الفتح ٢٦

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۲۹ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۰۷:۳۳ توسط 127.0.0.1 (بحث) (Edited by QRobot)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)


ترجمه

(به خاطر بیاورید) هنگامی را که کافران در دلهای خود خشم و نخوت جاهلیّت داشتند؛ و (در مقابل،) خداوند آرامش و سکینه خود را بر فرستاده خویش و مؤمنان نازل فرمود و آنها را به حقیقت تقوا ملزم ساخت، و آنان از هر کس شایسته‌تر و اهل آن بودند؛ و خداوند به همه چیز دانا است.

|آن‌گاه كه كافران در دل خود تعصب ورزيدند تعصب جاهليت، [و مانع ورود شما به مكه شدند]، پس خدا آرامش خود را بر فرستاده‌ى خويش و بر مؤمنان نازل كرد و آنها را پاى‌بند آرمان تقوا نمود كه آنها بدان سزاوارتر بودند و اهليت آن را داشتند، و خدا به هر چيزى داناست
آنگاه كه كافران در دلهاى خود، تعصّب [آن هم‌] تعصّب جاهليّت ورزيدند، پس خدا آرامش خود را بر فرستاده خويش و بر مؤمنان فرو فرستاد، و آرمان تقوا را ملازم آنان ساخت، و [در واقع‌] آنان به [رعايت ]آن [آرمان‌] سزاوارتر و شايسته [اتصاف به‌] آن بودند، و خدا همواره بر هر چيزى داناست.
آن گاه که کافران در دلها ناموس و حمیّت، آن هم حمیّت جاهلیّت پروردند (که نگذاشتند در عهدنامه صلح حدیبیّه کلمه بسم اللّه و رسول اللّه بنویسند و مؤمنان را بر سر حمیّت و غیرت ایمانی آوردند) پس خدا وقار و اطمینان خاطر بر رسول خود و بر مؤمنان نازل کرد و آنان را با کلمه (اخلاص و مقام) تقوا ملازم کرد که آنها سزاوارتر بر این مقام بودند و اهلیّت آن داشتند و خدا به همه امور عالم داناست.
[یاد کن] هنگامی را که کافران [پس از قرارداد صلح حدیبیه] دل هایشان را از تعصّب و خشم شدید جاهلی آکنده کردند، پس خدا هم آرامشش را بر پیامبرش و مؤمنان نازل کرد و روح تقوا را [که حقیقت و جان توحید است] ملازم آنان نمود، و آنان به [روح تقوا] سزاوارتر و شایسته آن بودند؛ و خدا همواره به هر چیز داناست.
آنگاه كه كافران تصميم گرفتند كه دل به تعصب، تعصب جاهلى سپارند، خدا نيز آرامش خود را بر دل پيامبرش و مؤمنان فروفرستاد و به تقوى الزامشان كرد كه آنان به تقوى سزاوارتر و شايسته‌تر بودند و خدا بر هر چيزى داناست.
چنین بود که کافران در دلهایشان حمیت -حمیت جاهلیتآوردند، ولی خداوند آرامشش را بر پیامبرش و بر مؤمنان نازل کرد و آنان را پایبند حکم تقوا ساخت، و به آن سزاوارتر و اهل آن بودند، و خداوند به همه‌چیز داناست‌
[به ياد آريد] آنگاه كه كافران [مكه‌] در دلهاى خويش تعصب جاهليت- خشم و كين و تكبر ناروا- را پروردند پس خداوند آرامش خود را بر پيامبرش و بر مؤمنان فروآورد- تا جنگ نكردند و به صلح تن دادند و به مدينه بازگشتند- و سخن پرهيزگارى- توحيد، وفادارى، روح ايمان- را با آنان همراه داشت و ايشان سزاوارتر به آن و اهل آن بودند، و خدا به هر چيزى داناست.
آنگاه که کافران تعصّب و نخوت جاهلیّت را در دلهایشان جای دادند (و تصمیم گرفتند که مؤمنان را به مکّه راه ندهند)، خدا اطمینان خاطری بهره‌ی پیغمبرش و بهره‌ی مؤمنان کرد (و آرامشی خوش به دلهایشان راه داد، تا در پرتو آن، طوفان خشم و ناراحتی خویش را فرو نشانند، و راضی به قضای خدا، و گوش به فرمان پیشوای خود باشند، و سر به شورش برندارند). همچنین خدا ایشان را بر روح ایمان ماندگار کرد و (به حقیقت از هر کس دیگری) سزاوارتر برای روح ایمان و برازنده‌ی آن بودند، و خدا از هر چیزی آگاه و بر هر کاری توانا است.
چون کافران در دل‌های خود، تعصّب، (آن هم) تعصّب جاهلیت نهادند، پس خدا آرامشی از خود بر فرستاده‌ی خویش و بر مؤمنان فرو فرستاد و کلمه‌ی تقوا را ملازم آنان ساخت و (در واقع) آنان به (رعایت) آن سزاوارتر و (هم) اهل آن بودند. و خدا همواره بر هر چیزی بسی دانا بوده است.
گاهی که نهادند آنان که کفر ورزیدند در دل خویش خون‌گرمی (غیرت) را خون‌گرمی جاهلیّت پس فرستاد خدا آرامش خویش را بر پیمبرش و بر مؤمنان و همراه ایشان داشت گفتار پرهیزکاری (کلمه تقوی) را و آنانند سزاوارتر بدان و اهل آن و خدا است به همه چیز دانا


