القيامة ٢٥: تفاوت میان نسخهها
(افزودن جزییات آیه) |
(←تفسیر) |
||
خط ۳۹: | خط ۳۹: | ||
المیزان= | المیزان= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | {{ نمایش فشرده تفسیر| | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۱۳#link114 | آيات ۱۶ - | *[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۱۳#link114 | آيات ۱۶ - ۴۰ سوره قيامت]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۱۳#link116 | وجوهى در معناى آيه «فَإذَا قَرَأنَاهُ فَاتّبِع قُرآنَهُ» و ... آمده]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۱۳#link116 | وجوهى در معناى آيه | *[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۱۳#link117 | مقصود از نهى در آیه: «لا تُحَرّك بِهِ لِسَانَكَ لِتَعجَلَ بِهِ» چیست؟]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۱۳#link117 | مقصود از نهى : | *[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۱۴#link118 | وصف حال طایفه اى كه در قيامت، گشاده رو هستند]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۱۴#link118 | وصف حال | *[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۱۴#link120 | حكايت حال طایفه اى ديگر، كه در قيامت، گرفته رو هستند]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۱۴#link122 | مراد از اين كه در قيامت، «مَسَاق»، به سوى پروردگار است]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۱۴#link120 | حكايت حال | *[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۱۴#link123 | وجوه مختلف درباره معناى آيه: «أولى لَكَ فَأولى * ثُمّ أولى لَكَ فَأولى»]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۱۴#link124 | بحث روایی: (چند روايت درباره آيات گذشته)]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۱۴#link122 | مراد از | *[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۱۴#link125 | رواياتى در معناى آيه: «إلى رَبّهَا نَاظِرَة»]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۱۴#link123 | وجوه مختلف درباره معناى آيه : | *[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۱۴#link126 | رواياتى در توضيح آيات مربوط به هنگامۀ احتضار و جان دادن]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۱۴#link124 | چند روايت درباره | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۱۴#link125 | رواياتى در معناى آيه : | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۱۴#link126 | رواياتى در توضيح آيات مربوط به | |||
}} | }} |
نسخهٔ کنونی تا ۲ اردیبهشت ۱۴۰۱، ساعت ۱۵:۱۴
کپی متن آیه |
---|
تَظُنُ أَنْ يُفْعَلَ بِهَا فَاقِرَةٌ |
ترجمه
القيامة ٢٤ | آیه ٢٥ | القيامة ٢٦ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«فَاقِرَةٌ»: عذاب و بلائی که ستون فقرات را در هم میشکند.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
يَوْمَ تَبْيَضُ وُجُوهٌ وَ تَسْوَدُّ... (۰) فِي جَنَّةٍ عَالِيَةٍ (۰) وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ مُسْفِرَةٌ (۰) ضَاحِکَةٌ مُسْتَبْشِرَةٌ (۰) وَ وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ عَلَيْهَا غَبَرَةٌ (۰) تَرْهَقُهَا قَتَرَةٌ (۰) أُولٰئِکَ هُمُ الْکَفَرَةُ الْفَجَرَةُ (۰) وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ خَاشِعَةٌ (۰) عَامِلَةٌ نَاصِبَةٌ (۰) تَصْلَى نَاراً حَامِيَةً (۰) وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ نَاعِمَةٌ (۰) لِسَعْيِهَا رَاضِيَةٌ (۰)
تفسیر
- آيات ۱۶ - ۴۰ سوره قيامت
- وجوهى در معناى آيه «فَإذَا قَرَأنَاهُ فَاتّبِع قُرآنَهُ» و ... آمده
- مقصود از نهى در آیه: «لا تُحَرّك بِهِ لِسَانَكَ لِتَعجَلَ بِهِ» چیست؟
- وصف حال طایفه اى كه در قيامت، گشاده رو هستند
- حكايت حال طایفه اى ديگر، كه در قيامت، گرفته رو هستند
- مراد از اين كه در قيامت، «مَسَاق»، به سوى پروردگار است
- وجوه مختلف درباره معناى آيه: «أولى لَكَ فَأولى * ثُمّ أولى لَكَ فَأولى»
- بحث روایی: (چند روايت درباره آيات گذشته)
- رواياتى در معناى آيه: «إلى رَبّهَا نَاظِرَة»
- رواياتى در توضيح آيات مربوط به هنگامۀ احتضار و جان دادن
تفسیر نور (محسن قرائتی)
كَلَّا بَلْ تُحِبُّونَ الْعاجِلَةَ «20» وَ تَذَرُونَ الْآخِرَةَ «21» وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ ناضِرَةٌ «22» إِلى رَبِّها ناظِرَةٌ «23» وَ وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ باسِرَةٌ «24» تَظُنُّ أَنْ يُفْعَلَ بِها فاقِرَةٌ «25»
چنين نيست (كه مىپنداريد) بلكه به اين دنياى زودگذر دلبستهايد. و آخرت را رها كردهايد. چهرههايى در آن روز شاداب و با طراوت است و به (لطف و پاداش) پروردگارشان چشم دوختهاند. و چهرههايى در آن روز گرفته است. زيرا مىداند مورد عذابى كمر شكن قرار مىگيرد.
