البقرة ٢٢
کپی متن آیه |
---|
الَّذِي جَعَلَ لَکُمُ الْأَرْضَ فِرَاشاً وَ السَّمَاءَ بِنَاءً وَ أَنْزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَرَاتِ رِزْقاً لَکُمْ فَلاَ تَجْعَلُوا لِلَّهِ أَنْدَاداً وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ |
ترجمه
البقرة ٢١ | آیه ٢٢ | البقرة ٢٣ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«فِرَاشاً»: فرش. گستردنی. «أَندَاداً»: جمع نِدّ، انبازها، همتاها. همگونها.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
وَ جَعَلْنَا السَّمَاءَ سَقْفاً... (۴) أَ لَمْ تَرَ أَنَ اللَّهَ أَنْزَلَ... (۶) وَ مِنَ النَّاسِ وَ الدَّوَابِ وَ... (۱) اللَّهُ الَّذِي جَعَلَ لَکُمُ... (۸)
تفسیر
- آيات ۲۱ - ۲۵ بقره
- اعجاز و ماهيت آن
- اعجاز قرآن
- اعجاز قرآن فقط از نظر اسلوب كلام يا جهتى ديگر از جهات ، به تنهایى نيست
- عموميت اعجاز قرآن براى تمامى افراد انس و جن
- مزايايى كه قرآن مشتمل بر آن است، فوق طاعت بشرى است
- طرح يك سؤال درباره تحدّى قرآن و پاسخ به آن
- تحدّى قرآن به علم
- معارف قرآن كريم باقى و ابدى است و قانون تحول و تكامل آن را كهنه نمى سازد
- تحدّى به كسى كه قرآن بر وى نازل شده
- سخنان بى اساس دشمنان اسلام در اين كه پيامبر معارف و علوم را از ديگران آموخته است
- تحدّى قرآن كريم به خبرهایی كه از غيب داده
- نمونه هاى ديگرى از آيات قرآنى كه درباره امور غيبى است
- اخبار از حقايق علمى كه در زمان نزول قرآن در هيچ جاى دنيا اثرى از آن وجود نداشته است
- تحدّى قرآن به اين كه اختلافى در آن نيست
- اشكال بر ادعاى عدم اختلاف در قرآن و پاسخ آن
- رفع شبهه درباره نسخ كه در قرآن صورت گرفته
- تحدّى قرآن به بلاغت
- نمونه هایى از معارضاتى كه با قرآن شده
- دو شبهه پيرامون اعجاز بلاغت قرآن
- اعتقاد به «صرف» درباره معجزه بودن قرآن
- نادرستى اعتقاد به صرف
- آياتى از قرآن كريم كه ظهور در خلاف اعتماد بر صرف دارد
- پاسخ به دو شبهه ياد شده و توضيح اين كه چگونه بلاغت قرآن معجزه است
- در محدوديت قوّۀ مُدركه انسان
- معارف قرآنى متكى بر حقايقى ثابت و لايتغير است و اختلاف و دگرگونى در آن راه ندارد
- شروط حصول بلاغت به تمام معناى كلمه
- حق يكى است و چون قرآن حق است ميان اجزاء آن اختلاف نيست
- معجزه در قرآن به چه معناست و چه چيز حقيقت آن را تفسير مى كند؟
- اثبات بى پايگى سخنان عالم نمايانى كه در صدد تأيل آيات داله بر وقوع معجزه ، بر آمده اند در چند فصل
- ۱ قرآن قانون عليت عمومى را مى پذيرد
- ۲ قرآن حوادث خارق عادت را مى پذيرد
- دو فرق بين وقايع عادى و معجزه خارق عادت
- كارهاى خارق العاده و توجيه علماء روانكاو از آن ها
- معجزه و خوارق عادات نيز مستند به علل و اسباب هستند
- آيه «قد جعل اللّه لکلّ شئ قدرا» دلالت دارد بر صحت احتمال دوم
- بيان اين كه فقط خداوند به نظام و ارتباط بين موجودات آگاهى دارد در آيات قرآنى
- ۳ قرآن در عين اين كه حوادث مادى را به علل مادى نسبت می دهد، به خدا هم منسوب می دارد
- ۴ قرآن كريم براى نفوس انبيا تأثيرى در معجزات قائل است
- تمامى امور خارق العاده مستند به مبادئى نفسانى و مقتضياتى ارادى هستند
- ۵ قرآن كريم همان طور كه معجزات را به نفوس انبيا نسبت می دهد، به خدا هم نسبت می دهد
- بيان اين كه اراده و فعل انسان موقوف به اراده و فعل خداست
- ۶ قرآن معجزه را به سببى نسبت می دهد كه هرگز مغلوب نمی شود
- تفاوت بين سحر و معجزات و كرامات
- اشكال بر حجيت معجزه
- بيان جهت اعجاز معجزات و پاسخ به اشكال مذكور
- ۷ قرآن كريم معجزه را برهان بر حقانيت رسالت می داند، نه دليلى عاميانه
- جواب اشكال مطرح شده
- دو نوع عكس العمل مردم در انكار دعوى انبيا(ع)
- احتجاجاتى كه عليه رسول اكرم(ص) شده و خداوند آن ها را رد كرده است
- احتجاج بر توقع نزول فرشته و ديدن خداوند و ملائكه و رد آن در قرآن كريم
- درخواست معجزه به عنوان حجت و شاهد از انبيا براى پذيرش دعوت آن ها
- بيان علت درخواست معجزه توسط امت هاى مختلف با ذكر يك مثل
- انحراف جمعى از اهل علم معاصر با تفسير مادى حقائق دينى و از آن جمله معجزه
- نتایجى كه اين گروه از تئوري ها و فرضيات خود گرفته اند
- با عينك مادى معنويات و ماوراى طبيعت را نمى توان ديد
- ديدگاه دو گروه از اهل علم درباره حقايق نامبرده
- توضيح «فاتقوا النار التى وقودها الناس والحجارة ...»
