النحل ٦٤: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(افزودن جزییات آیه)
 
خط ۳۵: خط ۳۵:
المیزان=
المیزان=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۸#link248 | آيات ۴۱ - ۶۴،سوره نحل]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۸#link248 | آيات ۴۱ - ۶۴ سوره نحل]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۸#link249 | مقصود از حسنه در دنيا كه خداوند به مهاجرين وعده داده مجتمع صالح اسلامى است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۸#link249 | مقصود از «حسنه» در دنيا، كه خداوند به مهاجران وعده داده؟]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۸#link250 | علت توصيف مهاجرين به دو صفت صبر و توكل]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۸#link250 | علت توصيف مهاجران، به دو صفت «صبر» و «توكل»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۸#link251 | مفاد آيه : ((و ما ارسلنا من قبلك الا رجالا...)) حصر رسالت در بشر عادى است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۹#link252 | معنای كلمۀ «ذكر»، و مراد از «اهل ذکر»، در آیه شریفه]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۹#link252 | معنا و موارد استعمال كلمه : ((ذكر))]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۹#link255 | وجوهى كه مفسران در تفسير آيه: «فَاسئَلُوا أهلَ الذِّکر» گفته اند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۹#link253 | مراد از اهل ذكر در فاسئلوا اهل الذكر)) و اينكه مخاطبين اين خطاب كيانند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۹#link256 | حجت بودن بيانات رسول خدا و عترت او «ع»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۹#link254 | معنا و مفاد آيه : ((و انزل اليك الذكر لتبين للناس مانزل اليهم ...))]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۹#link257 | تهديد مشركان، كه از درِ مكر به خدا و پيامبرانش، گناه مى كردند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۹#link255 | وجوهى كه مفسرين در تفسير آيه گفته اند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۹#link258 | مراد از تهدید مشرکان به «اخذ در تقلّب» و «اخذ بر تخوّف»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۹#link256 | حجت بودن بيانات رسول الله و عترت او (ائمه ) عليهم الصلاة و السلام]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۹#link259 | گردش سايه اشياء، نشانه خضوع و سجود موجودات در برابر خداست]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۹#link257 | انذار و تهديد مشركين كه از در مكه به خدا و پيامبرانش گناه مى كردند (مكروا السيئات )]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۰#link260 | معنای سجده جنبندگان آسمان ها و زمين، براى خدا]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۹#link258 | مراد از ((اخذ در تقلب )) و ((اخذ بر تخوف )) كه مشركين بدان تهديد شده اند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۰#link261 | توضيحى درباره استكبار در مقابل مخلوق و در مقابل خالق]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۹#link259 | گردش سايه اشياء نشانه خضوع و سجود موجودات در برابر خداست]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۰#link263 | وجه عدم استكبار عملى ملائكه، در برابر خداى سبحان]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۰#link260 | سجده جنبندگان آسمانها و زمين براى خدا به معناى خضوع وتذلل آنان در برابر خدا است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۰#link265 | مقصود از جمله: «لَا تَتَّخذُوا إلَهَينِ اثنَين»، در آیه شریفه]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۰#link261 | توضيحى درباره استكبار در مقابل مخلوق و درمقابل خالق]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۰#link266 | لازمه مالكيت مطلقه خدا اين است كه: دین، تنها و تنها برای اوست]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۰#link262 | توضيحى درباره در مقابل مخلوق و در مقابل خالق]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۰#link267 | انسان به طور فطری، در تنگناها و شدائد، دست به دامان خداوند می شود]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۰#link263 | وجه عدم استكبار عملى ملائكه در برابر خداى سبحان]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۰#link268 | توضيح اين كه: كفران نعمت، غایت و غرض شرك ورزيدن مشركان