يوسف ١٠٩: تفاوت میان نسخهها
(افزودن سال نزول) |
(QRobot edit) |
||
خط ۳۳: | خط ۳۳: | ||
<tabber> | <tabber> | ||
المیزان= | المیزان= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۳۱#link258 | آيات ۱۱۱ - ۱۰۳، سوره يوسف]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۳۱#link258 | آيات ۱۱۱ - ۱۰۳، سوره يوسف]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۳۱#link259 | اشاره اى به دلالت جمله : ((يمرّون عليها)) بر حركت زمين]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۳۱#link259 | اشاره اى به دلالت جمله : ((يمرّون عليها)) بر حركت زمين]] | ||
خط ۴۴: | خط ۴۵: | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۳۲#link267 | چند روايت در معناى آيه : ((حتى اذا استياءسالرّسل ...))]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۳۲#link267 | چند روايت در معناى آيه : ((حتى اذا استياءسالرّسل ...))]] | ||
}} | |||
|-|نمونه= | |-|نمونه= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۰_بخش۵۳#link68 | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۱۰_بخش۵۳#link68 | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-| تفسیر نور= | |||
===تفسیر نور (محسن قرائتی)=== | |||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِكَ إِلَّا رِجالًا نُوحِي إِلَيْهِمْ مِنْ أَهْلِ الْقُرى أَ فَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَيَنْظُرُوا كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ لَدارُ الْآخِرَةِ خَيْرٌ لِلَّذِينَ اتَّقَوْا أَ فَلا تَعْقِلُونَ «109» | |||
و پيش از تو (پيامبرى) نفرستاديم، جز مردانى از اهل آبادىها را كه به آنان نيز وحى مىكرديم. (با وجود اين) آيا در زمين سير نكردهاند تا عاقبت كسانى را كه پيش از آنان بودهاند بنگرند؟ و قطعاً سراى آخرت براى كسانى كه تقوا پيشه كردهاند بهتر است. آيا نمىانديشيد؟ | |||
===نکته ها=== | |||
بارها مخالفان انبيا بهانه مىگرفتند كه چرا پيامبران انسانهايى همانند ما هستند؟ گويا مردم زمان پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله نيز اين چنين فكر و سؤالى را داشتند كه اين آيه، هم پاسخ | |||
جلد 4 - صفحه 303 | |||
مىگويد و هم هشدار مىدهد. | |||
===پیام ها=== | |||
1- همه انبيا مرد بودهاند. «وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِكَ إِلَّا رِجالًا» شايد به خاطر آن كه امكان تبليغ، هجرت و تلاش، براى مرد بيشتر است. | |||
2- علوم انبيا از طريق وحى و به اصطلاح «لدّنى» بوده است. «نُوحِي إِلَيْهِمْ» | |||
3- پيامبران از جنس مردم بوده و در ميان آنان زندگى مىكردند. (نه فرشته بودند، نه افراد گوشهگير ونه اهل رفاه.) «مِنْ أَهْلِ الْقُرى» | |||
4- سير و سفر بايد هدفدار باشد. أَ فَلَمْ يَسِيرُوا ... فَيَنْظُرُوا | |||
5- مشاهده مستقيم از كارآمدترين شيوههاى دريافت حقيقت است. أَ فَلَمْ يَسِيرُوا ... فَيَنْظُرُوا* | |||
6- سير و سياحت در زمين و آگاهى از تاريخ و درس عبرت گرفتن، براى هدايت و تربيت بسيار كارگشاست. «فَيَنْظُرُوا» | |||
7- حفظ آثار باستانى براى عبرت و بازديد آيندگان لازم است. «فَيَنْظُرُوا» | |||
8- فرستادن انبيا، نزول وحى و هلاكت مخالفان لجوج آنها، همه از سنّتهاى الهى در تاريخ است. «كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ» | |||
9- كفار از مخالفت با پيامبران چيزى بدست نمىآورند، در دنيا گرفتار قهر و عذابند. ولى اهل تقوا به آخرت كه بهتر از دنياست مىرسند. «وَ لَدارُ الْآخِرَةِ خَيْرٌ» | |||
10- به كار انداختن عقل و فكر بشر از اهداف رسالت انبيا و قرآن است. «أَ فَلا تَعْقِلُونَ»* | |||
11- خرد و انديشه، انسان را به سوى مكتب انبيا پيش مىبرد. «أَ فَلا تَعْقِلُونَ» | |||
تفسير نور(10جلدى)، ج4، ص: 304 | |||
}} | |||
|-| | |||
اثنی عشری= | |||
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِكَ إِلاَّ رِجالاً نُوحِي إِلَيْهِمْ مِنْ أَهْلِ الْقُرى أَ فَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَيَنْظُرُوا كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ لَدارُ الْآخِرَةِ خَيْرٌ لِلَّذِينَ اتَّقَوْا أَ فَلا تَعْقِلُونَ (109) | |||
و چون از جمله شبهات منكرين نبوت حضرت ختمى مرتبت آنكه: اگر خداوند متعال اراده مىفرمود ارسال پيغمبر را هر آينه ملكى را مبعوث مىنمود، حق تعالى بر رد و الزام آنها فرمود: | |||
وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِكَ: و نفرستاديم پيش از تو براى رسالت و دعوت خلق به حقانيت. إِلَّا رِجالًا نُوحِي إِلَيْهِمْ مِنْ أَهْلِ الْقُرى: مگر مردانى را كه وحى | |||
---- | |||
«1» همان مدرك، صفحه 22 | |||
جلد 6 - صفحه 314 | |||
فرموديم بسوى ايشان از اهل شهرها كه از جهت علم و فضل و عقل و كمال سر آمد عصر بوده كه پيغمبر از جنس خودشان مبعوث مىشد، چگونه تعجب نمايند در حق تو اى رسول اكرم و حال آنكه مقام جمع الجمعى را دارا و افضليت و اكمليت تو بر عالميان هويدا، بلكه علت غائى موجودات، وجود تو؛ و ظهور مخلوقات، پرتو نور تو باشند. | |||