- آدمى در جهان ديگر جز آنچه خودش در اين جهان براى خود تهيه كرده، چيزى ندارد
- بحث روايتى (شامل يك روايت درباره «أزواج مطهرة)
تفسیر نور (محسن قرائتی)
«22» الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ فِراشاً وَ السَّماءَ بِناءً وَ أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَراتِ رِزْقاً لَكُمْ فَلا تَجْعَلُوا لِلَّهِ أَنْداداً وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ
آن (خداوندى) كه زمين را براى شما فرشى (گسترده) وآسمان را بنايى (افراشته) قرار داد و از آسمان، آبى فرو فرستاد و به آن از ميوهها، روزى براى شما بيرون آورد، پس براى خداوند شريك و همتايى قرار ندهيد با آنكه خودتان مىدانيد (كه هيچ يك از شركا و بتها، نه شما را آفريدهاند و نه روزى مىدهند و اينها فقط كار خداست.)
نکته ها
در اين آيه خداوند به نعمتهاى متعدّدى اشاره مىكند كه هركدام از آنها سرچشمهى چند نعمت ديگر است. مثلًا فراش بودن زمين، اشاره به نعمتهاى فراوان ديگرى است.
همچون سخت بودن كوهها ونرم بودن خاك دشتها، فاصله زمين تا خورشيد، درجه حرارت و دما و هواى آن، وجود رودخانهها، درّهها، كوهها، گياهان و حركتهاى مختلف آن كه مجموعاً فراش بودن زمين را مهيّا كردهاند. چنانكه در قرآن براى زمين تعابير چندى شده است، زمين هم «مهد» «1» گهواره است، هم «ذلول» «2» رام و آرام و هم «كفات» «3»
«1». «الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ مَهْداً» طه، 53.
«2». «هُوَ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ ذَلُولًا» ملك، 15.
«3». «أَ لَمْ نَجْعَلِ الْأَرْضَ كِفاتاً» مرسلات، 25.
جلد 1 - صفحه 75
در برگيرنده.
كلمه «سماء» در آيه يك بار در برابر «ارض» آمده است كه به همهى قسمت بالا اشاره دارد و در بار دوم مراد همان قسمت نزول باران از ابرها مىباشد.
پیام ها
1- ياد نعمتهاى الهى از بهترين راههاى دعوت به عبادت است. «اعْبُدُوا رَبَّكُمُ ... الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ»
2- از بهترين راههاى خداشناسى، استفاده كردن از نعمتهاى در دسترس است.
«جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ فِراشاً وَ السَّماءَ بِناءً»
3- در نظام آفرينش، هماهنگى كامل به چشم مىخورد. هماهنگى ميان زمين، آسمان، باران، گياهان، ميوهها وانسان. (برهان نظم) «جَعَلَ، أَنْزَلَ، فَأَخْرَجَ»
4- آفريدهها هركدام براى هدفى خلق شدهاند. «رِزْقاً لَكُمْ» باران براى رشد و ثمر دادن ميوهها، «فَأَخْرَجَ بِهِ» و ميوهها براى روزى انسان. «رِزْقاً لَكُمْ»
5- زمين وباران وسيله هستند، رويش گياهان وميوهها بدست خداست. «فَأَخْرَجَ»
6- نظم و هماهنگى دستگاه آفرينش، نشانهى توحيد است، پس شما هم يكتا پرست باشيد. «فَلا تَجْعَلُوا لِلَّهِ أَنْداداً»
7- ريشهى خداپرستى در فطرت و وجدان همه مردم است. «وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ»
8- آفرينش زمين و آسمان و باران و ميوهها و روزى انسان، پرتوى از ربوبيّت خداوند است. «اعْبُدُوا رَبَّكُمُ ... الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ ...»
9- همهى انسانها، حقّ بهرهبردارى و تصرف در زمين را دارند. (در آيه «لَكُمُ» تكرار شده است.)
10- دليل واجب بودن عبادت شما، لطف اوست كه زمين وآسمان وباران و گياهان را براى روزى شما قرار داده است. «اعْبُدُوا رَبَّكُمُ ... الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ ...» 11- خداوند اسباب طبيعى را حاكم كرده است. «جَعَلَ، أَنْزَلَ، فَأَخْرَجَ»
12- پندار شريك براى خداوند، از جهل است. «فَلا تَجْعَلُوا لِلَّهِ أَنْداداً وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ»
تفسير نور(10جلدى)، ج1، ص: 76
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ فِراشاً وَ السَّماءَ بِناءً وَ أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَراتِ رِزْقاً لَكُمْ فَلا تَجْعَلُوا لِلَّهِ أَنْداداً وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ «22»
مقدمه: طريق معرفت الهى و استحقاق ذات سبحانى براى عبادت، منوط است به نظر و فكر در آثار قدرت كه يكى از آنها خلقت بشر و لوازمات احتياجيه او مىباشد، زيرا طريق معرفت از چهار قسم خارج نيست: 1- ضرورت. 2- حس. 3- خبر. 4- فكر؛ و هيچيك از سه قسم اول صلاحيت ندارد براى معرفت صانع عالم؛ زيرا ضرورى آنست كه بديهى و اتفاق همه بر آن باشد و معرفت الهى چنين نيست و الا اختلاف واقع نمىشد؛ و حس و خبر هم هريك سبب علم به محسوسات است، و ذات سبحانى منزه از آنست، به براهين قاطعه؛ پس منحصر شد راه معرفت به نظر و فكر؛ لذا ذكر شواهد قدرت خود را براى عموم بيان مىفرمايد:
الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ فِراشاً: آن ذاتى كه به حكمت بالغه و قدرت شامله خود قرار داد براى انتفاع شما زمين را بساطى گسترده، تا آرام گيريد و حركت نمائيد بر آن به جهت رفع احتياج خود.
