النحل ٧٣

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۹ مرداد ۱۴۰۳، ساعت ۰۲:۲۳ توسط Adel (بحث | مشارکت‌ها) (←‏تفسیر)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
کپی متن آیه
وَ يَعْبُدُونَ‌ مِنْ‌ دُونِ‌ اللَّهِ‌ مَا لاَ يَمْلِکُ‌ لَهُمْ‌ رِزْقاً مِنَ‌ السَّمَاوَاتِ‌ وَ الْأَرْضِ‌ شَيْئاً وَ لاَ يَسْتَطِيعُونَ‌

ترجمه

آنها غیر از خدا، موجوداتی را می‌پرستند که هیچ رزقی را برای آنان از آسمانها و زمین در اختیار ندارند؛ و توان این کار را نیز ندارند.

|و به جاى خدا چيزهايى را مى‌پرستند كه مالك هيچ رزقى از آسمان‌ها و زمين براى آنها نيستند و توانايى ندارند
و به جاى خدا چيزهايى را مى‌پرستند كه در آسمانها و زمين به هيچ وجه اختيار روزى آنان را ندارند و [به كارى‌] توانايى ندارند.
و بت‌پرستان خدا را (که نعمتهای بی‌شمار به آنها داده) نمی‌پرستند و به جای او بتهایی را پرستش می‌کنند که از آسمان و زمین مالک چیزی که روزی به مشرکان دهند اصلا نیستند و توانایی (بر هیچ کار) ندارند.
و به جای خدا معبودانی را می پرستند که از آسمان ها و زمین، مالک اندک رزقی برای آنان نیستند و هیچ قدرتی هم [برای مالک شدن روزی و رساندنش به آنان] ندارند.
سواى خدا چيزهايى را مى‌پرستند كه ناتوانند و ياراى آن ندارند كه از آسمانها و زمين روزيشان دهند.
و به جای خداوند چیزی را می‌پرستند که در آسمانها و زمین هیچ‌گونه اختیار روزی آنان را ندارند و نمی‌توانند داشته باشند
و به جاى خدا چيزهايى را مى‌پرستند كه مالك هيچ روزيى از آسمانها و زمين براى آنها نيستند و هرگز نمى‌توانند [كه روزى دهند].
و چیزهائی را بجز خدا می‌پرستند که مالک کمترین رزقی در آسمانها و زمین برای آنان نیستند و (در آینده هم) نمی‌توانند (بارانی از بالا ببارانند و در زمین درختی و گیاهی برویانند و چیزی را نصیب ایشان گردانند).
و از مادون خدا چیزهایی را می‌پرستند که از آسمان‌ها و زمین به هیچ وجه اختیار روزی‌ای برایشان و (نیز) توان آن را (هم) ندارند.
و می‌پرستند جز خدا آنچه را دارا نیست برای ایشان روزیی از آسمانها و زمین چیزی را و نمی‌توانند

And yet they serve besides Allah what possesses no provisions for them in the heavens, nor on earth, nor are they capable.
ترتیل:
ترجمه:
النحل ٧٢ آیه ٧٣ النحل ٧٤
سوره : سوره النحل
نزول : ٢ هجرت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ١٨
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«مِن دُونِ اللهِ»: بجز خدا. به جای خدا. «شَیْئاً»: اصلاً. به هیچ وجه. بدل از (رِزْقاً) است و بیانگر کمی و ناچیزی مبدّل‌منه است.


تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ يَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ ما لا يَمْلِكُ لَهُمْ رِزْقاً مِنَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ شَيْئاً وَ لا يَسْتَطِيعُونَ «73»

وبه جاى خداوند بت‌هائى را مى‌پرستند كه نه مالك چيزى از آسمان‌ها و زمين هستند و نه مى‌توانند مالك شوند.

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ يَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ ما لا يَمْلِكُ لَهُمْ رِزْقاً مِنَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ شَيْئاً وَ لا يَسْتَطِيعُونَ (73)

جلد 7 - صفحه 245

بعد از آن در مقام توبيخ و سرزنش آنان مى‌فرمايد:

وَ يَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ‌: و پرستش مى‌كنند به غير از خدا. ما لا يَمْلِكُ لَهُمْ رِزْقاً: آنچه را كه مالك نيستند براى ايشان روزى را، يعنى چيزهائى كه قادر نيستند كه روزى دهند ايشان را. مِنَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ شَيْئاً: از آسمان و زمين چيزى را نه كم و نه بسيار، اما از آسمان قادر نيستند باران را نازل كنند، و اما زمين قدرت ندارد كه گياهى را برويانند. وَ لا يَسْتَطِيعُونَ‌: و توانائى ندارند به هيچ وجه و طريقى و بر هيچ چيزى.

