الأنبياء ٣٢: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(افزودن جزییات آیه)
 
خط ۴۲: خط ۴۲:
{{ نمایش فشرده تفسیر|
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۲۹#link264 | آيات ۱۶ - ۳۳ سوره انبياء]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۲۹#link264 | آيات ۱۶ - ۳۳ سوره انبياء]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۲۹#link265 | استدلال بر حقيقت معاد و حقانيت دعوت پيامبر(صلى الله عليه و آله )]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۲۹#link265 | استدلال بر حقيقت معاد و حقانيت دعوت پيامبر«ص»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۲۹#link266 | آفرينش آسمان و زمين عبث و به انگيزه لهو و لعب نبوده است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۲۹#link266 | آفرينش آسمان و زمين، عبث و به انگيزه لهو و لعب نبوده است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۲۹#link267 | بيان ملازمه بين لهو و لعب نبودن خلقت زمين و آسمان با حقانيت معاد و نبوت]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۲۹#link267 | بيان ملازمه بين لهو و لعب نبودن خلقت زمين و آسمان با حقانيت معاد و نبوت]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۲۹#link268 | وجوهى كه مفسرين در معناى آيه :((لو اردنا ان نتخذ لهوا لا تخذناه من لدنا(( گفته اند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۲۹#link268 | وجوهى كه مفسران در معناى آيه: «لَو أرَدنَا أن نَتَّخِذَ لَهواً لَاتَّخَذنَاهُ مِن لَدُنّا» گفته اند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۳۰#link269 | توضيح معنى و مفاد آيه : ((بلنقذف بالحق على الباطل ...(( و اشاراتى درباره حق وباطل]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۳۰#link269 | توضيح معناى آيه: «بَل نَقذِفُ بِالحَقِّ عَلَى البَاطِل...»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۳۰#link270 | سنت جارى الهى درباره حق و باطل در جهان]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۳۰#link270 | سنت جارى الهى، درباره حق و باطل در جهان]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۳۰#link271 | حال مقربان درگاه الهى (استغراق در عبوديت و استمرار در عبادت ) از آثار مالكيت مطلقه الهى است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۳۰#link271 | حال مقربان درگاه الهى: استغراق در عبوديت و استمرار در عبادت]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۳۰#link272 | اشاره به معتقد بودن بت پرستان به واجب الوجود، و مورد اختلاف آنان باموحدين]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۳۰#link273 | توضيح استدلال بر نفى وجود آلهه جز خدا، در جملۀ «لَو كَانَ فِيهِمَا آلُهَةٌ إلّا الله لَفَسَدَتَا»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۳۰#link273 | تقرير و توضيح استدلال بر نفى وجود آلهه جز خدا، در جمله :((لو كان فيهما آلهة الاالله لفسدتا(( و پاسخ به دو شبهه]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۳۰#link274 | بررسى وجوهى كه مفسران در معناى آیه «لَا يُسئَلُ عَمَّا يَفعَل وَ هُم يُسئَلُون» گفته اند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۳۰#link274 | بررسى وجوهى كه مفسرين در معناى (لا يسئل عمايفعل و هم يسئلون ) گفته اند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۳۰#link275 | اختيار اين وجه كه عدم سؤال، ناشى از مالكيت مطلقه خداوند است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۳۰#link275 | اختيار اين وجه كه عدم سؤ ال ناشى از مالكيت مطلقه خداوند است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۳۱#link276 | گفتارى فلسفى و قرآنى در حكمت خداى تعالى، و معنای اين كه افعال او، داراى مصلحت است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۳۱#link276 | گفتارى فلسفى و قرآنى پيرامون حكمت خداى تعالى و اينكه افعال او داراى مصلحت است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۳۱#link278 | افعال خداوند، عين حكمت و مصلحت است، لذا مورد سؤال واقع نمى شود]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۳۱#link277 | معناى حكمت و مصلحت در افعال انسان]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۳۱#link280 | مطالبه «برهان» از مشركان در مقابل قرآن و كتب آسمانى پيشين]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۳۱#link278 | افعال خداوند عين حكمت و مصلحت است لذا مورد سئوال واقع نمى شود]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۳۱#link281 | ملائكه، فرزندان خدا نیستند، بلکه بندگانی دارای کرامت اند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۳۱#link279 | قول خداوند و فعل او يكى است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۳۱#link282 | اراده و عمل ملائكه، تابع اراده خداوند است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۳۱#link280 | مطالبه ((برهان (( از مشركين در مقابل قرآن و كتب آسمانى پيشين]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۳۱#link281 | بيان حال و وصف ملائكه ، كه نه آلهه بل عباد مكرمون خدايند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۳۱#link282 | اراده و عمل ملائكه تابع اراده خداوند است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۳۱#link283 | تقرير برهانى بر توحيد خداى تعالى در ربوبيت و تدبير]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۳۱#link283 | تقرير برهانى بر توحيد خداى تعالى در ربوبيت و تدبير]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۳۲#link284 | بحث روايتى (رواياتى در ذيل آيات گذشته مربوط به : قذف به حق برباطل ، وصف ملائكه ، استدلال بر نفى آلهه و...)]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۳۲#link284 | بحث روايتى (رواياتى در ذيل آيات گذشته)]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۳۲#link285 | وصف ملائكه از زبان مبارك اميرالمؤ منين (ع ) در نهج البلاغه]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۳۲#link286 | حديث پرمعنایى، درباره افعال و حکمت های خداوند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۳۲#link286 | حديث پرمعنائى از پيامبر اكرم (ص ) درباره افعال خداوند و حكمتها و مصالح]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۳۲#link287 | رواياتى درباره شفاعت در قيامت]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۳۲#link287 | رواياتى درباره شفاعت در قيامت در ذيل (و لا يشفعون الا لمن ارتضى )]]


