البقرة ٢٢
کپی متن آیه |
---|
الَّذِي جَعَلَ لَکُمُ الْأَرْضَ فِرَاشاً وَ السَّمَاءَ بِنَاءً وَ أَنْزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَرَاتِ رِزْقاً لَکُمْ فَلاَ تَجْعَلُوا لِلَّهِ أَنْدَاداً وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ |
ترجمه
البقرة ٢١ | آیه ٢٢ | البقرة ٢٣ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«فِرَاشاً»: فرش. گستردنی. «أَندَاداً»: جمع نِدّ، انبازها، همتاها. همگونها.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
وَ جَعَلْنَا السَّمَاءَ سَقْفاً... (۴) أَ لَمْ تَرَ أَنَ اللَّهَ أَنْزَلَ... (۶) وَ مِنَ النَّاسِ وَ الدَّوَابِ وَ... (۱) اللَّهُ الَّذِي جَعَلَ لَکُمُ... (۸)
تفسیر
- آيات ۲۱ - ۲۵ بقره
- اعجاز و ماهيت آن
- اعجاز قرآن
- اعجاز قرآن فقط از نظر اسلوب كلام يا جهتى ديگر از جهات ، به تنهایى نيست
- عموميت اعجاز قرآن براى تمامى افراد انس و جن
- مزايايى كه قرآن مشتمل بر آن است، فوق طاعت بشرى است
- طرح يك سؤال درباره تحدّى قرآن و پاسخ به آن
- تحدّى قرآن به علم
- معارف قرآن كريم باقى و ابدى است و قانون تحول و تكامل آن را كهنه نمى سازد
- تحدّى به كسى كه قرآن بر وى نازل شده
- سخنان بى اساس دشمنان اسلام در اين كه پيامبر معارف و علوم را از ديگران آموخته است
- تحدّى قرآن كريم به خبرهایی كه از غيب داده
- نمونه هاى ديگرى از آيات قرآنى كه درباره امور غيبى است
- اخبار از حقايق علمى كه در زمان نزول قرآن در هيچ جاى دنيا اثرى از آن وجود نداشته است
- تحدّى قرآن به اين كه اختلافى در آن نيست
- اشكال بر ادعاى عدم اختلاف در قرآن و پاسخ آن
- رفع شبهه درباره نسخ كه در قرآن صورت گرفته
- تحدّى قرآن به بلاغت
- نمونه هایى از معارضاتى كه با قرآن شده
- دو شبهه پيرامون اعجاز بلاغت قرآن
- اعتقاد به «صرف» درباره معجزه بودن قرآن
- نادرستى اعتقاد به صرف
- آياتى از قرآن كريم كه ظهور در خلاف اعتماد بر صرف دارد
- پاسخ به دو شبهه ياد شده و توضيح اين كه چگونه بلاغت قرآن معجزه است
- در محدوديت قوّۀ مُدركه انسان
- معارف قرآنى متكى بر حقايقى ثابت و لايتغير است و اختلاف و دگرگونى در آن راه ندارد
- شروط حصول بلاغت به تمام معناى كلمه
- حق يكى است و چون قرآن حق است ميان اجزاء آن اختلاف نيست
- معجزه در قرآن به چه معناست و چه چيز حقيقت آن را تفسير مى كند؟
- اثبات بى پايگى سخنان عالم نمايانى كه در صدد تأيل آيات داله بر وقوع معجزه ، بر آمده اند در چند فصل
- ۱ قرآن قانون عليت عمومى را مى پذيرد
- ۲ قرآن حوادث خارق عادت را مى پذيرد
- دو فرق بين وقايع عادى و معجزه خارق عادت
- كارهاى خارق العاده و توجيه علماء روانكاو از آن ها
- معجزه و خوارق عادات نيز مستند به علل و اسباب هستند
- آيه «قد جعل اللّه لکلّ شئ قدرا» دلالت دارد بر صحت احتمال دوم
- بيان اين كه فقط خداوند به نظام و ارتباط بين موجودات آگاهى دارد در آيات قرآنى
- ۳ قرآن در عين اين كه حوادث مادى را به علل مادى نسبت می دهد، به خدا هم منسوب می دارد
- ۴ قرآن كريم براى نفوس انبيا تأثيرى در معجزات قائل است
- تمامى امور خارق العاده مستند به مبادئى نفسانى و مقتضياتى ارادى هستند
- ۵ قرآن كريم همان طور كه معجزات را به نفوس انبيا نسبت می دهد، به خدا هم نسبت می دهد
- بيان اين كه اراده و فعل انسان موقوف به اراده و فعل خداست
- ۶ قرآن معجزه را به سببى نسبت می دهد كه هرگز مغلوب نمی شود
- تفاوت بين سحر و معجزات و كرامات
- اشكال بر حجيت معجزه
- بيان جهت اعجاز معجزات و پاسخ به اشكال مذكور
- ۷ قرآن كريم معجزه را برهان بر حقانيت رسالت می داند، نه دليلى عاميانه
- جواب اشكال مطرح شده
- دو نوع عكس العمل مردم در انكار دعوى انبيا(ع)
- احتجاجاتى كه عليه رسول اكرم(ص) شده و خداوند آن ها را رد كرده است
- احتجاج بر توقع نزول فرشته و ديدن خداوند و ملائكه و رد آن در قرآن كريم
- درخواست معجزه به عنوان حجت و شاهد از انبيا براى پذيرش دعوت آن ها
- بيان علت درخواست معجزه توسط امت هاى مختلف با ذكر يك مثل
- انحراف جمعى از اهل علم معاصر با تفسير مادى حقائق دينى و از آن جمله معجزه
- نتایجى كه اين گروه از تئوري ها و فرضيات خود گرفته اند
- با عينك مادى معنويات و ماوراى طبيعت را نمى توان ديد
- ديدگاه دو گروه از اهل علم درباره حقايق نامبرده
- توضيح «فاتقوا النار التى وقودها الناس والحجارة ...»
