الأنعام ١٤٠
کپی متن آیه |
---|
قَدْ خَسِرَ الَّذِينَ قَتَلُوا أَوْلاَدَهُمْ سَفَهاً بِغَيْرِ عِلْمٍ وَ حَرَّمُوا مَا رَزَقَهُمُ اللَّهُ افْتِرَاءً عَلَى اللَّهِ قَدْ ضَلُّوا وَ مَا کَانُوا مُهْتَدِينَ |
ترجمه
الأنعام ١٣٩ | آیه ١٤٠ | الأنعام ١٤١ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«سَفَهاً»: سفاهت. نادانی. مفعولله است و یا حال فاعل است و به معنی (سُفَهآءَ) است.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
نزول
محل نزول:
این آیه در مکه بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نازل گردیده است. [۱]
شأن نزول:[۲]
این آیه درباره قومى از اعراب از طوایف ربیعه و مضر و سایرین نازل شده كه دختران خود را زنده به گور میكردند چنان كه در آیه ۱۳۷ همین سوره نیز فرموده: «كَذلِكَ زَيَّنَ لِكَثِیرٍ مِنَ الْمُشْرِكِینَ قَتْلَ أَوْلادِهِمْ شُرَكاؤُهُمْ».[۳]
تفسیر
- آيات ۱۵۰ - ۱۳۶، سوره انعام
- بيان آيات شريفه ، كه متضمن احتجاج عليه مشركين در مورد قربانى كردن فرزندانشان در برابر بت ها، و بعض احكام در مورد خوردنى ها، مى باشد.
- مراد از نهى از اسراف در: (( و لا تسرفوا انه لا يحب المسرفين )) .
- خداوند متعال به مشيت تكوينى خود از هيچكس ايمان نخواسته است .
- رواياتى در مورد حق فقراء و مساكين در محصول زراعت .
- معناى : (( ثمانيه ازواج من الظاءن اثنين ... )) .
- در قيامت از جاهل سؤ ال مى شود: چرا علم نياموختى تا بدان عمل كنى ؟.
تفسیر نور (محسن قرائتی)
قَدْ خَسِرَ الَّذِينَ قَتَلُوا أَوْلادَهُمْ سَفَهاً بِغَيْرِ عِلْمٍ وَ حَرَّمُوا ما رَزَقَهُمُ اللَّهُ افْتِراءً عَلَى اللَّهِ قَدْ ضَلُّوا وَ ما كانُوا مُهْتَدِينَ «140»
به يقين زيان كردند كسانى كه فرزندان خود را سفيهانه و از روى جهل كشتند، و آنچه را خداوند روزى آنان ساخته بود با افترا بر خدا حرام كردند، آنان گمراه شدند و هدايت يافته نبودند.
نکته ها
ابن عباس از بزرگان صدر اسلام مىگويد: هر كه مىخواهد ميزان جهالت اقوام دوران جاهلى را بداند، همين آيات سورهى انعام كه بيانگر خرافات و اعتقادات بىاساس مشركان است، را بخواند. «1»
جاهلان عرب، به گمان تقرّب به بتها، يا به جهت حفظ آبرو، دختران خود را گاهى قربانى بتها يا زنده به گور مىكردند.
پیام ها
1- جهالت و سفاهت، عامل خسارت است. (خسارتهايى چون: از دست دادن فرزند، عاطفه و نعمتهاى حلال و كسب دوزخ و كيفر الهى). «قَدْ خَسِرَ»
2- خسارت واقعى، فدا شدن انسان در راه باطل است. (چه قربانى بت شدن، چه فداى خيال و غيرت نابجا) «قَدْ خَسِرَ»
3- تحريم نابجاى حلالها، افترا بر خداوند است. «وَ حَرَّمُوا ما رَزَقَهُمُ اللَّهُ افْتِراءً»
4- انجام هر كارى و تحريم هر چيزى، يا دليل شرعى مىخواهد يا عقلى. «بِغَيْرِ عِلْمٍ افْتِراءً عَلَى اللَّهِ»
5- با خرافات، با شديدترين وجه مقابله وبرخورد كنيم. «قَدْ خَسِرَ، سَفَهاً بِغَيْرِ عِلْمٍ،
«1». تفسير نمونه.
