الأنعام ١٦١: تفاوت میان نسخهها
(افزودن سال نزول) |
(QRobot edit) |
||
خط ۳۲: | خط ۳۲: | ||
<tabber> | <tabber> | ||
المیزان= | المیزان= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۷_بخش۴۴#link280 | آيات ۱۶۵ - ۱۶۱، سوره انعام]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۷_بخش۴۴#link280 | آيات ۱۶۵ - ۱۶۱، سوره انعام]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۷_بخش۴۴#link281 | مقصود از اينكه رسول الله صلى عليه و آله (( اول المسلمين )) مى باشد.]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۷_بخش۴۴#link281 | مقصود از اينكه رسول الله صلى عليه و آله (( اول المسلمين )) مى باشد.]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۷_بخش۴۴#link282 | پيرامون اسلام خالص و آيه (درجات فوقها بعض )...]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۷_بخش۴۴#link282 | پيرامون اسلام خالص و آيه (درجات فوقها بعض )...]] | ||
}} | |||
|-|نمونه= | |-|نمونه= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:نمونه جلد۶_بخش۴۶#link10 | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۶_بخش۴۶#link10 | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-| تفسیر نور= | |||
===تفسیر نور (محسن قرائتی)=== | |||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
قُلْ إِنَّنِي هَدانِي رَبِّي إِلى صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ دِيناً قِيَماً مِلَّةَ إِبْراهِيمَ حَنِيفاً وَ ما كانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ «161» | |||
بگو: همانا پروردگارم مرا به راهى راست هدايت كرده، دينى استوار كه همان آيين حقّ گراى ابراهيمى است، و او از مشركان نبود. | |||
===نکته ها=== | |||
كلمهى «قيم» و «قيم»، به معناى راستى، استوارى و پايدارى است، آرى، دينى استوار و جاويد مىماند كه به مسائل مادى و معنوى اين جهان و آن جهان مردم توجّه كند. | |||
امام حسين عليه السلام فرمود: هيچ كس جز ما و شيعيان ما، پيرو آيين ابراهيم عليه السلام نيست. «1» | |||
===پیام ها=== | |||
1- سخنان و تعاليم پيامبر، نظر شخصى او نيست، بلكه متن وحى الهى است، كه بايد به مردم اعلام كند. «قُلْ» | |||
2- راه مستقيم، راه پيامبر است. «هَدانِي رَبِّي إِلى صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ» | |||
3- هدايت، تنها كار خداست، انبيا هم با هدايت الهى راه مستقيم را پيدا مىكنند. | |||
«هَدانِي رَبِّي» | |||
4- هدايت، از شئون ربوبيّت است. «هَدانِي رَبِّي» | |||
5- راه ابراهيم عليه السلام، همان يكتاپرستى است، نه افكار شرك آلود. «حَنِيفاً وَ ما كانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ» (مشركان، عقائد انحرافى خود را به ابراهيم عليه السلام نسبت مىدادند) | |||
6- بتشكنى و اعراض از شرك، تنها كار پيامبر اسلام نيست، بلكه او به پيروى از | |||
---- | |||
«1». تفسير نورلثقلين. | |||
جلد 2 - صفحه 595 | |||
حضرت ابراهيم چنين مىكرده است. «مِلَّةَ إِبْراهِيمَ حَنِيفاً» | |||
7- اساس اديان توحيدى در طول تاريخ، يكى بوده است. اسلام، همان آيين حضرت ابراهيم است و تنفّر از شرك، راه همهى پيامبران مىباشد. قُلْ إِنَّنِي ... مِلَّةَ إِبْراهِيمَ حَنِيفاً وَ ما كانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ | |||