}}
}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۹ آذر ۱۴۰۲، ساعت ۱۰:۲۱

کپی متن آیه
وَ جَعَلْنَا السَّمَاءَ سَقْفاً مَحْفُوظاً وَ هُمْ‌ عَنْ‌ آيَاتِهَا مُعْرِضُونَ‌

ترجمه

و آسمان را سقف محفوظی قرار دادیم؛ ولی آنها از آیات آن روی‌گردانند.

|و آسمان را سقفى محفوظ قرار داديم، ولى آنها از [مطالعه‌] نشانه‌هاى آن رويگردانند
و آسمان را سقفى محفوظ قرار داديم، و[لى‌] آنان از [مطالعه در] نشانه‌هاى آن اِعراض مى‌كنند.
و آسمان را سقفی محفوظ و طاقی محکم آفریدیم، و این کافران از مشاهده آیات آن اعراض می‌کنند.
و آسمان را سقفی محفوظ قرار دادیم در حالی که آنان [از تأمل و دقت در] نشانه های آن [که گواه توحید، ربوبیّت و قدرت خداست] روی گردانند.
و آسمان را سقفى مصون از تعرض كرديم و باز هم از عبرتهاى آن اعراض مى‌كنند.
و آسمانها را همچون سقفی محفوظ آفریده‌ایم، و حال آنکه ایشان از پدیده‌های شگرف آن رویگردانند
و آسمان را سقفى نگاه‌داشته ساختيم و آنان از نشانه‌هاى آن رويگردانند.
و ما آسمان را سقف محفوظی نمودیم، ولی آنان از نشانه‌های (خداشناسی موجود در) آن روی گردانند (و درباره‌ی این همه عظمتی که بالای سرشان جلوه‌گر است نمی‌اندیشند).
و آسمان را سقفی محفوظ (از سقوط و دستبرد شیطان‌ها) قرار دادیم، در حالی‌که آنان از نشانه‌های آن رویگردانند.
و گردانیدیم آسمان را پوششی نگاه داشته و ایشانند از آیتهای او روگردانان‌

And We made the sky a protected ceiling; yet they turn away from its wonders.
ترتیل:
ترجمه:
الأنبياء ٣١ آیه ٣٢ الأنبياء ٣٣
سوره : سوره الأنبياء
نزول : ٦ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ١٠
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«السَّمَآء»: مراد کواکب و نجوم موجود در گستره فضای نزدیک به ما، یا به عبارت دیگر، آسمان دنیا است که بر اثر تماسک و تجاذب از سقوط محفوظ و مصونند (نگا: حجّ / ). یا این که مراد از آسمان، جوی است که همچون سقفی گرداگرد زمین را فرا گرفته است و آن را در برابر شهابها و سنگهای سرگردان و اشعّه کیهانی نگاه می‌دارد و از انهدام حفظ می‌کند.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ جَعَلْنَا السَّماءَ سَقْفاً مَحْفُوظاً وَ هُمْ عَنْ آياتِها مُعْرِضُونَ «32»

و آسمان را سقفى محفوظ قرار داديم، و آنها از نشانه‌هاى آن روى گردانند.

