المؤمنون ١١٦: تفاوت میان نسخهها
(افزودن سال نزول) |
(QRobot edit) |
||
خط ۳۱: | خط ۳۱: | ||
<tabber> | <tabber> | ||
المیزان= | المیزان= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۸#link63 | آيات ۹۹ - ۱۱۸، سوره مومنون]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۸#link63 | آيات ۹۹ - ۱۱۸، سوره مومنون]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۸#link64 | وصف حال مشركين در حال رويارو شدن با مرگ و تمناى بازگشت نمودن و عدم اجابت آن(قال ربّ ارجعون ...)]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۸#link64 | وصف حال مشركين در حال رويارو شدن با مرگ و تمناى بازگشت نمودن و عدم اجابت آن(قال ربّ ارجعون ...)]] | ||
خط ۴۳: | خط ۴۴: | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۹#link73 | روايتى ديگرى درباره بهشت و دوزخ و ساكنان آنها]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۹#link73 | روايتى ديگرى درباره بهشت و دوزخ و ساكنان آنها]] | ||
}} | |||
|-|نمونه= | |-|نمونه= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۴_بخش۶۳#link201 | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۱۴_بخش۶۳#link201 | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-| تفسیر نور= | |||
===تفسیر نور (محسن قرائتی)=== | |||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
فَتَعالَى اللَّهُ الْمَلِكُ الْحَقُّ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْكَرِيمِ «116» | |||
پس برتر است خداوندى كه فرمانرواى حقّ است (از اين كه شما را بيهوده آفريده باشد) خدايى جز او نيست كه پروردگار عرش گرانقدر است. | |||
---- | |||
«1». غررالحكم. | |||
«2». بحار، ج 5، ص 312. | |||
«3». نهجالبلاغه، حكمت 463. | |||
تفسير نور(10جلدى)، ج6، ص: 137 | |||
}} | |||
|-| | |||
اثنی عشری= | |||
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
فَتَعالَى اللَّهُ الْمَلِكُ الْحَقُّ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْكَرِيمِ (116) | |||
فَتَعالَى اللَّهُ الْمَلِكُ الْحَقُ: پس برتر است ذات خدا از آنكه به عبث بيافريند چيزى را. يا متعالى است ساحت الهى از آنچه وصف كنند نادانان از شريك و اتخاذ و هر چه سزاوار كبريائى نيست. پادشاه به حق و مالك جميع اشياء به تمام جهات، حق و سزاوار است ذات او را ملكيت، زيرا مالكى است غير مملك و هر مالكى غير او عاريه باشد، لكن ذات حق مالك بالذات است. | |||
---- | |||
«1». علل الشرايع، باب 9- علة خلق الخلق و اختلاف أحوالهم، ص 9، روايت 2، (چ حيدريه نجف) | |||
جلد 9 - صفحه 189 | |||
لا إِلهَ إِلَّا هُوَ: نيست ذاتى مستحق پرستش مگر ذات يگانه او. رَبُّ الْعَرْشِ الْكَرِيمِ: پروردگار عرش نيكو، يا عرشى كه بسيار است خير او، زيرا بركات از عرش نازل شود. | |||
}} | |||
|-| | |||
روان جاوید= | |||
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
أَ فَحَسِبْتُمْ أَنَّما خَلَقْناكُمْ عَبَثاً وَ أَنَّكُمْ إِلَيْنا لا تُرْجَعُونَ (115) فَتَعالَى اللَّهُ الْمَلِكُ الْحَقُّ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْكَرِيمِ (116) وَ مَنْ يَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ لا بُرْهانَ لَهُ بِهِ فَإِنَّما حِسابُهُ عِنْدَ رَبِّهِ إِنَّهُ لا يُفْلِحُ الْكافِرُونَ (117) وَ قُلْ رَبِّ اغْفِرْ وَ ارْحَمْ وَ أَنْتَ خَيْرُ الرَّاحِمِينَ (118) | |||
