طه ٥٥
کپی متن آیه |
---|
مِنْهَا خَلَقْنَاکُمْ وَ فِيهَا نُعِيدُکُمْ وَ مِنْهَا نُخْرِجُکُمْ تَارَةً أُخْرَى |
ترجمه
طه ٥٤ | آیه ٥٥ | طه ٥٦ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«تَارَةً»: دفعه دیگر. بار دیگر (نگا: اسراء / ).
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
قَالَ فِيهَا تَحْيَوْنَ وَ فِيهَا... (۱) قَالَ فِيهَا تَحْيَوْنَ وَ فِيهَا... (۱) يَوْمَ يَدْعُوکُمْ فَتَسْتَجِيبُونَ... (۰)
تفسیر
- آيات ۴۹ - ۷۹ سوره طه
- بيان ريشه اعتقادى اين سؤال فرعون كه گفت: «فَمَن رَبُّكُمَا يَا مُوسَى»
- اقوال مختلف درباره مذهب و اعتقاد فرعون
- توضيح نكات جواب موسى «ع» در معرفی ربُّ العالَمين
- بيان تناسب جواب موسى «ع»، با مقضاى مقام و اشاره به وجوه نادرست مفسران در معنای آيه
- پاسخ موسى «ع» به فرعون، در بعید شمردن مسأله معاد
- تتمه داستان هدايت عمومى و ارائه شواهدى روشن، براى آن
- متهم ساختن موسى «ع»، به توطئه و ساحرى
- موعظه موسى «ع» به فرعون و فرعونيان، در نهى از بت پرستى
- مشاوره فرعون با ايادى خود، و اتخاذ تصميم هاى محرمانه
- رويارویى موسى «ع» با ساحران، در روز موعود
- وجوه گفته شده در باره مقصود از نگرانی موسی«ع»، بعد از مشاهده سحر ساحران
- سجده ساحران در برابر معجزۀ موسی«ع»، و واکنش فرعون به ایمان آنان
- دو دیدگاه مختلف مادی و الهی فرعون و ساحران
- دنباله پاسخ ساحران، كه از توبه حقيقى آنان حكايت مى كند
- بحث روايتى
تفسیر نور (محسن قرائتی)
مِنْها خَلَقْناكُمْ وَ فِيها نُعِيدُكُمْ وَ مِنْها نُخْرِجُكُمْ تارَةً أُخْرى «55»
ما شما را از آن (زمين) آفريديم و در آن باز مىگردانيم و بار ديگر شما را از آن بيرون مىآوريم.
نکته ها
«نهى» جمع «نهيه» از ريشهى «نهى» به معناى بازداشتن است و «اولى النُّهى» يعنى صاحبان عقل وخرد. از اين جهت به عقل، «نهيه» مىگويند كه انسان را از پيروى هوسها باز مىدارد. «2»
از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله سؤال كردند «اولى النُّهى» چه كسانى هستند؟ حضرت فرمود: هم اولوا الاخلاق الحسنة ... و البررة بالامهات و الآباء، و المتاعاهدين للفقراء و الجيران و اليتامى، و يطعمون الطعام و يفشون السلام فى العالم، و يصلون و الناس نيام غافلون آنان كه داراى اخلاق حسنهاند ...، به پدران و مادران نيكى مىكنند، به فقرا و همسايگان نيازمند و يتيمان كمك مىرسانند، به گرسنگان غذا مىدهند، صلح و آسايش در جهان مىگسترانند و همانهايى كه نماز مىخوانند در حالى كه مردم خوابند و بىخبر. «3»
اميرمؤمنان على عليه السلام راز سجدههاى نماز را اشاراتِ به اين آيه دانسته و فرمودهاند: معنى
«1». تفسير الميزان.
«2». تفسير الميزان.
«3». تفسير نورالثقلين.
