الممتحنة ٦: تفاوت میان نسخهها
(افزودن جزییات آیه) |
(←تفسیر) |
||
خط ۴۱: | خط ۴۱: | ||
المیزان= | المیزان= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | {{ نمایش فشرده تفسیر| | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۲۹#link255 | آيات ۱ - | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۲۹#link255 | آيات ۱ - ۹ سوره ممتحنه]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۳۰#link256 | بيان آياتى كه به سختى از دوستى | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۳۰#link256 | بيان آياتى كه به سختى از دوستى مؤمنان با كفار و مشركان نهى مى كند]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۳۰#link257 | دوستى كردن با | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۳۰#link257 | دوستى كردن با كفار، از دشمنی آن ها نسبت به شما نمى كاهد]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۳۰#link258 | مراد از | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۳۰#link258 | مراد از اين كه: «خداوند بين شما و ارحام و اولادتان در قيامت، جدايى مى اندازد»]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۳۰#link260 | اسوه بودن ابراهيم «ع» و پيروانش در تبرّى از مشركان]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۳۰#link260 | اسوه بودن ابراهيم | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۳۰#link261 | توضيحی درباره استغفار ابراهيم «ع» براى پدر]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۳۰#link261 | | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۳۰#link264 | نهى از دوستى با كفار، به معناى نهى از عدالت و خوشرفتارى با كفار غير حربى نيست]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۳۱#link265 | بحث روایتی]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۳۱#link266 | نقد روايت: «شايد خداوند به شركت كنندگان در جنگ بدر گفته باشد هرچه مى خواهيد، بكنيد...»]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۳۰#link264 | نهى از دوستى با | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۳۱#link268 | چند روايت درباره معاشرت و خوشرفتارى با كفار غير حربی]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۳۱#link265 | | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۳۱#link266 | نقد | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۳۱#link268 | چند روايت درباره | |||
}} | }} |
نسخهٔ کنونی تا ۲ تیر ۱۴۰۱، ساعت ۰۲:۵۰
کپی متن آیه |
---|
لَقَدْ کَانَ لَکُمْ فِيهِمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ کَانَ يَرْجُو اللَّهَ وَ الْيَوْمَ الْآخِرَ وَ مَنْ يَتَوَلَ فَإِنَ اللَّهَ هُوَ الْغَنِيُ الْحَمِيدُ |
ترجمه
الممتحنة ٥ | آیه ٦ | الممتحنة ٧ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«لِمَن کَانَ یَرْجُو ...»: بدل از ضمیر (کُمْ) است (نگا: روحالمعانی). در رسمالخط قرآنی، الف زائدی در آخر واژه (یَرْجُو) است.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۱ - ۹ سوره ممتحنه
- بيان آياتى كه به سختى از دوستى مؤمنان با كفار و مشركان نهى مى كند
- دوستى كردن با كفار، از دشمنی آن ها نسبت به شما نمى كاهد
- مراد از اين كه: «خداوند بين شما و ارحام و اولادتان در قيامت، جدايى مى اندازد»
- اسوه بودن ابراهيم «ع» و پيروانش در تبرّى از مشركان
- توضيحی درباره استغفار ابراهيم «ع» براى پدر
- نهى از دوستى با كفار، به معناى نهى از عدالت و خوشرفتارى با كفار غير حربى نيست
- بحث روایتی
- نقد روايت: «شايد خداوند به شركت كنندگان در جنگ بدر گفته باشد هرچه مى خواهيد، بكنيد...»
- چند روايت درباره معاشرت و خوشرفتارى با كفار غير حربی
تفسیر نور (محسن قرائتی)
لَقَدْ كانَ لَكُمْ فِيهِمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ كانَ يَرْجُوا اللَّهَ وَ الْيَوْمَ الْآخِرَ وَ مَنْ يَتَوَلَّ فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَمِيدُ «6»
همانا براى شما در (روش) آنان، (ابراهيم و يارانش) سرمشق خوبى است براى كسى كه به خدا و روز واپسين اميد دارد و هر كس روى برتابد، خداوند بى نياز و ستوده است.
جلد 9 - صفحه 583
نکته ها
در اين آيه و در آيه 21 سوره احزاب كه سخن از الگو بودن حضرت ابراهيم و حضرت محمّد صلى الله عليه و آله است، داشتن اميد به خدا و روز قيامت، شرط الگو پذيرى معرّفى شده است.
لِمَنْ كانَ يَرْجُوا ...
