الأعراف ٣٧
کپی متن آیه |
---|
فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ کَذِباً أَوْ کَذَّبَ بِآيَاتِهِ أُولٰئِکَ يَنَالُهُمْ نَصِيبُهُمْ مِنَ الْکِتَابِ حَتَّى إِذَا جَاءَتْهُمْ رُسُلُنَا يَتَوَفَّوْنَهُمْ قَالُوا أَيْنَ مَا کُنْتُمْ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ قَالُوا ضَلُّوا عَنَّا وَ شَهِدُوا عَلَى أَنْفُسِهِمْ أَنَّهُمْ کَانُوا کَافِرِينَ |
ترجمه
الأعراف ٣٦ | آیه ٣٧ | الأعراف ٣٨ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«نَصِیبَهُمْ مِنَ الْکِتَابِ»: قسمت مقدّر روزی. مدّت معیّن عمر. «الْکِتَابِ»: مقدّر. نوشته شده. مصدر است و به معنی اسم مفعول یعنی مکتوب است. «یَتَوَفَّوْنَهُمْ»: آنان را میمیرانند. جان آنان را میگیرند. «کُنتُمْ تَدْعُونَ»: عبادت میکردید. به فریاد میخواندید و استمداد می طلبیدید. «ضَلُّوا عَنَّا»: از ما نهان و ناپیدا شدهاند و به ترک ما گفتهاند. (ضَلُّوا) در اینجا به معنی (غابُوا) است. «شَهِدُوا»: گواهی دادند. اعتراف نمودند.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
قُلْ إِنَ الَّذِينَ يَفْتَرُونَ... (۵)
مَتَاعٌ فِي الدُّنْيَا ثُمَ إِلَيْنَا... (۳) وَ مَنْ کَفَرَ فَلاَ يَحْزُنْکَ... (۱) نُمَتِّعُهُمْ قَلِيلاً ثُمَ... (۰)
تفسیر
- آيات ۳۷ - ۵۴، سوره اعراف
- مراد از افترا بر خدا به كذب در آيه (( فمن اظلم ممن افترى ...(( شرك ورزيدن به خداو انكار توحيد است .
- مشاجره و گفتگوى دوزخيان با يكديگر
- جمله : (( لاتكلّف نفسا الّا وسعها(( مفيد رفع نگرانى از عدم قدرت بر انجام دادن جميعاعمال صالح است .
- معناى (( غل (( و اشاره به اينكه غل از بزرگترين ناملايمات است .
- توضيحى در مورد تعبير به اينكه مؤ منين بهشت را به ارث مى برند.
- وجه اختلاف تعبير در (( وعدنا ربنا(( و (( وعد ربكم (( در آيه شريفه
- اشاره به نفوذ حكم و امر انسان در قيامت
- معناى (( اعراف (( و مراد از آن در آيه شريفه
- رجال اعراف از طايفه جن يا ملك نيستند
- مراد از رجال اعراف ، مستضعفين نيستند
- اصحاب اعراف از جنس بشر هستند و خصوصياتى كه براى آنان ذكر شده با جمله : (( والامر يومئذ للّه (( منافات ندارد
- اشاره به اقوال متعددى كه درباره معناى اعراف و مراد از اصحاب اعراف گفته شده است .
- روايتى از آلوسى درباره مراد از رجال اعرافنقل كرده و صاحب المنار آن را بى اعتبار دانسته است .
- سخن ما با صاحب المنار كه با مقايسه مسائل قيامت با نظام جارى در دنيا روايت مذكور رامردود دانسته است .
- دو قول ديگر در معناى اعراف و بيان اصول اقوال در مسئله اعراف
- معناى اعراف در قرآن
- دلالت جمله : (( الذين اتّخذوا دينهم لهوا و لعبا(( بر اينكه انسان ناچار از تدين به ديناست .
- بحث روايتى (در ذيل آيات شريفه )
- روايتى از پيغمبر اكرم (ص ) درباره كيفيت مرگ مؤ من و كافر
- چند روايت ديگر درباره جهنم كافر و اهل دوزخ
- رواياتى در اين باره كه مراد از (( مؤ ذن (( در (( و اذّن مؤ ذن بينهم ...(( على (ع ) مىباشد
- مؤ ذن بودن على عليه السلام و اعلام حكم خداوند توسط او در آخرت ازفضائل آن حضرت به حساب مى آيد.