نکته ها
«ناضِرَةٌ» شادابى ناشى از دريافت نعمتهاى فراوان است. چنانكه در جاى ديگر فرمود:
«نَضْرَةَ النَّعِيمِ» «1»
شايد مراد از «ناظِرَةٌ» انتظار دريافت نعمت باشد. چنانكه در روايتى از امام رضا عليه السلام آمده
«1». مطففّين، 24.
جلد 10 - صفحه 311
است: «مشرقة تنتظر ثواب ربها» «1» آنان در انتظار پاداش پروردگارشان هستند.
گرچه اين آيه مىفرمايد: «إِلى رَبِّها ناظِرَةٌ» مردم به سوى پروردگارشان نظر مىكنند. امّا بر اساس آيهاى كه مىفرمايد: «لا تُدْرِكُهُ الْأَبْصارُ» «2» ديدگان تو را در نيابند، خداوند با چشم سر ديده نمىشود و در قيامت مردم به لطف پروردگار نظر دارند.
«باسِرَةٌ» به معناى گرفتگى چهره است.
«فاقِرَةٌ» از «فقار» به معناى ستون فقرات است. فقير نيز از همين ريشه و به معناى كسى است كه به خاطر نادارى گويا ستون فقراتش شكسته است. مراد از فاقره كمرشكن است.
پیام ها
1- سؤال و پرسش روانكاوى لازم دارد؛ زير سؤال بردن قيامت به خاطر دلبستگى به دنياست. يَسْئَلُ أَيَّانَ يَوْمُ الْقِيامَةِ ... كَلَّا بَلْ تُحِبُّونَ الْعاجِلَةَ
2- علاقه به دنيا زمانى بد و قابل سرزنش است كه يا شديد باشد: «لِحُبِّ الْخَيْرِ لَشَدِيدٌ» «3» و يا ملازم رها كردن قيامت باشد. «تُحِبُّونَ الْعاجِلَةَ وَ تَذَرُونَ الْآخِرَةَ»
3- علاقه به دنيا بسترى براى انكار معاد است. «تُحِبُّونَ الْعاجِلَةَ وَ تَذَرُونَ الْآخِرَةَ»
4- دنيا زودگذر است. گويا دنيا براى به آخر رسيدن عجله دارد و به سرعت سپرى مىشود. «تُحِبُّونَ الْعاجِلَةَ»
5- يك دل، دو دوستى برنمىدارد. «تُحِبُّونَ الْعاجِلَةَ وَ تَذَرُونَ الْآخِرَةَ»
6- انسان از عَجَل آفريده شده: «خُلِقَ الْإِنْسانُ مِنْ عَجَلٍ» «4»، اگر با عقل و وحى خود را مهار نكند، تنها به فكر دنياى عاجل است. «تُحِبُّونَ الْعاجِلَةَ»
7- يكى از شيوههاى تربيت مقايسه بين كفر و پاداش است: «وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ ناضِرَةٌ- وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ باسِرَةٌ»
8- مسايل روحى و روانى در چهره انسان اثر مىگذارند. رنگ رخساره خبر
«1». تفسير نورالثقلين.
«2». انعام، 103.
«3». عاديات، 8.
«4». انبياء، 37.