- آدمى در جهان ديگر جز آنچه خودش در اين جهان براى خود تهيه كرده، چيزى ندارد
- بحث روايتى (شامل يك روايت درباره «أزواج مطهرة)
نکات آیه
۱ - زمین همانند بسترى گسترده، شایسته براى زندگانى انسانهاست. (جعل لکم الأرض فرشاً) کلمه «جعل» مى تواند به معناى «صیر» (تبدیل کرد) باشد و مى تواند به معناى «خلق» (آفرید) هم باشد. کلمه «فراشاً» به معناى بستر گسترده است و اطلاق آن بر زمین از باب تشبیه مى باشد; یعنى: جعل الأرض کالفراش.
۲ - آفرینش زمین به گونه اى مناسب براى زندگانى، پرتوى از ربوبیت خداوند است. (اعبدوا ربکم ... الذى جعل لکم الأرض فرشاً) «الذى جعل ...» صفت دوم براى «ربکم» در آیه قبل است.
۳ - زمین در ابتداى پیدایشش قابل سکونت و زندگانى انسان نبوده است. (الذى جعل لکم الأرض فرشاً) برداشت فوق بر این اساس است که: «جعل» به معناى «صیر» باشد; یعنى، خدا زمین را به گونه اى که قابل زندگانى باشد مبدل ساخت. این معنا حکایت از آن دارد که زمین در بدو پیدایش، چنین وضعیتى را دارا نبود.
۴ - همه انسانها داراى حق بهره گیرى از مواهب طبیعى و نعمتهاى الهى هستند. (فأخرج به من الثمرت رزقاً لکم)
۵ - همه انسانها، داراى حق تصرف در گستره زمین هستند. (الذى جعل لکم الأرض فرشاً)
۶ - خداوند، آسمان را در جهت منافع انسانها برافراشته ساخت. (الذى جعل لکم ... السماء بناء) کلمه «بناء» در لغت عرب معنایى دارد که شامل: ساختمان، خیمه، چادر و مانند اینها مى شود. اطلاق «بناء» بر آسمان از باب تشبیه است; یعنى: جعل لکم السماء کالبناء.
۷ - خداوند، نازل کننده باران از ابرها (و أنزل من السماء ماء) «سماء» به هر چیزى که در جهت بالا قرار گرفته باشد گفته مى شود. تکرار کلمه «السماء» در آیه، حکایت از آن دارد که مراد از آن در هر فراز، مصداقى خاص از معناى ذکر شده است; در جمله نخست چون در مقابل «الأرض» قرار گرفته به معناى آسمان است و در جمله دوم به قرینه «ماء» مى توان گفت که مقصود از آن «ابر» مى باشد.
۸ - خداوند، به وجود آورنده روزى و فراهم آورنده اسباب معیشت براى انسانهاست. (فأخرج به من الثمرت رزقاً لکم)
۹ - آبهاى نازل شده از ابرها، سببى اساسى براى پیدایش روزى انسانها (فأخرج به من الثمرت رزقاً لکم)
۱۰ - خداوند، به وسیله آبهاى نازل شده از آسمان، درختان رابه ثمر مى رساند. (و أنزل من السماء ماء فأخرج به من الثمرت رزقاً لکم) «ثمرة» - که مفرد «ثمرات» است - به میوه درختان گفته مى شود. «من» در «من الثمرات» مى تواند به معناى بعض باشد، در این صورت «من الثمرات» مفعول براى «اخرج» است; یعنى: فأخرج به بعض الثمرات لیکون رزقاً لکم. همچنین مى تواند «من» بیانیه باشد دراین صورت «رزقاً» مفعول براى «اخرج» خواهد بود; یعنى: اخرج به رزقاً لکم و هى الثمرات.
