ریشه حرج: تفاوت میان نسخهها
(افزودن نمودار دفعات) |
(Added root proximity by QBot) |
||
خط ۲۹: | خط ۲۹: | ||
=== قاموس قرآن === | === قاموس قرآن === | ||
تنگى. (صحاح، مجمع) راغب گويد: اصل آن محل جمع شدن شىء است و از آن تنگى به نظر آمده لذا به تنگى و گناه حرج گفتهاند . [مائده:6] خدا نمىخواهد براى شما تنگى و زحمت پديد كند. [اعراف:2] اين كتابى است كه بر تو نازل شده در سينه ات از تنگى نباشد. گاهى آن را گناه معنى كردهاند نظير اين آيه [توبه:91] آيه درباره جهاد است كه ضعيفان و مريضان و ناداران از آن معافند در صورتيكه به خدا و رسول نيكخواه باشند. ولى بهتر است «حرج» را تنگى معنى كنيم يعنى بر اينان تنگى نيست و نمىگوئيم حتماً بايد جهاد كنند ولى به خدا رسول خيرخواه باشند. همچنين است آيه 17 سورهفتح . [انعام:125] حرج در اينجا اسم است به معناى تنگ و آن «ضَيِّقاً» را تأكيد مىكند يعنى سخت تنگ و تنگ تنگ. ذيل آيه اين مطلب را روشن مىكند زيرا اگر كسى را به هوا بالا ببريم در اثر كم شدن و تمام شدن اكسيژن سينهاش شديداً تنگ شده و به خفقان خواهد افتاد. معنى آيه چنين مىشود: هر كه را خدا بخواهد اضلال كند سينهاش را كاملا تنگ مىگرداند گوئى به شدّت در آسمان بالا مىرود بعضى از بزرگان «حرج» را از «ضيقّاً» جدا كرده و گويد: «حَرَجاً كَاَنَّما يَصَعَّدُ فى السَّماءِ» بيان و نفسير «ضيّقاً» است. به نظرم اين احتمال چندان قوب نيست و «كَاَنَّما يَصَعَّدُ» به تنهائى مشبّه به كلام سابق است . [نور:61] در الميزان فرموده: ظاهر آيه درباره جعل حقّى براى مؤمنان است كه مىتوانند از خانههاى نزديكان خود و رفيقان خود و از خانههاى ديگر كه اطمينان دارند به مقدار حاجت بخورند... و ذكر كور و لنگ و مريض براى آن است كه قدرت بر كسب ندارند و گرنه فرقى ميان آنها و غير آنها نيست . | تنگى. (صحاح، مجمع) راغب گويد: اصل آن محل جمع شدن شىء است و از آن تنگى به نظر آمده لذا به تنگى و گناه حرج گفتهاند . [مائده:6] خدا نمىخواهد براى شما تنگى و زحمت پديد كند. [اعراف:2] اين كتابى است كه بر تو نازل شده در سينه ات از تنگى نباشد. گاهى آن را گناه معنى كردهاند نظير اين آيه [توبه:91] آيه درباره جهاد است كه ضعيفان و مريضان و ناداران از آن معافند در صورتيكه به خدا و رسول نيكخواه باشند. ولى بهتر است «حرج» را تنگى معنى كنيم يعنى بر اينان تنگى نيست و نمىگوئيم حتماً بايد جهاد كنند ولى به خدا رسول خيرخواه باشند. همچنين است آيه 17 سورهفتح . [انعام:125] حرج در اينجا اسم است به معناى تنگ و آن «ضَيِّقاً» را تأكيد مىكند يعنى سخت تنگ و تنگ تنگ. ذيل آيه اين مطلب را روشن مىكند زيرا اگر كسى را به هوا بالا ببريم در اثر كم شدن و تمام شدن اكسيژن سينهاش شديداً تنگ شده و به خفقان خواهد افتاد. معنى آيه چنين مىشود: هر كه را خدا بخواهد اضلال كند سينهاش را كاملا تنگ مىگرداند گوئى به شدّت در آسمان بالا مىرود بعضى از بزرگان «حرج» را از «ضيقّاً» جدا كرده و گويد: «حَرَجاً كَاَنَّما يَصَعَّدُ فى السَّماءِ» بيان و نفسير «ضيّقاً» است. به نظرم اين احتمال چندان قوب نيست و «كَاَنَّما يَصَعَّدُ» به تنهائى مشبّه به كلام سابق است . [نور:61] در الميزان فرموده: ظاهر آيه درباره جعل حقّى براى مؤمنان است كه مىتوانند از خانههاى نزديكان خود و رفيقان خود و از خانههاى ديگر كه اطمينان دارند به مقدار حاجت بخورند... و ذكر كور و لنگ و مريض براى آن است كه قدرت بر كسب ندارند و گرنه فرقى ميان آنها و غير آنها نيست . | ||
