يوسف ٩٧: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(افزودن جزییات آیه)
 
خط ۳۵: خط ۳۵:
المیزان=
المیزان=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۲۸#link234 | آيات ۱۰۲ - ۹۳، سوره يوسف]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۲۸#link234 | آيات ۹۳ - ۱۰۲ سوره يوسف]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۲۸#link235 | بيان آيات راجع به بازگشت برادران نزد پدر با پيراهن يوسف (عليه السلام ) وعزيمت آل يعقوب به مصر و...]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۲۸#link235 | بازگشت برادران نزد پدر، با پيراهن يوسف «ع»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۲۸#link236 | پس از سالها جدايى يعقوب (ع ) بوى يوسف را مى شنود]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۲۸#link236 | پس از سال ها جدايى، يعقوب «ع»، بوى يوسف را مى شنود]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۲۸#link237 | مقصود از گمراهى نسبت داده شده به يعقوب در (انك لفى ضلالك القديم )]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۲۸#link237 | مقصود از گمراهى نسبت داده شده به يعقوب «ع»، در جملۀ: «إنَّك لَفِى ضَلَالِكَ القَدِيم»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۲۸#link238 | ديدار يوسف (ع ) با پدر و مادرش پس از فراق طولانى]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۲۸#link238 | ديدار يوسف «ع» با پدر و مادرش، پس از فراق طولانى]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۲۸#link239 | به سجده افتادن در برابر يوسف ، براى پرستش او نبوده است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۲۸#link239 | به سجده افتادن در برابر يوسف، براى پرستش او نبوده است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۲۸#link240 | فتوت و جوانمردى يوسف (ع ) در حق برادرانش]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۲۸#link240 | فتوّت و جوانمردى يوسف «ع»، در حق برادرانش]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۲۸#link241 | يوسف (ع ) خداوند را به جهت الطافش حمد و ثنا مى گويد]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۲۸#link243 | معناى سخن يوسف «ع» که از خدا خواست: «تَوَفَّنِی مُسلِماً: مرا مسلم بميران...»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۲۸#link242 | حمد و ثنا و بر شمردن نعمتهاى خداوند در ادامه گفتار يوسف (ع )]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۲۹#link244 | بحث روايتى: (رواياتى ذیل آیات گذشته)]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۲۸#link243 | معناى اينكه يوسف (عليه السلام ) از خدا مى خواهد: ((مرا مسلم بميران و به صالحان ملحق بساز))]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۲۹#link249 | گفتارى در چند فصل، پيرامون داستان يوسف «ع»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۲۹#link244 | بحث روايتى (رواياتى پيرامون ملاقات برادران با يوسف (عليه السلام ) در مصر و...]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۲۹#link250 | ۱ داستان يوسف «ع»، در قرآن]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۲۹#link245 | پيراهن يوسف از بهشت نازل شده بود]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۳۰#link251 | ۲ ثناى خداوند بر يوسف «ع» و مقام معنوى او]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۲۹#link246 | چند روايت در مورد علت تاءخير در تسويف يعقوب (عليه السلام ) در دعا براى آمرزش فرزندان (سوف استغفرلكم ربّى )]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۳۰#link252 | ۳ داستان يوسف «ع»، از نظر تورات]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۲۹#link247 | رواياتى درباره سجده يعقوب (عليه السلام ) و فرزندانش در برابر يوسف (عليه السلام )]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۳۱#link253 | گفتارى در چند فصل پيرامون رؤيا]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۲۹#link248 | رواياتى در مورد حليت نعمتهاى دنيوى و جواز بهره بردارى از آنها]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۳۱#link254 | ۱ اعتناى مردم نسبت به «رؤيا»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۲۹#link249 | گفتارى در چند پيرامون داستان يوسف (عليه السلام )]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۳۱#link255 | ۲- «رؤيا»، داراى حقيقت است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۲۹#link250 | ۱ داستان يوسف (عليه السلام ) در قرآن]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۳۱#link256 | ۳ خواب هاى راست]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۳۰#link251 | ۲ ثناى خداوند بر يوسف (عليه السلام ) و مقام معنوى او]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۳۱#link257 | ۴ در قرآن، مؤيّد آنچه گفته شد، هست]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۳۰#link252 | ۳ داستان يوسف (عليه السلام ) از نظر تورات]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۳۱#link253 | گفتارى در چند فصل پيرامون رويا]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۳۱#link254 | ۱ اعتناى مردم نسبت به رويا]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۳۱#link255 | ۲- رويا داراى حقيقت است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۳۱#link256 | ۳ خواب هاى راست عوالم سه گانه و سه گانه رؤ يا]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۳۱#link257 | ۴ مؤ يد آنچه درباره رؤ يا گفته شد، در قرآن]]


