يس ٣٤: تفاوت میان نسخهها
(افزودن جزییات آیه) |
(←تفسیر) |
||
خط ۴۱: | خط ۴۱: | ||
المیزان= | المیزان= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | {{ نمایش فشرده تفسیر| | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۰#link81 | آيات ۳۳ - ۴۷ سوره | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۰#link81 | آيات ۳۳ - ۴۷ سوره «يس»]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۰#link82 | توضيح | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۰#link82 | توضيح آيات مربوط به تدبير امر رزق مردم ]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۰#link83 | توضيح | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۰#link83 | توضيح آیه: «وَ مَا عَمِلَتهُ أيدِيهِم...»]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۰#link84 | | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۰#link84 | اشاره به موضوع تزویج بعضی از نباتات، با بعضی دیگر]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۰#link85 | مراد از بيرون كشيدن | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۰#link85 | مراد از بيرون كشيدن «روز» از «شب»]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۱#link86 | | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۱#link86 | اشاره به تقدیر و تدبیر خداوند، در آفرینش خورشید و ماه]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۱#link88 | شمس و قمر، تابع تدبير خدا، و ملازم مسير خود هستند]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۱#link88 | شمس و | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۱#link90 | واکنش كفار، در برابر دعوت به انفاق و خدمت به خلق]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۱#link91 | بحث روايتى: (روایاتی پیرامون برخی از آیات گذشته)]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۱#link90 | | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۱#link91 | | |||
}} | }} |
نسخهٔ کنونی تا ۲۵ بهمن ۱۴۰۱، ساعت ۰۱:۴۶
کپی متن آیه |
---|
وَ جَعَلْنَا فِيهَا جَنَّاتٍ مِنْ نَخِيلٍ وَ أَعْنَابٍ وَ فَجَّرْنَا فِيهَا مِنَ الْعُيُونِ |
ترجمه
يس ٣٣ | آیه ٣٤ | يس ٣٥ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«الْعُیُونِ»: چشمهها.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
إِنَ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَ... (۰) إِنَ اللَّهَ فَالِقُ الْحَبِ وَ... (۰) وَ هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ مِنَ... (۳) وَ مِنْ ثَمَرَاتِ النَّخِيلِ وَ... (۲)
فَقُلْنَا اضْرِبُوهُ بِبَعْضِهَا... (۰) يُخْرِجُ الْحَيَ مِنَ الْمَيِّتِ وَ... (۰) أَ وَ لَمْ يَرَوْا أَنَّا نَسُوقُ... (۰)
تفسیر
- آيات ۳۳ - ۴۷ سوره «يس»
- توضيح آيات مربوط به تدبير امر رزق مردم
- توضيح آیه: «وَ مَا عَمِلَتهُ أيدِيهِم...»
- اشاره به موضوع تزویج بعضی از نباتات، با بعضی دیگر
- مراد از بيرون كشيدن «روز» از «شب»
- اشاره به تقدیر و تدبیر خداوند، در آفرینش خورشید و ماه
- شمس و قمر، تابع تدبير خدا، و ملازم مسير خود هستند
- واکنش كفار، در برابر دعوت به انفاق و خدمت به خلق
- بحث روايتى: (روایاتی پیرامون برخی از آیات گذشته)
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ جَعَلْنا فِيها جَنَّاتٍ مِنْ نَخِيلٍ وَ أَعْنابٍ وَ فَجَّرْنا فِيها مِنَ الْعُيُونِ «34»
و در آن، باغهايى از درختان خرما و انگور قرار داديم و در آن چشمهها شكافته و روان ساختيم.
