الروم ١٩
کپی متن آیه |
---|
يُخْرِجُ الْحَيَ مِنَ الْمَيِّتِ وَ يُخْرِجُ الْمَيِّتَ مِنَ الْحَيِ وَ يُحْيِي الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا وَ کَذٰلِکَ تُخْرَجُونَ |
ترجمه
الروم ١٨ | آیه ١٩ | الروم ٢٠ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«یُخْرِجُ»: بیرون میآورد. مراد از بیرون آوردن، آفریدن است. «یُخْرِجُ الْحَیَّ مِن ...»: موجودات مرده دائماً جزو اندام موجودات زنده میشوند، و چرخه حیات و ممات و تبدیل بیجان به جاندار و برعکس ادامه دارد (نگا: آلعمران / ، انعام / ).
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
وَ هُوَ الَّذِي يُرْسِلُ الرِّيَاحَ... (۶) يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنْ کُنْتُمْ... (۵) ذٰلِکَ بِأَنَ اللَّهَ هُوَ الْحَقُ... (۶) وَ أَنَ السَّاعَةَ آتِيَةٌ لاَ رَيْبَ... (۰) وَ آيَةٌ لَهُمُ الْأَرْضُ الْمَيْتَةُ... (۱۰)
تفسیر
- آيات ۱ - ۱۹، سوره روم
- اشاره به مضامين و غرض سوره مباركه روم
- وجوهى كه در معناى آيه : ((يومئذ يفرح المؤ منون بنصر الله ...)) و ارتباط آن باقبل (غلبت الروم ...) گفته شده است
- اشاره اى در مورد وجه اينكه خداوند خلف وعده نمى كند (لا يخلف الله وعده )
- چند وجه در بيان مفاد آيه : ((يعلمون ظاهرا من الحيوة الدنيا...))
- توضيح مراد از اينكه فرمود: خداوند جهان را جز به ((حق )) و((اجل مسمى )) نيافريد
- دو وجه در معناى آيه : ((ثم كان عاقبة الذين اساؤ ا السوآى ان كذبوا بآيات الله ...))
- نكاتى كه از آيه : ((فسبحان حين تمسون و حين تصبحون وله الحمد...)) استفاده مى شود
- بحث روايتى (نقد رواياتى كه در ذيل آيه : ((غلبت الروم ...)) و شرطبندى با مشركينبر سر غلبه روم نقل شده )
- شرطبندى ابوبكر با مشركين بعد از نزول آيه تحريم قمار بوده است .
تفسیر نور (محسن قرائتی)
يُخْرِجُ الْحَيَّ مِنَ الْمَيِّتِ وَ يُخْرِجُ الْمَيِّتَ مِنَ الْحَيِّ وَ يُحْيِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها وَ كَذلِكَ تُخْرَجُونَ «19»
زنده را از مرده بيرون مىآورد، و مرده را (نيز) از زنده بيرون مىكشد، و زمين را بعد از مرگش زنده مىكند، و شما نيز (روز قيامت) اين گونه بيرون آورده مىشويد.
نکته ها
براى خارج شدن مرده از زنده و زنده از مرده، مصاديق و نمونههاى زيادى در تفاسير بيان شده است، از جمله: ايجاد انسان از نطفه و ايجاد نطفه از انسان. فرزند مؤمن از والدين كافر و بالعكس، كه همهى اينها نشانهى قدرت مطلقهى خداوند در جهان و توانايى او در برپايى قيامت و حشر موجودات است.
