الرعد ٣٣

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۳۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۳:۵۵ توسط 127.0.0.1 (بحث) (افزودن سال نزول)


ترجمه

آیا کسی که بالای سر همه ایستاده، (و حافظ و نگهبان و مراقب همه است،) و اعمال همه را می‌بییند (، همچون کسی است که هیچ یک از این صفات را ندارد)؟! آنان برای خدا همتایانی قرار دادند؛ بگو: «آنها را نام ببرید! آیا چیزی را به او خبر می‌دهید که از وجود آن در روی زمین بی‌خبر است، یا سخنان ظاهری (و تو خالی) می‌گویید؟!» (نه، شریکی برای خدا وجود ندارد؛) بلکه در نظر کافران، دروغهایشان زینت داده شده، (و بر اثر ناپاکی درون، چنین می‌پندارند که واقعیتی دارد؛) و آنها از راه (خدا) بازداشته شده‌اند؛ و هر کس را خدا گمراه کند، راهنمایی برای او وجود نخواهد داشت!

|آيا كسى كه مراقب عملكرد هر فردى است [شريك دارد]؟ و حال آن كه براى خدا شريكانى قرار دادند. بگو: آنها را [به اوصافشان‌] نام ببريد آيا چيزى را به او خبر مى‌دهيد كه از وجود آن در زمين بى‌خبر است يا سخنى سطحى و بيهوده مى‌گوييد؟ آرى، در نظر كافران مكرشان ز
آيا كسى كه بر هر شخصى بدانچه كرده است مراقب است [مانند كسى است كه از همه جا بى‌خبر است‌]؟ و براى خدا شريكانى قرار دادند. بگو: «نامشان را ببريد» آيا او را به آنچه در زمين است و او نمى‌داند خبر مى‌دهيد، يا سخنى سطحى [و ميان‌تهى‌] مى‌گوييد؟ [چنين نيست‌] بلكه براى كسانى كه كافر شده‌اند نيرنگشان آراسته شده و از راه [حق‌] بازداشته شده‌اند و هر كه را خدا بى‌راه گذارد رهبرى نخواهد داشت.
آیا خدایی که نگهبان همه نفوس عالم با آثارشان است (فراموش کردند)؟ و برای خدا شریکانی جعل کردند، بگو که نام خدایان خود برگویید (که اینها کیستند و اثر اینان چیست و از چه رو مستحق پرستش شدند؟) یا این که شما مردم نادان می‌خواهید خدا را به چیزی که در زمین از آن آگاه نیست آگه سازید؟! یا آنکه به ظاهر سخنی (که خود هم حقیقتی بر آن قائل نیستید) می‌گویید؟ بلکه کافران را مکر و فسونشان در نظر زیبا آمده و از راه خدا باز ماندند، و هر کس را خدا به گمراهی واگذارد دیگر هیچ کس وی را هدایت نتواند کرد.
آیا کسی که بر همه نفوس [جهانیان] با آنچه به دست آورده اند، مسلط و حاکم و نگهبان است [و همه تحولات وجود آنان را تا رساندنشان به سر منزل مقصود در اختیار دارد، مانند کسی است که مطلقاً این صفات را ندارد؟] ولی آنان [از روی جهل و نادانی] برای خدا شریکانی قرار داده اند! بگو: [ویژگی های] آن شریکان را نام ببرید [تا روشن شود که آیا شایسته شریک قرار دادن برای خدا هستند؟!] آیا خدا را از چیزی در روی زمین که آنها را شریک خود نمی شناسد، خبر می دهید؟ یا سخنی ظاهر و پوچ و بی منطق است [که بر زبان خود می رانید؟!] بلکه برای کافران نیرنگ و دروغشان آراسته شده، و از راه خدا بازداشته شده اند [تا آنجا که موجودات بی ارزش و بی اثر را شریکان حق پنداشته اند]؛ و هر که را خدا [به سبب از دست دادن لیاقتش] گمراه کند، او را هیچ هدایت کننده ای نخواهد بود. ….