است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۰#link264 | رد استدلال برخى به آيه : ((يخافون ربهم ...)) براىقول به اينكه ملائكه مكلف بوده خوف و رجا دارند وافضل از بشر هستند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۰#link269 | مقصود از اين كه: مشركان، بخشى از روزى خود را نصيب «مَا لَا يَعلَمُون» قرار مى دهند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۰#link265 | مقصود از جمله : ((لا تتخدوا الهين اثنين )) و معنايى كه از نهى از دو خدا گرفتن استفادهمى شود]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۱#link270 | سبب اين كه مشركان، ملائكه را مؤنث و دختران خدا مى دانستند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۰#link266 | لازمه مالكيت مطلقه خدا اين است كه فقط او معبود و دين دائما از او باشد (له الدين و اصبا)]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۱#link271 | گفتگویی در معناى جمله: «وَ لَهُم مَا يَشتَهُون»، در آیه شریفه]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۰#link267 | در تنگناها و شدائد، اميد بستن به مسبب الاسباب و دست به دامان او شدن فطرى انسان است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۱#link272 | حكايت دختركُشى مشركان و نكوهش آن]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۰#link268 | توضيح اينكه كفران نعمت غات و غرض شرك ورزيدن مشركين است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۱#link273 | ايمان نداشتن به آخرت، ريشه همه گناهان است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۰#link269 | مقصود از اينكه مشركين بخشى از روزى خود را نصيب ((ما لا يعملون )) قرار مى دهند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۱#link274 | منزه بودن خداى تعالى، از هر قبيح عقلى و طبعى]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۱#link270 | منشاء و سبب اينكه مشركين ملائكه را مؤ نث و دختران خدا مى دانستند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۱#link275 | معناى جملۀ «وَ ِللّهِ المَثَلُ الأعلَى»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۱#link271 | معناى جمله : ((و لهم ما يشتهون )) و گفتگوئى كه در مورد شده است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۱#link276 | اگر خدا مردم را به ظلمشان مجازات كند، جنبنده ای بر روى زمين نمی ماند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۱#link272 | حكايت دختر كشى مشركين و نكوهش آن]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۱#link277 | بيان ضعف استدلال به اين آيه، براى قول به معصوم نبودن انبياء]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۱#link273 | ايمان به آخرت منبع همه خيرات و بركات و ايمان نداشتن به آخرت ريشه همه گناهاناست .]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۱#link278 | مراد از «امت ها» و «اليوم»، در آيه: «تَاللّهِ لَقَد أرسَلنَا إلَى أُمَمٍ مِن قَبلِكَ...»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۱#link274 | منزه بودن خداى تعالى از هر قبيح عقلى و طبعى و از اتصاف به صفات ممكنات]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۲#link279 | بحث روایتی]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۱#link275 | معناى جمله ((ولله المثل الاعلى ))]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۲#link280 | بيان اين كه مراد از «اهل ذكر»، اهل كتاب است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۱#link276 | اگر خدا مردم را به ظلمشان اخذ كند دابه اى روى زمين نخواهد ماند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۱#link277 | بيان ضعف استدلال به اين آيه براى قول به معصوم نبودن انبياء]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۱#link278 | مراد از ((امم )) و ((اليوم )) در آيه : ((تالله لقد ارسلنا الى امم من قبلك ...))]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۲#link279 | رواياتى كه در آنها اهل ذكر در جمله : ((فاسئلوااهل الذكر)) به اهل بيت عليهم السلام تفسير شده است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۲#link280 | بيان اينكه با توجه به سياق آيات مراد از اهل ذكراهل كتاب است و با قطع نظر از خصوص آيه مراداهل بيت عليهم السلام مى باشد]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۲#link281 | چند روايت در معناى : ((فاسئلوا اهل الذكر))، ((افا من الذين مكروا))، ((له الدين واصبا)) و ((لله المثل الاعلى ))]]


