يونس ٧٠: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(افزودن جزییات آیه)
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
 
خط ۴۲: خط ۴۲:
المیزان=
المیزان=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۱۰#link76 | آيات ۷۰ - ۵۷، سوره يونس]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۱۰#link76 | آيات ۵۷ - ۷۰ سوره يونس]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۱۰#link77 | توضيح معناى مفردات آيه شريفه : ((موعظه ))، ((شفاء لما فى الصدور))، ((هدى)) و ((رحمت ))]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۱۰#link77 | مراد از این که فرمود: قرآن، موعظه و شفاء و رحمت برای مؤمنان است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۱۰#link78 | اشاره به معناى ((رحمان )) و ((رحيم )) و مراد از اينكه قرآن براى مؤ منين رحمت است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۱۰#link80 | مراد از فضل و رحمت خدا، در آيه: «قُل بِفَضلِ اللّهِ وَ بِرَحمَتِهِ ...»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۱۰#link79 | توصيف قرآن به بيان جامعى است براى همه آثار طيب و نيكوى قرآن كريم]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۱۰#link81 | وجه اين كه از دادن روزى، به «انزال روزى» تعبیر شده]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۱۰#link80 | مراد از فضل خدا و رحمت خدا در آيه شريفه :((قل بفضل اللّه و برحمته ...))]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۱۰#link82 | بيان اين كه هر حكمى، بايد به اذن خدا باشد]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۱۰#link81 | وجه اينكه از دادن روزى به ((انزال )) روزى تعبير شده ، با اينكه رزق آدميان در زميناست]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۱۱#link84 | سلطنت و احاطه تامّ خداوند متعال، بر اعمال بشر]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۱۰#link82 | بيان اينكه هر حكمى بايد به اذن خدا باشد. و حكم مختص به خدا است . و طرح دو شبههدر اين زمينه و پاسخ به آن دو شبهه]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۱۱#link85 | معناى «ولايت» و مراد از این که: «خدا، ولیّ مؤمنان است»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۱۰#link83 | حكم خدا منطبق بر فطرت ، هماهنگ با نظام خلقت و همسوى حركت انسان به سوى هدفكمالى او است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۱۱#link87 | معنای آیه: «لَا خَوفٌ عَلَيهِم وَ لَا هُم يَحزَنُون»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۱۱#link84 | سلطنت و احاطه تام الهى بر اعمال بشر، شهادت و عملى استكامل و فراگيرنده همه اعمال از همه خلايق حتى پيامبر خدا(ص )]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۱۱#link89 | تسلى دادن به پيامبر «ص»: از سخنان جاهلانه مشركان، رنجیده نشو، زيرا «عزّت»، از آنِ خداست]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۱۱#link85 | معناى ((ولايت )) و مراد از ولايت خدا]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۱۲#link90 | استدلال محال بودن فرزند داشتن خداى تعالى]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۱۱#link86 | اشاره به مراتب ايمان و بيان اينكه خداى تعالى ولى مؤ منين است كه از مرتبه بالاىايمان برخوردارند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۱۲#link91 | بحث روايتى: (چند روایت ذیل آیات گذشته)]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۱۱#link87 | توجيه و توضيحى در مورد اينكه خداى ، ترس و اندوهى ندارند و بيان اينكه اطلاق جمله: ((لاخوف عليهم و لا هم يحزنون )) شامل نفى ترس و اندوه هم در دنيا و هم در آخرت مىشود]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۱۲#link93 | رواياتى درباره معناى ولايت خدا و وصف اولياء اللّه]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۱۱#link88 | بررسى سخن يكى از مفسرين درباره نفى ترس و اندوه اولياى خدا و رد آن گفته]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۱۲#link95 | چند روايت درباره «رؤيا» و اقسام آن]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۱۱#link89 | تسلى دادن به پيامبر (ص ) كه از سخنان جاهلانه مشركين نرنجد زيرا ((عزت از آنخداست )) و ((خدا سميع و عليم است ))]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۱۲#link90 | استدلال براى محال بودن فرزند داشتن خداى تعالى ، در برابر مشركين كه گفتند:((اتخذ اللّه ولدا))]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۱۲#link91 | بحث روايتى ۱۴۰]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۱۲#link92 | چند روايت در مورد مراد از فضل و رحمت خدا در:((قل بفضل اللّه و برحمته ...))]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۱۲#link93 | رواياتى درباره معناى ولايت خدا و وصف اولياءاللّه]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۱۲#link94 | چند روايت در تفسير ((بشرى )) داشتن اولياء اللّه در دنيا و آخرت (لهم البشرى فىالحيوة الدنيا و فى الاخرة )]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۱۲#link95 | چند روايت درباره رؤ يا و اقسام آن]]