}} | |||
|-| | |||
اثنی عشری= | |||
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
قُلْ إِنَّنِي هَدانِي رَبِّي إِلى صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ دِيناً قِيَماً مِلَّةَ إِبْراهِيمَ حَنِيفاً وَ ما كانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ (161) | |||
بعد از آن در بيان ارشاد فرمايد: قُلْ إِنَّنِي هَدانِي رَبِّي: بگو اى پيغمبر صلى اللّه عليه و آله به قوم متفرّقه در دين، بدرستى كه هدايت فرموده است مرا پروردگار من إِلى صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ: به راه راست بوسيله وحى و ارشاد به آنچه نصب فرموده از حجج بينه و ادله هاديه دِيناً قِيَماً مِلَّةَ إِبْراهِيمَ: هدايت نمود مرا به دينى كه پاينده و ثابت است و آن طريقه ابراهيم عليه السّلام مىباشد حَنِيفاً وَ ما كانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ: در حالتى كه ابراهيم عليه السّلام از همه اديان باطله مايل شده به دين حق، و نبود آن حضرت از مشركان، يعنى بنده بتها و يهود و نصارى. | |||
تبصره- ملت مأخوذ از «املاء» بسبب آنكه آنچه بر پيغمبران نازل مىشد از احكام و شرايع، املاء مىكرد بر امت خود، و استعمال شود در احكام است كه اختلاف در آن راه نداشته باشد به خلاف دين كه اعم است. پس بين اين دو عموم و خصوص باشد، چه دين شامل اصول و فروع است و ملت مخصوص در اصول، و لذا اينجا ايثار ملت فرمود بر دين، چه فروع شريعت نبوى صلى اللّه عليه و آله موافق شريعت حضرت خليل عليه السّلام نبود، و تخصيص به حضرت | |||
---- | |||
«1» تفسير نور الثقلين، جلد اوّل، صفحه 649، حديث 372. | |||
تفسير اثنا عشرى، ج3، ص: 421 | |||
ابراهيم به جهت آنكه عرب راغب شوند و زودتر اجابت كنند و پيروى نمايند، زيرا جميع عرب از ذريه اويند و جلالت قدر او در قلوب مركوز، و همه متفق بر حقانيت او بودند. | |||
تنبيه- بعضى از سنن حضرت ابراهيم عليه السّلام در شريعت مطهره ختمى مرتبت صلى اللّه عليه و آله تا قيامت باقى است و منسوخ نخواهد شد، چنانچه على ابن ابراهيم قمى رحمه اللّه در تفسير خود فرمايد: سنن حنيفه ده است پنج در سر: | |||
1- گرفتن شارب 2- گذاشتن ريش 3- تراشيدن موى سر 4- مسواك 5- خلال. و پنج در بدن: 1- حلق شعر 2- ختان 3- چيدن ناخن 4- استنجا 5- غسل جنابت به آب مطلق. | |||
عياشى- از حضرت باقر عليه السّلام: ما من احد من هذه الامّة يدين بدين ابراهيم عليه السّلام غيرنا و غير شيعتنا. «1» و حضرت سجاد عليه السّلام فرمود: ما احد على ملّة ابراهيم الّا نحن و شيعتنا و ساير النّاس منها برّاء « «2»». فرمود نيست كسى از اين امت متدين به دين ابراهيم غير ما و شيعيان ما. و حضرت سجاد عليه السّلام فرمود: نيست هيچكس بر ملت ابراهيم عليه السّلام الا ما و شيعيان ما و سائر مردم از آن ملت برى باشند. | |||
}} | |||
|-| | |||
روان جاوید= | |||
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
قُلْ إِنَّنِي هَدانِي رَبِّي إِلى صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ دِيناً قِيَماً مِلَّةَ إِبْراهِيمَ حَنِيفاً وَ ما كانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ (161) | |||
---- | |||
جلد 2 صفحه 405 | |||
ترجمه | |||
بگو بدرستيكه من هدايت كرد مرا پروردگارم براه راست دينى درست كيش ابراهيم كه حق جوى بود و نبود از مشركان. | |||