آيا آن كه بر همه مردم و اعمالشان ناظر است، همانند بتان است؟ براى خدا شريكانى قائل شدند. بگو: آنها را نام ببريد. شايد مى‌خواهيد او را از چيزى در روى زمين آگاه كنيد كه نمى‌داند، يا سخنان بيهوده مى‌گويند؟ در نظر كافران مكرشان آراسته آمد و از راه راست به در شدند. و هر كه را خدا گمراه كند هيچ راهنمايى ندارد.
آیا کسی که حاکم بر هر کسی و کار و کردار اوست [همانند کسی است که چنین نیست؟] و برای خداوند شریکانی قائل شدند، بگو نام ایشان را ببرید، آیا او را به چیزی که در روی زمین [چنین چیزی‌] نمی‌شناسد خبر می‌دهید؟ یا صرفا سخنی سطحی می‌گویید؟ بلکه در نظر کافران مکرشان آراسته جلوه کرده است و از راه [خدا] باز داشته شده‌اند، و هرکس که خدا بیراه گذاردش، برای او رهنمایی نیست‌
آيا آن [خداى‌] كه بر هر كسى بدانچه كرده ايستاده و نگاهبان است [با غير او همانند است‌]؟ و براى خدا شريكانى قرار دادند بگو: آنها را نام ببريد- وصف كنيد- يا مگر او
آیا خدائی که (همه‌ی مردمان را آفریده است و) حافظ و مراقب همه‌کس است و اعمال ایشان را می‌پاید (همسان بتهائی است که همچون او نمی‌باشند؟ مگر خدا و معبودهای دروغین مانند یکدیگرند؟). برای خدا انبازهائی قرار داده‌اند. بگو: آنها را (خدا) بنامید (ولی بدانید که حقیر و ناقابلند و سود و زیانی ندارند و شایان پرستش نمی‌باشند). یا این که خدا را از چیزهائی (به نام شریکها و انبازها) خبر می‌دهید که او از بودن آنها در زمین بی‌خبر است؟! (مگر می‌شود که شریکها و انبازهائی خدا داشته باشد و او آنها را نشناسد؟!) یا این که با سخنان ظاهری (و بی‌اساس، آنها را شریک و انباز خدا می‌سازید؟!) بلکه (حقیقت این است که) نیرنگ کافران (که رخنه‌گرفتن از پیغمبران و ایجاد موانع در سر راه دعوت آنان و القاء شبهه‌ها در دلائلشان است) در نظرشان زیبا جلوه‌گر شده است و (بدین سبب) از راه خدا بازداشته شده‌اند. و خدا هرکس را (به سبب اعمال ناشایست) گمراه سازد، راهنمائی نخواهد داشت (که او را به سوی رستگاری رهبری کند).
آیا پس کسی که بر (سروسامان) هر شخصی - بدانچه کرده است - ایستا و مراقب است (مانند کسی است که از همه جا بی‌خبر است)؟ حال آنکه برای خدا شریکانی قرار دادند، بگو: «نامشان را ببرید. یا او را به آنچه در زمین نمی‌داند خبری مهم دهید، یا با سخنی سطحی (این خبر مهم را می‌دهید)؟» بلکه برای کسانی که کافر شده‌اند نیرنگشان آراسته شده و از راه (حق) باز داشته شده‌اند. و خدا هر که را بیراه واگذارد، راهبری نخواهد داشت.
پس آیا آنکه او است ایستاده بر هر کس بدانچه دست آورده است و قرار دادند برای خدا شریکانی بگو نام بریدشان یا آگهی می‌دهید او را بدانچه نمی‌داند در زمین یا به ظاهری از گفتار بلکه بیاراست برای آنان که کفر ورزیدند نیرنگشان و بازداشته شدند از راه و آن را که گمراه کند خدا نباشدش راهنمای‌


