القمر ١٤
کپی متن آیه |
---|
تَجْرِي بِأَعْيُنِنَا جَزَاءً لِمَنْ کَانَ کُفِرَ |
ترجمه
القمر ١٣ | آیه ١٤ | القمر ١٥ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«بِأَعْیُنِنَا»: (نگا: هود / ، مؤمنون / ، طور / ). «جَزَآءً»: برای پاداش به. مفعول له است. «مَنْ»: مراد نوح (ع) است. «کَانَ کُفِرَ»: نسبت بدو کفر ورزیده شده بود. بدو ایمان آورده نشده بود. تصدیق نگشته بود. نعمت وجودش ناسپاس مانده بود و کفران شده بود.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
حَتَّى إِذَا جَاءَ أَمْرُنَا وَ فَارَ... (۰) وَ هِيَ تَجْرِي بِهِمْ فِي مَوْجٍ... (۴) فَافْتَحْ بَيْنِي وَ بَيْنَهُمْ... (۰)
تفسیر
- آيات ۹ - ۴۲ سوره قمر
- بيان چگونگى وفور آب بر سراسر زمين، پس از نفرين نوح «ع»
- توضيحى درباره ویژگی كشتى نوح «ع»
- معناى آسان کردن قرآن براى ذكر
- بيان كيفيت عذاب قوم عاد
- ۱ سعادت و نحوست ايام، از نظر عقل، قرآن و سنّت
- سعادت و نحوست، در آيات قرآن كريم
- سعادت و نحوست، در روايات
- برخی از احاديث ائمّه «ع» كه بر عدم نحوست ذاتى زمان دلالت مى كند
- رواج عقيده به سعادت و نحوست ايام، در بين اهل سنّت
- ۲ سعادت و نحوست كواكب
- اقوال منجمين درباره ارتباط كواكب با حوادث زمينى
- اقسام رواياتى كه در اين باره وارد شده اند
- بررسی روايات وارده در بارۀ سعد و نحس بودن بعضى كواكب
- ۳ تفأل خوب و بد
- امورى كه در نظر عامۀ مردم، شوم و نحس است
- مقصود از تكذيب قوم ثمود به «نُذُر»
- ناقه صالح و آزمايش الهى قوم ثمود
- سرگذشت قوم لوط و عذابى كه دامنگيرشان شد
- بحث روایتی: (چند روايت در ذيل برخى آيات گذشته)
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ حَمَلْناهُ عَلى ذاتِ أَلْواحٍ وَ دُسُرٍ «13» تَجْرِي بِأَعْيُنِنا جَزاءً لِمَنْ كانَ كُفِرَ «14»
و نوح را بر (كشتىاى كه) داراى تختهها و ميخها بود، سوار كرديم. كشتى (حامل نوح و پيروانش) زير نظر ما به حركت در آمد. (اين امر) پاداش پيامبرى بود كه مورد تكذيب و كفر قرار گرفت.
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
تَجْرِي بِأَعْيُنِنا جَزاءً لِمَنْ كانَ كُفِرَ «14»
تَجْرِي بِأَعْيُنِنا: مىرفت و جريان داشت آن كشتى به نگاهداشت ما، يا به حراست اولياى ما و كسانى كه بر آن موكل بودند از ملائكه آنچه بجا آورديم به حضرت نوح از نجات او با مؤمنين و غرق و هلاك كفار. جَزاءً لِمَنْ كانَ كُفِرَ: پاداش بود براى كسانى كه كافر شدند به او و انكار و عناد ورزيدند نسبت به امر حضرت نوح عليه السّلام و كفران و ناسپاسى نمودند بر نعمت وجود او كه باعث ارشاد و هدايت و سعادت آنها بود.
مروى است كه تمام كفار در آن روز هلاك شدند الاعوج بن عنق كه آب تا زير پشت و كمر او بود، و نقل شده كه سبب نجات او آن بود كه حضرت به جهت ساختن كشتى به ساج احتياج داشت، و نقل از بلاد شام متعسر بود. عوج به شام آمد و چوبها كه محتاج اليه بود بر گردن گرفت و نزد حضرت آورد، حق تعالى بدين جهت تأخير عذاب نمود و از غرق نجات داد «1».