}}
}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۹ مرداد ۱۴۰۳، ساعت ۰۱:۳۹

کپی متن آیه
وَ مَا أَنْزَلْنَا عَلَيْکَ‌ الْکِتَابَ‌ إِلاَّ لِتُبَيِّنَ‌ لَهُمُ‌ الَّذِي‌ اخْتَلَفُوا فِيهِ‌ وَ هُدًى‌ وَ رَحْمَةً لِقَوْمٍ‌ يُؤْمِنُونَ‌

ترجمه

ما قرآن را بر تو نازل نکردیم مگر برای اینکه آنچه را در آن اختلاف دارند، برای آنها روشن کنی؛ و (این قرآن) مایه هدایت و رحمت است برای قومی که ایمان می‌آورند!

|و ما اين كتاب را بر تو نازل نكرديم مگر براى اين كه آنچه را در آن اختلاف دارند برايشان بيان كنى و هدايت و رحمتى باشد براى مردمى كه ايمان مى‌آورند
و ما [اين‌] كتاب را بر تو نازل نكرديم، مگر براى اينكه آنچه را در آن اختلاف كرده‌اند، براى آنان توضيح دهى، و [آن‌] براى مردمى كه ايمان مى‌آورند، رهنمود و رحمتى است.
و ما این کتاب را بر تو نفرستادیم مگر برای این که حقیقت را در آنچه (از توحید خدا و معاد و رسالت و غیره) مردم اختلاف می‌کنند روشن کنی و برای اهل ایمان هدایت و رحمت باشد.
ما این کتاب را بر تو نازل نکردیم مگر برای اینکه حقایقی را که در آن اختلاف کرده اند، برای آنان توضیح دهی [تا از آرا، نظریات وسلیقه های باطلشان نسبت به حقایق دست بردارند] و برای مردمی که ایمان دارند [مایه] هدایت و رحمت باشد.
ما اين كتاب را بر تو نازل نكرده‌ايم جز براى آنكه هر چه را در آن اختلاف مى‌كنند برايشان بيان كنى. و نيز راهنما و رحمتى براى مؤمنان باشد.
و قرآن را جز برای این بر تو فرو نفرستادیم که [حقیقت‌] آنچه را اختلاف دارند، برایشان روشن کنی، و برای آنکه برای اهل ایمان رهنمود و رحمت باشد
و بر تو اين كتاب فرو نفرستاديم مگر از بهر آنكه آنچه در آن اختلاف كردند برايشان بيان كنى، و راهنما و بخشايشى باشد براى مردمى كه ايمان مى آورند.
ما کتاب (قرآن) را بر تو نازل نکرده‌ایم مگر بدان خاطر که چیزی را برای مردمان بیان و روشن نمائی که (جزو امور دینی است و) در آن اختلاف دارند، و (هم بدان خاطر که این کتاب) هدایت و رحمت برای مؤمنان گردد.
و ما (این) کتاب را بر تو نازل نکردیم، مگر برای اینکه آنچه را در آن اختلاف کرده‌اند، برایشان توضیح دهی. حال آنکه برای مردمی که ایمان می‌آورند، هدایت و رحمتی (جاودانه) است.
و نفرستادیم بر تو کتاب را مگر تا بیان کنی برای ایشان آنچه را اختلاف کردند در آن و هدایت و رحمتی برای گروهی که ایمان آرند

We revealed to you the Scripture only to clarify for them what they differ about, and guidance and mercy for people who believe.
ترتیل:
ترجمه:
النحل ٦٣ آیه ٦٤ النحل ٦٥
سوره : سوره النحل
نزول : ٧ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ١٧
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«أَلَّذِی»: چیزی که. مراد امور دینی مورد اختلاف و محلّ کشمکش مردمان است. از قبیل: توحید، نبوّت، معاد، تحلیل و تحریم حیوانات و اشیاء، و غیره ... «هُدیً وَ رَحْمَةً»: مفعول‌له و عطف بر محلّ (لِتُبَیِّنَ) هستند.


تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ ما أَنْزَلْنا عَلَيْكَ الْكِتابَ إِلَّا لِتُبَيِّنَ لَهُمُ الَّذِي اخْتَلَفُوا فِيهِ وَ هُدىً وَ رَحْمَةً لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ «64»

وما كتاب (آسمانى قرآن) را بر تو فرو نفرستاديم مگر براى اينكه آنچه را در آن اختلاف كرده‌اند براى آنان روشن بيان كنى و (اين كتاب) براى گروهى كه ايمان مى‌آورند مايه‌ى هدايت و رحمت است.