}}
}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۹ آبان ۱۴۰۳، ساعت ۰۳:۳۲

کپی متن آیه
مَتَاعٌ‌ فِي‌ الدُّنْيَا ثُمَ‌ إِلَيْنَا مَرْجِعُهُمْ‌ ثُمَ‌ نُذِيقُهُمُ‌ الْعَذَابَ‌ الشَّدِيدَ بِمَا کَانُوا يَکْفُرُونَ‌

ترجمه

بهره‌ای (ناچیز) از دنیا دارند؛ سپس بازگشتشان بسوی ماست؛ و بعد، به آنها مجازات شدید به سزای کفرشان می‌چشانیم!

|برخوردارى [اندكى‌] در اين دنياست، سپس بازگشتشان به سوى ماست، آن‌گاه به خاطر اين كه كفر مى‌ورزيدند عذاب سختشان مى‌چشانيم
بهره‌اى [اندك‌] در دنيا [دارند]. سپس بازگشتشان به سوى ماست. آنگاه به [سزاى‌] آنكه كفر مى‌ورزيدند، عذاب سخت به آنان مى‌چشانيم.
(این گفتار باطل، همه برای طمع) متاع دنیاست، سپس بازگشتشان به سوی ما خواهد بود و ما آنها را به کیفر کفرشان عذابی سخت بچشانیم.
در دنیا [بهره آنان از دروغ بستن] بهره ای [اندک] است؛ آن گاه بازگشتشان به سوی ماست؛ سپس به آنان به کیفر آنکه کفر می ورزیدند، عذابی سخت می چشانیم.
برخوردارى از دنيا، آنگاه بازگشتشان به سوى ما. سپس به كيفر كفرورزيدنشان عذابى سختشان مى‌چشانيم.
بهره‌وری [گذرایی‌] در دنیاست، سپس بازگشتشان به سوی ماست، آنگاه عذاب شدید را به خاطر کفرورزیدنشان به ایشان می‌چشانیم‌
آنها در اين جهان برخورداريى دارند سپس بازگشتشان به ماست، آنگاه به سزاى آنكه كفر مى‌ورزيدند عذاب سخت به آنان بچشانيم.
(با این حرفها چند روزی مردم را اغفال کردن و چند صباحی به مال و منال دنیا رسیدن) بهره‌گرفتنی از این دنیا است. سپس به سوی ما برمی‌گردند و آن گاه ما عذاب شدید (دوزخ) را به سبب کفری که ورزیده‌اند بدانان می‌چشانیم.
(این‌) بهره‌ای است اندک در دنیا؛ سپس بازگشتشان تنها به سوی ماست. پس آن‌گاه به (سزای) آنچه کفر می‌ورزیده‌اند، عذابی سخت به آنان می‌چشانیم.
کامیابی است در دنیا و سپس بسوی ما است بازگشت ایشان پس بچشانیمشان عذاب سخت را بدانچه بودند کفر می‌ورزیدند

Some enjoyment in this world; then to Us is their return; then We will make them taste the severe punishment on account of their disbelief.
ترتیل:
ترجمه:
يونس ٦٩ آیه ٧٠ يونس ٧١
سوره : سوره يونس
نزول : ٤ هجرت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ١٣
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«مَتَاعٌ»: برخورداری ناچیز. کالای اندک. تنوین آن بیانگر تقلیل و تحقیر است.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


مَتاعٌ فِي الدُّنْيا ثُمَّ إِلَيْنا مَرْجِعُهُمْ ثُمَّ نُذِيقُهُمُ الْعَذابَ الشَّدِيدَ بِما كانُوا يَكْفُرُونَ «70»

بهره‌اى اندك در دنيا دارند، سپس بازگشت آنان به سوى ماست، آنگاه به سزاى كفرشان، عذاب سخت به آنان مى‌چشانيم.