===ریشههای [[راهنما:نزدیک مکانی|نزدیک مکانی]]=== | |||
<qcloud htmlpre='ریشه_'> | |||
على:100, لا:82, من:49, حرج:42, کم:37, فى:34, عرج:34, ل:33, مرض:33, ما:33, الله:30, اله:30, کون:30, ه:29, وله:29, ک:28, عمى:27, هم:21, ليس:21, نفس:19, صدر:18, جعل:18, اذا:18, ان:17, وجد:17, سلم:16, طوع:16, رود:16, امن:16, قضى:16, عذب:15, علم:15, الم:15, ملل:15, نفق:15, زوج:15, لکن:15, انن:15, ضيق:15, نبو:14, نصح:14, دين:14, ابو:14, کى:14, رسل:13, سمو:13, دعو:13, طهر:13, کان:13, فرض:13, نذر:13, سمع:13, ابراهيم:13, هو:12, فعل:12, غفر:12, ب:12, لو:12, الذين:12, صعد:12, تمم:12, ضلل:12, اکل:12, رحم:12, ثم:12, رجو:12, ف:12, ذکر:11, يمن:11, ها:11, قبل:11, نا:11, دخل:11, بين:11, هن:11, بيت:11, ذلک:11, نعم:11, وسم:11, الى:11, شجر:10, وطر:10, جبى:10, نزل:10, سنن:10, ملک:10 | |||
</qcloud> | |||
== کلمات مشتق شده در قرآن == | == کلمات مشتق شده در قرآن == |
نسخهٔ ۱۱ دی ۱۳۹۵، ساعت ۱۷:۰۱
تکرار در قرآن: ۱۵(بار)
قاموس قرآن
تنگى. (صحاح، مجمع) راغب گويد: اصل آن محل جمع شدن شىء است و از آن تنگى به نظر آمده لذا به تنگى و گناه حرج گفتهاند . [مائده:6] خدا نمىخواهد براى شما تنگى و زحمت پديد كند. [اعراف:2] اين كتابى است كه بر تو نازل شده در سينه ات از تنگى نباشد. گاهى آن را گناه معنى كردهاند نظير اين آيه [توبه:91] آيه درباره جهاد است كه ضعيفان و مريضان و ناداران از آن معافند در صورتيكه به خدا و رسول نيكخواه باشند. ولى بهتر است «حرج» را تنگى معنى كنيم يعنى بر اينان تنگى نيست و نمىگوئيم حتماً بايد جهاد كنند ولى به خدا رسول خيرخواه باشند. همچنين است آيه 17 سورهفتح . [انعام:125] حرج در اينجا اسم است به معناى تنگ و آن «ضَيِّقاً» را تأكيد مىكند يعنى سخت تنگ و تنگ تنگ. ذيل آيه اين مطلب را روشن مىكند زيرا اگر كسى را به هوا بالا ببريم در اثر كم شدن و تمام شدن اكسيژن سينهاش شديداً تنگ شده و به خفقان خواهد افتاد. معنى آيه چنين مىشود: هر كه را خدا بخواهد اضلال كند سينهاش را كاملا تنگ مىگرداند گوئى به شدّت در آسمان بالا مىرود بعضى از بزرگان «حرج» را از «ضيقّاً» جدا كرده و گويد: «حَرَجاً كَاَنَّما يَصَعَّدُ فى السَّماءِ» بيان و نفسير «ضيّقاً» است. به نظرم اين احتمال چندان قوب نيست و «كَاَنَّما يَصَعَّدُ» به تنهائى مشبّه به كلام سابق است . [نور:61] در الميزان فرموده: ظاهر آيه درباره جعل حقّى براى مؤمنان است كه مىتوانند از خانههاى نزديكان خود و رفيقان خود و از خانههاى ديگر كه اطمينان دارند به مقدار حاجت بخورند... و ذكر كور و لنگ و مريض براى آن است كه قدرت بر كسب ندارند و گرنه فرقى ميان آنها و غير آنها نيست .
ریشههای نزدیک مکانی
کلمات مشتق شده در قرآن
کلمه | تعداد تکرار در قرآن |
---|---|
حَرَجاً | ۲ |
حَرَجٍ | ۳ |
حَرَجٌ | ۱۰ |