- رواياتى درباره اصحاب اعراف
- اشكال وارد بر رواياتى كه اصحاب اعراف را به كسانى كه داراى حسنات و سيئاتمساوى هستند تفسير مى كنند.
- چند روايت در مورد اينكه ائمه اهل بيت عليهم السلام اصحاب اعراف هستند.
تفسیر نور (محسن قرائتی)
فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرى عَلَى اللَّهِ كَذِباً أَوْ كَذَّبَ بِآياتِهِ أُولئِكَ يَنالُهُمْ نَصِيبُهُمْ مِنَ الْكِتابِ حَتَّى إِذا جاءَتْهُمْ رُسُلُنا يَتَوَفَّوْنَهُمْ قالُوا أَيْنَ ما كُنْتُمْ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ قالُوا ضَلُّوا عَنَّا وَ شَهِدُوا عَلى أَنْفُسِهِمْ أَنَّهُمْ كانُوا كافِرِينَ «37»
«1». التحقيق فى كلمات القرآن.
جلد 3 - صفحه 60
پس كيست ستمكارتر از كسى كه بر خداوند دروغ بندد، يا آيات او را تكذيب كند؟ آنان بهرهى خود را از (دنيا به مقدارى كه در) كتاب (الهى كه براى آنان نوشته شده) خواهند برد، تا آنكه چون فرستادگان ما براى گرفتن جانشان به سراغ آنان آيند، گويند: كجاست آنچه (و آنكه) به جاى خداوند مىخوانديد؟ گويند: همه از ديد ما ناپديد ونابود شدند. و آنان عليه خود شهادت مىدهند كه كافر بودهاند.
نکته ها
مراد از افترا بر خداوند در آيات قرآن، معمولًا شرك به خداوند است. «1» البتّه حلال و حرام كردن چيزى بدون دليل هم بدعت و افتراى بر خداست، چنانكه تكذيب پيامبران نيز نوعى نسبت دروغ به خدا دادن است.
در قرآن، 15 مرتبه افرادى به عنوان ظالمترين مردم معرّفى شدهاند، يعنى كسانى كه هم به خود و شخصيّت خود ظلم كردهاند و هم به اجتماع، و ريشهى همهى آنها شرك، كفر و عناد بوده است. «2»
عبارت «نَصِيبُهُمْ مِنَ الْكِتابِ»، شامل رزق و روزى، حيات و مرگ، سعادت و شقاوت در دنيا و جزاى اعمال و عقوبات در روز قيامت مىشود كه در لوح محفوظ الهى ثبت شده است. «3»
پیام ها
1- تكذيب و افتراى بر خدا و بدعتگذارى، بزرگترين ستم است. «فَمَنْ أَظْلَمُ»
2- هر انسانى داراى نصيب و بهرهاى ثبت شده و حتمى در دنياست. «يَنالُهُمْ نَصِيبُهُمْ مِنَ الْكِتابِ»
3- فرشتگانى مأمور قبض روح هستند. «رُسُلُنا يَتَوَفَّوْنَهُمْ»
4- روح، تمام حقيقت انسان است. «يَتَوَفَّوْنَهُمْ» و نفرمود: «يتوفّون انفسهم»
«1». تفسير الميزان.
«2». تفسير نمونه، ج 5، ص 184.
«3». تفسير اثنىعشرى.