بعد از سه بار تكرار كلمهى «رَبَّنا»* در آيات 4 و 5، باز هم مىفرمايد: آنان اسوه هستند، يعنى نه تنها در برائت، بلكه در دعا و مناجات هم اسوه هستند.
پیام ها
1- الگوهاى الهى تاريخ مصرف ندارند. «لَقَدْ كانَ لَكُمْ فِيهِمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ»
2- نه فقط پيامبران، بلكه ياران صادق آنها نيز براى ما الگو هستند. «فِيهِمْ»
3- عقايد صحيح، زير بناى الگوپذيرى در رفتار و اخلاق است. «أسوة لمن كان يرجوا الله و اليوم الآخر» (آرى كسانى از الگوهاى صحيح بهرهمند مىشوند كه نور اميد در دلشان روشن باشد. «يَرْجُوا» و كسانى پشت مىكنند كه افراد مأيوس و به اصطلاح بريده هستند. «يَتَوَلَّ»)
4- ايمانى ارزش دارد كه ثابت باشد. كانَ يَرْجُوا اللَّهَ ... (تركيب «كانَ» با فعل مضارع، نشان استمرار و ثبات است).
5- اعراض مردم از الگوهاى الهى، به خداوند و اوليايش ضربهاى نمىزند.
«وَ مَنْ يَتَوَلَّ فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَمِيدُ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
لَقَدْ كانَ لَكُمْ فِيهِمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ كانَ يَرْجُوا اللَّهَ وَ الْيَوْمَ الْآخِرَ وَ مَنْ يَتَوَلَّ فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَمِيدُ «6»
لَقَدْ كانَ لَكُمْ فِيهِمْ: هر آينه بتحقيق هست مر شما را اى اهل اسلام، در حضرت ابراهيم عليه السّلام و اصحاب او، أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ: خصلتى نيكو و پسنديده كه به آن اقتدا كنيد.
بيان: تكرار، به جهت تأكيد و مزيد ترغيب است بر تأسى به آن حضرت.
2- اول اقتداى به اقوال [و در ثانى] به افعال. 3- اهميت مطلب تكرار را لازم، و خارج از فصاحت نيست، چنانچه در معانى و بيان ذكر شده.
لِمَنْ كانَ يَرْجُوا اللَّهَ: اين اقتدا براى كسى است كه اميد دارد رضاى الهى را، وَ الْيَوْمَ الْآخِرَ: و پاداش روز قيامت را، پس سزاوار نيست كه مؤمن
جلد 13 - صفحه 130
ترك تأسى نمايد به حضرت ابراهيم عليه السّلام و اصحاب او؛ و اشعار دارد به آنكه ترك اين اقتدا، مؤدى به سوء عقيده است، و لذا در عقب آن فرمايد: وَ مَنْ يَتَوَلَ: و هر كه روى بگرداند از اين اقتدا و دوستى نمايد با دشمنان دين، فَإِنَّ اللَّهَ: پس بدرستى كه خداى تعالى، هُوَ الْغَنِيُّ الْحَمِيدُ: او است بىنياز از او و از نصرت كردن او دين را، زيرا خود ناصر دين و احتياج به غير ندارد، ذات او ستوده شده است در جميع احوال و افعال، بىستايش خلقان، پس تولى هيچكس به ساحت كبريائى ضررى نرساند، بلكه ضرر متوجه به خود بندگان است.
