هود ٤٢: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(افزودن جزییات آیه)
 
خط ۳۹: خط ۳۹:
المیزان=
المیزان=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۲۷#link228 | آيات ۴۹ - ۳۶، سوره هود]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۲۷#link228 | آيات ۳۶ - ۴۹ سوره هود]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۲۷#link229 | قطع اميد از ايمان آوردن قوم نوح (ع )]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۲۷#link229 | قطع اميد از ايمان آوردن قوم نوح «ع»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۲۸#link230 | مراد از خطاب خداوند به نوح (ع ): كشتى را پيش چشمان ما و به وحى ما بساز و...]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۲۸#link230 | مراد از خطاب خداوند به نوح «ع»: «كشتى را پيش چشمان ما و به وحى ما بساز»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۲۸#link231 | مسخره كردن قوم نوح (ع )، كشتى ساختن او را و جواب آن حضرت به آنان]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۲۸#link231 | پاسخ حضرت نوح «ع»، به مسخره كردن قومش، در باره كشتى ساختن او]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۲۸#link232 | معناى جمله : ((و فار التنور)) و اقوال مختلفى كه در معناى تنور و فوران آن گفته اند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۲۸#link232 | اقوال مفسران مختلف، در معناى جملۀ: «فوران تنور»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۲۸#link233 | معناى جمله : ((بسم اللّه مجريها و مرسيها)) و احتمالاتى كه درباره مفردات اين جمله ومعناى آن ذكر شده است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۲۸#link233 | معناى جملۀ: «بِسمِ اللّه مَجرَيهَا وَ مُرسَيهَا»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۲۸#link234 | گفتگوى نوح (ع ) كه از كفر درونى پسرش اطلاع نداشت ، با او]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۲۸#link234 | گفتگوى نوح «ع» با پسرش كه سوار کشتی او شود]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۲۸#link235 | اتمام عذاب ، و امر تكوينى خداى تعالى به سكون و آرامش زمين و آسمان (يا ارض ابلعىماءك و...)]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۲۸#link235 | اتمام عذاب، و امر تكوينى خداى تعالى، به سكون و آرامش زمين و آسمان]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۲۹#link236 | نكات ادبى و بلاغت شگفتى كه در آيه : ((وقيل يا ارض ابلعى ماءك و يا سماء اقلعى ...)) ديده مى شود]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۲۹#link236 | نكات ادبى در آيه: «وَ قِيلَ يَا أرضُ ابلَعِى مَاءَكِ وَ يَا سَمَاءُ أقلِعِى...»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۲۹#link237 | دلسوزى نوح (ع ) براى پسرش در قالب استفسار از خداى تعالى و ادبى كه آنحضرت در سخن گفتن درباره پسرش ، در برابر احكم الحاكمين به كار برده است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۲۹#link238 | مراد از اين كه پسر نوح «ع»، از اهل آن حضرت نبوده است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۲۹#link238 | مراد از اينكه پسر نوح (ع ) از اهل آن حضرت نبوده است (انه ليس من اهلك )]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۲۹#link240 | منظور از اين كه پسر نوح «ع»، عملى غير صالح است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۲۹#link239 | چند قول ديگر پيرامون مراد از جمله : ((انه عمل غير صالح ))]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۲۹#link242 | شکرگزاری نوح «ع»، در برابر نعمت تعلیم و تأدیب خدای تعالی]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۲۹#link240 | منظور از اينكه پسر نوح (ع )، عملى غير صالح است (انهعمل غير صالح )]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۳۰#link244 | مراد از جمله: «وَ عَلَى أُمَمٍ مِمَّن مَعَكَ»، در خطاب خداوند به نوح «ع»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۲۹#link241 | نمونه هايى از نهى از عملى كه واقع نشده است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۳۰#link245 | بحث روايتى: (رواياتى ذیل آیات گذشته)]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۲۹#link242 | بيان اينكه اين كلام نوح (ع ) كه به خدا عرض كرد: ((و الا تغفر لى و ترحمنى اكن منالخاسرين )) اظهار شكر است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۳۰#link246 | داستان حضرت نوح «ع»، در روایتی از امام صادق «ع»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۳۰#link243 | خطاب و امر به هبوط به نوح (ع ) و همراهانش ، دومين امر به هبوط به بشر، بعد از امربه هبوط آدم (ع ) بوده است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۳۰#link248 | دو روايت از امام باقر «ع»، درباره شریعت حضرت نوح «ع»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۳۰#link244 | مراد از جمله : ((و على امم ممن معك )) در خطاب خداوند به نوح (ع )]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۳۰#link249 | چند بحث قرآنی، روایتی تاریخی، پیرامون داستان نوح «ع»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۳۰#link245 | بحث روايتى (رواياتى در مورد داستان نوح و قوم او، درذيل آيات شريفه