جلد 10 - صفحه 312
مىدهد از سّر ضمير. «وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ ناضِرَةٌ- وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ باسِرَةٌ»
9- كسانى كه در دنيا تنها خداوند را عبادت كردند: «فَادْعُوا اللَّهَ مُخْلِصِينَ» «1»، تنها به او توكّل كردند: «عَلَيْهِ تَوَكَّلْنا» «2»، تنها نسبت به او خاشع بودند و از احدى نهراسيدند: «لا يَخْشَوْنَ أَحَداً» «3»، تنها از او كمك خواستند: «إِيَّاكَ نَسْتَعِينُ» و ...،
در آن روز نيز تنها به او نظر دارند. «إِلى رَبِّها ناظِرَةٌ»
10- دلبستگى به دنيا و رها كردن آخرت سبب اندوه و گرفتگى چهره در قيامت است. تُحِبُّونَ الْعاجِلَةَ ... وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ باسِرَةٌ
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
تَظُنُّ أَنْ يُفْعَلَ بِها فاقِرَةٌ «25»
تَظُنُ: گمان مىبرى تو اى بيننده يا به يقين بشناسد آن نفس، أَنْ يُفْعَلَ بِها فاقِرَةٌ: آنكه بجا آورده شود به او داهيه و عقوبتى كه شكننده مهرههاى پشت باشد. اين كنايه از نزول عذاب است.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
لا تُحَرِّكْ بِهِ لِسانَكَ لِتَعْجَلَ بِهِ «16» إِنَّ عَلَيْنا جَمْعَهُ وَ قُرْآنَهُ «17» فَإِذا قَرَأْناهُ فَاتَّبِعْ قُرْآنَهُ «18» ثُمَّ إِنَّ عَلَيْنا بَيانَهُ «19» كَلاَّ بَلْ تُحِبُّونَ الْعاجِلَةَ «20»
وَ تَذَرُونَ الْآخِرَةَ «21» وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ ناضِرَةٌ «22» إِلى رَبِّها ناظِرَةٌ «23» وَ وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ باسِرَةٌ «24» تَظُنُّ أَنْ يُفْعَلَ بِها فاقِرَةٌ «25»
ترجمه
حركت مده بخواندن زبانت را تا شتاب كنى بآن
همانا بر عهده ما است فراهم آوردن آن و خواندنش
پس چون خوانديم آنرا پس پيروى كن خواندنش را
پس همانا بر ما است بيان آن
نه چنين است بلكه دوست ميداريد شما مردم امتعه نقد دنيا را
و رها ميكنيد آخرت را
رويهائى در چنين روز خرّم و درخشان
بسوى پروردگارشان بچشم اميد نگرانند
و رويهائى در چنين روزى گرفته و در هم است
ميپندارند كه رسانده شود بآنها عذاب كمر شكنى.
تفسير
در مجمع از ابن عباس ره نقل نموده كه چون قرآن بر پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نازل ميشد حضرت براى شوق مفرطى كه به اخذ و ضبط آن داشت عجله ميفرمود در تلقّى و قرائت خود مبادا چيزى از آن از خاطرش محو شود پس خدا او را از اين عمل نهى فرمود نه براى آنكه جائز نبوده بلكه براى آنكه لازم نبوده است و قمّى ره وجه ديگرى نقل نموده كه در آيات آتيه ذكر ميشود انشاء اللّه تعالى و بنابر اين خداوند خطاب به پيغمبر خود فرموده كه بعجله زبان خود را بآيات ما حركت مده و قرائت منما آنرا قبل از تفكّر و تأمّل در معانى آن همانا بعهده ما است جمع آن در سينه تو و اجراء آن بر زبانت يا جمع آن در خارج و قرائت آن بر تو پس وقتى ما آنرا بتوسط جبرئيل بر تو قرائت نموديم متابعت نما قرائت او را تا در ذهنت مستقرّ گردد چنانچه از ابن عبّاس ره نقل شده كه بعد از اين حضرت صبر ميفرمود تا جبرئيل ميرفت آنوقت قرائت ميفرمود و بعضى متابعت را بر عمل باحكام قرآن حمل نمودهاند ولى اوّل اظهر است و مؤيّد آن آنستكه بعد از اين فرموده پس بعهده ما است بيان مشكلات و مجملات آن از حيث معنى و مراد در وقت حاجت و لزوم نه چنين است كه كسى محتاج باشد قرآن را بعجله بخواند ولى انسان طبعا عجول است شما مردم دوست داريد هر امرى را كه بعجله و نقد براى
