يس ٧٥: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(افزودن جزییات آیه)
 
خط ۴۰: خط ۴۰:
المیزان=
المیزان=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۲#link101 | آيات ۶۶ - ۸۳ سوره يس]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۲#link101 | آيات ۶۶ - ۸۳ سوره «يس»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۳#link102 | تهديد كفار به گرفتن چشمان و دگرگون ساختن خلقتشان]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۳#link102 | قدرت خداوند، بر گرفتن چشمان و دگرگون ساختن خلقت کافران]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۳#link103 | توضيح اينكه فرمود: ما به پيامبر شعر نياموختيم و شاعرى شايسته او نيست و ما علمناهالشعر و ما ينبغى له]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۳#link103 | توضيح اين كه فرمود: ما به پيامبر، شعر نياموختيم و شاعرى، شايسته او نيست]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۳#link104 | مقصود از اينكه فرمود: انسان مالك چهارپايان است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۳#link104 | مقصود از اين كه فرمود: «انسان، مالك چهارپايان است»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۳#link105 | معناى جمله : وهم لهم جند محضرون كه درباره احضار مشركين و آلهه شان در قيامت است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۳#link105 | معناى جملۀ: «مشرکان»، در روز قیامت، احضار می شوند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۳#link106 | استبعاد معاد توسط مشركين و جواب خداى تعالى به اين استبعاد]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۳#link106 | پاسخ خدای تعالی، به بعید شمردن معاد، توسط مشركان]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۳#link107 | اقوال مختلف درباره خلقت مثل در آيه : اوليس الذى خلق السموات والارض بقادر على انيخلق مثلهم ...]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۳#link107 | اقوال گوناگون، درباره مراد از «خلقت مثل کفار»، در قیامت]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۳#link108 | توضيحى در مورد تغير و تبدل متوالى بدن و عدم تغير وتبدل نفس و روح]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۳#link108 | بحثی پیرامون دگرگونی پیوستۀ بدن، و عدم دگرگونی «روح» انسان]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۴#link109 | توضيح مفاد آيه شريفه : انما امره اذا اراد شيئا انيقول له كن فيكون ... و بيان مراد از امر و قول در آن]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۴#link109 | توضيح آيه شريفه: «إنّمَا أمرُهُ إذَا أرَادَ شَيئاً أن يَقُولَ لَهُ كُن فَيَكُون»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۴#link110 | رد گفتار بعضى كه كن را از مقوله لفظ دانسته اند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۴#link110 | رد گفتار بعضى كه «كُن» را از مقولۀ لفظ دانسته اند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۴#link111 | معناى ملكوت و اينكه ملكوت هر چيزى به دست خدا است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۴#link111 | معناى اين كه: «ملكوت هر چيزى به دست خدا است»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۴#link112 | رواياتى درباره بيگانه بودن پيامبر صلى الله عليه و آله از شعر و شاعرى]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۴#link112 | بحث روایتی: (رواياتى پیرامون برخی از آیات گذشته)]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۴#link113 | اعاده و احياء اموات]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۴#link114 | و اراده قول خداوند]]


}}
}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۵ بهمن ۱۴۰۱، ساعت ۰۲:۲۹

کپی متن آیه
لاَ يَسْتَطِيعُونَ‌ نَصْرَهُمْ‌ وَ هُمْ‌ لَهُمْ‌ جُنْدٌ مُحْضَرُونَ‌

ترجمه

ولی آنها قادر به یاری ایشان نیستند، و این (عبادت‌کنندگان در قیامت) لشکری برای آنها خواهند بود که در آتش دوزخ احضار می‌شوند!