علّة الكون و لولاه لما | |||
كان للعالم عين و اثر | |||
تبصره- چون نبوت، رياست تشريعى و مقام ولايت كليه الهى است، لذا كسى را شايسته باشد كه در قواى جسمانى و عقلانى هم به مرتبه كمال باشد؛ بنابراين اهل باديه و صحرانشينان و دهات را پيغمبرى نشايد، زيرا از حيث علم و عقل و ادراكات، پستتر از شهريها هستند. | |||
و ايضا زنان هم از اين سمت محرومند، زيرا هر چه داراى كمالات شوند باز به درجه علم و عقل و كمال مردان نرسند، و ترجيح مادى و معنوى با مردان است «الرّجال قوّامون على النّساء» گذشته از اينها تمام عقلا و حكما و فلاسفه عالم تصديق دارند كه مردان در اصل خلقت بر زنان ممتاز، و تساوى رتبه نخواهند داشت، و حضرت امير المؤمنين عليه السّلام از حقيقت آنان اخبار فرموده: هنّ نواقص العقول و نواقص الايمان. «1» بنابراين وجودى كه نقص عقل و نقص ايمان داشته باشد، البته اقصى مرتبه كمال را نيابد. | |||
و ايضا از طايفه جن هم پيغمبر مبعوث نشود، زيرا طبع نارى آنها غلبه، لذا مزاج اعتدال را ندارند؛ و بعلاوه سنخيت و جنسيت را كه ملاك دعوت و تكميل جامعه بشريت است فاقد باشند. | |||
بعد از آن در مقام تهديد مخالفان فرمايد: أَ فَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ: پس سير نمىكنند و سفر ننمايند اين جاحدان و كافران در زمين. فَيَنْظُرُوا كَيْفَ كانَ | |||
---- | |||
«1» نهج البلاغه فيض ص 179 و در آن چنين است: معاشر النّاس انّ النّساء نواقص الايمان، نواقص الحظوظ، نواقص العقول- الخ. | |||
جلد 6 - صفحه 315 | |||
عاقِبَةُ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ: تا بنگرند و نگاه كنند چگونه شد عاقبت و سر انجام كسانى كه پيش از ايشان بودند و مانند اينان تكذيب و عناد ورزيدند از قبول حق، لا جرم عذاب استيصال آنها را هلاك و آثارشان به كلى محو گشت؛ اكنون منكرين نبوت و شريعت تو اى رسول محترم مگر اين واقعات را نديدند يا نشنيدند تا عبرت يابند و متنبه شوند. | |||
وَ لَدارُ الْآخِرَةِ خَيْرٌ لِلَّذِينَ اتَّقَوْا: و هرآينه سراى ديگر كه محل ثواب است بهتر باشد مر كسانى را كه بيانديشند مخالفت الهى را و بترسند عذاب سبحانى را به درك واجبات و ترك محرمات. أَ فَلا تَعْقِلُونَ: پس چرا تعقل و تفكر ننمايند منكرين و مخالفين تا حقيقت مطلب را دريابند. | |||
}} | |||
|-| | |||
روان جاوید= | |||
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
قُلْ هذِهِ سَبِيلِي أَدْعُوا إِلَى اللَّهِ عَلى بَصِيرَةٍ أَنَا وَ مَنِ اتَّبَعَنِي وَ سُبْحانَ اللَّهِ وَ ما أَنَا مِنَ الْمُشْرِكِينَ (108) وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِكَ إِلاَّ رِجالاً نُوحِي إِلَيْهِمْ مِنْ أَهْلِ الْقُرى أَ فَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَيَنْظُرُوا كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ لَدارُ الْآخِرَةِ خَيْرٌ لِلَّذِينَ اتَّقَوْا أَ فَلا تَعْقِلُونَ (109) | |||
ترجمه | |||
بگو اين راه من است ميخوانم بسوى خدا از روى بينائى، من و كسيكه پيروى كرد مرا و منزّه است خدا و نيستم من از مشركان | |||
و نفرستاديم پيش از تو مگر مردانى را كه وحى مينموديم بايشان از اهل بلاد آيا پس سير نميكنند در زمين پس بنگرند چگونه بود انجام آنانكه بودند پيش از ايشان و هر آينه سراى آخرت بهتر است مر آنانرا كه بپرهيزند آيا بعقل در نمىيابيد. | |||
تفسير | |||
- پيغمبر اكرم بعد از اتمام حجّت بر اهل شرك و نفاق مأمور شد بآنها بفرمايد كه اين دعوت بتوحيد و اعداد براى معاد راه و طريقه من است و آن طريقه اين است كه ميخوانم بسوى خدا مردم را از روى بصيرت و بينائى و يقين نه از روى حدس و گمان و تقليد من ميخوانم و كسيكه شما ميدانيد از روز اوّل دعوت متابعت نمود از من بتمام معنى و كمال تبعيّت كه على بن أبي طالب است و بعد از او اولادش كه اوصياء منند چنانچه در كافى از امام باقر عليه السّلام نقل نموده و در بعضى از روايات اختصاص بامير المؤمنين عليه السّلام داده شده و معلوم است كه او فردا كمل است و از امام جواد عليه السّلام نقل شده كه براى رفع استبعاد از امامت خود در خردسالى فرمود قسم بخدا متابعت ننمود پيغمبر را جز على با آنكه نه سال داشت و من نيز نه سال دارم و اين آيه را تلاوت فرمود كه دلالت دارد بر آنكه دعوت بحقّ بصيرت لازم دارد سالخوردگى در آن معتبر نيست و اين معنى را قمّى ره و عياشى ره نيز نقل نمودهاند و بعضى تمسّك كردهاند باين آيه بر آنكه داعى الى اللّه و مبلّغ اسلام بايد عالم و مجتهد باشد و از مقلّد روا نيست و حقير در ذيل آيه شريفه و لتكن منكم امّة يدعون الى الخير سوره آل عمران شرايط آنرا مستوفى بيان نمودم و تكرار نميشود و بنابراين مراد از كسانيكه متابعت نمودند پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم را آنانند كه لياقت اين مقام را دارند و وظيفه آنها دعوت بحقّ و تبليغ احكام است چنانچه مستفاد از ظاهر آيه شريفه است و اختصاص بائمّه اطهار ندارد اگر چه ايشان اكمل افراد و اوضح مصاديق ميباشند و بعضى على بصيرة را خبر مقدّم و انا را مبتداء مؤخّر و من اتّبعنى را | |||