ترجمه | |||
- آيا پس پنداشتيد كه آفريديم شما را ببازى بيهوده و آنكه شما بسوى ما باز گردانده نميشويد | |||
پس برتر آمد خدا پادشاه بحق نيست خدائى مگر او كه پروردگار عرش كريم است | |||
و كسيكه ميخواند با خدا خدائى ديگر كه نيست حجّتى برايش بآن پس جز اين نيست كه حسابش نزد پروردگار او است همانا رستگار نشوند كافران | |||
و بگو پروردگارا بيامرز و رحمت كن و توئى بهترين رحمت كنندگان. | |||
تفسير | |||
- خداوند متعال براى ملامت كفّار منكر معاد و اشاره بدليل آن فرموده آيا گمان كرديد كه ما شما را براى صرف بازى و بيهوده خلق نموديم و شما بحكم ما باز گردانده نميشويد يعنى شما را بحكم ما باز گشت نميدهند و بعضى ترجعون بفتح تاء و كسر جيم قرائت نمودهاند يعنى بحكم ما باز گشت نميكنيد خداوند برتر و بالاتر است از آنكه مرتكب امر عبث شود آنخداوندى كه پادشاه حقيقى است و پادشاهى حقّ و سزاوار او است و بس چون تمام موجودات مملوك و قائم بامر و اراده اويند نيست خدائى جز او كه خداوند عرش و تخت خوب و پر خير و بركت است چون كريم در جمادات بمعناى خوبى است و عرش الهى سر چشمه فيوضات غير متناهى است و در علل از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه خداوند تبارك و تعالى خلق نفرمود مخلوقات خود را ببازى و بيهوده و وانگذارد آنها را سر خود بلكه خلق فرمود آنها را براى اظهار قدرت و تكليف | |||
---- | |||
جلد 3 صفحه 660 | |||
بطاعت و استحقاق جنّت نه براى جلب منفعت و دفع مضرّت از خود بلكه براى ايصال منفعت و نعمت بآنها و اين بيان امام بضميمه كلام الهى با آنكه معلوم است كه خدا غنى بالذات است خود دليل متين تمام واضح روشنى است بر معاد و حشر عباد و نيز از آنحضرت نقل شده كه گفته شد باو ما خلق شديم براى فناء فرمود ساكت شو خلق شديم ما براى بقاء چگونه ميشود اين با آنكه بهشت فانى نميشود و آتش خاموش نميگردد جز اين نيست كه انتقال از خانهاى است بخانهاى و كسيكه بخواند با خداوند خداى ديگرى را كه مسلّم است چنين كسى دليلى براى ادّعاء خود ندارد چون برهان بر باطل اقامه نميشود و دين بايد با دليل باشد و دين بىدليل پذيرفته نيست خصوصا اگر دليل بر خلافش اقامه شده باشد حساب مجازاتش با خدا است كسى نميداند چه قدر است هر قدر بخواهد و مستحق باشد او را عذاب خواهد فرمود و قدر مسلّم آنستكه كفّار رستگار نخواهند شد و چون خداوند ابتدا فرمود سوره مؤمنون را بذكر فلاح و رستگارى ايشان ختم فرمود آنرا به بيان رستگار نشدن و فلاح نيافتن كفّار و دستور فرمود به پيغمبر خود كه طلب مغفرت و رحمت نمايد براى خود و امّتش با اقرار بآنكه خداوند بهترين رحمت كنندگان و بالاترين بخشندگان است آوردهاند كه خواندن اين آيات در گوش مريض و مبتلا موجب رفع مرض و بلاى او خواهد شد و بتجربه رسيده است و در ثواب الاعمال و مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه هر كس در هر جمعه سوره مؤمنون را بخواند عاقبت بخير و با سعادت شود و در فردوس اعلى با انبياء و مرسلين هم منزل و همنشين گردد خداوند بما توفيق تلاوت عطا فرمايد. | |||
}} | |||
|-| | |||
اطیب البیان= | |||
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
فَتَعالَي اللّهُ المَلِكُ الحَقُّ لا إِلهَ إِلاّ هُوَ رَبُّ العَرشِ الكَرِيمِ (116) | |||
پس تعالي و بزرگي اختصاص دارد به خداوند متعال که سلطنت و پادشاهي حق او است نيست الهي مگر او پروردگار عرش كريم است. | |||