الفتح ٢٥ آیه ٢٦ الفتح ٢٧
سوره : سوره الفتح
نزول :
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٣٣
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«الْحَمِیَّةَ»: تعصب و جانبداری. سر باز زدن. غیرت. «حَمِیَّةَ الْجَاهِلِیَّةِ»: تعصب ناشی از جهالت و نادانی. جانبداری جاهلانه و بدون دلیل و برهان. غیرت غیرمنطقی و تعصب بیجا. بدل از (الْحَمِیَّةَ) است. «کَلِمَةَ التَّقْوی»: سخن پرهیزگارانه. سخنی که با گفتن آن، انسان خویشتن را از عذاب می‌رهاند که سخن توحید یعنی: لآ إِلهَ إِلاَّ اللهُ است. روحیه پرهیزگاری (نگا: تفسیر نمونه). روح ایمان (نگا: مجادله / ، نساء / همچنین: تفسیر المیزان). «أَحَقَّ»: سزاوارتر و شایسته‌تر. «أَهْلَهَا»: درخور و برازنده آن. مستحق آن.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر

نکات آیه

۱ - تعصّب جاهلى و غرور مشرکان مکه، مایه بستن راه مسجدالحرام بر مؤمنان در حدیبیه (هم الذین کفروا و صدّوکم عن المسجدالحرام... إذ جعل الذین کفروا فى قلوبهم الحمیّة) «إذ» ظرف براى «صدّوا» است.

۲ - کفر، زادگاه تعصب هاى جاهلى و استکبار (إذ جعل الذین کفروا فى قلوبهم الحمیّة حمیّة الجهلیّة) تعبیر «کفروا» مى رساند که «کفر» در شکل گیرى و شعلهورى تعصب هاى جاهلى، نقش اساسى دارد و به تعبیر دیگر، وصف کفر مشعر به علیت است.

۳ - وجود استکبار و تعصب هاى جاهلى در قلب مشرکان، زمینه استحقاق آنان براى عذاب الهى (لعذّبنا الذین کفروا منهم ... إذ جعل الذین کفروا فى قلوبهم الحمیّة) «إذ» ممکن است ظرف براى «لعذّبنا» باشد.

