الممتحنة ١٠

از الکتاب
کپی متن آیه
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ‌ آمَنُوا إِذَا جَاءَکُمُ‌ الْمُؤْمِنَاتُ‌ مُهَاجِرَاتٍ‌ فَامْتَحِنُوهُنَ‌ اللَّهُ‌ أَعْلَمُ‌ بِإِيمَانِهِنَ‌ فَإِنْ‌ عَلِمْتُمُوهُنَ‌ مُؤْمِنَاتٍ‌ فَلاَ تَرْجِعُوهُنَ‌ إِلَى‌ الْکُفَّارِ لاَ هُنَ‌ حِلٌ‌ لَهُمْ‌ وَ لاَ هُمْ‌ يَحِلُّونَ‌ لَهُنَ‌ وَ آتُوهُمْ‌ مَا أَنْفَقُوا وَ لاَ جُنَاحَ‌ عَلَيْکُمْ‌ أَنْ‌ تَنْکِحُوهُنَ‌ إِذَا آتَيْتُمُوهُنَ‌ أُجُورَهُنَ‌ وَ لاَ تُمْسِکُوا بِعِصَمِ‌ الْکَوَافِرِ وَ اسْأَلُوا مَا أَنْفَقْتُمْ‌ وَ لْيَسْأَلُوا مَا أَنْفَقُوا ذٰلِکُمْ‌ حُکْمُ‌ اللَّهِ‌ يَحْکُمُ‌ بَيْنَکُمْ‌ وَ اللَّهُ‌ عَلِيمٌ‌ حَکِيمٌ‌

ترجمه

ای کسانی که ایمان آورده‌اید! هنگامی که زنان باایمان بعنوان هجرت نزد شما آیند، آنها را آزمایش کنید -خداوند به ایمانشان آگاهتر است- هرگاه آنان را مؤمن یافتید، آنها را بسوی کفّار بازنگردانید؛ نه آنها برای کفّار حلالند و نه کفّار برای آنها حلال؛ و آنچه را همسران آنها (برای ازدواج با این زنان) پرداخته‌اند به آنان بپردازید؛ و گناهی بر شما نیست که با آنها ازدواج کنید هرگاه مَهرشان را به آنان بدهید و هرگز زنان کافر را در همسری خود نگه ندارید (و اگر کسی از زنان شما کافر شد و به بلاد کفر فرار کرد،) حق دارید مَهری را که پرداخته‌اید مطالبه کنید همان‌گونه که آنها حق دارند مهر زنانشان را که از آنان جدا شده‌اند) از شما مطالبه کنند؛ این حکم خداوند است که در میان شما حکم می‌کند، و خداوند دانا و حکیم است!

ترتیل:
ترجمه:
الممتحنة ٩ آیه ١٠ الممتحنة ١١
سوره : سوره الممتحنة
نزول : ١٠ هجرت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٦٣
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«مُهَاجِرَاتٍ»: هجرت‌کنندگان. حال است. «أُجُورَ»: جمع أَجْر، به معنی مهریه (نگا: نمونه، المیزان). «عِصَمِ»: جمع عِصْمَة، عقد نکاح. پیوند زناشوئی. «الْکَوَافِرِ»: جمع کافِرَة، زنان کافر و بی‌دین. «لا تُمْسِکُوا بِعِصَمِ الْکَوَافِرِ»: عقد ازدواج زنان کافر را نگاه ندارید و از ایشان بگسلید. مراد دو چیز است: الف - با زنان کافر ازدواج حرام است. ب - همسر کافر شده خود را رها کنید. چرا که مرتد شدن، عقد نکاح را باطل و پیوند زناشوئی را می‌گسلد. «ذلِکُمْ»: این احکام که گذشت. «یَحْکُمُ»: فرمان می‌راند. قضاوت و داوری می‌کند.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

نزول

«شیخ طوسى» گویند: سبب نزول آیه چنین بوده که رسول خدا صلی الله علیه و آله با قریش در حدیبیه به مصالحه پرداخت که اگر کسى از آن‌ها بدون اجازه ولى خود به طرف مسلمین بیاید وى را برگردانند تا این که یکى از زنان آن‌ها به نام کلثم دختر ابومعیط به طرف مسلمانان مهاجرت کرد.[۱]

برادران او نزد پیامبر آمدند و از وى خواستند که او را برگرداند. خداوند از رد نمودن و برگرداندن زنان به طرف مشرکین نهى فرمود.[۲][۳]

تفسیر

نکات آیه

۱ - رهنمود الهى به مؤمنان عصر پیامبر، در آزمودن ایمان زنان مهاجر، قبل از پناه دادن به ایشان (یأیّها الذین ءامنوا إذا جاءکم المؤمنت مهجرت فامتحنوهنّ) شأن نزول آیه شریفه، راجع به هجرت زنان از مکه به مدینه است.

۲ - عدم شمول «عهدنامه حدیبیه» نسبت به بازگرداندن زنان مؤمن مهاجر، به اهل مکه (یأیّها الذین ءامنوا إذا جاءکم المؤمنت) از شأن نزول استفاده مى شود که آیه شریفه، به مضمون پیمان حدیبیه نظر دارد. طبق این پیمان مؤمنان مدینه ملزم بودند تا کسانى که پس از آن تاریخ، از مکه به مدینه هجرت مى کنند، به مکیان عودت دهند.

۳ - عهدنامه حدیبیه، شامل پیمان مسلمانان با اهل مکه در استرداد مهاجران آتى به آنان (یأیّها الذین ءامنوا إذا جاءکم المؤمنت) با استفاده از شأن نزول، از مفهوم آیه دانسته مى شود که آنچه در مضمون عهدنامه آمده است، تنها شامل مردان مى باشد. بنابراین مسأله استرداد مهاجرین، امرى مسلّم بوده است.

۴ - اقدام برخى از زنان مؤمن، به هجرت از مکه به سوى مدینه، پس از پیمان حدیبیه (یأیّها الذین ءامنوا) آیه شریفه - بر اساس شأن نزول - پس از هجرت برخى از زنان مکه به مدینه، نازل شده است.

۵ - لزوم هشیارى مؤمنان نسبت به مدعیان ایمان، براى جلوگیرى از سوءاستفاده (یأیّها الذین ءامنوا إذا جاءکم المؤمنت مهجرت فامتحنوهنّ) آیه شریفه به مؤمنان هشدار مى دهد که ممکن است، زنانى با انگیزه هاى غیر دینى ادعاى ایمان کنند. بنابراین در چنین مواردى که ادعاى ایمان مجال سوء استفاده دارد، شما به صرف ادعا اکتفا نکنید; بلکه ایمان آنان را بیازمایید.

۶ - ملاک هاى عادى و ظاهرى، معیار آزمون ایمان مؤمنان (فامتحنوهنّ اللّه أعلم بإیمنهنّ) در این آیه، پس از دستور به امتحان، از علم خداوند سخن به میان آمده است. از این نکته فهمیده مى شود که امتحان مذکور براساس ملاک ها و معیارهاى ظاهرى است.

۷ - علم عادى و دلایل ظاهرى، کافى در مقام داورى و تشخیص امور (فامتحنوهنّ اللّه أعلم بإیمنهنّ) بیان «اللّه أعلم بإیمانهنّ...» - پس از امر «امتحنوهنّ» - مى رساند که شما انسان ها در مقام داورى و حکم، موظف به ملاک هاى ظاهرى و بشرى هستید; نه ملاک هایى که چه بسا از دسترس بشر خارج است.