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
فَفَتَحْنا أَبْوابَ السَّماءِ بِماءٍ مُنْهَمِرٍ «11» وَ فَجَّرْنَا الْأَرْضَ عُيُوناً فَالْتَقَى الْماءُ عَلى أَمْرٍ قَدْ قُدِرَ «12» وَ حَمَلْناهُ عَلى ذاتِ أَلْواحٍ وَ دُسُرٍ «13» تَجْرِي بِأَعْيُنِنا جَزاءً لِمَنْ كانَ كُفِرَ «14» وَ لَقَدْ تَرَكْناها آيَةً فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ «15»
فَكَيْفَ كانَ عَذابِي وَ نُذُرِ «16» وَ لَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ «17» كَذَّبَتْ عادٌ فَكَيْفَ كانَ عَذابِي وَ نُذُرِ «18» إِنَّا أَرْسَلْنا عَلَيْهِمْ رِيحاً صَرْصَراً فِي يَوْمِ نَحْسٍ مُسْتَمِرٍّ «19» تَنْزِعُ النَّاسَ كَأَنَّهُمْ أَعْجازُ نَخْلٍ مُنْقَعِرٍ «20»
فَكَيْفَ كانَ عَذابِي وَ نُذُرِ «21»
ترجمه
پس گشوديم درهاى آسمان را بآبى سخت ريزنده
و روان كرديم
جلد 5 صفحه 101
از زمين چشمههائى پس بهم پيوست آب بر نهجى كه بتحقيق مقدّر شده بود
و برداشتيم او را بر كشتى داراى تختههاى پهناور و ميخها
روان ميبود با توجّهات مخصوصه ما براى پاداش دادن بكسيكه انكار نبوت او شده بود
و بتحقيق باقى گذاشتيم آنرا نشانهئى پس آيا هست پند گيرندهئى
پس چگونه بود عذاب من و بيم دادنم
و بتحقيق آسان گردانديم قرآن را براى پند گرفتن پس آيا پند گيرندهئى هست
تكذيب كردند قوم عاد پس چگونه بود عذاب من و بيم دادنم
همانا ما فرستاديم بر آنها بادى بسيار سرد در روز شومى بادوام در شئامت
كه بر ميكند مردم را گوئى آنها بنهاى درخت خرماى كنده از جاى خود بودند
پس چگونه بود عذاب من و بيم دادنم.
تفسير
خداوند دعاى حضرت نوح را باجابت رسانيد و ابواب رحمت آسمانى خود را براى قوم او بعذاب گشود و بارانى بر آنها باريدن گرفت كه محدود و معدود نبود آبى بود كه از آسمان بشدّت پى در پى ميريخت و قطع نميشد و زمين را يكپارچه چشمهها قرار داد كه از همه جاى آن آب ميجوشيد و جارى ميشد گويا خواسته است بفرمايد و منفجر نموديم از زمين چشمههائى و براى مبالغه فرموده و شكافتيم زمين را كه چشمههائى باشد پس تلاقى كردند و بهم پيوستند آب آسمان و زمين و اينكه مائان نفرموده بملاحظه آنست كه ماء اسم جنس است و احتياج به تثنيه و جمع ندارد و اين التقاء و تلاقى برحسب امر الهى و تقدير خدا بود كه آب زمين را فرا گيرد و كفّار بكيفر اعمالشان برسند و حمل فرمود خداوند حضرت نوح و پيروان او را بر كشتى مستحكمى داراى تختههاى قطور و ميخها كه قبلا تهيه شده بود و جارى ميشد در آن بحر موّاج محيط با توجّهات و عنايات الهيّه بحفظ آن يا در مرئى و منظر او و ملائكهئى كه نگهبان و نگهدار آن بودند براى پاداش دادن بحضرت نوح كه قوم او انكار نبوت و كفران نعمت وجود او را نموده بودند و انتقام كشيدن از آنها و خداوند قصه آنرا باقى گذارد در تاريخ و ذكر فرمود در قرآن تا دليل بر قدرت خداوند و موجب عبرت خلق گردد ولى افسوس كه جاى پرسش است و بايد گفته شود آيا متذكّر و معتبرى هست كه تذكر پيدا كند و عبرت گيرد پس چگونه بود عذاب خدا و بيم دادن او و حال معذبين اگر
جلد 5 صفحه 102
نذر اسم مصدر باشد و اگر جمع نذير باشد يعنى پس چگونه بودند بيم دهندگان من كه پيغمبران يا آيات منذرات بودند و خداوند قرآن مجيد را باقسام مواعظ و عبر و بانواع قصص و حكايات امم ماضيه آراسته و از آنها بعبارات مختلفه متعدده تعبير فرموده و براهين عقليّه مشكله را به بيانات ساده گوناگون چنان سهل و آسان فرموده كه هر كس بقدر فهم و استعداد خود آنرا درك و از آن بهرهبردارى ميكند و در دنياى متمدن امروز بألحان مختلفه با كمال سهولت قرائت ميشود و ساير كتب سماوى نميشود ولى افسوس كه جاى پرسش است كه آيا هيچ متّعظ متنبّهى هست كه در آن نظر كند و بآن اتّعاظ و تنبّه حاصل نمايد و مدّكر در اصل مذتكر بوده تاء باب افتعال