پیام ها
1- در معاد شك نكنيد، زيرا كار خداوند ميراندن و برانگيختن است. (با ارائهى نمونهها، ابهامات و ترديدها را از بين ببريد.) يُحْيِ الْأَرْضَ ... كَذلِكَ تُخْرَجُونَ
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
يُخْرِجُ الْحَيَّ مِنَ الْمَيِّتِ وَ يُخْرِجُ الْمَيِّتَ مِنَ الْحَيِّ وَ يُحْيِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها وَ كَذلِكَ تُخْرَجُونَ «19»
يُخْرِجُ الْحَيَّ مِنَ الْمَيِّتِ: بيرون مىآورد خداى تعالى به قدرت كامله خود زنده را از مرده؛ چون انسان از نطفه، و مرغ را از بيضه، و نخله را از نواة، و سنبل را از حبه. يا مؤمن از كافر، و عالم از جاهل، و متقى از فاسق. وَ يُخْرِجُ الْمَيِّتَ مِنَ الْحَيِ: و بيرون مىآورد مرده را از زنده مانند نطفه از انسان، و بيضه از مرغ، و هسته از درخت، و ميوه و حبه از سنبل؛ يا جاهل را از عالم، و فاسق را از متقى. يا معنى آنكه حيات را در عقب موت، و موت را در عقب حيات در مىآورد. وَ يُحْيِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها: و زنده مىفرمايد زمين را به رويانيدن گياهها و طراوت و نظارت گلها و رياحين بعد از افسردگى و پژمردگى و خشكى آن به قدرت كامله و حكمت شامله خود. وَ كَذلِكَ تُخْرَجُونَ: و مانند اين اخراج
«1» تفسير منهج الصادقين (چ سوم اسلاميه 1346 ش) ج 7، ص 192.
جلد 10 - صفحه 281
بيرون آورده خواهيد شد از قبور. مراد آنست كه ايجاد و اعاده متساويند در قدرت الهى، كه قادر است بر طرد و عكس كه آن بيرون آوردن زنده است از مرده، و مرده از زنده، و زنده نمودن مردگان و ميراندن زندگان.
ثواب تلاوت: مصباح كفعمى: از حضرت رسالت صلّى اللّه عليه و آله مروى است كه فرمود: هر كه تلاوت كند اين آيه شريفه را «فَسُبْحانَ اللَّهِ حِينَ تُمْسُونَ» تا «وَ كَذلِكَ تُخْرَجُونَ» در وقت صبح و هنگام شب، فوت نشود از او خيرى كه در آن روز يا در آن شب باشد «1»، و بگرداند خدا شرّ آن روز و آن شب را از او.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
اللَّهُ يَبْدَؤُا الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ ثُمَّ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ «11» وَ يَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ يُبْلِسُ الْمُجْرِمُونَ «12» وَ لَمْ يَكُنْ لَهُمْ مِنْ شُرَكائِهِمْ شُفَعاءُ وَ كانُوا بِشُرَكائِهِمْ كافِرِينَ «13» وَ يَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ يَوْمَئِذٍ يَتَفَرَّقُونَ «14» فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ فَهُمْ فِي رَوْضَةٍ يُحْبَرُونَ «15»
وَ أَمَّا الَّذِينَ كَفَرُوا وَ كَذَّبُوا بِآياتِنا وَ لِقاءِ الْآخِرَةِ فَأُولئِكَ فِي الْعَذابِ مُحْضَرُونَ «16» فَسُبْحانَ اللَّهِ حِينَ تُمْسُونَ وَ حِينَ تُصْبِحُونَ «17» وَ لَهُ الْحَمْدُ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ عَشِيًّا وَ حِينَ تُظْهِرُونَ «18» يُخْرِجُ الْحَيَّ مِنَ الْمَيِّتِ وَ يُخْرِجُ الْمَيِّتَ مِنَ الْحَيِّ وَ يُحْيِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها وَ كَذلِكَ تُخْرَجُونَ «19»
ترجمه
خدا مىآفريند خلق را پس اعاده ميدهد آنرا پس بسوى او رجوع داده ميشويد و روزى كه بر پا شود قيامت نوميد ميشوند گناهكاران و نباشد براى آنها از شريكهاشان شفيعانى و باشند بشريكهاشان كافران
و روز كه بپا ميشود قيامت مردم در آنروز متفرّق ميشوند پس امّا آنانكه ايمان آوردند و كردند كارهاى نيك پس ايشان در بوستانى مسرور كرده ميشوند
و امّا آنها
جلد 4 صفحه 248
كه كافر شدند و تكذيب كردند آيتهاى ما و ملاقات آخرت را پس آنها در عذاب حاضر كرده شدگانند
پس تنزيه كنيد خدا را هنگاميكه بشب ميرسيد و هنگاميكه صبح ميكنيد
و مر او را است ستايش در آسمانها و زمين و در آخر روز و هنگاميكه به نيمروز در آئيد
بيرون مىآورد زنده را از مرده و بيرون مىآورد مرده را از زنده و زنده ميكند زمين را بعد از مردنش و اينچنين بيرون آورده ميشويد.