۸ - نهى خداوند، از بازگرداندن زنان مؤمن مهاجر، به مکیان (فإن علمتموهنّ مؤمنت فلاترجعوهنّ إلى الکفّار) با توجه به پیمان نامه صلح حدیبیه - که در آن بازگرداندن مهاجرانى که پس از آن تاریخ، مکه را ترک مى کنند و به مدینه مى آیند قید شده بود - آیه شریفه موضوع زنان را استثنا کرده و پیمان را شامل آنان ندانسته است.

۹ - زنان مؤمن و مردان کافر بر یکدیگر حرام اند. (لا هنّ حلّ لهم و لا هم یحلّون لهنّ)

۱۰ - زوجیت و همسرى کافران، محترم از نظر شریعت، تا لحظه ایمان آوردن یکى از آن دو (لا هنّ حلّ لهم و لا هم یحلّون لهنّ) مفهوم «لا هنّ حلّ لهم و...» این است که زن تا قبل از ایمان آوردنش، براى مرد کافر حلال بوده است و نیز مرد براى زنش و به مجرد ایمان آوردن یکى از آن دو، رابطه همسرى قطع مى شود.

۱۱ - ممنوعیت بازگرداندن زن مؤمن، به همسر کافر وى (فلاترجعوهنّ إلى الکفّار لا هنّ حلّ لهم و لا هم یحلّون لهنّ)

۱۲ - ممنوعیت تن دادن زن مؤمن به همسرى مرد کافر (لا هنّ حلّ لهم و لا هم یحلّون لهنّ)

۱۳ - جامعه ایمانى، پس از پناه دادن به زنان مهاجر، موظف به پرداخت مهریه آنان به همسرشان (و ءاتوهم ما أنفقوا) آیه شریفه بیانگر این نکته است که پس از آزمون ایمان زنان مهاجر، باید به ایشان پناه داد; ولى از سوى دیگر خرج هایى را که مرد کافر پیش از این براى آن زن متحمل شده است (مهریه)، باید به وى بازگرداند.

۱۴ - رعایت انصاف و حقوق مالى انسان ها، حتى کافران، در احکام شریعت (و ءاتوهم ما أنفقوا)

۱۵ - حق مالکیت کافران غیر محارب، محترم و رعایت عدل درباره ایشان ضرورى است. (و ءاتوهم ما أنفقوا) از شأن نزول آیه، استفاده مى شود که حکم پرداخت مهریه و نیز احترامى که اسلام براى مالکیت کافران قائل است، مربوط به کافران غیر محارب است; چنان که آیه شریفه مسائل پس از صلح حدیبیه را بیان مى کند. بنابراین رعایت این عدل با آنچه از مفهوم «أن تبرّوهم و تقسطوا...» - که نهى از قسط درباره کافران حربى بود - منافات ندارد.

۱۶ - پناه دادن مؤمنان مدینه به زنان مؤمن مهاجر، صرفاً داراى اهداف دینى بود; نه مادى.* (و ءاتوهم ما أنفقوا) فرمان «آتوهم ما أنفقوا...» ممکن است از آن جهت باشد که جامعه اسلامى براى پناه دادن به زنان مؤمن مهاجر، مورد کمترین اتهام قرار نگیرد و شائبه انگیزه هاى مادى در کار ایشان از بین برود.

۱۷ - قرار دادن مهریه براى زنان، از آداب همسرى در میان عرب قبل از اسلام (و ءاتوهم ما أنفقوا) بیشتر مفسران مسأله انفاق در آیه شریفه را، به «مهریه» تفسیر کرده اند.

۱۸ - جواز همسرى مؤمنان، با زنان مؤمن مهاجر گریخته از همسران کافر خویش (و لاجناح علیکم أن تنکحوهنّ)

۱۹ - ازدواج با زنان مؤمن مهاجر، مشروط به قرار دادن مهریه براى ایشان (و لاجناح علیکم أن تنکحوهنّ إذا ءاتیتموهنّ أجورهنّ) جمله «إذا آتیتموهنّ أجورهنّ» در صدد بیان این نکته است که بازگرداندن مهریه زنان مهاجر به شوهران کافرشان، کافى براى ازدواج با آنان نیست; بلکه نیازمند مهر مجدد است.

