ریشه فوز: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(افزودن نمودار دفعات)
(Added root proximity by QBot)
 
خط ۲۹: خط ۲۹:
=== قاموس قرآن ===
=== قاموس قرآن ===
نجات. رستگارى. طبرسى فرمود: فوز و فلاح و نجاح نظير هم اند. راغب آن را رسيدن به خير با سلامت معنى كرده است.[احزاب:71]. [مائده:119]. قرآن كريم فوز را فقط در خشنودى خدا، طاعت خدا و رسول، ورود به جنت، بودن با نيكان و مصون بودن از گناهان مى‏داند. فائز: رستگار. [حشر:20]. مفاز: مصدر ميمى و اسم مكان است [نباء:32-31]. يعنى: براى پرهيزكاران نجاتى هست يا محل رستگارى هست ولى به قرينه [نباء:21]. كه معادل آيه است و به قرينه «حدائق» كه بيان آن است، اسم مكان بهتر به نظر مى‏آيد. مفازة: نيز مصدر ميمى و اسم مكان است [آل عمران:188]. آنها را در نجات از عذاب مپندار. بيابان را مفازه گويند، به قولى آن براى تفأل است و به قولى آن به معنى مهلكه است كه فوز به معنى هلاكت نيز آمده است در اقرب گفته «فازَ الرَّجُلُ ماتَ و هَلَكَ» در مصباح گفته: مفازه موضع مهلك است... و به قولى آن به معنى نجات و سلامت است و اين تسميه به طور تفأل مى‏باشد. [زمر:61]. مفازه ظاهرامصدر ميمى و باء به معنى سبب است يعنى خداوند اهل تقوى را به سبب رستگارى و رسيدن به خير از جهنم نجات مى‏دهد. يعنى نجات آنها همان رستگار شدنشان است.
نجات. رستگارى. طبرسى فرمود: فوز و فلاح و نجاح نظير هم اند. راغب آن را رسيدن به خير با سلامت معنى كرده است.[احزاب:71]. [مائده:119]. قرآن كريم فوز را فقط در خشنودى خدا، طاعت خدا و رسول، ورود به جنت، بودن با نيكان و مصون بودن از گناهان مى‏داند. فائز: رستگار. [حشر:20]. مفاز: مصدر ميمى و اسم مكان است [نباء:32-31]. يعنى: براى پرهيزكاران نجاتى هست يا محل رستگارى هست ولى به قرينه [نباء:21]. كه معادل آيه است و به قرينه «حدائق» كه بيان آن است، اسم مكان بهتر به نظر مى‏آيد. مفازة: نيز مصدر ميمى و اسم مكان است [آل عمران:188]. آنها را در نجات از عذاب مپندار. بيابان را مفازه گويند، به قولى آن براى تفأل است و به قولى آن به معنى مهلكه است كه فوز به معنى هلاكت نيز آمده است در اقرب گفته «فازَ الرَّجُلُ ماتَ و هَلَكَ» در مصباح گفته: مفازه موضع مهلك است... و به قولى آن به معنى نجات و سلامت است و اين تسميه به طور تفأل مى‏باشد. [زمر:61]. مفازه ظاهرامصدر ميمى و باء به معنى سبب است يعنى خداوند اهل تقوى را به سبب رستگارى و رسيدن به خير از جهنم نجات مى‏دهد. يعنى نجات آنها همان رستگار شدنشان است.
===ریشه‌های [[راهنما:نزدیک مکانی|نزدیک مکانی]]===
<qcloud htmlpre='ریشه_'>
عظم:100, هم:85, ذلک:84, ف:64, ل:55, الله:55, ه:53, من:53, اله:52, ها:52, هو:50, وله:49, فى:44, ب:40, انن:37, قد:31, الذين:30, عذب:30, فوز:30, نفق:28, نهر:28, جنن:27, ک:27, لا:25, خلد:25, ان:24, کفر:24, رحم:23, ربب:23, قول:23, وقى:22, کم:22, ما:22, يوم:21, ذا:21, تحت:20, کون:20, بين:20, هذا:20, عن:19, کبر:18, ابد:18, اول:18, صحب:18, نا:18, قتل:18, مسس:17, امن:17, رسل:17, عرض:17, مع:17, الا:16, على:16, يا:16, ايى:16, ارض:16, سمو:16, شرک:16, لو:15, بشر:15, عند:15, جهد:15, حزن:15, قسم:15, عرب:15, حدق:15, عنب:14, کعب:14, أما:14, توب:14, نزل:14, اخر:14, جىء:14, نور:14, سبل:14, ى:14, عدن:14, کئس:14, حبب:14, ترب:14, عصو:14, عذر:14, عبد:14, لبث:14, سوء:14, بطش:14, حيى:14, مثل:14, رضو:14, عصى:13, نن:13, ن:13, کذب:13, حول:13, جرى:13, دنو:13, بيع:13, دهق:13, حمد:13, لم:13, نبو:13, اوى:13, ندو:13, ا:13, سيح:13, اذ:13, دخل:13, نصر:13, حسب:13, صبر:13, يسر:12, طيب:12, قرآن:12, ندى:12, متع:12, ائى:12, ليت:12, رکع:12, عدد:12, ملک:12, شدد:12, اذن:12, سجد:12, الذى:12, سکن:12, قرء:12, غرر:12, بلو:12, سنو:12, زيد:12, الم:12, ظنن:12, فضل:12, جحم:12, عمل:12, لن:11, زحزح:11, فعل:11, امر:11, عزز:11, کلم:11, يمن:11, درج:11, مقت:11, طوع:11, نجو:11, سوى:11, بدل:11, صرف:10, جزى:10, خشى:10, ودد:10
</qcloud>