۱۱ - میوه درختان از مواهب الهى و رزق و روزى انسانهاست. (فأخرج به من الثمرت رزقاً لکم)
۱۲ - آفرینش آسمان، نزول باران، به ثمر رسیدن میوه ها و پیدایش روزى براى انسانها، جلوه هایى از ربوبیت خداوند است. (اعبدوا ربکم ... الذى جعل لکم ... رزقاً لکم)
۱۳ - توجّه و باور به خدادادى بودن نعمتها، بر انگیزنده انسانها به پرستش خداوند است. (اعبدوا ربکم الذى ... أنزل من السماء ماء فأخرج به من الثمرت) از اینکه خداوند براى ایجاد روحیه پرستش در بندگان، آنان را متوجّه نعمتهاى الهى مى کند، برداشت فوق بدست مى آید.
۱۴ - تحقق افعال الهى در طبیعت از طریق اسباب و علل طبیعى (فأخرج به من الثمرت رزقاً لکم)
۱۵ - حاکمیت خداوند بر اسباب و علل طبیعى (أنزل من السماء ماء فأخرج به)
۱۶ - همتا و همسانى براى خداوند نیست. (فلا تجعلوا للّه أنداداً) «ند» (مفرد أنداد) به معناى مثل و نظیر است.
۱۷ - ضرورت پرهیز از توهّم بودن همتا و همانند براى خداوند (فلا تجعلوا للّه أنداداً)
۱۸ - اندیشه در آفریدگارى خداوند و ایجاد مواهب طبیعى، عقیده توحیدى را در پى دارد. (الذى خلقکم ... الذى جعل لکم الأرض ... فلا تجعلوا للّه أنداداً) تفریع جمله «لا تجعلوا ...» به وسیله «فاء» بر حقایق بیان شده در این آیه و آیه قبل، بیانگر این است که: توجّه به آنها، گرایش دهنده آدمى به توحید ربوبى است; یعنى، حال که معلوم شد خداوند خالق شماست و همو آفریننده زمین و ... است معقول نیست مثل و مانندى براى او فرض کنید.
۱۹ - آفرینش جهان برنامه ریزى شده و هدف دار (الذى جعل ... فأخرج به من الثمرت رزقاً لکم) آیه شریفه، زمین، باران و عوامل دیگر را براى تأمین هدفى خاص معرفى مى کند. وقتى سلسله امورى براى تأمین هدفى به کار گرفته مى شوند، در اصطلاح به آن، برنامه گفته مى شود که الزاماً با هدف دارى عجین است.
۲۰ - برانگیختن مردم به مطالعه در طبیعت و آفرینش آن، راهى براى گرایش دادن آنان به توحید (الذى جعل لکم الأرض فرشاً ... فلا تجعلوا للّه أنداداً)
۲۱ - براى خدا شریک و همتا پنداشتن، با علم و اندیشه صحیح ناسازگار است. (فلا تجعلوا للّه أنداداً و أنتم تعلمون)
۲۲ - پندار وجود همانند براى خدا، برخاسته از جهل و نادانى است. (فلا تجعلوا للّه أنداداً و أنتم تعلمون)
موضوعات مرتبط
- آسمان: خلقت آسمان ۶، ۱۲; فواید آسمان ۶
- آفرینش: نظام آفرینش ۱۹; هدفدارى آفرینش ۱۹
- ابر: فواید ابر ۷، ۹
- امکانات: عوامل پیدایش امکانات ۹
- انسان: حقوق انسان ها ۴، ۵; روزى انسان ها ۹، ۱۱، ۱۲
- انگیزش: عوامل انگیزش ۱۳
- ایمان: زمینه ایمان به توحید ۱۸
- باران: بارش باران ۷، ۱۲; فواید باران ۹، ۱۰; منشأ باران ۷
- تفکر: آثار تفکر ۲۱; تفکر در خالقیت خدا ۱۸; تفکر در طبیعت ۱۸
- توحید: اهمیّت توحید ذاتى ۱۷
- جهان بینى: جهان بینى و ایدئولوژى ۱۳
- جهل: آثار جهل ۲۲
- حقوق: حق تمتع ۴، ۵
- خدا: افعال خدا ۶، ۷، ۸، ۱۰، ۱۴; حاکمیت خدا ۱۵; روشهاى خدا شناسى ۲۰; عطایاى خدا ۴، ۱۱; مظاهر ربوبیت خدا ۲، ۱۲; وحدانیت خدا ۱۶
- درختان: ثمردهى درختان ۱۲; منشأ ثمردهى درختان ۱۰; میوه درختان ۱۱
- ذکر: ذکر نعمت ۱۳
- روزى: منشأ روزى ۸
- زمین: استفاده از زمین ۵; بستر بودن زمین ۱; تاریخ زمین ۳; خلقت زمین ۲; سکونت در زمین ۳; فواید زمین ۱، ۲
- شرک: اجتناب از شرک ۱۷، رد شرک ۱۶، ۲۱; عوامل شرک ۲۲
- عبادت: زمینه عبادت ۱۳
- عوامل طبیعى: عمل عوامل طبیعى ۱۵; نقش عوامل طبیعى ۱۴
- مطالعه: آثار مطالعه در آفرینش ۲۰
- معاش: منشأ تأمین معاش ۸
- نعمت: استفاده از نعمت ۴; منشأ نعمت ۱۳
منابع