---- | |||
جلد 3 صفحه 183 | |||
عطف بر آن دانستهاند و بنابراين جمله مستقلّهايست و مربوط بكلام سابق نميباشد يعنى من و پيروانم با بصيرتيم و بنابر معناى اوّل انا تأكيد ضمير مستتر در ادعو است و من اتبعنى فاعل يدعوكم مقدر ميباشد و مربوط بجمله قبل است و شك نيست كه معناى اوّل اظهر و احسن و اتقن است. و منزّه است خدا از شريك و از آنكه غير بصير را داعى بسوى خود قرار دهد و من فقط براى رضاى خدا دعوت ميكنم و اغراض ديگر را با خدا شريك در قصد نمينمايم و در زمره مشركين بهيچ وجه از وجوه مذكوره قبلى نيستم تا اينجا مفاد آيه اوّل است كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم مأمور بود بابلاغ آن و در آيه دوّم خداوند ميفرمايد و نفرستاديم پيش از تو مگر مردانى را از بشر نه ملائكه و نه جن و نه زن كه وحى نموديم بآنها و ممتاز شدند بآن از غير خودشان و ايشان از اهل آباديها بودند اعمّ از ده و شهر، و صحرا نشين نبودند چون آنها از علم و معرفت و ادب دورند چرا سير ننمودند در زمين و بديده عبرت نظر نكردند كسانيكه بهواى نفس با تو عناد و لجاج مينمايند در آثار باقيه اقوام سابقه كه بعذاب الهى گرفتار شدند تا به بينند و بدانند كه چيزى با خود نبردند جز حسرت و ندامت يا چرا سير ننمودند در احوال اهل زمين كه در تواريخ و قرآن ذكر شده تا به بينند چگونه بوده است عاقبت پيشينيان آنها كه تكذيب انبياء را نمودند و مغرور شدند بنعمت موقت دنياى دنى با آنكه سراى آخرت كه باقى و ثابت است بهتر است براى كسانيكه پرهيز نمودند از شرك و معصيت خدا آيا تعقّل و تفكّر نميكنيد تا بدانيد و بفهميد خيريّت آنرا .. | |||
}} | |||
|-| | |||
اطیب البیان= | |||
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
وَ ما أَرسَلنا مِن قَبلِكَ إِلاّ رِجالاً نُوحِي إِلَيهِم مِن أَهلِ القُري أَ فَلَم يَسِيرُوا فِي الأَرضِ فَيَنظُرُوا كَيفَ كانَ عاقِبَةُ الَّذِينَ مِن قَبلِهِم وَ لَدارُ الآخِرَةِ خَيرٌ لِلَّذِينَ اتَّقَوا أَ فَلا تَعقِلُونَ (109) | |||
و نفرستاديم از پيش از تو مگر مرداني که وحي فرستاديم بسوي آنها از اهل شهرستانها و آباديها پس سير نميكنند در روي زمين پس نظر كنند چگونه بوده عاقبت كساني که از پيش از آنها بودند و هر آينه دار آخرت بهتر است از براي كساني که متقي باشند آيا پس تعقل نميكنيد. | |||
وَ ما أَرسَلنا مِن قَبلِكَ إِلّا رِجالًا اشاره بانبياء سلف است از آدم و شيث و نوح و ابراهيم و هود و صالح و لوط و شعيب و ذا الكفل و موسي و هارون و داود و سليمان و ايوب و يوسف و عيسي و اسحق و يعقوب و غير اينها از پيغمبران نُوحِي إِلَيهِم که بر آنها وحي فرستاديم براي هدايت و ارشاد بندگان مِن أَهلِ القُري که هر كدام در يك قسمت زمين بر قوم خود از شهرستانها و آباديها که آنها را سوق دهند بسعادت دارين و نجات از مهالك نشئتين و تكميل عقائد حقه و اخلاق فاضله و اعمال صالحه و رفع مفاسد و مضار و جلوگيري از عقائد باطله و صفات خبيثه و افعال قبيحه و اعمال سيئه. | |||
أَ فَلَم يَسِيرُوا اينکه قوم شما از مشركين و كفار و مؤمنين بسير تاريخ و پرسش از حالات سابقين که ما در هر قومي مؤمنين بانبياء را نجات داديم و كساني که ايمان نياوردند و مخالفت انبياء را كردند بعذابهاي گوناگون هلاك كرديم في الارض در هر نقطه از زمين. | |||
فَيَنظُرُوا بنظر علمي و فكري و تذكري كَيفَ كانَ عاقِبَةُ الَّذِينَ مِن قَبلِهِم از طوفان قوم نوح و ريح قوم هود و صيحه قوم صالح و خسف قوم لوط | |||
جلد 11 - صفحه 294 | |||
و صاعقه قوم شعيب و غرق قوم موسي و ارسال ابابيل بر اصحاب فيل و غير اينها بخود بيايند و بترسند که سنّة الهي با كفار و مشركين چه بوده و با مؤمنين چه بوده وَ لَن تَجِدَ لِسُنَّةِ اللّهِ تَبدِيلًا احزاب آيه 62 فَلَن تَجِدَ لِسُنَّتِ اللّهِ تَبدِيلًا وَ لَن تَجِدَ لِسُنَّتِ اللّهِ تَحوِيلًا فاطر آيه 41 و 42. | |||
وَ لَدارُ الآخِرَةِ خَيرٌ بهشت و نعمتهاي او و سعادت و رستگاري و حيات ابدي بهتر است از زخارف دنيوي و حيات موقّتي که كفار و مشركين علاقهمند بآنها هستند. | |||
لِلَّذِينَ اتَّقَوا که مراتب تقوي را تحصيل كند از ترك عقائد فاسده و اخلاق رذيله و معاصي الهيه. | |||
أَ فَلا تَعقِلُونَ خداوند بانسان عقل افاضه كرده که درك حسن و قبح و خير و شرّ و نفع و ضرر و سعادت و شقاوت و حق و باطل را كند و متنبه شود. | |||
}} | |||
|-| | |||
برگزیده تفسیر نمونه= | |||
===برگزیده تفسیر نمونه=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
] | |||
(آیه 109)- و از آنجا که یک اشکال همیشگی اقوام گمراه و نادان به پیامبران این بوده است که چرا آنها انسانند! قرآن مجید یک بار دیگر به این ایراد پاسخ میگوید: «ما هیچ پیامبری را قبل از تو نفرستادیم مگر این که آنها مردانی بودند که وحی به آنها میفرستادیم، مردانی که از شهرهای آباد و مراکز جمعیت برخاستند» (وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِکَ إِلَّا رِجالًا نُوحِی إِلَیْهِمْ مِنْ أَهْلِ الْقُری). | |||