== کلمات مشتق شده در قرآن ==
== کلمات مشتق شده در قرآن ==

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۱ دی ۱۳۹۵، ساعت ۱۷:۰۱

تکرار در قرآن: ۲۹(بار)

لیست کلمات مشتق شده


در حال بارگیری...


قاموس قرآن

نجات. رستگارى. طبرسى فرمود: فوز و فلاح و نجاح نظير هم اند. راغب آن را رسيدن به خير با سلامت معنى كرده است.[احزاب:71]. [مائده:119]. قرآن كريم فوز را فقط در خشنودى خدا، طاعت خدا و رسول، ورود به جنت، بودن با نيكان و مصون بودن از گناهان مى‏داند. فائز: رستگار. [حشر:20]. مفاز: مصدر ميمى و اسم مكان است [نباء:32-31]. يعنى: براى پرهيزكاران نجاتى هست يا محل رستگارى هست ولى به قرينه [نباء:21]. كه معادل آيه است و به قرينه «حدائق» كه بيان آن است، اسم مكان بهتر به نظر مى‏آيد. مفازة: نيز مصدر ميمى و اسم مكان است [آل عمران:188]. آنها را در نجات از عذاب مپندار. بيابان را مفازه گويند، به قولى آن براى تفأل است و به قولى آن به معنى مهلكه است كه فوز به معنى هلاكت نيز آمده است در اقرب گفته «فازَ الرَّجُلُ ماتَ و هَلَكَ» در مصباح گفته: مفازه موضع مهلك است... و به قولى آن به معنى نجات و سلامت است و اين تسميه به طور تفأل مى‏باشد. [زمر:61]. مفازه ظاهرامصدر ميمى و باء به معنى سبب است يعنى خداوند اهل تقوى را به سبب رستگارى و رسيدن به خير از جهنم نجات مى‏دهد. يعنى نجات آنها همان رستگار شدنشان است.

ریشه‌های نزدیک مکانی

کلمات مشتق شده در قرآن

کلمه تعداد تکرار در قرآن
فَازَ ۲
بِمَفَازَةٍ ۱
الْفَوْزُ ۱۶
فَأَفُوزَ ۱
فَوْزاً ۳
الْفَائِزُونَ‌ ۴
بِمَفَازَتِهِمْ‌ ۱
مَفَازاً ۱

ریشه‌های مرتبط