تفسير برهان: حضرت سيد سجاد عليه السلام در اين آيه فرمايد: قرار داد خداوند زمين را ملايم با طبع شما، موافق اجسام شما، و قرار نداد خيلى با
تفسير اثنا عشرى، ج1، ص: 86
حرارت تا بسوزاند شما را، و نه با سرماى زياد تا منجمد كند شما را، و نه بسيار خوش بو تا به درد آرد سرهاى شما را، و نه بسيار بدبو تا به زحمت اندازد شما را، و نه بسيار نرم تا غرق كند شما را، و نه بسيار سخت تا مانع شود شما را از بناهاى شما و قبور مردگان شما؛ و لكن خداوند عز و جل قرار داد در آن از متانت، آنچه بهره بريد و نگاه داريد بدنها و بناهاى خود را، و آنچه محكم گردد به آن خانههاى شما و قبور شما و بسيارى از منافع شما؛ و لذا قرار داد زمين را فراش براى شما.
وَ السَّماءَ بِناءً: و قرار داد آسمان را سقفى برافراشته.
حضرت سيد سجاد عليه السلام فرمايد: قرار داد آسمان را سقفى بالاى سر شما نگاهداشته شده و تدبير فرمود در آن ماه و آفتاب و ستارگان را به جهت منافع شما «1».
حضرت صادق عليه السلام به مفضل فرمايد: تفكر نما در رنگ آسمان، آن را به اين رنگ آفريد، براى آنكه موافقترين رنگها است براى چشم، و نور آن را قوت دهد، حتى آنكه اطباء گويند اگر كسى را ضعفى در چشم پيدا شود، بايد نظر كند به كبود مايل به سياهى، و بعضى از طبيبان حاذق حكم كرده بود براى كسى كه بينائيش كند شده بود، پيوسته نظر نمايد در تغار كبود مملوّ آب. تفكر نما كه هرچه نظر به آسمان كنند ضرر نرساند.
پس آنكه حكما و دانايان بعد از تجارب بسيار پى بردهاند به آن، چون در خلقت حكيم عليم نظر كنى موافق آن مىيابى كه حكمت بالغه الهى در همه چيز ظاهر است «2».
وَ أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً: و نازل فرمود خداوند از آسمان آب باران را، فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَراتِ: پس بيرون آورد به سبب باران، وقتى كه با خاك ممزوج گشت، انواع ميوجات و حبوبات و ساير نباتات و سبزيجات را.
«1» تفسير برهان، جلد اوّل، صفحه 67، حديث اوّل.
«2» توحيد مفضّل، ترجمه علامه مجلسى، مجلس سوّم صفحه 121 و صفحه 168.
تفسير اثنا عشرى، ج1، ص: 87
رِزْقاً لَكُمْ: در حالتى كه روزى ساخته براى شما و مهيا فرموده.
حضرت سيد سجاد عليه السلام فرمايد: نازل نمايد باران را از بالا، براى آنكه برسد قله كوههاى شما و تلهها و زمينهاى بلند هموار را، بعد تفرقه كند باران را به حالت نرمى و قطرات درشت و پياپى تا سيراب گرداند زمين شما را، و قرار نداد براى شما نزول باران را يكمرتبه تا فاسد شود زمين شما و درختان و زراعات و ميوجات شما «1».
حضرت صادق عليه السلام به مفضل فرمايد: چون نيك تأمل كنى درختان باردار انواع لطايف بىشمار به دست گرفته و نزد تو دراز نموده و در صحن باغ شاخههاى گل، طبقهاى رياحين و نسرين و ياسمين به دست برداشته هريك را خواهى برگيرى. اگر عقل دارى، چرا ميزبان خود را نمىشناسى؟ و اگر هشيارى چرا اصناف لطايف را نمىفهمى و شكر ولىّ نعمت خود را نمىگذارى؟ اين همه اطعمه و ميوه و رياحين و شكوفه و فواكه رنگارنگ در باغ و بوستان براى تو مهيا فرموده و تو منكر احسان منعم و كفران نعم او نمايى «2».
فَلا تَجْعَلُوا لِلَّهِ أَنْداداً وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ: پس قرار ندهيد براى خدا شريكى در عبادت و حال آنكه مىدانيد و مميز هستيد ميان حق و باطل.
پس حجت بر شما لازم باشد و معذرت شما در جهالت قبول نباشد؛ زيرا مىدانيد به علم اليقين كه آسمان با اين رفعت و زمين با اين بسط و ميوجات با اين كيفيت، از آثار قدرت ذات خداى يكتاى بىهمتا است.
تنبيه: اين دو آيه امر است به يكتاپرستى و نهى است از بت پرستى، و اشاره است به آنچه علت امر به عبادت و نهى از شرك باشد؛ زيرا حق تعالى مترتب فرموده امر به پرستش خود را بر صفت ربوبيت تا اشعار باشد به آنكه ربوبيت، علت وجوب عبادت است؛ و بعد بيان ربوبيت را فرمود
«1» تفسير برهان، جلد 1، صفحه 76، حديث اول.
«2» توحيد مفضل، مجلس سوم، صفحه 168.
