آل عمران ١٩٨
ترجمه
آل عمران ١٩٧ | آیه ١٩٨ | آل عمران ١٩٩ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«نُزُلاً»: نوشیدنی و خوراکی که از مهمان در آغاز نزول، بدان پذیرائی میکنند. زاد و توشه. حال (جَنَّات) است.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
تفسیر نور (محسن قرائتی)
«198» لكِنِ الَّذِينَ اتَّقَوْا رَبَّهُمْ لَهُمْ جَنَّاتٌ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدِينَ فِيها نُزُلًا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَ ما عِنْدَ اللَّهِ خَيْرٌ لِلْأَبْرارِ
لكن براى كسانى كه نسبت به پروردگارشان پروا داشته باشند، باغهايى است كه نهرها از زير درختانش جارى است. آنان براى هميشه در آنجا هستند و اين پذيرايى (اوّليه) از جانب خداوند است و آنچه نزد خداست، براى نيكان بهتر است.
«1». بحار، ج 8، ص 199.
جلد 1 - صفحه 683
نکته ها
«نُزُل» نخستين چيزى است كه با آن از مهمان پذيرايى مىكنند. گويا خداوند با اين تعبير مىفرمايد: در برابر رفت و آمدهاى تجارى كفّار، شما از مدار تقوا و ايمان خارج نشويد، زيرا باغهاى بهشت، مقدّمهى پذيرايى از شما خواهد بود.
پیام ها
1- نعمتهاى دنيوى نسبت به نعمتهاى اخروى بىارزش است. «مَتاعٌ قَلِيلٌ ... ما عِنْدَ اللَّهِ خَيْرٌ»
2- تلاش و رفت و آمد براى كسب دنيا، با حفظ تقوا و توجّه به منافع اخروى مانعى ندارد. «لا يَغُرَّنَّكَ تَقَلُّبُ الَّذِينَ كَفَرُوا فِي الْبِلادِ .... لكِنِ الَّذِينَ اتَّقَوْا»
3- توجّه به نعمتهاى بهشتِ جاودان، سبب گرايش به تقوا و فريفته نشدن به بهرههاى قليل دنياست. «اتَّقَوْا رَبَّهُمْ لَهُمْ جَنَّاتٌ»
4- مقام ابرار بالاتر از متّقين است. «اتَّقَوْا، لَهُمْ جَنَّاتٌ، وَ ما عِنْدَ اللَّهِ خَيْرٌ لِلْأَبْرارِ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
لكِنِ الَّذِينَ اتَّقَوْا رَبَّهُمْ لَهُمْ جَنَّاتٌ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدِينَ فِيها نُزُلاً مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَ ما عِنْدَ اللَّهِ خَيْرٌ لِلْأَبْرارِ (198)
بعد از وعيد كفار، وعده ابرار را فرمايد:
تفسير اثنا عشرى، ج2، ص: 336
لكِنِ الَّذِينَ اتَّقَوْا رَبَّهُمْ: لكن آنانكه بترسند از پروردگار خود و به متاع دنيا مغرور نگشتند، لَهُمْ جَنَّاتٌ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ: براى ايشان است بوستانهائى كه جارى است در پيش قصرهاى آنها، نهرها از آب و شير و عسل و خمر، خالِدِينَ فِيها: در حالتى كه مخلد و دائم باشند در آن بهشتها، نُزُلًا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ: آن جنات و نعم غير متناهيه، پيش كشى است از جانب خداوند سبحان. هرگاه بهشت با نعمتهاى بىپايان، پيش كش مؤمنين باشد، بس ساير الطاف الهيه، هر آينه به درجات اعظم باشد، چنانچه فرموده: وَ رِضْوانٌ مِنَ اللَّهِ أَكْبَرُ «1». وَ ما عِنْدَ اللَّهِ خَيْرٌ لِلْأَبْرارِ: و آنچه نزد خدا باشد از الطاف خفيه كثيره دائمه، بهتر است مر نيكوكاران را از متاع حقير فانى كه فجّار در آن متقلبند.