مروى است كه بعد از نزول آيه شريفه مؤمنان به كلى مودت پدران و اولاد و اقربا كه در مكه داشتند ترك كردند، و عداوت كفار را در دل خود ثابت نمودند. حق تعالى چون جديت ايشان را در ترك موالات و مواصلت اقربا و رسوخ عداوت آنان را به كفار مشاهده فرمود، بر ايشان ترحم نموده، و عده مودت را به ايشان كرد.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
لَقَدْ كانَ لَكُمْ فِيهِمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ كانَ يَرْجُوا اللَّهَ وَ الْيَوْمَ الْآخِرَ وَ مَنْ يَتَوَلَّ فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَمِيدُ «6» عَسَى اللَّهُ أَنْ يَجْعَلَ بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَ الَّذِينَ عادَيْتُمْ مِنْهُمْ مَوَدَّةً وَ اللَّهُ قَدِيرٌ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ «7» لا يَنْهاكُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِينَ لَمْ يُقاتِلُوكُمْ فِي الدِّينِ وَ لَمْ يُخْرِجُوكُمْ مِنْ دِيارِكُمْ أَنْ تَبَرُّوهُمْ وَ تُقْسِطُوا إِلَيْهِمْ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ «8» إِنَّما يَنْهاكُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِينَ قاتَلُوكُمْ فِي الدِّينِ وَ أَخْرَجُوكُمْ مِنْ دِيارِكُمْ وَ ظاهَرُوا عَلى إِخْراجِكُمْ أَنْ تَوَلَّوْهُمْ وَ مَنْ يَتَوَلَّهُمْ فَأُولئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ «9»
ترجمه
بتحقيق باشد براى شما در ايشان اقتدائى نيكو براى كسيكه
جلد 5 صفحه 187
اميدوار ميباشد بخدا و روز بازپسين و هر كه روى گرداند پس همانا خدا او است بىنياز ستوده
اميد است آنكه خدا قرار دهد ميان شما و آنانكه دشمن داشتيد از ايشان دوستى را و خدا توانا است و خدا آمرزنده مهربان است
نهى نميكند شما را خدا از آنانكه كارزار نكردند با شما در دين و بيرون نكردند شما را از خانههاتان كه نيكى كنيد بآنان و بعدالت رفتار كنيد با آنها همانا خدا دوست ميدارد عدالت كنندگان را
جز اين نيست كه نهى ميكند شما را خدا از آنان كه كارزار كردند با شما در دين و بيرون كردند شما را از خانههاتان و هم پشت شدند بر بيرون كردن شما كه دوست داريدشان و هر كه دوست بدارد آنها را پس آن گروه آنانند ستمكاران.
تفسير
خداوند متعال براى تأكيد حسن تأسى و اقتداء بحضرت ابراهيم و پيروان او در معادات با كفّار و اشعار بآن كه اين از لوازم ايمان بخدا و روز جزا است خوبى اين تبعيّت را براى مسلمانان با قسم تكرار فرموده و تذكر داده كه اين تأسى نافع بحال خودتان است و خدا بىنياز از خلق و افعال آنها ميباشد و اميد است در آتيه نزديكى كه فتح مكّه پيش آمد كند كفّار آنجا بشرف اسلام مشرّف شوند و اقارب و ارحام شما از جمله آنها باشند و اين عداوت مبدّل بمودّت گردد چون خداوند قادر است و وعده نصرت بمسلمانان داده و البته از گناهان گذشته شما راجع بمودّت با كفّار بمقتضاى مغفرت و رحمت خود خواهد گذشت در صورتى كه از كرده سابق پشيمان و عازم بر اداء وظيفه خودتان در آتيه بوده باشيد و ظاهرا بعد از اين آيات مسلمانان تصور نموده باشند كه بايد با كفار معادات نمايند اگر چه با مسلمانان معاهده نموده باشند بر ترك تعرّض و بىطرف بودن لذا خداوند فرموده كفاريكه با شما مقاتلت و معاندت ننمودهاند اگر بآنها احسانى كنيد براى تأليف قلوبشان باسلام و بعدالت با آنها سلوك نمائيد مانعى ندارد بلكه خوب است چون خداوند نيكوكاران و عدالت شعاران را دوست دارد آنچه ممنوع است مودت و دوستى و اعانت و مساعدت با كسانى است كه كفار حربى هستند و سابقه سوء با شما دارند از قبيل مشركين مكّه كه موالات و دوستى با آنها ظلم و تجاوز از حق و
جلد 5 صفحه 188
بيجا و بىمورد است و ظاهرا أن تبرّوهم و تقسطوا اليهم بدل اشتمال است از الّذين لم يقاتلوكم و أن تولّوهم بدل است از الّذين قاتلوكم في الدّين و حقيقت ظلم وضع شىء است در غير موضع خود مانند وضع دوستى بجاى دشمنى كه بعضى از مسلمانان با مشركين مكّه مينمودند.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
لَقَد كانَ لَكُم فِيهِم أُسوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَن كانَ يَرجُوا اللّهَ وَ اليَومَ الآخِرَ وَ مَن يَتَوَلَّ فَإِنَّ اللّهَ هُوَ الغَنِيُّ الحَمِيدُ «6»
هر آينه هست براي شما در اقتداء بابراهيم و كساني که با او هستند اقتداء نيكويي براي كساني که اميدوار بخداي متعال و مثوبات روز قيامت و عالم آخرت هستند، و كسي که اعراض كند و اقتداء بآنها نكند ضررش بخود او متوجّه ميشود پس محققا خداوند بينياز است و داراي صفات حميده هيچ گونه ضرري بدستگاه او وارد نميشود. (گر جمله كائنات كافر گردند بر دامن كبرياش ننشيند گرد).