|[ولى اين معبودان‌] نمى‌توانند آنها را يارى كنند، و اينان براى آنها سپاهى احضار شده‌اند [كه با هم به دوزخ در خواهند آمد]
[ولى بتان‌] نمى‌توانند آنان را يارى كنند و آنانند كه براى [بتان‌] چون سپاهى احضار شده‌اند.
هرگز آن خدایان کمترین نصرتی به آنها نتوانند کرد و خود این مشرکان معبودانشان را سپاهی حاضر خدمت هستند که همگی را (در قیامت در آتش دوزخ) حاضر آرند.
در حالی که [معبودان،] قدرت یاری دادن به آنان را ندارند و آنان [که سبک مغزان روی برتافته از حق اند] برای آن معبودان [از سوی شیطان] سپاهی احضار شده اند [تا عمر و مالشان را فدای این معبودان باطل کنند.]
آنها را ياراى آن نيست كه به ياريشان برخيزند، ولى اينان همانند سپاهى به خدمتشان آماده‌اند.
[اما] آنها به یاری [دادن‌] ایشان توانایی ندارند، و ایشان برای آنها چون سپاهی هستند که در [عرصه قیامت‌] حاضر کرده شوند
[و حال آنكه آن بتان‌] يارى‌كردن ايشان نتوانند و آنان
معبودها (ی دروغین) نمی‌توانند پرستندگان خود را کمک کنند و یاری دهند، و بلکه پرستندگان، سپاههای آماده‌ی معبودها (ی عاجز خود) هستند (و از آنها مواظبت می‌نمایند و از بلاها و گزندها به دور می‌دارند).
(ولی آن بتان) نمی‌توانند آنان را یاری کنند، حال آنکه اینان (چون) سپاهی برایشان (در نگهبانیشان) احضارشدگانند.
نتوانندشان یاری کردن و ایشانند آنان را لشکری فراخواندگان (احضارشدگان)

They cannot help them, although they are arrayed as troops for them.
ترتیل:
ترجمه:
يس ٧٤ آیه ٧٥ يس ٧٦
سوره : سوره يس
نزول : ٥ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٨
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«لا یَسْتَطِیعُونَ»: معبودها نمی‌توانند (نگا: اعراف / یونس / ). «جُندٌ»: سپاه. لشکر. «مُحْضَرُونَ»: آماده.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


لا يَسْتَطِيعُونَ نَصْرَهُمْ وَ هُمْ لَهُمْ جُنْدٌ مُحْضَرُونَ «75»

(در حالى كه آن) خدايان، توان يارى آنان را ندارند و اينها (در قيامت) به عنوان لشگر بت‌ها احضار مى‌شوند.

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



لا يَسْتَطِيعُونَ نَصْرَهُمْ وَ هُمْ لَهُمْ جُنْدٌ مُحْضَرُونَ (75)

لا يَسْتَطِيعُونَ نَصْرَهُمْ‌: نمى‌توانند يارى دادن ايشان را، زيرا جماد محض و اصلا شعور و قدرتى ندارند، وَ هُمْ لَهُمْ جُنْدٌ مُحْضَرُونَ‌: و آن بت پرستان مر بتان را سپاهى‌اند حاضر كرده شده، يعنى شيطان ايشان را نزد بتان حاضر ساخته براى عبادت آنها. يا روز قيامت بت پرستان را با بتان در آتش جهنم حاضر خواهند كرد، زيرا هر حزبى با معبود باطل خود در طبقه‌اى معذب شوند، پس نه سپاه دفع عذاب از آنها خواهند كرد و نه آنها رفع عقاب نمايند. مروى است كه در قيامت بتان را در پيش دارند و بت‌پرستان را در پس، مانند لشكر در عقب شاه، و به اين كيفيت ايشان را وارد جهنم نمايند؛ و چون حال به اين نوع خواهد بود،


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ مَنْ نُعَمِّرْهُ نُنَكِّسْهُ فِي الْخَلْقِ أَ فَلا يَعْقِلُونَ (68) وَ ما عَلَّمْناهُ الشِّعْرَ وَ ما يَنْبَغِي لَهُ إِنْ هُوَ إِلاَّ ذِكْرٌ وَ قُرْآنٌ مُبِينٌ (69) لِيُنْذِرَ مَنْ كانَ حَيًّا وَ يَحِقَّ الْقَوْلُ عَلَى الْكافِرِينَ (70) أَ وَ لَمْ يَرَوْا أَنَّا خَلَقْنا لَهُمْ مِمَّا عَمِلَتْ أَيْدِينا أَنْعاماً فَهُمْ لَها مالِكُونَ (71) وَ ذَلَّلْناها لَهُمْ فَمِنْها رَكُوبُهُمْ وَ مِنْها يَأْكُلُونَ (72)

وَ لَهُمْ فِيها مَنافِعُ وَ مَشارِبُ أَ فَلا يَشْكُرُونَ (73) وَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ آلِهَةً لَعَلَّهُمْ يُنْصَرُونَ (74) لا يَسْتَطِيعُونَ نَصْرَهُمْ وَ هُمْ لَهُمْ جُنْدٌ مُحْضَرُونَ (75) فَلا يَحْزُنْكَ قَوْلُهُمْ إِنَّا نَعْلَمُ ما يُسِرُّونَ وَ ما يُعْلِنُونَ (76)