«انس بن مالك» گويد: روزى حضرت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بر حصيرى از ليف خرما خفته بود. اصحاب آمدند، ديدند آن ليف در پهلوى حضرت اثر كرده. يكى از اصحاب گريست، عرض كرد: چگونه تصور اين معنى توان نمود كه «قيصر» و «كسرى» بر حرير و ديبا بنشينند و بخوابند و تو بر اين حصير؟ حضرت فرمود: باكى نيست، «لهم الدّنيا و لنا الآخرة»: براى ايشان دنيا، و براى ما آخرت است.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
لكِنِ الَّذِينَ اتَّقَوْا رَبَّهُمْ لَهُمْ جَنَّاتٌ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدِينَ فِيها نُزُلاً مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَ ما عِنْدَ اللَّهِ خَيْرٌ لِلْأَبْرارِ (198)
ترجمه
ولى آنانكه ترسيدند از پروردگارشان از براى ايشان بهشتهائى است كه ميرود از كنار آنها نهرها جاويدانيانند در آنها تشريفات مهمانى اى است از نزد خدا و آنچه نزد خدا است بهتر است براى نيكان.
تفسير
نهرها در زير قصرها يا كنار درختان جارى است از آب صافى و شير و شربت و شراب و تشريفات مهمانى خداوند بقدرى است كه نچشمى ديده و نه گوشى شنيده و نه بخاطر احدى خطور كرده و باز مقام رضوان و قرب الهى و سايه عرش براى نيكان بهتر است از بهشت و تمام نعم آن و بهترى بهشت و نعم آن از حيث مقدار و كيفيت و خلوص لذت و دوام مدت از دنيا و ما فيها و خود سرى چند روزه در آن محتاج به بيان نيست لذا تمام عقلاء و بزرگان دنيا در مقام تعارض آخرت را بر دنيا ترجيح دادهاند بلكه از دنيا زياده از قدرى كه موجب نيل بمقامات اخروى
جلد 1 صفحه 556
باشد اختيار ننمودند و نظر استقلالى بدنيا و ما فيها نداشتند
نظر آنانكه نكردند بدين مشتى خاك
الحق انصاف توان داد كه صاحب نظرند
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
لكِنِ الَّذِينَ اتَّقَوا رَبَّهُم لَهُم جَنّاتٌ تَجرِي مِن تَحتِهَا الأَنهارُ خالِدِينَ فِيها نُزُلاً مِن عِندِ اللّهِ وَ ما عِندَ اللّهِ خَيرٌ لِلأَبرارِ (198)
لكن كساني که پرهيزكار باشند از براي خدا از براي آنها است بهشتهايي که انهار جاريه از زير آنها ميگذرد و هميشه در آن بهشتها هستند و دائما براي آنها از جانب الهي موائد و تحف ميآيد و آنچه در نزد خدا دارند براي ابرار بهتر است از آنچه كفار در دار دنيا دارند.
لكن استدراك است بر خلاف آنچه قبلا ذكر شده براي كفار به اينكه
جلد 4 - صفحه 467
اهل تقوي آن نحوي که كفار گرفتار ميشوند نيستند بلكه بر خلاف آنها.
الَّذِينَ اتَّقَوا رَبَّهُم يعني خدا را منظور دارند و از مخالفت او پرهيز كنند و در اطاعت او مساهله و مسامحه نكنند.
لَهُم جَنّاتٌ تَجرِي مِن تَحتِهَا الأَنهارُ گذشت تفسير آن خالِدِينَ فِيها فنا و زوال ندارد و آخر ندارد ابد الاباد متنعم هستند.
نُزُلًا مِن عِندِ اللّهِ نزل چيزهاييست که ميزبان براي ميهمان ميآورد از اطعمه و اشربه و اكرام و احترام و اعزاز و سائر وسائل آسايش، اشاره به اينكه خداوند دائما براي آنها ميفرستد چنانچه ميفرمايد وَ لَدَينا مَزِيدٌ ق آيه 45.
