الكهف ٥٥
ترجمه
الكهف ٥٤ | آیه ٥٥ | الكهف ٥٦ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«سُنَّةُ الأوَّلِینَ»: سنّت و قاعدهای که خداوند درباره گذشتگان اجرا کرده است که هلاک جملگی ایشان است (نگا: انفال / ، فاطر / ). «قُبُلاً»: جمع قَبیل، به معنی صنف و نوع (نگا: انعام / . این واژه را مفرد و به معنی مقابل و رویاروی گرفتهاند؛ یعنی کافران عذاب الهی را در برابر خود مشاهده میکنند. «إِلآّ أَن تَأْتِیَهُمْ سُنَّةُ الأوَّلِینَ»: حرف (أَنْ) و مابعد آن به تأویل مصدر میرود و فاعل فعل (ما مَنَعَ) است. مراد این است که سرنوشت این گونه اقوامِ گمراه، هلاکِ حتمی است و انگار ایشان در انتظار آنند. این بدان میماند که به فرد سرکشی بگوئیم: تو فقط میخواهی مجازات شوی. یعنی مجازاتْ سرنوشتِ حتمی تو است.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
وَ إِذْ قَالُوا اللَّهُمَ إِنْ کَانَ... (۳) وَ قَالُوا يَا أَيُّهَا الَّذِي نُزِّلَ... (۰) لَوْ مَا تَأْتِينَا بِالْمَلاَئِکَةِ... (۲) فَأَسْقِطْ عَلَيْنَا کِسَفاً مِنَ... (۰) أَ إِنَّکُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجَالَ... (۳)
تفسیر
- آيات ۴۷ - ۵۹ سوره كهف
- جابجائى كوهها در قيامت كه به تعبيرهاى مختلفى در قرآن آمده است
- يادآورى قيام وعرضه گشتن مشركين وهمه مردم بر پروردگار، همراه با اعمالشان وديگرهيچ
- اشاره به چند نكته وخصوصيت درباره قيامت
- از ياد بردن قيامت سبب اصلى اعراض از هدايت وفساداعمال است
- ((وضع كتاب (( در قيامت ، كتابى كه هيچ صغيره وكبيره اى را فروگذار نكرده ومجرمان(چه مشرك وچه غير مشرك ) از آن بيمناكند
- تجسم گناهان كوچك وبزرگ ووحشت گنهكاران در قيامت
- مراد از ولايت شيطان در جمله : ((افتخذونه وذريته اولياء من دونى وهم لكم عدو((
- دوبرهان كه در آيه ((ما اشهد تهم خلق السموات والارض ...(( براى نفى ولايت ابليس وذرية اش اقامه شده است
- وجوه مختلف ديگرى كه مفسرين درباره معنى ومفاد آيه فوق گفته اند
- معناى اينكه فرمود: ((در قيامت ما بين مشركين وشركاءمحل هلاكت قرار داده ايم ((
- معناى جمله : ((وربك الغفور ذوالرحمة (( ومعنايى كه در سياق آيات تهديد افاده مى كند
- بحث روايتى
- (چند روايت در ذيل آيات گذشته )
نکات آیه
۱- خداوند، براى ایمان مردم به قرآن و مغفرت خواهى آنان از گذشته خویش، تمامى موانع هدایت را برطرف ساخته است. (و ما منع الناس أن یؤمنوا إذ جاءهم الهدى و یستغفروا ربّهم)
۲- خوددارى مردم از ایمان به قرآن و استغفار به درگاه الهى، به منزله نشستن آنان در انتظار عذاب الهى است. (و ما منع الناس أن یؤمنوا ... إلاّ أن تأتیهم سنّة الأوّلین) «أن یؤمنوا»در اصل «من أن یؤمنوا» بوده است و «أن تأتیهم»فاعل براى «منع» است، ولى از آن جا که نظم معنابه کلمه اى بستگى دارد که بعد از «إلاّ»در تقدیر باشد،گفته مى شود که «أن تأتیهم» در تقدیر، «انتظار أن تأتیهم» است; یعنى: «ما منع الناس من أن یؤمنوا...إلاّ انتظار أن تأتیهم» و مراد این است که حال این مردم، بسان حال کسى است که در انتظار عذاب نشسته باشد و گرنه مانعى دیگر براى ایمان آنان وجود ندارد.