جلد 5 - صفحه 355
سجدهى اوّل آن است كه خدايا! من در آغاز از اين خاك بودم، هنگامى كه سر از سجده برمىدارى اشاره به آن دارد كه تو مرا از خاك آفريدى. سجدهى دوّم اين مفهوم را مىرساند كه تو مرا به خاك برمىگردانى، و بلند شدن از آن، يعنى تو بار ديگر در قيامت مرا از خاك زنده خواهى كرد. «1»
پیام ها
1- آفرينش نباتات نيز هدفدار است. «نَباتٍ شَتَّى كُلُوا وَ ارْعَوْا»
2- تنوّع نباتات براى تنوّع نيازهاست. «نَباتٍ شَتَّى كُلُوا وَ ارْعَوْا»
3- چهار پايان براى انسان آفريده شدهاند. «أَنْعامَكُمْ»
4- بهرهگيرى از مادّيات، شما را از ياد خدا غافل نسازد. كُلُوا ... إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ
5- سرچشمه و مادّهى خلقت انسان از زمين است. «مِنْها خَلَقْناكُمْ»
6- تفكّر در طبيعت يكى از راههاى خداشناسى است. «لَآياتٍ لِأُولِي النُّهى»
7- مهمتر از داشتن عقل، استفاده وپيروى از آن است. «لَآياتٍ لِأُولِي النُّهى»
8- انسان بايد در خاك دفن شود. «فِيها نُعِيدُكُمْ»
9- معاد، جسمانى است. «نُخْرِجُكُمْ تارَةً أُخْرى»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
مِنْها خَلَقْناكُمْ وَ فِيها نُعِيدُكُمْ وَ مِنْها نُخْرِجُكُمْ تارَةً أُخْرى (55)
مِنْها خَلَقْناكُمْ: از زمين آفريديم شما را. در اين آيه اصل خلقت را به ياد بندگان آورد كه پدر شما و اول مواد ابدان شما خاك زمين است. وَ فِيها نُعِيدُكُمْ:
«1» نور الثقلين، ج 3، ص 382- 381 روايت 74.
جلد 8 - صفحه 284
و در خاك زمين برگردانيم شما را وقتى كه مرديد. وَ مِنْها نُخْرِجُكُمْ تارَةً أُخْرى: و از زمين بيرون آوريم شما را مرتبه ديگر به جهت حساب و جزا به تأليف اجزاء متفرقه بر صورت سابقه ورد روح به آن.
تنبيه: خداوند سبحان در اين آيه شريفه بندگان را آگاه سازد به حال اول و وسط و آخر:
حال اول: تذكر به اصل خلقت اوليه كه آن خاك راه، كه پست و لگد كوب تمام حيوانات است، تا تكبر و سركشى و دعوى فرعونى را از سر بنهد و از مستى شراب غرور به خود آيد و از طغيان به ايمان رجوع كند.
حال دوم: تنبه به پنهان شدن در خاك و عالم برزخ است تا انديشه آن او را به فكر توشهاى بياندازد و اخبار كتاب آسمانى و پيغام رسولان سبحانى را بيهوده مپندارد، بلكه آنها را به راستى و درستى قبول نمايد و از دار التجاره دنيا، خيرات و مبراتى ذخيره كند.
حال سوم: برانگيخته شدن از خاك كه روز قيامت باشد براى حساب و جزاى اعمال تا اعتقاد به آن او را بر آن دارد كه در اينجا تسويه كار خود را نمايد به تصفيه قلب از اخلاق رذيله و تحليه به سنت مرضيه.
زهى آن بندهاى كه اين آيات بينات را به گوش دل بشنود و قبل از كوس رحيل، هشيارى يابد و سر انجام كار را بيانديشد تا پشيمانى و خسران ابدى براى او فراهم نگردد كه در آن وقت چارهاى نخواهد بود.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
قالا رَبَّنا إِنَّنا نَخافُ أَنْ يَفْرُطَ عَلَيْنا أَوْ أَنْ يَطْغى (45) قالَ لا تَخافا إِنَّنِي مَعَكُما أَسْمَعُ وَ أَرى (46) فَأْتِياهُ فَقُولا إِنَّا رَسُولا رَبِّكَ فَأَرْسِلْ مَعَنا بَنِي إِسْرائِيلَ وَ لا تُعَذِّبْهُمْ قَدْ جِئْناكَ بِآيَةٍ مِنْ رَبِّكَ وَ السَّلامُ عَلى مَنِ اتَّبَعَ الْهُدى (47) إِنَّا قَدْ أُوحِيَ إِلَيْنا أَنَّ الْعَذابَ عَلى مَنْ كَذَّبَ وَ تَوَلَّى (48) قالَ فَمَنْ رَبُّكُما يا مُوسى (49)