گذشته )]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۳۰#link246 | داستان حضرت نوح (ع ) از زبان مبارك امام صادق (ع )]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۳۰#link247 | روايتى در ارتباط با فوران تنور از امير المؤ منين (ع )]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۳۰#link248 | دو روايت از امام باقر (عليه السلام ) درباره حضرت نوح (ع ) و شريعت او]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۳۰#link249 | رواياتى درباره پسر نوح (ع ) و تفسير اينكه به نوح (ع ) فرمود: او ازاهل تو نيست و عمل غير صالح است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۳۰#link250 | ۱ - اجمالى از اصل داستان]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۳۰#link250 | ۱ - اجمالى از اصل داستان]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۳۱#link251 | ۲ - داستان نوح (عليه السلام ) در قرآن انحراف تدريجى بشر از فطرت انسانى وپيدايش اختلاف طبقاتى بعد از حضرت آدم (ع ) و بعثت و رسالت حضرت نوح (ع]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۳۱#link251 | ۲ - داستان نوح «ع»، در قرآن]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۳۱#link252 | دين و شريعت نوح (ع )]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۳۱#link259 | ۳- خصايص و ویژگی های حضرت نوح «ع»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۳۱#link253 | زحمات طاقت فرسايى كه آن حضرت در كار دعوتمتحمل شد]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۳۱#link260 | ۴- داستان حضرت نوح «ع»، در تورات فعلى]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۳۱#link254 | مدت زيستن نوح (ع ) در ميان قوم خود]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۳۱#link261 | تفاوت های داستان نوح «ع»، در تورات و قرآن کریم]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۳۱#link255 | كشتى ساختن آن حضرت]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۳۱#link262 | ۵- داستان طوفان نوح «ع»، در تواريخ و اسطوره هاى ساير ملل]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۳۱#link256 | نزول عذاب و آمدن طوفان]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۳۲#link263 | ۶- آيا نبوت نوح «ع»، جهانى و براى همه بشر بوده است؟]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۳۱#link257 | پايان ماجرا و پياده شدن نوح و همراهانش از كشتى]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۳۲#link266 | ضرورت وجود قانون، در حيات اجتماعى بشر]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۳۱#link258 | داستان پسر غرق شده نوح (ع )]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۳۲#link268 | عمل نكردن بشر به تعاليم وحى، دليل بر لغو بودن ارسال پیامبران نیست]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۳۱#link259 | ۳- خصايص نوح (ع ): اولين پيامبر اولوالعزم ، پدر دومنسل حاضر بشر و...]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۳۲#link269 | شريعت نوح «ع»، نخستين شريعت الهى، دینی جهانى و همگانى بوده است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۳۱#link260 | ۴- داستان آن حضرت در تورات فعلى]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۳۲#link270 | آيا طوفان نوح «ع»، همه كره زمين را در برگرفت؟]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۳۱#link261 | موارد مخالفت و تفاوت داستان نوح (ع ) در تورات با آنچه در قرآن آمده است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۳۲#link270 | اجمالی از برخی مباحث زمین شناسی، در چند فصل]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۳۱#link262 | ۵- داستان طوفان نوح (ع ) در تواريخ و اسطوره هاى سايرملل]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۳۳#link277 | ۸- عمر طولانى حضرت نوح «ع»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۳۲#link263 | ۶- آيا نبوت نوح (ع ) جهانى و براى همه بشر بوده است ؟]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۳۳#link278 | ۹- كوه جودى كجاست؟]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۳۲#link264 | شرحى در مورد نبوت و بعثت انبياء و جواب به بعضاهل سنت كه منكر عموميت رسالت نوح (ع ) هستند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۳۳#link279 | چرا حيوانات هم دچار طوفان شده اند؟]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۳۲#link265 | انسان در مسير كمالى خود (به طبع ثانوى ) ناچار از حيات اجتماعى و تعاونى است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۳۲#link270 | گفتاری در چند فصل، پیرامون پرستش بت ها]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۳۲#link266 | ضرورت وجود قانون در حيات اجتماعى بشر]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۳۳#link280 | ۱- گرايش و اطمينان انسان، به حس]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۳۲#link267 | علاوه بر بهره مندى او از عقل و تفكر، هدايت تشريعى انسان از راه وحى و نبوت ، براىرسيدن به كمال و سعادت ضرورى و لازم است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۳۳#link281 | ۲ - توجه به خدا از راه عبادت]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۳۲#link268 | عمل نكردن بشر به تعاليم وحى ، نمى توانددليل بر لغو بودن ارسال رسل و انزال كتب باشد]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۳۲#link269 | شريعت نوح (ع ) كه نخستين شريعت الهى بوده ، لزوما جهانى و همگانى بوده است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۳۲#link270 | آيا طوفان نوح همه كره زمين را دربرگرفت ؟ سخن صاحب المنار در اين باره]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۳۲#link271 | بيان نادرستى سخن صاحب المنار و اشاره به اينكه آيات قرآنى ظاهر در اين است كهطوفان نوح همه زمين را فرا گرفته بوده است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۳۳#link272 | ۱- زمين هاى رسوبى]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۳۳#link273 | ۲- عامل پيدايش قشرها و طبقات زمين ، همان طبقات رسوبى بوده اند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۳۳#link274 | ۳- توسعه و گسترش درياها به علت سرازير شدن سيلابها به طرف آنها]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۳۳#link275 | ۴- در عهد طوفان چه عواملى باعث زياد شدن آبها و شدتعمل آنها شدند؟]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۳۳#link276 | ۵- نتيجه بحث و انطباق مباحث گذشته از زمين شناسى با وقوع طوفان نوح]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۳۳#link277 | ۸- عمر طولانى نوح (ع )]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۳۳#link278 | ۹- كوه جودى كجا است ؟]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۳۳#link279 | و چرا حيوانات هم دچار طوفان شده اند؟]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۳۳#link280 | ۱- گرايش و اطمينان انسان به حس و تمايل او به تشبيه وتمثيل غير محسوس به محسوس]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۳۳#link281 | ۲ - توجه به خدا از راه عبادت ، بر مبناى اصل كلى و فطرى خضوع ضعيف در برابرقوى]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۳۳#link282 | در قرآن كريم ، نهى از پرستش اصنام و آلهه ، مترتب بر اثبات ضعف و ناتوانى آنهااست]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۳۴#link283 | ۳ - وثنيت از كجا سرچشمه گرفته و به چه صورت آغاز شد؟]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۳۴#link283 | ۳ - وثنيت از كجا سرچشمه گرفته و به چه صورت آغاز شد؟]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۳۴#link284 | ۴- چرا براى ارباب انواع و خدايان ديگر مجسمه ساختند ولى براى خداى تعالى مجسمهنساختند؟]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۳۴#link284 | ۴- چرا براى ارباب انواع و خدايان ديگر، مجسمه ساختند، ولى براى خداى تعالى، مجسمه نساختند؟]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۳۴#link285 | ۵- وثنيت صائبه]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۳۴#link285 | ۵- وثنيت صائبه]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۳۴#link286 | ۶- وثنيت برهميه]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۳۴#link286 | ۶- وثنيت برهميه]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۳۴#link287 | ۷- وثنيت بودايى ، شخصيت و تعاليم بودا]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۳۴#link287 | ۷- وثنيت بودايى]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۳۵#link288 | ۸- وثنيت عرب]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۳۵#link288 | ۸- وثنيت عرب]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۳۵#link289 | ۹- دفاع اسلام از توحيد و مبارزه اش با وثنيت]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۳۵#link289 | ۹- دفاع اسلام از توحيد و مبارزه اش با وثنيت]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۳۵#link290 | ۱۰- بناى سيره رسول خدا (ص ) بر توحيد و نفى شركاء]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۳۵#link290 | ۱۰- بناى سيره رسول خدا «ص»، بر توحيد و نفى شركاء]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۳۲#link270 | بحثی دیگر، در ادامه بحث سابق]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۳۵#link291 | ۱- تناسخ در نظر وثنى مذهبان]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۳۵#link291 | ۱- تناسخ در نظر وثنى مذهبان]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۳۶#link292 | ۲ - سرايت شرك در عبادت از وثنى ها به ساير اديان]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۳۶#link292 | ۲ - سرايت شرك در عبادت، از وثنى ها به ساير اديان]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۳۶#link293 | ۳- اسلام گرايش به وثنيت و شرك را چگونه اصلاح كرد؟]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۳۶#link293 | ۳- اسلام، مفاسد مذکور را چگونه اصلاح كرد؟]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۳۶#link294 | ۴- پاسخ به يك شبهه در مورد توسل به معصومين و اولياءاللّه (عليهم السلام ) و اظهارمحبت به ايشان]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۳۶#link294 | ۴- پاسخ به يك شبهه در مورد توسل به معصومان «ع»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۳۶#link295 | فرق بين شرك و استشفاع]]


