الأعراف ٢٥
ترجمه
الأعراف ٢٤ | آیه ٢٥ | الأعراف ٢٦ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
در «فِیهَا» و «مِنْهَا» مرجع ضمیرِ (ها) أَرْض است.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۱۰ - ۲۵، سوره اعراف
- معناى تمكين انسان در زمين در جمله : (( و لقد مكناكم فى الارض ))
- سجده ملائكه براى جميع بنى آدم و براى عالم بشريت بوده است .
- بيان اين كه خلقت آدم در حقيقت ، خلقت جميع بشر بوده است و اشاره بهاقوال ديگرى كه در توجيه نسبت دادن خلقت آدم به همگان گفته شده است .
- ابليس با ملائكه بوده و فرقى با آنان نداشته و او و همه فرشتگان در مقامى قرارداشتند كه آن مقام ماءمور به سجده شده است .
- بيان اينكه مراد از امتثال و تمرد در امر ملائكه به سجود براى آدم و تمرد ابليس ، امورتكوينى است .
- تكبر و خودخواهى سرچشمه تمامى گناهان است .
- ملاك برترى در تكوينيات بستگى دارد به بيشتر بودن عنايات الهى واستدلال ابليس به برترى آتش غلط بوده است .
- وجوب امتثال امر الهى از جهت اين است كه امر، امر او است و دائر مدار مصالح و جهات خيرنيست
- توضيح در مورد اينكه امر ملائكه به سجده امرى تكوينى بوده است .
- كبريا خاص خداى سبحان است و از غير او تكبر پسنديده نيست .
- درخواست مهلت از خدا توسط ابليس
- محاصره انسان توسط شيطان از چهار طرف !
- مراد از (( مخلصين (( و (( شاكرين (( كه شيطان نمى تواند ايشان را بفريبد و اشارهبه طريقه گمراه كردن شيطان
- مراد از جمله (( الّا اءن تكوناملكين (( در خطاب به آدم و هوا
- اشاره به اهمال و قصور مفسرين در بحث از شيطان و شناختن او
- چند مطلب كه بايد در بحث از مساءله شيطان و حقايق دينى و تكوينى مربوط به آن بيانشود
- ۲- مراتب مختلف موجودات مقتضاى الهى است .
- ۳- آيات مربوط به داستان سجده آدم تصويرى است از روابط بين نوع انسانى و نوعملائكه و ابليس
- بهشت قبل از هبوط بهشت برزخى بوده نه بهشت جاويدان !
- قلمرو اغوا و اضلال شيطان ، ادراك انسانى و ابزار كار او عواطف و احساسات بشرى است .
- نحوه تصرفات ابليس در ادراك انسان
- ولايت شيطان بر آدميان در ظلم و گناه و ولايت ملائكه بر آدميان در اطاعت و عبادت
- بعضى از لشكريان ابليس از جنس بشرند
- خلاصه بحث درباره شيطان و وسوسه اندازى او
- بحث عقلى و قرآنى (مناظره اى كه شارح اناجيلنقل كرده و در تورات ذكر شده كه بين ابليس و ملائكه واقع شده است )
- در آفريدن خلايق و مخصوصا كفارى كه نتيجه خلقتشان خلود در آتش است چه حكمتى است ؟
- تكليف بندگان براى خدا چه سودى دارد؟!
- چرا خداوند انسان را بدون اينكه مكلف نمايدكامل نساخت و چرا او را كامل نيافريد؟
- تكليف ابليس و ملائكه به سجده بر آدم براى چه بود و لعن و عقاب ابليس بعد ازنافرمانى چرا؟
- پاسخ به دو شبهه ديگر
- بيان و توضيح جمله : (( لايسئل عما يفعل و هم يسئلون (( از نظر فلسفه و برهان و وحى
- اشاره به ابحاث ممتدّ متكلمان اشاعره و معتزله دربارهافعال خدا
- تقسيم علوم و مدركات انسان به : علوم كاشف از خارج و علوم اعتبارى و ذهنى
- فرق بين اين دو قسم از علوم
- جميع احكام عقلى از فعل خداوند اتخاذ شده است
- اشكالاتى كه بر راءى اشاعره در احكام نظرىعقل وارد است
- جريان احكام عقلى عملى در افعال خداى تعالى
- عقل نظرى در تشخيصهاى خود درباره معارف مربوط به خدا مصيب است .