قلب بدال و در ذال ادغام شده بعد از قلب آن بدال كه تجويز شده است و معلوم است كه سؤال اول از تذكر بآيات و وقايع خارجى است كه در تواريخ هم ذكر شده و سؤال اخير از تذكر بمعارف و مواعظ قرآن است و همچنين تكذيب نمودند قوم عاد پيغمبر خودشان هود عليه السّلام را كه قصه آن مكرّر ذكر شده پس چگونه بود عذاب خدا و بيم دادن او آن قوم را يا آيات منذرات او راجع بآنها و عذاب آنها بنحو اجمال آن بود كه خداوند باد تند بسيار سردى را بر آنها مسلّط فرمود در روز چهارشنبه كه تا چهارشنبه ديگر استمرار داشت و آنها را از زمين ميكند و بكوه و صحرا پرتاب مينمود با آنكه در حفرهها مخفى شده بودند و گفتهاند سرهاى آنها را باد ميپراند و تنههاشان بر زمين قرار ميگرفت مانند تنههاى درخت خرما كه بزمين افتاده باشد با آنكه سر آنها را بريده باشند پس چگونه بود اى كفّار مكّه عذاب خدا و بيم دادن او يا بيمدهندگان او و شمهئى از اين قصه در سوره هود و اعراف گذشت و صرصر مضاعف صر است چنانچه كبكب مضاعف كب است و تكرار ظاهرا براى مزيد تهويل و تخويف است و گفتهاند اول راجع بعذاب دنيا بود و دوم راجع بعذاب آخرت است.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
تَجرِي بِأَعيُنِنا جَزاءً لِمَن كانَ كُفِرَ «14»
جريان پيدا كرد و نجات پيدا كردند و سرتاسر زمين كفّار هلاك شدند که نسل بشر بكلّي قطع شد فقط از نوح باقي ماند که آدام ثانيش گفتند اينکه كفّار بترسند که بچنين بلاها گرفتار خواهند شد رنگ و خصوصياتش تغيير ميكند.
353
برگزیده تفسیر نمونه
(آیه 14)- سپس خداوند به عنایت خاصش نسبت به کشتی نجات نوح اشاره کرده، میفرماید: «مرکبی که زیر نظر ما حرکت میکرد» (تَجْرِی بِأَعْیُنِنا).
سپس میافزاید: تمام اینها «پاداشی بود برای کسی که [- نوح] مورد انکار قرار گرفته بود» و کیفری برای کسانی که او را تکذیب کردند و کافر شده بودند (جَزاءً لِمَنْ کانَ کُفِرَ).
آری! نوح همانند همه انبیا از مواهب بزرگ الهی و از نعمتهای عظیم او بود که بیخبران کفرانش کردند، و به آئینش کافر شدند.
ج5، ص32
نکات آیه
۱ - حرکت کشتى حضرت نوح بر امواج طوفان، در پرتو حمایت و نظارت الهى (تجرى بأعیننا)
۲ - حمایت و لطف الهى، عامل اصلى نجات نوح(ع) و مؤمنان به آن حضرت از مهلکه طوفان; و نه صرفاً ابزار مادى (کشتى) * (تجرى بأعیننا) در صورتى که «بأعیننا» کنایه از نظارت، حمایت و لطف الهى باشد، ذکر «تجرى بأعیننا» - پس از «حملناه على ذات...» - بیانگر این معنا است که هر چند کشتى نوح از ابزار بایسته اى ساخته شده بود; اما این حمایت و نظارت لحظه به لحظه ما بود که در نهایت کارساز و نجات آفرین بود.
۳ - نجات نوح(ع) و حمایت خداوند از ایشان، پاداش صبر آن حضرت در قبال ناسپاسى هاى قومش (تجرى بأعیننا جزاء لمن کان کفر) مراد از «لمن کان کفر» نوح است که مورد کفران مستمر قومش قرار گرفته بود و الطاف الهى در حق ایشان پاداش شکیبایى هاى آن حضرت مى باشد.
۴ - بعثت نوح(ع)، نعمت الهى براى قومش (لمن کان کفر) از اینکه تکذیب نوح(ع) از سوى قومش کفران خوانده شده برداشت بالا استفاده مى شود.
۵ - رسالت حضرت نوح(ع)، مورد تکذیب و انکار مردم قرار گرفت. (جزاء لمن کان کفر) برداشت یاد شده، مبتنى بر این احتمال است که «کفر» در این آیه - چنان که مفسران نیز گفته اند - به معناى انکار باشد.
موضوعات مرتبط
- حمایت خدا: مشمولان حمایت خدا ۲، ۳
- خدا: نظارت خدا ۱; نعمتهاى خدا ۴
- صبر: آثار صبر ۳
- قوم نوح: تکذیبگرى قوم نوح ۵; کفران قوم نوح ۳; نعمتهاى قوم نوح ۴
- کفران: کفران نعمت ۳
- لطف خدا: مشمولان لطف خدا ۲
- نعمت: نعمت نبوت نوح(ع) ۴
- نوح(ع): پاداش نوح(ع) ۳; تکذیب نبوت نوح(ع) ۵; حرکت کشتى نوح(ع) ۱; عوامل نجات نوح(ع) ۳; قصه نوح(ع) ۵; منشأ نجات پیروان نوح(ع)۲; منشأ نجات نوح(ع) ۲; نقش کشتى نوح(ع) ۲
منابع