حاصل آيه شريفه آنكه: كافران با آنكه زنده‌اند، نمى‌توانند روزى به خود و به غير دهند، چه جاى جمادات، و مسلم است كه پرستش و ستايش اصنام و اوثان، خلاف عقل بلكه از بديهيات و ضروريات است؛ زيرا بندگى عبارت باشد از شكر منعم، و هيچ نعمت، عظيمتر از خلق و ابقاء و رزق نيست، و اين هر سه صفت براى ذات احديت سبحانى ثابت است فقط، پس ذات الهى را ستايش سزاست نه غير را. و ايضا اين مشركين به اين اندازه تأمل نكنند و خود را با معبودان خود مقايسه و بسنجند و ملاحظه نمايند كه خود شريفتر باشند از بتان، زيرا داراى شعور و حس و ادراك، و لكن اصنام جماد فقط، و هيچ حس و شعور ندارند. چقدر آدمى پست باشد كه اينگونه امتيازات را درنيابد و پيروى فطرت جبلى خود را كه توحيد است ننمايد و به شهوات غوطه‌ور گردد.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ اللَّهُ فَضَّلَ بَعْضَكُمْ عَلى‌ بَعْضٍ فِي الرِّزْقِ فَمَا الَّذِينَ فُضِّلُوا بِرَادِّي رِزْقِهِمْ عَلى‌ ما مَلَكَتْ أَيْمانُهُمْ فَهُمْ فِيهِ سَواءٌ أَ فَبِنِعْمَةِ اللَّهِ يَجْحَدُونَ (71) وَ اللَّهُ جَعَلَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْواجاً وَ جَعَلَ لَكُمْ مِنْ أَزْواجِكُمْ بَنِينَ وَ حَفَدَةً وَ رَزَقَكُمْ مِنَ الطَّيِّباتِ أَ فَبِالْباطِلِ يُؤْمِنُونَ وَ بِنِعْمَتِ اللَّهِ هُمْ يَكْفُرُونَ (72) وَ يَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ ما لا يَمْلِكُ لَهُمْ رِزْقاً مِنَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ شَيْئاً وَ لا يَسْتَطِيعُونَ (73) فَلا تَضْرِبُوا لِلَّهِ الْأَمْثالَ إِنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ (74)

ترجمه‌

و خداوند فزونى داد بعضى از شما را بر بعضى در روزى پس نيستند آنانكه فزونى داده شدند بر گردانندگان روزى خودشان را بر آنچه مالك شدند بدستهاشان پس ايشان در آن يكسانند آيا پس نعمت خدا را انكار ميكنند

و خدا قرار داد براى شما از جنس خودتان جفتهائى و قرار داد براى شما از جفتهاتان پسران و خدمت گذاران و روزى داد شما را از پاكيزه‌ها آيا پس بباطل ميگروند و بنعمت خدا آنها كفران ميورزند

و ميپرستند غير از خدا آنچه را كه قادر نميباشند براى آنها روزى دادن را از آسمانها و زمين بهيچ چيز و توانائى ندارند

پس نزنيد براى خدا مثلها را همانا خدا ميداند و شما نميدانيد.