قالَ رَبُّنَا الَّذِي أَعْطى كُلَّ شَيْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدى (50) قالَ فَما بالُ الْقُرُونِ الْأُولى (51) قالَ عِلْمُها عِنْدَ رَبِّي فِي كِتابٍ لا يَضِلُّ رَبِّي وَ لا يَنْسى (52) الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ مَهْداً وَ سَلَكَ لَكُمْ فِيها سُبُلاً وَ أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَخْرَجْنا بِهِ أَزْواجاً مِنْ نَباتٍ شَتَّى (53) كُلُوا وَ ارْعَوْا أَنْعامَكُمْ إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِأُولِي النُّهى (54)
مِنْها خَلَقْناكُمْ وَ فِيها نُعِيدُكُمْ وَ مِنْها نُخْرِجُكُمْ تارَةً أُخْرى (55) وَ لَقَدْ أَرَيْناهُ آياتِنا كُلَّها فَكَذَّبَ وَ أَبى (56)
ترجمه
- گفتند پروردگار ما همانا ما ميترسيم كه پيشى گيرد بر ما يا آنكه زياد كند سركشى خود را
گفت نترسيد همانا من با شمايم ميشنوم و مىبينم
پس برويد نزد او و بگوئيد همانا ما دو فرستاده پروردگار توايم پس بفرست با ما بنى- اسرائيل را و عذاب مكن آنها را بتحقيق آورديم تو را معجزهاى از پروردگارت و سلام بر آنكه پيروى كند از راه هدايت
همانا وحى شد بما كه عذاب بر كسى است كه تكذيب كرد و روى گردانيد
گفت پس كيست پروردگار شما اى موسى
گفت پروردگار ما آنكسى است كه عطا كرد بهر چيزى صورت هستى او را پس راهنمائى نمود
گفت پس چيست حال مردم عصرهاى گذشته
گفت علم آن نزد پروردگار من است در نوشتهاى نه خطا ميكند پروردگار من و نه فراموش ميكند
آنكسى كه گردانيد از براى شما زمين را بسترى و پديد آورد براى شما در آن راههائى و فرستاد از آسمان آبيرا پس بيرون آورديم بسبب آن اصنافى از روئيدنيهاى گوناگون
بخوريد و بچرانيد چهار پايان خود را همانا در آن آيتهائى است براى صاحبان خردها
از آن آفريديم شما را و در آن باز ميگردانيم شما را و از آن بيرون
جلد 3 صفحه 509
ميآوريم شما را بار ديگر
و بتحقيق نموديم باو معجزاتمان را تمامى پس تكذب كرد و امتناع نمود.
تفسير
- چون حضرت موسى و هارون با يكديگر ملاقات نمودند روى بدرگاه الهى نموده عرضه داشتند پروردگارا ما ميترسيم كه تا ما فرعون را دعوت كنيم هنوز سخن ما بپايان نرسيده مبادرت بعقوبت و آزار ما نمايد يا بر كفر و الحاد خود بيفزايد و زبان جسارت بساحت مقدّس تو دراز كند خداوند فرمود نترسيد من با شما هستم گفتار شما و او را ميشنوم و رفتارتان را با يكديگر مىبينم و از تعدّى و دست درازى او جلوگيرى ميكنم و موجب نصرت شما را بر او فراهم مينمايم پس برويد نزد او و بگوئيد كه ما دو پيغمبر خدائيم و از نزد او براى تو پيغامى آوردهايم و آن اين است كه اولاد يعقوب پيغمبر را كه سالها است در مصر اقامت دارند و اخيرا تو آنها را باعمال شاقه وادار نمودى و اسير خود كردى آزاد كن و بگذار با ما بيايند برويم در شام و كنعان كه وطن اصلى ما است سكونت نمائيم و اگر باور نميكنى ما معجزهاى هم داريم كه خداوند براى اتمام حجّت بما عنايت فرموده براى تو اظهار ميكنيم و سلامتى از عذاب الهى براى كسى است كه متابعت و پيروى از هدايت و راهنمائى حقّ نموده در راه راست و دين قويم خدائى مشى نمايد و بما وحى شده از جانب خداوند كه هر كس پيغمبران او را تكذيب كند و از قبول سخنانشان رو گردان شود بعذاب الهى در دنيا و آخرت گرفتار خواهد گرديد فرعون چون حس كرد كه مدبّر امور موسى است و هارون كمك و معاون او است يا براى خبث طينت خود خواست با هارون كه افصح از موسى بود مكالمه نكند تا كندى زبان موسى عليه السّلام آشكار گردد و در انظار موهون شود غافل از آنكه خداوند دعاء او را مستجاب نموده و كندى زبانش رفع شده لذا خطاب بموسى نمود و گفت پروردگار شما كيست كه از طرف او براى من پيغام آورديد موسى عليه السّلام جواب فرمود پروردگار ما آن قادر حكيم و عليم است كه هر موجودى را بصورت و شكل لايق بخود وجود داده و بكمال مناسب خود دلالت تكوينى و هدايت تشريعى فرموده و چون اين جواب موجز در نهايت فصاحت و بلاغت و متانت بود و دلالت داشت بر آنكه خداوند غنى بالذّات و منعم على الاطلاق
