يوسف ٣٨
ترجمه
يوسف ٣٧ | آیه ٣٨ | يوسف ٣٩ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«مَا کَانَ لَنَا»: ما را نرسد و نسزد. «مِن شَیْءٍ»: چیزی را، اعم از فرشته و پری و انسان و بت و غیره. حرف (مِنْ) زائد و واژه (شَیْءٍ) مفعولبه است. یا معنی چنین است: چیزی از شرک، کم باشد یا زیاد. «ذلِکَ»: این توحیدی که از نفی شرک مستفاد است.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۴۲ - ۳۵، سوره يوسف
- تصميم به زندانى كردن يوسف (عليه السلام )
- رؤ ياى دو همزندانى يوسف (عليه السلام ) و تعبير خواب آن دو توسط يوسف (عليه السلام )
- فرصتى پيش آمده براى يوسف (ع ) براى دعوت به توحيد
- طرح يك سؤ ال در مورد نعمت بودن نبوت و رسالت و پاسخ به آن
- معناى ((خير)) و بيان حجت قاطعى كه در جمله : ((ءارباب متفرّقون خيرام الله الواحدالقهّار)) نهفته است
- وجه توصيف خداوند به (واحد) و (قهار) در كلام يوسف (ع )
- استدلال يوسف (عليه السلام ) و رد پرستش آلهه و اثبات توحيد عبادى
- چرا دين توحيد دين ((قيم )) است ؟ (ذلك الّذين القيّم ...)
- اشاره به اينكه مفاد دو آيه : ((يا صاحب السجن ...)) و ((ما تعبدون من دونه ...)) يك برهان بر توحيد دو عبادت است
- تقرير ديگرى براى دو آيه از آن دو برهان استفاده مى شود
- توسل به اسباب منافاتى با اخلاص ندارد، بلكه اعتماد بر اسباب با اخلاص منافات دارد
- بحث روايتى
- رواياتى مربوط به احوال حضرت يوسف (ع ) در زندان
- اشكال به چند روايت كه در آنها جمله : ((اذكرنى عند ربك )) بر يوسف (عليه السلام )خرده گرفته
نکات آیه
۱- ابراهیم ، اسحاق و یعقوب(ع) ، پدران و اجداد یوسف(ع) بودند. (واتبعت ملّة ءاباءِى إبرهیم و إسحق و یعقوب)
۲- یوسف(ع) در زندان مصر ، پیروى خویش از آیین ابراهیم ، اسحاق و یعقوب(ع) را فاش ساخت. (واتبعت ملّة ءاباءِى إبرهیم و إسحق و یعقوب)
۳- یوسف(ع) در زندان مصر ، حسب و نسب خویش را براى زندانیان بیان کرد. (واتبعت ملّة ءاباءِى إبرهیم و إسحق و یعقوب)
۴- یوسف(ع) ، پیرو شریعت پدرانش ، ابراهیم ، اسحاق و یعقوب(ع) بود و برانگیخته به شریعتى جدید نبود. (واتبعت ملّة ءاباءِى إبرهیم و إسحق و یعقوب)
۵- اسحاق و یعقوب(ع) ، پیامبرانى پیرو شریعت پدرشان ابراهیم(ع) (واتبعت ملّة ءاباءِى إبرهیم و إسحق و یعقوب)
۶- ابراهیم ، اسحاق و یعقوب(ع) ، پیامبرانى شناخته شده براى مردم مصر (واتبعت ملّة ءاباءِى إبرهیم و إسحق و یعقوب)
۷- پیروى یوسف(ع) از آیین ابراهیم ، اسحاق و یعقوب(ع) ، موجب عنایت خدا به وى و آموزش علم غیب و دانش تعبیر رؤیا به او شد. (ذلکما مما علمنى ربى إنى ترکت ... واتبعت ملّة ءاباءِى) جمله «اتبعت ...» عطف بر «ترکت» در آیه قبل است. بنابراین دلالت مى کند که: پیروى از آیین ابراهیم نیز در بهره مند شدن یوسف(ع) از علوم الهى ، نقش داشته است.
۸- رسیدن به حق ، در گرو شناخت باطل و نفى آن است. (إنى ترکت ملّة قوم لایؤمنون ... واتبعت ملّة ءاباءِى إبرهیم)
۹- یوسف(ع) و پدرانش ابراهیم ، اسحاق ، یعقوب(ع) ، موحدانى مبرّا از کمترین شرک ورزى به خدا (ما کان لنا أن نشرک بالله من شىء)
۱۰- پیامبران، پیراسته از هرگونه شرک ورزى و همتا پنداشتن براى خدا (ما کان لنا أن نشرک بالله من شىء)
۱۱- خداوند ، از داشتن هرگونه شریک و همتایى منزه است. (ما کان لنا أن نشرک بالله من شىء) مراد از «شىء» مى تواند موجوداتى نظیر فرشتگان، ستارگان، بتها و ... باشد. بر این اساس جمله «ما کان ...» ; یعنى: براى ما شایسته نیست که موجودى را شریک خداوند بدانیم. همچنین مى تواند مراد از «شىء»، شریک قرار دادن باشد. بر این مبنا جمله «ما کان لنا...» چنین معنا مى شود: براى ما زیبنده نیست که به هیچ نوع شرکى (شرک خفى و جلى، و شرک در عبادت خدا و اطاعت او و ...) گرایش پیدا کنیم.