ترجمه‌

و كسى كه عمر دراز ميدهيم او را نگونسار ميگردانيمش در آفرينش آيا پس در نمى‌يابند بعقل‌

و نياموختيم او را شعر و نسزد مر او را نيست آن مگر پندى و قرآنى واضح‌

تا بيم دهد كسيرا كه باشد زنده و ثابت شود گفتار عذاب بر كافران‌

آيا و نديدند كه ما آفريديم براى آنها از آنچه ساخت دستهاى ما چهارپايانى پس آنان انها را مالكانند

و رام گردانيديم آنها را براى آنان پس از آنها است سواريشان و از آنها ميخورند

و براى آنان در آنها بهره‌ها و


جلد 4 صفحه 417

آشاميدنيها است آيا پس شكر نميكنند

و گرفتند از غير خداوند خدايانى كه شايد آنها يارى كرده شوند

قدرت ندارند بر يارى كردن آنها و آنها براى آنخدايان سپاهى حاضر كرده شدگانند

پس نبايد اندوهگين سازد تو را سخنشان همانا ما ميدانيم آنچه را مخفى ميدارند و آنچه را آشكار ميكنند.

تفسير

خداوند متعال براى تنبّه كفّار بقدرت خود بر آنچه در آيات سابقه ذكر شد از كور نمودن و مسخ كردن آنها ميفرمايد و كسيكه ما عمر طولانى باو ميدهيم برميگردانيمش بتدريج بحال اوّل خود در ضعف جسم و قواء آن بطوريكه ديده آنها از كار مى‌افتد و شكل آنها تغيير ميكند و قادر بر حركت از جاى خودشان نميشوند و اين نمونه‌ئى است از محو چشم و مسخ و اقعاد و غيرها كه آنها در مردان سالخورده خود مشاهده مينمايند پس چگونه تعقّل نميكنند كه خدا قادر بر اين امور ميباشد و قمّى ره نقل فرموده كه قريش ميگفتند آنچه محمد ميگويد و نسبت بخدا ميدهد شعر است و خدا آنها را ردّ فرموده ميفرمايد پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم شعر نگفته هرگز و ظاهرا مراد از شعر كلامى است كه مبنى بر تخيّلات و تمويهات و تشبيهات مرغّبه و منفّره باشد بدون اصل مسلّم معقولى مثلا در تكذيب عسل گفته شود فضله حيوان و مهوّع انسان است و در توصيف شراب گويد ياقوتى رنگ مقوّى و مشهّى و امثال اينها خواه آن كلام منظوم باشد خواه نباشد ولى چون اين قبيل معانى غالبا در كلام منظوم وجود پيدا ميكند كلّيه كلام منظوم را شعر گفته‌اند و آن بدنام اكثريّت افراد خود شده ولى اگر شعر مبنى بر معانى محكمه و مواعظ حكيمانه يا مدح و قدح بجا باشد بسيار خوب است و بنابراين مراد از قول خداوند و ما علّمناه الشّعر تا آخر آيه آنستكه ما به پيغمبر خود كلاميكه مبنى بر وهميّات و خياليّات باشد ياد نداديم تا قرآن را مؤلّف از آنها نموده باشد و سزاوار نيست براى او كه مرشد كلّ و هادى سبل است كه چنين كلامى از او صادر شود نيست آنچه ما باو تعليم نموديم مگر موجب تذكّر و موعظه و ارشاد و كتاب آسمانى كه نامش قرآن يعنى لايق خواندن و عمل نمودن و مجموعه معانى حقّه حقيقيّه است و وصفش بيان كننده صلاح دنيا و آخرت بندگان است و اينكه گفته‌اند پيغمبر صلى اللّه عليه و اله شعر نميخواند و اگر احيانا بر زبانش جارى ميشد