پیام ها

1- هدف از نزول قرآن، جدا كردن حقّ از باطل است. ما أَنْزَلْنا ... إِلَّا لِتُبَيِّنَ لَهُمُ‌

جلد 4 - صفحه 542

2- سرچشمه‌ى اختلافات، دورى از رهنمودهاى پيامبران است. «لِتُبَيِّنَ لَهُمُ الَّذِي اخْتَلَفُوا فِيهِ»

3- خداوند به واسطه‌ى انبيا اتمام حجّت مى‌كند. «لِتُبَيِّنَ لَهُمُ»

4- قرآن هم كتاب قضاوت بين حقّ و باطل، هم وسيله‌ى ارشاد و هم وسيله دريافت رحمت الهى است. «لِتُبَيِّنَ‌، هُدىً‌، رَحْمَةً»

5- شرط دريافت هدايت و رحمت الهى، آن است كه انسان زمينه سعادت را در خود كور نكرده باشد. «لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ ما أَنْزَلْنا عَلَيْكَ الْكِتابَ إِلاَّ لِتُبَيِّنَ لَهُمُ الَّذِي اخْتَلَفُوا فِيهِ وَ هُدىً وَ رَحْمَةً لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ (64)

ايضا براى تأكيد و الزام حجت بر بندگان مى‌فرمايد:

وَ ما أَنْزَلْنا عَلَيْكَ الْكِتابَ‌: و نازل نفرموديم بر تو اى پيغمبر كتاب قرآن را.

إِلَّا لِتُبَيِّنَ لَهُمُ‌: مگر آن كه اراده فرموديم از تو كه بيان كنى و كشف نمائى براى عموم مردان تا قيامت. الَّذِي اخْتَلَفُوا فِيهِ‌: آنچه را كه اختلاف كنند در آن از دلائل توحيد و نبوت و عدل و احكام دين از حلال و حرام. وَ هُدىً وَ رَحْمَةً لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ‌: و هدايت است به حق و رحمت و لطف از جانب حق براى جماعتى كه ايمان بياورند.

حضرت امير المؤمنين عليه السّلام در ذيل خطبه‌ «1» فرمايد: فرستاد خداى تعالى حضرت خاتم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم را بر بندگان با دليل كفايت كننده از معجزات و با پند شفا دهنده از قرآن و با دعوت به سوى اسلام تدارك كننده جاهليت، و ظاهر گردانيد به او راههاى مجهوله را كه قوانين شرعيه‌


«1» نهج البلاغه فيض خطبه 160.

جلد 7 - صفحه 232

خاصه به امت او باشد، و بر كند به او بدعتهاى معيوبه اديان باطله را، و آشكار نمود به او احكام ممتازه دين اسلام را. پس كسى كه طلب كند به غير دين اسلام دينى را، ثابت مى‌گردد شقاوت او، و گسسته شود حلقه نجات او، و بزرگ شود درآمدن او، و مى‌باشد مرجع او به اندوه دراز، و عذاب هلاك سازنده در روز قيامت.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ لَوْ يُؤاخِذُ اللَّهُ النَّاسَ بِظُلْمِهِمْ ما تَرَكَ عَلَيْها مِنْ دَابَّةٍ وَ لكِنْ يُؤَخِّرُهُمْ إِلى‌ أَجَلٍ مُسَمًّى فَإِذا جاءَ أَجَلُهُمْ لا يَسْتَأْخِرُونَ ساعَةً وَ لا يَسْتَقْدِمُونَ (61) وَ يَجْعَلُونَ لِلَّهِ ما يَكْرَهُونَ وَ تَصِفُ أَلْسِنَتُهُمُ الْكَذِبَ أَنَّ لَهُمُ الْحُسْنى‌ لا جَرَمَ أَنَّ لَهُمُ النَّارَ وَ أَنَّهُمْ مُفْرَطُونَ (62) تَاللَّهِ لَقَدْ أَرْسَلْنا إِلى‌ أُمَمٍ مِنْ قَبْلِكَ فَزَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطانُ أَعْمالَهُمْ فَهُوَ وَلِيُّهُمُ الْيَوْمَ وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ (63) وَ ما أَنْزَلْنا عَلَيْكَ الْكِتابَ إِلاَّ لِتُبَيِّنَ لَهُمُ الَّذِي اخْتَلَفُوا فِيهِ وَ هُدىً وَ رَحْمَةً لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ (64) وَ اللَّهُ أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَحْيا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةً لِقَوْمٍ يَسْمَعُونَ (65)