جلد 3 - صفحه 61
5- انسان، با ديدن نشانههاى مرگ، از خواب غفلت بيدار مىشود و با مأموران قبض روح گفتگو دارد، ولى چه سود؟ يَتَوَفَّوْنَهُمْ قالُوا ... قالُوا
6- نخستين مرحلهى بازپرسى انسان، از لحظهى مرگ آغاز مىشود. «أَيْنَ ما كُنْتُمْ»
7- از نخستين سؤالها در قيامت، سؤال از معبود است. «أَيْنَ ما كُنْتُمْ تَدْعُونَ»
8- غير خدا، سرابى بيش نيست و مشركان هنگام مرگ، به پوچى تمامى معبودها اقرار مىكنند. «قالُوا ضَلُّوا عَنَّا»
9- اوّلين قاضى در قيامت، وجدان انسان است. «شَهِدُوا عَلى أَنْفُسِهِمْ أَنَّهُمْ كانُوا كافِرِينَ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرى عَلَى اللَّهِ كَذِباً أَوْ كَذَّبَ بِآياتِهِ أُولئِكَ يَنالُهُمْ نَصِيبُهُمْ مِنَ الْكِتابِ حَتَّى إِذا جاءَتْهُمْ رُسُلُنا يَتَوَفَّوْنَهُمْ قالُوا أَيْنَ ما كُنْتُمْ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ قالُوا ضَلُّوا عَنَّا وَ شَهِدُوا عَلى أَنْفُسِهِمْ أَنَّهُمْ كانُوا كافِرِينَ (37)
بعد از آن بر سبيل استنكار و استعجاب فرمايد:
فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرى عَلَى اللَّهِ كَذِباً: پس كيست ظالمتر، (استفهام انكارى)، يعنى نيست ظالمتر از كسى كه افترا مىبندد بر خداى تعالى دروغى و بهتانى را؛ به آنكه خداى تعالى زن و فرزند و شريك در ذات و صفات دارد، أَوْ كَذَّبَ بِآياتِهِ: يا دروغ مىشمرد آيات منزله الهى و رسالت و نبوت رسل سبحانى را، أُولئِكَ يَنالُهُمْ نَصِيبُهُمْ مِنَ الْكِتابِ: 1- آن جماعت مفتريان و مكذبان، مىرسد ايشان را بهره و سهمى از مكتوب الهى از ارزاق و اعمار در دنيا كه براى آنها نوشته شده. 2- يا بيابند عذاب معين مكتوب در لوح محفوظ و در قرآن مجيد توعيد ايشان فرموده. 3- مراد از اين نصيب در كتاب، غير عذاب است. 4- نصيب از كتاب، سعادت و شقاوت است. 5- مراد جزاى اعمالى است از خير و شر. و نزد بعضى رزق و عمر. و اولى حمل آيه است بر تمام وجوه، چه نصيب به معنى حصه آنچه در قسمت شخص منقسم شده از عمر و رزق و بقا
جلد 4 صفحه 62
و اجل در دنيا و انواع عقوبات در عقبى به لوح محفوظ مكتوب شده به او برسد. و اين حكم موقوف است. حَتَّى إِذا جاءَتْهُمْ رُسُلُنا: تا وقتى كه بيايد ايشان را فرستادگان ما كه ملك الموت و اعوان اويند. يَتَوَفَّوْنَهُمْ: در حالتى كه فراگيرند و قبض نمايند ارواح ايشان را. قالُوا أَيْنَ ما كُنْتُمْ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ: ملائكه به توبيخ و سرزنش به ايشان گويند: كجايند آنان كه عبادت و اطاعت مىكرديد غير خداى تعالى تا امروز عذاب الهى را از شما دفع نمايند.
قالُوا ضَلُّوا عَنَّا: گويند كفار، گمراه و غايب گشتند از ما، هيچ از ايشان كمك و استعانتى به ما نمىرسد در تخلص از عذاب و عقاب الهى، وَ شَهِدُوا عَلى أَنْفُسِهِمْ: و شهادت دهند بر نفسهاى خود، أَنَّهُمْ كانُوا كافِرِينَ:
بدرستى كه ايشان بودند كافر، و اعتراف نمايند به ضلالت خود.
تبصره: زمخشرى و فخر رازى و غيره اعتراض نمودهاند بر خليفه ثالث عثمان به تغليط در كلمه (ما) به اين كه لفظ (ما) موصوله و لازم بود به انفراد نوشته شود، و حال آنكه در مصحف عثمان به اتصال مكتوب شده.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرى عَلَى اللَّهِ كَذِباً أَوْ كَذَّبَ بِآياتِهِ أُولئِكَ يَنالُهُمْ نَصِيبُهُمْ مِنَ الْكِتابِ حَتَّى إِذا جاءَتْهُمْ رُسُلُنا يَتَوَفَّوْنَهُمْ قالُوا أَيْنَ ما كُنْتُمْ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ قالُوا ضَلُّوا عَنَّا وَ شَهِدُوا عَلى أَنْفُسِهِمْ أَنَّهُمْ كانُوا كافِرِينَ (37)
ترجمه
پس كيست ستمكارتر از آنكه افترا بست بر خدا دروغ را يا تكذيب نمود آيتهاى او را آنگروه ميرسد بهره آنها از كتاب تا وقتى كه بيايند آنها را فرستادگان ما كه بگيرند جان آنها را گويند كجايند آنچه بوديد كه ميخوانديد از غير خدا گويند گم شدند از ما و گواهى ميدهند بر خودهاشان كه آنها بودند كافران.