جلد 5 صفحه 312
شما آماده شده لذا دنيا را اختيار نموديد براى خود و آخرت را از دست داديد چون دنيا معجّل و آخرت مؤجّل است غافل از آنكه آن محقّق است و باقى و اين موقت است و فانى و رويهائى از مردم در روز قيامت درخشان و تابان است و ناظر بعطا و منتظر رحمت و نعمت اوفى از پروردگارند بعد از فارغ شدن آنانكه اولياء خدايند از حساب و غسل نمودن در چشمه حيوان و آشاميدن از آن و سفيد و تابان شدن رويهاشان و بيرون آمدن از انواع پليديها چنانچه مستفاد از اخبار ائمه اطهار است و در بعضى روايات از امير المؤمنين عليه السّلام تصريح شده كه ناظر بمعناى منتظر استعمال ميشود چنانچه خداوند فرموده فَناظِرَةٌ بِمَ يَرْجِعُ الْمُرْسَلُونَ يعنى منتظرم بچه حال بر ميگردند فرستاده شدگان از قول ملكه سبا در سوره نمل در هر حال معلوم است مراد نظر نمودن بخود خدا نيست بلكه مراد نظر نمودن برحمت و انتظار مزيد نعمت او است و رويهائى از مردم در روز قيامت عبوس و ترش و تاريك و گرفته و درهم است و آنها دشمنان خدايند كه گمان دارند و منتظرند بلا و عذابى بر آنها وارد شود كه بشكند و خورد كند فقرات و مهرههاى پشتشان را و اين دو دسته از هر جهت با يكديگر تقابل تضادّ دارند يكدسته در نهايت خوشى و خرّمى و فرح و سرور و انبساط و يكدسته در غايت ناخوشى و غم و اندوه و گرفتگى و گرفتارى بسر ميبرند و يحبّون و يذرون بصيغه مغايب نيز قرائت شده و بنابر اين نيز مراد افراد انسان است كه در آيات سابقه ذكر شده است.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ وُجُوهٌ يَومَئِذٍ باسِرَةٌ «24» تَظُنُّ أَن يُفعَلَ بِها فاقِرَةٌ «25»
و صورتهايي در آن روز در هم كشيده و ميترسند اينكه با آنها آسيبي برسد، كلمه باسره را در لغت بمعني كلح است که در صورت پيدا ميشود و در تفسير: (كالحه عابسة متغيرة) و كلح در لغت: لبها پائين افتاده و دندانها ظاهر و بيرون آمده مثل سر گوسفند که در آتش انداخته شده و در قرآن هم ميفرمايد: تَلفَحُ وُجُوهَهُمُ النّارُ وَ هُم فِيها كالِحُونَ مؤمنون آيه 106، و فاقرة گفتند: داهيه عظيمه است که استخوانهاي بشر را ميشكند که بزبان ميگوييم كمر شكن. و بالجمله با صورتهاي سياه عبوس سوخته شده اوضاع محشر و جهنم را مشاهده ميكنند طاقت فرسا است و حال آنها را دگرگون ميكند و پريشان ميشوند.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 25)- «زیرا میداند عذابی در پیش دارد که پشت را درهم میشکند» (تظن ان یفعل بها فاقرة).
این تعبیر کنایه از انواع مجازاتهای سنگینی است که در دوزخ در انتظار این گروه است، این گروه انتظار عذابهای کمرشکن را میکشند در حالی که گروه سابق در انتظار رحمت پروردگار، و آماده لقای محبوبند اینها بدترین عذاب را دارند، و آنها برترین نعمت جسمانی و موهبت و لذت روحانی را.
نکات آیه
۱ - علم و باور کافران به هنگام زنده شدنشان در قیامت، به روبه رو شدن با مصیبتى بزرگ و کمرشکن (تظنّ أن یفعل بها فاقرة) «فاقرة» به معناى مصیبت بزرگ و کمرشکن است (العین).«ظنّ» به معناى گمان راجح است و گاهى نیز به جاى علم و یقین به کار مى رود. در این آیه - مطابق نظر بیشتر مفسران - معناى اخیر مراد است.
۲ - کافران در قیامت، دچار مصیبتى بزرگ و کمرشکن (تظنّ أن یفعل بها فاقرة)
موضوعات مرتبط
- کافران: کافران در قیامت ۱، ۲; مصیبت اخروى کافران ۱، ۲; یقین کافران ۱
- یقین: یقین به قیامت ۱
منابع