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ جَعَلْنا فِيها جَنَّاتٍ مِنْ نَخِيلٍ وَ أَعْنابٍ وَ فَجَّرْنا فِيها مِنَ الْعُيُونِ (34)
وَ جَعَلْنا فِيها جَنَّاتٍ: و آفريديم در زمين بوستانها و باغات، مِنْ نَخِيلٍ وَ أَعْنابٍ: از انواع اشجار خرما و اصناف انگور. تخصيص اين دو نوع بواسطه كثرت اصناف و منافع ايشان است. چون زروع و اشجار بدون آب مثمر نيست لذا فرمايد: وَ فَجَّرْنا فِيها مِنَ الْعُيُونِ: و روان گردانيديم در زمين از چشمهها تا مزارع و باغات را سيراب نمايد.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ ما أَنْزَلْنا عَلى قَوْمِهِ مِنْ بَعْدِهِ مِنْ جُنْدٍ مِنَ السَّماءِ وَ ما كُنَّا مُنْزِلِينَ «28» إِنْ كانَتْ إِلاَّ صَيْحَةً واحِدَةً فَإِذا هُمْ خامِدُونَ «29» يا حَسْرَةً عَلَى الْعِبادِ ما يَأْتِيهِمْ مِنْ رَسُولٍ إِلاَّ كانُوا بِهِ يَسْتَهْزِؤُنَ (30) أَ لَمْ يَرَوْا كَمْ أَهْلَكْنا قَبْلَهُمْ مِنَ الْقُرُونِ أَنَّهُمْ إِلَيْهِمْ لا يَرْجِعُونَ (31) وَ إِنْ كُلٌّ لَمَّا جَمِيعٌ لَدَيْنا مُحْضَرُونَ (32)
وَ آيَةٌ لَهُمُ الْأَرْضُ الْمَيْتَةُ أَحْيَيْناها وَ أَخْرَجْنا مِنْها حَبًّا فَمِنْهُ يَأْكُلُونَ (33) وَ جَعَلْنا فِيها جَنَّاتٍ مِنْ نَخِيلٍ وَ أَعْنابٍ وَ فَجَّرْنا فِيها مِنَ الْعُيُونِ (34) لِيَأْكُلُوا مِنْ ثَمَرِهِ وَ ما عَمِلَتْهُ أَيْدِيهِمْ أَ فَلا يَشْكُرُونَ (35)
ترجمه
و فرو نفرستاديم بر قومش بعد از او لشگرى از آسمان و نبوديم فرو فرستندگان
نبود آن مگر يك فرياد پس آنگاه بودند خاموششدگان
اى دريغ بر بندگان نمىآيد آنها را پيغمبرى مگر آنكه هستند كه بآن استهزاء ميكنند
آيا نديدند كه چه بسيار هلاك كرديم پيش از آنها از قرنها كه آنها بسويشان برنميگردند
و نيستند همگى مگر جماعتيكه نزد ما حاضر كرده شدگانند
و دليلى است براى آنها زمين مرده كه زنده كرديم آنرا و بيرون آورديم از آن دانهئى پس از آن ميخورند
و قرار داديم در آن باغهائى از خرما بنان و انگورها و روان كرديم در آن از چشمهها
تا بخورند از ميوه آن و آنچه ساخت آنرا دستهاشان آيا پس شكر نميكنند.
تفسير
بعد از قتل اهل انطاكيه حبيب نجّار را به تفصيلى كه در آيات سابقه ذكر شد آنها مورد غضب الهى شدند چنانچه ميفرمايد و نازل ننموديمبر قوم
جلد 4 صفحه 405
او بعد از او لشگرى از آسمان براى هلاك آنها اگرچه ميفرستيم براى هلاك دشمنان تو در جنگ بدر و غيره از مواقع لازمه براى عظمت مقام تو چون بنا نداشتيم ما در امور غير مهمّه لشگرى از آسمان بفرستيم براى كمك بندگان يا عذاب آنها اگر كلمه ما در ما كنّا نافيه باشد و اگر موصوله باشد مراد آنستكه نه لشگرى فرستاديم نه چيزى از چيزهائى كه بر امم سابقه فرستاديم از قبيل سنگريزه و باران شديد و باد سوزان نبود آنچه فرستاديم مگر يك نعره و فرياد جبرئيل كه فورا آتش فتنه وجود آنها را خاموش و مانند خاكستر كرد و باين سهولت كار تمامشان خاتمه يافت اى حسرت و ندامت و افسوس و دريغ بر حال بندگان خدا بيا كه بجا و محلّ است آمدن تو چون هيچ پيغمبرى نيامد براى هدايت و ارشاد آنها مگر آنكه باو استهزاء و سخريّه مينمودند و اذيّت و آزارش ميكردند و حقيقتا جاى تأسف است بر حال كسانيكه مر شد و ناصح مشفق خودشان را كه غرض و طمعى ندارد جز خير دنيا و آخرت آنها مسخره نمايند و تمام ملائكه و اهل ايمان بحال آنها تأسف خوردند آيا اين كفّار مكّه نمىبينند كه چه بسيار از اهل اعصار سابقه بودند كه ما آنها را بعذابهاى گوناگون هلاك نموديم و نمىبينند كه آنها ديگر بدنيا برنمىگردند نزد آنها و نيستند همگى مگر دسته و جماعتى كه نزد ما حاضر كرده ميشوند و لما بتخفيف نيز قرائت شده و بنابراين كلمه ان مخفّفه از مثقّله است و ما زائده براى تأكيد يعنى بدرستيكه همه اجماعا نزد ما حاضر شدگانند و مقصود در روز قيامت است و بقرائت مشهوران نافيه لمّا بمعناى الّا است و چون ذكر قيامت بميان آمد باز خداوند استدلال بر آن نموده كه يكى از ادلّه دالّه بر چنين روزى و امكان آن براى خداوند آنستكه زمين مرده را كه مدّتها است بىآب و گياه مانده ما بوسيله باران رحمت خود احياء مينمائيم و بيرون ميآوريم از آن حبّ گندم و جو و ساير حبوبات را كه از آن ارتزاق مينمائيد و خلق نموديم ما در آنزمين باغهائى از درختان خرما و انگور كه در عربستان بسيار و منافع آندو بيشمار است و منفجر نموديم در آن اراضى يا آن باغات چشمههاى آب روان را براى آنكه بندگان بخورند از ميوه هر يك از آن درختها يا آنچه ذكر شد و چيزهائى كه بدست خودشان از آنها عمل ميآورند از قبيل شيره و سركه و دوشاب
جلد 4 صفحه 406
و غيرها اگر ما در و ما عملته موصوله باشد و اگر نافيه باشد مراد آنستكه ما از زمين اين قبيل درختان بيرون ميآوريم با آنكه مردم بدست خودشان آنها را ننشانده باشند و زحمتى براى بدست آوردن ميوه آن نكشيده باشند پس آيا سزاوار نيست كه شكر نعمتهاى چنين خداوند بخشنده مهربانى را بجا آورند و غير او را ستايش ننمايند و آيا سزاوار است كه شكر نكنند با چنين نعمتهاى بىزحمتى كه براى آنها تهيّه فرموده و بايد بدانند همانطور كه از زمين مرده نباتات زنده را بوجود آورد بوسيله باران ميتواند از خاك مرده حيوانات زنده را بيرون آورد بوسيله بارانيكه حكم منى را دارد در جذب ذرّات متفرّقه از ابدان پوسيده شده در خاك كه مكرّر ذكر شده است و افاضه روح بآن و از حضرت سجاد يا حسرة العباد بطريق اضافه براى افاده اختصاص آن به بندگان نقل قرائت شده است.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ جَعَلنا فِيها جَنّاتٍ مِن نَخِيلٍ وَ أَعنابٍ وَ فَجَّرنا فِيها مِنَ العُيُونِ (34)
و قرار داديم در آن زمين ميته باغستانهايي و نخلستانهايي از نخل خرما و رطب و از مو انگور و شكافتيم در آن زمين ميته و در آن جنّات چشمههايي از آب.
و ذكر نخيل و اعناب از باب مثال است و الّا فواكه و ميوهها بسيار است چه از اشجار باشد مثل سيب، به، هلو، گلابي، شليل و اشباه اينها، چه فواكه زميني باشد مثل هندوانه، خربوزه، بادنجان، كلم قمري، شلغم، بقولات، تره، نعناع ترخون، ريحان و غير اينها از مأكولات انسان و حيوانات جلّ الخالق.