(فَتَعالَي اللّهُ) تعالي است از آنچه جهال او را وصف ميكنند (فتعالي اللّه عما يصفه الجاهلون) که از براي او شريك قرار دادند و ملائكه را دختران او گفتند و عيسي عليه السلام و عزير عليه السلام و آدم عليه السلام را پسران او و از براي او جسم و مكان گفتند، يا علة موجبه قرار دادند. | |||
و بالجمله او را نشناختند ذات مقدس مستجمع جميع كمالات و منزه از جميع عيوب و نواقص. | |||
(المَلِكُ الحَقُّ) مالكيت و سلطنت غير او عاريه و موقتي و جزئي است و مالكيت و سلطنت او كليّه و ذاتيّه و ثابت و دائم است. | |||
جلد 13 - صفحه 483 | |||
(لا إِلهَ إِلّا هُوَ) الوهيّت و خداوندي مختص به ذات مقدس او است و بس الهي جز او نيست. | |||
(رَبُّ العَرشِ الكَرِيمِ) كريم از صفات الهيه است نسبت بعرش براي بركاتي است که از عرش اعظم الهي نازل ميشود و محيط به جميع ممكنات است از آسمانها و زمين و ملائكه و جن و انس و حيوانات و نباتات و جمادات و آنچه در آسمان و زمين است، حتي محيط به بهشت و دوزخ است و سدرة المنتهي و غير اينها و عظمتش به حدي است که غير خداوندي که رب و خالق او است خبر ندارد. | |||
سؤال- خداوند خالق کل شيء است وجه اختصاص به عرش براي او چيست! | |||
جواب- اولا: پروردگار عرش پروردگار ما دون العرش بطريق اولي هست و ثانيا: به جهت شرافت عرش است (مثل رب البيت). | |||
}} | |||
|-| | |||
برگزیده تفسیر نمونه= | |||
===برگزیده تفسیر نمونه=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
] | |||
(آیه 116)- و از آنجا که این گفتار یعنی عبث نبودن خلقت، سخن مهمی | |||
ج3، ص272 | |||
است که نیاز به دلیل محکم دارد در این آیه اضافه میکند: «پس برتر است خداوندی که فرمانروای حق است (از این که شما را بیهدف آفریده باشد) معبودی جز او نیست و او پروردگار عرش کریم است» (فَتَعالَی اللَّهُ الْمَلِکُ الْحَقُّ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْکَرِیمِ). | |||
}} | |||
|-|تسنیم= | |-|تسنیم= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-|</tabber> | |-|</tabber> | ||
نسخهٔ ۲۳ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۳:۵۸
ترجمه
المؤمنون ١١٥ | آیه ١١٦ | المؤمنون ١١٧ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«الْمَلِکُ الْحَقُّ»: شاهنشاه حقیقی و فرمانروای راستین. «الْکَرِیم»: عظیم (نگا: مؤمنون / ). چیزی که از آن خیرات فرود آید. آنچه خداوند بزرگوارش فرموده باشد.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
هُوَ الَّذِي جَعَلَ الشَّمْسَ ضِيَاءً... (۱) وَ هُوَ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ... (۱) وَ مَا خَلَقْنَا السَّمَاوَاتِ وَ... (۱) وَ مَا قَدَرُوا اللَّهَ حَقَ قَدْرِهِ... (۲) وَ قَالَ ارْکَبُوا فِيهَا بِسْمِ... (۱) خَلَقَ السَّمَاوَاتِ بِغَيْرِ عَمَدٍ... (۱) وَ مَا خَلَقْنَا السَّمَاوَاتِ وَ... (۰)
تفسیر
- آيات ۹۹ - ۱۱۸، سوره مومنون
- وصف حال مشركين در حال رويارو شدن با مرگ و تمناى بازگشت نمودن و عدم اجابت آن(قال ربّ ارجعون ...)
- معناى ((برزخ )) و مراد از: ((و من ورائهم برزخ الى يوم يبعثون ))
- مقصود از اينكه در قيامت حسب و نسبى در بين نيست و كسى ازحال ديگرى نمى پرسد
- توضيح اينكه اهل عذاب در مقام اعتراف و تقاضاى برگشت مى گويند: ((ربّنا غلبت علينا شقوتنا...))
- جواب رد خداوند به توبه و تقاضاى دوزخيان
- اشاره به برهانى براى مساءله بعث با بيان منزه بودن خداى ملك حق از انجام كار بيهوده و عبث .