لَقَد كانَ لَكُم فِيهِم أُسوَةٌ حَسَنَةٌ تكرار اينکه جمله براي بيان فوائد و نتائج اينکه اقتداء و متابعت طريقه آنها است که اصلا دين مقدّس اسلام ملّة ابراهيم است که ميفرمايد: إِنَّ أَولَي النّاسِ بِإِبراهِيمَ لَلَّذِينَ اتَّبَعُوهُ وَ هذَا النَّبِيُّ وَ الَّذِينَ آمَنُوا آل عمران آيه 61 و ميفرمايد:
وَ مَن يَرغَبُ عَن مِلَّةِ إِبراهِيمَ إِلّا مَن سَفِهَ نَفسَهُ بقره آيه 124- و امر شد به پيغمبر.
أَنِ اتَّبِع مِلَّةَ إِبراهِيمَ حَنِيفاً.
لِمَن كانَ يَرجُوا اللّهَ اميد برحمت و تفضلات و عنايات الهي دارد.
وَ اليَومَ الآخِرَ بروز قيامت و مثوبات و اجر آخرتي و حشر با انبياء و اولياء و نعم بهشتي و سعادت و نجات از مهالك و عقوبات و عذابهاي جهنّمي اميدوار است همچه كسي اقتداء و متابعت ميكند طريقه ابراهيم و كساني را که با او بودند.
وَ مَن يَتَوَلَّ امّا كسي که اعراض كند و با كفّار و مشركين مودّة و محبت داشته و از طريقه حقّه رو برگردان باشد.
فَإِنَّ اللّهَ هُوَ الغَنِيُّ احتياج بعبادت بندگان ندارد اگر تمام اهل عالم ايمان داشته باشند و تمام اعمال صالحه را بجا آورند و نزديك معاصي الهي نروند خردلي بر خدايي او افزوده نميشود و نفعي ندارد، و اگر بعكس تمام كافر
جلد 16 - صفحه 496
فاسق فاجر عاصي باشند خردلي از خدايي او كم نميشود و ضرري باو متوجه نميشود آنچه نفع و ضرر است متوجّه خودش ميشود.
الحَمِيدُ حمد مختصّ بذات مقدّس او است كامل است فوق الكمال تامّ است فوق التمام ذاتا و صفتا و فعلا نقصي در ساحت قدس او نيست.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 6)- در این آیه بار دیگر روی همان مطلبی تکیه میکند که در نخستین آیه تکیه شده بود، میفرماید: «برای شما (مسلمانان) در زندگی آنها اسوه حسنه (و سرمشق نیکوئی) بود، برای کسانی که امید به خدا و روز قیامت دارند» (لقد کان لکم فیهم اسوة حسنة لمن کان یرجوا الله و الیوم الآخر).
نه تنها برائت و بیزاریشان از بت پرستان و خط کفر، بلکه دعاهای آنها و تقاضاهایشان در پیشگاه خدا نیز برای همه مسلمانان سرمشق است.
بدون شک این تأسی و پیروی نفعش قبل از هر کس به خود مسلمانان باز میگردد لذا در پایان میافزاید: «و هر کس سرپیچی کند (به خویشتن ضرر زده است) زیرا خداوند بینیاز و شایسته ستایش است» (و من یتول فان الله هو الغنی الحمید).
زیرا طرح دوستی با دشمنان خدا آنها را تقویت میکند، و قوت آنها باعث شکست خود شماست.
همیشه وجود الگوها و سرمشقهای بزرگ در زندگی انسانها، وسیله مؤثری برای تربیت آنها بوده است، به همین دلیل، پیامبر و پیشوایان معصوم مهمترین شاخه هدایت را با عمل خود نشان میدادند.
نکات آیه
۱ - شیوه ابراهیم(ع) و همگامان آن حضرت، الگویى شایسته براى موحدان (لقد کان لکم فیهم أسوة حسنة)
۲ - دعاها و نیایش هاى ابراهیم(ع) و همگامانش، الگویى شایسته براى یکتا پرستان (ربّنا ... لقد کان لکم فیهم أسوة حسنة) تکرار الگو بودن ابراهیم(ع) پس از دعاى «ربّنا...»، مى رساند که آن حضرت نه تنها در میدان برائت از مشرکان; بلکه در شیوه دعا نیز شایان پیروى است.