وَ جَعَلنا فِيها جَنّاتٍ جنّات از ماده جنّ است بمعني مستور و لذا طائفه جن را جن گفتند بر اينكه بر انسان مستور هستند ديده نميشوند چنانچه مي- فرمايد در مورد شياطين إِنَّهُ يَراكُم هُوَ وَ قَبِيلُهُ مِن حَيثُ لا تَرَونَهُم اعراف آيه 26 و در اينکه باغستانها و نخلستانها چنان اشجار سر بهم آورده و سايه انداخته که خورشيد و ماه و ستارگان و آسمان ديده نميشود.
مِن نَخِيلٍ وَ أَعنابٍ ذكر نخيل و اعناب از باب مثال است و امتياز اينکه دو از ساير فواكه و ميوهها براي شدّت احتياج بشر است از بسرش تا شيره و سركهاش و لذا در ميان فواكه اينکه دو مورد زكات شد چنانچه در حبوب گندم و جو مورد شد زيرا احتياج به اينکه دو بيش از ساير حبوبات است که اينها را غلّات اربعه ميگويند چنانچه در حيوانات که مأكول انسان هستند انعام ثلاثه: شتر، گاو، گوسفند و بز نيز حكم گوسفند دارد و احتياجات به آنها از پوست آنها تا شير آنها و روغن و كره و ماست و پنير و كشك و ساير فوائد بسيار است و در ميان فلزّات طلا و نقره سكه دار چون تمام معاملات بسته به آنها است اينکه نه چيز است که مورد زكاة است.
وَ فَجَّرنا فِيها مِنَ العُيُونِ ضمير فيها ممكن است به ارض باشد که در آيه قبل فرمود و ممكن است به جنّات باشد لكن اول بنظر اقرب ميآيد.
برگزیده تفسیر نمونه
(آیه 34)- این آیه توضیح و تشریحی بر آیه قبل است و چگونگی حیات زمینهای مرده را بیان میکند، میفرماید: «و ما در آن باغهایی از نخلها و انگورها قرار دادیم و چشمههایی از آن جاری ساختیم» (وَ جَعَلْنا فِیها جَنَّاتٍ مِنْ نَخِیلٍ وَ أَعْنابٍ وَ فَجَّرْنا فِیها مِنَ الْعُیُونِ).
در آیه قبل سخن از دانههای غذایی در میان بود، اما در اینجا از میوههای نیرو بخش و مغذی سخن میگوید که دو نمونه بارز و کامل آنها «خرما» و «انگور» است که هر یک غذایی کامل محسوب میشود.
نکات آیه
۱ - خداوند، باغ هایى از خرما و انگور در زمین آفریده است. (و جعلنا فیها جنّت من نخیل و أعنب)
۲ - نخلستان ها و تاکستان ها، از نشانه هاى قدرت خداوند است. (و ءایة لهم ... و جعلنا فیها جنّ-ت من نخیل و أعنب) برداشت یاد شده از آن جا است که آیه شریفه درصدد ارائه نمونه هایى از قدرت خدا و نیز برشمردن نعمت هاى الهى براى بشر است.
۳ - خرما و انگور، از نعمت هاى الهى براى بشر (و جعلنا فیها جنّ-ت من نخیل و أعنب)
۴ - خداوند، چشمه سارانى را در زمین روان ساخته است. (و فجّرنا فیها من العیون)
۵ - روان شدن چشمه ها، از نشانه هاى قدرت خداوند است. (و فجّرنا فیها من العیون)
۶ - چشمه ها، از نعمت هاى الهى براى بشر (و فجّرنا فیها من العیون)
موضوعات مرتبط
- تاکستان: اهمیت تاکستان ۱، ۲; منشأ خلقت تاکستان ۱
- چشمه: منشأ چشمه ها ۴; نقش چشمه ها ۵
- خدا: افعال خدا ۴; خالقیت خدا ۱; نشانه هاى قدرت خدا ۲، ۵; نعمتهاى خدا ۳، ۶
- نخلستان: اهمیت نخلستان ۲; منشأ خلقت نخلستان ۱
- نعمت: انگور ۳; نعمت چشمه ها ۶; نعمت خرما ۳
منابع