- بحث روايتى
- پاره اى از روايات مربوط به برزخ و احوال آن
- در قيامت هر حسب و نسبى منقطع است جز حسب و نسب رسول اللّه (ص )
- روايتى ديگرى درباره بهشت و دوزخ و ساكنان آنها
تفسیر نور (محسن قرائتی)
فَتَعالَى اللَّهُ الْمَلِكُ الْحَقُّ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْكَرِيمِ «116»
پس برتر است خداوندى كه فرمانرواى حقّ است (از اين كه شما را بيهوده آفريده باشد) خدايى جز او نيست كه پروردگار عرش گرانقدر است.
«1». غررالحكم.
«2». بحار، ج 5، ص 312.
«3». نهجالبلاغه، حكمت 463.
تفسير نور(10جلدى)، ج6، ص: 137
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
فَتَعالَى اللَّهُ الْمَلِكُ الْحَقُّ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْكَرِيمِ (116)
فَتَعالَى اللَّهُ الْمَلِكُ الْحَقُ: پس برتر است ذات خدا از آنكه به عبث بيافريند چيزى را. يا متعالى است ساحت الهى از آنچه وصف كنند نادانان از شريك و اتخاذ و هر چه سزاوار كبريائى نيست. پادشاه به حق و مالك جميع اشياء به تمام جهات، حق و سزاوار است ذات او را ملكيت، زيرا مالكى است غير مملك و هر مالكى غير او عاريه باشد، لكن ذات حق مالك بالذات است.
«1». علل الشرايع، باب 9- علة خلق الخلق و اختلاف أحوالهم، ص 9، روايت 2، (چ حيدريه نجف)
جلد 9 - صفحه 189
لا إِلهَ إِلَّا هُوَ: نيست ذاتى مستحق پرستش مگر ذات يگانه او. رَبُّ الْعَرْشِ الْكَرِيمِ: پروردگار عرش نيكو، يا عرشى كه بسيار است خير او، زيرا بركات از عرش نازل شود.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
أَ فَحَسِبْتُمْ أَنَّما خَلَقْناكُمْ عَبَثاً وَ أَنَّكُمْ إِلَيْنا لا تُرْجَعُونَ (115) فَتَعالَى اللَّهُ الْمَلِكُ الْحَقُّ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْكَرِيمِ (116) وَ مَنْ يَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ لا بُرْهانَ لَهُ بِهِ فَإِنَّما حِسابُهُ عِنْدَ رَبِّهِ إِنَّهُ لا يُفْلِحُ الْكافِرُونَ (117) وَ قُلْ رَبِّ اغْفِرْ وَ ارْحَمْ وَ أَنْتَ خَيْرُ الرَّاحِمِينَ (118)
ترجمه
- آيا پس پنداشتيد كه آفريديم شما را ببازى بيهوده و آنكه شما بسوى ما باز گردانده نميشويد
پس برتر آمد خدا پادشاه بحق نيست خدائى مگر او كه پروردگار عرش كريم است
و كسيكه ميخواند با خدا خدائى ديگر كه نيست حجّتى برايش بآن پس جز اين نيست كه حسابش نزد پروردگار او است همانا رستگار نشوند كافران
و بگو پروردگارا بيامرز و رحمت كن و توئى بهترين رحمت كنندگان.