}}
}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۳ شهریور ۱۴۰۳، ساعت ۱۱:۰۲

کپی متن آیه
قَالُوا يَا أَبَانَا اسْتَغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا إِنَّا کُنَّا خَاطِئِينَ‌

ترجمه

گفتند: «پدر! از خدا آمرزش گناهان ما را بخواه، که ما خطاکار بودیم!»

|گفتند: اى پدر! براى گناهان ما آمرزش بخواه كه ما خطاكار بوده‌ايم
گفتند: «اى پدر، براى گناهان ما آمرزش خواه كه ما خطاكار بوديم.»
در آن حال برادران یوسف عرضه داشتند: ای پدر بر تقصیراتمان از خدا آمرزش طلب که ما خطای بزرگ مرتکب شده‌ایم.
گفتند: ای پدر! آمرزش گناهانمان را بخواه، بی تردید ما خطاکار بوده ایم.
گفتند: اى پدر براى گناهان ما آمرزش بخواه كه ما خطاكار بوده‌ايم.
گفتند پدرجان برای گناهان ما آمرزش بخواه که ما گناهکار بوده‌ایم‌
گفتند: اى پدر، براى گناهان ما آمرزش بخواه، همانا ما گناهكار بوديم.
(فرزندان یعقوب) گفتند: ای پدر! (بر ما ببخشا و) آمرزش گناهانمان را برایمان (از خدا) بخواه. واقعاً ما خطاکار بوده‌ایم.
گفتند: «پدرمان! برای گناهانمان (از خدا) پوشش (و پوزش) بخواه (که) ما بی‌گمان خطاکاران بوده‌ایم‌.»
گفتند ای پدر ما آمرزش خواه برای ما گناهان ما را که بودیم لغزشکاران‌

They said, “Father, pray for the forgiveness of our sins; we were indeed at fault.”
ترتیل:
ترجمه:
يوسف ٩٦ آیه ٩٧ يوسف ٩٨
سوره : سوره يوسف
نزول : ١١ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٩
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«إِسْتَغْفِرْ»: طلب آمرزش کن.


تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


قالُوا يا أَبانَا اسْتَغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا إِنَّا كُنَّا خاطِئِينَ «97»

(فرزندان) گفتند: اى پدر! براى گناهانمان (از خداوند) طلبِ آمرزش كن كه براستى ما خطاكار بوديم.

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



قالُوا يا أَبانَا اسْتَغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا إِنَّا كُنَّا خاطِئِينَ (97)

فرزندان چون خود را مقصر ديدند، در مقام عذرخواهى برآمده:

قالُوا يا أَبانَا: گفتند با حالت تضرع و زارى اى پدر ما. اسْتَغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا: طلب آمرزش كن از درگاه الهى گناه ما را. إِنَّا كُنَّا خاطِئِينَ‌:

بدرستى كه باشيم ما خطاكنندگان در آنچه بجا آورديم.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ لَمَّا فَصَلَتِ الْعِيرُ قالَ أَبُوهُمْ إِنِّي لَأَجِدُ رِيحَ يُوسُفَ لَوْ لا أَنْ تُفَنِّدُونِ (94) قالُوا تَاللَّهِ إِنَّكَ لَفِي ضَلالِكَ الْقَدِيمِ (95) فَلَمَّا أَنْ جاءَ الْبَشِيرُ أَلْقاهُ عَلى‌ وَجْهِهِ فَارْتَدَّ بَصِيراً قالَ أَ لَمْ أَقُلْ لَكُمْ إِنِّي أَعْلَمُ مِنَ اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ (96) قالُوا يا أَبانَا اسْتَغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا إِنَّا كُنَّا خاطِئِينَ (97) قالَ سَوْفَ أَسْتَغْفِرُ لَكُمْ رَبِّي إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ (98)

ترجمه‌

- و چون بيرون شد قافله گفت پدرشان همانا من هر آينه مى‌يابم بوى يوسف را اگر نخوانيد كم خردم‌

گفتند بخدا همانا تو هر آينه باشى در اشتباهت از پيش‌

پس چون آمد مژده دهنده انداخت آنرا بر رويش پس گشت بينا گفت آيا نگفتم بشما كه من ميدانم از خدا آنچه را نميدانيد

گفتند اى پدر ما آمرزش خواه براى ما گناهان ما را همانا ما بوديم خطا كاران‌

گفت زود باشد كه آمرزش خواهم براى شما از پروردگارم همانا او است آمرزنده مهربان.