تفسير اثنا عشرى، ج1، ص: 88
به اينكه: اصول نعم و ما يحتاج كليه نوع را ايجاد فرموده، از اطعمه و اشربه و البسه و غير آن. و چون بر اين امور غير از ذات يگانه خداوندى كسى قادر نيست و اين آيات، شواهد يگانگى الهى است، لذا نهى از شرك را بر آن مترتب فرموده.
مطلب ديگر آنكه: اگرچه خداى تعالى قادر است بر ايجاد اشياء يك مرتبه، لكن بر سبيل تدريج و از حالى به حالى ديگر، لطايف و حكم بسيارى را مندرج است؛ زيرا وقت بعد از وقت و زمان بعد از زمان عبرتهاى متعددى از آنها متجدد شود براى اهل بصيرت، و علوم و مواعظ بسيارى ايشان را حاصل گردد به عظم قدرت سبحانى، به خلاف ايجاد يك مرتبه آنى.
بعد از اثبات وحدانيت، در مقام اثبات رسالت حضرت پيغمبر خاتم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمايد:
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ فِراشاً وَ السَّماءَ بِناءً وَ أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَراتِ رِزْقاً لَكُمْ فَلا تَجْعَلُوا لِلَّهِ أَنْداداً وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ «22»
ترجمه
آنچنان خداوندى كه قرار داد براى شما زمين را فرش و آسمانرا بناء و نازل فرمود از آسمان آب را پس بيرون آورد بسبب آن از ميوهها روزى را براى شما پس قرار ندهيد براى خدا همتا و مانندهائى را با آنكه شما ميدانيد..
تفسير
خداوند زمين را ملايم با طبايع موافق با ابدان خلق مناسب با زراعت آنها قرار داد كه بسهولت بتوانند او را بكنند و اموات خودشان را در آن دفن نمايند و در آن و از آن براى سكونت ابنيه بسازند و قرار نداد آنرا زياد گرم تا بسوزند از حرارت آن و نه زياد سرد تا بخشكند از برودت آن و نه زياد خوشبو تا درد سر بيابند و نه زياد بدبو تا متنفر گردند و نه زياد نرم تا در آن فرو روند و نه زياد سخت تا نتوانند در آن
جلد 1 صفحه 41
زراعت نمايند و بقدرى چسبندگى در آن قرار داد كه بتوانند در آن راه روند و از آن خشت بزنند و بنا بسازند و قرار داد آسمانرا سقفى محفوظ در بالاى سرشان كه در زير آن قبه نيلگون بسر برند و آفتاب و ماه و ستارگان را زينت آن قرار داد تا روشنى دهند و فوائد بيشمار بمردم برسانند و باران را از آسمان نازل فرمود هر قطره را بتوسط فرشته تا در محلى كه مأمور است بزمين برساند و كوه و تپه و دريا و صحرا و همه جا را سيراب نمايد و قطره قطره قرار داد ريز و درشت بر حسب حكمت و مصلحت تا يكدفعه نيايد و زراعت و ميوهجات و زمين را فاسد نكند و بيرون آورد از بركت آن ميوههاى گوناگون و حبوبات رنگارنگ را براى آنكه مردم از آنها بخورند و بپوشند و بنوشند و منتفع شوند پس نبايد قرار دهند براى خدا مماثل و مشابه و شريكى را مانند بتانيكه عقل و شعور و ادراك ندارند با آنكه همه ميدانند كه هيچ يك از آنها نميتوانند اين نعمتها را براى مردم تهيه نمايند پس همه ميدانند كه خداوند يكتا و بىهمتا است و مثل و مانند ندارد و بايد شكر نعمت بجا آورد و غير را در عبادت او شريك ننمود.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الأَرضَ فِراشاً وَ السَّماءَ بِناءً وَ أَنزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَخرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَراتِ رِزقاً لَكُم فَلا تَجعَلُوا لِلّهِ أَنداداً وَ أَنتُم تَعلَمُونَ «22»
(آن خدايي که زمين را براي بستر و آسمان را سقف قرار داد و فرو فرستاد از آسمان آب را و بيرون آورد بواسطه آب از ميوهها روزي شما را پس براي خدا شريك و ضد قرار ندهيد و حال آنكه شما ميدانيد) و كلام در اينکه آيه شريفه در چند مقام واقع ميشود
«مقام اول در اقسام عوالم و مخلوقات»
عوالم وجود و مخلوقات حق جلّ و علا بر چند قسماند:
1- عالم عقول که عبارت است از عالم مجردات موجوداتي که نه ذاتا احتياج بمادّه دارند و نه فعلا و تمام كمالات اينکه موجودات بالفعل است نه بالقوه 2- عالم نفوس است که موجودات اينکه عالم ذاتا مجرد از مادّه هستند ولي در مقام فعل احتياج بماده دارند مانند نفوس انسان و كمالات اينکه دسته بالقوّه است 3- عالم صور که موجودات اينکه عالم داراي صورت صرفه خالي از ماده ميباشند مانند مثل افلاطون و مثل برزخيه و قالب مثالي و ممكن است عدهاي از ملائكه از اينکه قبيل باشند 4- عالم اعراض که بدون موضوع تحققپذير نيست مانند الوان و اشكال و هيئات و افعال و صفات 5- عالم اجسام که موجودات اينکه عالم مركب از ماده و صورت هستند زيرا ماده بدون صورت تحققپذير نيست
جلد 1 - صفحه 450
عالم اجسام نيز دو قسم است عالم علوي و عالم سفلي عالم علوي عبارت از كرات سماوي از شمس و قمر و كواكب و منظومات شمسي و ميتوان گفت که كليه اينکه كواكب و ثوابت و سيارات که در جوّ مشاهده ميشود عبارت است از آسمان اول يا آسمان دنيا بدليل آيه شريفه إِنّا زَيَّنَّا السَّماءَ الدُّنيا بِزِينَةٍ الكَواكِبِ«1» و آيه شريفه وَ زَيَّنَّا السَّماءَ الدُّنيا بِمَصابِيحَ«2» (پس مراد از سماء جهت علو است و دنيا آن قسمت از فضا است که نزديك كره زمين است و عالم سفلي که عبارت از همين كره زمين و هر چه در آن است ميباشد از انسان، حيوان، نبات و كوهها و بيابانها و درياها و موجودات ديگر زميني