الرعد ٣٢ آیه ٣٣ الرعد ٣٤
سوره : سوره الرعد
نزول : ٧ هجرت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٤٣
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«قَآئِمٌ»: ایستاده. مراقب و مواظب. «مَنْ ...»: مبتدا است و خبر آن محذوف است که (کَمَنْ لَیْسَ کَذلِکَ) می‌باشد (نگا: رعد / ، نحل / ). «سَمُّوهُمْ»: آنها را نامگذاری کنید. آنها را خدا نام بدهید. مراد این است که بتها چیزی نیستند و خود کافران آنها را نامگذاری کرده و به خیال فاسد خویش مؤثّر و متصرّف در امور جهان می‌دانند (نگا: اعراف / ، غافر / ) أ «تُنَبِّؤُونَهُ»: او را باخبر و مطّلع می‌سازید. «بِظَاهِرٍ مِّنَ الْقَوْلِ»: با سخنی که فقط ظاهر دارد و حقیقت ندارد مانند خیال. با سخنی که دارای مفهوم صحیح و واقعیّت درست نمی‌باشد. «صُدُّوا»: بازداشته شده‌اند.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر

نکات آیه

۱- موجودیّت انسانها و دستاوردهایشان و نیز تدبیر امور آنان به دست خداوند است. (أفمن هو قائم على کل نفس بما کسبت) از معانى «قائم بودن بر کسى» در اختیار داشتن شؤون آن کس، تدبیر امور او و قوام بخشیدن به وى است. حرف «باء» در «بماکسبت» به معناى «مع» مى باشد و مراد از «من هو...» خداوند متعال است. بنابراین مفاد «من هو قائم...» این است که: خداوند قوام بخش انسانها و هر آنچه به دست آورده اند مى باشد و او شؤون ایشان را اداره و تدبیر مى کند.

۲- هیچ کس و هیچ چیز (معبودهاى اهل شرک و ...) هم پایه خداوند نبوده و به تدبیر امور انسانها و قوام بخشیدن به آنان توانا نیست. (أفمن هو قائم على کل نفس بما کسبت) «من» در «أفمن هو ...» مبتداست و خبر آن شبه جمله اى همانند «کمن لیس کذلک» است.

۳- مشرکان على رغم اعترافشان به اینکه قوام بخش امور بندگان خداوند است ، براى او شریکهاى متعددى برگزیده بودند. (أفمن هو قائم على کل نفس بما کسبت و جعلوا لله شرکاء)

۴- قوام بخشى به بندگان و تدبیر امور ایشان ، از ویژگیهاى معبود شایسته پرستش (أفمن هو قائم على کل نفس بما کسبت و جعلوا لله شرکاء)

۵- معبودهاى اهل شرک ، فاقد ویژگیهاى خدایى و شایستگى پرستش (قل سمّوهم) «تسمیة» (مصدر سمّوا) به معناى نام نهادن و یا نام بردن است و مراد از نام بردن معبودهاى پندارى - به قرینه بیان صفت ویژه خداوند - توصیف آنها و برشمردن ویژگیهاى آنهاست نه مجرد نام بردن و گفتن اینکه فلان بت نامش لات یا عزّى و یا ... است.

۶- توجه به صفات خدایان اهل شرک ، کافى در اطمینان آدمى به شریک نبودن آنها براى خدا و شایسته نبودنشان براى پرستش (قل سمّوهم) جمله «قل سمّوهم» (بگو: خدایان پندارى را توصیف کنید) در حقیقت استدلالى است براى بى اساس بودن پندار شرک ; یعنى، شما خود ویژگیهاى بتها را برشمرید. همین امر کافى است که دریابید آنها شایسته الوهیت و ربوبیت نیستند و نمى توانند شریک خدا شمرده شوند.