۳ - ارائه الگو براى تربیت و تکامل موحدان در مسیر ارزش ها، از روش هاى تربیتى قرآن (لقد کان لکم فیهم أسوة حسنة) از تکرار این نکته که ابراهیم(ع) و همگامان آن حضرت براى مسلمانان الگو هستند; مطلب بالا استفاده مى شود.
۴ - امیدواران به لطف خدا و معتقدان به روز جزا، بهره مند از الگوهاى شایسته و الهى (لقد کان لکم فیهم ... لمن کان یرجوا اللّه)
۵ - نارسایى هاى معنوى و باورهاى نادرست، مانع درس آموزى انسان از الگوهاى شایسته (أسوة حسنة لمن کان یرجوا اللّه و الیوم الأخر) تصریح به «لمن کان یرجوا...» در حقیقت مى رساند که هر چند ابراهیم(ع)، الگویى براى همگان است; اما تنها کسانى از این الگو درس مى گیرند که از روح معنویت (امید به رحمت حق) و ایمان به قیامت برخوردار باشند و اشخاصى که چنین نباشند; بهره اى نخواهند برد.
۶ - امیدوارى به رحمت خدا و باورمندى به قیامت، زمینه ساز روآورى انسان به توکل، انابه و نیایش (ربّنا علیک توکلنا ... لقد کان لکم فیهم أسوة حسنة لمن کان یرجوا اللّه و الیوم الأخر) در صورتى که الگو بودن، نظر به محتواى آیات پیشین داشته باشد - که درباره توکل، توبه و نیایش بود - تعبیر «لمن کان...» افاده مطلب بالا مى کند.
۷ - روى گردانان از شیوه برائت و عبادت ابراهیمى، ناتوان از آسیب رسانى به خداى بى نیاز و ستوده (و من یتولّ فإنّ اللّه هو الغنىّ الحمید)
۸ - اعمال نیک و بد خلق، بى تأثیر در ذات بى نیاز و ستوده خداوند (و من یتولّ فإنّ اللّه هو الغنىّ الحمید)
۹ - خداوند، یگانه «غنى» (بى نیاز) و «حمید» (ستوده) است. (فإنّ اللّه هو الغنىّ الحمید)
۱۰ - غنا و بى نیازى خداوند، مبرّا از هرگونه صفات ناستوده (فإنّ اللّه هو الغنىّ الحمید) وصف «الحمید» پس از «الغنىّ»، مى تواند تعریض بدان داشته باشد که توانمندى و غناى خداوند، همچون دیگر توانمندان نیست که با بخل، آز و محدودیت در توانمندى و... آمیخته باشد.
۱۱ - برنامه برائت از مشرکان و نهى از مودّت با ایشان، در جهت مصالح خود مؤمنان و نه خداوند (و من یتولّ فإنّ اللّه هو الغنىّ الحمید) با توجه به این که این آیات، در ادامه نهى مؤمنان از مودّت مشرکان است، تعبیر «و من یتوّل...» بیانگر مطلب یاد شده است.
موضوعات مرتبط
- ابراهیم(ع): اهمیت دعاى ابراهیم(ع) ۲; اهمیت دعاى پیروان ابراهیم(ع) ۲
- اسماء و صفات: حمید ۹; غنى ۹
- الگو: نقش الگو ۳
- الگوگیرى: الگوگیرى از ابراهیم(ع) ۱، ۲; الگوگیرى از پیروان ابراهیم(ع) ۱، ۲; موانع الگوگیرى ۵
- امیدواران: الگوى امیدواران به لطف خدا ۴
- امیدوارى: آثار امیدوارى به رحمت خدا ۶
- انابه: زمینه انابه ۶
- ایمان: آثار ایمان به قیامت ۶
- بینش: آثار بینش باطل ۵
- تبرى: تبرى از مشرکان ۱۱; روش تبرى ۷
- تربیت: روش تربیت ۳
- توکل: زمینه توکل ۶
- حمد: حمد خدا ۸
- خدا: تنزیه خدا ۱۰; زیان به خدا ۷; ویژگیهاى بى نیازى خدا ۱۰
- دعا: زمینه دعا ۶
- عمل: آثار عمل پسندیده ۸; آثار عمل ناپسند ۸
- قیامت: مؤمنان به قیامت ۴
- مؤمنان: الگوى مؤمنان ۴; مصالح مؤمنان ۱۱
- مشرکان: ممنوعیت دوستى با مشرکان ۱۱
- موحدان: الگوى موحدان ۱، ۲; زمینه تکامل موحدان ۳
منابع