نکته ها

«مَتاعٌ» و «متعه»، به بهره‌گيرى كوتاه مدّت گفته مى‌شود. از آنجا كه بهره‌ورى انسان از دنيا و نعمت‌هاى آن كوتاه است، لذا قرآن در مورد امور دنيوى تعبير «متاع» را به كار برده است.

سؤال: اگر افترازنندگان رستگار نمى‌شوند، پس چرا در زندگى مادّى آنان را در رفاه بيشترى مى‌بينيم؟

پاسخ: اين رفاه و كاميابى موقّت است، «مَتاعٌ فِي الدُّنْيا» ولى كيفر اصلى آنان در آخرت و زمانى است كه به سوى او بازگردند.

پیام ها

1- آنان كه افرادى را به اميد شفاعت، فرزند خدا مى‌دانند، به هدفشان نمى‌رسند.

قالُوا اتَّخَذَ اللَّهُ وَلَداً ... لا يُفْلِحُونَ‌

2- كاميابى موقّت اگر عذاب دائمى در پى داشته باشد، بى‌ارزش است. «مَتاعٌ فِي الدُّنْيا، نُذِيقُهُمُ الْعَذابَ الشَّدِيدَ»

3- لذّت‌هاى دنيا زودگذر است. «مَتاعٌ فِي الدُّنْيا»

4- ياد معاد، از عوامل بازدارنده از انحراف وگناه است. «إِلَيْنا مَرْجِعُهُمْ»

5- دروغ بستن به خداوند با انواع بدعت‌ها، تحريف‌ها، تفسير به رأى‌ها و فرزند قراردادن براى او، كفر است. «بِما كانُوا يَكْفُرُونَ»

تفسير نور(10جلدى)، ج‌3، ص: 600

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



مَتاعٌ فِي الدُّنْيا ثُمَّ إِلَيْنا مَرْجِعُهُمْ ثُمَّ نُذِيقُهُمُ الْعَذابَ الشَّدِيدَ بِما كانُوا يَكْفُرُونَ (70)

مَتاعٌ فِي الدُّنْيا: براى ايشان است بهره و حظى در دنيا كه برخوردار شوند ايام كمى و زائل گردد به اندكى. ثُمَّ إِلَيْنا مَرْجِعُهُمْ‌: پس به سوى حكم ما

ج5، ص 362

است بازگشت ايشان. ثُمَّ نُذِيقُهُمُ الْعَذابَ الشَّدِيدَ: پس بچشانيم ايشان را عذاب جهنم كه سخت است الم آن. بِما كانُوا يَكْفُرُونَ‌: به سبب كفرى كه اختيار كرده بودند.

تبصره- آيه شريفه تهديد و وعيد است مكذبين و مفترين را از عذاب الهى، و تحذير از كفر و دروغ و افترا و نسبت ناشايسته به ساحت جلال كبريائى، و تنبيه بر آنكه دروغ و افتراى بر خداى تعالى عاقبتش وخيم و مآلش عذاب اليم خواهد بود.

در كافى‌ «1» شريف به سند صحيح از محمد بن مسلم كه شنيدم حضرت باقر عليه السّلام مى‌فرمود: كلّ شى‌ء يجرّه الاقرار و التّسليم فهو الايمان و كلّ شى‌ء يجرّه الانكار و الجحود فهو كفر.

يعنى: هر چيزى كه از لوازم و توابع اقرار و تسليم باشد مثل اعمال صالحه و اخلاق فاضله و پرهيز از معاصى، پس آن داخل در ايمان است به اعتبارى، و مكمل ايمان است به اعتبار ديگر. و هر چيزى كه از لوازم و توابع و آثار انكار و جحود باشد مانند افعال قبيحه و ملكات شنيعه، داخل در كفر و از مكملات آن يا از طرق مؤديه به كفر است، زيرا معاصى و محرمات طرقى هستند كه اصرار و دوام بر آنها منجر به كفر خواهد شد.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