جلد 3 صفحه 510
است و تمام موجودات محتاج و ريزه خوار خوان احسان اويند فرعون مبهوت در جواب شد و عنان سخن را بجانب ديگرى كه خارج از مقصود بود معطوف نمود و پرسيد پس حال اقوام سابقه كه معرفت بچنين خدائى نداشتند چه خواهد بود آيا در نعمتند يا در عذاب حضرت موسى هم نخواست بفرمايد كه در عذابند براى آنكه بطبع شنوندگان گران نيايد فرمود علم بحال بندگان از شقاوت و سعادت نزد خدا است و در لوح محفوظ ثبت شده و خداوند نه جاى آنرا گم ميكند و نه آنرا فراموش مينمايد آنچنان خداوندى است كه قرار داده است براى بندگان خود زمين را مانند بستر و فرش گسترده و پديد آورده در آن راههائى در كوهها و واديها و صحراها كه مردم در آن سكونت و عبور و مرور نمايند و از فوائد آن بهرهمند گردند و باران رحمت خود را نازل فرموده و بيرون آورده بسبب آن اصناف و انواع نباتات و حبوبات و ميوجات گوناگون متعدّد متشتّت مختلف را كه بخورند و بچرانند احشام و اغنام خودشان را و شكر خدا را بجا آورند و در آنچه بيان شد آثار و علائمى است بر وجود صانع حكيم قدير براى كسانيكه داراى عقل و معرفتند و خداوند بندگان را از خاك زمين خلق نموده در بدو خلقت چون آدم ابو البشر از خاك خلق شده و اولاد او هم كه از نطفه خلق ميشوند اصلا از خاكند چون نطفه از مأكولات مولوده از زمين توليد ميشود و بعد از مردن هم در خاك پنهان ميگردند و اجزاء بدنشان جز و خاك ميشود و روز قيامت هم از خاك بيرون ميآيند و اجزاء بدنشان جمع و متّصل ميگردد و بصورت اوّليه بر ميگردند و روح اصلى ببدنشان باز گشت ميكند و در محضر الهى حاضر ميشوند و خداوند تمام آيات وجود و علم و قدرت خود را بفرعون ارائه داد ولى او از فرط عناد و لجاج و غرور و نخوت تكذيب كرد و امتناع از قبول نمود و ظاهرا از قول خداوند فاخرجنا ببعد كلام مستقلّ خود خدا است كه وصل فرموده بكلام خود كه حكايت از قول موسى عليه السّلام بود براى اشاره بصحّت آن مقال و صدور آن از مبدء وحى و الهام ولى فيض ره فرموده از باب التفات از غيبت بتكلّم است و نظائر آن در قرآن زياد است و بعضى گفتهاند مراد از ارائه تمام آيات بفرعون تمام معجزاتى است كه بموسى عليه السّلام داده شده بود و آن نه معجزه بود كه بجاى خود ذكر شده و خواهد
جلد 3 صفحه 511
شد و در اخبار ائمه اطهار اولى النهى باخيار و صلحا كه داراى اخلاق حسنه و اعمال صالحهاند و ائمه هدى عليهم السلام تفسير شده و ظاهرا مراد بيان افراد كامله است ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
مِنها خَلَقناكُم وَ فِيها نُعِيدُكُم وَ مِنها نُخرِجُكُم تارَةً أُخري (55)
از همين خاك خلق كرديم شما را و در همين خاك برميگردانيم شما را و از همين خاك بيرون ميآوريم شما را در اخبار دارد هر كس تربت او را از موضعي که خداوند معين فرموده ملائكه ميگيرند و داخل در نطفه ميكنند و پس از مردن آن نطفه را از او خارج ميكنند و از اينکه جهت ميت را بايد غسل داد و لكن اصل نطفه از همين مأكولات والدين است که از خاك خارج ميشود و آدم و حوّا هم از همين خاك خلق شدند و تفسير اخبار را هم ميتوان با اينکه معني تطبيق كرد که مفاد.
(مِنها خَلَقناكُم) باشد و پس از ذهاب روح از براي ميّت سه حالت است تا بدنش گرم است نجس است ولي غسل مسّ ميّت ندارد و چون سرد شد هم نجس است و هم غسل مسّ ميّت لازم ميشود و چون ميّت را غسل دادند هم بدن پاك ميشود و ديگر غسل مسّ ميّت هم ندارد و چون دفن شد بدن خاك ميشود.
(وَ فِيها نُعِيدُكُم) صدق ميكند و در قيامت همين خاك بدن ميشود و روح در او دميده ميشود و از قبر بيرون ميايد که مفاد.