تفسير

خداوند متعال بر حسب حكمت و مصلحت برخى از بندگانرا فضيلت و برترى داده بر برخى در روزى يعنى رزق بعضى را فراخ و وسيع و روزى بعضى را تنگ و ضيق فرموده و كسانيكه خداوند بآنها وسعت رزق عنايت فرموده نميتوانند روزى خود را بدهند بمماليك و خدم و اهل و عيال خود چه رسد بمردم اجنبى و بندگان در رزق مقدّر بر وفق حكمت و مصلحت در علم الهى يكسانند يعنى خداوند نظر خصوصى در اين باب اعمال نفرموده بلكه بر همه بنظر لطف و عنايت يكسان نظر فرموده و بهر كس هر چه صلاح حالش بوده داده و اين نعمت بزرگى است از خداوند بر بندگان كه بقدر قابليّت و ظرفيّت آنها عطاء فرموده و كم و زياد نفرموده تا قابل محروم و ناقابل مغرور شود و جاى تعجّب است اگر بندگان منكر اين نعمت شوند و بگويند العياذ باللّه خداوند بدون حكمت و مصلحت بعضى از بندگان را در وسعت و نعمت قرار داده و بعضى را در مضيقه و سختى افكنده آنچه ذكر شد بنظر حقير رسيد از ظاهر آيه در بدو امر ولى بعضى از مفسّرين فرموده‌اند مراد آنست كه كسانيكه خداوند بايشان روزى فراوان داده روزى مماليك خودشان را نميدهند بلكه آنها با بندگان خودشان مساويند در اينكه همه روزى خدا را ميخورند و


جلد 3 صفحه 301

بعضى فرموده‌اند اين كلام بر سبيل توبيخ و ملامت آنها است يعنى چرا نبايد از روزى وسيع خودشان بمماليك و خدم خود بدهند تا در خوراك و پوشاك مساوى شوند و با آنكه راضى نميشوند آنها با خودشان شريك باشند در نعمت خدا چرا در عبادت خود بندگان خدا را از قبيل حضرت عيسى عليه السّلام شريك قرار دادند براى خدا و از ابن عباس روايت نموده‌اند كه در باره نصاراى نجران نازل شده و بنابراين دو معنى مراد از انكار نعمت انكار رازقيّت و منعميّت خداوند است كه موالى براى خود و كفّار براى معبودهاى باطل اثبات نموده‌اند و قمّى ره فرموده جائز نيست براى مرد كه مخصوص نمايد خود را بطعامى كه از آن بعيال خود نخوراند و در جوامع از أبو ذر رحمه اللّه نقل نموده كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود بندگان شما برادران شمايند از لباس و خوراك خودتان بآنها بپوشانيد و بخورانيد و بعد از اين فرمايش ديده نشد بنده‌اى مگر آنكه لباسش مانند مولايش بود بدون تفاوت و خداوند از جنس مردم براى آنها جفت و همسر قرار داد تا موجب انس و آرامش خاطر آنها باشد و از نوع خودشان اولاد داشته باشند و قمّى ره فرموده مراد خلق حوّاء از آدم است و نيز قرار داد براى مردم از همسرهاشان پسران و نوادگان دخترى چنانچه عيّاشى ره از امام صادق عليه السّلام در اين آيه نقل نموده كه حفده پسران دخترند و ما حفده رسول خدائيم و در روايتى بمطلق معاون و كمك تفسير شده و در روايتى بدامادها و حفيد در لغت بمعناى سريع در خدمت است و بيشتر دختران و دختر زادگان در خدمت آباء و اجداد سرعت مينمايند و ظاهر از عطف تغاير است و اختلاف تفاسير مبنى بر مراعات معناى لغوى و مناسبت مقام است و حفده بر اعوان اطلاق ميشود و در فارسى هم اولاد و احفاد ميگويند و نواده و بستگان اراده ميكنند و نيز روزى داد خداوند بمردم از اطعمه پاكيزه آنچه را مقدّر فرموده بود در ازل براى آنها و جاى تعجّب است كه با اين همه آيات دالّه بر حقّ باز مردم بالطبع بباطل ميگروند و از حق و حقيقت دور ميشوند و بمنفعت بت پرستى و شفاعت بتها معتقد ميگردند و نعمت خدا را كه مشاهد و محسوس است كفران مينمايند و به پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و امام عليه السّلام و قرآن و اسلام كه اعظم نعمتهاى خدايند كفر ميورزند و پرستش ميكنند غير خدا را از جماداتى كه نميتوانند روزى بدهند آنها را از آسمان چنانچه خدا ميدهد كه‌