آنها نیز در همین شهرها و آبادیها همچون سایر انسانها زندگی میکردند، و در میان مردم رفت و آمد داشتند و از دردها و نیازها و مشکلاتشان به خوبی آگاه بودند. | |||
سپس اضافه میکند: برای این که اینها بدانند سر انجام مخالفتهایشان با دعوت تو که دعوت به سوی توحید است چه خواهد بود، خوب است بروند و آثار پیشینیان را بنگرند «آیا آنها سیر در زمین نکردند تا ببینند عاقبت اقوام گذشته چگونه بود؟» (أَ فَلَمْ یَسِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَیَنْظُرُوا کَیْفَ کانَ عاقِبَةُ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ). | |||
که این «سیر در ارض» و گردش در روی زمین، مشاهده آثار گذشتگان، ویرانی قصرها و آبادیهایی که در زیر ضربات عذاب الهی درهم کوبیده شد بهترین درس را به آنها میدهد، درسی زنده، و محسوس، و برای همگان قابل لمس! و در پایان آیه میفرماید: «و سرای آخرت برای پرهیزکاران مسلما بهتر است» (وَ لَدارُ الْآخِرَةِ خَیْرٌ لِلَّذِینَ اتَّقَوْا). | |||
ج2، ص457 | |||
«آیا تعقل نمیکنید و فکر و اندیشه خویش را به کار نمیاندازید» (أَ فَلا تَعْقِلُونَ). | |||
چرا که اینجا سرایی است ناپایدار و آمیخته با انواع مصائب و آلام و دردها، اما آنجا سرایی است جاودانی و خالی از هرگونه رنج و ناراحتی. | |||
}} | |||
|-|تسنیم= | |-|تسنیم= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-|</tabber> | |-|</tabber> | ||
نسخهٔ ۲۳ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۲:۳۹
ترجمه
يوسف ١٠٨ | آیه ١٠٩ | يوسف ١١٠ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«إِلاّ رِجَالاً»: یعنی پیغمبران همه مرد بودهاند؛ نه فرشته یا جنّ یا زن. «مِنْ أَهْلِ الْقُرَی»: از میان اهالی شهرنشین. یعنی پیغمبران شهرنشین بودهاند؛ نه بیابانگرد و صحرانشین، و لذا کاملاً از اوضاع و احوال و مشکلات مادی و معنوی زندگی باخبر و مطّلع بوده و از روی شناخت به رفع مشکلات و کار تبلیغ پرداختهاند. «أَفَلَمْ یَسِیرُوا ...»: (نگا: آلعمران / انعام / ). «دَارُ الآخِرَةِ»: سرای آخرت. دنیای دیگر. اضافه موصوف به صفت است. یعنی (الدَّارُ الآخِرَةِ): (نگا: انعام / ، اعراف / .
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
لَقَدْ مَنَ اللَّهُ عَلَى... (۳) أَ فَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ... (۴) وَ مَا أَرْسَلْنَا قَبْلَکَ إِلاَّ... (۶)
مَا الْمَسِيحُ ابْنُ مَرْيَمَ إِلاَّ... (۶) يَا مَعْشَرَ الْجِنِ وَ الْإِنْسِ أَ... (۲) وَ إِذْ قَالَتِ الْمَلاَئِکَةُ يَا... (۰) يَا مَرْيَمُ اقْنُتِي لِرَبِّکِ وَ... (۰) مَا الْمَسِيحُ ابْنُ مَرْيَمَ إِلاَّ... (۵) وَ مَا جَعَلْنَاهُمْ جَسَداً لاَ... (۱) ثُمَ صَدَقْنَاهُمُ الْوَعْدَ... (۰) وَ مَا أَرْسَلْنَا قَبْلَکَ مِنَ... (۴) وَ أَوْحَيْنَا إِلَى أُمِ مُوسَى... (۲) إِنَّا لَنَنْصُرُ رُسُلَنَا وَ الَّذِينَ... (۱) يَوْمَ لاَ يَنْفَعُ الظَّالِمِينَ... (۱) قُلْ مَا کُنْتُ بِدْعاً مِنَ... (۳) وَ مَا أَرْسَلْنَا قَبْلَکَ مِنَ... (۴) وَ إِذْ صَرَفْنَا إِلَيْکَ نَفَراً مِنَ... (۰) الْأَعْرَابُ أَشَدُّ کُفْراً وَ نِفَاقاً... (۱) الْأَعْرَابُ أَشَدُّ کُفْراً وَ نِفَاقاً... (۱)
تفسیر
- آيات ۱۱۱ - ۱۰۳، سوره يوسف
- اشاره اى به دلالت جمله : ((يمرّون عليها)) بر حركت زمين
- توضيحى در مورد نسبى و اضافى بودن ايمان و شرك و امكان اجتماع بعض مراتب آن دوباهم
- اعلام راه : ((هذه سبيلى )) بيان راه : ((ادعوا الى الله على بصيرة )) دعوت كنندگان :رسول الله(صلى الله عليه و آله ) و پيروان او
- تطبيق دعوت پيامبر اسلام (صلى الله عليه و آله ) با دعوت پيامبران پيش از آن حضرت
- معناى آيه : ((حتى اذا استياءس الرّسل و ظنّوا انّهم قد كذبوا..))
- بحث روايتى
- رواياتى در معناى جمله ! ((ما يؤ من اكثرهم بالله الّا و هم مشركون ))
- دو روايت در بيان اينكه مراد از: ((من اتّبعنى )) در آيه :((قل هذه سبيلى ...)) على (عليه السلام ) است
- چند روايت در معناى آيه : ((حتى اذا استياءسالرّسل ...))
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِكَ إِلَّا رِجالًا نُوحِي إِلَيْهِمْ مِنْ أَهْلِ الْقُرى أَ فَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَيَنْظُرُوا كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ لَدارُ الْآخِرَةِ خَيْرٌ لِلَّذِينَ اتَّقَوْا أَ فَلا تَعْقِلُونَ «109»
و پيش از تو (پيامبرى) نفرستاديم، جز مردانى از اهل آبادىها را كه به آنان نيز وحى مىكرديم. (با وجود اين) آيا در زمين سير نكردهاند تا عاقبت كسانى را كه پيش از آنان بودهاند بنگرند؟ و قطعاً سراى آخرت براى كسانى كه تقوا پيشه كردهاند بهتر است. آيا نمىانديشيد؟
نکته ها
بارها مخالفان انبيا بهانه مىگرفتند كه چرا پيامبران انسانهايى همانند ما هستند؟ گويا مردم زمان پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله نيز اين چنين فكر و سؤالى را داشتند كه اين آيه، هم پاسخ
جلد 4 - صفحه 303
مىگويد و هم هشدار مىدهد.