نکته ها

زمين داراى دو نوع حفاظت است، يكى از درون و ديگرى از بيرون. يكى به واسطه كوه‌ها، از تحركات و فشار گازهاى درونى كه باعث زلزله و لرزشهاى شديد است، و ديگرى بوسيله هواى آسمان و جوّى كه گرداگرد زمين را فراگرفته است، از بمباران شبانه روزى شهاب سنگ‌ها، شعاع كشنده‌ى نور خورشيد واشعه‌هاى مرگبار كيهانى كه دائماً زمين را در معرض خطرناك‌ترين تهديدها قرار مى‌دهد.

شايد مراد از محفوظ بودن آسمان، حفاظت آسمان‌ها از آمد و رفت شيطان‌ها باشد، چنانكه در جاى ديگر مى‌فرمايد: «وَ حَفِظْناها مِنْ كُلِّ شَيْطانٍ رَجِيمٍ» «1»

پیام ها

1- آفرينش آسمان روى حساب و هدف است. «جَعَلْنَا السَّماءَ سَقْفاً مَحْفُوظاً»

2- نه تنها زمين كه آسمان‌ها نيز حفظ مى‌شوند. «مَحْفُوظاً» (حفظ مى‌شوند از اينكه بر انسان‌ها سقوط كنند)

3- آسمان، هم حافظ است‌ «سَقْفاً» و هم محفوظ. «مَحْفُوظاً»

4- آسمان داراى نشانه‌هايى از قدرت و حكمت الهى است. «آياتِها»

5- هر چه خداوند بر عبرت آموزى و هدايت پذيرى از آيات و نشانه‌هاى قدرت خويش تأكيد مى‌فرمايد، امّا انسان غافل و مغرو از آن اعراض مى‌كند. «عَنْ آياتِها مُعْرِضُونَ»


«1». حجر، 17.

تفسير نور(10جلدى)، ج‌5، ص: 447

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ جَعَلْنَا السَّماءَ سَقْفاً مَحْفُوظاً وَ هُمْ عَنْ آياتِها مُعْرِضُونَ (32)

نوع پنجم از شواهد قدرت الهيه:

وَ جَعَلْنَا السَّماءَ سَقْفاً مَحْفُوظاً: 1- و قرار داديم آسمان را سقفى نگاهداشته شده از آنكه بيفتد، چنانچه در كريمه ديگر فرموده: «إِنَّ اللَّهَ يُمْسِكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ أَنْ تَزُولا». «1» 2- محفوظ از آنكه كسى متعرض هدم و


«1» سوره فاطر، آيه 41.

جلد 8 - صفحه 386

نقص آن گردد، يعنى از جهت احكام و اتقان و رفعت، به مرتبه‌اى آن را رسانيده كه اين طمعها منقطع شده است. 3- محفوظ از صعود شياطين به رجوم، چنانچه فرموده: «وَ جَعَلْناها رُجُوماً لِلشَّياطِينِ». «1» وَ هُمْ عَنْ آياتِها مُعْرِضُونَ‌: و كافران و منكران از آيات آن، كه دالند بر حدوث و حاجت به موجد، روى برمى‌گردانند از تفكر در آن. حاصل آنكه معاندين به سبب عناد و انكار، اعراض مى‌كنند از شواهد قدرت الهيه در آسمان، و تأمل و تدبر نمى‌كنند كه اين آسمان برافراشته با كواكب مزينه، دالّند بر وجود صانع و مدبّرى كه يكتا و بى‌همتا است.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ جَعَلْنا فِي الْأَرْضِ رَواسِيَ أَنْ تَمِيدَ بِهِمْ وَ جَعَلْنا فِيها فِجاجاً سُبُلاً لَعَلَّهُمْ يَهْتَدُونَ (31) وَ جَعَلْنَا السَّماءَ سَقْفاً مَحْفُوظاً وَ هُمْ عَنْ آياتِها مُعْرِضُونَ (32) وَ هُوَ الَّذِي خَلَقَ اللَّيْلَ وَ النَّهارَ وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ كُلٌّ فِي فَلَكٍ يَسْبَحُونَ (33) وَ ما جَعَلْنا لِبَشَرٍ مِنْ قَبْلِكَ الْخُلْدَ أَ فَإِنْ مِتَّ فَهُمُ الْخالِدُونَ (34) كُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتِ وَ نَبْلُوكُمْ بِالشَّرِّ وَ الْخَيْرِ فِتْنَةً وَ إِلَيْنا تُرْجَعُونَ (35)