تفسير
اقبح افراد ظلم ظلمى است كه موجب اضرار بنفس و اضلال خلق و تضييع حق خالق و منعم شود و افتراى بخداوند و تكذيب آيات او از اين قبيل است و مقصود از استفهام اخبار مؤكد است اين جماعت حياة و روزى مقدر آنها كه در الواح سماوى ثبت شده بآنها ميرسد تا وقتى كه ملك الموت و اعوانش نزد آنها حاضر ميشوند براى قبض روحشان بلسان حال يا مقال از آنها ميپرسند كجايند آن خدايانى كه بوديد كه مى- پرستيديد آنها را در مقابل خداوند قهار و آنها بلسان حال يا مقال جواب ميگويند آنها گم و باطل و غائب شدند از ما و اين شهادت است از آنها بر ضرر خودشان كه معلوم مىشود تاكنون حق و حقيقت بر آنها مستور بوده و كافر از دنيا رفتهاند و قمّى ره فرموده مراد از رسيدن نصيبشان از كتاب بآنها وصول عقوبات مكتوبه براى معاصى است بايشان و بنابر اين حتى حرف ابتدا است و بنابر معنى اول براى انتهاى غايت است و آن اظهر است ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
فَمَن أَظلَمُ مِمَّنِ افتَري عَلَي اللّهِ كَذِباً أَو كَذَّبَ بِآياتِهِ أُولئِكَ يَنالُهُم نَصِيبُهُم مِنَ الكِتابِ حَتّي إِذا جاءَتهُم رُسُلُنا يَتَوَفَّونَهُم قالُوا أَينَ ما كُنتُم تَدعُونَ مِن دُونِ اللّهِ قالُوا ضَلُّوا عَنّا وَ شَهِدُوا عَلي أَنفُسِهِم أَنَّهُم كانُوا كافِرِينَ (37)
پس كيست ظالمتر از كسي که افتراء بندد بر خدا در حال كذب يا تكذيب كند بآيات الهي اينها بعد از اينكه آنچه در كتاب الهي ثبت شده و تقدير شده از عمر و روزي و زندگاني براي آنها نائل شدند و مدت آنها تمام شد ملائكه قابض ارواح ميآيند و آنها را قبض روح ميكنند و بآنها ميگويند كجايند آنهايي که شما پرستش ميكرديد از غير خدا جواب ميدهند که ما آنها را مفقود كردهايم و نمييابيم آنها را و شهادت ميدهند بر ضرر خود که ما كافر بخدا بوديم.
جلد 7 - صفحه 315
فَمَن أَظلَمُ بطريق استفهام که دلالت دارد بر اينكه ظالمتر از اينها كسي نيست و نخواهيد پيدا كنيد که هم ظلم بخود كردند و مورد عذاب ابدي شدند و هم ظلم بانبياء كردند که آنها را تكذيب كردند و بآنها اذيت وارد كردند يا بائمه و خلفاء الهيه و هم ظلم ببندگان الهي که نگذاشتند آنها بيابند و هدايت شوند مِمَّنِ افتَري عَلَي اللّهِ كَذِباً که دروغهايي در آوردند و نسبت بخدا دادند و افتراء بخدا زدند مثل متنبّيان که بدروغ دعوي رسالت كردند مثل مسيلمه كذّاب و باب و بهاء و امثال اينها يا دعوي خلافت كردند مثل خلفاء سهگانه و بني اميه و بني العباس يا دعواي قطبيت و ركن رابعيت و مرشديت كردند که هم بخود ظلم كردند و مستحق خلود در عذاب شدند و هم مردم را اغواء كردند و هم در حق انبياء حقّه و ائمه اطهار عليهم السّلام ظلم و اذيت روا داشتند.
أَو كَذَّبَ بِآياتِهِ انكار نبوت انبياء و امامت ائمه عليهم السّلام نمودند يا احكام الهيه را زير پا گذاردند و در مقابل قوانين قرآن قانون جعل كردند.