جلد 2 - صفحه 566
افْتِراءً، ضَلُّوا، ما كانُوا مُهْتَدِينَ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
قَدْ خَسِرَ الَّذِينَ قَتَلُوا أَوْلادَهُمْ سَفَهاً بِغَيْرِ عِلْمٍ وَ حَرَّمُوا ما رَزَقَهُمُ اللَّهُ افْتِراءً عَلَى اللَّهِ قَدْ ضَلُّوا وَ ما كانُوا مُهْتَدِينَ (140)
بعد از آن بيان خسران كسانى كه قتل اولاد و تحريم حلال مىكردند مىفرمايد:
قَدْ خَسِرَ الَّذِينَ قَتَلُوا أَوْلادَهُمْ: بتحقيق خاسر و زيانكار شدند آنان كه كشتند اولادان خود را سَفَهاً بِغَيْرِ عِلْمٍ: از روى سفاهت و كم خردى و بدون علم و اطلاع از تبعات گناه عظيم خود، يا بدون علم به اينكه خداوند روزيشان را تفضّل مىفرمايد. وَ حَرَّمُوا ما رَزَقَهُمُ اللَّهُ: و آنچه خداوند روزى آنان نموده بود، مانند حيواناتى كه در آيات قبل ذكر شد، بر خود حرام كردند. افْتِراءً عَلَى اللَّهِ:
به جهت افترا و دروغ بستن بر خدا. وجوه محتمله در افتراء عليه در اينجا جارى است. قَدْ ضَلُّوا وَ ما كانُوا مُهْتَدِينَ: به تحقيق گمراه شدند و نبودند راه يافتگان به طريق حق و جاده صواب.
تبصره- اين آيات شريفه دالند بر بطلان مذهب جبريه، زيرا حق سبحانه، اضافه قتل و افتراء تحريم را به كفار نسبت داده، و تنزيه ذات ذو الجلال خود
تفسير اثنا عشرى، ج3، ص: 387
نموده از آن، و ذم آنها فرموده بر قتل اطفال بدون جرم. و اگر نعوذ باللّه فاعل اين قبايح خدا باشد، هر آينه نسبت به غير و ذم آنها لغو و عبث، بعلاوه عقاب اخروى آنها خلاف عدل و نهايت ظلم خواهد بود؛ و حال آنكه در آيه ديگر فرمود: «وَ مَا اللَّهُ يُرِيدُ ظُلْماً لِلْعِبادِ». «1»
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
قَدْ خَسِرَ الَّذِينَ قَتَلُوا أَوْلادَهُمْ سَفَهاً بِغَيْرِ عِلْمٍ وَ حَرَّمُوا ما رَزَقَهُمُ اللَّهُ افْتِراءً عَلَى اللَّهِ قَدْ ضَلُّوا وَ ما كانُوا مُهْتَدِينَ (140)
ترجمه
بتحقيق زيان كردند آنانكه كشتند اولادشان را بسفاهت بدون دانش و حرام كردند آنچه روزى كردشان خدا بافتراء بر خدا بتحقيق گمراه شدند و نبودند هدايت شدگان.
تفسير
بىخردى و نادانى موجب خسران و زيانكارى است چنانچه كسانيكه اولاد خودشان را از ترس فقر ميكشتند و حرام مينمودند حلال خدا را كه در آيات سابقه ذكر شد محروم شدند از منافع مال و اولاد براى خود سرى و بىاعتمادى بر زاقيت خداوند كه از آثار سفاهت و جهالت است در دنيا و آخرت و گمراه شدند از طريق توكل و- هدايت نشدند براه تسليم و انقياد و معذّب شدند بعذاب قتله و ظلمه و اهل بدعت و ضلالت.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
قَد خَسِرَ الَّذِينَ قَتَلُوا أَولادَهُم سَفَهاً بِغَيرِ عِلمٍ وَ حَرَّمُوا ما رَزَقَهُمُ اللّهُ افتِراءً عَلَي اللّهِ قَد ضَلُّوا وَ ما كانُوا مُهتَدِينَ (140)
بتحقيق زيانكار شدند كساني که كشتند اولاد خود را از روي حماقت و سفاهت بدون علم و حرام كردند آنچه را که روزي داد آنها را خداوند افتراء بستن بر خدا بتحقيق گمراه شدند و نبودند از هدايت شدگان.
قَد خَسِرَ الَّذِينَ قَتَلُوا أَولادَهُم تاجر در امر تجارت احتياج بيك سرمايه دارد که بكار تجارت زند، و اينکه سه قسم تصور ميشود: يك قسم نفع ميبرد اگر سرمايه هزار باشد دو هزار ميشود و يك قسم نه نفع ميبرد نه ضرر همان هزار که سرمايه بود باقيست بلسان عوام راست و مايه جسته و يك قسم ضرر ميبرد که همان هزار سرمايه هم از دست رفته بلكه ورشكست شده و طلبكار زيادي هم پيدا كرده آن را خسران ميگويند اهل ضلالت و كفر و فسق سرمايه عمر را در اينکه تجارتخانه دنيا از دست داده و هيچ نفعي بر آخرت خود نبرده بلكه طلبكاري مثل خالق و ساير مخلوقات که عبارت از حق اللّه و حق النّاس باشد هم پيدا كرده چنانچه قتل اولاد
جلد 7 - صفحه 222
هم جنبه حق الهي دارد و هم جنبه حق الناسي سَفَهاً بِغَيرِ عِلمٍ البته تاجر اگر راه تجارت را نداند و نپيمايد سفيه و جاهل باشد بهمين خسران گرفتار خواهد شد وَ حَرَّمُوا ما رَزَقَهُمُ اللّهُ هم از منافع و فوائد آنها بهرهبرداري نكرده و هم بدعت در دين گذارده و كلّ بدعة في النار، و هم افتِراءً عَلَي اللّهِ دروغ بخدا بسته که ضلالت و گمراهي است قَد ضَلُّوا گمراه شدند بلكه ديگران را هم گمراه كردند وَ ما كانُوا مُهتَدِينَ اگر جامه قبول رنگ نميكند بهيچ لوني ملوّن نخواهد شد روح خبيث و قلب سياه و نفس اماره كجا قابليت هدايت پيدا ميكند كسي که گوش بفرمايشات الهي نميدهد و اعتناء بانبياء نميكند و از آنها پند نميگيرد و آنها را كذّاب و ساحر ميپندارد بچه وسيله هدايت ميشود و مهتدي ميگردد.