تفسير | |||
خداوند مأمور فرمود پيغمبر خود را كه پس از بيان بطلان عقائد كفار اظهار فرمايد دين حق خود را باين تقريب كه بگو همانا خداوند هدايت و ارشاد فرمود مرا بوحى بسوى راه راست كه آن دين قويم و ملت ابراهيم (ع) است كه او معرض از باطل و مائل بحق بود و از مشركان نبود بنابر اين كلمه دينا بدل است از محل صراط و قيما مصدر است كه صفت واقع شده است و بعضى قيّما بفتح قاف و كسر ياء مشدده قرائت نمودهاند و معنى تفاوتى ندارد و قيّم راست و درست و ثابت و راسخ را گويند و عياشى ره از حضرت باقر (ع) روايت نموده است كه باقى نگذارد حنيفيّت چيزيرا حتى از آنست ناخن گرفتن و شارب زدن و ختنه نمودن و نيز از آنحضرت روايت نموده است كه كسى از اين امت متدين بدين ابراهيم (ع) نيست جز ما و شيعيانمان و از حضرت سجاد (ع) نقل نموده كه احدى بر ملت ابراهيم (ع) ثابت نيست جز ما و شيعيانمان و ساير مردم از آن برى هستند خداوند ما را بآن ملت باقى بدارد .. | |||
}} | |||
|-| | |||
اطیب البیان= | |||
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
قُل إِنَّنِي هَدانِي رَبِّي إِلي صِراطٍ مُستَقِيمٍ دِيناً قِيَماً مِلَّةَ إِبراهِيمَ حَنِيفاً وَ ما كانَ مِنَ المُشرِكِينَ (161) | |||
بگو باين مشركين بلكه بتمام اهل عالم محققا خداوند من مرا هدايت فرموده براه راست که هيچگونه افراط و تفريطي در او نيست و اعوجاج و انحرافي ندارد ديني است پابرجا که تا قيامت باقي است ملّت و شريعت ابراهيم است که ابراهيم حنيف بود و نبود از شركآورندگان. | |||
قل خطاب بپيغمبر صلّي اللّه عليه و آله و سلّم است بگو بمشركين لكن چون مبعوث بر جن و انس هست گوشزد آنها هم ميفرمايد انّني با نون تأكيد بدانيد که هَدانِي رَبِّي هدايت فرموده مرا پروردگار من إِلي صِراطٍ مُستَقِيمٍ راه عدل که خردلي نقصان و زيادتي ندارد تام و تمام است خالي از افراط مثل يهود و تفريط مثل نصاري چه در امور اعتقاديه و چه در قسمت اخلاقيه و چه در وظائف دينيه و اينکه صراط مستقيم دِيناً قِيَماً ديني است عهدهدار تمام سعادت دنيا و آخرت و نجات از مهالك نشأتين پابرجا كسي نميتواند كوچكترين ايرادي بكوچكترين دستورات او وارد كند. | |||
مِلَّةَ إِبراهِيمَ ملت بمعني شريعت است و صفت صراط مستقيم که صراط مستقيم ملّة ابراهيم است لذا مأمور شد پيغمبر صلّي اللّه عليه و آله و سلّم بمتابعت ملت ابراهيم عليه السّلام | |||
جلد 7 - صفحه 259 | |||
ثُمَّ أَوحَينا إِلَيكَ أَنِ اتَّبِع مِلَّةَ إِبراهِيمَ حَنِيفاً نحل آيه 126 حنيفا حنيف ميل بحق و اعراض از باطل است و البته ديني که و شريعتي که صراط مستقيم و دين قيم و حنيف باشد بايد متابعت كرد و خداوند حضرت رسالت صلّي اللّه عليه و آله و سلّم را بهمچه ديني فرستاد که دين مقدس اسلام باشد لذا در حق ابراهيم ميفرمايد ما كانَ إِبراهِيمُ يَهُودِيًّا وَ لا نَصرانِيًّا وَ لكِن كانَ حَنِيفاً مُسلِماً آل عمران آيه 16. | |||
وَ ما كانَ مِنَ المُشرِكِينَ نكتة- تمام مشركين و يهود و نصاري معتقد بحقانيت دين و شريعت حضرت ابراهيم هستند و او را پيغمبر بزرگ ميدانند و هر كدام ابراهيم عليه السّلام را نسبت بخود ميدهند خداوند در قرآن سلب اينکه نسبت را ميفرمايد نه مشرك بود و نه يهودي و نه نصراني بلكه حنيف مسلم بوده بلكه گفتيم که دين اسلام از اول دنيا تا قيامت بوده و هست و تمام انبياء مأمور بيك دين بوده فقط خصوصياتش تغيير ميكرد إِنَّ الدِّينَ عِندَ اللّهِ الإِسلامُ آل عمران آيه 17،منبه وَ مَن يَبتَغِ غَيرَ الإِسلامِ دِيناً فَلَن يُقبَلَ مِنهُ وَ هُوَ فِي الآخِرَةِ مِنَ الخاسِرِينَ آل عمران آيه 79، و تحقيق اينکه بيان سابقا ذكر شده. | |||