تفسير
- خداوند متعال براى ملامت كفّار منكر معاد و اشاره بدليل آن فرموده آيا گمان كرديد كه ما شما را براى صرف بازى و بيهوده خلق نموديم و شما بحكم ما باز گردانده نميشويد يعنى شما را بحكم ما باز گشت نميدهند و بعضى ترجعون بفتح تاء و كسر جيم قرائت نمودهاند يعنى بحكم ما باز گشت نميكنيد خداوند برتر و بالاتر است از آنكه مرتكب امر عبث شود آنخداوندى كه پادشاه حقيقى است و پادشاهى حقّ و سزاوار او است و بس چون تمام موجودات مملوك و قائم بامر و اراده اويند نيست خدائى جز او كه خداوند عرش و تخت خوب و پر خير و بركت است چون كريم در جمادات بمعناى خوبى است و عرش الهى سر چشمه فيوضات غير متناهى است و در علل از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه خداوند تبارك و تعالى خلق نفرمود مخلوقات خود را ببازى و بيهوده و وانگذارد آنها را سر خود بلكه خلق فرمود آنها را براى اظهار قدرت و تكليف
جلد 3 صفحه 660
بطاعت و استحقاق جنّت نه براى جلب منفعت و دفع مضرّت از خود بلكه براى ايصال منفعت و نعمت بآنها و اين بيان امام بضميمه كلام الهى با آنكه معلوم است كه خدا غنى بالذات است خود دليل متين تمام واضح روشنى است بر معاد و حشر عباد و نيز از آنحضرت نقل شده كه گفته شد باو ما خلق شديم براى فناء فرمود ساكت شو خلق شديم ما براى بقاء چگونه ميشود اين با آنكه بهشت فانى نميشود و آتش خاموش نميگردد جز اين نيست كه انتقال از خانهاى است بخانهاى و كسيكه بخواند با خداوند خداى ديگرى را كه مسلّم است چنين كسى دليلى براى ادّعاء خود ندارد چون برهان بر باطل اقامه نميشود و دين بايد با دليل باشد و دين بىدليل پذيرفته نيست خصوصا اگر دليل بر خلافش اقامه شده باشد حساب مجازاتش با خدا است كسى نميداند چه قدر است هر قدر بخواهد و مستحق باشد او را عذاب خواهد فرمود و قدر مسلّم آنستكه كفّار رستگار نخواهند شد و چون خداوند ابتدا فرمود سوره مؤمنون را بذكر فلاح و رستگارى ايشان ختم فرمود آنرا به بيان رستگار نشدن و فلاح نيافتن كفّار و دستور فرمود به پيغمبر خود كه طلب مغفرت و رحمت نمايد براى خود و امّتش با اقرار بآنكه خداوند بهترين رحمت كنندگان و بالاترين بخشندگان است آوردهاند كه خواندن اين آيات در گوش مريض و مبتلا موجب رفع مرض و بلاى او خواهد شد و بتجربه رسيده است و در ثواب الاعمال و مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه هر كس در هر جمعه سوره مؤمنون را بخواند عاقبت بخير و با سعادت شود و در فردوس اعلى با انبياء و مرسلين هم منزل و همنشين گردد خداوند بما توفيق تلاوت عطا فرمايد.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
فَتَعالَي اللّهُ المَلِكُ الحَقُّ لا إِلهَ إِلاّ هُوَ رَبُّ العَرشِ الكَرِيمِ (116)
پس تعالي و بزرگي اختصاص دارد به خداوند متعال که سلطنت و پادشاهي حق او است نيست الهي مگر او پروردگار عرش كريم است.
(فَتَعالَي اللّهُ) تعالي است از آنچه جهال او را وصف ميكنند (فتعالي اللّه عما يصفه الجاهلون) که از براي او شريك قرار دادند و ملائكه را دختران او گفتند و عيسي عليه السلام و عزير عليه السلام و آدم عليه السلام را پسران او و از براي او جسم و مكان گفتند، يا علة موجبه قرار دادند.
و بالجمله او را نشناختند ذات مقدس مستجمع جميع كمالات و منزه از جميع عيوب و نواقص.
(المَلِكُ الحَقُّ) مالكيت و سلطنت غير او عاريه و موقتي و جزئي است و مالكيت و سلطنت او كليّه و ذاتيّه و ثابت و دائم است.
جلد 13 - صفحه 483
(لا إِلهَ إِلّا هُوَ) الوهيّت و خداوندي مختص به ذات مقدس او است و بس الهي جز او نيست.
(رَبُّ العَرشِ الكَرِيمِ) كريم از صفات الهيه است نسبت بعرش براي بركاتي است که از عرش اعظم الهي نازل ميشود و محيط به جميع ممكنات است از آسمانها و زمين و ملائكه و جن و انس و حيوانات و نباتات و جمادات و آنچه در آسمان و زمين است، حتي محيط به بهشت و دوزخ است و سدرة المنتهي و غير اينها و عظمتش به حدي است که غير خداوندي که رب و خالق او است خبر ندارد.
سؤال- خداوند خالق کل شيء است وجه اختصاص به عرش براي او چيست!
جواب- اولا: پروردگار عرش پروردگار ما دون العرش بطريق اولي هست و ثانيا: به جهت شرافت عرش است (مثل رب البيت).