تفسير

- چون برادران از مصر حركت كردند و از آبادى خارج شدند حضرت يعقوب بكسانيكه در محضرش بودند فرمود من بوى يوسف را ميشنوم و شما تصديق خواهيد نمود مرا اگر نسبت ندهيد مرا بخرفتى و كم عقلى ناشى از پيرى آنها جواب دادند و سوگند ياد نمودند كه همان خطا و اشتباه سابق كه زياد ياد يوسف مينمودى و انتظار وصل او را داشتى در وجود تو باقى است و چون بشير كه در اكمال از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه يهودا بود آمد انداخت پيراهن يوسف عليه السّلام را بروى پدر خود و بينا شد چون قوّت گرفت اعصابش و فرمود نگفتم بشما من ميدانم از كرم و لطف خداوند يا الهام او آنچه را نميدانيد شما از امكان فرج و حيات يوسف عليه السّلام و در اين حال بر حسب نقل قمى و عياشى از امام صادق عليه السّلام حضرت يعقوب عليه السّلام در فلسطين بود و چون برادران همگى خدمت پدر رسيدند استدعا كردند


جلد 3 صفحه 176

كه از خداوند براى آنها طلب مغفرت كند و اقرار بگناه و خطاء سابق خود نمودند و آنحضرت بآنها وعده فرمود كه در مظنّه اجابت دعا براى آنها استغفار فرمايد در كافى از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود بهترين اوقات از براى دعا سحرها است و اين آيه را تلاوت فرمود و فرمود دعاى آنها را تأخير انداخت تا سحر و در فقيه و مجمع و عياشى ره از آنحضرت نقل نموده كه تأخير انداخت دعا را تا سحر شب جمعه و عياشى از آنحضرت نقل نموده كه در سحر عرض كرد خدايا گناه آنها بين من و خودشان بوده پس وحى شد كه آمرزيدم ايشانرا و در علل از آنحضرت نقل شده كه معلل فرمود تأخير حضرت يعقوب را در دعا و طلب مغفرت براى فرزندان و مبادرت حضرت يوسف را در عفو از آنها و طلب مغفرت بعد از اقرارشان بفضيلت او و گناه خودشان بآنكه قلب جوان رقيق‌تر از قلب پير است و جنايت آنها مستقلا وارد بر يوسف بود و بر يعقوب به تبع وارد شد لذا يوسف مبادرت نمود بگذشت از حق خود و يعقوب تأخير انداخت براى مراعات حق غير تا سحر شب جمعه و در كافى از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه اولاد يعقوب انبيا نبودند ولى اسباط و پيغمبر زاده بودند و توبه كردند و سعيد از دنيا رفتند و متذكر كار بدشان شدند اما آن دو شيخ توبه نكردند و متذكر ظلمشان بامير المؤمنين نشدند پس بر آندو باد لعنت خدا و ملائكه و مردم تمامى ..

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


قالُوا يا أَبانَا استَغفِر لَنا ذُنُوبَنا إِنّا كُنّا خاطِئِين‌َ (97)

گفتند پسران‌ يعقوب‌ اي‌ پدر بزرگوار ‌ما طلب‌ مغفرت‌ كن‌ ‌بر‌ ‌ما گناهان‌ ‌ما ‌را‌ محققا ‌ما بوديم‌ خطاكاران‌.

قالُوا يا أَبانَا استَغفِر لَنا ذُنُوبَنا مسئله‌ استغفار ‌با‌ توبه‌ ‌از‌ گناه‌ فرق‌ دارد توبه‌ مختص‌ بفاعل‌ ذنب‌ ‌است‌ ‌که‌ حقيقة ‌بين‌ ‌خود‌ و خداوند پشيمان‌ شود ‌که‌ فرمود

التائب‌ ‌من‌ الذنب‌ كمن‌ ‌لا‌ ذنب‌ ‌له‌

و فرمود

كفي‌ ‌في‌ التوبة الندم‌.