۷- خداوند هیچ شریکى براى خویش سراغ ندارد. (أم تنبّئونه بما لایعلم فى الأرض) «تنبیىء» (مصدر تنبّئونه) به معناى خبر دادن و اطلاع دادن است. «فى الأرض» قید براى «ما» و به عبارت دیگر حال براى ضمیر محذوفى است که به «ما» برمى گردد. بنابراین «أم تنبّئونه ...» ; یعنى، آیا خدا را خبر مى دهید از چیزى در زمین که او نمى داندش. ندانستن خدا چیزى را کنایه از وجود نداشتن آن است.

۸- توجه به اینکه خداوند هیچ شریکى براى خویش سراغ ندارد ، آدمى را به توحید و نفى شرک گرایش مى دهد. (أم تنبّئونه بما لایعلم فى الأرض)

۹- ادعاى مشرکان مبنى بر وجود شریک براى خدا ، ادعایى پوچ و بدون واقعیت است. (أم بظهر من القول) «ظاهر من القول» ; یعنى، گفتارى که واقعیت نداشته و عارى از حقیقت است. «بظاهر» متعلق به فعلى محذوف است و کلام با تقدیر آن چنین مى باشد: «قل ... أم تسمّونهم شرکاء بظاهر من القول» (بگو ... بلکه آیا به سخن ظاهرى و بدون واقعیت آنها را شریکهاى خدا مى نامید).

۱۰- مرام اهل شرک ، على رغم روشنى بطلان آن و نبود دلیلى بر آن ، مرامى آراسته شده و زینت داده شده براى آنان بود. (بل زیّن للذین کفروا مکرهم) مراد از «مکرهم» مرام و عقیده مشرکان ; یعنى ، شریک پنداشتن براى خدا و پرستش آن شریکان است ; زیرا این چیزى است که براى آنان زینت داده شده و آراسته جلوه کرده بود.

۱۱- شریک براى خدا پنداشتن و پرستش معبودهاى دروغین ، مرامى نشأت گرفته از مکرها و حیله ها (بل زیّن للذین کفروا مکرهم) نامیدن و توصیف کردن شرک ورزى به مکر و حیله اشاره به این نکته دارد که: ریشه شرک و پرستش غیر خدا ، مکر و حیله است.

۱۲- مشرکان در پرستش خدایان دروغین ، خویشتن را فریب داده بودند. (بل زیّن للذین کفروا مکرهم) در اینکه فاعل محذوف از «زیّن» چیست؟ چند احتمال وجود دارد ۱- شیطان ۲- سران کفر و شرک ۳-خودِ کافران. برداشت فوق بر اساس سومین احتمال است. بر این مبنا معناى جمله چنین مى شود: «زیّن الکافرون لأنفسهم مکرَهم» و مفاد آن این است که کفرپیشگان با دلیلهایى واهى شرک را توجیه کردند و کم کم آنها را زیبا دیدند.

۱۳- گرایش انسان به زیباییها (بل زیّن للذین کفروا مکرهم)

۱۴- مشرکان از پیمودن راه صحیح و منطقى (توحید) بازماندند. (و صدّوا عن السبیل)

۱۵- خودفریبى مشرکان و آراسته دیدن پندار شرک ، آنان را از گرایش به توحید باز داشت. (و صدّوا عن السبیل) «صدّ» (مصدر صدّوا) به معناى بازگرداندن است. به نظر مى رسد فاعل محذوف از «صدّوا» مکر و حیله که مایه شرک ورزى مشرکان شده است، باشد.

۱۶- خداوند گمراه کننده مشرکان است. (و من یضلل الله فما له من هاد)

۱۷- کسى را که خدا گمراهش کند ، هیچ کس نمى تواند او را هدایت کند. (و من یضلل الله فما له من هاد)

۱۸- هدایت و ضلالت آدمیان به دست خدا و در اختیار اوست. (و من یضلل الله فما له من هاد)

۱۹- مکرها و خودفریبیهاى مشرکان در اتخاذ خدایان دروغین ، زمینه ساز تعلق اراده الهى به گمراهى آنان (بل زیّن للذین کفروا مکرهم ... و من یضلل الله فما له من هاد) قرآن از یک سو حیله و مکرها را مایه گمراهى مشرکان مى داند و از سویى دیگر خداوند را گمراه کننده ایشان مى شمرد. این دو حقیقت اشاره به نکاتى دارد، از جمله اینکه هر چند که خداوند گمراه کننده است ; ولى آدمى خود زمینه آن را فراهم مى سازد و در حقیقت گمراه سازى آنان، کیفر مرام خود آنهاست.