جلد 3 صفحه 302

باران رحمت است و از زمين از قبيل نباتات و فوا كه بهيچ قدر نه كم و نه زياد و استطاعت ندارند كه مالك شوند آنها را و محتمل است ضمير در لا يستطيعون راجع بكفّار باشد كه با وجوديكه جماد نيستند و حيات دارند استطاعت روزى دادن را از آسمان و زمين ندارند بلكه استطاعت هيچ امرى را ندارند و كلمه شيئا يا مفعول رزقا است باعتبار دلالتش برأن يرزق يا بدل از آن و گفته‌اند كفّار بتعليم شيطان ميگفتند ما مخلوقات خدا را عبادت ميكنيم براى آنكه عبادت بندگان پادشاه بيشتر موجب عظمت و بزرگى پادشاه است و آنچه ما عبادت ميكنيم اشباه و امثال خدايند در عبادت لذا خداوند نهى فرموده است آنها را از مثل زدن و شبه و مثل قائل شدن براى او چون مثل زدن تشبيه حالى بحالى و شخصى بشخصى است و خداوند مثل و مانندى ندارد و كسى عالم بكنه ذات و صفات او نيست و او است عالم بكنه ذات و صفات خود و مخلوقاتش و ميتواند براى هر چيز مثل اعلى و احسن بزند و مردم نميتوانند و عالم نيستند و بعضى گفته‌اند مراد آنستكه خدا عالم است بآنكه شريك ندارد و در عبادت غير خدا مفسده است و شما نميدانيد و اگر فكر كنيد ميدانيد و اللّه اعلم ..

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ يَعبُدُون‌َ مِن‌ دُون‌ِ اللّه‌ِ ما لا يَملِك‌ُ لَهُم‌ رِزقاً مِن‌َ السَّماوات‌ِ وَ الأَرض‌ِ شَيئاً وَ لا يَستَطِيعُون‌َ (73)

و عبادت‌ ميكنند ‌از‌ ‌غير‌ خداوند چيزهايي‌ ‌که‌ مالك‌ نيستند ‌از‌ ‌براي‌ اينها رزقي‌ ‌از‌ آسمانها و زمين‌ چيزي‌ ‌را‌ و استطاعت‌ و قدرت‌ ندارند وَ يَعبُدُون‌َ ‌اينکه‌ مشركين‌ ‌پس‌ ‌از‌ اينهمه‌ آيات‌ و آثار قدرت‌ مِن‌ دُون‌ِ اللّه‌ِ ما لا يَملِك‌ُ لَهُم‌ رِزقاً بتهايي‌ ‌که‌ يك‌ جماد تراشيده‌ انسان‌ بيش‌ نيستند ‌که‌ حضرت‌ ابراهيم‌ بآنها خطاب‌ ميفرمايد قال‌َ أَ تَعبُدُون‌َ ما تَنحِتُون‌َ و الصافات‌ ‌آيه‌ 95 بلكه‌ جميع‌ مخلوقات‌ ‌از‌ ملائكه‌ و جن‌ و انس‌ مالك‌ رزق‌ احدي‌ نيستند چه‌ رسد بحيوانات‌ مثل‌ گاو و گوساله‌ و نبات‌ مثل‌ اشجار و جمادات‌ مثل‌ اصنام‌ ‌که‌ ‌هر‌ دسته‌ ‌از‌ مشركين‌ عبادت‌ بعض‌ ‌آنها‌ ‌را‌ ميكنند ‌حتي‌ عبده‌ شمس‌ و آتش‌ و كواكب‌ و ‌غير‌ اينها ‌که‌ هيچ‌ يك‌ ‌از‌ ‌آنها‌ مالك‌ رزق‌ احدي‌ نيستند مِن‌َ السَّماوات‌ِ وَ الأَرض‌ِ چه‌ اهل‌ سماوات‌ و مخلوقات‌ سماوي‌ باشند ‌ يا ‌ ارضي‌ (شيئا) بقدر خردلي‌ مالكيت‌ ندارند وَ لا يَستَطِيعُون‌َ استطاعت‌ توانايي‌ و قدرت‌ ‌است‌.