ترجمه‌

و اگر مؤاخذه كند خدا مردم را بستمشان باقى نميگذارد بر روى زمين هيچ جنبنده‌اى را ولى تأخير مى‌اندازد آنها را تا وقتى نام برده شده پس چون آمد وقتشان باز پس نميمانند ساعتى و پيشى نميگيرند

و قرار ميدهند براى خدا


جلد 3 صفحه 295

آنچه را ناخوش دارند و بيان ميكند زبانهاشان دروغ را كه مرايشان را است خوبى ناچار همانا مر ايشانرا است آتش و همانا آنانند پيش فرستاده شدگان‌

قسم بخدا هر آينه بتحقيق فرستاديم بسوى امّتهائى پيش از تو پس آرايش داد براى آنها شيطان كارهاشان را پس او است اختيار دار آنها امروز و مر ايشانرا است عذابى دردناك‌

و نفرستاديم بر تو كتاب را مگر براى آنكه بيان كنى براى آنها آنچيزى را كه اختلاف كردند در آن و براى راهنمائى و بخشايش از براى گروهى كه ايمان ميآورند

و خداوند نازل نمود از آسمان آب را پس زنده كرد بآن زمين را پس از مردنش همانا در اين هر آينه نشانه‌اى است براى گروهى كه ميشنوند.

تفسير

خداوند كريم و رحيم و حليم است تعجيل در عقوبت اهل ظلم بكفر و عصيانشان نميفرمايد و تا قابليتشان براى ترحم باقى باشد عذاب نميفرمايد و اگر مؤاخذه كند و عذاب فرمايد خداوند آنها را در دنيا جنبنده‌اى از اهل ظلم در زمين باقى نخواهد ماند ولى مصلحت در بقاء آنها است تا اجل محتوم و مقدرشان كه لحظه‌اى جلو و عقب نمى‌افتد برسد براى آنكه توالد و تناسل نمايند و از آنها بندگان صالح خدا بوجود آيند و بمقامات عاليه خود برسند و بنابراين مراد از دابّه همان اهل ظلمند بقرينه استحقاق حكمى كه براى آنها ذكر شده و محتمل است مراد هر جنبنده باشد اعمّ از انسان و حيوان چون وقتى عذاب نازل شود خشك وتر با هم ميسوزند مانند باغبانى كه براى غلبه علف هرزه باغچه‌اى را ويران كند و مجددا آباد نمايد و البتّه خداوند بغير اهل ظلم در آخرت پاداش خواهد داد كه جبران عذاب آنها در دنيا بنحو اكمل بشود مانند امراضى كه خداوند بر اولياء و غير اهل تكليف مسلط ميفرمايد براى ارتقاء درجه و عبرت و ساير مصالح كه موجب مزيد اجر آنها است و مرجع ضمير در عليها معلوم است كه زمين است بمناسبت لفظ ناس و دابّه كه در زمين مشى مينمايند و تعجّب در اين است كه اهل كفر و عصيان چيزيرا كه از براى خودشان نمى‌پسندند مانند شريك و دختر براى خدا قرار ميدهند و اموال پست نامرغوب را در راه خدا صرف ميكنند با وجود اين دروغ زبانى ميگويند كه ما اهل بهشتيم در صورتى كه اهل جهنمند بلكه پيش قدم در آنند اگر مفرطون بفتح را قرائت شود و بعضى بكسر قرائت نموده‌اند يعنى آنها


جلد 3 صفحه 296

زياده روى كنندگانند در معصيت و كسانيكه بوساوس شيطان اعمال ناپسند خودشان را پسنديدند و تكذيب نمودند پيغمبران را و مخالفت كردند اوامر ايشانرا آن ملعون قرين و ناصر و صاحب اختيار آنها است در دنيا ولى در آخرت از آنها تبرّى ميكند و بعذاب اليم الهى گرفتار خواهند شد و خداوند قرآن را فرستاد بر پيغمبر خاتم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم براى بيان معارف و احكام الهيه و رفع اختلاف از ميان مردم در صحت عقائد و صلاحيت اعمال و براى هدايت و رحمت بر اهل ايمان و ذكر كليه آيات الهيه و ادلّه توحيد كه از آن جمله نزول باران و تجديد حيات زمين است بروئيدن انواع گياه براى كسانى نافع است كه گوش شنوا داشته باشند و پس از شنيدن تفكّر و تأمّل نمايند و بيابند دلالت و صحّت آنرا نه براى كسانيكه سر گرم بدنيا و مستغرق در بحر تعصّب و عنادند و توجّهى بآيات الهيه ندارند تا بمبدء و معاد خود پى برند ..