}} | |||
|-| | |||
برگزیده تفسیر نمونه= | |||
===برگزیده تفسیر نمونه=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
}} | |||
|-|تسنیم= | |-|تسنیم= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-|</tabber> | |-|</tabber> | ||
نسخهٔ ۲۳ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۱:۴۳
ترجمه
الأنعام ١٦٠ | آیه ١٦١ | الأنعام ١٦٢ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«دِیناً»: بدل از محلّ (إِلی صِرَاطٍ) در معنی است. چرا که (هَدانی إِلی صِراطٍ) و (هَدانی صِراطاً) یکی است و در سوره فتح آیه دوم فرموده است: (وَ یَهْدِیَکَ صِرَاطاً مُّسْتَقِیماً). یا مفعول فعل محذوفیاست که فعل مذکور (هَدانی) دالّ بر آن است. مثل: هَدانِی، أَعْطانِی، أَعْرَفَنِی. «قِیَماً»: باارزش. پابرجا و ثابت و غیرقابل نسخ. راست و استوار. صفت است و مصدری است از ریشه (قوم). «حَنِیفاً»: حقّگرا. مخلص. حال ابراهیم است.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
وَ إِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ... (۴) قُلْ صَدَقَ اللَّهُ فَاتَّبِعُوا... (۵) وَ مَنْ أَحْسَنُ دِيناً مِمَّنْ... (۳) إِنِّي وَجَّهْتُ وَجْهِيَ لِلَّذِي... (۲) وَ مَنْ يَرْغَبُ عَنْ مِلَّةِ... (۱) إِنَ إِبْرَاهِيمَ کَانَ أُمَّةً... (۳) ثُمَ أَوْحَيْنَا إِلَيْکَ أَنِ... (۴) وَ جَاهِدُوا فِي اللَّهِ حَقَ... (۵) ثُمَ أَوْحَيْنَا إِلَيْکَ أَنِ... (۴) وَ جَاهِدُوا فِي اللَّهِ حَقَ... (۵)
شَاکِراً لِأَنْعُمِهِ اجْتَبَاهُ وَ... (۴) وَ آتَيْنَاهُ فِي الدُّنْيَا حَسَنَةً... (۰)
تفسیر
تفسیر نور (محسن قرائتی)
قُلْ إِنَّنِي هَدانِي رَبِّي إِلى صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ دِيناً قِيَماً مِلَّةَ إِبْراهِيمَ حَنِيفاً وَ ما كانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ «161»
بگو: همانا پروردگارم مرا به راهى راست هدايت كرده، دينى استوار كه همان آيين حقّ گراى ابراهيمى است، و او از مشركان نبود.
نکته ها
كلمهى «قيم» و «قيم»، به معناى راستى، استوارى و پايدارى است، آرى، دينى استوار و جاويد مىماند كه به مسائل مادى و معنوى اين جهان و آن جهان مردم توجّه كند.
امام حسين عليه السلام فرمود: هيچ كس جز ما و شيعيان ما، پيرو آيين ابراهيم عليه السلام نيست. «1»
پیام ها
1- سخنان و تعاليم پيامبر، نظر شخصى او نيست، بلكه متن وحى الهى است، كه بايد به مردم اعلام كند. «قُلْ»
2- راه مستقيم، راه پيامبر است. «هَدانِي رَبِّي إِلى صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ»
3- هدايت، تنها كار خداست، انبيا هم با هدايت الهى راه مستقيم را پيدا مىكنند.
«هَدانِي رَبِّي»
4- هدايت، از شئون ربوبيّت است. «هَدانِي رَبِّي»
5- راه ابراهيم عليه السلام، همان يكتاپرستى است، نه افكار شرك آلود. «حَنِيفاً وَ ما كانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ» (مشركان، عقائد انحرافى خود را به ابراهيم عليه السلام نسبت مىدادند)
6- بتشكنى و اعراض از شرك، تنها كار پيامبر اسلام نيست، بلكه او به پيروى از
«1». تفسير نورلثقلين.