۲۰ - مرد مؤمن، موظف به رها ساختن همسر کافر خویش و جدا شدن از او (و لاتمسکوا بعصم الکوافر)

۲۱ - محیط خانواده، نیازمند تفاهم عقیدتى و سلامت دینى * (و لاجناح علیکم أن تنکحوهنّ ... و لاتمسکوا بعصم الکوافر) حکم «لاتمسکوا...» مى تواند از آن جهت باشد که وجود همسر کافر در زندگى مؤمن، محیط خانواده را ناسالم و ناأمن مى سازد.

۲۲ - ممنوعیت ازدواج مؤمن با کافر (لا هنّ حلّ لهم ... و لاتمسکوا بعصم الکوافر) گرچه صریح آیه شریفه، درباره همسرانى است که قبل از ایمان آوردن به همسرى هم درآمده اند و پس از ایمان یکى از آن دو باید از هم جدا شوند; ولى از این حکم به طریق اولى استفاده مى شود که مرد مؤمن، حق ندارد اقدام به ازدواج با زن کافر کند و زن مؤمن هم نباید با مرد کافر ازدواج نماید.

۲۳ - مرد مؤمن، داراى حق مطالبه مهر همسرش از کافران، در صورت پیوستن همسرش به جمع کافران (و سئلوا ما أنفقتم) چنان که از سیاق آیه استفاده مى شود، مؤمن در صورتى مهریه همسر خویش را از کافران طلب مى کند که همسر وى به جمع آنان پیوسته و در جامعه آنان پذیرفته شده باشد.

۲۴ - کافران، داراى حق مطالبه مهریه همسر خود، در صورت پیوستن همسر ایشان به جمع مؤمنان (و لیسئلوا ما أنفقوا)

۲۵ - احکام اسلام، داراى ملاک هاى واقعى و انسانى; نه صرفاً در جهت منافع پیروان خود (و سئلوا ما أنفقتم و لیسئلوا ما أنفقوا) با این که قبلاً لزوم پراخت مخارج مردان کافر در «آتوهم ما أنفقوا» بیان شده، تکرار آن در «و لیسئلوا ما أنفقوا» و نیز طرح حقوق متقابل مؤمن و کافر در مسأله مورد نظر، بیانگر مطلب یاد شده، است.

۲۶ - احکام مربوط به زنان مهاجر و زنان کافر، احکامى الهى و لازم الاجرا است. (ذلکم حکم اللّه یحکم بینکم) مشارالیه «ذلک»، مجموع احکام مطرح شده در آیه شریفه است که مربوط به زنان مهاجر و کافر مى باشد.

۲۷ - خداوند، حاکم و داور میان خلق (یحکم بینکم)

۲۸ - خداوند، «علیم» (بسیار دانا) و «حکیم» (کاردان) است. (و اللّه علیم حکیم)

۲۹ - احکام و داورى هاى خداوند میان خلق، متکى به علم و حکمت گسترده او است. (یحکم بینکم و اللّه علیم حکیم)

۳۰ - توجه مؤمنان به عالمانه و حکیمانه بودن احکام دین، اطمینان بخش خاطر آنان (ذلکم حکم اللّه یحکم بینکم و اللّه علیم حکیم) از مطرح شدن علم و حکمت خداوند، پس از بیان احکام و مخاطب قرار گرفتن مؤمنان نسبت به این حقیقت که علم و حکمت الهى باهم آمیخته است، برداشت یاد شده به دست مى آید.

۳۱ - تردید در عالمانه و حکیمانه بودن احکام دین و انطباق آن با مصالح واقعى بشر، از عوامل عدم پایبندى به آن * (ذلکم حکم اللّه ... و اللّه علیم حکیم) برداشت یاد شده با توجه به این نکته است که پس از بیان حکم الهى، براى تأکید بیشتر بر اهمیت این حکم و پایبندى مؤمنان به آن، موضوع علم و حکمت صادرکننده آن حکم تذکر داده شده است.