وَ ما عِندَ اللّهِ خَيرٌ لِلأَبرارِ بهتر از زخارف دنيوي و مال و جاه است که كفار گرفتار آن شدهاند.
برگزیده تفسیر نمونه
نکات آیه
۱- بى ارزشى بهره ها و قدرت محدود کافران در دنیا، نسبت به نعمت جاودانه بهشت (متاع قلیل ثمّ ماویهم جهنّم ... لکن الّذین اتّقوا ربّهم لهم جنّات ... خالدین فیها)
۲- پرهیزکاران، جاودان در بهشت و برخوردار از نعمتهاى آن (لکن الّذین اتّقوا ربّهم لهم جنّات ... خالدین فیها)
۳- تلاش براى دستیابى به ثروت و امکانات مادى با حفظ تقوا، آسیبى به سعادت اخروى نمى رساند. (لا یغرّنک تقلّب الّذین کفروا فى البلاد ... لکن الّذین اتّقوا) «لکن»، براى استدراک توهمى است که از آیات قبل به ذهن مى رسد، و آن اینکه تلاش کافران براى به دست آوردن امکانات مادى، موجب جهنمى شدن آنهاست ; کلمه «لکن»، این توهم را از بین برده و بیان مى دارد که در صورت تقوا، کسب و ثروت ضررى به سعادت انسان وارد نمى سازد.
۴- توجّه به ربوبیّت الهى، زمینه گرایش به تقوا (لکن الّذین اتّقوا ربّهم)
۵- فریفته نشدن در برابر شوکت ظاهرى و قدرت اقتصادى کافران، از مصادیق تقواپیشگى است.* (لا یغرّنک تقلّب الّذین کفروا ... لکن الّذین اتّقوا ربّهم) نهى از فریفته شدن و آنگاه بشارت بهشت به تقواپیشگان، مى تواند اشاره به برداشت فوق باشد.
۶- هجرت، تحمّل آوارگى، آزار در راه خدا، جهاد و شهادت از نشانه هاى تقوا (فالّذین هاجروا و اخرجوا ... لکن الّذین اتّقوا ربّهم) مراد از «الّذین اتّقوا»، یا خصوص کسانى هستند که در آیه ۱۹۵ توصیف شدند و یا آنان، از مصادیق مورد نظر براى تقواپیشگان هستند.
۷- توجّه به بهشت جاودانه، موجب گرایش به تقوا و فریفته نشدن در برابر بهره هاى اندک دنیا (متاع قلیل ... لکن الّذین اتّقوا ربّهم لهم جنّات ... خالدین فیها)
۸- بهشت، داراى نهرها و باغهاى متعدد (لهم جنّات تجرى من تحتها الانهار)
۹- جریان نهرهاى متعدد، در زیر باغهاى بهشت (جنّات تجرى من تحتها الانهار)
۱۰- تقوا، زمینه برخوردارى از موهبت بهشت و نعمتهاى آن (لکن الّذین اتّقوا ربّهم لهم جنّات تجرى من تحتها الانهار خالدین فیها)
۱۱- بهشت جاودان با نهرهاى روان، مهیّا براى پذیرایى از پرهیزکاران (لهم جنّات تجرى من تحتها الانهار ... نزلا من عند اللّه)
۱۲- بهشت و بشارت خلود در آن، تنها بخشى از ضیافت الهى براى تقواپیشگان است. (نزلا من عند اللّه) کلمه «نزل»، به چیزهایى گفته مى شود که در آغاز ورود میهمان براى پذیرایى از وى فراهم مى گردد.
۱۳- نیکى در تقواپیشگى است، و تقواپیشگان نیکوکارند. (لکن الّذین اتّقوا ربّهم ... و ما عند اللّه خیر للابرار) برداشت فوق بر این مبناست که «ال» در «الابرار»، عهد ذکرى و اشاره به «الّذین اتّقوا» باشد ; یعنى «ما عند اللّه خیر للّذین اتّقوا»، بنابراین نام بردن تقواپیشگان به ابرار، اشاره به برداشت فوق است.