قالُوا اتَّخَذَ اللَّهُ وَلَداً سُبْحانَهُ هُوَ الْغَنِيُّ لَهُ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ إِنْ عِنْدَكُمْ مِنْ سُلْطانٍ بِهذا أَ تَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ (68) قُلْ إِنَّ الَّذِينَ يَفْتَرُونَ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ لا يُفْلِحُونَ (69) مَتاعٌ فِي الدُّنْيا ثُمَّ إِلَيْنا مَرْجِعُهُمْ ثُمَّ نُذِيقُهُمُ الْعَذابَ الشَّدِيدَ بِما كانُوا يَكْفُرُونَ (70)

ترجمه‌

گفتند گرفت خدا فرزندى منزّه است او او است بى‌نياز مر او را است آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است نيست نزد شما هيچ حجّتى بر اين آيا ميگوئيد نسبت بخدا آنچه را نميدانيد

بگو همانا آنانكه مى‌بندند بر خدا دروغ را رستگار نميشوند

بهره‌اى است در دنيا پس بسوى ما است باز گشت ايشان پس ميچشانيم آنها را عذاب سخت براى آنكه بودند كه كافر ميشدند.

تفسير

جمعى از كفّار قريش ميگفتند ملائكه دختران خدايند و يهود معتقد بودند عزير پسر خدا است و نصارى مسيح را پسر خدا ميدانستند و چون بآنها اعتراض ميشد كه توالد و تناسل ملازم با ازدواج و جسميّت است ميگفتند خدا آنانرا برسم اولادى قبول كرده و ولد گرفته لذا خداوند آنها را اولا به تنزيه ذات احديّت از هر نقص ردّ فرموده كه مفاد كلمه سبحانه است و مفيد تعجّب است از مقاله فاسده آنها و ثانيا بيان فرموده كه اتّخاذ ولد بواسطه ضعف و فقر و احتياج است و خداوند بى‌نياز از ماسوى است و تمام مخلوق آسمانها و زمين مملوك و مقهور اراده اويند پس چه احتياج به اتّخاذ ولد دارد و ثالثا نفى حجّت از دعاوى آنها فرموده براى اشاره بآنكه ادّعاء بدون دليل پذيرفته نيست و در خاتمه توبيخ و ملامت شده‌اند بر جهالت و نادانى و نسبت دادن آنها بخداوند امرى را كه مبرّى از آنست و آنها هم علم بآن ندارند چون از اقامه برهان بر آن عاجز شدند و قول بدون دليل جهل است و در دو آيه اخيره تصريح‌


جلد 3 صفحه 34

شده است كه اين قبيل افتراء بستن بخدا موجب كفر و خلود در آتش و نديدن روى فلاح و رستگارى است چند روزى در اين دنياى دنى بايد باين موهومات سر گرم باشند تا اجل آنها برسد و در پيشگاه الهى با روى سياه حاضر شوند و بجزاى عقائد باطله و اعمال فاسده خودشان برسند.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


89مَتاع‌ٌ فِي‌ الدُّنيا ثُم‌َّ إِلَينا مَرجِعُهُم‌ ثُم‌َّ نُذِيقُهُم‌ُ العَذاب‌َ الشَّدِيدَ بِما كانُوا يَكفُرُون‌َ (70)

كساني‌ ‌که‌ رستگار نيستند يك‌ زندگاني‌ مختصري‌ ‌در‌ دنيا دارند ‌پس‌ ‌از‌ ‌آن‌ بسوي‌ ‌ما مراجعت‌ ميكنند ‌پس‌ ‌از‌ ‌آن‌ ميچشانيم‌ ‌آنها‌ ‌را‌ عذاب‌ سختي‌ بسبب‌ آنچه‌ ‌که‌ بودند كافر ميشدند.

مَتاع‌ٌ فِي‌ الدُّنيا متاع‌ دنيا همين‌ خورد و خوراك‌ و شهوت‌راني‌ و هواپرستي‌ چيز ديگري‌ نيست‌ و ‌اينکه‌ متاع‌ دنيوي‌ اولا مقرون‌ ببلاهاي‌ زيادي‌ ‌است‌ زيرا احدي‌ نائل‌ بمطلوب‌ ‌خود‌ نميشود و ‌لو‌ ‌هر‌ چه‌ بالا رود (فريدون‌ بملك‌ جهان‌ نيم‌ سير) و دائما ‌در‌ هم‌ّ و غم‌ و زد و خورد ‌است‌ بعلاوه‌ بلاهاي‌ گوناگون‌ ‌که‌ بانسان‌ ‌از‌ اطراف‌ متوجه‌ ميشود و نميداند يك‌ ساعت‌ ‌بعد‌ چه‌ پيشامدي‌ ميشود.

