المؤمنون ١١٧
کپی متن آیه |
---|
وَ مَنْ يَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلٰهاً آخَرَ لاَ بُرْهَانَ لَهُ بِهِ فَإِنَّمَا حِسَابُهُ عِنْدَ رَبِّهِ إِنَّهُ لاَ يُفْلِحُ الْکَافِرُونَ |
ترجمه
المؤمنون ١١٦ | آیه ١١٧ | المؤمنون ١١٨ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«یَدْعُ»: فرا خواند. پرستش نماید.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۹۹ - ۱۱۸ سوره مؤمنون
- وصف حال مشركان، هنگام رويارویی با مرگ و تمنّاى بازگشت
- معناى «برزخ» و مراد از: «وَ مِن وَرَائِهِم بَرزَخٌ إلَى يَومِ يُبعَثُون»
- در قيامت، حَسَب و نَسَبى در بين نيست، و كسى از حال ديگرى نمى پرسد
- اهل عذاب، با دیدن عذاب قیامت، می گویند: «پروردگارا! شقاوت ما، بر ما غلبه کرد»
- جواب ردّ خداوند، به توبه و تقاضاى دوزخيان
- برهانى براى مسأله بعث، با بيان منزّه بودن خداوند، از انجام كار بيهوده و عبث
- بحث روايتى: (روایاتی در بارۀ برزخ و...)
- رواياتى ديگر، درباره بهشت و دوزخ و ساكنان آن ها
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ مَنْ يَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ لا بُرْهانَ لَهُ بِهِ فَإِنَّما حِسابُهُ عِنْدَ رَبِّهِ إِنَّهُ لا يُفْلِحُ الْكافِرُونَ «117»
و هر كس با خداوند، معبود ديگرى بخواند، هيچ برهانى بر كار خود ندارد، پس قطعاً حساب او نزد پروردگارش خواهد بود، قطعاً كافران رستگار نمىشوند.
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ مَنْ يَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ لا بُرْهانَ لَهُ بِهِ فَإِنَّما حِسابُهُ عِنْدَ رَبِّهِ إِنَّهُ لا يُفْلِحُ الْكافِرُونَ (117)
وَ مَنْ يَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ: و هر كه بخواند، يعنى بپرستد با خداى به حق خداى ديگر كه، لا بُرْهانَ لَهُ بِهِ: حجتى نيست براى او در ادعا. فَإِنَّما حِسابُهُ عِنْدَ رَبِّهِ: پس اينست و جز اين نيست كه حساب عمل و مكافات كردار او نزد پروردگار او است و بقدر استحقاق، او را جزا خواهد داد.
إِنَّهُ لا يُفْلِحُ الْكافِرُونَ: بدرستى كه شأن چنين است كه رستگارى و نجات نيابند ناگرويدگان به حق و آنانكه در ستايش و پرستش ذات خداوندى، غير را شريك قرار دادند و انكار كردند نعمتهاى الهى را و منكر شدند قيامت و بعث را؛ تمام اين گروه نجات از عذاب و خلاصى از عقاب سبحانى براى آنها نخواهد بود اگر به همين حال بميرند.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
أَ فَحَسِبْتُمْ أَنَّما خَلَقْناكُمْ عَبَثاً وَ أَنَّكُمْ إِلَيْنا لا تُرْجَعُونَ (115) فَتَعالَى اللَّهُ الْمَلِكُ الْحَقُّ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْكَرِيمِ (116) وَ مَنْ يَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ لا بُرْهانَ لَهُ بِهِ فَإِنَّما حِسابُهُ عِنْدَ رَبِّهِ إِنَّهُ لا يُفْلِحُ الْكافِرُونَ (117) وَ قُلْ رَبِّ اغْفِرْ وَ ارْحَمْ وَ أَنْتَ خَيْرُ الرَّاحِمِينَ (118)
ترجمه
- آيا پس پنداشتيد كه آفريديم شما را ببازى بيهوده و آنكه شما بسوى ما باز گردانده نميشويد
پس برتر آمد خدا پادشاه بحق نيست خدائى مگر او كه پروردگار عرش كريم است
و كسيكه ميخواند با خدا خدائى ديگر كه نيست حجّتى برايش بآن پس جز اين نيست كه حسابش نزد پروردگار او است همانا رستگار نشوند كافران
و بگو پروردگارا بيامرز و رحمت كن و توئى بهترين رحمت كنندگان.