«مقام دوم در چگونگي خلقت زمين»
خداوند متعال از روي حكمت بالغه خود زميني که ما در آن زندگي مي كنيم و يكي از هزاران سيارات است که در اينکه فضاي وسيع شناور است طوري خلقت فرموده که مناسب براي سكونت و زندگي انسان و حيوانات ديگر باشد فاصله بين زمين و خورشيد طوري است که حرارت زمين بميزان معتدلي است نه بسيار سرد است که سبب انجماد همه موجودات شود و نه بسيار گرم که سكونت در آن غير قابل تحمّل باشد زمين را هوا فرا گرفته که انسان و حيوانات و نباتات بتوانند تنفّس كنند گردش زمين بدور خود و خورشيد بسرعتي است که شب و روز متعادل و فصول مختلفي بوجود آمده که فقدان هر كدام كافي است که قسمتي از زندگي مختل شود شب را براي استراحت و روز را روشن براي فعاليت و كار آفريد
1- سورة الصافات آيه 7 (ما آسمان نزديك را بآرايش ستارگان آراستيم)
2- سوره فصلت آيه 11 (آسمان نزديك را بچراغهاي ستارگان زينت داديم)
جلد 1 - صفحه 451
چنان که در آيه شريفه ميفرمايد قُل أَ رَأَيتُم إِن جَعَلَ اللّهُ عَلَيكُمُ اللَّيلَ سَرمَداً إِلي يَومِ القِيامَةِ مَن إِلهٌ غَيرُ اللّهِ يَأتِيكُم بِضِياءٍ أَ فَلا تَسمَعُونَ قُل أَ رَأَيتُم إِن جَعَلَ اللّهُ عَلَيكُمُ النَّهارَ سَرمَداً إِلي يَومِ القِيامَةِ مَن إِلهٌ غَيرُ اللّهِ يَأتِيكُم بِلَيلٍ تَسكُنُونَ فِيهِ أَ فَلا تُبصِرُونَ وَ مِن رَحمَتِهِ جَعَلَ لَكُمُ اللَّيلَ وَ النَّهارَ لِتَسكُنُوا فِيهِ وَ لِتَبتَغُوا مِن فَضلِهِ وَ لَعَلَّكُم تَشكُرُونَ«1» موضوع ديگري که بايد دانسته شود قرآن مجيد در وصف و تعداد آسمانها در آيات متعدّد تعداد آنها را هفت دانسته چنان که در آيات زير بآن اشاره شده است:
وَ بَنَينا فَوقَكُم سَبعاً شِداداً (سوره نبأ آيه 12) (يعني خدا بالاي سر شما بنا كرد هفت آسمان محكم) الَّذِي خَلَقَ سَبعَ سَماواتٍ طِباقاً (سوره ملك آيه 3) (يعني خدا آن خدائيست که هفت آسمان را طبقه طبقه آفريد) أَ لَم تَرَوا كَيفَ خَلَقَ اللّهُ سَبعَ سَماواتٍ طِباقاً (سوره نوح آيه 14) يعني آيا نميبينيد که چگونه خدا هفت آسمان را طبقه طبقه آفريد) ثُمَّ استَوي إِلَي السَّماءِ وَ هِيَ دُخانٌ فَقالَ لَها وَ لِلأَرضِ ائتِيا طَوعاً أَو كَرهاً قالَتا أَتَينا طائِعِينَ فَقَضاهُنَّ سَبعَ سَماواتٍ فِي يَومَينِ وَ أَوحي فِي كُلِّ سَماءٍ أَمرَها وَ زَيَّنَّا السَّماءَ الدُّنيا بِمَصابِيحَ وَ حِفظاً ذلِكَ تَقدِيرُ العَزِيزِ العَلِيمِ (سوره فصّلت آيه 11- 12) يعني سپس قصد آفرينش آسمان را نمود و حال آنكه آسمان دودي بود پس بآسمان
1- سوره قصص آيه 71- 72- 73 (يعني بگو خبر دهيد که اگر خداي عالم شب شما را طولاني كرده بود تا روز قيامت كدام خدايي غير از خدا بود که براي شما روشني بياورد، آيا گوش شنوا نداريد! بگو آيا ميفهميد اگر خدا روز را بر شما طولاني كرده بود تا روز قيامت چه كسي بود که شب را براي شما بياورد که در آن استراحت كنيد آيا چشم بينا نداريد! از رحمتهاي پروردگار اينست که شب و روز را براي شما آفريد که در آن زندگي كنيد و از فضل خدا كسب فيض كنيد و شايد گه شما شكرگزار حق باشيد)
جلد 1 - صفحه 452
و زمين فرمود بيائيد (منظم شويد) از روي ميل يا از روي اكراه گفتند آمديم از روي ميل پس خداوند هفت آسمان را در دو روز با استحكام بساخت و كار هر آسماني را در آن وحي فرستاد و آسمان نزديك را بچراغ ستارگان زينت داد و ستارگان را وسيله حفظ از شياطين و ساير آفات قرار داد، اينکه تقدير خداوند غالب داناست) و از آيات فوق درباره آسمان و زمين از نظر قرآن امور زير استفاده ميشود:
1- آنكه آسمانها هفت است و نميتوان هفت آسمان را بر كرات جوّيه اطلاق كرد زيرا كرات آسمانها از هفتاد هزار هم متجاوز است و بعضي از آنها را هم نميتوان تخصيص داد 2- اينكه تمام كرات جويّه در آسمان اول هستند و حركت آنها در فضاي آسمان اول است و مداري که سيارات در آن در حركتند فلك ناميده ميشود چنان که در قرآن آمده وَ كُلٌّ فِي فَلَكٍ يَسبَحُونَ«1» 3- خورشيد هم متحرك است چنان که از آيه فوق استفاده ميشود 4- اينكه آسمان هفت گانه ماده اوليهاش از دخان است چنان که ماده اوليه زمين خاك و مسلما دخان از هوا لطيفتر و روز قيامت هر كدام از زمين و آسمان باصل خود برميگردند 5- مسلما آسمانهاي هفتگانه طبقاتي هستند که بعضي فوق بعضي قرار گرفته و همه داراي جسمند اگر چه از موادي لطيف باشند زيرا چيزي که مجرد از مادّه و صورت باشد مكان ندارد
«مقام سوم در بيان و انزال من السماء ماء»
جمله وَ أَنزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً عطف بر جمله «جَعَلَ لَكُمُ الأَرضَ» است
1- سوره يس آيه 40 يعني خورشيد و ماه (سيارات و ثوابت) در مدار خود در حركت هستند.