تفسير
خداوند متعال در اين آيات شريفه بيان قدرت و عزّت و عظمت خود را فرموده باين تقريب كه خداوند تمام مردم را بدوا خلق ميفرمايد و بعدا ميميراند و اعاده ميدهد اجزاء متفرّقه هر كس را بصورت اوّل و زنده ميكند پس بمحضر الهى رجوع داده ميشوند براى حساب و حكم و پاداش او و يرجعون بصيغه مغايب نيز قرائت شده و بنابر قرائت مشهوره عدول از غيبت بخطاب شده بمناسبت عدول از ضمير مفرد بجمع و روز كه بر پا شود قيامت كه يكى از اسماء آن ساعت است براى آنكه وقت مقدّر الهى است بتپرستان گنه كار با حال يأس و نااميدى و تحيّر در پيشگاه الهى جلّ شأنه واقف خواهند شد و هيچ يك از بتهائيكه اميد بشفاعت آنها داشتند نمىتوانند از پرستش- كنندگان خودشان دستگيرى كنند لذا اينها هم منكر خدائى و شفاعت و ساير آثار وجودى آنها شوند و بيزارى جويند از آنها در ساحت ربوبى و نيز در آنروز كه روز بىنظيرى است و براى اهمّيّتش تكرار شده مردم از يكديگر متفرّق و جدا ميشوند يكدسته كه اهل ايمان باصول دين و مذهبند و بوظائف عملى خود در دنيا قيام نمودند در بوستانى بى نظير در بزرگى و صفا و طراوت و حسن منظر خرّم و خندان و مسرور و خوشحالند بطوريكه آثار فرح در رخسارشان مشهود ميشود و يكدسته كه منكر خدا و روز جزا و مكذّب انبيا و اوصيا بودند با كمال خفّت و خوارى در آتش جهنّم براى عذاب حاضر كرده خواهند شد و هميشه آنجا خواهند بود و غيبتى از آنجا براى آنها نخواهد بود پس اى بندگان خدا تسبيح و تنزيه كنيد او را در وقتى كه شام ميكنيد و صبح مينمائيد و او است مستحقّ حمد و ثنا در آسمانها و زمين و در آخر روز و وقتى كه داخل در ظهر ميشويد كه
جلد 4 صفحه 249
وقت اوّل و دوم وقت ظهور قدرت و وقت سوم و چهارم وقت بروز نعمت است و بعضى تسبيح در اين اوقات را كنايه از نمازهاى پنجگانه دانستهاند كه مشتمل بر تسبيح و تقديس و حمد و ثناى الهى است و حين تمسون را اشاره بنماز مغرب و عشاء گرفتهاند و حين تصبحون را كنايه از نماز صبح و عشيّا را از نماز عصر و حين تظهرون را اماره براى نماز ظهر قرار دادهاند و مناسبت تسبيح را با شب و تحميد را با روز ظهور سستى و كسالت در شب و تغيير حالت و تجديد نعمت در روز دانستهاند و نماز صبح را چون در تاريكى است از شب شمردهاند و بنابراين و عشيّا عطف است بر فى السّموات و الارض يعنى مر او را است حمد در آسمانها و زمين و در وقت عشاء و محتمل است عطف باشد بر حين تصبحون و جمله و له الحمد فى السّموات و الارض معترضه باشد براى بيان حسن تعقّب تسبيح بتحميد و بنابراين اختصاصى براى تسبيح بشب و تحميد بروز نخواهد بود و بنظر حقير محتمل است عشيّا و حين تظهرون اشاره بوقت ناهار و شام باشد