روایات و احادیث

۳۲ - «عن زرارة بن أعین عن أبى جعفر(ع) قال: لاینبغى نکاح أهل الکتاب قلت: جعلت فداک و أین تحریمه؟ قال: قوله «و لاتمسکوا بعصم الکوافر»;[۴] زرارة بن اعین از امام باقر(ع) روایت نموده که فرمود: ازدواج با زنان اهل کتاب، سزاوار نیست. [زراره گوید:] به امام گفتم: فدایت شوم! حرمت ازدواج با آنان از کجا است؟ فرمود: از قول خدا که فرموده: و لاتمسکوا بعصم الکوافر».

موضوعات مرتبط

  • احکام :۹، ۱۰، ۱۲، ۱۵، ۱۸، ۲۲، ۲۳، ۳۲ فلسفه احکام ۹، ۱۰، ۱۲، ۱۵، ۱۸، ۲۲، ۲۳، ۲۵ ۳۲
  • ازدواج: آداب ازدواج ۱۷; احکام ازدواج ۹، ۱۰، ۱۲، ۱۸، ۲۲، ۳۲; ازدواج با اهل کتاب ۳۲; ازدواج با زنان مهاجر ۱۸; ازدواج با کافران ۹، ۱۲، ۲۲; ازدواج هاى حرام ۹، ۱۲، ۲۲، ۳۲; انفساخ ازدواج۱۰; شرایط ازدواج با زنان مهاجر ۱۹; فسخ ازدواج ۲۰
  • اسلام: تاریخ صدر اسلام ۲، ۴; حقانیت اسلام ۲۵
  • اسماء و صفات: حکیم ۲۸; علیم ۲۸
  • امتحان: ملاک امتحان ۶
  • انصاف: اهمیت انصاف ۱۴
  • ایمان: آثار ایمان ۱۰; سوءاستفاده مدعیان ایمان ۵
  • تکلیف: عمل به تکلیف ۲۶
  • جاهلیت: رسوم جاهلیت ۱۷; مهریه در جاهلیت ۱۷
  • خانواده: اهمیت تفاهم خانوادگى ۲۱
  • خدا: آثار حکمت خدا ۲۹; آثار علم خدا ۲۹; توصیه هاى خدا۱; حاکمیت خدا ۲۷; قضاوت خدا ۲۷; ملاک قضاوت خدا۲۹; نواهى خدا ۸
  • دین: آثار شکست در دین ۳۱; آسیب شناسى دینى ۳۱; عوامل اعراض از دین ۳۱
  • ذکر: ذکر فلسفه احکام ۳۰
  • زنان: احکام زنان کافر ۲۶; احکام زنان مهاجر ۲۶; استرداد زنان مهاجر ۲; امتحان زنان مهاجر ۱; رد مهریه زنان مهاجر ۱۳; فلسفه امان به زنان مهاجر ۱۶; ممنوعیت استرداد زنان مهاجر ۱۱; مهریه زنان مهاجر ۱۹; نهى از استرداد زنان مهاجر ۸; هجرت زنان مؤمن ۴
  • صلح حدیبیه: آثار صلح حدیبیه ۴
  • صلح نامه: صلح نامه حدیبیه ۲، ۳
  • علم: آثار علم ۷
  • قضاوت: ملاک قضاوت ۷
  • کافران: احکام کافر ۱۵; انصاف با کافران ۱۴; اهمیت حقوق کافران۱۴; حقوق کافران ۱۵، ۲۴; عدالت با کافران ۱۵; مالکیت کافران۱۵
  • کفر: آثار کفر ۲۰
  • مالکیت: احکام مالکیت ۱۵
  • مؤمنان: امتحان مؤمنان ۶; اهمیت هوشیارى مؤمنان ۵; تکلیف مؤمنان ۲۰; توصیه به مؤمنان ۱; حقوق مؤمنان ۲۳; زمینه اطمینان مؤمنان ۳۰; مسؤولیت مؤمنان ۱۳
  • مدینه: هجرت به مدینه ۴
  • مردم: اهمیت حقوق مردم ۱۴
  • مشرکان: استرداد مشرکان مهاجر ۳
  • مکه: هجرت از مکه ۴
  • مهریه: احکام مهریه ۲۳; شرایط استرداد مهریه ۲۳، ۲۴
  • هجرت: آثار هجرت به دارالاسلام ۲۴; آثار هجرت به دارالکفر ۲۳
  • همسر: مهریه همسر کافر ۲۳; مهریه همسر مؤمن ۲۴