و لكن‌ استغفار دعاء ‌است‌ بمعني‌ طلب‌ مغفرت‌ و مغفرت‌ پرده‌ پوشي‌ ‌است‌ و غفران‌ الهي‌ آنست‌ ‌که‌ ‌از‌ نامه‌ عمل‌ محو ميفرمايد و تبديل‌ ميكند بحسنات‌ و ‌از‌ نظر ملائكه‌ حفظه‌ و كتبه‌ محو ميكند و ‌در‌ قيامت‌ ‌هم‌ اظهار نميكند و البته‌ دعاء ديگران‌ سريع‌ الاجابه‌ ‌در‌ حق‌ مذنب‌ ‌است‌ بخصوص‌ ‌اگر‌ داعي‌ مقرب‌ درگاه‌ الهي‌ ‌باشد‌ و اقرب‌ ‌در‌ ‌اينکه‌ درگاه‌ انبياء ‌ثم‌ الاولياء ‌ثم‌ الامثل‌ فالامثل‌ هستند ‌ثم‌ الملائكة المقربين‌ بالاخص‌ ‌اگر‌ مراعات‌ شرائط دعاء بشود ‌از‌ حيث‌ مكان‌ و زمان‌ و ساعات‌ استجابت‌ دعاء و بهترين‌ ساعات‌ وقت‌ سحر ‌است‌ بالاخص‌ ‌در‌ قنوت‌ وتر ‌که‌ گفتند چهل‌ مؤمن‌ ‌را‌ طلب‌ مغفرت‌ كنيد و بهترين‌ ايام‌ و ليالي‌ شب‌ و روز جمعه‌ ‌است‌ و بهترين‌ شهور شهر رمضان‌ و بهترين‌ اماكن‌ مساجد و مشاهد مشرفه‌ و بهترين‌ حالات‌ حال‌ تضرع‌ و بكاء و ‌با‌ طهارت‌ و تعقيب‌ فرائض‌ و ‌غير‌ ‌ذلک‌ ‌من‌ الشرائط.

و تعبير بذنوبنا بنحو جمع‌ دلالت‌ دارد ‌بر‌ جميع‌ گناهان‌ زيرا جمع‌ مضاف‌ دلالت‌ ‌بر‌ عموم‌ دارد و گناهان‌ ‌آنها‌ ‌در‌ حق‌ يوسف‌ و يعقوب‌ بسيار ‌بود‌ و مخصوصا

جلد 11 - صفحه 276

ظلم‌ بدو پيغمبر ‌خدا‌ بعلاوه‌ قطع‌ رحم‌ و ظلم‌ بپدر و برادر لذا گفتند إِنّا كُنّا خاطِئِين‌َ خطاء ‌در‌ اينجا مقابل‌ عمد نيست‌ ‌که‌ اشتباه‌ ‌باشد‌ چنانچه‌ ‌در‌ باب‌ قتل‌ عنوان‌ دارند قتل‌ عمد و قتل‌ خطاء و شبه‌ عمد و شبه‌ خطاء بلكه‌ مراد تجاوز ‌از‌ حدّ ‌خود‌ و متابعت‌ هواي‌ نفس‌ و مخالفت‌ اوامر الهي‌ و ارتكاب‌ معاصي‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌از‌ روي‌ جهالت‌ و حماقت‌ مرتكب‌ شوند و مستحق‌ عقوبت‌ و عذاب‌ شوند. و بعبارت‌ ديگر خطاء مقابل‌ ‌با‌ صواب‌ ‌است‌ فلاني‌ مصيب‌ و فلاني‌ مخطئ‌ ‌است‌ و لذا مذهب‌ شيعه‌ ‌را‌ مخطئه‌ گويند ‌که‌ ممكن‌ ‌است‌ ادله‌ اجتهاديه‌ ‌بر‌ خلاف‌ واقع‌ ‌باشد‌ لذا گفتند للمصيب‌ اجران‌ و للمخطئ‌ اجر واحد بخلاف‌ عامه‌ ‌که‌ منكر احكام‌ واقعيه‌ هستند و حكم‌ ‌را‌ تابع‌ رأي‌ مجتهد و حاكم‌ ميدانند و ‌آنها‌ ‌را‌ مصوبه‌ گفتند ‌حتي‌ نقل‌ كردند ‌که‌ شخصي‌ ‌را‌ ‌در‌ همدان‌ بيّنه‌ اقامه‌ شد ‌بر‌ موت‌ ‌او‌ و حاكم‌ حكم‌ كرد ‌او‌ ‌را‌ گرفتند غسل‌ و كفن‌ و نماز گذاردند ‌هر‌ چه‌ صدا ميزد ‌من‌ زنده‌ام‌ ميگفتند حاكم‌ حكم‌ بموت‌ تو كرده‌ بايد تو ‌را‌ دفن‌ كنيم‌ و اموالت‌ ‌را‌ ‌بين‌ ورثه‌ تقسيم‌ كنيم‌ و تو ‌را‌ مرده‌ پنداريم‌.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 97)- این معجزه شگفت انگیز برادران را سخت در فکر فرو برد، لحظه‌ای به گذشته تاریک خود اندیشیدند، و چه خوب است که انسان هنگامی که به اشتباه خود پی برد فورا به فکر اصلاح و جبران بیفتد، همان گونه که فرزندان یعقوب دست به دامن پدر زدند و «گفتند پدر جان از خدا بخواه که گناهان و خطاهای ما را ببخشد» (قالُوا یا أَبانَا اسْتَغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا).