جلد 1 - صفحه 453
در نزول باران سه شرط بايد جمع باشد:
1- اسباب طبيعي که عبارت از بخار آب است که از درياها متصاعد شده و در فواصلي از زمين بعلت برودت هوا بشكل ابر در ميآيد و توسط وزش بادها اينکه ابرها بنقاط مختلف رانده شده و بصورت قطرههاي باران بزمين ميريزد 2- اسباب باطنيه که از جمله آنها است ملائكه موكل باران و ابر و غيره چنان که از اخبار استفاده ميشود همين ملائكهاند که بامر حق سبب تصاعد بخار و حركت ابر و تقاطر و ريزش باران هستند 3- اراده و مشيّت پروردگار عالم که سبب حقيقي نزول باران است و التفات بهمين معناست که در بسياري از آيات قرآني انزال باران بخدا نسبت داده شده و با توجه به اينكه افعال خداي متعال همه از روي حكمت و مصلحت ميباشد براي نزول باران هم حكم و مصالح بيشماري است که ذكر آنها سبب اطاله كلام ميشود و نظير باران است علوم و معارف الهيه که توسط انبياء و اولياء و علماء بر دلهاي مردم نازل گرديده و موجب سعادت دنيا و آخرت آنان ميباشد
«مقام چهارم در بيان جمله»
«فَأَخرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَراتِ رِزقاً لَكُم» اينکه جمله تفريع بر جملات قبل است زيرا اخراج ثمره متوقف بر وجود زمين و طلوع آفتاب و ساير كواكب و نزول باران ميباشد که با فقدان هر كدام عمل اخراج مختلّ خواهد بود حكم و مصالحي که خداي تعالي در اشجار و اثمار قرار داده احصائش از حيطه و قدرت بشر خارج است و آنچه در فوائد ثمرات و فواكه و نباتات در كتب مختلف ذكر شده يكي از هزاران فوائدي است که حضرت حق جل و علا بر آنها مترتب نموده است زمين را همچون مادري شيرده آفريده که اشجار و نباتات مانند اطفال بواسطه ريشههاي خود از آن تغذّي نمايند و بقول سعدي فرّاش باد صبا را
جلد 1 - صفحه 454
فرمود تا فرش زمردين بگستراند و دايه ابر بهاري را فرمود تا بنات نبات را در مهد زمين بپروراند و خلاصه هر چه براي زندگي موجودات زمين لازم بود بصورتهاي مختلف از دل خاك بيرون آورد تا روزي آنان مهيّا باشد و همه را مأمور ساخت که دست بدست هم دهند و غذاهاي گوناگون براي شما (بني آدم) آماده كنند
ابر و باد و مه و خورشيد و فلك در كارندبرگزیده تفسیر نمونه
اشاره
(آیه 22)- نعمت زمین و آسمان: در این آیه به قسمت دیگری از نعمتهای بزرگ خدا که میتواند انگیزه شکر گزاری باشد اشاره کرده، نخست از آفرینش زمین سخن میگوید: «همان خدائی که زمین را بستر استراحت شما قرار داد» (الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ الْأَرْضَ فِراشاً).
این مرکب راهواری که شما را بر پشت خود سوار کرده و با سرعت سرسام آوری در این فضا به حرکات مختلف خود ادامه میدهد، بیآنکه کمترین لرزشی بر وجود شما وارد کند، یکی از نعمتهای بزرگ او است. نیروی جاذبهاش که به شما اجازه حرکت و استراحت و ساختن خانه و لانه و تهیه باغها و زراعتها و انواع وسائل زندگی میدهد، نعمت دیگری است، هیچ فکر کردهاید که اگر جاذبه زمین نبود در یک چشم بر هم زدن همه ما و وسائل زندگیمان بر اثر حرکت دورانی زمین به فضا پرتاپ و در فضا سرگردان میشد! سپس به نعمت آسمان میپردازد و میگوید:
«آسمان را همچون سقفی بر بالای سر شما قرار داد» (وَ السَّماءَ بِناءً).
کلمه «سماء» که در این آیه به آن اشاره شده است همان جوّ زمین است، یعنی قشر هوای متراکمی که دور تا دور کره زمین را پوشانده، و طبق نظریه دانشمندان ضخامت آن، چند صد کیلومتر است. اگر این قشر مخصوص هوا که همچون سقفی بلورین، اطراف ما را احاطه کرده نبود، زمین دائما در معرض رگبار سنگهای پراکنده آسمانی بود و عملا آرامش از مردم جهان سلب میشد.