و در اينصورت مناسبت آن با حمد و شكر واضح است چنانچه مناسبت تسبيح با اوّل شب كه وقت فراغت از كار و اوّل صبح كه وقت شروع بكار است پوشيده نيست و خداوند بيرون مىآورد انسانرا كه زنده و جاندار است از نطفه كه مرده و بى جان است و بعكس و بيرون مىآورد مؤمن را از نسل كافر و كافر را از نسل مؤمن چنانچه از ائمّه اطهار عليهم السّلام روايت شده و زنده ميكند زمين را به روئيدن نبات بعد از موات شدنش و همانطور كه نبات از زمين ميرويد مردم در قيامت از قبرها بيرون آورده خواهند شد و تخرجون بصيغه معلوم نيز قرائت شده است و در بعضى از روايات ائمّه اطهار احياء ارض به بيرون آمدن مردانى از آن كه زمين را زنده ميكنند باقامه عدل و اجراء حدّ در آن و نافعترند از نزول چهل روز باران براى آن تفسير و تأويل شده است و اللّه تعالى و اوليائه اعلم بمراده.
جلد 4 صفحه 250
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
يُخرِجُ الحَيَّ مِنَ المَيِّتِ وَ يُخرِجُ المَيِّتَ مِنَ الحَيِّ وَ يُحيِ الأَرضَ بَعدَ مَوتِها وَ كَذلِكَ تُخرَجُونَ «19»
بيرون ميآورد زنده را از مرده و بيرون ميآورد مرده را از زنده و زنده ميكند زمين را پس از مرده شدن او و همين نحو شما فرداي قيامت بيرون ميآئيد از قبور خود و زنده ميشويد.
يُخرِجُ الحَيَّ مِنَ المَيِّتِ وَ يُخرِجُ المَيِّتَ مِنَ الحَيِّ نظير اينکه جمله در سوره مباركه انعام آيه 95 ميفرمايد: إِنَّ اللّهَ فالِقُ الحَبِّ وَ النَّوي يُخرِجُ الحَيَّ مِنَ المَيِّتِ وَ مُخرِجُ المَيِّتِ مِنَ الحَيِّ و ما در مجلد پنجم اينکه تفسير صفحه 144 بيان كردهايم و توضيح كلام اينكه
جلد 14 - صفحه 373
مفسرين در تفسير اينکه جمله اختلاف كردند، بعضي گفتند انسان را از نطفه خارج ميكند و نطفه را از انسان بعضي گفتند زرع و اشجار را از حبه و هسته بيرون ميآورد و حبه و هسته را از زرع و اشجار خارج ميكند و در اخبار بسيار از حضرت باقر و صادق عليهما السلام داريم مؤمن را از كافر و كافر را از مؤمن اخراج ميفرمايد و شواهدي از آيات بر اينکه معني داريم مثل يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا استَجِيبُوا لِلّهِ وَ لِلرَّسُولِ إِذا دَعاكُم لِما يُحيِيكُم (سوره انفال آيه 24) و مثل أَ وَ مَن كانَ مَيتاً فَأَحيَيناهُ وَ جَعَلنا لَهُ نُوراً يَمشِي بِهِ فِي النّاسِ (سوره انعام آيه 122) و اينکه اخبار را در كافي و عياشي و نهج البيان و تفسير علي إبن ابراهيم نقل كردهاند و توضيح كلام اينكه حيات و موت نسبت به موارد مختلف است و گفتهايم مكرر که اخبار بيان مصداق ميفرمايد، منافي با عموم آيه نيست. انسان را از خاك خلق فرمود، سپس خاك ميشود.