۴ - تعصب مبتنى بر جهالت، امرى نکوهیده است; و نه پافشارى بر ارزش هاى عالمانه، منطقى و راستین. (إذ جعل الذین کفروا فى قلوبهم الحمیّة حمیّة الجهلیّة) برداشت بالا بر این اساس است که «حمیّة الجهلیّة» قید احترازى باشد; یعنى، تعصب و غیرت بر دو گونه است: ۱- پافشارى بر مسائل علمى و منطقى، ۲- تعصب جاهلانه که مشرکان نوع اخیر را داشته اند.

۵ - خداوند، یادآورنده شرایط سخت مواجهه با مشرکانِ متعصب جاهل و امداد خویش به مؤمنان (إذ جعل الذین کفروا) در صورتى که «إذ» متعلق به فعل مقدر «اُذکر» باشد، برداشت بالا به دست مى آید.

۶ - رذیلت هاى اخلاقى، داراى ریشه در نوع رفتار و انتخاب هاى پیشین انسان (إذ جعل الذین کفروا فى قلوبهم الحمیّة حمیّة الجهلیّة) با توجه به این که فاعل «جعل»، «الذین کفروا» است و با الغاى خصوصیت، مطلب بالا قابل برداشت است.

۷ - نزول آرامش بر پیامبر(ص) و مؤمنان از سوى خدا، در قبال تعصب ورزى جاهلانه مشرکان در حدیبیه (فأنزل اللّه سکینته على رسوله و على المؤمنین)

۸ - آرامش روحى و شکیبایى در بحران ها، نعمتى الهى است. (فأنزل اللّه سکینته على رسوله و على المؤمنین) تعبیر «سکینة» و انتساب آن به خداوند، بیانگر مطلب بالا است.

۹ - تحمل تعصب هاى جاهلانه مشرکان در حدیبیه، امرى دشوار براى پیامبر(ص) و مؤمنان (فأنزل اللّه سکینته على رسوله و على المؤمنین) از نزول «آرامش» استفاده مى شود که دستکم زمینه نگرانى و دشوارى براى مؤمنان وجود داشته است.

۱۰ - اصرار تعصب آمیز مشرکان مکه، بر نیامدن «بسمله» و عنوان «رسول اللّه» در متن صلحنامه حدیبیه * (إذ جعل الذین کفروا فى قلوبهم الحمیّة حمیّة الجهلیّة) با توجّه به شأن نزول آیه شریفه، استفاده مى شود که خشم و عصبیت مشرکان در زمینه یادشده بود.

۱۱ - نیاز رهبرى به آرامش و عدم نگرانى در تصمیم گیرى ها، بیش از پیروان * (فأنزل اللّه سکینته على رسوله و على المؤمنین) تقدم «على رسوله» بر «على المؤمنین»، مى تواند بیانگر مطلب بالا باشد.

۱۲ - وصول فیض و امداد الهى، نخست به پیامبر(ص) و سپس به مؤمنان و امت آن حضرت* (فأنزل اللّه سکینته على رسوله و على المؤمنین) تقدم «على رسوله» بر «على المؤمنین»، مى تواند بیانگر مطلب بالا باشد.

۱۳ - ساحت پیامبر(ص) و مؤمنان راستین، مبرّا از لجاجت، خشم و تعصب جاهلى (إذ جعل الذین کفروا فى قلوبهم الحمیّة حمیّة الجهلیّة فأنزل اللّه سکینته) از مقابله رسول و مؤمنان با کافران متعصبِ جهالت پیشه، مطلب بالا استفاده مى شود.

۱۴ - آرامش و بردبارى، سلاحى کارآمد و سازنده در رویارویى با خشم و تعصب جاهلانه (فى قلوبهم الحمیّة ... فأنزل اللّه سکینته على رسوله و على المؤمنین) از این که خداوند، در قبال لجاجت و خشم جاهلانه مشرکان، پیامبر(ص) و مؤمنان را به سلاح آرامش و طمأنینه مجهز ساخته است; مطلب بالا استفاده مى شود.