۳- عدم گرایش مردم به ایمان، با مشاهده هدایت الهى، امرى شگفت و مورد نکوهش خداوند است. ( و ما منع الناس أن یؤمنوا إذ جاءهم الهدى)
۴- استغفار از گذشته خویش، پس از ایمان به رهنمودهاى الهى، لازم و ضرورى است. (و ما منع الناس أن یؤمنوا إذ جاءهم الهدى و یستغفروا ربّهم)
۵- باور نداشتن رهنمودهاى الهى و استغفار نکردن از لغزش ها، درپى دارنده عذاب الهى است. (و ما منع الناس أن یؤمنوا ... و یستغفروا ربّهم إلاّ أن تأتیهم سنّة الأوّلین)
۶- قرآن، کتابى سراسر هدایت است. (و لقد صرّفنا فى هذا القرءان ... و ما منع الناس أن یؤمنوا إذ جاءهم الهدى) مصداق بارز «الهدى» به قرینه آیه قبل، قرآن است. اطلاق مصدر (الهدى) بر چیزى که هدایت گر است، براى مبالغه در بیان هایت گرى آن است.
۷- ایمان و استغفار، از نشانه هاى هدایت یافتگان است. (أن یؤمنوا إذ جاءهم الهدى و یستغفروا ربّهم)
۸- ایمان و استغفار، مانع نزول عذاب و کیفر الهى است. (و ما منع الناس أن یؤمنوا إذ جاءهم الهدى و یستغفروا ربّهم إلاّ أن تأتیهم سنّة الأوّلین)
۹- محرومان از هدایت الهى، مردمى گمراه و گرفتار گناه اند. (إذ جاءهم الهدى و یستغفروا ربّهم) این که مى فرماید: «چرا مردمان، با آمدن هدایت، استغفار نمى کنند؟»، نشان مى دهد که قبل از آمدن هدایت، خواه ناخواه، گرفتار انحراف و گناه بوده اند.
۱۰- استغفار، به درگاه ربوبى، از نشانه هاى ایمان است. (أن یؤمنوا إذ جاءهم الهدى و یستغفروا ربّهم)
۱۱- ربوبیّت و پروردگارى خدا، مقتضى التجاى انسان به درگاه وى براى طلب آمرزش است. (و یستغفروا ربّهم)
۱۲- امتناع انسان، از ایمان على رغم مشاهده و شناخت هدایت، نمودى از روحیه جدال گرى وى است. (و کان الإنسن أکثر شىء جدلاً . و ما منع الناس أن یؤمنوا إذ جاءهم الهدى)
۱۳- تاریخ گذشتگان، شاهد مردمانى روگردان از ایمان و سرتافته از استغفار بوده است. (إلاّ أن تأتیهم سنّة الأوّلین) «سنة الأولین» - که عذاب را سنتى الهى براى گذشتگان قلمداد کرده است - اشاره به ظهور افراد فراوانى در امت هاى پیشین دارد که مانند کافران و مشرکان عصر بعثت عمل کردند و مجازات شدند.
۱۴- خداوند براساس سنت خویش، کافران دوران هاى پیشین را که از ایمان و استغفار روگردان بودند، به هلاکت رساند. (إلاّ أن تأتیهم سنّة الأوّلین)
۱۵- کیفر دادن حق ناپذیران، سنت دیرپاى الهى است. (و ما منع الناس أن یؤمنوا ... إلاّ أن تأتیهم سنّة الأوّلین) اضافه «سنة» به «الأولین» اضافه مصدر به مفعول است و مراد، سنت خداوند درباره انسان هاى گذشته است.