پیام ها
1- همه انبيا مرد بودهاند. «وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِكَ إِلَّا رِجالًا» شايد به خاطر آن كه امكان تبليغ، هجرت و تلاش، براى مرد بيشتر است.
2- علوم انبيا از طريق وحى و به اصطلاح «لدّنى» بوده است. «نُوحِي إِلَيْهِمْ»
3- پيامبران از جنس مردم بوده و در ميان آنان زندگى مىكردند. (نه فرشته بودند، نه افراد گوشهگير ونه اهل رفاه.) «مِنْ أَهْلِ الْقُرى»
4- سير و سفر بايد هدفدار باشد. أَ فَلَمْ يَسِيرُوا ... فَيَنْظُرُوا
5- مشاهده مستقيم از كارآمدترين شيوههاى دريافت حقيقت است. أَ فَلَمْ يَسِيرُوا ... فَيَنْظُرُوا*
6- سير و سياحت در زمين و آگاهى از تاريخ و درس عبرت گرفتن، براى هدايت و تربيت بسيار كارگشاست. «فَيَنْظُرُوا»
7- حفظ آثار باستانى براى عبرت و بازديد آيندگان لازم است. «فَيَنْظُرُوا»
8- فرستادن انبيا، نزول وحى و هلاكت مخالفان لجوج آنها، همه از سنّتهاى الهى در تاريخ است. «كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ»
9- كفار از مخالفت با پيامبران چيزى بدست نمىآورند، در دنيا گرفتار قهر و عذابند. ولى اهل تقوا به آخرت كه بهتر از دنياست مىرسند. «وَ لَدارُ الْآخِرَةِ خَيْرٌ»
10- به كار انداختن عقل و فكر بشر از اهداف رسالت انبيا و قرآن است. «أَ فَلا تَعْقِلُونَ»*
11- خرد و انديشه، انسان را به سوى مكتب انبيا پيش مىبرد. «أَ فَلا تَعْقِلُونَ»
تفسير نور(10جلدى)، ج4، ص: 304
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِكَ إِلاَّ رِجالاً نُوحِي إِلَيْهِمْ مِنْ أَهْلِ الْقُرى أَ فَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَيَنْظُرُوا كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ لَدارُ الْآخِرَةِ خَيْرٌ لِلَّذِينَ اتَّقَوْا أَ فَلا تَعْقِلُونَ (109)
و چون از جمله شبهات منكرين نبوت حضرت ختمى مرتبت آنكه: اگر خداوند متعال اراده مىفرمود ارسال پيغمبر را هر آينه ملكى را مبعوث مىنمود، حق تعالى بر رد و الزام آنها فرمود:
وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِكَ: و نفرستاديم پيش از تو براى رسالت و دعوت خلق به حقانيت. إِلَّا رِجالًا نُوحِي إِلَيْهِمْ مِنْ أَهْلِ الْقُرى: مگر مردانى را كه وحى
«1» همان مدرك، صفحه 22
جلد 6 - صفحه 314
فرموديم بسوى ايشان از اهل شهرها كه از جهت علم و فضل و عقل و كمال سر آمد عصر بوده كه پيغمبر از جنس خودشان مبعوث مىشد، چگونه تعجب نمايند در حق تو اى رسول اكرم و حال آنكه مقام جمع الجمعى را دارا و افضليت و اكمليت تو بر عالميان هويدا، بلكه علت غائى موجودات، وجود تو؛ و ظهور مخلوقات، پرتو نور تو باشند.
علّة الكون و لولاه لما
كان للعالم عين و اثر
تبصره- چون نبوت، رياست تشريعى و مقام ولايت كليه الهى است، لذا كسى را شايسته باشد كه در قواى جسمانى و عقلانى هم به مرتبه كمال باشد؛ بنابراين اهل باديه و صحرانشينان و دهات را پيغمبرى نشايد، زيرا از حيث علم و عقل و ادراكات، پستتر از شهريها هستند.
و ايضا زنان هم از اين سمت محرومند، زيرا هر چه داراى كمالات شوند باز به درجه علم و عقل و كمال مردان نرسند، و ترجيح مادى و معنوى با مردان است «الرّجال قوّامون على النّساء» گذشته از اينها تمام عقلا و حكما و فلاسفه عالم تصديق دارند كه مردان در اصل خلقت بر زنان ممتاز، و تساوى رتبه نخواهند داشت، و حضرت امير المؤمنين عليه السّلام از حقيقت آنان اخبار فرموده: هنّ نواقص العقول و نواقص الايمان. «1» بنابراين وجودى كه نقص عقل و نقص ايمان داشته باشد، البته اقصى مرتبه كمال را نيابد.
و ايضا از طايفه جن هم پيغمبر مبعوث نشود، زيرا طبع نارى آنها غلبه، لذا مزاج اعتدال را ندارند؛ و بعلاوه سنخيت و جنسيت را كه ملاك دعوت و تكميل جامعه بشريت است فاقد باشند.
بعد از آن در مقام تهديد مخالفان فرمايد: أَ فَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ: پس سير نمىكنند و سفر ننمايند اين جاحدان و كافران در زمين. فَيَنْظُرُوا كَيْفَ كانَ
«1» نهج البلاغه فيض ص 179 و در آن چنين است: معاشر النّاس انّ النّساء نواقص الايمان، نواقص الحظوظ، نواقص العقول- الخ.
جلد 6 - صفحه 315
عاقِبَةُ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ: تا بنگرند و نگاه كنند چگونه شد عاقبت و سر انجام كسانى كه پيش از ايشان بودند و مانند اينان تكذيب و عناد ورزيدند از قبول حق، لا جرم عذاب استيصال آنها را هلاك و آثارشان به كلى محو گشت؛ اكنون منكرين نبوت و شريعت تو اى رسول محترم مگر اين واقعات را نديدند يا نشنيدند تا عبرت يابند و متنبه شوند.