ترجمه‌

- و قرار داديم در زمين كوههاى استوارى كه مبادا مايل كند آنها را بجانبى و قرار داديم در آن معبرهاى گشاده‌ئى كه راهها است باشد كه آنها هدايت يابند

و قرار داديم آسمانرا سقفى محفوظ و آنها از دلالتهاى آن رو گردانانند

و اوست آنكه آفريد شب و روز و آفتاب و ماه را كه هر يك در فلكى بسرعت ميروند

و قرار نداديم براى انسانى پيش از تو جاويد ماندن را آيا پس اگر بميرى تو آنها جاودانيانند

هر نفسى چشنده مرگ است و مبتلا كنيم شما را ببدى و خوبى براى آزمايش و بسوى ما باز گردانده شويد.

تفسير

- خداوند منّان قرار داد در زمين كوههاى سنگين ثابت مستقرّى‌


جلد 3 صفحه 551

را براى آنكه نگهدارد زمين را از اضطراب و تمايل باطراف تا انسان و حيوان در آن با اطمينان سكونت نمايند و به تبع آن متحرّك باطراف نشوند چون راسى چيزى را گويند كه بسنگينى خود ثابت باشد و نيز قرار داد در ميان كوهها راههاى گشاده وسيعى براى آنكه راههاى هدايت آنها بمقاصدشان باشند چون فج راه گشاده ميان دو كوه است و سبلا بنظر حقير حال مبيّن است با تعلّق لعلّ بآن چون مناسبت سبيل با اهتداء بيشتر از فج است كه معناى اصلى آن گشادگى است و ممكن است سبلا بدل باشد از فجاجا و مشعر باشد بر آنكه توسعه بملاحظه راه پيمايان است و نيز قرار داد آسمان را سقف محفوظى از تزلزل و سقوط و زوال و انحلال تا روز قيامت و از مداخله شياطين در آن براى كشف مقدّرات ولى مردم فرومايه از آيات قدرت و حكمت و عظمت حقّ كه در آن وجود دارد غافلند و نميخواهند هم از غفلت بيرون آيند چون از تفكّر در آنها رو گردانند و از آن جمله شب و روز و آفتاب و ماه است كه خداوند بدست قدرت خود آنها را خلق فرموده و از براى هر يك از آفتاب و ماه و ساير ستاره‌هاى سيّار كه در شب آشكار ميگردند مدارى است كه در آن مدار مانند شناگر با اراده بسرعت حركت ميكنند لذا از آنها بجمع ذوى العقول تعبير فرموده چنانچه در سوره يوسف عليه السّلام هم و الشمس و القمر رأيتهم لى ساجدين فرموده و محتمل است آفتاب و ماه در عالم زياد باشد چنانچه اخيرا گفته ميشود و بنابر اين احتياج بضمّ كواكب سيّاره بآن دو براى تصحيح ضمير جمع نيست و گفته‌اند معاندين حضرت ختمى مرتبت ميگفتند كه انتظار داريم گرد باد حوادث بر آيد و محمّد و ياران او را متفرّق سازد و او را در ورطه هلاك اندازد لذا خداوند براى تسليت خاطر آنحضرت فرموده ما براى هيچيك از افراد بشر پيش از تو زندگانى جاويد را مقدّر نفرموديم اگر روزى مرگ گريبان تو را بگيرد آيا گريبان آنها را نميگيرد و در دنيا جاويد خواهند ماند هر نفسى طعم مرگ را خواهد چشيد و ما مبتلا كنيم بندگان خود را ببدى و خوبى و مرض و صحّت و محنت و نعمت و فقر و غنا و خوشى و ناخوشى در دنيا براى آنكه در معرض امتحان قرار گيرند و آزمايش شوند و صابر و شاكر از فاجر و كافر ممتاز گردند و بالاخره باز گشت همه بسوى ما است و هر كس را بپاداش عملش‌