۲۰- انسان داراى نقشى بسزا در گمراهى و هدایت خویش (بل زیّن للذین کفروا مکرهم ... و من یضلل الله فما له من هاد)

روایات و احادیث

۲۱- «عن أبى الحسن الرضا(ع) قال: إعلم ... ان الله تبارک و تعالى ... قائم لیس على معنا انتصاب و قیام على ساق فى کبد کما قامت الأشیاء و لکن «قائم» یخبر أنه حافظ والله هو القائم على کل نفس بما کسبت...  ;[۱] از امام رضا(ع) روایت شده است که فرمود: بدان که خداوند - تبارک و تعالى - ... قائم است نه به معناى ایستادن و در میان آسمان بر روى پا قرار گرفتن آن گونه که اشیا قیام دارند و ایستاده اند ; بلکه [خداوند ]قائم است، به این معنا مى باشد که او حافظ است و تنها خداوند است که حافظ هر فردى مى باشد با آنچه کسب کرده است».

موضوعات مرتبط

  • انسان: حافظ انسان ها ۲۱; خالق انسان ها ۱; گرایشهاى انسان ۱۳; مدبر انسان ها ۱، ۳، ۴; مربى انسان ها ۱، ۲; نقش انسان ۲۰
  • ایمان: زمینه ایمان به توحید ۶
  • توحید: توحید ربوبى ۱، ۲
  • جهان بینى : جهان بینى توحیدى ۱، ۲
  • خدا: اختصاصات خدا ۲; اضلال خدا ۱۶، ۱۸; بى نظیرى خدا ۲، ۷; تنزیه خدا ۷; خالقیت خدا ۱; ربوبیت خدا ۱; زمینه اضلال خدا ۱۹; قدرت خدا ۲; مراد از قیام خدا ۲۱; ویژگیهاى اضلال خدا ۱۷; هدایتهاى خدا ۱۸
  • خود: آثار مکر با خود ۱۵، ۱۹; مکر با خود ۱۲
  • ذکر: آثار ذکر ۸
  • شرک: آثار تزیین شرک ۱۵; بى منطقى شرک ۱۰; پوچى شرک ۹; تزیین شرک ۱۰; منشأ شرک ۱۱; موانع شرک ۸; وضوح بطلان شرک ۱۰
  • گرایشها: زمینه گرایش به توحید ۸; گرایش به زیبایى ۱۳; موانع گرایش به توحید ۱۵
  • گمراهان: هدایت ناپذیرى گمراهان ۱۷
  • گمراهى: زمینه گمراهى ۲۰; منشأ گمراهى ۱۸
  • مشرکان: آثار مکر مشرکان ۱۹; اقرار مشرکان ۳; بى لیاقتى معبودان مشرکان ۵، ۶; پوچى ادعاى مشرکان ۹; شرک عبادى مشرکان ۱۲; عقیده مشرکان ۳، ۱۰; لجاجت مشرکان ۳; محرومیت مشرکان ۱۴; مشرکان و توحید ۱۴; مکر مشرکان ۱۲، ۱۵; منشأ گمراهى مشرکان ۱۶
  • معبود: ربوبیت معبود ۴
  • معبودیت: ملاک معبودیت ۴
  • مکر: آثار مکر ۱۱
  • موجودات: عجز موجودات ۲
  • هدایت: زمینه هدایت ۲۰; محرومان از هدایت ۱۴; منشأ هدایت ۱۸

منابع

  1. کافى، ج ۱، ص ۱۲۱، ح ۲ ; نورالثقلین، ج ۲، ص ۵۰۸، ح ۱۴۲.