}}
}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۹ مهر ۱۴۰۳، ساعت ۰۹:۰۴

کپی متن آیه
وَ هِيَ‌ تَجْرِي‌ بِهِمْ‌ فِي‌ مَوْجٍ‌ کَالْجِبَالِ‌ وَ نَادَى‌ نُوحٌ‌ ابْنَهُ‌ وَ کَانَ‌ فِي‌ مَعْزِلٍ‌ يَا بُنَيَ‌ ارْکَبْ‌ مَعَنَا وَ لاَ تَکُنْ‌ مَعَ‌ الْکَافِرِينَ‌

ترجمه

و آن کشتی، آنها را از میان امواجی همچون کوه‌ها حرکت میداد؛ (در این هنگام،) نوح فرزندش را که در گوشه‌ای بود صدا زد: «پسرم! همراه ما سوار شو، و با کافران مباش!»

|و آن [كشتى‌] آنها را در ميان امواجى همچون كوه‌ها مى‌برد، و نوح پسرش را كه در كنارى بود صدا زد: اى پسرك من! با ما سوار شو و با كافران مباش
و آن [كِشتى‌] ايشان را در ميان موجى كوه‌آسا مى‌بُرد، و نوح پسرش را كه در كنارى بود بانگ درداد: «اى پسرك من، با ما سوار شو و با كافران مباش.»
و آن کشتی آنان را در میان امواجی مانند کوه گردش می‌داد که در آن حال نوح فرزندش را که به کناری رفته بود ندا کرد که ای پسر، تو هم با ما بدین کشتی درآی و با کافران همراه مباش.
آن کشتی آنان را در میان موج هایی کوه آسا حرکت می داد، و نوح فرزندش را که در کناری بود، بانگ زد که ای پسرم! همراه ما سوار شو و با کافران مباش.
كشتى آنان را در ميان امواجى چون كوه مى‌برد. نوح پسرش را كه در گوشه‌اى ايستاده بود ندا داد: اى پسر، با ما سوار شو و با كافران مباش.
و آن [کشتی‌] ایشان را در دل موج‌[های‌] کوه پیکر پیش می‌برد، و نوح پسرش را ندا داد -و او در کناری بودکه ای فرزندم همراه ما سوار شو، و با کافران مباش‌
و آن
(مؤمنان سوار کشتی شدند و) کشتی با سرنشینانش (سینه‌ی) امواج کوه پیکر را می‌شکافت و (همچنان) به پیش می‌رفت. (مهر پدری در میان این امواجی که از سر و دوش هم بالا می‌رفتند و روی هم می‌غلطیدند، موج گرفت) و نوح پسرش را که در کناری (جدا از پدر) قرار گرفته بود فریاد زد که فرزند دلبندم با ما سوار شو و با کافران مباش، (اگر به سوی خدا برگردی نجات می‌یابی، والّا با جملگی بی‌دینان هلاک می‌گردی).
حال آنکه آن (کشتی) ایشان را در میان موجی همانند کوه‌ها می‌بَرَد و نوح پسرش را - که در کناری جدا بود - بانگ در داد: «ای پسرک من! با ما سوار شو و با کافران مباش.»
و آن روان بود بدیشان در موجی همانند کوه‌ها و برخواند نوح فرزند خود را و بود بر کناری که‌ای پسرک من سوار شو با ما و نباش با کافران‌

And so it sailed with them amidst waves like hills. And Noah called to his son, who had kept away, “O my son! Embark with us, and do not be with the disbelievers.”
ترتیل:
ترجمه:
هود ٤١ آیه ٤٢ هود ٤٣
سوره : سوره هود
نزول : ٩ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٢٤
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«تَجْرِی بِهِمْ»: کشتی سرنشینانش را در میان امواجی چون کوه، حرکت می‌داد. «فِی مَعْزِلٍ». در کناری. در گوشه‌ای. «مَعْزِلٍ». جای جداگانه. مکانی دور افتاده. اسم مکان از عزلت است.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ هِيَ تَجْرِي بِهِمْ فِي مَوْجٍ كَالْجِبالِ وَ نادى‌ نُوحٌ ابْنَهُ وَ كانَ فِي مَعْزِلٍ يا بُنَيَّ ارْكَبْ مَعَنا وَ لا تَكُنْ مَعَ الْكافِرِينَ «42»

و آن (كشتى) آنها را از لابلاى امواجى همچون كوه پيش مى‌برد. (در اين هنگام) نوح، فرزندش را كه در گوشه‌اى قرار داشت صدا زد (وگفت:) اى پسرم! (ايمان بياور و) با ما سوار شو و با كافران مباش.

نکته ها

ظاهراً گفتگوى حضرت نوح با فرزندش قبل از حركت كشتى بوده است، زيرا بعد از حركت، آنهم در ميان امواجى همچون كوه، امكان سوار شدن وجود ندارد. «1»

سؤال: چرا نوح فقط فرزند خود را به سوار شدن دعوت كرد؟

پاسخ: اوّلًا: انسان نسبت به فرزند خود وظيفه‌ى سنگين‌ترى دارد. ثانياً: چون فرزند به كنارى رفته بود، نوح گمان كرد پشيمان شده و آمادگى پذيرش حقّ در او پديدار گشته است. و ممكن است هشدارى باشد به ديگران كه عذاب جدّى است، چون فرزندش را دعوت به رهايى مى‌كند.

حضرت نوح در روز ورودش به كشتى، روزه گرفت و به ياران خود نيز دستور روزه داد و فرمود: روزه گرفتن رمز نجات از خطرات است. «2»

عبور از امواجى همچون كوه، نشانه‌ى وسعت و بزرگى كشتى نوح و هنر و تخصّص پيامبر خدا نوح است.

پیام ها

1- نجات يافتگان نيز راهى پرتلاطم دارند، با سوار شدن بر كشتى و ناخدايى همچون نوح نيز كار تمام نمى‌شود. «فِي مَوْجٍ كَالْجِبالِ»

2- تا آخرين لحظه به فكر نجات ديگران باشيم، گرچه كافر باشند. «نادى‌ نُوحٌ ابْنَهُ»

3- والدين نسبت به سرنوشت فرزندان خود مسئولند. «يا بُنَيَّ ارْكَبْ مَعَنا»


«1». تفسير روح‌المعانى.

«2». تفسير مجمع‌البيان.

جلد 4 - صفحه 62

4- همنشينى با كافران، حتّى پسر پيامبر را نيز از آئين حقّ جدا مى‌سازد. «لا تَكُنْ مَعَ الْكافِرِينَ» سعدى در اين باره مى‌گويد:

پسر نوح با بدان بنشست‌

خاندان نبوّتش گم شد

5- سالم بودن خانواده به تنهايى كافى نيست، محيط كفرآلود مايه‌ى بسيارى از انحرافات مى‌شود. «لا تَكُنْ مَعَ الْكافِرِينَ»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ هِيَ تَجْرِي بِهِمْ فِي مَوْجٍ كَالْجِبالِ وَ نادى‌ نُوحٌ ابْنَهُ وَ كانَ فِي مَعْزِلٍ يا بُنَيَّ ارْكَبْ مَعَنا وَ لا تَكُنْ مَعَ الْكافِرِينَ (42)


«1» سورة الصافات، آيات 79 تا 81.