- عقل عملى : جستجوى مصالح و مفاسد و حسن و قبحافعال در احكام تشريعى
- آياتى كه جريان عقل نظرى و عقل عملى را در ناحيه پروردگار تاءييد مى كند
- بحث روايتى (رواياتى در مورد شيطان و تمرد تو از سجده بر آدم و وساوس وتصرفات او...)
- بهشت آدم از باغهاى دنيا بوده است
- رد اينكه ملائكه و شياطين به تغيير ذات خود قدرت داشته باشند و به صور مختلفه درآيند.
- دو دسته روايات مربوط به تصرفات ابليس و كيفيت تصرف او در شعور آدمى
- ماجراى شگفت انگيز گفتگوى حضرت يحيى با ابليس
- بررسى گفتگوى ابليس با پيامبران الهى
تفسیر نور (محسن قرائتی)
قالَ فِيها تَحْيَوْنَ وَ فِيها تَمُوتُونَ وَ مِنْها تُخْرَجُونَ «25» (او) فرمود: در اين زمين زندگى مىكنيد و در آن مىميريد و از آن (براى محاسبهى روز قيامت،) بيرون آورده مىشويد.
«1». تفسير نمونه.
جلد 3 - صفحه 42
نکته ها
مخاطبان جملهى «اهْبِطُوا»، يا آدم و حوّا و ابليس هستند و يا آدم و حوّا و ذريّه آنها. البتّه در يك جا ابليس به تنهايى مورد خطاب قرار گرفته است، «فَاهْبِطْ مِنْها» «1» و در جاى ديگر آدم و حوّا، «قالَ اهْبِطا مِنْها جَمِيعاً» «2» كه اگر جايگاه هبوط آنها يكى باشد، ممكن است «اهْبِطُوا» جمع بين آنها باشد.
مراد از «هبوط»، آمدن به زمين است، زيرا به دنبال آن مىفرمايد: «وَ لَكُمْ فِي الْأَرْضِ مُسْتَقَرٌّ»
گرچه خداوند توبهى آدم و حوّا را پذيرفت، «فَتابَ عَلَيْهِ» «3»، ولى اثر وضعى گناه باقى است. اثر وضعى آن ترك اولى و نافرمانى آدم و حوّا، خروج از آن جايگاه بهشتى و هبوط به زمين بود. «اهْبِطُوا»
پیام ها
1- از آثار وضعى خلاف و گناه نمىتوان گريخت. «قالَ اهْبِطُوا»
2- گاهى عملكرد والدين، در هبوط و سقوط نسل آنان هم اثر مىگذارد. قالَ اهْبِطُوا ...
3- بهشت آدم و حوّا، مكانى غير از زمين وبالاتر وبرتر از آن بود. «اهْبِطُوا»
4- دنيا جايگاه تنازع و تزاحم و تضادّ است و انسانها به خاطر تزاحم منافع و غرائز، با هم درگير مىشوند. «بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ»
5- زندگى دنيوى و بهرهورى از آن ابدى نيست. «إِلى حِينٍ»
6- انسان، پس از مرگ دوباره زنده خواهد شد. «مِنْها تُخْرَجُونَ» آدم از اين ناراحت و غمگين بود كه پنداشت ديگر به بهشت و زندگى جاويد نخواهد رسيد، خداوند فرمود: «پس از زندگى دنيا مىتواند به بهشت جاويد برسد».
7- مدّت ونهايت زندگى دنيوى براى بشر معلوم نيست. ( «حِينٍ» نكره آمده است)
«1». اعراف، 13.
«2». طه، 123.
«3». بقره، 37.
تفسير نور(10جلدى)، ج3، ص: 43
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
قالَ فِيها تَحْيَوْنَ وَ فِيها تَمُوتُونَ وَ مِنْها تُخْرَجُونَ «25»
قالَ فِيها تَحْيَوْنَ: فرمود حق تعالى، در آن زمين زندگى مىكنيد و مىگذرانيد ايام عمر خود را. وَ فِيها تَمُوتُونَ: و در همان زمين مىميريد و مدفون مىشويد. وَ مِنْها تُخْرَجُونَ: و از همين زمين، روز قيامت براى جزا و سزا مبعوث مىشويد و بيرون مىآئيد؛ و در تورات همين مذكور است.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
قالَ فِيها تَحْيَوْنَ وَ فِيها تَمُوتُونَ وَ مِنْها تُخْرَجُونَ «25»
ترجمه
گفت در آن زندگانى مينمائيد و در آن ميميريد و از آن بيرون آورده ميشويد.