۱۵ - تثبیت روح تقوا در پیامبر(ص) و مؤمنان، در جریان حدیبیه به اراده الهى (و ألزمهم کلمة التقوى)

۱۶ - آرامش و اطمینان روحى، زمینه پایبندى به اصل تقوا و خویشتن دارى * (فأنزل اللّه سکینته على رسوله و على المؤمنین و ألزمهم کلمة التقوى) نزول سکینه ممکن است مقدمه برخوردارى از روح تقوا باشد و تقدم لفظى دلالت بر تقدم معنوى نماید.

۱۷ - پیامبر(ص) و مؤمنان، سزاوارترین و شایسته ترین انسان ها براى برخوردارى از روح تقوا (و ألزمهم کلمة التقوى و کانوا أحقّ بها و أهلها)

۱۸ - امدادها و الطاف الهى به انسان ها، براساس لیاقت و استحقاق آنان (و ألزمهم کلمة التقوى و کانوا أحقّ بها و أهلها) چنانچه «و کانوا أحقّ بها...» در مقام تعلیل براى «ألزمهم» بوده و تعبیر «ألزمهم» به معناى قرین ساختن و بهره مند نمودن باشد; نه واجب ساختن، مى توان به نکته یاد شده پى برد.

۱۹- ایجاد مصونیت و مقاومت روحى در مؤمنان، شایسته ترین شیوه براى مقابله با هجوم کفر و جهل * (فى قلوبهم الحمیّة ... و ألزمهم کلمة التقوى و کانوا أحقّ بها و أهلها) خداوند، در قبال خشم و تعصب جاهلى مشرکان، در مؤمنان روح آرامش و مقاومت را تقویت کرده است. از این مطلب استفاده مى شود که در تعارض قواى کفر و ایمان، شایسته ترین و ممکن ترین راه، ایجاد مصونیت و مقاومت در جبهه مؤمنان است.

۲۰- خداوند، داراى علم همه جانبه و ازلى به همه امور هستى (و کان اللّه بکلّ شىء علیمًا)

۲۱- ایجاد روح آرامش و تقوا در پیامبر(ص) و مؤمنان، به هنگام نیاز آنان، متکى به علم فراگیر خداوند بر هستى (فأنزل اللّه ... و ألزمهم کلمة التقوى ... و کان اللّه بکلّ شىء علیمًا) از ارتباط «و کان اللّه...» با عبارت قبل آیه (فأنزل اللّه...)، مطلب بالا استفاده مى شود.

۲۲ - علم فراگیر خداوند، مبناى اعطاى فیض از سوى او به بندگان، براساس استحقاقشان (و ألزمهم کلمة التقوى و کانوا أحقّ بها و أهلها و کان اللّه بکلّ شىء علیمًا) برداشت بالا مبتنى بر این نکته است که «و کان اللّه...» در رابطه با «و کانوا أحقّ...» مطرح شده باشد; یعنى، تشخیص این شایستگى و اهلیّت به وسیله علم فراگیر الهى، صورت گرفته و مى گیرد.

روایات و احادیث

۲۳ - «عن جمیل قال سألت أباعبداللّه عن قول اللّه عزّوجلّ ... «و ألزمهم کلمة التقوى» قال هو الإیمان;[۱] جمیل مى گوید: از امام صادق(ع) درباره سخن خداوند عزّوجلّ: ...«و ألزمهم کلمة التقوى» سؤال کردم، حضرت فرمود: آن [کلمه تقوا] ایمان است».