«2» منهج الصادقين، جلد 4، صفحه 424.

جلد 6 - صفحه 70

وَ هِيَ تَجْرِي بِهِمْ فِي مَوْجٍ كَالْجِبالِ‌: و كشتى مى‌برد ايشان را در ميان موجها كه از غايت عظمت مانند كوهها بودند، يعنى در حين طوفان كه عبارت است از ارتفاع و اضطراب آن، هر موج از آن مانند كوهى بود در تراكم و ارتفاع. و تشبيه به كوهها دلالت دارد بر اينكه يك موج نبوده بلكه امواج زيادى بوده. از حسن نقل شده‌ «1» كه آب روى هم متراكم و مرتفع به اندازه سى ذراع و ابتداى سير، يازدهم رجب و تا ششماه سير، و در اين مدت هيچ مستقر نشد تا آنكه به زمين حرم رسيد و در مكان كعبه هفت مرتبه طواف و حق تعالى خانه كعبه را به آسمان برد، تمام زمين را سير تا به كوه جودى كه در شام است در روز دهم محرم قرار گرفت. «2» و اصحاب ما از حضرت صادق عليه السّلام روايت نموده‌ «3» كه نوح عليه السّلام اول رجب به كشتى سوار و روزه داشت و هر كه با او بود امر به روزه، و فرمود: هر كه امروز روزه دارد آتش از او دور و او را مس ننمايد. و تا يك سال كشتى به روى آب سيار بود.

وَ نادى‌ نُوحٌ ابْنَهُ‌: و آواز داد نوح عليه السّلام پسر خود كنعان يا يام را.

وَ كانَ فِي مَعْزِلٍ‌: در حالى كه بود در كرانه از كشتى و دور ايستاده و پدر او را مسلمان مى‌دانست، پس نوح در اول طوفان از فرط شفقت فرمود:- حضرت صادق عليه السّلام فرمايد: نوح عليه السّلام نظر نمود به پسر، افتان و خيزان بود گفت:- يا بُنَيَّ ارْكَبْ مَعَنا: اى پسرك من سوار شو در كشتى با ما. وَ لا تَكُنْ مَعَ الْكافِرِينَ‌:


«1» مجمع البيان ج 3 ص 164.

«2» محدث خيبر، مرحوم حاج شيخ عباس قمى در كتاب مفاتيح الجنان در اعمال روز عاشوراء در ضمن بيان احاديثى كه به عنوان مبارك بودن روز عاشوراء از جانب بنى اميه و ديگران وضع شده، خبر مفصلى راى از ميثم تمّار نقل مى‌كند كه خلاصه آن بدين مضمون است: ميثم فرمود و اللّه مى‌كشند اين امت پسر پيغمبر خود را در محرّم در روز دهم و هرآينه اعداء حق سبحانه و تعالى اين روز راى روز بركات قرار دهند تا آنكه گويد و گمان مى‌كنند كه او روزى است كه سفينه نوح بر جودى قرار گرفت با اينكه استواء سفينه در روز هيجدهم ذى حجّه بوده- الخ.

«3» بحار الانوار، ج 11، ص 318 و ص 304- تفسير نور الثقلين، ج 2، ص 360.

جلد 6 - صفحه 71

و مباش با كافران تا غرق نشوى. حسن گويد: آن پسر منافق و با پدر اظهار اسلام نمودى و با كافران در كيش متفق بودى، و نوح عليه السّلام مى‌دانست او كافر است، از راه نصح گفت: اى پسر، اسلام آور و با ما در كشتى نشين و مباش در كيش كافران تا غرق نشوى.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ هِيَ تَجْرِي بِهِمْ فِي مَوْجٍ كَالْجِبالِ وَ نادى‌ نُوحٌ ابْنَهُ وَ كانَ فِي مَعْزِلٍ يا بُنَيَّ ارْكَبْ مَعَنا وَ لا تَكُنْ مَعَ الْكافِرِينَ (42) قالَ سَآوِي إِلى‌ جَبَلٍ يَعْصِمُنِي مِنَ الْماءِ قالَ لا عاصِمَ الْيَوْمَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ إِلاَّ مَنْ رَحِمَ وَ حالَ بَيْنَهُمَا الْمَوْجُ فَكانَ مِنَ الْمُغْرَقِينَ (43)

ترجمه‌

و آن ميبرد ايشانرا در ميان موجهائى مانند كوهها و آواز داد نوح پسرش را و بود در كنارى كه اى پسرك من سوار شو با ما و مباش با كافران‌

گفت زود باشد پناه برم بكوهى كه نگهدارد مرا از آب گفت نيست نگهدارنده‌اى امروز از فرمان خدا مگر آنكس كه رحم كرد و حائل شد ميان آن دو موج پس بود از غرق شدگان.