بعد از آن به نعمت باران پرداخته میگوید: «و از آسمان آبی نازل کرد» (وَ أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً). امّا چه آبی؟ حیاتبخش، و زندگی آفرین، و مایه همه آبادیها و شالوده همه نعمتهای مادی.
قرآن سپس به انواع میوههائی که از برکت باران و روزیهائی که نصیب انسانها میشود اشاره کرده چنین میگوید: «خداوند به وسیله باران، میوههائی را به عنوان روزی شما از زمین خارج ساخت» (فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَراتِ رِزْقاً لَکُمْ).
این برنامه الهی از یکسو، رحمت وسیع و گسترده خدا را بر همه بندگان مشخص میکند و از سوی دیگر بیانگر قدرت او است که چگونه از آب بیرنگ
ج1، ص51
صد هزاران رنگ از میوهها و دانههای غذائی با خواص متفاوت برای انسانها، و همچنین جانداران دیگر آفریده، یکی از زندهترین دلائل وجود او است لذا بلافاصله اضافه میکند: «اکنون که چنین است برای خدا شریکهائی قرار ندهید در حالی که میدانید» (فَلا تَجْعَلُوا لِلَّهِ أَنْداداً وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ).
«أنداد» جمع «ند» به معنی چیزی است که از نظر گوهر و ذات شریک و شبیه چیز دیگری باشد.
بت پرستی در شکلهای مختلف
- بطور کلی هر چه را در ردیف خدا در زندگی مؤثر دانستن یک نوع شرک است، ابن عباس مفسر معروف در اینجا تعبیر جالبی دارد میگوید: «أنداد، همان شرک است که گاهی پنهانتر است از حرکت مورچه بر سنگ سیاه در شب تاریک، از جمله اینکه انسان بگوید: به خدا سوگند، به جان تو سوگند، به جان خودم سوگند ... (یعنی خدا و جان دوستش را در یک ردیف قرار بدهد) و بگوید این سگ اگر دیشب نبود دزدان آمده بودند! (پس نجات دهنده ما از دزدان این سگ است) یا به دوستش بگوید: هر چه خدا بخواهد و تو بخواهی، همه اینها بوئی از شرک میدهد».
در تعبیرات عامیانه روزمره نیز بسیار میگویند: «اول خدا، دوم تو»! باید قبول کرد که این گونه تعبیرات نیز مناسب یک انسان موحد کامل نیست.
نکات آیه
۱ - زمین همانند بسترى گسترده، شایسته براى زندگانى انسانهاست. (جعل لکم الأرض فرشاً) کلمه «جعل» مى تواند به معناى «صیر» (تبدیل کرد) باشد و مى تواند به معناى «خلق» (آفرید) هم باشد. کلمه «فراشاً» به معناى بستر گسترده است و اطلاق آن بر زمین از باب تشبیه مى باشد; یعنى: جعل الأرض کالفراش.
۲ - آفرینش زمین به گونه اى مناسب براى زندگانى، پرتوى از ربوبیت خداوند است. (اعبدوا ربکم ... الذى جعل لکم الأرض فرشاً) «الذى جعل ...» صفت دوم براى «ربکم» در آیه قبل است.
۳ - زمین در ابتداى پیدایشش قابل سکونت و زندگانى انسان نبوده است. (الذى جعل لکم الأرض فرشاً) برداشت فوق بر این اساس است که: «جعل» به معناى «صیر» باشد; یعنى، خدا زمین را به گونه اى که قابل زندگانى باشد مبدل ساخت. این معنا حکایت از آن دارد که زمین در بدو پیدایش، چنین وضعیتى را دارا نبود.
۴ - همه انسانها داراى حق بهره گیرى از مواهب طبیعى و نعمتهاى الهى هستند. (فأخرج به من الثمرت رزقاً لکم)
۵ - همه انسانها، داراى حق تصرف در گستره زمین هستند. (الذى جعل لکم الأرض فرشاً)
۶ - خداوند، آسمان را در جهت منافع انسانها برافراشته ساخت. (الذى جعل لکم ... السماء بناء) کلمه «بناء» در لغت عرب معنایى دارد که شامل: ساختمان، خیمه، چادر و مانند اینها مى شود. اطلاق «بناء» بر آسمان از باب تشبیه است; یعنى: جعل لکم السماء کالبناء.
۷ - خداوند، نازل کننده باران از ابرها (و أنزل من السماء ماء) «سماء» به هر چیزى که در جهت بالا قرار گرفته باشد گفته مى شود. تکرار کلمه «السماء» در آیه، حکایت از آن دارد که مراد از آن در هر فراز، مصداقى خاص از معناى ذکر شده است; در جمله نخست چون در مقابل «الأرض» قرار گرفته به معناى آسمان است و در جمله دوم به قرینه «ماء» مى توان گفت که مقصود از آن «ابر» مى باشد.
۸ - خداوند، به وجود آورنده روزى و فراهم آورنده اسباب معیشت براى انسانهاست. (فأخرج به من الثمرت رزقاً لکم)
۹ - آبهاى نازل شده از ابرها، سببى اساسى براى پیدایش روزى انسانها (فأخرج به من الثمرت رزقاً لکم)
۱۰ - خداوند، به وسیله آبهاى نازل شده از آسمان، درختان رابه ثمر مى رساند. (و أنزل من السماء ماء فأخرج به من الثمرت رزقاً لکم) «ثمرة» - که مفرد «ثمرات» است - به میوه درختان گفته مى شود. «من» در «من الثمرات» مى تواند به معناى بعض باشد، در این صورت «من الثمرات» مفعول براى «اخرج» است; یعنى: فأخرج به بعض الثمرات لیکون رزقاً لکم. همچنین مى تواند «من» بیانیه باشد دراین صورت «رزقاً» مفعول براى «اخرج» خواهد بود; یعنى: اخرج به رزقاً لکم و هى الثمرات.