جلد 2 - صفحه 595
حضرت ابراهيم چنين مىكرده است. «مِلَّةَ إِبْراهِيمَ حَنِيفاً»
7- اساس اديان توحيدى در طول تاريخ، يكى بوده است. اسلام، همان آيين حضرت ابراهيم است و تنفّر از شرك، راه همهى پيامبران مىباشد. قُلْ إِنَّنِي ... مِلَّةَ إِبْراهِيمَ حَنِيفاً وَ ما كانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
قُلْ إِنَّنِي هَدانِي رَبِّي إِلى صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ دِيناً قِيَماً مِلَّةَ إِبْراهِيمَ حَنِيفاً وَ ما كانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ (161)
بعد از آن در بيان ارشاد فرمايد: قُلْ إِنَّنِي هَدانِي رَبِّي: بگو اى پيغمبر صلى اللّه عليه و آله به قوم متفرّقه در دين، بدرستى كه هدايت فرموده است مرا پروردگار من إِلى صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ: به راه راست بوسيله وحى و ارشاد به آنچه نصب فرموده از حجج بينه و ادله هاديه دِيناً قِيَماً مِلَّةَ إِبْراهِيمَ: هدايت نمود مرا به دينى كه پاينده و ثابت است و آن طريقه ابراهيم عليه السّلام مىباشد حَنِيفاً وَ ما كانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ: در حالتى كه ابراهيم عليه السّلام از همه اديان باطله مايل شده به دين حق، و نبود آن حضرت از مشركان، يعنى بنده بتها و يهود و نصارى.
تبصره- ملت مأخوذ از «املاء» بسبب آنكه آنچه بر پيغمبران نازل مىشد از احكام و شرايع، املاء مىكرد بر امت خود، و استعمال شود در احكام است كه اختلاف در آن راه نداشته باشد به خلاف دين كه اعم است. پس بين اين دو عموم و خصوص باشد، چه دين شامل اصول و فروع است و ملت مخصوص در اصول، و لذا اينجا ايثار ملت فرمود بر دين، چه فروع شريعت نبوى صلى اللّه عليه و آله موافق شريعت حضرت خليل عليه السّلام نبود، و تخصيص به حضرت
«1» تفسير نور الثقلين، جلد اوّل، صفحه 649، حديث 372.
تفسير اثنا عشرى، ج3، ص: 421
ابراهيم به جهت آنكه عرب راغب شوند و زودتر اجابت كنند و پيروى نمايند، زيرا جميع عرب از ذريه اويند و جلالت قدر او در قلوب مركوز، و همه متفق بر حقانيت او بودند.
تنبيه- بعضى از سنن حضرت ابراهيم عليه السّلام در شريعت مطهره ختمى مرتبت صلى اللّه عليه و آله تا قيامت باقى است و منسوخ نخواهد شد، چنانچه على ابن ابراهيم قمى رحمه اللّه در تفسير خود فرمايد: سنن حنيفه ده است پنج در سر:
1- گرفتن شارب 2- گذاشتن ريش 3- تراشيدن موى سر 4- مسواك 5- خلال. و پنج در بدن: 1- حلق شعر 2- ختان 3- چيدن ناخن 4- استنجا 5- غسل جنابت به آب مطلق.
عياشى- از حضرت باقر عليه السّلام: ما من احد من هذه الامّة يدين بدين ابراهيم عليه السّلام غيرنا و غير شيعتنا. «1» و حضرت سجاد عليه السّلام فرمود: ما احد على ملّة ابراهيم الّا نحن و شيعتنا و ساير النّاس منها برّاء « «2»». فرمود نيست كسى از اين امت متدين به دين ابراهيم غير ما و شيعيان ما. و حضرت سجاد عليه السّلام فرمود: نيست هيچكس بر ملت ابراهيم عليه السّلام الا ما و شيعيان ما و سائر مردم از آن ملت برى باشند.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
قُلْ إِنَّنِي هَدانِي رَبِّي إِلى صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ دِيناً قِيَماً مِلَّةَ إِبْراهِيمَ حَنِيفاً وَ ما كانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ (161)
جلد 2 صفحه 405
ترجمه
بگو بدرستيكه من هدايت كرد مرا پروردگارم براه راست دينى درست كيش ابراهيم كه حق جوى بود و نبود از مشركان.