تفسير

موج جمع موجه است كه هر يك مانند كوهى بود از جهت ارتفاع و تراكم و در خصال از امام كاظم عليه السّلام و در عيون از امام رضا عليه السّلام نقل نموده كه حضرت نوح چون سوار بر كشتى شد به او وحى رسيد كه اگر از غرق ترسيدى هزار مرتبه لا اله الا اللّه بگو پس از من بخواه نجات را نجات ميدهم تو را از غرق و كسانيرا كه ايمان آوردند با تو و چون او و همراهانش در كشتى نشستند گردابى پديدار گشت و باد تندى وزيدن گرفت و نوح مشوّش شد و مجال نيافت و نتوانست كه هزار مرتبه لا اله الا اللّه بگويد ناچار بزبان سريانى گفت هيلوليا الفا الفا يا ماريا اتقن پس گرداب ساكن شد و كشتى براه افتاد و حضرت نوح فرمود كلاميكه مرا از غرق نجات داد سزاوار است كه هميشه با من باشد و در انگشترى خود نقش نمود لا اله الا اللّه الف مرّة رب اصلح و در احتجاج از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود كه چون نوح عليه السّلام در كشتى نشست و از غرق شدن ترسيد متوسل شد به محمّد و آل او پس نجات داد او را خدا و با روايت اولى منافات ندارد زيرا ممكن است براى توسل به‌


جلد 3 صفحه 83

آن ذوات مقدّسه بدون اتمام ذكر نجات يافته باشد و قمّى ره و عيّاشى نيز از آنحضرت نقل نموده كه كنعان پسر حضرت نوح نبود بلكه پسر زن او بود و اين لغت طى است كه پسر زن را ابنه گويند يعنى بفتح هاء و در مجمع از امير المؤمنين و صادقين عليهم السلام نقل نموده كه ايشان به اين نحو قرائت نموده‌اند و ابنها نيز قرائت شده است و بنابراين مرجع ضمير واعله زوجه آنحضرت است كه مستفاد از اهل است و در قرائت ائمّه عليهم السلام الف براى تخفيف حذف شده است و مراد از معزل كناره‌اى از زمين است كه كنعان براى عزل خود از اصحاب پدر اختيار نموده بود و بعضى گفته‌اند او با پدر خود بنفاق زيست ميكرد و حضرت نوح نميدانست او كافر است لذا او را ندا فرمود و بعضى گفته‌اند ميدانست ولى در اينموقع او را طلبيد براى آنكه شايد قبول ايمان كند و داخل در كشتى شود در هر حال سعادت نصيب او نشد و بعذاب الهى گرفتار گرديد و مراد از من رحم ظاهرا خداوند است كه رحم كرد آنروز بر اهل ايمان و نجات داد ايشانرا از غرق يعنى نيست نگهدارنده‌اى از عذاب خدا امروز مگر خود او و بعضى گفته‌اند مراد آنستكه نيست مانعى از عذاب خدا امروز مگر رحمت او كه شامل حال كسى شود يا نيست ممنوعى از عذاب خدا مگر كسيكه مشمول رحمت او شده است. و لطف و دقت و سلامت از تقدير و ظهور معناى اول بر اهل ادب مخفى نخواهد بود.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ هِي‌َ تَجرِي‌ بِهِم‌ فِي‌ مَوج‌ٍ كَالجِبال‌ِ وَ نادي‌ نُوح‌ٌ ابنَه‌ُ وَ كان‌َ فِي‌ مَعزِل‌ٍ يا بُنَي‌َّ اركَب‌ مَعَنا وَ لا تَكُن‌ مَع‌َ الكافِرِين‌َ (42)

و ‌آن‌ كشتي‌ روي‌ آب‌ حركت‌ ميكرد ‌در‌ موج‌ دريا ‌که‌ باندازه‌ كوه‌ها موج‌ ميزد و ندا داد نوح‌ پسر ‌خود‌ كنعان‌ ‌را‌ ‌که‌ اي‌ پسرك‌ ‌من‌ و ‌در‌ كنار كشتي‌ ‌بود‌ سوار شو ‌با‌ ‌ما و نباش‌ ‌با‌ كافرين‌.

وَ هِي‌َ تَجرِي‌ بِهِم‌ فِي‌ مَوج‌ٍ كَالجِبال‌ِ امواج‌ دريا بخصوص‌ ‌در‌ موقع‌ جوشيدن‌ آب‌ ‌از‌ زير دريا و باريدن‌ باران‌ ‌از‌ فوق‌ ‌آن‌ و وزيدن‌ باد ‌از‌ اطراف‌ آب‌ حركت‌ انيف‌ دارد و امواجش‌ بقدر كوه‌ بلند ميشود و كشتي‌ بحركت‌ بالا و پائين‌ ميآيد