وَ لَدارُ الْآخِرَةِ خَيْرٌ لِلَّذِينَ اتَّقَوْا: و هرآينه سراى ديگر كه محل ثواب است بهتر باشد مر كسانى را كه بيانديشند مخالفت الهى را و بترسند عذاب سبحانى را به درك واجبات و ترك محرمات. أَ فَلا تَعْقِلُونَ: پس چرا تعقل و تفكر ننمايند منكرين و مخالفين تا حقيقت مطلب را دريابند.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
قُلْ هذِهِ سَبِيلِي أَدْعُوا إِلَى اللَّهِ عَلى بَصِيرَةٍ أَنَا وَ مَنِ اتَّبَعَنِي وَ سُبْحانَ اللَّهِ وَ ما أَنَا مِنَ الْمُشْرِكِينَ (108) وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِكَ إِلاَّ رِجالاً نُوحِي إِلَيْهِمْ مِنْ أَهْلِ الْقُرى أَ فَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَيَنْظُرُوا كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ لَدارُ الْآخِرَةِ خَيْرٌ لِلَّذِينَ اتَّقَوْا أَ فَلا تَعْقِلُونَ (109)
ترجمه
بگو اين راه من است ميخوانم بسوى خدا از روى بينائى، من و كسيكه پيروى كرد مرا و منزّه است خدا و نيستم من از مشركان
و نفرستاديم پيش از تو مگر مردانى را كه وحى مينموديم بايشان از اهل بلاد آيا پس سير نميكنند در زمين پس بنگرند چگونه بود انجام آنانكه بودند پيش از ايشان و هر آينه سراى آخرت بهتر است مر آنانرا كه بپرهيزند آيا بعقل در نمىيابيد.
تفسير
- پيغمبر اكرم بعد از اتمام حجّت بر اهل شرك و نفاق مأمور شد بآنها بفرمايد كه اين دعوت بتوحيد و اعداد براى معاد راه و طريقه من است و آن طريقه اين است كه ميخوانم بسوى خدا مردم را از روى بصيرت و بينائى و يقين نه از روى حدس و گمان و تقليد من ميخوانم و كسيكه شما ميدانيد از روز اوّل دعوت متابعت نمود از من بتمام معنى و كمال تبعيّت كه على بن أبي طالب است و بعد از او اولادش كه اوصياء منند چنانچه در كافى از امام باقر عليه السّلام نقل نموده و در بعضى از روايات اختصاص بامير المؤمنين عليه السّلام داده شده و معلوم است كه او فردا كمل است و از امام جواد عليه السّلام نقل شده كه براى رفع استبعاد از امامت خود در خردسالى فرمود قسم بخدا متابعت ننمود پيغمبر را جز على با آنكه نه سال داشت و من نيز نه سال دارم و اين آيه را تلاوت فرمود كه دلالت دارد بر آنكه دعوت بحقّ بصيرت لازم دارد سالخوردگى در آن معتبر نيست و اين معنى را قمّى ره و عياشى ره نيز نقل نمودهاند و بعضى تمسّك كردهاند باين آيه بر آنكه داعى الى اللّه و مبلّغ اسلام بايد عالم و مجتهد باشد و از مقلّد روا نيست و حقير در ذيل آيه شريفه و لتكن منكم امّة يدعون الى الخير سوره آل عمران شرايط آنرا مستوفى بيان نمودم و تكرار نميشود و بنابراين مراد از كسانيكه متابعت نمودند پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم را آنانند كه لياقت اين مقام را دارند و وظيفه آنها دعوت بحقّ و تبليغ احكام است چنانچه مستفاد از ظاهر آيه شريفه است و اختصاص بائمّه اطهار ندارد اگر چه ايشان اكمل افراد و اوضح مصاديق ميباشند و بعضى على بصيرة را خبر مقدّم و انا را مبتداء مؤخّر و من اتّبعنى را
جلد 3 صفحه 183
عطف بر آن دانستهاند و بنابراين جمله مستقلّهايست و مربوط بكلام سابق نميباشد يعنى من و پيروانم با بصيرتيم و بنابر معناى اوّل انا تأكيد ضمير مستتر در ادعو است و من اتبعنى فاعل يدعوكم مقدر ميباشد و مربوط بجمله قبل است و شك نيست كه معناى اوّل اظهر و احسن و اتقن است. و منزّه است خدا از شريك و از آنكه غير بصير را داعى بسوى خود قرار دهد و من فقط براى رضاى خدا دعوت ميكنم و اغراض ديگر را با خدا شريك در قصد نمينمايم و در زمره مشركين بهيچ وجه از وجوه مذكوره قبلى نيستم تا اينجا مفاد آيه اوّل است كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم مأمور بود بابلاغ آن و در آيه دوّم خداوند ميفرمايد و نفرستاديم پيش از تو مگر مردانى را از بشر نه ملائكه و نه جن و نه زن كه وحى نموديم بآنها و ممتاز شدند بآن از غير خودشان و ايشان از اهل آباديها بودند اعمّ از ده و شهر، و صحرا نشين نبودند چون آنها از علم و معرفت و ادب دورند چرا سير ننمودند در زمين و بديده عبرت نظر نكردند كسانيكه بهواى نفس با تو عناد و لجاج مينمايند در آثار باقيه اقوام سابقه كه بعذاب الهى گرفتار شدند تا به بينند و بدانند كه چيزى با خود نبردند جز حسرت و ندامت يا چرا سير ننمودند در احوال اهل زمين كه در تواريخ و قرآن ذكر شده تا به بينند چگونه بوده است عاقبت پيشينيان آنها كه تكذيب انبياء را نمودند و مغرور شدند بنعمت موقت دنياى دنى با آنكه سراى آخرت كه باقى و ثابت است بهتر است براى كسانيكه پرهيز نمودند از شرك و معصيت خدا آيا تعقّل و تفكّر نميكنيد تا بدانيد و بفهميد خيريّت آنرا ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ ما أَرسَلنا مِن قَبلِكَ إِلاّ رِجالاً نُوحِي إِلَيهِم مِن أَهلِ القُري أَ فَلَم يَسِيرُوا فِي الأَرضِ فَيَنظُرُوا كَيفَ كانَ عاقِبَةُ الَّذِينَ مِن قَبلِهِم وَ لَدارُ الآخِرَةِ خَيرٌ لِلَّذِينَ اتَّقَوا أَ فَلا تَعقِلُونَ (109)
و نفرستاديم از پيش از تو مگر مرداني که وحي فرستاديم بسوي آنها از اهل شهرستانها و آباديها پس سير نميكنند در روي زمين پس نظر كنند چگونه بوده عاقبت كساني که از پيش از آنها بودند و هر آينه دار آخرت بهتر است از براي كساني که متقي باشند آيا پس تعقل نميكنيد.