جلد 3 صفحه 552

خواهيم رسانيد ولى قمّى ره فرموده چون خبر داد خداوند عزّ و جلّ به پيغمبر خود مصائب وارده بر اهل بيت او را بعد از او و ادّعاء خلافت كسانى را كه مدّعى خلافت شدند آنحضرت غمناك شد پس خداوند براى تسليت او اين آيه را نازل فرمود و در مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه امير المؤمنين عليه السّلام مريض شد و برادرانش بعيادتش آمدند و عرضه داشتند حال شما چه طور است فرمود بد است عرض كردند يا امير المؤمنين اين گفتار از مثل شما سزاوار نيست فرمود خدا فرموده ما شما را ببدى و خوبى مبتلا ميكنيم براى آزمايش، بدى مرض و فقر است خوبى صحّت و بى‌نيازى است و در روايت ديگرى كه آنحضرت از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نقل نموده اينمعنى تأكيد شده و آنكه خدا امر ببدى و زشتى نميكند ولى خير و شرّ بدون مشيّت خدا بكسى نميرسد و مراد از آن دو صحّت و مرض است ..

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ جَعَلنَا السَّماءَ سَقفاً مَحفُوظاً وَ هُم‌ عَن‌ آياتِها مُعرِضُون‌َ (32)

و قرار داديم‌ آسمان‌ ‌را‌ سقف‌ و طاق‌ حفظ ‌شده‌ و ‌اينکه‌ كفار ‌از‌ آيات‌ و قدرت‌ نمائيها اعراض‌ ميكنند و رو برميگردانند.

(وَ جَعَلنَا السَّماءَ سَقفاً مَحفُوظاً): حكماء قديم‌ ‌تا‌ چندي‌ قبل‌ معتقد بودند ‌که‌ سماوات‌ سبع‌ مثل‌ فلزات‌ ملاصق‌ ‌به‌ يكديگرند سطح‌ مقعّر بالا مماس‌ّ ‌با‌ سطح‌ محدب‌

جلد 13 - صفحه 170

پائين‌ ‌است‌ و كواكب‌ سبعه‌ ‌در‌ ‌هر‌ كدام‌ مثل‌ ميخ‌ كوبيده‌ ‌شده‌ ‌که‌ تعبير ‌به‌ سيارات‌ ميكنند قمر عطارد زهره‌ شمس‌ مريخ‌ مشتري‌ زحل‌، و سطح‌ محدب‌ فلك‌ زحل‌ مماس‌ّ ‌با‌ مقعّر فلك‌ ثوابت‌ ‌که‌ تعبير ‌به‌ كرسي‌ مي‌كنند، و سطح‌ محدب‌ كرسي‌ مماس‌ّ ‌با‌ مقعّر فلك‌ اطلس‌ و ‌غير‌ مكوكب‌ ‌که‌ تعبير ‌به‌ عرش‌ ميكنند. لكن‌ ‌اينکه‌ عقيده‌ بحمد اللّه‌ ‌در‌ ‌اينکه‌ اعصار بكلي‌ باطل‌ شد، و تمام‌ ‌اينکه‌ كواكب‌ كراتي‌ هستند ‌در‌ ‌اينکه‌ فضاي‌ وسيع‌ ‌که‌ ‌لا‌ يعلمه‌ الا اللّه‌، و ‌اينکه‌ كرات‌ ‌در‌ حركت‌ ‌به‌ نظم‌ منظّم‌ ‌در‌ سير هستند.

مفسرين‌ ‌در‌ كلمه محفوظ گفتند: محفوظ هست‌ ‌از‌ دخول‌ شياطين‌ ‌براي‌ استراق‌ سمع‌ ‌که‌ ‌در‌ آيه شريفه‌ ميفرمايد: «وَ حَفِظناها مِن‌ كُل‌ِّ شَيطان‌ٍ رَجِيم‌ٍ إِلّا مَن‌ِ استَرَق‌َ السَّمع‌َ فَأَتبَعَه‌ُ شِهاب‌ٌ مُبِين‌ٌ» الحجر آيه 17 و 18‌-‌ و نيز ميفرمايد:

«وَ حِفظاً مِن‌ كُل‌ِّ شَيطان‌ٍ مارِدٍ (‌الي‌ ‌قوله‌ ‌تعالي‌) إِلّا مَن‌ خَطِف‌َ الخَطفَةَ فَأَتبَعَه‌ُ شِهاب‌ٌ ثاقِب‌ٌ» صافات‌ آيه 7 ‌الي‌ 10. لكن‌ آنچه‌ ‌به‌ نظر أقرب‌ مي‌آيد و اللّه‌ العالم‌ اينكه‌:

‌اينکه‌ كرات‌ جويّه‌ محفوظ ‌از‌ خرابي‌ و سستي‌ و كندي‌ هستند، ‌از‌ ابتداء ايجاد و خلقت‌ ‌آنها‌ بطور منظم‌ ‌تا‌ زمان‌ انقراض‌ ‌به‌ مقدار خردلي‌ تغيير ‌در‌ ‌آنها‌ داده‌ نشد و محفوظ ‌به‌ حفظ الهي‌ هستند، كم‌ و زياد تند و كند ‌در‌ ‌آنها‌ نيست‌، و ‌اينکه‌ معني‌ چون‌ مشاهد ‌است‌ داخل‌ ‌در‌ آيات‌ قدرت‌ الهي‌ ‌است‌ ‌که‌ درك‌ بايد كرد و ميفرمايد:

(وَ هُم‌ عَن‌ آياتِها مُعرِضُون‌َ): و تمام‌ اينها ‌را‌ مستند ‌به‌ طبيعت‌ و اتفاق‌ مي‌ دانند و تفكّر و تدبر نمي‌كنند. و تعبير ‌به‌ سقف‌ ‌براي‌ ‌اينکه‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌به‌ طرف‌ بالا ‌است‌.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 32)- و از آنجا که آرامش زمین به تنهایی برای آرامش زندگی انسان کافی نیست بلکه باید از طرف بالا نیز ایمنی داشته باشد در این آیه اضافه می‌کند:

«و ما آسمان را سقف محفوظی قرار دادیم ولی آنها از آیات و نشانه‌های توحید که در این آسمان پهناور است روی گردانند» (وَ جَعَلْنَا السَّماءَ سَقْفاً مَحْفُوظاً وَ هُمْ عَنْ آیاتِها مُعْرِضُونَ).

منظور از آسمان در اینجا جوّی است که گردا گرد زمین را گرفته، و ضخامت آن طبق تحقیقات دانشمندان صدها کیلو متر می‌باشد، این قشر ظاهرا لطیف که از هوا و گازها تشکیل شده به قدری محکم و پر مقاوت است که هر موجود مزاحمی از بیرون به سوی زمین بیاید نابود می‌شود، و کره زمین را در برابر بمباران شبانه روزی سنگهای «شهاب» که از هر گلوله‌ای خطرناکترند حفظ می‌کند.

به علاوه اشعه آفتاب که دارای قسمتهای مرگباری است به وسیله آن تصفیه

ج3، ص167

می‌شود، و از نفوذ اشعه کشنده کیهانی که از بیرون جو، به سوی زمین سرازیر است جلوگیری می‌کند.

نکات آیه

۱- خداوند، آسمان را سقفى محفوظ از سقوط قرار داد. (و جعلنا السماء سقفًا محفوظًا )

۲- خداوند، اجرام آسمانى و موجودات فضا را، از سقوط بر اهل زمین محفوظ داشته است. * (و جعلنا السماء سقفًا محفوظًا ) برداشت یاد شده مبتنى بر این است که مقصود از آسمان، فضا و جوّ باشد که نسبت به زمین چون سقف است و محفوظ بودن آن، به اعتبار سقوط اجرام آسمانى و فضایى و یا نفوذ اشعه کشنده کیهانى از جوّ به سوى زمین باشد.

۳- توجه به آفرینش آسمان و نقش آن براى اهل زمین، راهى براى رسیدن به توحید است. (أنّ السموت والأرض ... و جعلنا السماء سقفًا محفوظًا)

۴- آسمان، حاوى آیات گوناگون براى راه یابى به خداشناسى و توحید است. (و هم عن ءایتها معرضون )

۵- کافران، از آیات آسمانى خداوند اعراض کرده و روى گردان اند. (و هم عن ءایتها معرضون )

موضوعات مرتبط

  • آسمان: حقیقت آسمان ۱; سقوط آسمان ۱
  • آیات خدا: آیات آفاقى ۴; معرضان از آیات آفاقى ۵; معرضان از آیات خدا ۵
  • اجرام آسمانى: سقوط اجرام آسمانى ۲; محافظت از اجرام آسمانى ۲
  • توحید: دلایل توحید ۴; زمینه توحید ۳
  • ذکر: آثار ذکر خلقت آسمان ۳; آثار ذکر فواید آسمان ۳
  • فضا: سقوط موجودات ۲; محافظت از موجودات فضا۲
  • کافران: کافران و آیات آفاقى ۵
  • موجودات: سقوط موجودات فضا ۲; محافظت از موجودات فضا ۲

منابع