أُولئِكَ يَنالُهُم نَصِيبُهُم مِنَ الكِتابِ آنچه از سلطنت و دولت و عزت و عمر و نعمت بر آنها معين شده و سهم و نصيب آنها در كتاب تقدير و ثبت شده نائل شدند و تمام شد مدت آنها تا زماني که رسل الهي ملائكه قابضين ارواح بر آنها وارد شدند حَتّي إِذا جاءَتهُم رُسُلُنا و قبض ارواح خبيثه آنها را بشدت و سختي نمودند يَتَوَفَّونَهُم که توفي اخذ بشدت و قوت است و از اينکه باب است توفي دين که از مديون بشدت دائن اخذ كند.
قالُوا ان ملائكه و رسل الهي از راه توبيخ و سرزنش و استهزاء أَينَ ما كُنتُم تَدعُونَ مِن دُونِ اللّهِ از بتها پيشوايان خود از متنبّيان و خلفاء جور که بيايند شما را ياري كنند و از دست ما نجات دهند و كجايند عدّه و اتباع شما که بيايند حفظ و حراست شما را بنمايند و خيال ميكردند هميشه آنها با شما هستند و از چنگال
جلد 7 - صفحه 316
ملك الموت و بأس الهي نجات ميدهند.
قالُوا اينکه ظلمه و جائرين در جواب ملائكه ضَلُّوا عَنّا از دست ما رفتند و مفقود شدند و دست از ياري ما برداشتند و ما را اينها در چنگال شما گرفتار كردند وَ شَهِدُوا عَلي أَنفُسِهِم و اقرار و اعتراف بضلالت و گمراهي خود نمودند أَنَّهُم كانُوا كافِرِينَ که ما كافر بخدا و انبياء و ائمه (ع) بوديم و زير بار احكام خدا نرفتيم لكن اينکه اقرار و اعتراف ديگر بر آنها سودي ندارد وَ لَيسَتِ التَّوبَةُ لِلَّذِينَ يَعمَلُونَ السَّيِّئاتِ حَتّي إِذا حَضَرَ أَحَدَهُمُ المَوتُ قالَ إِنِّي تُبتُ الآنَ وَ لَا الَّذِينَ يَمُوتُونَ وَ هُم كُفّارٌ نساء آيه 22، شرحش گذشت.
برگزیده تفسیر نمونه
(آیه 37)- از این آیه به بعد قسمتهای مختلف از سرنوشت شومی که در انتظار افترا گویان و تکذیب کنندگان آیات خداست، بیان شده، نخست میگوید:
«چه کسی ستمکارتر است از آنها که بر خدا دروغ میبندند و یا آیات او را تکذیب
ج2، ص44
میکنند»؟ (فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَری عَلَی اللَّهِ کَذِباً أَوْ کَذَّبَ بِآیاتِهِ).
سپس وضع آنها را به هنگام مرگ چنین توصیف میکند: «آنان چند روزی بهره خود را از آنچه برایشان مقدر شده است میبرند و از نعمتهای مختلف سهم خود را میگیرند، تا (پیمانه عمرشان لبریز گردد و به اجل نهایی برسد) در این هنگام فرشتگان ما که مأمور گرفتن ارواحند به سراغ آنها میآیند تا جانشان را بگیرند» (أُولئِکَ یَنالُهُمْ نَصِیبُهُمْ مِنَ الْکِتابِ حَتَّی إِذا جاءَتْهُمْ رُسُلُنا یَتَوَفَّوْنَهُمْ).
به هر حال از لحظه مرگ مجازاتهای آنها شروع میشود، نخستین بار با توبیخ و سرزنش فرشتگان پروردگار که مأمور گرفتن جانشان هستند رو برو میشوند، «آنها میپرسند کجا هستند معبودهایی که غیر از خدا میپرستیدید» و یک عمر از آنها دم میزدید و همه چیز خود را نابخردانه در پای آنها میریختید؟ (قالُوا أَیْنَ ما کُنْتُمْ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ).
آنها چون دست خود را از همه چیز کوتاه میبینند و پندارهایی را که در باره معبودهای ساختگی داشتند همچون نقش برآب مشاهده میکنند، در پاسخ میگویند: «آنها همه گم شدند و از ما دور گشتند» (قالُوا ضَلُّوا عَنَّا).