تفسير
خداوند مأمور فرمود پيغمبر خود را كه پس از بيان بطلان عقائد كفار اظهار فرمايد دين حق خود را باين تقريب كه بگو همانا خداوند هدايت و ارشاد فرمود مرا بوحى بسوى راه راست كه آن دين قويم و ملت ابراهيم (ع) است كه او معرض از باطل و مائل بحق بود و از مشركان نبود بنابر اين كلمه دينا بدل است از محل صراط و قيما مصدر است كه صفت واقع شده است و بعضى قيّما بفتح قاف و كسر ياء مشدده قرائت نمودهاند و معنى تفاوتى ندارد و قيّم راست و درست و ثابت و راسخ را گويند و عياشى ره از حضرت باقر (ع) روايت نموده است كه باقى نگذارد حنيفيّت چيزيرا حتى از آنست ناخن گرفتن و شارب زدن و ختنه نمودن و نيز از آنحضرت روايت نموده است كه كسى از اين امت متدين بدين ابراهيم (ع) نيست جز ما و شيعيانمان و از حضرت سجاد (ع) نقل نموده كه احدى بر ملت ابراهيم (ع) ثابت نيست جز ما و شيعيانمان و ساير مردم از آن برى هستند خداوند ما را بآن ملت باقى بدارد ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
قُل إِنَّنِي هَدانِي رَبِّي إِلي صِراطٍ مُستَقِيمٍ دِيناً قِيَماً مِلَّةَ إِبراهِيمَ حَنِيفاً وَ ما كانَ مِنَ المُشرِكِينَ (161)
بگو باين مشركين بلكه بتمام اهل عالم محققا خداوند من مرا هدايت فرموده براه راست که هيچگونه افراط و تفريطي در او نيست و اعوجاج و انحرافي ندارد ديني است پابرجا که تا قيامت باقي است ملّت و شريعت ابراهيم است که ابراهيم حنيف بود و نبود از شركآورندگان.
قل خطاب بپيغمبر صلّي اللّه عليه و آله و سلّم است بگو بمشركين لكن چون مبعوث بر جن و انس هست گوشزد آنها هم ميفرمايد انّني با نون تأكيد بدانيد که هَدانِي رَبِّي هدايت فرموده مرا پروردگار من إِلي صِراطٍ مُستَقِيمٍ راه عدل که خردلي نقصان و زيادتي ندارد تام و تمام است خالي از افراط مثل يهود و تفريط مثل نصاري چه در امور اعتقاديه و چه در قسمت اخلاقيه و چه در وظائف دينيه و اينکه صراط مستقيم دِيناً قِيَماً ديني است عهدهدار تمام سعادت دنيا و آخرت و نجات از مهالك نشأتين پابرجا كسي نميتواند كوچكترين ايرادي بكوچكترين دستورات او وارد كند.
مِلَّةَ إِبراهِيمَ ملت بمعني شريعت است و صفت صراط مستقيم که صراط مستقيم ملّة ابراهيم است لذا مأمور شد پيغمبر صلّي اللّه عليه و آله و سلّم بمتابعت ملت ابراهيم عليه السّلام
جلد 7 - صفحه 259
ثُمَّ أَوحَينا إِلَيكَ أَنِ اتَّبِع مِلَّةَ إِبراهِيمَ حَنِيفاً نحل آيه 126 حنيفا حنيف ميل بحق و اعراض از باطل است و البته ديني که و شريعتي که صراط مستقيم و دين قيم و حنيف باشد بايد متابعت كرد و خداوند حضرت رسالت صلّي اللّه عليه و آله و سلّم را بهمچه ديني فرستاد که دين مقدس اسلام باشد لذا در حق ابراهيم ميفرمايد ما كانَ إِبراهِيمُ يَهُودِيًّا وَ لا نَصرانِيًّا وَ لكِن كانَ حَنِيفاً مُسلِماً آل عمران آيه 16.
وَ ما كانَ مِنَ المُشرِكِينَ نكتة- تمام مشركين و يهود و نصاري معتقد بحقانيت دين و شريعت حضرت ابراهيم هستند و او را پيغمبر بزرگ ميدانند و هر كدام ابراهيم عليه السّلام را نسبت بخود ميدهند خداوند در قرآن سلب اينکه نسبت را ميفرمايد نه مشرك بود و نه يهودي و نه نصراني بلكه حنيف مسلم بوده بلكه گفتيم که دين اسلام از اول دنيا تا قيامت بوده و هست و تمام انبياء مأمور بيك دين بوده فقط خصوصياتش تغيير ميكرد إِنَّ الدِّينَ عِندَ اللّهِ الإِسلامُ آل عمران آيه 17،منبه وَ مَن يَبتَغِ غَيرَ الإِسلامِ دِيناً فَلَن يُقبَلَ مِنهُ وَ هُوَ فِي الآخِرَةِ مِنَ الخاسِرِينَ آل عمران آيه 79، و تحقيق اينکه بيان سابقا ذكر شده.