تفسير
- خداوند متعال براى ملامت كفّار منكر معاد و اشاره بدليل آن فرموده آيا گمان كرديد كه ما شما را براى صرف بازى و بيهوده خلق نموديم و شما بحكم ما باز گردانده نميشويد يعنى شما را بحكم ما باز گشت نميدهند و بعضى ترجعون بفتح تاء و كسر جيم قرائت نمودهاند يعنى بحكم ما باز گشت نميكنيد خداوند برتر و بالاتر است از آنكه مرتكب امر عبث شود آنخداوندى كه پادشاه حقيقى است و پادشاهى حقّ و سزاوار او است و بس چون تمام موجودات مملوك و قائم بامر و اراده اويند نيست خدائى جز او كه خداوند عرش و تخت خوب و پر خير و بركت است چون كريم در جمادات بمعناى خوبى است و عرش الهى سر چشمه فيوضات غير متناهى است و در علل از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه خداوند تبارك و تعالى خلق نفرمود مخلوقات خود را ببازى و بيهوده و وانگذارد آنها را سر خود بلكه خلق فرمود آنها را براى اظهار قدرت و تكليف
جلد 3 صفحه 660
بطاعت و استحقاق جنّت نه براى جلب منفعت و دفع مضرّت از خود بلكه براى ايصال منفعت و نعمت بآنها و اين بيان امام بضميمه كلام الهى با آنكه معلوم است كه خدا غنى بالذات است خود دليل متين تمام واضح روشنى است بر معاد و حشر عباد و نيز از آنحضرت نقل شده كه گفته شد باو ما خلق شديم براى فناء فرمود ساكت شو خلق شديم ما براى بقاء چگونه ميشود اين با آنكه بهشت فانى نميشود و آتش خاموش نميگردد جز اين نيست كه انتقال از خانهاى است بخانهاى و كسيكه بخواند با خداوند خداى ديگرى را كه مسلّم است چنين كسى دليلى براى ادّعاء خود ندارد چون برهان بر باطل اقامه نميشود و دين بايد با دليل باشد و دين بىدليل پذيرفته نيست خصوصا اگر دليل بر خلافش اقامه شده باشد حساب مجازاتش با خدا است كسى نميداند چه قدر است هر قدر بخواهد و مستحق باشد او را عذاب خواهد فرمود و قدر مسلّم آنستكه كفّار رستگار نخواهند شد و چون خداوند ابتدا فرمود سوره مؤمنون را بذكر فلاح و رستگارى ايشان ختم فرمود آنرا به بيان رستگار نشدن و فلاح نيافتن كفّار و دستور فرمود به پيغمبر خود كه طلب مغفرت و رحمت نمايد براى خود و امّتش با اقرار بآنكه خداوند بهترين رحمت كنندگان و بالاترين بخشندگان است آوردهاند كه خواندن اين آيات در گوش مريض و مبتلا موجب رفع مرض و بلاى او خواهد شد و بتجربه رسيده است و در ثواب الاعمال و مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه هر كس در هر جمعه سوره مؤمنون را بخواند عاقبت بخير و با سعادت شود و در فردوس اعلى با انبياء و مرسلين هم منزل و همنشين گردد خداوند بما توفيق تلاوت عطا فرمايد.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ مَن يَدعُ مَعَ اللّهِ إِلهاً آخَرَ لا بُرهانَ لَهُ بِهِ فَإِنَّما حِسابُهُ عِندَ رَبِّهِ إِنَّهُ لا يُفلِحُ الكافِرُونَ (117)
و كسي که ميخواند با خداوند تبارك و تعالي الهي ديگري هيچ گونه دليل و برهاني نيست از براي او باين دعوت، پس جز اينکه نيست که حساب او نزد پروردگار او است محققا خداوند رستگار نميفرمايد كافرين را.
(وَ مَن يَدعُ مَعَ اللّهِ إِلهاً آخَرَ) شامل جميع كفار ميشود. اما مشركين مثل عبده اصنام و شمس و گاو و گوساله و غير اينها که واضح است، و اما مجوس عبده آتش هستند، و اما يهود که گفتند خدا اله موسي و موسي اله
جلد 13 - صفحه 484
هارون و هارون اله فرعون، و اما نصاري که قائل بسه خدا شدند اب إبن روح القدس، بلكه بعضي مريم را هم داخل كردند، چنانچه ميفرمايد: به عيسي عليه السلام.
(أَ أَنتَ قُلتَ لِلنّاسِ اتَّخِذُونِي وَ أُمِّي إِلهَينِ مِن دُونِ اللّهِ) مائده آيه 116- بلكه فرق ضاله از مسلمين هم ملحق بآنها هستند که خليفه تراشي كردند در مقابل جعل الهي و نصب رسول اكرم صلّي اللّه عليه و سلّم.
(لا بُرهانَ لَهُ بِهِ) هيچگونه مدركي و دليلي و منطقي و برهاني بر اينکه دعاوي ندارند فقط تقليد آباء و اختيار جماعتي از منافقين و معاندين بر ائمه طاهرين.
(فَإِنَّما حِسابُهُ عِندَ رَبِّهِ) فرداي قيامت از آنها سؤال ميشود بچه دليل اختيار كرديد، فقط عذر آنها اينکه است که ديگران ما را گمراه كردند.