اثری از آنها نمیبینیم و هیچ گونه قدرتی بر دفاع از ما ندارند، و تمام عبادات ما برای آنها بیهوده بود، «و به این ترتیب خودشان بر ضدّ خود گواهی میدهند که کافر بودند» (وَ شَهِدُوا عَلی أَنْفُسِهِمْ أَنَّهُمْ کانُوا کافِرِینَ).
در حالی که راه بازگشت به روی آنها بسته است و این نخستین تازیانه آتشین مجازات الهی است که بر روح آنها نواخته میشود.
نکات آیه
۱- افترازنندگان بر خدا و تکذیب کنندگان آیات الهى، ستمکارترین مردمند. (فمن أظلم ممن افترى على الله کذبا أو کذب بأیته)
۲- بدعت در دین الهى، همانند تکذیب آیات خداوند، بزرگترین ستم است. (فمن أظلم ممن افترى على الله کذبا أو کذب بأیته)
۳- هر انسانى داراى نصیب و بهره اى ثبت شده و حتمى در دنیاست. (أولئک ینالهم نصیبهم من الکتب)
۴- همه مردم، حتى افترا زنندگان بر خدا و تکذیب کنندگان آیات او، تا فرا رسیدن مرگشان به بهره مقدر خویش در دنیا خواهند رسید. (فمن أظلم ... أولئک ینالهم نصیبهم من الکتب حتى إذا جاءتهم رسلنا) «الکتاب» مصدر و به معناى اسم مفعول است، یعنى مکتوب و مقدر. «من» براى ابتداى غایت است. یعنى آنچه از مقدرات الهى سهم کافران است، به آنان خواهد رسید.
۵- گفتگوى فرشتگان مرگ با مشرکان به هنگام گرفتن جان آنان (قالوا أین ما کنتم ... قالوا ضلوا عنا)
۶- گروهى از فرشتگان عهده دار رسالتها و مأموریتهایى از جانب خداوند هستند. (إذا جاءتهم رسلنا یتوفونهم)
۷- فرشتگانى از جانب خداوند مأمور گرفتن جان آدمیان هستند. (حتى إذا جاءتهم رسلنا یتوفونهم)
۸- کارگزاران الهى در قبض روح انسانها، فرشتگانى متعدد هستند. (إذا جاءتهم رسلنا یتوفونهم)
۹- مرگ، سپردن جان به فرشتگان است، نه فنا و نابودى (إذا جاءتهم رسلنا یتوفونهم) به کارگیرى «توفى»، که به معناى گرفتن کامل است، براى میراندن، و نه استفاده از کلمه هلاکت و امثال آن، براى رساندن این حقیقت است که آدمى با مردن از بین نخواهد رفت.
۱۰- روح، تمام حقیقت انسان است. (إذا جاءتهم رسلنا یتوفونهم) قرآن از مرگ به گرفتن کامل (توفى) تعبیر کرده، در حالى که جسم آدمى گرفته نمى شود; بنابراین روح و جان آدمى تمام حقیقت اوست.
۱۱- مشرکان، معتقد به کارایى و توانمندى معبودان خویش در رهاسازى آنان از مشکلات (أین ما کنتم تدعون من دون الله)
۱۲- عدم دستیابى مشرکان به معبودان دروغین خویش به هنگام مرگ (قالوا أین ما کنتم تدعون من دون الله قالوا ضلوا عنا)
۱۳- مشرکان به هنگام مرگ، به سبب اعتقاد به توان و کارایى معبودان خویش، مورد ملامت فرشتگان قرار خواهند گرفت. (قالوا أین ما کنتم تدعون من دون الله) استفهام در جمله «أین ما کنتم ...»، استفهام توبیخى است.