«چرا که ما گناهکار و خطاکار بودیم» (إِنَّا کُنَّا خاطِئِینَ).

نکات آیه

۱- فرزندان یعقوب در حضور وى خویشتن را گنهکار دانسته و به گناه خویش اقرار و اعتراف کردند. (قالوا یأبانا استغفر لنا ذنوبنا إنا کنّا خطئین)

۲- فرزندان یعقوب على رغم گناه دانستن رفتارشان با یوسف(ع) و بنیامین و یعقوب(ع) ، آن را مرتکب مى شدند. (قالوا یأبانا استغفر لنا ذنوبنا إنا کنّا خطئین) مراد از «ذنوبنا» به قرینه مقام رفتار فرزندان یعقوب با وى و یوسف و بنیامین مى باشد.

۳- فرزندان یعقوب از رفتارهاى ناروایشان با یوسف(ع) ، بنیامین و یعقوب(ع) ، پشیمان شدند و اظهار ندامت کردند. (یأبانا استغفر لنا ذنوبنا)

۴- فرزندان یعقوب با لحنى ملتمسانه از وى خواستند براى آمرزش گناهانشان از خداوند ، طلب آمرزش کند. (یأبانا استغفر لنا ذنوبنا) تصریح فرزندان یعقوب به «یا أبانا» (اى پدر ما) براى جلب مهر و محبت و برانگیختن عواطف اوست که از آن به «لحنى ملتمسانه» تعبیر شد.

۵- فرزندان یعقوب به تقرّب وى در نزد خداوند باور داشته و بدان معترف بودند. (یأبانا استغفر لنا ذنوبنا)

۶- لزوم استغفار از گناهان (استغفر لنا ذنوبنا)

۷- جواز توسّل به پیامبران براى درخواست دعا و طلب آمرزش (یأبانا استغفر لنا ذنوبنا)

۸- فرزندان یعقوب از او خواستند تا از آنان نزد یوسف(ع) شفاعت کند و گذشت از خطاهایشان را از وى بخواهد.* (یأبانا استغفر لنا ذنوبنا) نبودن «ربنا» در سخن فرزندان یعقوب (استغفر لنا ذنوبنا) در مقابل تصریح یعقوب(ع) به «ربى» در پاسخ آنان (سوف أستغفر لکم ربى) مبناى برداشت فوق است. تصریح یعقوب(ع) به اینکه تنها خداوند آمرزنده و مهربان است، مى تواند مؤید این احتمال باشد.

موضوعات مرتبط

  • احکام: ۷
  • استغفار: استغفار از گناه ۶; اهمیت استغفار ۶
  • اقرار: اقرار به گناه ۱، ۲
  • انبیا: درخواست دعا از انبیا ۷
  • برادران یوسف: استغفار براى برادران یوسف ۴; اقرار برادران یوسف ۱، ۲، ۵; برادران یوسف و بنیامین ۲، ۳; برادران یوسف و یعقوب(ع) ۲، ۳، ۴، ۵; برادران یوسف و یوسف(ع) ۲، ۳; بینش برادران یوسف ۵; پشیمانى برادران یوسف ۳; خواسته هاى برادران یوسف ۴، ۸; روش برخورد برادران یوسف ۲، ۳
  • توسل: احکام توسل ۷; مشروعیت توسل به انبیا ۷; مشروعیت توسل به غیر خدا ۷
  • خود: اقرار علیه خود ۱
  • رفتار: پشیمانى از رفتار ناپسند ۳
  • یعقوب(ع): تقرب یعقوب(ع) ۵; شفاعت یعقوب(ع) ۸
  • یوسف(ع): شفاعت نزد یوسف(ع) ۸; قصه یوسف(ع) ۱، ۲، ۳، ۴، ۸

منابع