برگزیده تفسیر نمونه
نکات آیه
۱- پیامبر (ص) هدایت یافته به صراط مستقیم (إننى هدینى ربى إلى صرط مستقیم)
۲- خداوند، راهنماى پیامبر (ص) (هدینى ربى إلى صرط مستقیم)
۳- هدایت یافتگى پیامبر (ص)، جلوه اى از ربوبیت خدا به اوست. (هدینى ربى)
۴- پیامبر (ص) باید اعتقاد خویش را به آیین اسلام به مردم اعلام کند. (قل إننى هدینى ربى إلى صرط مستقیم دینا قیما)
۵- پیامبر (ص) در اعلام اعتقادش به اسلام باید خداوند را به عنوان راهنماى خویش معرفى کند. (قل إننى هدینى ربى)
۶- رهبران دینى باید به حقانیت راه خویش اعتقاد داشته باشند و آن را به پیروان خود اعلام کنند. (قل إننى هدینى ربى إلى صرط مستقیم دینا قیما) لزوم اعلام از کلمه «قل» استفاده شده است.
۷- دین اسلام، راهى است مستقیم، بدون کجى و انحراف (هدینى ربى إلى صرط مستقیم دینا قیما) «دینا» عطف بیان و یا بدل براى «إلى صراط» است.
۸- دین اسلام، دینى است ثابت و بسیار استوار. (دینا قیما) کلمه «قیم» را برخى مصدر «قام» و برخى مخفف قیام گرفته اند. در هر صورت مصدرى است به معناى وصف (قائم، ایستاده و پابرجا). به کارگیرى مصدر به جاى وصف براى تأکید معناست.
۹- آیین اسلام، آیین ابراهیم است. (دینا قیما ملة إبرهیم) «ملة إبراهیم» بدل براى «دینا قیما» است.
۱۰- ابراهیم (ع)، مبرا از هر گونه انحراف (ملة إبرهیم حنیفا)
۱۱- ابراهیم (ع)، انسانى موحد و به دور از شرک و مشرکان (و ما کان من المشرکین)
۱۲- عن الحسین بن على (ع): ما احد على ملة إبراهیم إلا نحن و شیعتنا ... .(۱) از امام حسین (ع) روایت شده است: هیچ کس، جز ما و شیعیان ما، پیرو آیین ابراهیم نیست ... .
موضوعات مرتبط
- ابراهیم (ع): پیروان دین ابراهیم (ع) ۱۲ ; تنزیه ابراهیم (ع) ۱۰، ۱۱ ; توحید ابراهیم (ع) ۱۱ ; حنیف بودن ابراهیم (ع) ۱۰، ۱۱ ; دین ابراهیم (ع) ۹ ; فضایل ابراهیم (ع) ۱۰، ۱. تفسیر عیاشى، ج ۱، ص ۳۸۸، ح ۱۴۶ ; نورالثقلین، ج ۱، ص ۷۸۶، ح ۳۸۰. ۱۱
- اسلام: استوارى اسلام ۸ ; دین اسلام ۹ ; ویژگى اسلام ۷، ۸
- خدا: مظاهر ربوبیت خدا ۳ ; هدایت خدا ۲، ۵
- رهبرى: عقیده رهبرى ۶ ; مسؤولیت رهبرى دینى ۶
- شیعیان: و دین ابراهیم (ع) ۱۲
- صراط مستقیم: موارد صراط مستقیم ۷
- عقیده: اظهار عقیده به اسلام ۴، ۵
- محمّد (ص): مسؤولیت محمّد (ص) ۴، ۵ ; معلم محمّد (ص) ۲ ; هدایت محمّد (ص) ۱، ۲، ۳، ۵
- موحدان:۱۱
- مهتدین:۱
- هدایت: به صراط مستقیم ۱