(إِنَّهُ لا يُفلِحُ الكافِرُونَ) كفار رستگاري ندارند فقط رستگاري منحصر به مؤمن صالح است.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 117)- رستگاران و نارستگاران: از آنجا که در آیات گذشته سخن از مسأله «معاد» بود در این آیه اشاره به توحید و نفی هر گونه شرک کرده و بحث «مبدء و معاد» را به این وسیله تکمیل کرده، میفرماید: «و هر کس با خدا معبود دیگری را بخواند- و مسلما هیچ دلیلی بر آن نخواهد داشت- حساب او نزد پروردگارش خواهد بود» (وَ مَنْ یَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ لا بُرْهانَ لَهُ بِهِ فَإِنَّما حِسابُهُ عِنْدَ رَبِّهِ).
آری! مشرکان معاد را با آن دلائل روشن انکار میکنند اما شرک را با نداشتن هیچ گونه دلیل پذیرا میشوند.
و در پایان آیه میفرماید: «یقینا کافران رستگار نخواهند شد» (إِنَّهُ لا یُفْلِحُ الْکافِرُونَ).
چه جالب است که این سوره با «قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ» آغاز شد و با «لا یُفْلِحُ الْکافِرُونَ» بحثهایش به پایان میرسد، و این است دور نمای زندگی مؤمنان و کافران از آغاز تا انجام.
نکات آیه
۱ - خدا، وجودى یگانه و منزه از شریک و همتا (و من یدع مع اللّه إلهًا ءاخر ... فإنّما حسابه عند ربّه) «دعاء» (مصدر «یدع»)، به معناى خواندن و «برهان» به معناى حجت و دلیل است. عبارت «لابرهان له به» قید توضیحى براى «إلهاً آخر» مى باشد و قید احترازى نیست; زیرا خداى دیگرى که بتوان بر آن برهان اقامه کرد، وجود ندارد; بلکه برهان بر وحدت خداى یگانه و نفى تعدد خدایان استوار است.
۲ - شرک و بت پرستى، آیینى فاقد دلیل و برهان (و من یدع مع اللّه إلهًا ءاخر لابرهن له به)
۳ - توحید و یکتاپرستى، آیینى مبتنى بر دلیل و برهان (و من یدع مع اللّه إلهًا ءاخر لابرهن له به)
۴ - ضرورت استوار بودن عملکرد و باورهاى دینى انسان بر پایه دلیل و برهان (و من یدع مع اللّه إلهًا ءاخر لابرهن له به)
۵ - اعمال و باورهاى مشرکان، داراى کیفر و حسابى معلوم و قطعى در نزد پروردگار (و من یدع مع اللّه ... فإنّما حسابه عند ربّه)
۶ - خدا، پروردگار انسان ها است. (فإنّما حسابه عند ربّه)
۷ - ربوبیت خدا، مقتضى حسابرسى اعمال و کیفر کافران (فإنّما حسابه عند ربّه)
۸ - شرک، گناهى بزرگ و داراى کیفرى ویژه در نزد پروردگار (و من یدع مع اللّه ... فإنّما حسابه عند ربّه)
۹ - شرک، گناهى غیر قابل شفاعت * (و من یدع مع اللّه ... فإنّما حسابه عند ربّه) تعبیر «إنّما حسابه عند ربّه» ممکن است اشاره به این نکته باشد که کمترین اجازه میانجى گرى و شفاعت در شرک، به دیگران داده نخواهد شد.
۱۰ - شرک، در حقیقت کفر به خدا و انکار صفات کمالى او است. (و من یدع مع اللّه ... إنّه لایفلح الکفرون) «کافرون» مى تواند در مقابل «مؤمنون» باشد و یا در مقابل «شاکرون». برداشت فوق بر پایه احتمال اول است.
۱۱ - شرک و بت پرستى، کفران نعمت هاى خدا و ناسپاسى در برابر ربوبیت او است. (و من یدع مع اللّه ... إنّه لایفلح الکفرون)
۱۲ - کافران و منکران وحدانیت خدا، محروم از فلاح و رستگارى (إنّه لایفلح الکفرون)
موضوعات مرتبط
- انسان: مربى انسان ها ۶
- بت پرستى: بى منطقى بت پرستى ۲; حقیقت بت پرستى ۱۱
- توحید: توحید ذاتى ۱; منطقى بودن توحید ۳
- جهان بینى: جهان بینى توحیدى ۱
- خدا: آثار ربوبیت خدا ۷; بى نظیرى خدا ۱; تکذیب صفات خدا ۱۰; تنزیه خدا ۱; حسابرسى خدا ۵; خدا و شریک ۱; ربوبیت خدا ۶، ۱۱
- رستگارى: محرومان از رستگارى ۱۲
- شرک: بى منطقى شرک ۲; حقیقت شرک ۱۰، ۱۱; کیفر شرک ۸; گناه شرک ۸، ۹
- عقیده: اهمیت برهان در عقیده ۴; حسابرسى عقیده ۵
- عمل: حسابرسى عمل ۵; زمینه حسابرسى عمل ۷
- کافران: کیفر کافران ۷; محرومیت کافران ۱۲
- کفر: کفر به خدا ۱۰
- کفران: کفران نعمت ۱۱
- گناه: گناهان کبیره ۸; گناه نابخشودنى ۹
- مشرکان: حتمیت کیفر مشرکان ۵; محرومیت مشرکان ۱۲
منابع