۱۴- مشرکان به هنگام مرگ به پوچى معبودان خویش پى خواهند برد و به کارساز نبودن آنان اعتراف خواهند کرد (قالوا ضلوا عنا)
۱۵- پندار شریک براى خدا، افترا بر وى و تکذیب آیات اوست. (فمن أظلم ممن افترى على الله کذبا ... أین ما کنتم تدعون من دون الله)
۱۶- بدعتگزاران و تکذیب کنندگان، در بند معبودهایى دروغین هستند. (فمن أظلم ممن افترى ... أین ما کنتم تدعون من دون الله)
۱۷- مرگ، آغاز گرفتارى مشرکان و تکذیب کنندگان آیات الهى است. (حتى إذا جاءتهم رسلنا یتوفونهم قالوا)
۱۸- لحظه مرگ هنگام احساس نیاز همه آدمیان به فریادرسى تواناست. (أین ما کنتم تدعون من دون الله)
۱۹- تنها خداوند، توانا به یارى انسان به هنگام مرگ است. (أین ما کنتم تدعون من دون الله)
۲۰- مشرکان به هنگام مرگ به کفر و واهى بودن باورهاى خویش (پذیرش خدایان پوچ به جاى خداى یگانه) شهادت خواهند داد. (و شهدوا على أنفسهم أنهم کانوا کفرین)
۲۱- شرک در پندار مشرکان، ایمان و باورى راستین; و توحید و یکتا پرستى، کفرورزى و انکار حقیقت است. (و شهدوا على أنفسهم أنهم کانوا کفرین)
۲۲- کفر و شرک از بزرگترین ستمهاست. (فمن أظلم ممن افترى على الله کذبا أو کذب ... أنهم کانوا کفرین) جمله «أین ما کنتم ...» که بیان شرک مشرکان است، توضیح مصداقى براى «فمن أظلم ...» مى باشد. بنابراین شرک از ستمهاى بزرگ است و چون مشرکان در ذیل آیه کافر نامیده شده اند، کفر نیز از ستمهاى بزرگ است.
موضوعات مرتبط
- آیات خدا: ابتلاى مکذّبان آیات خدا ۱۷; تکذیب آیات خدا ۱۵; روزى مکذّبان آیات خدا ۴; سرنوشت مکذّبان آیات خدا ۴; ظلم تکذیب آیات خدا ۲; ظلم مکذّبان آیات خدا ۱; مرگ مکذّبان آیات خدا ۱۷
- احتضار: آثار احتضار ۱۴، ۱۸، ۲۰; نیاز به هنگام احتضار ۱۸، ۱۹
- افترا: به خدا ۱۵; ظلم افترا به خدا ۱
- انسان: بهره دنیوى انسان ۳، ۴; حقیقت انسان ۱۰; روح انسان ۱۰; روزى مقدر انسان ۳، ۴; نیازهاى انسان ۱۸، ۱۹
- انگیزش: عوامل انگیزش ۱۸
- بدعت: ظلم بدعت ۲
- بدعتگزاران: معبودان دروغین بدعتگزاران ۱۶
- خدا: اختصاصات خدا ۱۹; قدرت خدا ۱۹
- شرک: ظلم شرک ۲۲
- ظالمان:۱
- ظلم: بزرگترین ظلم ۲، ۲۲; مراتب ظلم ۲; موارد ظلم ۲، ۲۲
- عزرائیل: تعدد عزرائیل ۸; سرزنشهاى عزرائیل ۱۳; عزرائیل و مشرکان ۱۳; گفتگوى عزرائیل با مشرکان ۵
- عقیده: به شرک ۱۵
- کفر: ظلم کفر ۲۲
- مرگ: حقیقت مرگ ۹
- مشرکان: ابتلاى مشرکان ۱۷; اقرار مشرکان به توحید ۲۰; پوچى عقیده مشرکان ۲۰; پوچى معبودان مشرکان ۱۴; عجز معبودان مشرکان ۱۴; عقیده مشرکان ۱۱، ۲۱; قبض روح مشرکان ۵; قدرت معبودان مشرکان ۱۱; مرگ مشرکان ۱۷; مشرکان به هنگام احتضار ۱۲، ۱۳، ۱۴، ۲۰; مشرکان و توحید ۲۱; مشرکان و شرک ۲۱; مشرکان و کفر ۲۱; مشرکان و معبودان مشرکان ۱۲، ۱۳
- مفتریان به خدا:۱ روزى مفتریان به خدا ۱ ۴
- ملائکه: تعدد ملائکه مرگ ۸; گروههاى ملایک ۶، ۷; مسؤولیت ملائکه ۶; ملائکه مرگ ۷
- نیازها: نیاز به امدادگر ۱۸
منابع