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 116)- و از آنجا که این گفتار یعنی عبث نبودن خلقت، سخن مهمی
ج3، ص272
است که نیاز به دلیل محکم دارد در این آیه اضافه میکند: «پس برتر است خداوندی که فرمانروای حق است (از این که شما را بیهدف آفریده باشد) معبودی جز او نیست و او پروردگار عرش کریم است» (فَتَعالَی اللَّهُ الْمَلِکُ الْحَقُّ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْکَرِیمِ).
نکات آیه
۱ - انکار معاد و بیهوده شمردن آفرینش انسان، اهانت به ساحت آفریننده جهان (خدا) است. (أفحسبتم أنّما خلقنکم عبثًا ... لاترجعون . فتعلى اللّه) «تعالى» (مصدر «تعالى») به معناى والایى و بلندمرتبگى است.
۲ - خدا، فرمان رواى یگانه و به حق جهان هستى (فتعلى اللّه الملک الحقّ)
۳ - حاکمیت خدا بر هستى، مستلزم راه نداشتن کمترین نقص و بیهوده کارى در نظام آفرینش (أفحسبتم أنّما خلقنکم عبثًا ... فتعلى اللّه الملک الحقّ)
۴ - وجود معاد، لازمه فرمان روایى مطلق و حاکمیت به حق خدا (أفحسبتم ... و أنّکم إلینا لاترجعون . فتعلى اللّه الملک الحقّ)
۵ - وحدانیت خدا، دلیل بر نبودن کمترین مانع در برابر تدبیر حکیمانه و هدفدار او در جهان آفرینش (أفحسبتم أنّما خلقنکم عبثًا ... فتعلى اللّه الملک الحقّ لا إله إلاّ هو) بیان وحدانیت خدا با «لا إله إلاّ هو» در این مجموعه از صفات - که در مقام تنزیه ذات پروردگار از بیهوده کارى و عبث آفرینى است - مطلب یاد شده را افاده مى کند.
۶ - جهان هستى، داراى مرکز فرمان روایى و تدبیر (عرش) (فتعلى اللّه الملک الحقّ ... ربّ العرش الکریم)
۷ - عرش الهى، سرچشمه فیض بخش جهان هستى (ربّ العرش الکریم) از معانى «کریم» عطابخشى بسیار است. بنابراین توصیف عرش به کریم، بیانگر برداشت فوق مى باشد.
۸ - خدا، پرورش دهنده و اداره کننده مرکز مدیریت فیض بخش هستى (عرش) (ربّ العرش الکریم)
۹ - خدا، جهت دهنده هستى به سوى کمال (ربّ العرش الکریم) به کارگیرى صفت «ربّ» (پرورش دهنده) در مورد عرش - که مرکز اداره هستى و سرچشمه فیض الهى براى جهان آفرینش است - مى تواند بیانگر این مطلب باشد که کل فرایند هستى، در پرتو عنایت خداوند و در جهت رشد و تکامل، در حرکت است.
۱۰ - جهان، تحت تدبیر و اداره خداى یگانه و بى همتا است. (فتعلى اللّه الملک الحقّ لا إله إلاّ هو ربّ العرش الکریم)
موضوعات مرتبط
- آفرینش: حاکم آفرینش ۲، ۳; دلایل هدفدارى آفرینش ۵; مرکز تدبیر آفرینش ۶; منشأ تکامل آفرینش ۹
- اسماء و صفات: صفات جلال ۳
- انسان: پوچ انگارى خلقت انسان ۱
- توحید: آثار توحید ۵; توحید افعالى ۲; توحید ربوبى ۱۰
- جهان بینى: جهان بینى توحیدى ۲، ۱۰
- خدا: آثار حاکمیت خدا ۳، ۴; اهانت به خدا ۱; افعال خدا ۹; بى نظیرى خدا ۱۰; حاکمیت خدا ۲; خدا و عبث ۳; دلایل تدبیر خدا ۵; دلایل تنزیه خدا ۳; دلایل حاکمیت خدا ۵; ربوبیت خدا ۸; نقش عرش خدا ۶، ۷; هدایتهاى خدا ۹
- عرش: مدبر عرش ۸
- فیض: منشأ فیض ۷
- معاد: آثار تکذیب معاد ۱; نقش معاد ۴