زمين، مرده را زنده ميكند سپس مرده ميشود. زرع و شجر از حبه و هسته، سپس حبه و هسته ميشود. مؤمن كافر ميشود، از كافر مؤمن خارج ميشود، از مؤمن كافر، از جاهل عالم بيرون ميآيد، از عالم جاهل خارج ميشود، چنانچه امير المؤمنين فرمود:
ازالنّاس موتي و اهل العلم احياء علي الهدي لمن استهدي ادلاء
روز از شب خارج ميشود، شب از روز، عادل فاسق ميگردد، فاسق عادل ميشود عاصي تائب و عابد ميگردد عابد عاصي ميشود. دنيا در انقلاب است، هر روز رنگي به خود ميگيرد خوب بد ميشود، بد خوب، ظالم ناصح و مشفق، ناصح و مشفق ظالم و همين نحو مصاديق دارد.
وَ يُحيِ الأَرضَ بَعدَ مَوتِها که يكي از اينکه مصاديق است.
كَذلِكَ تُخرَجُونَ تعجب ندارد و استبعاد نبايد كرد که تمام، فرداي قيامت زنده شوند.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 19)- در این آیه باز به مسأله معاد باز میگردد، و از طریق دیگری به استبعاد منکران چنین پاسخ میگوید: «زنده را از مرده، و مرده را از زنده، خارج میکند و زمین را پس از مردنش حیات میبخشد، و به همین گونه روز قیامت (از گورها) بیرون آورده میشوید» (یُخْرِجُ الْحَیَّ مِنَ الْمَیِّتِ وَ یُخْرِجُ الْمَیِّتَ مِنَ الْحَیِّ وَ یُحْیِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها وَ کَذلِکَ تُخْرَجُونَ).
یعنی «صحنه معاد» و «صحنه پایان دنیا» که یکی خروج «زنده از مرده» است و دیگری «مرده از زنده» مرتبا در برابر چشم شما تکرار میشود، بنا بر این چه جای تعجب که در پایان جهان همه موجودات زنده بمیرند و در رستاخیز همه انسانها به زندگی جدیدی باز گردند؟! اما «خروج حیّ از میت» در مورد زمینهای مرده برای همه روشن است که در فصل زمستان زمین به صورت مرده در میآید، اما در فصل بهار با تعادل هوا و فرو ریختن قطرات حیاتبخش باران جنبشی در زمین پیدا میشود، و این صحنه معاد است که در این جهان میبینیم.
و اما در مورد خارج ساختن «مرده از زنده» آن هم چیز پوشیده و پنهانی نیست و اما در مورد بیرون آمدن موجود «زنده از مرده» گرچه طبق مسلمات علم
ج3، ص527
امروز در حال حاضر حد اقل در آزمایشهای بشری و مشاهدات روزمره موردی دیده نشده است. ولی مسلما در آغاز که این کره خاکی یک پارچه آتش بود، موجود زندهای وجود نداشت، بعدا در شرایط خاصی که علم هنوز آن را به درستی کشف نکرده است موجودات زنده از مواد بیجان با یک جهش بزرگ متولد شدند، اما این موضوع در شرایط فعلی کره زمین در آنجا که در دسترس علم و دانش بشر است دیده نمیشود.
اما آنچه برای ما محسوس و کاملا قابل لمس و درک است این است که موجودات مرده دائما جزء اندام موجودات زنده میشوند و لباس حیات در تن میپوشانند، آب و غذایی که ما میخوریم موجود زندهای نیست، اما جزء بدن ما که شد تبدیل به یک موجود زنده میشود، و سلولهای تازهای بر سلولهای بدن ما افزوده میگردد.
بنا بر این میتوان گفت: دائما در نظام عالم طبیعت زندگی از دل مرگ و مرگ از دل زندگی بیرون میآید به همین دلیل خدایی که آفریننده طبیعت است قادر به احیای مردگان در جهان دیگر میباشد.