جلد 4 صفحه 418

صورت آنرا تغيير ميداد كه از شعريّت خارج شود ظاهرا براى رفع توهّم شاعريّت نسبت بآنحضرت باشد و الّا ديوان اشعار امير المؤمنين عليه السّلام معروف و ترغيب پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله حسّان بن ثابت را بشعر كه فرمود هميشه اى حسّان مؤيّد باشى بروح القدس ماداميكه يارى كنى ما را بزبان خود مشهور است و غرض از نازل نمودن قرآن بر پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم آنستكه بترساند از عذاب خدا و روز جزا كسانيرا كه دلشان زنده است بروح ايمان و واجب شود كلمه عذاب باتمام حجّت بر كفّار كه مصرّند در انكار و در مجمع از امير المؤمنين نقل نموده كه حيّا را به عاقلا تفسير فرموده است و بعدا اشاره فرموده بقدرت و نعمت خود باين بيان كه آيا نديدند مردم كه ما بدست قدرت خود خلق نموديم براى آنها شتر و گاو و گوسفند را كه دست بشر در آفرينش آنها بهيچ وجه بكار نرفته و بحكم ما مالك و مسلّط و متصرّف واقعى در آن حيوانات آنانند كه ميتوانند آنها را بيع و شرى نمايند و ما مسخّر و رام نموديم آنها را براى آنان كه ميتوانند سوارشان شوند و بكشند و گوشت آنها را بخورند و همه قسم بهره‌بردارى از آنها نمايند از پوست و پشم و كرك آنها لباس و فرش تهيّه نمايند و از شيرشان بياشامند و نكته قابل توجه آنستكه بيشتر استفاده آنها از انعام در سوارى و باركشى چون از شتر است آنحيوان با قوّه و عظمت را چنان رام فرموده براى بشر كه طفلى مهار قطار آنها را گرفته و بخاطر خواه خود ميبرد و ميكشد آيا اين نعمتها قابل شكرگزارى و قدردانى نيست و تخصيص اين حيوانات بذكر ظاهرا براى كثرت منافع وجوديّه آنها در عالم خصوصا در عربستان باشد كه مورد نزول آيات الهى است و باو صف همه اينها مردم آن سامان قبل از اسلام غالبا مشرك بودند به اين معنى كه هر قبيله‌اى بتى براى خود اتّخاذ نموده بودند و عبادت مينمودند آنرا و مى‌گفتند اين براى تقرّب بخدا است و اميد داشتند كه آن بتها بتوانند حوائجشان را برآورند و شفاعت از آنها نمايند و عذاب خدا را از آنها دفع كنند و خدا ميفرمايد بتها كه نميتوانند بهيچ وجه يارى از آنها نمايند ولى آنها براى بتها لشگرى حاضر كرده شده‌اند كه در برابر آنها بخاك مى‌افتند و از آنها نگهدارى و دفاع ميكنند در دنيا و در آخرت در دنبال آنها بجهنّم ميروند چون خداوند فرموده آنها با آنچه ميپرستند جز خدا


جلد 4 صفحه 419

آتش‌گيرانه جهنّم ميباشند و معلوم است هر تابعى پيرو متبوع خود خواهد بود و نبايد پيغمبر اكرم از اقوال و عقايد آنها راجع بخدا و خودش ملول و محزون باشد چون خدا از باطن و ظاهر آنها كاملا آگاه و مطّلع است و آنها را بجزاى كردار و گفتار ناهنجار خودشان در دنيا و آخرت خواهد رسانيد.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


لا يَستَطِيعُون‌َ نَصرَهُم‌ وَ هُم‌ لَهُم‌ جُندٌ مُحضَرُون‌َ (75)

‌اينکه‌ آلهه‌ استطاعت‌ ندارند ‌که‌ اينها ‌را‌ ياري‌ كنند و اينها ‌از‌ ‌براي‌ ‌آنها‌ لشكريست‌ ‌که‌ حاضر ميكنند ‌آنها‌ ‌را‌.

اشاره‌ بآيه شريفه‌ ‌است‌ إِنَّكُم‌ وَ ما تَعبُدُون‌َ مِن‌ دُون‌ِ اللّه‌ِ حَصَب‌ُ جَهَنَّم‌َ أَنتُم‌ لَها وارِدُون‌َ لَو كان‌َ هؤُلاءِ آلِهَةً ما وَرَدُوها وَ كُل‌ٌّ فِيها خالِدُون‌َ انبياء آيه 98 و 99.