جلد 11 - صفحه 55

و خوف‌ شديدي‌ ‌بر‌ اهلش‌ متوجه‌ ميشود ‌که‌ حقير يك‌ قسمت‌ ‌آن‌ ‌را‌ مشاهده‌ كرده‌ام‌ ‌که‌ ‌حتي‌ كشتيبانان‌ كشتي‌ مهياي‌ غرق‌ شدند، دارد ‌در‌ بعض‌ اخبار ‌که‌ ‌در‌ ‌اينکه‌ موقع‌ جبرئيل‌ نازل‌ شد و پنج‌ ميخ‌ ‌براي‌ نوح‌ آورد ‌که‌ چهار ‌آن‌ ‌را‌ ‌در‌ چهار طرف‌ كشتي‌ بكوبد و يكي‌ ‌را‌ ‌در‌ وسط ‌تا‌ كشتي‌ قرار گيرد، اول‌ بنام‌ ‌محمّد‌ صلّي‌ اللّه‌ ‌عليه‌ و آله‌ و سلّم‌، دوم‌ بنام‌ ‌علي‌ ‌عليه‌ السّلام‌، سوم‌ بنام‌ فاطمه‌ سلام‌ اللّه‌ عليها، چهارم‌ بنام‌ حسن‌ ‌عليه‌ السّلام‌، پنجم‌ ‌که‌ وسط كوفته‌ شود بنام‌ حسين‌ ‌عليه‌ السّلام‌ و چون‌ پنجم‌ ‌را‌ ‌در‌ وسط كوبيد خون‌ جوشش‌ كرد سببش‌ ‌را‌ پرسيد جبرئيل‌ مصائب‌ حسين‌ [ع‌] ‌را‌ ‌بر‌ ‌او‌ بيان‌ كرد و بهمين‌ مناسبت‌ حضرت‌ حسين‌ ‌را‌ سفينة النجات‌ امت‌ خوانده‌ و باين‌ پنجمي‌ كشتي‌ قرار گرفت‌.

وَ نادي‌ نُوح‌ٌ ابنَه‌ُ ‌اينکه‌ ندا قبل‌ ‌از‌ حركت‌ كشتي‌ و روي‌ آب‌ افتادن‌ ‌آن‌ ‌بود‌ وَ كان‌َ فِي‌ مَعزِل‌ٍ معزل‌ كنار كشتي‌ خارج‌ ‌از‌ ‌آن‌ پسرش‌ ايستاده‌ ‌بود‌ تماشا ميكرد يا بُنَي‌َّ اركَب‌ مَعَنا حضرت‌ نوح‌ نظر بامري‌ ‌که‌ ‌در‌ ‌آيه‌ قبل‌ ‌شده‌ ‌بود‌ ‌که‌ اهلت‌ ‌را‌ سوار كن‌ و پسر ‌خود‌ ‌را‌ جزو اهل‌ ‌خود‌ ميدانست‌ فرمود سوار شو غافل‌ ‌از‌ اينكه‌ ‌او‌ جزو مستثناء ‌است‌ إِلّا مَن‌ سَبَق‌َ عَلَيه‌ِ القَول‌ُ ‌است‌ وَ لا تَكُن‌ مَع‌َ الكافِرِين‌َ ‌که‌ بايد امروز غرق‌ شوند و ‌از‌ ‌بين‌ روند.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 42)- سر انجام لحظه نهایی فرا رسید و فرمان مجازات این قوم سرکش

ج2، ص345

صادر شد، ابرهای تیره و تار همچون پاره‌های شب ظلمانی سراسر آسمان را فرا گرفت، و آنچنان روی هم متراکم گردید که نظیرش هیچ گاه دیده نشده بود، صدای غرش رعد و پرتو خیره کننده برق پی‌درپی در فضای آسمان پخش می‌شد و خبر از حادثه بسیار عظیم و وحشتناکی می‌داد.

باران شروع شد، قطره‌ها درشت و درشت‌تر شد. از سوی دیگر سطح آب زیر زمینی آنقدر بالا آمد که از هر گوشه‌ای چشمه خروشانی جوشیدن گرفت.

و به زودی سطح زمین به صورت اقیانوسی در آمد، وزش بادها امواج کوه پیکری روی این اقیانوس ترسیم می‌کرد و این امواج از سر و دوش هم بالا می‌رفتند و روی یکدیگر می‌غلتیدند.

«و کشتی نوح با سرنشینانش سینه امواج کوه پیکر را می‌شکافت و همچنان پیش می‌رفت» (وَ هِیَ تَجْرِی بِهِمْ فِی مَوْجٍ کَالْجِبالِ).

«نوح فرزندش را که در کناری جدا از پدر قرار گرفته بود مخاطب ساخت و فریاد زد فرزندم! با ما سوار شو و با کافران مباش» که فنا و نابودی دامنت را خواهد گرفت (وَ نادی نُوحٌ ابْنَهُ وَ کانَ فِی مَعْزِلٍ یا بُنَیَّ ارْکَبْ مَعَنا وَ لا تَکُنْ مَعَ الْکافِرِینَ).

اما متأسفانه تأثیر همنشین بد بیش از آن بود که گفتار این پدر دلسوز تأثیر مطلوب خود را ببخشد.

نکات آیه

۱- پیروان نوح ، پس از شروع طوفان و درپى فرمان او ، به کشتى سوار شدند. (و قال ارکبوا فیها ... و هى تجرى بهم) جمله «هى تجرى ...» عطف بر جمله اى مقدر است که به خاطر وضوح و اختصار در کلام ذکر نشده است; یعنى: فرکبوا فیها و هى تجرى بهم.