و ثانيا ‌با‌ هزار حسرت‌ و زحمت‌ ميگذارد و ميرود و بزرگان‌ ‌براي‌ دنيا مثلهاي‌ زيادي‌ زده‌اند مثل‌ اينكه‌ چاهي‌ ‌است‌ ‌که‌ انسان‌ ‌را‌ ‌در‌ وسط ‌آن‌ بطنابي‌ بسته‌ نظر ببالا ميكنند دو موش‌ سياه‌ و سفيد دارند نخ‌ نخ‌ ‌اينکه‌ طناب‌ ‌را‌ پاره‌ ميكنند و ‌در‌ ته‌ چاه‌ افعي‌ دهان‌ باز كرده‌ ‌براي‌ بلعيدن‌ ‌آن‌ و ‌در‌ اطراف‌ چاه‌ عسل‌ مخلوط بگل‌ و زنبورهاي‌ زياد باطراف‌ چاه‌ باين‌ عسلها ريخته‌ ‌اينکه‌ انسان‌ ‌با‌ ‌اينکه‌ زنبورها زد و خورد كند و ‌اينکه‌ عسلهاي‌ مخلوط ‌را‌ جمع‌آوري‌ كند. چاه‌ بمنزله‌ دنيا، طناب‌ عمر، موش‌ سياه‌ و سفيد شب‌ و روز، افعي‌ قبر، عسل‌ زخارف‌ دنيوي‌ مخلوط ببلاها، زنبورها اهل‌ دنيا و امثله‌ ديگري‌ و ‌در‌ قرآن‌ مجيد ميفرمايد قُل‌ مَتاع‌ُ الدُّنيا قَلِيل‌ٌ ثُم‌َّ إِلَينا مَرجِعُهُم‌ ‌پس‌ ‌از‌ انقضاء عمر و حلول‌ موت‌ ‌در‌ عالم‌ آخرت‌ زنده‌ ميشوند و ‌در‌ پيشگاه‌ عظمت‌ پروردگار حاضر ميشوند ثُم‌َّ نُذِيقُهُم‌ُ العَذاب‌َ الشَّدِيدَ بدون‌ حساب‌ و نامه‌ عمل‌ و ميزان‌ و صراط ‌در‌ جهنم‌ مياندازيم‌ ‌آنها‌ ‌را‌ ‌که‌ عذاب‌ شديد دارد ابد الاباد بِما كانُوا يَكفُرُون‌َ اهل‌ محشر بعضي‌ بدون‌ حساب‌ داخل‌ بهشت‌

جلد 10 - صفحه 427

ميشوند و ‌آنها‌ مؤمنيني‌ هستند ‌که‌ بدون‌ گناه‌ وارد محشر شوند ‌ يا ‌ گناه‌ نكردند ‌ يا ‌ توبه‌ كردند ‌ يا ‌ بيك‌ وسائلي‌ آمرزيده‌ شدند، و بعضي‌ بدون‌ حساب‌ داخل‌ جهنم‌ ميشوند آنهايي‌ ‌که‌ بدون‌ ايمان‌ ‌از‌ دنيا رفتند زيرا ‌اگر‌ عملي‌ داشته‌ باطل‌ بوده‌ چون‌ ايمان‌ شرط صحت‌ ‌کل‌ اعمال‌ ‌است‌، و بعضي‌ ‌را‌ رها ميكنند مثل‌ قاصرين‌ ‌از‌ كفار، اطفال‌، مجانين‌، سفهاء، دوردستان‌ و امثال‌ اينها و كساني‌ ‌که‌ ‌در‌ معرض‌ حساب‌ و ميزان‌ و نامه‌ عمل‌ و صراط ‌در‌ ميآيند كساني‌ هستند ‌که‌ خَلَطُوا عَمَلًا صالِحاً وَ آخَرَ سَيِّئاً عَسَي‌ اللّه‌ُ أَن‌ يَتُوب‌َ عَلَيهِم‌ برائه‌ ‌آيه‌ 103 باختلاف‌ مراتب‌