موضوعات مرتبط

  • آرامش: آثار آرامش ۱۴، ۱۶
  • اخلاق: منشأ رذایل اخلاقى ۶
  • ارزشها: اهمیت حفظ ارزشها ۴
  • استعدادها: آثار استعدادها ۱۸، ۲۲
  • استکبار: آثار استکبار ۳; منشأ استکبار ۲
  • اسلام: تاریخ صدر اسلام ۱
  • اطمینان: آثار اطمینان ۱۶
  • امداد: اولویت در امداد ۱۲
  • ایمان: اهمیت ایمان ۲۳
  • تذکر: تذکر امدادهاى خدا ۵
  • تعصب: سرزنش تعصب هاى جاهلى ۴; مبارزه با تعصب ۱۴; منشأ تعصب ۲
  • تقوا: اولویت در تقوا ۱۷; زمینه استقامت در تقوا ۱۶; مراد از کلمه تقوا ۲۳
  • جهل: روش مبارزه با جهل ۱۹
  • خدا: آثار اراده خدا ۱۵; آثار علم خدا ۲۱، ۲۲; ازلیت علم خدا ۲۰; افعال خدا ۵، ۷; امدادهاى خدا ۱۲; زمینه امدادهاى خدا ۱۸; عذابهاى خدا ۳; علم خدا به آفرینش ۲۱; فیض خدا ۲۲; منشأ فیض خدا ۲۲; نعمتهاى خدا ۸; وسعت علم خدا ۲۰، ۲۱، ۲۲
  • رفتار: پایه هاى رفتار ۶
  • رهبرى: اهمیت آرامش رهبرى ۱۱; نیازهاى معنوى رهبرى ۱۱
  • صبر: آثار صبر ۱۴
  • صلح حدیبیه: آثار صلح حدیبیه ۱۵; قصه صلح حدیبیه ۷، ۹، ۱۰
  • صلح نامه حدیبیه: بسمله در صلح نامه حدیبیه ۱۰; رسول الله در صلح نامه حدیبیه ۱۰
  • عذاب: زمینه عذاب ۳
  • عمل: آثار عمل ۶
  • غضب: مبارزه با غضب ۱۴
  • کفر: آثار کفر ۲; روش مبارزه با کفر ۱۹
  • مؤمنان: امداد به مؤمنان ۵، ۱۲; اولویت مؤمنان ۱۷; ایجاد مصونیت در مؤمنان ۱۹; تقواى مؤمنان ۱۷; تنزیه مؤمنان ۱۳; فضایل مؤمنان ۱۷; مؤمنان و تعصب ۱۳; مؤمنان و غضب ۱۳; مؤمنان و لجاجت ۱۳; منشأ آرامش مؤمنان ۷، ۲۱; منشأ تقواى مؤمنان ۱۵، ۲۱; نیازهاى مؤمنان ۲۱
  • متقین :۱۷
  • محمد(ص): امداد به محمد(ص) ۱۲; اولویت محمد(ص) ۱۷; تقواى محمد(ص) ۱۷; تنزیه محمد(ص) ۱۳; فضایل محمد(ص) ۱۲، ۱۷; محمد(ص) و تعصب ۱۳; محمد(ص) و غضب ۱۳; محمد(ص) و لجاجت ۱۳; مشکلات محمد(ص) ۹; منشأ آرامش محمد(ص) ۷، ۲۱; منشأ تقواى محمد(ص) ۱۵، ۲۱; نیازهاى محمد(ص) ۲۱
  • مسجدالحرام: عوامل ممانعت از مسجدالحرام ۱
  • مسلمانان: امداد به مسلمانان ۱۲; مشکلات مسلمانان صدر اسلام ۹
  • مشرکان: آثار تعصب مشرکان ۳; تعصب مشرکان ۵
  • مشرکان مکه: آثار تعصب مشرکان مکه ۱; آثار تکبر مشرکان مکه ۱; تعصب مشرکان مکه ۷، ۹، ۱۰
  • نعمت: نعمت آرامش ۸; نعمت صبر در سختى ۸
  • نیازها: نیاز به آرامش ۱۱، ۲۱; نیاز به تقوا ۲۱

منابع

  1. کافى، ج ۲، ص ۱۵، ح ۵; نورالثقلین، ج ۵، ص ۷۳- ، ح ۷۲.