وَ ما أَرسَلنا مِن قَبلِكَ إِلّا رِجالًا اشاره بانبياء سلف است از آدم و شيث و نوح و ابراهيم و هود و صالح و لوط و شعيب و ذا الكفل و موسي و هارون و داود و سليمان و ايوب و يوسف و عيسي و اسحق و يعقوب و غير اينها از پيغمبران نُوحِي إِلَيهِم که بر آنها وحي فرستاديم براي هدايت و ارشاد بندگان مِن أَهلِ القُري که هر كدام در يك قسمت زمين بر قوم خود از شهرستانها و آباديها که آنها را سوق دهند بسعادت دارين و نجات از مهالك نشئتين و تكميل عقائد حقه و اخلاق فاضله و اعمال صالحه و رفع مفاسد و مضار و جلوگيري از عقائد باطله و صفات خبيثه و افعال قبيحه و اعمال سيئه.
أَ فَلَم يَسِيرُوا اينکه قوم شما از مشركين و كفار و مؤمنين بسير تاريخ و پرسش از حالات سابقين که ما در هر قومي مؤمنين بانبياء را نجات داديم و كساني که ايمان نياوردند و مخالفت انبياء را كردند بعذابهاي گوناگون هلاك كرديم في الارض در هر نقطه از زمين.
فَيَنظُرُوا بنظر علمي و فكري و تذكري كَيفَ كانَ عاقِبَةُ الَّذِينَ مِن قَبلِهِم از طوفان قوم نوح و ريح قوم هود و صيحه قوم صالح و خسف قوم لوط
جلد 11 - صفحه 294
و صاعقه قوم شعيب و غرق قوم موسي و ارسال ابابيل بر اصحاب فيل و غير اينها بخود بيايند و بترسند که سنّة الهي با كفار و مشركين چه بوده و با مؤمنين چه بوده وَ لَن تَجِدَ لِسُنَّةِ اللّهِ تَبدِيلًا احزاب آيه 62 فَلَن تَجِدَ لِسُنَّتِ اللّهِ تَبدِيلًا وَ لَن تَجِدَ لِسُنَّتِ اللّهِ تَحوِيلًا فاطر آيه 41 و 42.
وَ لَدارُ الآخِرَةِ خَيرٌ بهشت و نعمتهاي او و سعادت و رستگاري و حيات ابدي بهتر است از زخارف دنيوي و حيات موقّتي که كفار و مشركين علاقهمند بآنها هستند.
لِلَّذِينَ اتَّقَوا که مراتب تقوي را تحصيل كند از ترك عقائد فاسده و اخلاق رذيله و معاصي الهيه.
أَ فَلا تَعقِلُونَ خداوند بانسان عقل افاضه كرده که درك حسن و قبح و خير و شرّ و نفع و ضرر و سعادت و شقاوت و حق و باطل را كند و متنبه شود.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 109)- و از آنجا که یک اشکال همیشگی اقوام گمراه و نادان به پیامبران این بوده است که چرا آنها انسانند! قرآن مجید یک بار دیگر به این ایراد پاسخ میگوید: «ما هیچ پیامبری را قبل از تو نفرستادیم مگر این که آنها مردانی بودند که وحی به آنها میفرستادیم، مردانی که از شهرهای آباد و مراکز جمعیت برخاستند» (وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِکَ إِلَّا رِجالًا نُوحِی إِلَیْهِمْ مِنْ أَهْلِ الْقُری).
آنها نیز در همین شهرها و آبادیها همچون سایر انسانها زندگی میکردند، و در میان مردم رفت و آمد داشتند و از دردها و نیازها و مشکلاتشان به خوبی آگاه بودند.
سپس اضافه میکند: برای این که اینها بدانند سر انجام مخالفتهایشان با دعوت تو که دعوت به سوی توحید است چه خواهد بود، خوب است بروند و آثار پیشینیان را بنگرند «آیا آنها سیر در زمین نکردند تا ببینند عاقبت اقوام گذشته چگونه بود؟» (أَ فَلَمْ یَسِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَیَنْظُرُوا کَیْفَ کانَ عاقِبَةُ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ).
که این «سیر در ارض» و گردش در روی زمین، مشاهده آثار گذشتگان، ویرانی قصرها و آبادیهایی که در زیر ضربات عذاب الهی درهم کوبیده شد بهترین درس را به آنها میدهد، درسی زنده، و محسوس، و برای همگان قابل لمس! و در پایان آیه میفرماید: «و سرای آخرت برای پرهیزکاران مسلما بهتر است» (وَ لَدارُ الْآخِرَةِ خَیْرٌ لِلَّذِینَ اتَّقَوْا).
ج2، ص457
«آیا تعقل نمیکنید و فکر و اندیشه خویش را به کار نمیاندازید» (أَ فَلا تَعْقِلُونَ).
چرا که اینجا سرایی است ناپایدار و آمیخته با انواع مصائب و آلام و دردها، اما آنجا سرایی است جاودانی و خالی از هرگونه رنج و ناراحتی.
نکات آیه
۱- پیامبران متعددى پیش از رسول اکرم(ص) به رسالت مبعوث شدند. (و ما أرسلنا من قبلک إلاّ رجالاً)
۲- خداوند ، مبعوث کننده پیامبران و فرستنده رسولان است. (و ما أرسلنا من قبلک إلاّ رجالاً)
۳- همه پیامبران از جنس بشر و از صنف مردان بودند. (و ما أرسلنا من قبلک إلاّ رجالاً) آیه شریفه در مقام دفع این توهّم است که پیامبران باید از فرشتگان باشند. از این رو مقصود از «رجال» مقابل فرشتگان است ، ولى انتخاب کلمه «رجالاً» به جاى «إناساً» و مانند آن اشاره به این واقعیت دارد که: پیامبران از صنف زنان نبودند.
۴- پیامبران از میان مردم و جامعه خویش به پیامبرى برگزیده شدند. (و ما أرسلنا من قبلک إلاّ رجالاً ... من أهل القرى) «قرى» (جمع قریة) در مقابل «وادى» (صحراها و بیابانها) است و به شهرها و روستاها اطلاق مى شود. ال در «القرى» مى تواند جانشین مضاف الیه باشد ; یعنى: «من أهل قریهم». و محتمل است «ال» در آن عهد حضورى باشد ; یعنى: «هذه القرى». برداشت فوق ناظر به احتمال اول است.