۱۲- شرک ، داراى انواع و مراتبى متفاوت است. (ما کان لنا أن نشرک بالله من شىء) برداشت فوق ، بر این اساس است که مراد از «شىء» شرک ورزى باشد.
۱۳- شریک براى خدا پنداشتن ، در حقیقت ایمان نداشتن به اوست. (إنى ترکت ملّة قوم لایؤمنون بالله ... اتبعت ملّة ءاباءِى ... ما کان لنا أن نشرک بالله) از جمله «ما کان لنا أن نشرک بالله» معلوم مى شود مراد از «لایؤمنون بالله» در آیه قبل ، این است که براى خدا شریک مى پندارند. تعبیر کردن از شرک ورزى به ایمان نداشتن به خدا ، گویاى برداشت فوق است.
۱۴- توحید ، روح و رکن اصیل آیین ابراهیم، اسحاق، یعقوب و یوسف(ع) (واتبعت ملّة ءاباءِى إبرهیم ... ما کان لنا أن نشرک بالله من شىء) جمله «ما کان لنا ...» توصیف «ملّة آباءى ...» مى باشد. تفسیر و تبیین یک آیین به یکى از حقایق آن ، مى رساند که حقیقت یاد شده رکن و پایه اصلى آن آیین است.
۱۵- شرک و کفر ، از موانع دستیابى به علوم موهبتى و خدادادى است. (ذلکما مما علمنى ربى إنى ترکت ملّة قوم لایؤمنون بالله ... ما کان لنا أن نشرک بالله)
۱۶- اعتقاد ابراهیم ، اسحاق ، یعقوب و یوسف(ع) و دیگر پیامبران به توحید و مصونیتشان از هرگونه شرک ورزى ، تفضّلى از ناحیه خدا بر آنان بود. (ما کان لنا أن نشرک بالله من شىء ذلک من فضل الله علینا)
۱۷- بعثت پیامبران براى آموزش توحید و نفى شرک ، از تفضّلات الهى بر مردم است. (ما کان لنا أن نشرک ... ذلک من فضل الله ... على الناس)
۱۸- پرهیز از شرک و گرایش به توحید ، تنها در پرتو عنایتها و امدادهاى الهى میسّر است. (ما کان لنا أن نشرک ... ذلک من فضل الله علینا)
۱۹- اظهار بهره مندى از نعمتهاى خدادادى و تفضّلات الهى ، جایز و امرى پسندیده است. (ذلکما مما علمنى ربى ... ذلک من فضل الله علینا و على الناس)
۲۰- انبیا ، پیام آوران توحید و معلمان یکتاپرستى بودند. (ما کان لنا أن نشرک بالله من شىء ذلک من فضل الله علینا و على الناس) اعتقاد توحیدى پیامبران خدا را ، تفضّل خدا بر مردمان دانستن - که مفاد «ذلک من فضل الله ... على الناس» است - مى رساند که: عموم مردم از طریق پیامبران ، به توحید دسترسى پیدا مى کنند.
۲۱- پیامبران ، واسطه جریان فضل الهى بر مردمان (ذلک من فضل الله علینا و على الناس)
۲۲- مردم در برابر نعمت وجود پیامبران و معلمان توحید ، ناسپاسند. (ذلک من فضل الله علینا و على الناس و لکنّ أکثر الناس لایشکرون) شکر، در برابر نعمت است و نعمتهایى که آیه مورد بحث گویاى آن است عبارت است از: ۱- توحید (ما کان لنا أن نشرک ...)، ۲- وجود پیامبران به عنوان معلمان توحید و بیانگران شریعت و آیین الهى (ملّة آبائى ابراهیم ...). برداشت فوق، ناظر به دومین نعمت یاد شده در آیه است.