۱۴- بهترین پاداش الهى، از آنِ ابرار و نیکان است. (و ما عند اللّه خیر للابرار) برداشت فوق بر این مبناست که «للابرار»، خبر دوّم براى «ما»ى موصوله باشد، نه متعلّق به «خیر».
۱۵- پاداش ابرار، پاداشى عظیم، توصیف ناپذیر و برتر از بهشت و مواهب آن مى باشد. (و ما عند اللّه خیر للابرار) مراد از «ما عند اللّه»، مى تواند پاداشى غیر از بهشت و مواهب آن باشد و بیان آن به صورت مبهم، حاکى از عظمت و وصف ناپذیرى آن است.
۱۶- پاداش اصلى و برتر نیکان و ابرار، در پیشگاه خداوند است. (و نزلا من عند اللّه و ما عند اللّه خیر للابرار)
۱۷- ابرار داراى مقام و منزلتى والاتر از تقواپیشگان (و لکن الّذین اتّقوا ربّهم لهم جنّات ... نزلا من عند اللّه و ما عند اللّه خیر للابرار) تفاوت تعبیر در پاداش («نزلاً» براى تقواپیشگان و «ما عند اللّه» براى ابرار) شاهد بر این است که منزلت ابرار منزلتى غیر از تقواپیشگى و والاتر از آن است.
۱۸- ارزشمندى تقوا و نیکوکارى و مقام والاى پرهیزکاران و نیکوکاران (لکن الّذین اتّقوا ربّهم ... و ما عند اللّه خیر للابرار)
روایات و احادیث
۱۹- مرگ مؤمن به دلیل اینکه راه رسیدنش به بهشت است، براى او خیر مى باشد. (و ما عند اللّه خیر للابرار) امام باقر (ع) فرمود: ... الموت خیر للمؤمن لانّ اللّه یقول «و ما عند اللّه خیر للابرار».[۱]
موضوعات مرتبط
- اذیت:۶
- ارزشها: ضد ارزشها ۱
- بهشت: باغهاى بهشت ۸، ۹ ; جاودانگى بهشت ۱، ۷، ۱۱ ; جاودانگى در بهشت ۱۲ ; موجبات بهشت ۱۰ ; نعمتهاى بهشت ۱، ۲، ۱۰ ; نهرهاى بهشت ۸، ۹، ۱۱
- بهشتیان: جاودانگى بهشتیان ۲
- پاداش:۱۴، ۱۵، ۱۶
- تبعید:۶
- تقوا: آثار تقوا ۳، ۶، ۱۰ ; زمینه تقوا ۴، ۷ ; فضیلت تقوا ۱۸ ; موارد تقوا ۵، ۱۳
- جهاد:۶
- خدا: پاداشهاى خدا ۱۴ ; ربوبیت خدا ۴ ; مهمانى خدا ۱۲
- دنیا: امکانات دنیوى ۱، ۳، ۵، ۷ ; تلاش براى دنیا ۳
- راه خدا:۶
- سعادت: اخروى ۳
- شهادت:۶
- علم: آثار علم ۴
- کافران: امکانات دنیوى کافران ۱، ۵ ; قدرت کافران ۵
- گمراهى: موانع گمراهى ۷
- متقین: بشارت به متقین ۱۲ ; فضایل متقین ۱۷، ۱۸ ; متقین در بهشت ۲، ۱۱، ۱۲ ; نیکى متقین ۱۳
- مرگ:۱۹
- مؤمنان: فرجام مؤمنان ۱۹ ; مرگ مؤمنان ۱۹
- نیکان: پاداش نیکان ۱۴، ۱۵، ۱۶ ; فضایل نیکان ۱۶، ۱۷، ۱۸
- نیکى: آثار نیکى ۱۳ ; ارزش نیکى ۱۸
- هجرت:۶
منابع
- ↑ تفسیر عیاشى، ج ۱، ص ۲۱۲، ح ۱۷۸ ; تفسیر برهان، ج ۱، ص ۳۳۳، ح ۱۱.