت الشعاع خود قرار میدهد.
لباس عاملی شده برای انواع تجمل پرستیها، توسعه فساد، تحریک شهوات، خودنمایی و تکبر و اسراف و تبذیر و امثال آن، حتی گاه لباسهایی در میان جمعی از مردم بخصوص «جوانان غربزده» دیده میشود که جنبه جنون آمیز آن بر جنبه عقلانیش برتری دارد و به همه چیز شباهت دارد جز به لباس.
مسأله مدپرستی در لباس نه تنها ثروتهای زیادی را به کام خود فرو میکشد، بلکه قسمت مهمی از وقتها و نیروهای انسانی را نیز بر باد میدهد.
نکات آیه
۱- همه انسانها، فرزندان آدم (ع) و او مبدأ تکوین تمامى آنان است. (یبنى ءادم) چون مخاطب قرآن همه انسانها هستند و نه قشرى خاص، معلوم مى شود نسبت بین کلمه بنى آدم و مردمان نسبت تساوى است ; یعنى از نظر مصداق متحد هستند.
۲- لباسهایى که زشتیهاى آدمى را مستور مى دارد و لباسهاى زینتى، از نعمتهاى خداوند است. (قد أنزلنا علیکم لباسا یورى سوءتکم و ریشا) «ریش» به معناى پسر پرندگان است، و از آنجا که پرهاى پرندگان پوشش و زینت آنهاست، به این مناسبت در مورد لباس زینتى به کار برده مى شود.
۳- پوشاک، از نیازهاى اساسى زندگى انسان (یبنى ءادم قد أنزلنا علیکم لباسا) خداوند پس از بیان خلقت انسان، نعمت پوشاک را یادآور شده تا به اهمیت خاص آن اشاره کرده باشد.
۴- مستور داشتن شرمگاه و زشتیهاى بدن، امرى لازم و ضرورى (قد أنزلنا علیکم لباسا یورى سوءتکم و ریشا و لباس التقوى ذلک خیر) توصیف کلمه «لباسا» به «یوارى سوءاتکم» مى رساند که از اهداف آفرینش لباس، پوشانیدن شرمگاه است. و این معنا با وجهى بلیغ حکایت از ضرورت پوشش شرمگاه دارد.
۵- آراسته ساختن خویش با پوشاکهاى زیبا، مطلوب و محبوب خداوند است. (قد أنزلنا علیکم ... و ریشا)
۶- تأثیر عوامل طبیعى و افعال آدمیان با مشیت و اراده الهى است. (قد أنزلنا) بدیهى است تهیه لباس علاوه بر مواد اصلى، که به وسیله عوامل طبیعى به دست مى آید، به عملکرد انسانها نیز وابسته است. قرآن همه این اعمال را به خدا نسبت داده (أنزلنا ... ) تا به این حقیقت اشاره کند که عوامل طبیعى و افعال آدمیان، همه و همه، در اختیار خداوند است.
۷- اهمیت برتر پرهیز از رذایل اخلاقى با تقوا، نسبت به نهان ساختن زشتیهاى ظاهرى با لباس (و لباس التقوى ذلک خیر)
۸- ارزش واقعى انسانها در گرو تقواپیشگى است. (و لباس التقوى ذلک خیر) برداشت فوق بر این اساس است که «خیر» وصف باشد نه افعل تفضیل و کلمه «ذلک» همانند ضمیر فصل دلالت بر حصر کند.
۹- تقوا و خداترسى، مانع آلوده شدن آدمى به گناه و بروز رذایل اخلاقى در وى است. (و لباس التقوى ذلک خیر) برتر شمردن تقوا پس از تشبیه آن به پوشاک، مى تواند ناظر به این حقیقت باشد که پوشاک زشتیهاى موجود را مستور مى سازد و تقوا مانع از به وجود آمدن پلیدیها در روح آدمى مى شود.
۱۰- تأمین نیازهاى مادى انسان و تبیین ارزشهاى معنوى وى، از نشانه هاى الوهیت خداوند (یبنى ءادم قد أنزلنا ... ذلک من ءایت الله) مشارالیه «ذلک»، آفرینش لباس (أنزلنا علیکم لباسا) و تبیین ارزش تقوا (و لباس التقوى ذلک خیر) است. گفتنى است که لباس و بیان ارزش تقوا از جهت آیت بودن خصوصیتى ندارد و لذا به کلیه نیازهاى مادى و تبیین ارزشهاى معنوى تعمیم داده شده است.
۱۱- برشمردن نعمتها و ترغیب به تقوا، از رهنمودهاى پندآمیز خداوند (ذلک من ءایت الله لعلهم یذکرون) برداشت فوق بر این اساس است که مراد از «آیات الله» جملات قرآن و محتواى آنها باشد.
۱۲- توجه انسان به خدادادى بودن نعمتهاى مادى و معنوى، از اهداف تبیین آیات قرآن و معارف دین (ذلک من ءایت الله لعلهم یذکرون)
۱۳- غفلت انسانها از خداوند، مایه دورى آنان از پیشگاه وى خواهد شد. (ذلک من ءایت الله لعلهم یذکرون) به کارگیرى ضمایر غایب در جمله «لعلهم یذکرون»، پس از خطاب (یا بنى ءادم ... » مى تواند حاکى از این باشد که انسانها تا آنگاه که به مرحله تذکر نرسند شایسته تشرف به خطاب الهى نیستند.
۱۴- ضرورت پرهیز از به فراموشى سپردن خدادادى بودن نعمتهاى مادى و معنوى (لعلهم یذکرون)
روایات و احادیث
۱۵- عن أبى جعفر (ع) فى قوله تعالى: «قد أنزلنا علیکم لباسا ... و ریشا» ... و اما الریاش فالمتاع و المال ... .[۴] از امام باقر (ع) روایت شده است: مراد از «ریشا» در آیه «قد أنزلنا علیکم ... و ریشا» متاع و مال است.
موضوعات مرتبط
- آدم (ع): نسل آدم (ع) ۱
- اخلاق: اجتناب از رذایل اخلاقى ۷ ; موانع رذایل اخلاقى ۹
- ارزشها: تبیین ارزشهاى معنوى ۱۰ ; ملاک ارزشها ۸
- امکانات: دنیوى ۱۵
- انسان: ارزش انسان ۸ ; استتار عیوب انسان ۲، ۷ ; تأمین نیازهاى انسان ۱۰ ; مبدأ خلقت انسان ۱ ; نیازهاى انسان ۳
- بدن: استتار زشتى بدن ۴
- پوشاک: اهمیت پوشاک ۳ ; پوشاک زیبا ۲، ۵ ; نعمت پوشاک ۲
- تقرّب: موانع تقرّب ۱۳
- تقوا: آثار تقوا ۷، ۹ ; اهمیت تقوا ۸ ; تشویق به تقوا ۱۱
- خدا: توصیههاى خدا ۱۱ ; مشیّت خدا ۶ ; نشانه هاى الوهیت خدا ۱۰ ; نعمتهاى خدا ۲
- دین: فلسفه دین ۱۲
- ذکر: نعمت ۱۱
- زینت: اهمیت زینت ۵
- عوامل طبیعى: عمل عوامل طبیعى ۶
- عورت: اهمیت استتار عورت ۴
- غفلت: آثار غفلت از خدا ۱۳
- قرآن: فلسفه تبیین آیات قرآن ۱۲
- گناه: موانع گناه ۹
- محبوبان خدا:۵
- نعمت: توجه به نعمت هاى معنوى ۱۲، ۱۴
منابع