۱۱ - میوه درختان از مواهب الهى و رزق و روزى انسانهاست. (فأخرج به من الثمرت رزقاً لکم)
۱۲ - آفرینش آسمان، نزول باران، به ثمر رسیدن میوه ها و پیدایش روزى براى انسانها، جلوه هایى از ربوبیت خداوند است. (اعبدوا ربکم ... الذى جعل لکم ... رزقاً لکم)
۱۳ - توجّه و باور به خدادادى بودن نعمتها، بر انگیزنده انسانها به پرستش خداوند است. (اعبدوا ربکم الذى ... أنزل من السماء ماء فأخرج به من الثمرت) از اینکه خداوند براى ایجاد روحیه پرستش در بندگان، آنان را متوجّه نعمتهاى الهى مى کند، برداشت فوق بدست مى آید.
۱۴ - تحقق افعال الهى در طبیعت از طریق اسباب و علل طبیعى (فأخرج به من الثمرت رزقاً لکم)
۱۵ - حاکمیت خداوند بر اسباب و علل طبیعى (أنزل من السماء ماء فأخرج به)
۱۶ - همتا و همسانى براى خداوند نیست. (فلا تجعلوا للّه أنداداً) «ند» (مفرد أنداد) به معناى مثل و نظیر است.
۱۷ - ضرورت پرهیز از توهّم بودن همتا و همانند براى خداوند (فلا تجعلوا للّه أنداداً)
۱۸ - اندیشه در آفریدگارى خداوند و ایجاد مواهب طبیعى، عقیده توحیدى را در پى دارد. (الذى خلقکم ... الذى جعل لکم الأرض ... فلا تجعلوا للّه أنداداً) تفریع جمله «لا تجعلوا ...» به وسیله «فاء» بر حقایق بیان شده در این آیه و آیه قبل، بیانگر این است که: توجّه به آنها، گرایش دهنده آدمى به توحید ربوبى است; یعنى، حال که معلوم شد خداوند خالق شماست و همو آفریننده زمین و ... است معقول نیست مثل و مانندى براى او فرض کنید.
۱۹ - آفرینش جهان برنامه ریزى شده و هدف دار (الذى جعل ... فأخرج به من الثمرت رزقاً لکم) آیه شریفه، زمین، باران و عوامل دیگر را براى تأمین هدفى خاص معرفى مى کند. وقتى سلسله امورى براى تأمین هدفى به کار گرفته مى شوند، در اصطلاح به آن، برنامه گفته مى شود که الزاماً با هدف دارى عجین است.
۲۰ - برانگیختن مردم به مطالعه در طبیعت و آفرینش آن، راهى براى گرایش دادن آنان به توحید (الذى جعل لکم الأرض فرشاً ... فلا تجعلوا للّه أنداداً)
۲۱ - براى خدا شریک و همتا پنداشتن، با علم و اندیشه صحیح ناسازگار است. (فلا تجعلوا للّه أنداداً و أنتم تعلمون)
۲۲ - پندار وجود همانند براى خدا، برخاسته از جهل و نادانى است. (فلا تجعلوا للّه أنداداً و أنتم تعلمون)
موضوعات مرتبط
- آسمان: خلقت آسمان ۶، ۱۲; فواید آسمان ۶
- آفرینش: نظام آفرینش ۱۹; هدفدارى آفرینش ۱۹
- ابر: فواید ابر ۷، ۹
- امکانات: عوامل پیدایش امکانات ۹
- انسان: حقوق انسان ها ۴، ۵; روزى انسان ها ۹، ۱۱، ۱۲
- انگیزش: عوامل انگیزش ۱۳
- ایمان: زمینه ایمان به توحید ۱۸
- باران: بارش باران ۷، ۱۲; فواید باران ۹، ۱۰; منشأ باران ۷
- تفکر: آثار تفکر ۲۱; تفکر در خالقیت خدا ۱۸; تفکر در طبیعت ۱۸
- توحید: اهمیّت توحید ذاتى ۱۷
- جهان بینى: جهان بینى و ایدئولوژى ۱۳
- جهل: آثار جهل ۲۲
- حقوق: حق تمتع ۴، ۵
- خدا: افعال خدا ۶، ۷، ۸، ۱۰، ۱۴; حاکمیت خدا ۱۵; روشهاى خدا شناسى ۲۰; عطایاى خدا ۴، ۱۱; مظاهر ربوبیت خدا ۲، ۱۲; وحدانیت خدا ۱۶
- درختان: ثمردهى درختان ۱۲; منشأ ثمردهى درختان ۱۰; میوه درختان ۱۱
- ذکر: ذکر نعمت ۱۳
- روزى: منشأ روزى ۸
- زمین: استفاده از زمین ۵; بستر بودن زمین ۱; تاریخ زمین ۳; خلقت زمین ۲; سکونت در زمین ۳; فواید زمین ۱، ۲
- شرک: اجتناب از شرک ۱۷، رد شرک ۱۶، ۲۱; عوامل شرک ۲۲
- عبادت: زمینه عبادت ۱۳
- عوامل طبیعى: عمل عوامل طبیعى ۱۵; نقش عوامل طبیعى ۱۴
- مطالعه: آثار مطالعه در آفرینش ۲۰
- معاش: منشأ تأمین معاش ۸
- نعمت: استفاده از نعمت ۴; منشأ نعمت ۱۳
منابع