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ ما أَنزَلنا عَلَيك‌َ الكِتاب‌َ إِلاّ لِتُبَيِّن‌َ لَهُم‌ُ الَّذِي‌ اختَلَفُوا فِيه‌ِ وَ هُدي‌ً وَ رَحمَةً لِقَوم‌ٍ يُؤمِنُون‌َ (64)

و نازل‌ نكرديم‌ ‌از‌ ‌براي‌ تو ‌اينکه‌ كتاب‌ ‌را‌ مگر ‌براي‌ ‌اينکه‌ كفار و مشركين‌ بيان‌ فرمايي‌ ‌آن‌ كسي‌ ‌که‌ اختلاف‌ ميكردند ‌در‌ مورد ‌آن‌ و هدايت‌ و رحمت‌ ‌باشد‌ ‌براي‌ قومي‌ ‌که‌ ايمان‌ مياورند وَ ما أَنزَلنا عَلَيك‌َ الكِتاب‌َ ماء نافيه‌ و كتاب‌ قرآن‌ مجيد و بيان‌ سر نزول‌ قرآن‌ ‌را‌ ميفرمايد: ‌که‌ ‌ما نازل‌ نكرديم‌ مگر ‌براي‌ دو امر الا اثبات‌ ‌در‌ نفي‌ ‌است‌ لِتُبَيِّن‌َ لَهُم‌ُ مرجع‌ ضمير تمام‌ كفار ‌از‌ طبيعي‌ و مشرك‌ و يهود و نصاري‌ و مجوس‌ و ‌غير‌ اينها الَّذِي‌ اختَلَفُوا فِيه‌ِ ‌از‌ وجود حق‌ و توحيد بجميع‌ اقسامه‌ و عدل‌ بجميع‌ معانيه‌ و نبوت‌ جميع‌ انبياء ‌از‌ آدم‌ ‌تا‌ خاتم‌ و بيان‌ حلال‌ و حرام‌ و ساير احكام‌ و اثبات‌ معاد و ساير امور دينيه‌ اعتقاديه‌ اخلاقيه‌ تكاليفيه‌ فروعيه‌ ‌که‌ ‌در‌ ‌هر‌ يك‌ ‌آنها‌ ‌هر‌ طايفه ‌از‌ ‌اينکه‌ كفار انكار كرده‌ و ‌با‌ طوائف‌ ديگر اختلاف‌ داشته‌ ‌اينکه‌ قرآن‌ بيان‌ حق‌ ‌را‌ ميكند و اثبات‌ ميفرمايد و باطل‌ ‌را‌ رد ميكند و ابطال‌ مينمايد و ديگر ‌از‌ سر نزول‌ قرآن‌ مجيد هُدي‌ً وَ رَحمَةً لِقَوم‌ٍ يُؤمِنُون‌َ اختصاص‌ بمؤمنين‌ ‌براي‌ اينست‌ ‌که‌ بهره‌ برداري‌ ‌از‌ ‌اينکه‌ كتاب‌ فقط مؤمنين‌ هستند و ‌از‌ ‌براي‌ ‌آنها‌ دو بهره‌ ‌است‌ يكي‌ ‌در‌ دنيا هدايت‌ شدند ببركة قرآن‌ بدين‌ حق‌ علما و عملا باطنا و ظاهرا قلبا و لسانا و ديگر بهره‌ ‌آنها‌ شمول‌ رحمت‌ الهي‌ ‌است‌ ‌در‌ قيامت‌ ‌از‌ سعادت‌ رستگاري‌ و فيوضات‌ الهي‌ و نجات‌ ‌از‌ مهالك‌ و سر اينكه‌ اختصاص‌ داد باهل‌ ايمان‌ ‌براي‌ اينكه‌ ساير طبقات‌ ‌حتي‌ طبقات‌