۱۶- توجه به تاریخ هلاکت بار کفرپیشگان و سنت هاى جارى الهى، زمینه ساز ایمان به رهنمودهاى الهى و پوزش از لغزش ها است. (و ما منع الناس أن یؤمنوا ... و یستغفروا ربّهم إلاّ أن تأتیهم سنّة الأوّلین)
۱۷- عذاب کافران به قرآن، ممکن است انواعى مغایر با عذاب پیشینیان باشد. (أن تأتیهم سنّة الأوّلین أو یأتیهم العذاب قبلاً) چنان چه «قُبُلاً» جمعِ «قبیل» باشد، به معناى انواع و اقسامِ گوناگون است و مراد آیه این مى شود که عذاب این کافران، لزوماً، از همان انواع عذاب پیشینیان نیست، بلکه ممکن است آنان به انواع گوناگون دیگرى از عذاب مبتلا شوند.
۱۸- کافران به قرآن، در خطر عذابى غافل گیرانه و یا عذابى رو در رو و آشکارند. (أن تأتیهم سنّة الأوّلین أو یأتیهم العذاب قبلاً) چنان چه «قُبُلاً» مفرد باشد، به معناى «رؤیت شده» و «روبه رو» است و مراد آیه این مى شود که کافران، چه بسا، به عذابى از نوع عذاب پیشینیان - که به قرینه مقابله با «قُبُلاً» غافل گیرانه بود - کیفر شوند و ممکن است به عذابى آشکار و رویاروى، گرفتار آیند.
۱۹- نزول عذاب بر کفر پیشگان، پس از اتمام حجت است. (و ما منع الناس أن یؤمنوا إذ جاءهم الهدى ... أو یأتیهم العذاب قبلاً)
موضوعات مرتبط
- اتمام حجت: نقش اتمام حجت ۱۹
- استغفار: آثار استغفار ۸، ۱۰; آثار ترک استغفار ۲، ۵، ۱۴; اهمیت استغفار ۴; تارکان استغفار ۱۳; زمینه استغفار ۱، ۱۱، ۱۶; هلاکت تارکان استغفار ۱۴
- امتهاى پیشین: تاریخ امتهاى پیشین ۱۳; عذاب امتهاى پیشین ۱۷
- انسان: نشانه هاى مجادله گرى انسان ۲
- ایمان: آثار اعراض از ایمان ۲، ۵، ۱۲; آثار ایمان ۸; آثار بى ایمانى ۱۴; ایمان به تعالیم خدا ۴; رفع موانع ایمان ۱; زمینه ایمان به قرآن ۱; زمینه ایمان به هدایتهاى خدا ۱۶; سرزنش اعراض از ایمان ۳; شگفتى اعراض از ایمان ۳; نشانه هاى ایمان ۱۰
- حق: حتمیت کیفر حق ناپذیران ۱۵
- خدا: آثار ربوبیت خدا ۱۱; زمینه التجا به خدا ۱۱; سرزنشهاى خدا ۳; سنتهاى خدا ۱۴، ۱۵; هدایتهاى خدا ۱، ۳
- ذکر: آثار ذکر تاریخ ۱۶; آثار ذکر هلاکت کافران ۱۶
- سنتهاى خدا: سنت کیفر ۱۵
- عذاب: زمینه عذاب ۲; عذاب آشکار ۱۸; عذاب ناگهانى ۱۸; موانع عذاب ۸; موجبات عذاب ۵
- قرآن: آثار اعراض از قرآن ۲; تنوع عذاب مکذبان قرآن ۱۷; عذاب مکذبان قرآن ۱۸; ویژگیهاى قرآن ۶; هدایتگرى قرآن ۶
- کافران: اتمام حجت با کافران ۱۹; عذاب کافران ۱۹; کافران در تاریخ ۱۳; گمراهى کافران ۹; لغزش کافران ۹; هلاکت کافران ۱۴
- کفر: کفر به تعالیم خدا ۵
- کیفر: موانع کیفر ۸
- گمراهان ۹:
- مؤمنان: استغفار مؤمنان ۴
- مهتدین: استغفار مهتدین ۷; ایمان مهتدین ۷; صفات مهتدین ۷
- هدایت: زمینه هدایت ۱