منابع

  1. طبرانى در تفسیر خود از عبدالله بن احمد روایت کند که زنى که مهاجرت کرده بود. ام‌کلثوم دختر عقبة بن ابى‌معیط بود که بعد دو برادرش عمارة و ولید او را از رسول خدا صلی الله علیه و آله خواستند و خداوند عهد با مشرکین را در این مورد به خصوص (زنان) نقض نمود و این آیه نازل گردید و ابن ابى حاتم در تفسیر خود از یزید بن ابى حبیب نقل کند که آن زن امیمة دختر بشر زوجه ابوحسان الدحداحة بوده است.
  2. در صحیح بخارى و صحیح مسلم از مسور و مروان بن حکم موضوع حدیبیه به اختصار درباره نزول این آیه ذکر شده است.
  3. طبرسى صاحب مجمع البیان از ابن عباس نقل نماید که رسول خدا صلی الله علیه و آله در حدیبیه با مشرکین مصالحه کرد که اگر از اهل مکه کسى نزد مسلمین بیاید به مشرکین برگردانند و کسى از اصحاب پیامبر از مکه نزد مسلمین بیاید کارى به او نداشته باشند و او را رد نکنند. در این زمینه نوشته هائى رد و بدل گردید و مهر زدند تا این که سبیعة دختر حرث اسلمیة بعد از این مصالحه مسلمان شد و نزد مسلمانان آمد. شوهر وى به نام مسافر از طائفه بنى‌مخزوم و یا به قول مقاتل، اسم آن زن سعیدة و شوهر وى صیفی بن راهب که مشرک و از اهل مکه بوده براى پس گرفتن زن خود نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله آمد و گفت: یا محمد مطابق عهدى که با ما بسته اى زن مرا به من پس بده سپس این آیة نازل گردید. بعد از نزول این آیه رسول خدا صلی الله علیه و آله از سبیعة یا سعیدة خواست که قسم یاد کند براى چه منظورى نزد مسلمین آمده. آن زن سوگند یاد نمود که به خاطر کینه با شوهر خود به طرف مسلمین نیامده و نیز به فردى از افراد مسلمین عشق نورزیده بلکه فقط به خاطر اسلام و رغبت در آن نزد مسلمین مهاجرت کرده است. پیامبر مهر آن زن را به شوهرش داد و مخارجى را که براى او متحمل شده بود به شوهر او پرداخت سپس عمر بن الخطاب با او ازدواج کرد و نیز صاحب مجمع البیان مى افزاید که معاهده اى که پیامبر با مشرکین بسته بود، درباره مردان بوده است نه زنان. ابن منیع از طریق کلبى از ابوصالح او از ابن عباس روایت کند که عمر بن الخطاب مسلمان شده بود ولى زن او در صف مشرکین بود و این قسمت از آیة «وَلاتُمْسِکوا بِعِصَمِ الْکوافِرِ» نازل گردید.
  4. کافى، ج ۵، ص ۳۵۸، ح ۷; نورالثقلین، ج ۵، ص ۳۰۵- ، ح ۲۱.