۵- گزینش پیامبران از میان خود انسانها ، از سنتهاى خداوند است. (و ما أرسلنا من قبلک إلاّ رجالاً ... من أهل القرى)
۶- ارتباط خداوند با پیامبران خویش از طریق وحى بود. (إلاّ رجالاً نوحى إلیهم)
۷- پیامبران از آبادى نشینان (از شهرها و روستاها) برگزیده شدند نه از صحرانشینان و بیابانگردان * (إلاّ رجالاً نوحى إلیهم من أهل القرى)
۸- تکذیب کنندگان پیامبران پیشین به عذابهاى دنیوى گرفتار شدند. (أفلم یسیروا فى الأرض فینظروا کیف کان عقبة الذین من قبلهم) مراد از ضمیر در «أفلم یسیروا» مشرکان و مخالفان پیامبراکرم(ص) است و مقصود از «الذین من قبلهم» امتهاى پیش از ایشان مى باشد.
۹- خداوند، فراخوان مردم به گشت و گذار در مناطق زمین براى مشاهده عاقبت و فرجام تکذیب کنندگان پیامبران (أفلم یسیروا فى الأرض فینظروا کیف کان عقبة الذین من قبلهم)
۱۰- مطالعه آثار باقیمانده از تکذیب کنندگان انبیا ، گویاى عاقبت شوم آنان و گرفتار آمدنشان به عذابهاى الهى است. (أفلم یسیروا فى الأرض فینظروا کیف کان عقبة الذین من قبلهم)
۱۱- خداوند ، تکذیب کنندگان رسالت پیامبر(ص) را به فرجام شوم و گرفتار آمدن به عذاب استیصال تهدید کرد. (أفلم یسیروا فى الأرض فینظروا کیف کان عقبة الذین من قبلهم)
۱۲- لزوم مطالعه تاریخ پیشینیان و عبرت آموزى از فرجام آنان (أفلم یسیروا فى الأرض فینظروا کیف کان عقبة الذین من قبلهم)
۱۳- سراى آخرت براى تقواپیشگان و پرهیزکنندگان از شرک و مخالفت با پیامبران ، سرایى نیکوست. (و لدار الأخرة خیر للذین اتقوا) متعلق «اتقوا» به قرینه آیات گذشته ، شرک و مخالفت با پیامبران است.
۱۴- رعایت تقوا و پرهیز از شرک و مخالفت با انبیا ، وسیله نیل به سعادت اخروى است. (و لدار الأخرة خیر للذین اتقوا)
۱۵- پیامبراکرم(ص) و دیگر رسولان الهى فراخوان مردم به تقواپیشگى (و ما أرسلنا من قبلک إلاّ رجالاً ... و لدار الأخرة خیر للذین اتقوا)
۱۶- تکذیب پیامبر(ص) به خاطر بشر بودنش ، نشانه بى خردى و دلیل بى اطلاعى از تاریخ بشر ، پیامبران پیشین و سنّت الهى است. (و ما أرسلنا من قبلک إلاّ رجالاً نوحى إلیهم من أهل القرى ... أفلاتعقلون) لحن جمله «و ما أرسلنا ...» گویاى این است که آن جمله در پاسخ این توهّم ایراد شده که: فرستاده خدا نمى تواند فردى از افراد بشر باشد ; بلکه باید از فرشتگان و مانند آنها باشد.
۱۷- آنان که در فرجام تکذیب کنندگان پیامبران نمى اندیشند و نیکویى سراى اخروى تقواپیشگان را درنمى یابند ، سزاوار سرزنش و ملامتند. (أفلم یسیروا ... أفلاتعقلون)
۱۸- آنان که نبوّت پیامبر(ص) را به خاطر بشر بودنش انکار مى کنند ، سزاوار ملامتند. (و ما أرسلنا من قبلک إلاّ رجالاً ... أفلاتعقلون)
۱۹- ضرورت به کارگیرى اندیشه براى فهم معارف دینى (و ما أرسلنا من قبلک إلاّ رجالاً ... أفلاتعقلون)
موضوعات مرتبط
- آخرت: خیر بودن آخرت ۱۳
- اقوام پیشین: عبرت از فرجام اقوام پیشین ۱۲; مطالعه سرنوشت اقوام پیشین ۱۲
- انبیا: آثار ترک مخالفت با انبیا ۱۴; انبیا ى قبل از محمد(ص) ۱; بشر بودن انبیا ۳، ۵; تاریخ انبیا ۱; تهدید مکذبان انبیا ۱۱; خاستگاه انبیا ۴، ۵، ۷; دعوتهاى انبیا ۱۵; شهرنشینى انبیا ۷; عذاب مکذبان انبیا ۸، ۱۰، ۱۱; فرجام شوم مکذبان انبیا ۱۰، ۱۱; مردبودن انبیا ۳; مردمىبودن انبیا ۴; مطالعه فرجام مکذبان انبیا ۹، ۱۰، ۱۷; منشأ بعثت انبیا ۲; وحى به انبیا ۶; ویژگیهاى انبیا ۳; هماهنگى انبیا ۱۵
- تاریخ: اهمیت مطالعه تاریخ ۱۲; دلایل جهل به تاریخ ۱۶; عبرت ازتاریخ ۱۲
- تقوا: آثار تقوا ۱۴; اهمیت تقوا ۱۵; دعوت به تقوا ۱۵
- خدا: تهدیدهاى خدا ۱۱; دعوتهاى خدا ۹; دلایل جهل به سنتهاى خدا ۱۶; سنتهاى خدا ۵; روش ارتباط خدا با انبیا ۶; نقش خدا ۲
- دین: اهمیت تعقل در دین ۱۹; روش فهم دین ۱۹
- سرزنش: مستحقان سرزنش ۱۷، ۱۸
- سعادت: زمینه سعادت اخروى ۱۴
- سیاحت: تشویق به سیاحت ۹; فلسفه سیاحت ۹
- شرک: آثار اجتناب از شرک ۱۴
- عبرت: عوامل عبرت ۱۲
- عذاب: اهل عذاب ۸، ۱۰; تهدید به عذاب استیصال ۱۱
- عقل: نشانه هاى بى عقلى ۱۶
- فرجام: انذار از فرجام شوم ۱۱
- متقین: متقین در آخرت ۱۳
- محمد(ص): آثار تکذیب محمد(ص) ۱۶; بشربودن محمد(ص) ۱۶، ۱۸; دعوتهاى محمد(ص) ۱۵; سرزنش مکذبان محمد(ص) ۱۸
- وحى: نقش وحى ۶