نکات آیه
۱ - پدید آورنده موجود زنده از مرده و میراننده موجود زنده، خداوند است. (یخرج الحىّ من المیّت و یخرج المیّت من الحىّ)
۲ - پدید آمدن موجود زنده از موجود بى جان و موجود مرده از زنده، مستمر و همیشگى است. (یخرج الحىّ من المیّت و یخرج المیّت من الحىّ) جمله هاى فعلى «یخرج الحىّ ... و یخرج المیّت ...» با فعل مضارع آمده است و مى تواند بر استمرار و دوام دلالت کند.
۳ - حیات بخشى خداوند به مرده و زمین، از دلایل لزوم تسبیح خداوند است. (فسبحن اللّه ... یخرج الحىّ من المیّت ... و یحىِ الأرض بعد موتها) «یخرج الحىّ» مى تواند تعلیل براى «فسبحان اللّه» باشد.
۴ - حیات، از میان موجودات بى جان و مرده، پدید آمده است . (یخرج الحىّ من المیّت و یخرج المیّت من الحىّ) تقدیم «یخرج الحىّ من المیّت» بر «و یخرج المیّت ...» مى تواند اشاره به این نکته داشته باشد که ابتدا، موجودات بى جان آفریده شدند و از میان آنها جان داران پدید آمدند.
۵ - نظام حیات و مرگ در جهان هستى، دلیلى آشکار بر امکان معاد و احیاى مجدد انسان ها است. (یخرج الحىّ من المیّت ... و کذلک تخرجون)
۶ - حیات بخشى به زمین هاى موات و مرده، نمودى از پدید آوردن جان داران از دل طبیعت مرده و بى جان است. (و یخرج الحىّ من المیّت ... و یحىِ الأرض بعد موتها) «و یحىِ الأرض» مى تواند به منزله ذکر خاص بعد از عام، و در نتیجه «و یخرج المیّت من الحىّ» نمودى از آن باشد.
۷ - توجّه به تحولات نظام طبیعت، راهى براى شناخت و عمق بخشیدن به باورهاى دینى است. یخرج الحىّ من المیّت و یخرج المیّت من الحىّ و یحىِ الأرض بعد موتهاو کذلک تخرجون
۸ - حیات مجدد انسان ها در عالم آخرت، به دست خداوند بوده و خارج از اختیار انسان ها است. (و کذلک تخرجون) مجهول آورده شدن فعل «تخرجون» مى تواند اشاره به اختیارى نبودن بعث اخروى انسان ها داشته باشد و فعل هاى «یخرج الحىّ من...» و «و یخرج المیّت...» قرینه است بر این که فاعل فعل محذوف «تخرجون» خداوند است.
۹ - استفاده از رخدادهاى محسوس و قابل فهم براى همه، جهت تبیین دقیق معارف ظریف دینى، از روش هاى قرآن کریم است. (یخرج الحىّ من المیّت ... و کذلک تخرجون)
۱۰ - پدید آوردن موجود جان دار از موجود بى جان و موجود بى جان از جان دار، نشانه قدرت مندى خداوند بر احیاى مجدّد انسان ها است. (یخرج الحىّ من المیّت ... و کذلک تخرجون)
موضوعات مرتبط
- آفرینش: حیات در آفرینش ۵
- تبلیغ: ارائه نمونه عینى در تبلیغ ۹
- تسبیح: دلایل تسبیح ۳
- حیات: منشأ حیات ۴
- خدا: افعال خدا ۱، ۸; حیات بخشى خدا ۳; نشانه هاى قدرت خدا ۱۰
- دین: روش تبیین دین ۹; زمینه تعمیق دین ۷
- زمین: احیاى زمین ۳; احیاى زمین موات ۶
- زنده: پیدایش زنده از مرده ۱، ۲، ۶، ۱۰
- طبیعت: آثار توجه به تحولات طبیعت ۷
- مردگان: احیاى مردگان ۳، ۵، ۸، ۱۰
- مرده: پیدایش مرده از زنده ۱، ۲، ۱۰
- معاد: دلایل معاد ۵; منشأ معاد ۸، ۱۰
- موجودات: مرگ موجودات ۵
منابع