۲۳- اکثریت مردم آلوده به شرکند. (ما کان لنا أن نشرک بالله ... و لکنّ أکثر الناس لایشکرون)
۲۴- لزوم سپاسگزارى در برابر تفضلات الهى (ذلک من فضل الله ... و لکنّ أکثر الناس لایشکرون)
۲۵- شرک ورزى ، ناسپاسى در برابر خداست. (و لکنّ أکثر الناس لایشکرون)
موضوعات مرتبط
- ابراهیم(ع): ابراهیم(ع) و یوسف(ع) ۱; پیروان دین ابراهیم(ع) ۲، ۴، ۵; تنزیه ابراهیم(ع) ۹; توحید ابراهیم(ع) ۹، ۱۶; توحید در دین ابراهیم(ع) ۱۴; عصمت ابراهیم(ع) ۱۶; نبوت ابراهیم(ع) ۶
- ادیان: ادیان توحیدى ۱۴; مشترکات ادیان ۱۴
- اسحاق(ع): اسحاق(ع) و دین ابراهیم(ع) ۵; اسحاق(ع) و یوسف(ع) ۱; پیروان دین اسحاق(ع) ۲، ۴; تنزیه اسحاق(ع) ۹; توحید اسحاق(ع) ۹، ۱۶; توحید در دین اسحاق(ع) ۱۴; دین اسحاق(ع) ۵; عصمت اسحاق(ع) ۱۶; نبوت اسحاق(ع) ۵، ۶
- اکثریت: شرک اکثریت ۲۳
- انبیا: انبیا و توحیدعبادى ۲۰; انبیا و شرک ۱۰، ۱۶; انبیا و فضل خدا ۲۱; انبیا و نفىشرک ۱۷; تعالیم انبیا ۱۷; تفضل به انبیا ۱۶; تنزیه انبیا ۱۰; توحید انبیا ۱۶،۱۰; عصمت انبیا ۱۰; عقیده انبیا ۱۶; فلسفه بعثت انبیا ۱۷; نعمت انبیا ۲۲; نقش انبیا ۲۰، ۲۱
- انسان: تفضل به انسان ها ۱۷
- ایمان: بى ایمانى به خدا ۱۳
- باطل: آثار شناخت باطل ۸; آثار نفى باطل ۸
- تبرى: تبرى از شرک ۹
- توحید: اهمیت توحید ۱۴; تعلیم توحید ۱۷; توحید ذاتى ۱۱; مبلغان توحید ۲۰; معلمان توحید ۲۰، ۲۲
- حق: زمینه ایصال به حق ۸
- خدا: آثار امدادهاى خدا ۱۸; آثار عنایتهاى خدا ۱۸; استفاده از نعمتهاى خدا ۱۹; بى نظیرى خدا ۱۱; تعالیم خدا ۷; تنزیه خدا ۱۱; فضل خدا ۱۶، ۱۷; موانع عطایاى خدا ۱۵; موجبات عنایتهاى خدا ۷; واسطه فضل خدا ۲۱
- دین: اصول دین ۱۴
- شرک: آثار شرک ۲۵،۱۵; اقسام شرک ۱۲; حقیقت شرک ۱۳; زمینه اجتناب از شرک ۱۸; مراتب شرک ۱۲
- شکر: اهمیت شکر نعمت ۲۴
- علم: موانع علم لدنى ۱۵
- عمل: عمل پسندیده ۱۹
- کفر: آثار کفر ۱۵
- کفران: کفران نعمت ۲۲; موارد کفران نعمت ۲۵
- گرایشها: زمینه گرایش به توحید ۱۸
- مردم: کفران مردم ۲۲
- مشرکان: ۲۳
- مصریان باستان: مصریان باستان و ابراهیم(ع) ۶; مصریان باستان و اسحاق(ع) ۶; مصریان باستان و یعقوب(ع)۶
- موحدان: ۹، ۱۰، ۱۶، ۲۰
- نعمت: جواز اظهار نعمت ۱۹; نعمت انبیا ۲۲
- یعقوب(ع): پیروان دین یعقوب(ع) ۲، ۴; تنزیه یعقوب(ع) ۹; توحید در دین یعقوب(ع) ۱۴; توحید یعقوب(ع) ۹، ۱۶; دین یعقوب(ع) ۵; عصمت یعقوب(ع) ۱۶; نبوت یعقوب(ع) ۵، ۶; یعقوب(ع) و دین ابراهیم(ع) ۵; یعقوب (ع) و یوسف(ع) ۱
- یوسف(ع): آثار اطاعت یوسف(ع) ۷; پدر یوسف(ع) ۱; تعلیم تعبیر رؤیا به یوسف(ع) ۷; تعلیم علم غیب به یوسف(ع) ۷; توحید در دین یوسف(ع) ۱۴; توحید یوسف(ع) ۹، ۱۶; حسب یوسف(ع) ۳; دین یوسف(ع) ۲، ۴; عصمت یوسف(ع) ۱۶; قصه یوسف(ع) ۲، ۳; معلم یوسف(ع) ۷; نیاکان یوسف(ع) ۱; یوسف(ع) در زندان ۲، ۳; یوسف(ع) و دین ابراهیم(ع) ۲، ۴، ۷; یوسف(ع) و دین اسحاق(ع) ۴، ۷; یوسف(ع) و دین یعقوب(ع) ۴، ۷