إِن‌َّ اللّه‌َ هُوَ الرَّزّاق‌ُ ذُو القُوَّةِ المَتِين‌ُ ذاريات‌ ‌آيه‌ 58 و ‌اينکه‌ جمله‌ راجع‌ بتوحيد افعاليست‌ ‌که‌ هيچ‌ فعلي‌ ‌در‌ عالم‌ واقع‌ نميشود ‌تا‌ مشيّت‌ حق‌ تعلق‌ نگيرد ما قَطَعتُم‌ مِن‌ لِينَةٍ أَو تَرَكتُمُوها قائِمَةً عَلي‌ أُصُولِها فَبِإِذن‌ِ اللّه‌ِ حشر ‌آيه‌ 5 و توهم‌ نشود ‌که‌ موجب‌ جبر ميشود زيرا مخالف‌ ‌با‌ اختيار نيست‌ چون‌ ميداند بنده‌ اختيار ميكند مشيت‌ تعلّق‌ گرفته‌ ‌لا‌ بالعكس‌ و جمله‌ اولي‌ راجع‌ بتوحيد عبادتيست‌.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 73)- در تعقیب بحثهای توحیدی گذشته، این آیه، به مسأله شرک پرداخته و با لحنی پر از سرزنش و توبیخ می‌گوید: «آنها غیر از خدا، موجوداتی را می‌پرستند که هیچ رزقی را برای آنان از آسمانها و زمین در اختیار ندارند» (وَ یَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ ما لا یَمْلِکُ لَهُمْ رِزْقاً مِنَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ شَیْئاً).

نه تنها مالک چیزی در این زمینه نیستند، بلکه «توانایی (بر خلق و ایجاد و دسترسی به روزیها) نیز ندارند» (وَ لا یَسْتَطِیعُونَ).

اشاره به این که مشرکان به این گمان به دنبال پرستش بتها می‌رفتند که آنها را در سرنوشت و سود و زیان خود، مؤثر می‌پنداشتند.

نکات آیه

۱- خدایان مشرکان، هیچ گونه نقشى در روزى رسانى به انسانها ندارند. (و یعبدون من دون الله ما لایملک لهم رزقًا)

۲- خداوند، تنها روزى دهنده آدمیان و یگانه معبود شایسته پرستش است. (أفبالبطل یؤمنون ... و یعبدون من دون الله ما لایملک لهم رزقًا) از ارتباط میان این آیه و آیه قبل استفاده مى شود که خداوند رازقیت را در انحصار خود دانسته و رزق دهنده واقعى را شایسته معبودیت معرفى کرده است و در این راستا هرگونه نقش بتها را در رازقیت، نفى کرده است.

۳- روزى رسانى، از معیارهاى شناخت معبود حقیقى از غیر اوست. (و یعبدون من دون الله ما لایملک لهم رزقًا)

۴- آسمان و زمین، در تأمین روزى انسان نقش دارند. (ما لایملک لهم رزقًا من السموت و الأرض شیئًا) از اینکه خداوند فرمود: معبودها قادر به روزى رسانى به انسان از آسمان و زمین نیستند، استفاده مى شود که زمینه روزى رسانى در آسمانها همچون زمین، وجود دارد.

۵- پرستش غیر خدا، ایمان به باطل و کفران نعمتهاى الهى است. (أفبالبطل یؤمنون و بنعمت الله هم یکفرون . و یعبدون من دون الله)

۶- پرستش عناصر بى تأثیر و ناتوان، نشان کوتاه نظرى و ناآگاهى مشرکان است. (و یعبدون من دون الله ما لایملک لهم رزقًا ... و لایستطیعون)

۷- خدایان مشرکان، فاقد هرگونه توانایى و قدرت در جهانند. (و یعبدون من دون الله ما لایملک ... و لایستطیعون)

موضوعات مرتبط

  • آسمان: فواید آسمان ۴
  • الوهیت: ملاک الوهیت ۳
  • توحید: توحید افعالى ۲; توحید در رازقیت ۲; توحید عبادى ۲
  • جهان بینى: جهان بینى توحیدى ۲
  • جهل: نشانه هاى جهل ۶
  • خدا: اختصاصات خدا ۲; رازقیت خدا ۲
  • روزى: عوامل مؤثر در روزى ۴
  • زمین: فواید زمین ۴
  • شرک: حقیقت شرک ۵
  • عبادت: آثار عبادت غیرخدا ۶; عبادت غیرخدا ۵
  • عقیده: عقیده باطل ۵
  • کفران: کفران نعمت ۵
  • مشرکان: جهل مشرکان ۶; معبودان مشرکان ۷
  • معبود راستین: رازقیت معبود راستین ۳
  • معبودان باطل: عبادت معبودان باطل ۶; عجز معبودان باطل ۷; معبودان باطل و رازقیت ۱

منابع