لا يَستَطِيعُون‌َ نَصرَهُم‌ استطاعت‌ قبولي‌ قدرت‌ ‌است‌ و ‌اينکه‌ آلهه‌ نه‌ قدرت‌ دارند و نه‌ قابليت‌ افاضه‌ قدرت‌ دارند زيرا يك‌ جسمي‌ و جمادي‌ بيش‌ نيست‌ و مصنوع‌ ‌خود‌ بشر ‌است‌ اما ذوي‌ العقول‌ ‌آنها‌ مثل‌ ملائكه‌ و انبياء و ائمه‌ اين‌ها بيزاري‌ ميجويند ‌از‌ ‌آنها‌ و خصم‌ ‌آنها‌ ميشوند.

وَ هُم‌ لَهُم‌ جُندٌ جند جماعتي‌ ‌را‌ گويند ‌که‌ ‌در‌ يك‌ مقصد شريك‌ هستند و ‌اينکه‌ آلهه‌ ‌با‌ عبده ‌خود‌ يك‌ جند ميشوند.

مُحضَرُون‌َ و ‌آنها‌ ‌را‌ حاضر ميكنند ‌در‌ جهنم‌ و بعضي‌ گفتند ‌که‌ ‌اينکه‌ عبده‌ جند ‌آن‌ آلهه‌ هستند ‌در‌ دنيا باميد اينكه‌ ‌آنها‌ اينها ‌را‌ ياري‌ كنند ولي‌ استطاعت‌ ندارند.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 75)- لذا در این آیه می‌افزاید: «آنها قادر به نصرت و یاری عبادت کنندگان خویش نیستند، و این عابدان در قیامت لشکر آنها خواهند بود و همگی در آتش دوزخ حضور می‌یابند» (لا یَسْتَطِیعُونَ نَصْرَهُمْ وَ هُمْ لَهُمْ جُنْدٌ مُحْضَرُونَ).

چه دردناک است که این پیروان در آن روز به صورت لشکریانی پشت سر بتها قرار گیرند، و همگی در دادگاه عدل خدا حضور یابند- حاضر ساختن افراد بی‌آنکه خودشان تمایل داشته باشند نشانه حقارت آنها است- و بعد از آن همگی به دوزخ فرستاده شوند، بی‌آنکه بتوانند گرهی را از کار لشکر خود بگشایند.

ج4، ص110

نکات آیه

۱ - معبودهاى ادعایى مشرکان، از هرگونه نصرت و یارى به آنان ناتوان اند. (لایستطیعون نصرهم)

۲ - مشرکان چونان سپاهى آماده به خدمت، پشتیبانِ معبودهاى خویشند. (و هم لهم جند محضرون) برداشت یاد شده مبتنى بر این نکته است که ضمیر «هم» به مشرکان و ضمیر «لهم» به معبودها باز گردد.

۳ - معبودهاى ادعایى به روز رستاخیز، در حالى که همچون سپاهِ آماده به خدمت براى مشرکان اند، از هرگونه یارى رسانى به آنان ناتوان خواهند بود. (لایستطیعون نصرهم و هم لهم جند محضرون) برداشت یاد شده مبتنى بر این دیدگاه است که ضمیر «هم» به معبودها و ضمیر «لهم» به مشرکان بازگردد و این جمله حال براى ضمیر غایبى در«لایستطیعون» باشد. بر این اساس، این ترکیب از باب مبالغه آمده است; زیرا متمرکز کردن تمامى نیروها در قالب یک سپاهِ آماده به خدمت و در عین حال ناتوان بودن از یارى رسانى، نشان دهنده اوج ناتوانى معبودها مى باشد. گفتنى است بر اساس این نظر، آیه شریفه ناظر به روز قیامت است.

۴ - تنها خداوند، توانا بر یارى رسانى به انسان ها در روز رستاخیز (و اتّخذوا من دون اللّه ءالهة لعلّهم ینصرون ... و هم لهم جند محضرون) از تأکید خداوند بر ناتوانى مطلق همه معبودها از یارى رسانى (به جز اللّه)، برداشت یاد شده به دست مى آید.

موضوعات مرتبط

  • تشبیهات قرآن: تشبیه به سپاه آماده ۲; تشبیه مشرکان ۲; تشبیه معبودان باطل ۳
  • توحید: توحید افعالى ۴
  • خدا: اختصاصات خدا ۴; قدرت خدا ۴
  • قرآن: تشبیهات قرآن ۲، ۳
  • قیامت: امداد در قیامت ۳، ۴
  • مشرکان: امداد به مشرکان ۱، ۳; بى یاورى مشرکان ۳
  • معبودان باطل: عجز اخروى معبودان باطل ۳; عجز معبودان باطل ۱

منابع