بر سيه دل چه سود خواندن وعظبرگزیده تفسیر نمونه
نکات آیه
۱- کشتن فرزندان (به عنوان قربانى) و تحریم روزیهاى خداوند از سنتهاى مشرکان عصر جاهلیت (قد خسر الذین قتلوا أولدهم سفها بغیر علم)
۲- قربانى کردن فرزندان، عملى برخاسته از سفاهت و جهل است. (قتلوا أولدهم سفها بغیر علم)
۳- کشتن فرزند (به عنوان قربانى) و تحریم روزیهاى الهى، نشانه بارز زیانکارى است. (قد خسر الذین ... و حرموا ما رزقهم الله)
۴- جهل و سفاهت، عامل انحراف و زیانکارى است. (قد خسر الذین قتلوا أولدهم سفها بغیر علم)
۵- قوانین و مقررات غیر متکى بر علم، زیان آور خواهد بود. (قد خسر الذین قتلوا أولدهم سفها بغیر علم) وصف «بغیر» بیان ریشه و سبب اصلى کارهاى جاهلانه مشرکان است و به همین جهت که سبب بیان گردید، قابل تعمیم است. یعنى هر قانون و رسمى که مبتنى بر علم نباشد، زیان در پى خواهد داشت.
۶- مشرکان عصر جاهلى به سفاهت خویش در فرزندکشى ناآگاه بودند. (قد خسر الذین قتلوا أولدهم سفها بغیر علم) «باء» در «بغیر علم» به معناى ملابسه و وصف براى «سفها» است. لذا معنى آیه چنین مى شود: سفاهتى خالى از علم.
۷- استفاده از همه روزیهاى خداوند براى آدمى حلال است، جز آنچه خداوند حرام کرده باشد. (و حرموا ما رزقهم الله افتراء على الله)
۸- تحریم خودسرانه روزیهاى الهى (زهد نامشروع) حرام و افترا به خداوند است. (قد خسر الذین ... و حرموا ما رزقهم الله)
۹- وضع مقررات جاهلانه و انتساب به خدا، ویژگى مشرکان عصر جاهلى (و جعلوالله ... و حرموا ما رزقهم الله افتراء على الله)
۱۰- مشرکان عصر جاهلى مردمى گمراه و به دور از هدایت بودند. (قد ضلوا و ما کانوا مهتدین)
۱۱- مشرکان عصر جاهلى در گذشته نیز از آبشخور هدایت بهره مند نبودند. (قد ضلوا و ما کانوا مهتدین)
موضوعات مرتبط
- احکام:۷، ۸
- اصل حلیت:۷
- افترا: به خدا ۸، ۹; موارد افترا ۸
- انحراف: عوامل انحراف ۴
- جاهلان:۶
- جاهلیت: رسوم جاهلیت ۱، ۶; قوانین جاهلانه دوران جاهلیت ۹
- جهل: آثار جهل ۲، ۴
- خدا: روزى خدا ۷، ۸
- زهد: منفى ۸
- زیان: عوامل زیان ۴، ۵; نشانه هاى زیان ۳
- سفاهت: آثار سفاهت ۲، ۴
- سفیهان:۶
- فرزندکشى: زیان فرزندکشى ۳; فرزندکشى در جاهلیت ۱، ۶; منشأ فرزندکشى ۲
- قانون: آثار قانون جاهلانه ۵
- قربانى: فرزند ۳; قربانى فرزند در جاهلیت ۱
- مباحات: استفاده از مباحات ۷; تحریم مباحات ۳، ۸; تحریم مباحات در جاهلیت ۱
- محرمات:۸
- مشرکان: جهل مشرکان دوران جاهلیت ۶; سفاهت مشرکان دوران جاهلیت ۶; گمراهى مشرکان دوران جاهلیت ۱۰، ۱۱; مشرکان دوران جاهلیت ۱; ویژگیهاى مشرکان دوران جاهلیت ۹
- هدایت: محرومان از هدایت ۱۱
منابع