۲- جوشش آبهاى زیرزمینى و ریزش باران در حادثه طوفان نوح ، تشکیل دهنده دریایى عظیم و پرتلاطم (و هى تجرى بهم فى موج کالجبال) وجود موجهایى همانند کوهها ، حکایت از به وجود آمدن دریایى بزرگ از آب دارد.

۳- کشتى نوح ، او و همراهانش را در میان موجهاى عظیمى بسان کوهها ، به پیش مى برد. (و هى تجرى بهم فى موج کالجبال) «موج» اسم جنس است و بر یک موج و نیز موجهاى متعدد و کثیر اطلاق مى شود از آن جا که در آیه شریفه ، کلمه «موج» به «جبال» (کوهها ) تشبیه شده ، معلوم مى شود مراد از آن ، امواج متعدد و کثیر است.

۴- کشتى نوح ، سفینه اى بسیار مقاوم و برخوردار از بهترین اصول فنى و تکنیکى (و هى تجرى بهم فى موج کالجبال)

۵- فرزند نوح ، به هنگام حرکت کشتى ، با فاصله اى نسبتاً دور از کشتى بسر مى برد. (و نادى نوح ابنه و کان فى معزل) متعلق «معزل» أبیه و یا الفلک مى باشد. بنابراین «و کان ...»; یعنى ، فرزند نوح در کنارى و به دور از پدرش یا کشتى بسر مى برد.

۶- فرزند نوح ، على رغم مشاهده دریایى از آب خروشان ، از همراهى با نوح(ع) و سوار شدن بر کشتى نجات ، کناره گرفت. (و هى تجرى بهم فى موج کالجبال و نادى نوح ابنه و کان فى معزل) وقوع جمله «و نادى نوح» پس از «هى تجرى بهم ...» گویاى این است که گفتوگوى حضرت نوح(ع) با فرزندش، پس از بالا آمدن آب و حرکت کشتى بوده است جمله و «حال بینهما الموج» - در آیه بعد - مؤید این معنا مى باشد. قابل ذکر است که برخى از مفسران، جمله «نادى نوح ...» را عطف بر «قال ارکبوا ...» دانسته و گفته اند: گفتوگوى یاد شده، پیش از حادثه طوفان و بالا آمدن آب بوده است.

۷- نوح(ع) با فریادى رسا و بلند ، فرزندش را براى سوار شدن به کشتى فرا خواند. (نادى نوح ابنه و کان فى معزل یبنىّ ارکب معنا) «نداء» بلند کردن صدا و ابراز کردن آن است (مفردات راغب).

۸- نوح(ع) در آستان غرق شدن فرزندش ، وى را به ایمان و یکتاپرستى دعوت کرد. (یبنىّ ارکب معنا و لاتکن مع الکفرین) مراداز «مَعَنا» همراهىو معیت عقیدتى است نه جسمانى; زیرا جمله «ارکب» در دلالت بر همراهى و معیت جسمانى کافى بود. بنابراین اگر مراد از «مَعَنا» مجرد همراهى با نوح و پیروان او باشد، آوردن کلمه «مَعَنا» ضرورتى نداشت. جمله «و لاتکن ...» مؤید این معناست.

۹- نوح(ع) به ایمان آوردن فرزندش امیدوار بود و آن را محتمل مى شمرد. (یبنىّ ارکب معنا و لاتکن مع الکفرین)

۱۰- سوارشدن بر کشتى نوح ، نشانه ایمان و تخلف از آن ، نشانه و دلیل کفر بود. (ارکب معنا و لاتکن مع الکفرین)

۱۱- فرزند نوح ، تا زمان حادثه طوفان نه در صف مؤمنان بود و نه در زمره کافران.* (نادى نوح ابنه و کان فى معزل یبنىّ ارکب معنا و لاتکن مع الکفرین) برخى برآنند که مراد از کنار بودن فرزند نوح (و کان فى معزل)، کنارگیرى وى از صف مؤمنانو جبهه کافران است; یعنى، نه ایمان آورده بود ، و نه اظهار تکذیب مى کرد.

موضوعات مرتبط

  • ایمان: دعوت به ایمان ۸
  • توحید: دعوت به توحید عبادى ۸
  • قوم نوح: نشانه هاى ایمان قوم نوح ۱۰; نشانه هاى کفر قوم نوح ۱۰
  • نوح(ع): استحکام کشتى نوح(ع) ۴; امیدوارى نوح(ع) ۹; اوامر نوح(ع) ۱; پسر نوح(ع) قبل از طوفان ۱۱; پسر نوح(ع) و ایمان ۹; پسر نوح(ع) و کشتى ۵، ۶; پسر نوح(ع) هنگام طوفان ۶; پیروان نوح(ع) در کشتى ۱;حرکت کشتى نوح(ع) ۳; دعوت از پسر نوح(ع) ۷، ۸; دعوتهاى نوح(ع) ۷، ۸; عظمت طوفان نوح(ع) ۲; قصه نوح(ع) ۱، ۲، ۳، ۵، ۶، ۷، ۸، ۹; کشتى نوح(ع) در دریا ۳; ویژگیهاى کشتى نوح(ع) ۴

منابع