(وَ مِنها نُخرِجُكُم تارَةً أُخري) است (تنبيهان) تنبيه اوّل اينكه ظاهرا اينکه آيه جزو كلام موسي با فرعون نباشد اينکه كلام الهيست که خداوند خبر ميدهد زيرا اگر كلام موسي بود مناسب بود مثل آيات قبل باشد بطور غياب که بفرمايد منها خلقكم و فيها يعيدكم و منها يخرجكم تارة اخري نه بنحو متكلّم مع الغير تنبيه دوّم در آيات شريفه هر جا که اختصاص بخداوند دارد و واسطه در بين نيست بنحو متكلّم وحده تعبير ميفرمايد مثل (إِنِّي أَنَا اللّهُ) و مثل (فَاعبُدنِي) و امثال اينها و هر كجا که بتوسط ملائكه باشد بنحو متكلّم مع الغير ادا فرموده مثل (إِنّا أَنزَلناهُ فِي لَيلَةِ القَدرِ) (إِنّا أَنزَلناهُ فِي لَيلَةٍ مُبارَكَةٍ) و امثال اينها.
47
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 55)- و به تناسب این که در بیان توحیدی این آیات، از آفرینش زمین و نعمتهای آن استفاده شده «معاد» را نیز با اشاره به همین زمین در این آیه بیان کرده، میفرماید: «از آن شما را آفریدیم و در آن باز میگردانیم، و از آن نیز شما را بار دیگر بیرون میآوریم» (مِنْها خَلَقْناکُمْ وَ فِیها نُعِیدُکُمْ وَ مِنْها نُخْرِجُکُمْ تارَةً أُخْری).
نکات آیه
۱ - ماده خلقت انسان ها، فراهم آمده از زمین و عناصر آن (جعل لکم الأرض ... منها خلقنکم ) مرجع ضمیر در «منها» «الأرض» در آیات قبل است.
۲ - بازگشت به اندرون زمین، سرنوشت همه انسان ها است. (و فیها نعیدکم )
۳ - آدمیان، پس از مرگ، بار دیگر از دل خاک خارج خواهند شد. (و منها نخرجکم )
۴ - مرگ و معاد، سرنوشت همه انسان ها است. (و فیها نعیدکم و منها نخرجکم )
۵ - خروج مجدد انسان از زمین و حیات تازه او، همانند آفرینش نخستین او از زمین خواهد بود. (و منها نخرجکم تارة أُخرى ) «تارة أخرى»; یعنى، بار دیگر گفتنى است که مرتبه اول بیرون آمدن انسان از خاک، همان خلقت اولیه او از نطفه است و بار دوم زمانى است که پس از مرگ مجدداً از زمین برانگیخته خواهد شد. «تارة أخرى» اشاره به همین تشابه دارد تا استعبادها را نیز تلویحاً رد کرده باشد.
۶ - آفرینش انسان از زمین و بازگشت دو باره او به آن و نیز رستاخیز و معاد او، به اراده و خواست خداوند است. (خلقنکم ... نعیدکم ... نخرجکم )
۷ - شناخت مظاهر طبیعت و اندیشه در آن، از راه هاى شناخت خداوند و ربوبیت و تدبیر او بر هستى است. (الذى جعل لکم الأرض ... لأُولى النهى ... تارة أُخرى ) مجموعه این آیات براى معرفى «ربّ» است. طریقه اى که قرآن در این آیات ارائه نموده، توجه دادن انسان به مظاهر طبیعت و تعقل در آن، براى شناخت خداوند و ربوبیت حاکم او بر صحنه هستى است.
۸ - آفرینش انسان، هدف دار و برنامه ریزى شده است. (منها خلقنکم ... و منها نخرجکم تارة أُخرى )
۹ - معاد، جسمانى است. (و منها نخرجکم تارة أُخرى )
موضوعات مرتبط
- آفرینش: شناخت مدبر آفرینش ۷
- انسان: انسان از زمین ۱; عنصر خلقت انسان ها۱; فرجام انسان ها۲ ، ۴; قانونمندى خلقت انسان ۸; مرگ انسان ها۴; معاد انسان ها۳، ۴; منشأ خلقت انسان ۶
- تشبیهات قرآن: تشبیه به خلقت انسان ۵; تشبیه معاد ۵
- تعقل: تعقل در آفرینش ۷
- خدا: آثار اراده خدا ۶; آثار مشیت خدا ۶; روش خدا شناسى ۷; شناخت ربوبیت خدا ۷
- زمین: بازگشت به زمین ۲; فواید زمین ۱; منشأ بازگشت به زمین ۶
- قرآن: تشبیهات قرآن ۵
- معاد: معاد جسمانى ۹; منشأ معاد ۶
منابع