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 70)- فرضا که آنها بتوانند با دروغها و افتراهای خود چند صباحی به مال و منال دنیا برسند «این تنها یک متاع زود گذر این جهان است، سپس بازگشتشان به سوی ماست و ما عذاب شدید را در مقابل کفرشان به آنها می‌چشانیم» (مَتاعٌ فِی الدُّنْیا ثُمَّ إِلَیْنا مَرْجِعُهُمْ ثُمَّ نُذِیقُهُمُ الْعَذابَ الشَّدِیدَ بِما کانُوا یَکْفُرُونَ).

نکات آیه

۱ - امکانات دنیوى و بهره جویى از آن، ناچیز، محدود و ناپایدار است. (متع فى الدنیا ثم إلینا مرجعهم)

۲ - برخوردارى مشرکان و کافران از رفاه و در اختیار داشتن امکانات دنیوى، نشان رستگارى آنان نیست. (لا یفلحون. متع فى الدنیا) جمله «متاع فى الدنیا» پاسخ از پرسش مقدر است ; یعنى، بعد از اینکه خداوند درباره مشرکان افترازننده فرمود: «آنان رستگار نخواهند بود»، این سؤال پیدا مى شود که: پس آن همه رفاه و برخوردارى از امکانات دنیوى در زندگى آنان چه معنایى دارد؟ خداوند پاسخ داد: «متاع فى الدنیا ... ».

۳ - کافران و مشرکان، از بازگشت به سوى خداوند مفرّى ندارند. (متع فى الدنیا ثم إلینا مرجعهم)

۴ - عالمِ پس از مرگ، عرصه بازگشت انسانها به سوى خداوند است. (متع فى الدنیا ثم إلینا مرجعهم)

۵ - کافران و مشرکان، در جهان آخرت عذاب شدیدى را خواهند چشید. (الذین یفترون على اللّه الکذب ... ثم نذیقهم العذاب الشدید بما کانوا یکفرون)

۶ - استمرار و پافشارى بر شرک و کفر، موجب گرفتار شدن به عذاب شدید در قیامت است. (ثم نذیقهم العذاب الشدید بما کانوا یکفرون)

۷ - انتساب فرزند به خدا، بدعت در دین و افترا و دروغ بستن به او، کفر و موجب عذاب شدید اخروى است. (الذین یفترون على اللّه الکذب ... إلینا مرجعهم ثم نذیقهم العذاب الشدید بما کانوا یکفرون)

۸ - رهایى از عذاب سخت اخروى، فلاح و رستگارى است. (لا یفلحون. متع فى الدنیا ثم إلینا مرجعهم ثم نذیقهم العذاب الشدید)

موضوعات مرتبط

  • افترا: آثار افترا به خدا ۷
  • امکانات مادى: امکانات مادى و رستگارى ۲ ; محدودیت امکانات مادى ۱ ; ناپایدارى امکانات مادى ۱
  • بازگشت به خدا: ۴ حتمیت بازگشت به خدا ۴ ۳
  • بدعت: موارد بدعت ۷
  • خدا: خدا و فرزند ۷
  • رستگارى: موارد رستگارى ۸
  • شرک: آثار اصرار بر شرک ۶
  • عذاب: اهل عذاب ۵ ; مراتب عذاب ۵، ۶ ; مراتب عذاب اخروى ۷ ; موجبات عذاب اخروى ۶، ۷ ; نجات از عذاب اخروى ۸
  • کافران: امکانات مادى کافران ۲ ; حتمیت مرگ کافران ۳ ; رفاه کافران ۲ ; عذاب اخروى کافران ۵
  • کفر: آثار اصرار بر کفر ۶ ; موارد کفر ۷
  • مرگ: عالم پس از مرگ ۴
  • مشرکان: امکانات مادى مشرکان ۲ ; حتمیت مرگ مشرکان ۳ ; رفاه مشرکان ۲ ; عذاب اخروى مشرکان ۵

منابع