جلد 2 صفحه 417
تفسير
حيات و ممات انسان و شيطان و ذرّيّات آنها در زمين است و از زمين مبعوث ميشوند در روز قيامت براى رسيدن بجزاى اعمالشان ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
قالَ فِيها تَحيَونَ وَ فِيها تَمُوتُونَ وَ مِنها تُخرَجُونَ «25»
فرمود در همين زمين زنده ميشويد و در همين زمين ميميريد و از همين زمين بيرون ميشويد.
و اينکه آيه شريفه كمال دلالت را دارد که خطاب اهبطوا متوجه باولاد آدم است زيرا اينکه امور ثلاثه براي جميع بني آدم بلكه بني الجانّ متوجه ميشود و بالجمله انسان مسافر است و قافله دائما در حركت است از اصلاب آباء و ارحام امّهات بدنيا ميآيند روي همين زمين که مفاد قالَ فِيها تَحيَونَ است و پس از انقضاء مدت در خانه قبر ميروند که مفاد وَ فِيها تَمُوتُونَ است و روز قيامت از همين قبور بيرون ميآيند که مفاد وَ مِنها تُخرَجُونَ است که در بسياري از آيات شريفه در اغلب سور قرآنيه تصريحا و تلويحا اشاره شده.
297
برگزیده تفسیر نمونه
(آیه 25)- و «نیز به آنها گوشزد کرد، که هم در زمین زندگی میکنید و هم در آن میمیرید، و از همان برای حساب در روز رستاخیز، برانگیخته خواهید شد» (قالَ
ج2، ص36
فِیها تَحْیَوْنَ وَ فِیها تَمُوتُونَ وَ مِنْها تُخْرَجُونَ)
نکات آیه
۱- زمین عرصه حیات و مرگ آدمیان (قال فیها تحبون و فیها تموتون)
۲- زمین، عرصه حیات و مرگ شیاطین نیست. (قال فیها تحیون و فیها تموتون و منها تخرجون) تکرار کلمه «قال» (قال اهبطوا ... قال فیها تحیون) مى تواند اشاره به تغییر مخاطب در دو جمله «اهبطوا ... » و «فیها تحیون» داشته باشد. در آیه قبل انسانها و نیز شیطان مورد خطاب بودند و در این آیه تنها انسانها مخاطب هستند. و شیاطین مورد خطاب نیستند. بنابراین مى توان گفت زمین عرصه حیات و مرگ شیاطین نیست.
۳- انسانها پس از مرگ و مدفون شدن در زمین، دوباره زنده خواهند شد و از دل خاک به عرصه زمین بازخواهند گشت. (و فیها تموتون و منها تخرجون) اخراج از زمین (و منها تخرجون) مى تواند به این معنا باشد که انسانها از درون زمین، که معمولاً در آن مدفون مى شوند ; پس از زنده شدن به سطح زمین بازگردانده مى شوند ; و مى تواند به این معنا باشد که از کره زمین اخراج و به جایى دیگر منتقل خواهند شد. برداشت فوق بر اساس احتمال اول است.
۴- انسانها پس از سپرى کردن زمان حضورشان در زمین و مرگ همگان، به مکانى دیگر منتقل خواهند شد. (و لکم فى الأرض مستقر و متع إلى حین ... و منها تخرجون) برداشت فوق بر این اساس است که مراد از «منها تخرجون» اخراج از کره زمین و انتقال به مکانى دیگر باشد. گفتنى است که چون مخاطبان آیه همه انسانها هستند، اخراج از زمین و انتقال به مکانى دیگر پس از مرگ همگان و سپرى کردن مدت زمانى است که «إلى حین» بدان اشاره داشت.
۵- حیات دنیا گذرگاهى موقت، نه پایان زندگى انسان (متع إلى حین ... و منها تخرجون)
موضوعات مرتبط
- انسان: بازگشت انسان به زمین ۳ ; حیات مجدد انسان ۳ ; فرجام انسان ۴، ۵ ; مرگ انسان ها ۱، ۴ ; مکان زندگى انسان ۱
- حیات: محدودیت حیات دنیوى ۴، ۵
- زمین: ویژگى زمین ۱، ۲
- شیطان: مکان زندگى شیطان ۲ ; مکان مرگ شیطان ۲