جلد 12 - صفحه 149

مسلمين‌ سواي‌ مؤمنين‌ معتقدين‌ بجميع‌ عقائد حقه‌ ‌از‌ ‌اينکه‌ دو بهره‌ محرومند نه‌ هدايت‌ شدند و نه‌ مشمول‌ رحمة.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 64)- این آیه هدف بعثت پیامبران را بیان می‌کند تا روشن شود که اگر

ج2، ص579

اقوام و ملتها، هوی و هوسها، و سلیقه‌های شخصی خود را کنار بگذارند و دست به دامن راهنمایی پیامبران بزنند، اثری از این گونه خرافه‌ها، اختلافها، و اعمال ضد و نقیض باقی نمی‌ماند، می‌گوید: «ما قرآن را بر تو نازل نکردیم مگر برای این که آنچه را در آن اختلاف دارند برای آنها روشن کنی» (وَ ما أَنْزَلْنا عَلَیْکَ الْکِتابَ إِلَّا لِتُبَیِّنَ لَهُمُ الَّذِی اخْتَلَفُوا فِیهِ).

«و (این قرآن) مایه هدایت و رحمت است، برای قومی که ایمان می‌آورند» (وَ هُدیً وَ رَحْمَةً لِقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ).

نکات آیه

۱- قرآن، کتابى نازل شده از سوى خداوند بر پیامبر(ص) (و ما أنزلنا علیک الکتب) «ال» در «الکتاب» عهد ذهنى بوده و مراد از آن قرآن کریم است.

۲- قرآن، از همان دوران اولیه نزول، به عنوان کتاب معرفى و شناخته شده است. (و ما أنزلنا علیک الکتب)

۳- هدف از نزول قرآن کریم، تبیین اختلافات عقیدتى مردم است. (و ما أنزلنا علیک الکتب إلاّ لتبیّن لهم الذى اختلفوا فیه)

۴- تبیین اختلافهاى عقیدتى مردم، از امور بسیار مهم و بایسته مورد توجه قرار دادن (و ما أنزلنا علیک الکتب إلاّ لتبیّن لهم الذى اختلفوا فیه)

۵- تبیین قرآن براى حل اختلافهاى عقیدتى مردم، از جمله وظایف پیامبر(ص) (و ما أنزلنا علیک الکتب إلاّ لتبیّن لهم الذى اختلفوا فیه)

۶- قرآن، براى حضور در عینیت جامعه، نیاز به تفسیر و تبیین از سوى عالم به آن دارد. (و ما أنزلنا علیک الکتب إلاّ لتبیّن لهم الذى اختلفوا فیه)

۷- بشر، براى رفع اختلافهاى عقیدتى و نیل به عقیده اى سالم و برتر، محتاج به وحى و تعالیم آسمانى است. (و ما أنزلنا علیک الکتب إلاّ لتبیّن لهم)

۸- پیامبر(ص) آگاه به حقایق قرآن کریم (و ما أنزلنا علیک الکتب إلاّ لتبیّن لهم)

۹- قرآن، کتاب هدایت و رحمت براى مؤمنان است. (و ما أنزلنا علیک الکتب ... هدًى و رحمة لقوم یؤمنون)

موضوعات مرتبط

  • انسان: نیازهاى معنوى انسان ۷
  • عقیده: اهمیت حل اختلاف عقیدتی ۴; تبیین اختلاف عقیدتی ۳; حل اختلاف عقیدتی ۵، ۷; عوامل تصحیح عقیده ۷
  • علما: مسؤولیت علما ۶
  • قرآن: اهمیت تبیین قرآن ۶; تاریخ قرآن ۲; تبیین قرآن ۵; رحمت قرآن ۹; فلسفه نزول قرآن ۳; نامهاى قرآن ۲; نزول قرآن ۱; نقش قرآن ۶; وحیانیت قرآن ۱; هدایتگرى قرآن ۳، ۹
  • کتاب ۲:
  • مؤمنان: رحمت بر مؤمنان ۹; هدایت مؤمنان ۹
  • محمد(ص): علم محمد(ص) ۸; محمد(ص) و قرآن ۸; مسؤولیت محمد(ص) ۵; وحى به محمد(ص) ۱
  • نیازها: نیاز به دین ۷; نیاز به وحى ۷

منابع